اخبار


2 دقیقه پیش

عکس: استهلال ماه مبارک رمضان

همزمان با آغاز ماه مبارک رمضان جمعی از کارشناسان حوزه نجوم همراه با نماینده دفتر استهلال مقام معظم رهبری عصر دوشنبه هفدهم خرداد برای رصد هلال شب اول ماه مبارک رمضان بوسیله ...
2 دقیقه پیش

تا 20 سال آینده 16 میلیون بیکار داریم

وزیر کشور گفت: در نظام اداری فعلی که می‌تواند در ۱۰ روز کاری را انجام دهد، در ۱۰۰ روز انجام می‌شود و روند طولانی دارد که باید این روند اصلاح شود. خبرگزاری تسنیم: عبدالرضا ...

مرگ یا زندگی در سحرگاه پاییزی زندان



 معلم اعدامی‌در انتظار پاسخ رئیس قوه قضاییه به درخواست اعمال ماده 18
مرگ یا زندگی در سحرگاه پاییزی زندان

 معلم خوزستانی كه 6 سال قبل با ادعای دفاع مشروع مرتكب قتل پدر و پسری در رشت شده بود سحرگاه امروز در حالی پای چوبه دار می‌رود كه هنوز مرد اعدامی‌برای اعمال ماده 18 از سوی رئیس قوه قضاییه و توقف اجرای حكم امید دارد.

مسعود پویان، معلم خوزستانی که در رشت زندگی می‌کند به اتهام قتل عمد امروز صبح به دار آویخته می‌شود. ماجرا از این قرار است که عصبانیت آنی این معلم در تابستان ۸۶ واقعه تلخی را رقم زد که دو نفر کشته شدند و نفر سوم را در آستانه مرگ قرار داد.

 

طبق عبارات صریح رای دادگاه، یکی از مقتولان به دلیل اختلافاتی که با مسعود پویان، فوق لیسانس جامعه شناسی و دبیر خوزستانی ساکن رشت داشته به همراه دو پسرش از طبقه سوم خانه به طبقه دوم آمده و با وی درگیر شده اند.

 

این درگیری به داخل خانه پویان کشیده شده است، در حالی که همسر او در حمام بوده و نمی‌توانسته مانع درگیری شود. پویان برای مقابله با آنها به کارد آشپزخانه پناه برده و دو نفر از آنها، هرکدام یک ضربه خورده اند که این ضربه به نقاط حساس یعنی ریه یکی و قلب دیگری اصابت کرده و بلافاصله درگذشته اند. دادگاه، قتل یکی از آنها را که جسدش داخل خانه افتاده مصداق دفاع مشروع و قتل دیگری را به دلیل اینکه جسد او در پاگرد ورودی افتاده قتل عمد و موجب قصاص می‌داند.


 نامه گروهی از فرهنگیان به خانواده مقتول
پس از گذراندن تشریفات قانونی و با گذشت 6 سال از این اتفاق، اکنون پویان در آستانه قصاص قرار دارد. وی پدر و مادر ندارد، بستگانش ساکن خوزستان هستند

 

و همسرش درگیر اداره زندگی و فرزندان بوده و کسی از بستگان برای جلب رضایت از تنها ولی دم اقدام نکرده است. اکنون معلمان تهران و رشت که خبر اعدام قریب الوقوع او را شنیده اند و او را به خوشنامی‌در آموزش وپرورش می‌شناسند نگران و برای جلب رضایت و بخشش از سوی ولی دم فعال شده اند.

 

آنها در نامه‌ای به خانواده مقتول، آورده‌اند: اکنون پس از سال ها پیگیری قضایی پرونده و تشکیل جلسات متعدد دادگاه، حکم قصاص آقای مسعود پویان راد در دستان شماست. سال ها قبل و تنها در لحظاتی چند، خواسته و ناخواسته، او جان عزیزانتان را ستاند و اینک شما براساس حکم قانونی قادرید که تنها در چند لحظه، چشم در چشم او دوخته و با دستان خود، طناب دار بر گردنش انداخته، جان او را بستانید و مهر پایان بر زندگانی او بزنید.

 

می‌توانید در تاریک و روشن سحرگاهی سرد، طناب دار بر گردنش انداخته و آنگاه پاهای لرزانش را در هوا نظاره گر باشید تا آب سردی بر شعله افروخته انتقام در قلب سوگوار شما باشد یا می‌توانید با کرامت و بزرگواری از حق بی چون و چرای خود که قانون و شرع به شما داده، به فرمان الهی که عفو و گذشت را بر قصاص ترجیح داده است از خون مسعود پویان بگذرید.


 تلاش برای جلوگیری از اعدام یک معلم
300 معلم آموزش وپرورش تهران و رشت روز یکشنبه هفته گذشته طی نامه ای به مقامات رسمی‌کشور با اشاره به اعدام قریب الوقوع دبیر جامعه شناسی شاغل در آموزش وپرورش رشت درخواست کرده اند اجرای حکم برای رسیدگی دقیق تر و جلب رضایت ولی دم متوقف شود.

 

در این نامه با اشاره به نظر متفاوت برخی از قضات و همچنین نامه رئیس مجلس نهم و نیز امام جمعه رشت به رئیس قوه قضاییه، آمده است: خداوندی که حق قصاص را مقرر داشته بر ترجیح عفو تاکید کرده است. بر اساس تصمیم اجرای احکام، این معلم جامعه شناسی که مسعود پویان راد نام دارد قرار بود در شهر رشت روز پنجشنبه ۱۶آبان به دار آویخته شود که اجرای حکم تا روز شنبه به تعویق افتاد.

 

امضا کنندگان نامه و نیز تعدادی از نویسندگان و ناشران رشت در نامه های جداگانه دیگری به آیت ا... زین‌العابدین قربانی امام جمعه رشت با اشاره به زمان اندکی که تا اجرای حکم قصاص این معلم باقی مانده است و تلاش هایی که برای جلب رضایت از ولی دم صورت گرفته و هنوز ادامه دارد، از وی خواسته‌اند با تلاش برای کسب رضایت خانواده داغدار از هر طریق قانونی و خداپسندانه برای تاخیر در اجرای حکم به ویژه رعایت حرمت ماه حرام اقدام کند تا فرصت لازم برای ادامه فعالیت این معلمان فراهم شود.


در گذشته همسر این معلم در نامه ای که برای پیگیری پرونده نگاشته به برخی ابهامات در این مورد اشاره کرده است. نامه در دفتر تحریریه قانون موجود است و با اشاره به نامه فوق هم امام جمعه رشت که نماینده مردم شهر در مجلس خبرگان رهبری نیز هست و هم دکتر علی لاریجانی، رئیس قوه مقننه در نامه هایی جداگانه به رئیس قوه قضاییه از وی درخواست کرده بودند

 

با توجه به نامه همسر پویان و پیگیری های صورت گرفته و ابهامات موجود در پرونده و با نظر به اهمیت موضوع و اینکه پای جان یک انسان در میان است، رئیس محترم دستگاه قضای کشور از اختیارات ویژه خود استفاده کرده و با اعمال ماده 18 اجرای حکم اعدام را متوقف و پرونده را دوباره بررسی كنند.

حکم معلم اعدامی را دوباره بررسی کنید
بهمن كشاورز رئیس اسكودا، در خصوص اجرای حكم اعدام معلم خوزستانی گفت: اگر اخباری که در مورد نحوه وقوع حادثه شنیده شده درست باشد واقعیت‌های زیر را در بر می‌گیرد. برای مثال مقتولان با شکستن در آپارتمان به زور وارد حریم و محیط زندگی خصوصی محکوم علیه شده اند. مهاجمان دو نفر و مدافع یک نفر بوده است.

 

یکی از مهاجمان چاقوی کوچکی به همراه داشته است و دیگری با ورزش های رزمی‌آشنا بوده است. صحنه چنان است که امکان فرار برای محکوم علیه یا توسل او به قوای دولتی وجود نداشته است. محکوم علیه مضروب و مجروح شده بنابراین با حمله بالفعل مواجه بوده است. همچنین همسر و فرزند محکوم علیه امکان کمک به او را نداشتند.


وی ادامه داد: اگر اطلاعات و تحلیل‌های ما از فروض مسئله درست باشد و جنبه های موضوعی قضیه را درست درک کرده باشیم مواد حکمی‌قضیه از این قرار خواهد بود.از جهت شرعی (دفع صائل) واجب و تن دادن به ظلم و تسلیم شدن حرام است. در این ماجرا حمله مسلم است و درگیری در داخل محدوده منزل محکوم علیه روی داده است.

 

با توجه به تعداد مهاجمان و ویژگی های بدنی ایشان و سایر اوضاع، تناسب بین حمله و دفاع موجود بوده است و محکوم علیه ناگزیر از دفاع شده است. اینکه واقعه فوت یکی از مقتولان در نقطه ای اتفاق افتاده که قسمتی از بدن متوفی خارج از حریم خانه قرار گرفته است تحقق اصل دفاع مشروع را تغییری نمی‌دهد، زیرا محل درگیری در داخل منزل بوده و شرایط دفاع مشروط به وجود آمده است و ضربات هم آن‌گونه که شنیده‌ایم به قسمت جلوی بدن وارد شده است.

 

همچنین در قانون مجازات اسلامی‌گفته شده است که به مهاجم مدبر نباید تعرض کرد. به این معنی که وقتی فرد مهاجم به مدافع پشت کرد و گریخت باید رهایش کرد. در این ماجرا آن‌گونه که صورت مسئله نشان می‌دهد با مقوله «ادبار»، پشت کردن و گریختن مهاجم یا مهاجمان مواجه نیستیم.
/قانون آنلاین


ویدیو مرتبط :
مرگ و مفهوم زندگی با دوبله فارسی - زندگی پس از مرگ

خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :

اسرار زندگی مردی ۲۰ سال پس از مرگ



 

اسرار زندگی مردی ۲۰ سال پس از مرگ

معمای زندگی پررمز و راز یك مرد كه سال ها با شناسنامه و هویت مرد دیگری زندگی كرده بود ۲۰ سال پس از مرگش، وحشتناك ترین كابوس زندگی همسر و چهار فرزندش شده است.

این در حالی است كه با شكایت صاحب اصلی شناسنامه، مدارك شناسایی فرزندان وی با حكم دادگاه باطل شده است.

حالا خانواده این مرد كه با شناسنامه مردی به نام محمد یزدیان، متولد ۱۳۳۳ و اهل اردستان ازدواج كرده و پس از ۱۰ سال زندگی مشترك نیز جان سپرده در شوك عجیبی به سر می برند و نمی دانند هویت واقعی این مرد چه بوده و در زندگی اسرارآمیزش چه گذشته است. همسر ۵۰ ساله این مرد كه ۱۰ سال در كنار شوهرش زندگی كرده و از او صاحب چهار فرزند شده، از این كه هیچ چیز از گذشته شوهرش و خانواده او نمی داند بشدت در رنج و عذاب است. چهار فرزند این خانواده هم از بی هویتی خود و گذشته مرموز پدرشان بشدت در رنج و عذابند و نمی دانند چرا او سال ها هویت و چهره اصلی خود را پشت نقابی مخفی كرده و همه اسرار زندگی اش را با خود برده است.

حمیده، همسر ۵۰ ساله مرد ناشناس كه همراه دختر جوانش به دفتر روزنامه ایران آمده و از گروه جویندگان عاطفه تقاضای كمك داشت در تشریح ماجرای زندگی عجیبش گفت: سال ۶۰، دختری ۲۲ ساله بودم كه از طریق یكی از اهالی محل با مرد جوانی به نام «محمد یزدیان» آشنا شدم كه آن موقع حوالی چهارراه ولیعصر تهران در فروشگاه پوشاك كار می كرد. پدرم پس از تحقیقات مختصری با ازدواجمان موافقت كرد و محمد به خواستگاری ام آمد. اما به دلیل این كه تنها بود همگی بشدت تعجب كردیم اما محمد در پاسخ به سؤالات ما گفت: «۱۰ ساله بودم كه پدرم فوت كرد. یك سال بعد هم مادرم به رحمت خدا رفت و سرپرستی من و خواهرم را عمویمان برعهده گرفت، اما چند سال بعد راهی تهران شدم و دیگر از هیچ كدام شان خبر ندارم.» یك سال بعد از ازدواج خیلی ساده، خداوند پسری به ما هدیه كرد كه نامش را اصغر گذاشتیم. یك سال بعد هم دخترم مریم به دنیا آمد.

مدتی بعد هم شوهرم در سازمان آب استخدام شد. طی چند سال بعدی زندگی مان نیز خداوند دو دختر دیگر به نام های كبری و رقیه به ما داد.

رقیه یك ساله شده بود كه شوهرم هنگام كار از روی داربست سقوط كرد و جان باخت. با شنیدن خبر مرگش غم دنیا وجودم را فراگرفت. چرا كه نمی دانستم با چهار بچه قد و نیم قد چه كنم. اما هر چه بود با توكل به خدا و حقوق اندكی كه از بیمه شوهرم می گرفتیم برای بچه ها هم پدر شدم و هم مادر.

بنابراین با سختی و بدبختی فراوان آنها را بزرگ كردم. دخترم مریم حدود ۸ سال قبل ازدواج كرد. چند سال بعد از آن پسرم كه به سن سربازی رسیده بود برای گرفتن معافیت اقدام كرد. برای این كار مجبور بود به زادگاه پدرش «اردستان» برود.

اما متأسفانه گرفتاری های ما از همان جا شروع شد. چرا كه پس از بررسی وضعیت شناسنامه و مدارك هویتی اش به پسرم گفته شد پدرش زنده است و نمی تواند معافی بگیرد. اما پسرم با تعجب گفته بود: پدرش سال ۷۰ فوت كرده و تمام مدارك مربوطه را نیز ارائه كرده بود.

با این حال به او گفته بودند برای بررسی و پیگیری ماجرا باید به اداره ثبت احوال شهرری مراجعه كند.

البته پسرم همان سال معاف شد. اما چندی بعد در حالی كه فكر می كردیم مسئولان ثبت احوال اشتباه كرده اند وقتی پسرم برای دریافت كارت ملی اش مراجعه كرد این بار در كمال ناباوری پی برد شناسنامه اش باطل شده و نمی تواند كارت ملی بگیرد. پسرم وقتی با ناراحتی و افسردگی این موضوع را با من مطرح كرد بلافاصله برای پیگیری ماجرا به اداره ثبت احوال رفتم.

اما با شنیدن حقایق تلخ زندگی شوهرم بشدت شوكه شدم. چرا كه به من گفتند شوهرم با شناسنامه فرد دیگری زندگی می كرده است!

در جریان بررسی پرونده قضایی نیز قاضی دادگاه اسلامشهر كه حكم ابطال شناسنامه فرزندانم را صادر كرده بود، گفت: «محمد یزدیان – صاحب اصلی شناسنامه – زنده است.

البته او سال ۱۳۵۵ شناسنامه اش را گم كرده و همان سال هم المثنی گرفته بود. اما مشخص نیست شناسنامه وی چگونه به دست شوهر شما افتاده و با آن سال ها زندگی كرده است؟

ضمن اینكه صاحب اصلی شناسنامه كه خود متأهل و دارای چند فرزند است به محض اطلاع از سوءاستفاده صورت گرفته از شناسنامه اش با مراجعه به دادگاه اسلامشهر خواستار ابطال شناسنامه فرزندان شما شده است!»

زن دل شكسته ادامه داد: با شنیدن این حرف ها برای پیگیری بیشتر موضوع و حل معضلات جدی زندگی فرزندانم به اداره ثبت احوال رفتیم كه همان جا شناسنامه های چهار فرزندم را مقابل چشمان مان باطل كردند.

البته چند بار نیز به نشانی محل زندگی محمد یزدیان واقعی مراجعه كردیم اما موفق به یافتن و صحبت با او نشدیم.

ضمن اینكه هیچ اطلاعی از وضعیت خانوادگی شوهر مرحومم نداریم. حالا هم با مشكلات فراوانی روبه رو هستیم. چرا كه چهار فرزندم بدون شناسنامه و هویت در این شهر زندگی می كنند. از سوی دیگر پسر بزرگم كه ازدواج كرده و صاحب یك دختر ۱۰ ماهه است هنوز نتوانسته برای فرزندش شناسنامه بگیرد.

همچنین نمی تواند شغلی برای خودش دست و پا كند. همسرش نیز از این وضعیت به ستوه آمده و بچه را برداشته و به خانه پدرش رفته است و خواستار رسیدگی فوری و حل این ماجرا است. دخترم مریم نیز با شوهرش اختلاف پیدا كرده و به خانه ما برگشته است. چرا كه به خاطر نداشتن شناسنامه نمی تواند بچه دار شود.

همین موضوع نیز مشكلات دیگری برای همه ما و شوهرش به وجود آورده است. دختر دیگرم نیز سه سال قبل نامزد كرده اما به دلیل اینكه شناسنامه ندارد نمی تواند ازدواج كند و به خانه شوهر برود.

این در حالی است كه پدرشوهرش پیغام فرستاده اگر تا عید نوروز تكلیفش مشخص نشود نامزدی را به هم خواهد زد چرا كه ۳ سال انتظار كافی است! دختر كوچكم هم كه در خانه است نه می تواند ادامه تحصیل دهد و نه می تواند كاری انجام دهد. او نیز همانند من و سایر بچه ها به آتش اشتباه پدر مرحومش می سوزد.

حالا هم مانده ایم با این همه مشكلات تك و تنها و بی هیچ یاوری چه كنیم. باور كنید برای دریافت شناسنامه بچه ها ۴ سال تلاش كرده ایم اما هنوز هم به جایی نرسیده ایم. از طرف دیگر به خاطر اینكه ۱۰ سال با مردی زندگی كردم كه حتی نمی دانم اسم واقعی اش چه بوده، از كجا آمده و خانواده اش چه كسانی بوده اند در شوك هستم.

با این حال بعد از این همه مدت و در حالی كه بشدت درمانده و گرفتار هستیم به فكرم رسید از گروه جویندگان عاطفه روزنامه ایران كمك بگیرم. حالا هم از شما می خواهم با چاپ عكس شوهر مرحومم ما را در یافتن هویت واقعی او و فرزندانم كمك كنید. از تمام افرادی هم كه شوهرم را می شناسند یا از هویت واقعی و خانواده اش اطلاعی دارند تقاضا دارم اطلاعات شان را با ما در میان بگذارند تا شاید گوشه ای از مشكلات ما حل شود و از این برزخ رهایی یابیم.... / گزارش : روزنامه ایران