اخبار
2 دقیقه پیش | عکس: استهلال ماه مبارک رمضانهمزمان با آغاز ماه مبارک رمضان جمعی از کارشناسان حوزه نجوم همراه با نماینده دفتر استهلال مقام معظم رهبری عصر دوشنبه هفدهم خرداد برای رصد هلال شب اول ماه مبارک رمضان بوسیله ... |
2 دقیقه پیش | تا 20 سال آینده 16 میلیون بیکار داریموزیر کشور گفت: در نظام اداری فعلی که میتواند در ۱۰ روز کاری را انجام دهد، در ۱۰۰ روز انجام میشود و روند طولانی دارد که باید این روند اصلاح شود. خبرگزاری تسنیم: عبدالرضا ... |
مدعی قتل 15 کودک روانی است
مدعی قتل 15 کودک روانی است
مردی که مدعی بود 15کودک را در آبادان بهقتل رسانده است از سوی پزشکی قانونی دارای اختلال شدید روانی تشخیص داده و برای درمان به بیمارستان معرفی شد.
این متهم که حسین نام دارد بعد از اینکه به اتهام تلاش برای ربودن پسربچهای سهساله به پلیس آگاهی شهرری منتقل شد در اعترافاتی عجیب به کشتن 15کودک اعتراف کرد.
او گفت خیابانخواب و فقیر بود و فقط کودکان کارتنخواب را بهقتل میرساند و گوشت بدن قربانیانش را میخورد. اعترافات عجیب متهم سبب شد بازپرس کشیک او را برای تعیین سلامت روانی به پزشکی قانونی منتقل کند.
در همین حال سرهنگ زارع، رییس پلیس آگاهی شهرری که بعید میدانست اعترافات متهم واقعی باشد پیگیری موضوع را آغاز کرد و قرار شد از پلیس آگاهی خوزستان استعلام گرفته تا معلوم شود آیا اجساد این کودکان پیدا شده است یا خیر. از سویی دیگر سرهنگ اندرزچمنی، معاون اجتماعی پلیس آگاهی ناجا؛ قتل سریالی کودکان را تکذیب کرد و گفت سلامت روانی متهم باید بررسی شود.
سرانجام متخصصان پزشکی قانونی روز چهارشنبه هفته پیش با انجام مصاحبه بالینی با متهم تشخیص دادند او به اختلالات شدید روانی مبتلاست و باید در بیمارستان بستری شود. به این ترتیب اقدامات لازم برای مداوای حسین آغاز شد. در همین حال پدر کودکی که توسط متهم طعمه قرار گرفته بود درباره نحوه دستگیری این مرد به خبرنگار ما گفت: «پسر سهسالهام روز حادثه به مغازه من آمده بود
و بعد از چند دقیقه از مغازه خارج شد تا به خانه برود. خانه و مغازه من کنار هم قرار دارد. چند لحظه بعد صدای جیغ پسرم را شنیدم و وقتی به خیابان دویدم دیدم متهم او را بغل گرفته و میخواهد با خودش ببرد به آن مرد حمله کردم و پسرم را نجات دادم بعد هم متهم را دستگیر کردیم و به پلیس تحویل دادیم.»
/روزنامه شرق
ویدیو مرتبط :
یهودی روانی+کودک در حال مرگ (+18)
خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :
ادعای قتل 15 کودک
ادعای قتل 15 کودک
ادعای این مرد ثابت نشده و هنوز مدرکی که گفتههای او را تایید کند به دست نیامده ضمن اینکه این احتمال وجود دارد که وی به بیماری روانی مبتلا باشد به همین دلیل تحقیقات از متهم آغاز و متهم برای بررسی سلامت روانی به پزشکیقانونی نیز معرفی شده است.
به گزارش شرق سه روز قبل وقتی ماموران پلیس شهرری در حال گشتزنی بودند به مردی که کودکی را بغل کرده بود، مشکوک شدند و او را متوقف کردند.
رفتاری که این مرد با کودک داشت ظن ماموران را برانگیخت و آنها مرد مظنون را به اداره آگاهی شهرری انتقال دادند. وقتی مرد جوان مورد بازجویی قرار گرفت خودش را حسین معرفی کرد و گفت اهل خوزستان است و مدت کوتاهی است که به تهران آمده و قصد داشت دخترک را به قتل برساند زیرا فکر میکرد او کارتنخواب است و خانوادهای ندارد.
وقتی پلیس هویت دختر را بررسی کرد معلوم شد گمشدن او ساعاتی قبل توسط خانوادهاش به پلیس اعلام شده بود. متهم در ادامه بازجوییها اعتراف عجیبی کرد. او گفت: من حدود 15کودک را به قتل رسانده و گوشت آنها را خوردهام. او جزییاتی را هم برای ماموران توضیح داد و گفت سالهاست به این کار مشغول است اما از آنجایی که بچههای خیابانی و بیسرپرست را به قتل میرساند، کسی دنبال او نبود.
متهم در ادعاهای عجیبش گفت: من خودم آدم فقیری بودم و برای اینکه بچههای فقیر بدبختی نکشند آنها را به قتل میرساندم. اعترافات این مرد به قدری شوکآور بود که بلافاصله تحقیقات آغاز و حسین به دستور بازپرس کشیک برای انجام معاینات روانی به پزشکی قانونی معرفی شد. این مرد روز گذشته برای انجام معاینات به پزشکی قانونی منتقل شد. او که سلامت روانیاش هنوز تایید نشده است به سوالات خبرنگار ما پاسخ داد.
خودت را معرفی کن؟
من حسین هستم و 37 سال دارم.
اعترافی که درباره قتل بچهها داشتی درست است؟
بله من آنها را میکشتم و بعد هم گوشتشان را میخوردم البته نه همه قسمتهای بدنشان را.
مگر میشود این تعداد بچه کشته شوند و پلیس تو را دستگیر نکند؟
من سالها بود که این کار را میکردم چون بچهها بیسرپرست و همه خیابانی بودند به همین دلیل هم کسی شک نمیکرد.
چرا آنها را میکشتی؟
چون فقیر و بدبخت بودند.
اینکه دلیلی برای قتل نیست.
من میدانم فقر چقدر آدم را اذیت میکند. من سالهاست که فقیرم و خیلی بدبختی میکشم. بچههای فقیر فاسد میشدند. مواد مصرف میکردند و بدبخت میشدند من هم آنها را میکشتم تا بدبختی نکشند.
اولین قتلی که انجام دادی یادت هست؟
دختری را کشتم که فکر میکنم 13 یا 14ساله بود تنفروشی میکرد خیابانخواب بود من هم در فرصت مناسب او را کشتم و بعد هم قسمتی از بدنش را خوردم.
قتلها را چهطور انجام میدادی؟
همه این بچهها را به محل خلوتی میبردم و خفه میکردم.
قربانیان دختر بودند یا پسر؟
هم دختر بودند هم پسر یادم نمیآید چند نفرشان دختر و چند نفرشان پسر بودند. چون آدمهای فاسدی بودند آنها را میکشتم.
از کجا تشخیص میدادی که این بچهها فاسد هستند؟
آنها بچههایی بودند که کسی را نداشتند. سیگار یا مواد میکشیدند یا تنفروشی میکردند از فقر این کار را میکردند من هم میکشتمشان تا دیگر بدبختی نکشند خودم بدبختی کشیده بودم و همه دردهایش را حس میکردم.
همه قربانیانت در خوزستان بودند؟
بله همگی در آبادان بودند تازه آمده بودم تهران و میخواستم این کار را انجام بدهم که در اولین مورد بازداشت شدم.
چرا به تهران آمدی؟
برای اینکه کار پیدا کنم. در آبادان که کاری پیدا نکردم.
پس هزینه زندگیات را چطور تامین میکردی؟
پولی نداشتم گرسنه که میشدم گوشت بچهها را میخوردم اینطوری خودم را سیر میکردم.
چه شد که تصمیم گرفتی برای کار به تهران بیایی؟
دیگر خسته شده بودم میخواستم کار کنم.
خودت خانواده داری؟
بله دو بچه دارم زن هم دارم اما با آنها زندگی نمیکردم سالها بود که از هم جدا زندگی میکردیم.
به آنها خبر دادهای بازداشت شدهای؟
نه برایشان مهم نیست. اصلا چرا باید به آنها خبر بدهم آنها از من خوششان نمیآید.
پس چرا ازدواج کردی؟
خانوادهام گفتند دیگر باید ازدواج کنی مجردی بس است آنها مجبورم کردند. من خیلی فقیر بودم اصلا کار نداشتم پول هم نداشتم. خودشان برایم زن گرفتند.
چرا بچهدار شدی؟
بچه که دست خود آدم نیست وقتی زن میگیری بچهدار میشوی کاری نمیتوانی بکنی. من هم بچهدار شدم.
تا کی میخواستی به این کارت ادامه بدهی؟
دیگر خسته شده بودم. بچههای بدبخت تمام نمیشدند.
بچه آخر را چطور کشتی؟
آخرین بچه باز هم در آبادان بود من در مناطق بدبختنشین بچه میکشتم آنجا که بچههای کارتنخواب در خیابان زیاد هستند. پسر بود جلو آمد و به من گفت سیگار داری؟ گفتم برای چه میخواهی؟ گفت اگر داری بده. پرسیدم معتادی؟ گفت آره معتادم. حالم هم اصلا خوب نبود. فکر کنم 11 یا 12ساله بود. من هم به بهانه اینکه سیگار را جایی قایم کردهام گفتم بیا برویم سیگار میدهم بعد او را به جای خلوتی بردم و کشتمش.
جسدها را در یک محل رها میکردی؟
نه. هرکدام را به گوشهای میبردم. پدر و مادر نداشتند من هم میدانستم کسی پیگیر نیست شاید اصلا جسدشان هم پیدا نمیشد همینطوری میکشتم.
این گوشتها که میخوردی چه مزهای داشت؟
مزه فلفل داشت دهانم میسوخت وقتی آن را میخوردم.
ادعاهای این مرد به هیچوجه مورد تایید قرار نگرفته است. پیش از این نیز چندبار متهمانی به قتلهای زنجیرهای اعتراف کرده اما بعدها معلوم شده بود اقرارهایشان مطابق با واقعیت نیست با وجود این تحقیقات از این مرد تا روشنشدن ماجرا ادامه خواهد یافت.
/روزنامه شرق