اخبار


2 دقیقه پیش

عکس: استهلال ماه مبارک رمضان

همزمان با آغاز ماه مبارک رمضان جمعی از کارشناسان حوزه نجوم همراه با نماینده دفتر استهلال مقام معظم رهبری عصر دوشنبه هفدهم خرداد برای رصد هلال شب اول ماه مبارک رمضان بوسیله ...
2 دقیقه پیش

تا 20 سال آینده 16 میلیون بیکار داریم

وزیر کشور گفت: در نظام اداری فعلی که می‌تواند در ۱۰ روز کاری را انجام دهد، در ۱۰۰ روز انجام می‌شود و روند طولانی دارد که باید این روند اصلاح شود. خبرگزاری تسنیم: عبدالرضا ...

ماجرای خاکسترهای خون آلود و ۳ استخوان نیم سوخته




اخبار حوادث - ماجرای خاکسترهای خون آلود و ۳ استخوان نیم سوخته

«قاضی» قولنامه خرید خودروی مزداتری را روی میزش انداخت و نگاه معنی دارش را به چشمان متهم دوخت.

به گزارش خراسان، مرد جوان که فهمید باز هم «قاضی» داستان ساختگی اش را باور نکرده است، گفت: زنی را که می گویید از تاریخ دوم دی گم شده است از یک سال قبل می شناختم. «س» به عقد موقت مردی در آمده و وضعیت مالی خوبی پیدا کرده بود.

 

یک روز سرد زمستانی او را در جمعه بازار خودرو به همراه ۲مرد ناشناس دیدم و خودروی مزداتری اش را خریدم و بهای آن را با سکه طلا که حدود ۴۰میلیون تومان می ارزید پرداخت کردم. قرار شد ۲میلیون باقی مانده را در محضر ثبت اسناد بپردازم ولی دیگر هرچه با او تماس گرفتم پاسخ تلفنش را نداد، به همین خاطر هم خودرو هنوز سند نخورده است.

 قاضی شعبه ۸۰۷ مجتمع قضایی شهیدقدوسی مشهد پرسید اما شما مبلغ ۲۰هزارتومان از کارت عابربانک «س» برداشت کرده اید؟! متهم که با شنیدن این سوال دست و پایش را گم کرده بود، پاسخ داد: بعد از این ماجرا آن دو مرد ناشناس به سراغم آمدند و به زور مرا سوار خودرو کردند و کنار عابربانک بردند. آن ها با دادن کارت عابربانک و رمز آن از من خواستند تا ۲۰هزارتومان برداشت کنم. پس از آن هم دوباره مرا به خانه ام رساندند که این ماجرا را برای هیچ کس تعریف نکردم چون می ترسیدم مرا بکشند!

قاضی «سیدمحمد رضوی» که دیگر یقین داشت مرد ۳۰ساله حقیقت ماجرا را پنهان می کند و در پس این داستان های ساختگی راز جنایتی نهفته است! با صدور قرار قانونی، متهم را در اختیار کارآگاهان اداره جنایی پلیس آگاهی خراسان رضوی قرار داد. اما قبل از آن که پای متهم به اداره آگاهی برسد گوشی تلفن را برداشت و به افسر پرونده گفت: زن گم شده دیپلم داشت و اسناد را امضا می کرد اما در این قولنامه او فقط اثر انگشت دارد.

از سوی دیگر سایه های اثر انگشت نشان می دهد که این اثر مربوط به انگشت فرد مرده است و یا به زور گرفته شده است. همچنین بهای خرید خودرو مدل ۹۱ بسیار پایین و نامتعارف است که باید در این زمینه تحقیق شود.

قاضی رضوی با صدور این دستورات از افسر پرونده خواست تا تحقیقات میدانی خود را نیز در اطراف محل سکونت متهم در منطقه قاسم آباد مشهد متمرکز کند که مشخص شود در تاریخ مذکور زنی با پالتوی قرمز در آن محل دیده شده است یا خیر!

گزارش خراسان حاکی است، دقایقی بعد بررسی های غیرمحسوس کارآگاهان با سرپرستی کارآگاه احسان حسن نژاد در حالی ادامه یافت که نگهبان مجتمع مسکونی به خاطر آورد آن روز زنی را که چکمه پوشیده بود و پالتوی قرمز رنگی نیز به تن داشت دیده است که وارد واحد آپارتمانی شده اما دیگر خارج شدن او را ندیده بود.

با این اظهارات تحقیقات کارآگاهان به ۲مرد افغانی رسید که در واحد مسکونی متهم کار ساختمانی انجام می دادند. آن ها به افسر پرونده گفتند: در آن تاریخ مالک واحد آپارتمانی از ما خواست تا برای بیرون آوردن ضایعات فلزی به او کمک کنیم. وقتی وارد اتاق شدیم، دیدیم چیزی مانند جسد داخل کارتن پیچانده شده است.

 

باز هم اهمیتی ندادیم اما وقتی آن را از روی زمین بلند کردیم از کمر خم شد، دیگر ترسیده بودیم و با این احتمال که او همسرش را کشته است به بهانه ای خارج شدیم و دیگر برای بردن آن شیء نرفتیم چون ترسیده بودیم این ماجرا را فقط برای دوست دیگرمان تعریف کردیم ولی بعد از چند روز که همسر مالک ساختمان را در همان مکان دیدیم ظن مان برطرف شد و با خود گفتیم اشتباه کرده بودیم!

با به دست آمدن این سرنخ ها مقام قضایی دستور بازرسی منزل متهم ۳۰ساله را صادر کرد اما هیچ چیز مشکوکی به دست نیامد.

 آخرین مردی که «س» را به عقد موقت خود درآورده و دو روز بعد از ماجرای گم شدن او به پلیس مراجعه کرده بود، نیز در اظهارات خود گفت: دو روز بعد از گم شدن «س» فردی با من تماس گرفت و گفت: قرار بود «س» به عقد موقت من در آید. من ۶۵میلیون تومان پول واحد آپارتمانی را که به تازگی خریده است از او طلبکارم یا پول مرا بدهید یا دست او را قطع می کنم و با خودرو به منزلتان می فرستم.

پیگیری ماجرای این تلفن مشکوک هم به متهم ۳۰ساله رسید و مشخص شد که او با همسر «س» تماس گرفته است، دیگر جای هیچ شبهه ای نبود، بنابراین بازجویی با شیوه های فنی و تخصصی با نظارت مستقیم قاضی رضوی در حالی آغاز شد که متهم همچنان ارتکاب قتل را انکار می کرد اما وقتی در برابر شواهد و دلایل موجود قرار گرفت، دچار تناقض گویی هایی شد و دیگر نمی توانست با داستان های ساختگی حقیقت را پنهان کند.

در همین حال ناگهان در مقابل افسر پرونده لب به اعتراف گشود و گفت: آن شب سرد زمستانی که درجه هوا تا ۲۵درجه زیر صفر می رسید، بایک پیامک او را به منزلم کشاندم. همسر و فرزند خردسالم را هم به تهران فرستاده بودم و در منزل تنها بودم. می دانستم او واحد آپارتمانی شیکی را در نزدیکی منزل من خریده و قرار است ۶۵میلیون تومان پول باقی مانده آپارتمان را بعد پرداخت کند.

 

شب بود که به خاطر مسائل مالی بین ما اختلاف به وجود آمد و با هم درگیر شدیم. او را هل دادم که سرش به دیوار خورد و نقش بر زمین شد. مقداری آب روی صورتش ریختم اما فهمیدم که او مرده است. بیرون رفتم و کمی گریه کردم بعد هم مقداری چسب پهن خریدم و جسد او را داخل ملحفه ای گذاشتم و دور آن را کارتن پیچیدم و با چسب محکم بستم، چون جسد سنگین بود از کارگران افغانی خواستم برای بردن آن به من کمک کنند اما آن ها که مشکوک شده بودند به بهانه این که یک نفر دیگر هم باید کمک کند، فرار کردند.

پس از آن، خودم جسد را از روی پله ها کشیدم و به داخل انباری بردم حدود ۱۰روز جسد را نگه داشتم و بعد با همسر او تماس گرفتم تا شاید بتوانم آن ۶۵میلیون را بگیرم، سپس قولنامه ای درست کردم و از خودرو استفاده می کردم تا این که توسط کارآگاهان دستگیر شدم.

مرد ۳۰ساله ادامه داد: ۱۰ روز بعد جسد را به اطراف روستای میامی بردم و در آن منطقه رها کردم. شب حادثه کارت عابربانک و رمز آن را از «س» گرفته بودم، فکر می کردم ۶۵میلیون در حساب او وجود دارد اما وقتی ۲۰هزارتومان برداشت کردم متوجه شدم که پولی در حساب او نیست.

گزارش خراسان حاکی است، در پی اعترافات این مرد، ساعتی بعد مقام قضایی در کنار کارآگاهان عازم روستای میامی شد اما متهم دروغ می گفت و اثری از جسد در مکان های مورد ادعا نبود. عقربه های ساعت ۲بعدازظهر را نشان می داد که کارآگاه حسن نژاد با اشاره غیرمستقیم قاضی گفت: اگر دستور بدهید، باغ های بستگان متهم را بازرسی کنیم! متهم با شنیدن این جمله تکانی خورد و در حالی که دیگر راه گریزی نداشت، گفت: شما درست می گویید جسد را در باغ پدرم سوزانده ام!

۱۰ روز بعد از حادثه و در یک صبح زمستانی، جسد را در صندلی جلوی خودرو مزداتری مقتول گذاشتم و پارچه ای هم روی آن انداختم. قبلا کلید باغ پدرم را که در منطقه کال زرکش قرار دارد از منزلش برداشته بودم. مقداری بنزین هم از جایگاه عرضه بنزین خریدم و با ریختن چوب و خار و خاشاک جسد را به آتش کشیدم. چندین ساعت در باغ بودم و با بیل آرام آرام بنزین روی جسد می ریختم تا کاملا سوخت به طوری که هیچ اثری از آن باقی نماند.

با اظهارات جدید متهم، کارآگاهان و مقام قضایی به سمت باغ مذکور حرکت کردند. چند تکه استخوان کوچک، گل سر سوخته و آثار دیگری از جسد به دست آمد. شن های چرب ریخته شده در محل آتش زدن جسد نیز حاکی از آن بود که جسد در همین محل به آتش کشیده شده است. با جمع آوری بقایای جسد زن ۲۴ساله و فیلمبرداری از محل کشف جسد، راز این جنایت هولناک در حالی برملا شد که عقربه های ساعت حدود ۲۱شب را نشان می داد.

بنابراین گزارش، با صدور دستوری از سوی قاضی رضوی، متهم این پرونده جنایی روانه بازداشتگاه شد تا تحقیقات درباره زوایای پنهان این پرونده جنایی که از تاریخ 92.10.4 در پلیس آگاهی تشکیل شده بود، ادامه یابد.
 اخبار حوادث - خراسان


ویدیو مرتبط :
در نیم سوخته-سید شهاب عبدالهی

خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :

ماجرای خنجر خون آلود!



اخبار,اخبار حوادث , قتل

۳ زورگیر افغانی که مدعی بودند تحت تأثیر مصرف مشروبات الکلی و به قصد سرقت موتورسیکلت آپاچی، جوان ۲۲ ساله ای را به قتل رسانده اند، در بازسازی صحنه جنایت با اظهاراتی متناقض، ارتکاب قتل را به گردن یکدیگر انداختند.

۳ متهم این پرونده جنایی که ساعت ۶ بامداد پنجشنبه گذشته به خیابان حر ۱۳ در منطقه قلعه ساختمان مشهد هدایت شده بودند مقابل دوربین قوه قضاییه قرار گرفتند تا در حضور قاضی ویژه قتل عمد، چگونگی وقوع جنایت را در محل ارتکاب جرم تشریح کنند.

 

در آغاز بازسازی صحنه قتل، ابتدا کارآگاه سلطانیان (افسر پرونده) توضیحاتی را درباره چگونگی دستگیری متهمان و اعترافات آنان ارائه کرد و سپس به دستور قاضی علی اکبر صفائیان «ع» متهم اصلی این پرونده پس از معرفی خود گفت: روز حادثه پس از آن که مشروبات الکلی مصرف کردیم سوار موتورسیکلت شدیم و به خیابان حر ۱۳ آمدیم که یک لحظه «ج» (یکی دیگر از متهمان) موتورسوار آپاچی را دید و بلافاصله به دنبال او دوید.

 

من هم آرام آرام به سمت آن ها رفتم که دیدم او موتورسیکلت آپاچی را برداشته است و می رود. وی در پاسخ به سوال مقام قضایی که پرسید چاقو را چه کسی به مقتول زده است با اشاره به متهم دیگر گفت: او هم چاقو و هم اسپری فلفل داشت ولی من ندیدم که او چاقو بزند! مقام قضایی پرسید اما شما قبلاً گفتید چاقو را من زده ام حتی چاقوی خون آلود از دست شما در کوره های آجرپزی کشف شده است.

 

متهم پاسخ داد: دوستانم هم در کوره های آجرپزی با من بودند شاید چاقوی خنجری مال آن ها باشد!! آن روز من به خاطر این که یک پرونده ۴۰ میلیون تومانی پرداخت دیه در دستگاه قضایی داشتم، به کوره های آجرپزی فرار کردم و چون خسته بودم خیلی زود خوابم برد ممکن است همدستانم چاقو را زیر متکایی که من روی آن خوابیده بودم، گذاشته اند! در این هنگام «ج» متهم دیگر پرونده گفت: من به دنبال آپاچی سوار دویدم و لگدی به موتور او زدم که روی زمین افتاد اما در این هنگام «ع» از راه رسید و با چاقوی بلند خنجری شکل ضربه ای به او زد و من هم موتورسیکلت را برداشتم و با هم فرار کردیم. پس از آن هم با یکدیگر به یک تعمیرگاه موتورسیکلت رفتیم که در آنجا «ع» چاقوی خون آلودی را بیرون آورد و گفت: من با این چاقو او را زدم این در حالی بود که داخل تعمیرگاه افراد زیادی حضور داشتند.

«ع» متهم اصلی پرونده در ادامه مدعی شد که آن روز من اصلاً چاقویی به همراه نداشتم و تنها به خاطر این که مشروب خورده بودم و نمی خواستم به منزلم بروم به کوره های آجرپزی رفتم ولی من چاقویی نزدم! در این لحظه قاضی صفاییان پرسید اما شما در مراحل بازپرسی به وارد آوردن ضربه چاقو به مرحوم اعتراف کرده اید و حتی با خط خودتان هم شرح ماجرا را نوشته اید؟ متهم پاسخ داد: نمی دانم چگونه نوشته ام اما من چاقو نداشتم!!

این در حالی بود که ۲ متهم دیگر پرونده نیز مدعی بودند که «ع» ضربه چاقو را به مقتول زده است. گزارش خراسان حاکی است: پس از اظهارات متهمان، قاضی ویژه قتل عمد دستور پایان بازسازی صحنه قتل را صادر کرد و بدین ترتیب متهمان این پرونده جنایی با صدور قرار بازداشت موقت روانه زندان شدند.

سابقه خبر
ساعت 21:30 بیست و یکم اسفند سال گذشته، زنگ تلفن قاضی ویژه قتل عمد به صدا درآمد و مأموران کلانتری شهید رجایی از قتل جوان آپاچی سوار با ضربه چاقو خبر دادند.

 

بررسی های مقام قضایی حاکی از آن بود که جوان ۲۲ ساله ای مورد حمله ۳ فرد ناشناس قرار گرفته و با وارد آمدن ضربه چاقو به قتل رسیده است. این در حالی بود که تحقیقات نشان می داد موتورسیکلت آپاچی مقتول نیز توسط عاملان جنایت سرقت شده است.

 

با به دست آمدن این اطلاعات، ساعتی بعد هویت مقتول مشخص شد و کارآگاهان با بسیج امکانات به ردپای موتورسواران ناشناس پرداختند: سرنخ های موجود بیانگر آن بود که مهاجمان ناشناس افغانی هستند بنابراین ۲ تن از آن ها در یکی از کوره های آجرپزی شرق مشهد به محاصره درآمدند و دستگیر شدند. با اعتراف ۲ جوان، همدست دیگر آنان نیز چند روز بعد در حالی به دام افتاد که موتورسیکلت مسروقه نیز از مخفی گاه وی کشف شد.

 

اخبار حوادث - خراسان