اخبار
2 دقیقه پیش | عکس: استهلال ماه مبارک رمضانهمزمان با آغاز ماه مبارک رمضان جمعی از کارشناسان حوزه نجوم همراه با نماینده دفتر استهلال مقام معظم رهبری عصر دوشنبه هفدهم خرداد برای رصد هلال شب اول ماه مبارک رمضان بوسیله ... |
2 دقیقه پیش | تا 20 سال آینده 16 میلیون بیکار داریموزیر کشور گفت: در نظام اداری فعلی که میتواند در ۱۰ روز کاری را انجام دهد، در ۱۰۰ روز انجام میشود و روند طولانی دارد که باید این روند اصلاح شود. خبرگزاری تسنیم: عبدالرضا ... |
كشتارخانوادگی در خانواده تحصیلکردهومرفه
اخبار اجتماعی - مرد مهندس با قتل همسر و دختر بچه اش به زندگی خود پایان داد
كشتارخانوادگی در خانواده تحصیلکرده و مرفه
بهناز مقدسی در گزارش خبری خود در روزنامه شهروند اضافه كرده است: عامل این جنایت خانوادگی در وهله اول یک پدر بود. او تحصیلکرده و مرفه و مردمدار بود. با این حال او در عرض چند ساعت به یک جانی تبدیل شد با این تفاوت که قاتل هم در کنار مقتولان جان سپرد. او همسر و دخترش و درنهایت خودش را با شلیک گلوله از پای درآورد و تنها یک نامه دوجملهای از خود بر جای گذاشت؛ نامهای که هزاران سوال بیجواب و راز سر به مُهر از زندگی اجتماعی یک خانواده کمجمعیت و مرفه را به طرز غریبی به تصویر میکشید.
این مرد نوشت: «با همه امکاناتی که داشتیم، نمیتوانستیم خانواده خوشبختی باشیم.» حالا دیگر یاسی وجود ندارد تا به پدرش بگوید: «بگذار سرنوشت و تعریف از خوشبختی را خودم احساس کنم، بگذار بزرگ شوم، عاشق شوم؛ بگذار زنده بمانم.»
جنایت هولناک در بوستان دهم
ساعت ٥ بعدازظهر ١٨ آذرماه ماموران کلانتری ١٠٢ پاسداران در جریان جنایتی هولناک در خیابان ساقدوش قرار گرفتند. مردی از آن سوی خط با صدایی لرزان حرف میزد. او خبر قتل خانوادگی همسایهشان را داشت. این مرد ادعا میکرد وقتی در همسایگیشان صدای شلیك چندین گلوله به گوش رسید، به طبقه سوم ساختمان رفتند و بعد از باز کردن در خانه همسایهشان با اجساد خونین اعضای خانواده روبهرو شدند.
دقایقی بعد با اعلام این خبر به قاضی کشیک ویژه قتل، بازپرس حسینپور به همراه تیمی از كارآگاهان جنایی و كارشناسان بررسی صحنه جرم، راهی محل جنایت در خیابان پاسداران، بوستان دهم شدند. خیابان شلوغ بود و مردم در مقابل یک آپارتمان شیک جمع شده بودند. همه از قتل حرف میزدند. ماموران با احتیاط وارد واحد طبقه سوم آپارتمان شدند. سكوت سنگین بر خانه حكمفرما و فضای خانه آکنده از بوی سیگار بود. با آغاز تجسسهای جنایی، کارآگاهان با صحنه هولناکی روبهرو شدند. ٢ اتاق خواب در گوشه سالن، محلهای جنایت بود.
لكههای خون در و دیوار اتاقها را پوشانده بود. در یکی از اتاقها مرد جوان موازی همسرش و درحالیکه یک اسلحه کلت در دستانش بود، روی زمین افتاده بودند و در اتاق دیگر دختربچهای، غرق در خون به کام مرگ فرو رفته بود. با پیدا شدن نامهای روی میز آرایش اتاقخواب پرده از این جنایت خانگی برداشته شد؛ نامهای که در آن مرد خانواده نداشتن احساس خوشبختی در خانوادهاش را عامل این کشتار خانوادگی اعلام کرده بود. تحقیقات و بررسی اجساد نشان میداد که زن جوان اولین قربانی این جنایت بوده است.
او درحالیکه یک گلوله به قفسه سینه و یک گلوله به پیشانیاش اصابت کرده بود در اتاق خوابشان و در پایین تختخواب به قتل رسید. با تجسسهای بازپرس پرونده مشخص شد پدر جنایتکار بعد از کشتن همسرش، به انتظار بازگشت دخترش از مدرسه مینشیند، سناریوی جنایت را مرور میکند، بیامان سیگار میکشد، اما هرگز لحظهای از ادامه جنایتش پشیمان نمیشود. یاسمین که به خانه میآید هرگز تصور نمیکند که پدرش با یک اسلحه در کمین اوست. پلاستیک خوراکیهایش را در دستانش نگه داشته و به سمت اتاقش میرود، پدر اما سایهبهسایه تعقیبش میکند، هنوز کیفش در دستش است که ناگهان با شلیک گلوله پدرش قبل از هر واکنشی به کام مرگ فرو میرود.
پدر جانی شده بود، حالا گوشهگوشه خانه پر از خاطرات همسرش و یاسمین کوچولویش بود. تلفن را برداشت و برادرش را از راز جنایتش خبردار کرد و گفت: «زن و بچهام را کشتم، خودم را هم میکشم.» تلفن قطع شد و صدای شلیک یک گلوله دیگر در فضای خانه پیچید. برادر این مرد که با شنیدن این ماجرا وحشتزده و مضطرب راهی خانه او شده بود وقتی به آنجا رسید که با جسد آنها روبهرو شد. همسایهها اولین افرادی بودند که با صدای شلیک گلوله برای رازگشایی از این ماجرا وارد صحنه جنایت شده بودند و به بازپرس پرونده گفتند: «این زن و شوهر تنها همین یک فرزند را داشتند، خانواده آرامی بودند اما امروز صبح صدای مشاجره و دعوای او با همسرش شنیده میشد.» با انتقال اجساد این خانواده ٣ نفره به پزشکیقانونی تحقیقات برای روشن شدن زوایای مبهم این کشتار خانگی ادامه دارد.
محل جنایت؛ بالای شهر
سال ٨٨ نیز مردی که تحصیلکرده دانشگاهی در آمریکا بود به خاطر ارثیه پدری دست به کشتار دستهجمعی خانوادهاش زد. این حادثه در خیابان مقدساردبیلی رخ داد. با بررسی پروندههای اینچنینی میتوان گفت جنایت در همه جای شهر ریشه میدواند، جنایت ساخته دست بشر است.
با آمار و ارقام نمیتوان رنگ جنایتها را در بالا و پایین شهر عوض کرد. بحران روانی که در انسان آغاز شود از جنوبترین نقطه شهر تا ارتفاعات مرفهنشین شهر را نشانه میرود. بحرانی که اعتماد و اعتقادها را در هم میشکند و باعث میشود در پس همه روابط اجتماعی و انسانی یک فرد یکشبه جنایتکار شود. آن هم درست جایی که خیلیها انتظارش را ندارند، خیابان پاسداران، بالای شهر تهران. اما واقعیت چیز دیگری است، در پشت دیوار تمام آپارتمانهای شیک و آسمانخراشهای گرانقیمت پایتخت قصهای برای نوشتن وجود دارد. نه به این معنی که این قصه میتواند با جنایت پیوند بخورد اما مرگ روابط عاطفی در این قشر مرفه میتواند زمینهساز وقوع جرم و جنایت شود.
خوشبختی رفاه مادی نیست
جنایت مرگبار خانه پاسداران بیشک برای هر شنوندهای همراه با این پرسش است: یک خانواده مرفه؟! دکتر سعید خراطها آسیبشناس و مدرس دانشگاه در رابطه با این پرسش گفت: «رفاه تنها به معنای سرمایه و قدرت مالی بالا نیست. رفاه در سلامت جسم و روان، همراه با فاکتورهای اخلاقی و اجتماعی معنا پیدا میکند. وقتی در روابط خانوادگی اعتماد، صداقت، تفاهم، تحلیل از بین میرود، رفاه در روابط خانوادگی دچار تزلزل خواهد شد.
بنابراین در اجتماع شاهد جرایم مختلف در قشر مرفه جامعه هم هستیم. اما این تصور که مگر ممکن است در بالای شهر هم شاهد جنایتهای اینچنینی باشیم، ریشه در انگارههای مادی مردم دارد. این درحالی است که گاهی رفاه اقتصادی زمینهساز طلاقهای عاطفی، خیانتها، سوءمصرف موادمخدر و بحرانهای روانی خواهد شد. در این مورد هم با توجه به اینکه هنوز زوایای مبهم این حادثه فاش نشده است نمیتوان نظر قطعی داد، اما چیزی که از آغاز طراحی قتل و فاصله زمانی بین قتل اول و دوم رخ داد نشان میدهد قاتل ساعتهای بحرانی را سپری کرده که به احتمال زیاد در همه این لحظات از لحاظ روانی دچار بحران غیرقابل کنترلی بوده است. با این حال گاهی رفاه مادی افراد خانواده را از هم دور میکند، به همین خاطر است که بعضی اوقات از خیلی از مردم مرفه میشنویم که حاضرند همه زندگیشان را بدهند اما یک خانواده مستحکم بر مبنای روابط انسانی و عاطفی داشته باشند.»
اخباراجتماعی - ایسکانیوز
ویدیو مرتبط :
بیکاران تحصیلکرده ارومیه
خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :
نقش خانواده در تعلیم و تربیت کودکان دبستانی
خانواده در تعلیم و تربیت کودکان نقش مهمی را ایفا می کند. يکي از نکات بسيار مهم در خانواده ، ارتباط است ، يعني والدين بايد به روش هاي صحيح برقراري ارتباط با کودکان ، آگاهي داشته باشند .
به منظور برقراري ارتباط صحيح ، والدين بايد به نکات زير توجه نمايند :
1-با فرزندان خود ارتباط برقرار کرده ، فرصت ابراز عقايد را به او بدهند ، به نيازهاي وي پي ببرند ، انتظارات آنها از کودک ، فرصت برقراري ارتباط به کودک ، زمينه اطمينان به والدين و مراجعه به آنها ، هنگام ايجاد مشکل و فراهم کنند .
پدر قبل از پدر بودن ، بايد با فرزندش دوست باشد ، علاوه بر اين ، او بايد قادر به اداره اين دوستي باشد تا مانع لوس شدن کودک گردد . به قول يکي از دانشمندان : " هر جا مشکلي در جامعه بود ، به حتم پاي آموزش و پرورش وسط است " يا به قول اريکسون : " فرزندان لوس معضل جامعه اند".
2-ايجاد فضاي آرامش بخش در خانواده : چنانچه والدين در صدد موفقيت تحصيلي و سلامت شخصيت کودکان باشند ، بايد محيط خانواده را از هر گونه درگيري و تنش دور سازند .
3-ايفاي نقش موثر در زمينه تکليف خانه : والدين نقش بسيار مهمي در تکليف خانه يا مشق شب کودک ايفا مي کنند . بسياري از بچه ها در انجام تکاليف خود اهمال مي ورزند . والدين بايد به صورت قطع با اين امر برخورد کنند و از فرزند خود بخواهند که در فرصت مناسب و مطلوب ، به انجام تکاليف خود بپردازند ، در غير اينصورت ، بايد از روش محروميت استفاده کنند، يعني وي را از بازي مورد علاقه يا تلويزيون محروم کنند.
4-تکريم شخصيت کودکان : ما بايد به بچه ها احترام بگذاريم و آنها را با الفاظ بد خطاب نکنيم .
5-تعامل با مربيان در مدرسه : والدين بايد در تعامل متقابل با مربيان باشند و از مشکلات فرزندشان در مدرسه مطلع شوند .
6-کمک به کودک در تعيين هدف و برنامه ريزي : فعاليتهاي کودک در طول هفته ، بايد تقسيم بندي شود و زمان خاصي براي تفريح ، تماشاي تلويزيون و انجام تکاليف در نظر گرفته شود . روش برنامه ريزي به منظور انجام برنامه هاي روزمره و تکاليف ، بايد به کودکان آموزش داده شود تا آنها بتوانند ، فن مهار زمان را بياموزند .
7-تشويق کنجکاوي و خلاقيت کودکان : به صورت جدي بايد از تحقير کودک خودداري کرد و هنگام کنجکاوي ، بايد به او فرصت سوال کردن داده شود. کودک نبايد به جواب هاي ما دست يابد تا خود به تفکر و انديشيدن بپردازد. خلاقيت کودک ، بايد پرورش داده شود ، نه اينکه او به اطاعت محض ملزم باشد. کودک نبايد به اطاعت کورکورانه عادت کند ؛ البته الگو برداري با دنباله روي فرق مي کند . منظور از الگو برداري ، اين است که کودک رفتار والدين را در مسأله اي چون نظم ، تقليد مي نمايد ، خود نيز به موقع کارهايش را با برنامه ريزي دقيق و منظم انجام مي دهد و از نظم پدر ، الگو برداري مي کند.
در ارتباط با دنباله روي ، عده اي معتقدند : بچه ها بايد مثل خودشان فکر کنند و کودک بايد به صورت دقيق ، عقايد آنها را در مورد مسائل اجتماعي، تقليد کند ؛ البته اين امر ، مانع رشد و پرورش آزاد کودک مي باشد ، زيرا کودک بايد به صورت مستقل ، به نظرات اجتماعي دست يابد .
8-انتظار پيشرفت از کودکان : کودک بايد بداند که والدين در همه زمينه ها از او انتظار پيشرفت دارند .
9-کاهش ترس از شکست در کودک : ما نبايد از کودکان انتظار نمره ٢٠ داشته باشيم ، زيرا اين امر ، ترس از شکست را در کودک ايجاد مي کند و اضطراب از امتحان را به دنبال خواهد داشت .
10-اعمال صحيح تشويق و تنبيه کودکان : ما بايد به صورت جدي ، از تنبيه بدني خودداري کرده ، به کارهاي درست کودک پاداش داده ، هنگام انجام اعمال نادرست ، از روش محروم کردن از خواسته ها و امتيازات استفاده کنيم ، زيرا تنبيه صحيح ، نبايد موجب تحقير کودک شود ، والدين نبايد در طولاني مدت با کودک قهر داشته باشند و آشتي بايد توسط يکي از والدين برقرار شود ، زيرا قهر طولاني و عدم توجه به کودک ، موجب احساس نا امني در کودک مي گردد و به بهداشت رواني وي لطمه وارد مي کند .
در مواقعي که والدين شاغل هستند و فرصت کافي براي برقراري ارتباط با کودک و درک او را ندارند ، بايد با مربيان مدرسه به صورت مداوم تعامل داشته باشند تا از طريق اين انجمن ، آموزشهاي بسيار مفيدي از جمله آموزش در زمينه تربيت کودک و نحوه برقراري ارتباط صحيح با وي ، به اولياء ارايه داده شود امروزه اکثر مدارس ، از روانشناسان به منظور آشنايي والدين با روشهاي نوين تعليم و تربيت استفاده مي کنند .
در دنياي مدرن ، درگيري والدين در کارهاي مختلف ، زياد است و معلمها وقت کافي براي تربيت فرزند را ندارند . ما نبايد به مدت زمان دقت کنيم ، بلکه بايد به کيفيت توجه شود . والدين مي توانند ، در عين حضور کم در حد يکي دو ساعت ، به درستي از زمان استفاده کنند ، يعني کيفيت ارتباط مهم است .
بهداشت رواني در کودکان دبستاني
در ادامه بحث تعليم و تربيت کودکان دبستاني ، به بعد مهم بهداشت رواني در کودکان دبستاني مي پردازيم .
والدين و مربيان در تأمين بهداشت رواني کودک ، نقش بسيار مهمي را ايفا مي نمايند ، زيرا در صورت عدم تأمين بهداشت رواني در کودکان دبستاني، آموزش نيز مختل خواهد شد .
بهداشت رواني
منظور از بهداشت رواني ، سازگاري فرد با محيط اطراف خود مي باشد، در صورتي که فرد بتواند خود را به راحتي با محيط اطراف تطبيق دهد، قابليتهاي خود را بروز دهد و فاقد اختلالات عاطفي و رفتاري باشد ، از بهداشت رواني برخوردار است .
والدين در تأمين بهداشت رواني کودک ، نقش مهمي به عهده دارند.
به منظور برخورد صحيح با فرزندان ، والدين بايد به نکات زير توجه نمايند:
-1داشتن اطلاعات کافي از نيازهاي گوناگون کودکان : کودک نياز به امنيت، آرامش ، محبت متقابل ، تعلق به گروه و شکوفايي دارد . والدين بايد نسبت به نيازهاي جسمي ، رواني و عاطفي کودک ، آشنايي کامل داشته باشند.
2-توجه به مراحل رشد کودک و ويژگيهاي هر مرحله از رشد : کودک هميشه بايد در حال تکوين و تحول در نظر گرفته شود ، به اين تربيت ، بايد از تربيت تکويني بهره جست . تربيت تکويني ، نوعي از تربيت است که مبتني بر ويژگيهاي رشدي کودک ، توانمنديهاي ذهني و عقلاني وي مي باشد. بنابراين ، والدين بايد از ويژگيهاي مختلف کودک در مراحل رشد ، مسائل آموزشي و مشکلات عاطفي وي آگاه باشند و بر شخصيت کودک و مسائل آن اشراف کامل داشته باشند .
راهکارهاي عملي موثر در تأمين بهداشت رواني کودکان ، عبارتند از :
1-انتخاب الگوي واحد و مشترک توسط هر يک از والدين ، در الگو پذير کردن کودک ، به منظور جلوگيري از سردرگمي وي .
2-تأمل نسبت به جوانب و عوارض تنبيه کودک ، ريشه يابي ناهنجاريها ، عدم قضاوت و ارزشيابي سريع مسائل ، زيرا اين احتمال وجود دارد که عامل بسياري از ناهنجاريهاي رفتاري ، والدين و مربيان باشند .
3-کودک نبايد هيچ گاه احساس بي پناهي و ناامني کند ، او بايد از توجه و محبت کافي بهره مند گردد و هيچ گاه نبايد از تنبيه شديد ، به خصوص تحقير ، سرزنش و بي اعتنايي استفاده کرد .
4-جتناب از به خواب رقتن کودک هنگام ترس و اضطراب .
انواع ناهنجاريهاي رفتاري در کودک دبستاني
1-ترس : به طور معمول ، ترس در اثر يادگيري ايجاد مي شود . والدين بايد از بيان داستانهاي تخيلي ترسناک به کودک اجتناب بورزند تا موجب ايجاد ترس در وي نگردند .
مربيان نيز مي توانند ، در ايجاد ترس در کودک دخيل باشند . گاهي اوقات ، مربيان براي اداره کلاس ، ترس را در کودکان ايجاد مي کنندو خود را فردي مقتدر ، اخمو و انعطاف ناپذير نشان مي دهند . علاوه بر آن ، همکلاسي ها نيز موجب ترس کودک مي گردند و اين امر ، اثرات سوء رواني را بر کودک به جاي مي گذارد .
2-دزدي : کودک به دلايل مختلفي دزدي مي کند . کودک به دليل نياز مالي و عدم تأمين اين نياز از سوي والدين يا به دليل کمبود توجه و محبت ، دزدي مي کند . ولي در گروه همسالان ناسالم ، با الگوگيري از آنها و تحت تأثيرشان ، به منظور جلب تأئيد آنها ، دست به اين عمل مي زند .
3-ناخن جويدن : تحقيقات انجام شده ، نشان مي دهد که ناخن جويدن در کودک ، در اثر احساس ناايمني و اضطراب به وجود مي آيد .
4-پرخاشگري : تنبيه شديد بدني ، انضباط خشک ، تحقير و سرزنش، عوارضي از جمله پرخاشگري را به همراه مي آورند .
5-دروغگويي : کودک ممکن است که دروغگويي را از والدين يا براي به دست آوردن خواسته خود و فرار از موقعيت ناخوشايندي ، به دروغگويي مبادرت ورزد .
به طور کلي ، بي پناهي کودک در محيط خانه ، تنبيه بدني شديد ، زنداني کردن کودک و آزار وي ، تحقير و سرزنش ، بي توجهي ، عدم محبت متقابل، طرد کودک ، ناضايتي ، احساس ناايمني ، اضطراب و محروميت مالي، سبب بروز ناهنجاريهاي رفتاري در کودک مي گردند . به عبارت ديگر ، مي توان گفت که برخورد ناصحيح والدين در محيط خانه و مربيان در مدرسه موجب بسياري از ناهنجاريهاي رفتاري در کودکان مي شود .
به منظور پيشگيري از ناهنجاريهاي رفتاري ، بايد بين خانه ، مدرسه و مراکز تخصصي مشاوره اي ، هماهنگي لازم وجود داشته باشد . چنانچه ارزشها و باورهاي خانوادگي ، متفاوت از عقايد و هنجارهاي مدرسه باشد ، اين تعارض ، مي تواند زمينه ساز تشويق و نگراني و در نتيجه ، بسياري از اختلالات رفتاري در کودک باشد .
نقش مشاوره در مدرسه و دوران ابتدايي ، بسيار حساس و با اهميت مي باشد ؛ البته مشاوره به تنهايي قادر به حل مشکلات کودک نبوده و برقراري ارتباط بين مشاور ، والدين و معلم ، بسيار ضروري است .
نقش مشاوره در مورد افرادي که به نوعي دچار نقص و محروميت جسمي - حسي - حرکتي مي باشند ، از اهميت وافري برخوردار است . دانش آموزاني که دچار مشکل جسماني ( معلوليت بدني ) هستند ، حساسيت خاصي نسبت به نحوه برخورد اطرافيان دارند ، در نتيجه ، اين امر بهداشت رواني آنها را به خطر مي اندازد . اطرافيان هم بايد به نحوي با اين نقص برخورد نمايند که موجب احساس حقارت در وي نشوند .
اين کودکان را بايد به گروههايي که توانايي پذيرش آنها را دارند ، هدايت نمود، نه گروههاي برتري که موجب احساس ضعف کودک مي گردند . بر مبناي تحقيقات انجام شده ، حضور دانش آموزان ناشنوا يا کم شنوا در کلاسهاي عادي و ابراز توجه کافي از سوي معلمان و همکلاسيها ، مي تواند موجب سازگاري اين کودکان با افراد عادي گردد .
بنابراين ، بهداشت رواني عامل بسيار مهمي است که نيازمند هماهنگي گروههاي مختلف و برخوردهاي سالم تربيتي ، از بدو تولد کودک است و بايد دقت کنيم که سلامت رواني کودکانمان را به خطر نيندازيم .