اخبار
2 دقیقه پیش | عکس: استهلال ماه مبارک رمضانهمزمان با آغاز ماه مبارک رمضان جمعی از کارشناسان حوزه نجوم همراه با نماینده دفتر استهلال مقام معظم رهبری عصر دوشنبه هفدهم خرداد برای رصد هلال شب اول ماه مبارک رمضان بوسیله ... |
2 دقیقه پیش | تا 20 سال آینده 16 میلیون بیکار داریموزیر کشور گفت: در نظام اداری فعلی که میتواند در ۱۰ روز کاری را انجام دهد، در ۱۰۰ روز انجام میشود و روند طولانی دارد که باید این روند اصلاح شود. خبرگزاری تسنیم: عبدالرضا ... |
قدرت علیخانی: هاشمی دوردست را میبیند، مدعیان سیاست جلوی پای خود را هم نمیبینند
قدرت علیخانی: هاشمی دوردست را میبیند، مدعیان سیاست جلوی پای خود را هم نمیبینند
مشاور پارلمانی آیت الله هاشمی رفسنجانی دورنگری، آینده نگری، فهم و تیزهوشی بالا را از ویژگی های رییس مجمع تشخیص مصلحت نظام دانست که تندروها با تخریب وی و انحراف افکار عمومی، اهداف خود را دنبال می کنند که هرگز امیالشان محقق نخواهد شد.
قدرت الله علیخانی درباره هجمه هایی که عده ای از تندروها این روزها مجددا علیه آیت الله هاشمی رفسنجانی راه انداخته اند، توضیح داد و گفت: هر چقدر شخصیت انسانها بزرگتر، دیدشان وسیعتر و تفکرات آنها گستردهتر باشد، بیشتر مورد هجمه قرار میگیرند.
وی به ذکر خاطره ای از یکی از یاران مبارز امام خمینی(ره) پرداخت و افزود: یکی از یاران حضرت امام تعریف میکند سالها پیش از انقلاب و در اوایل دوران مبارزات ایشان که بسیاری مخالف راه و روش ایشان در مبارزه بودند و بعضا حتی به امام هتاکی میکردند ، به خانه امام می رود و میبیند روی در خانه ایشان کاغذ بیانیهمانندی چسبانده اند که در آن نسبت به ایشان هتاکی شده است.
او تعریف می کند که من آن بیانیه را برداشتم و وارد خانه شدم. امام را دیدم که بر سر حوض مشغول وضو گرفتن است، هنگامی که نزدیک شدم، ایشان متوجه حالت عصبانی من شدند و هنگامی که کاغذ را در دست من دیدند، فرمودند من صبح که از خانه بیرون رفتم آن اعلامیه را دیدم ولی برنداشتم و در ادامه گفتند: "عصبانی نباش؛ به زنده فحش میدهند و به مرده کسی کاری ندارد".
بر همین اساس باید گفت آدمهای بزرگ یا به تعبیر امام «انسانهای زنده» باید خود را برای چنین سخنان و هتاکی هایی از سوی مخالفان و معاندان آماده کرده باشند، زیرا اگر کسی اظهارنظر نکند و کاری با سیاست نداشته باشد، کسی به او هجمه هم نمیکند. این نقل قول از آیت الله حاج شیخ حسن صانعی همراه همیشگی امام راحل است.
علیخانی در ادامه به جمهوریت گفت: در اوایل انقلاب و زمان بنیصدر، اگر برخی افراد و گروهها به شخصیتهایی همچون رهبر انقلاب و آقای هاشمی و شهید بهشتی هتاکی میکردند، تعبیر امام خمینی(ره) چنین مضمونی داشت: «اینها با افراد عادی کاری ندارند و کسانی که وجودشان برای جامعه مثمرثمر است و نفوذ کلام دارند، همیشه مورد هجمه قرار میگیرند ، زیرا دشمن به دنبال آنهاست و میخواهد چنین افرادی در جامعه در انزوا باشند».
دورنگری ویژگی هاشمی است
وی تصریح کرد: هتاکیها به آیت الله هاشمی رفسنجانی تازگی ندارد و علت آن نیز آگاهی، فهم و درک این شخصیت برجسته از اوضاع و احوال داخلی و خارجی و آگاهیهایی است که او به جامعه میدهد و اظهارنظرهای اوست.
علیخانی دورنگری را از ویژگی های آیت الله هاشمی برشمرد و توضیح داد: تفاوتی که هاشمی رفسنجانی با بسیاری از مدعیان سیاست و تازه به دوران رسیده های سیاسی دارد، در این است که او دوردست را میبیند ولی بعضی از این افراد حتی جلوی پای خود را نیز نمیبینند.
وی افزود: هاشمی در زمان قبل از انقلاب مسئله فلسطین را مطرح کرد و کتاب «سرگذشت فلسطین» را منتشر ساخت در حالی که در آن هنگام کسی نمیدانست امور به چه ترتیب است و بحث فلسطین، اسرائیل و مبارزات فلسطین و اشغال زمینهای قدس برای کسی مشخص نبود و حتی داشتن این کتاب از نگاه نظام ستمشاهی جرم تلقی می شد که تمام این مسائل، سطح آیندهنگری و افق دید او را نشان می دهد.
هتاکی به هاشمی؛ از منافقین تا دوستان ناآگاه و مغرضین
علیخانی با اشاره به اینکه هاشمی در میان مبارزان معروف بود که فهم و تیزهوشی بالایی دارد، گفت: هاشمی همیشه مورد هجمه بود؛ زمانی از سوی منافقین، گاه بنیصدر، در شرایطی نیز دوستان ناآگاه و زمانی نیز مغرضین و برخی افرادی که اصلا شرایط زمان و سیاست را درک نمیکنند.
وی با بیان به اینکه چنین افراد و گروه هایی، بهانههایی مشخصی دارند ولی به اسم دیگری مطرح میکنند، به نطق میان دستور اسماعیل کوثری در جلسه روز یکشنبه (14مهر) درصحن علنی مجلس علیه آیت الله هاشمی رفسنجانی اشاره کرد و توضیح داد: من از امثال آقای سردار کوثری که از دوستان و همکاران سابق بنده در کمیسیون امنیت ملی مجلس بوده اند و روابط خوبی با ایشان داشته و دارم تاسف میخورم؛
زیرا با او سالها در کمیسیون امنیت ملی مجلس زندگی کردم؛ هنگام بحثهای تندی که رد و بدل میشد، او وارد صحبت تند نمیشد و من به شوخی اسم او را در مصاحبه ای تندروی خوشخیم گذاشته بودم و حال میبینم کوثری خود را به افکار دیگران و تندروها نزدیک کرده و وارد مرحله بدخیمی شده است.
کوثری از نظامیگری وارد سیاست شد/ ورودش به سیاست، عمیق نیست
این نماینده ادوار مجلس، اسماعیل کوثری را از مبارزان جبهه و جنگ دانست و گفت: کوثری از نظامیگری وارد سیاست شده ولی ورود او به سیاست، عمیق نیست و نمیتواند این عرصه را به درستی تجزیه و تحلیل کند و دست میگذارد روی شخصیت بزرگی مانند آیت الله هاشمی.
وی رفتار کوثری را متاثر از معاشرت با تندروها دانست و افزود: این سخنان از سردار کوثری بعید بود ، زیرا من او را در تحلیل مسائل سیاسی عمیق نمیدانم و ای کاش این رفیق عزیز ما که سابقه مجاهدت دارد، لباس نظامی از تن به در نمی کرد و وارد عرصه سیاست نمی شد و سیاست را به سیاست مداران واگذار می کرد .
آقای کوثری! چه کسی گفته شما را هاشمی رفسنجانی به سازمان قضایی معرفی کرد؟
علیخانی گفت: من برای کوثری متاسفم زیرا انعکاس این حرفها در جامعه باعث میشود خود او و امثال او ضرر ببینند؛ زیرا با ورود به این قضایا با افکار عمومی بازی میکنند و نگرانم با این مواضع، اگر قصد حضور در مجلس آینده را داشته باشد، ملت روی خوشی به او نشان نخواهند داد و پایگاه خود را از دست میدهد.
وی با بیان اینکه هاشمی شخصیت بزرگی است که محبوبیت زیادی دارد و آقای کوثری و دوستانشان بایستی از نتیجه انتخابات اخیر پیام اکثریت ملت را دریافت کرده باشند ، درباره حرف های کوثری در نطق مبان دستورش گفت: کوثری همه مسائل را با یکدیگر در می آمیزد و در وسط حرف های خود خطاب به هاشمی می گوید: همانطور که مرا به سازمان قضایی معرفی کردی، پسرت را هم معرفی کن!
مشاور پارلمانی آیت الله هاشمی با طرح این سوال از کوثری که " اصلاً مگر آقای هاشمی شما را معرفی کرده بود" توضیح داد: این مسئله یک بار در از طریق روابط عمومی مجمع تشخیص مصلحت نظام پاسخ داده شده؛ آقای هاشمی در خاطراتش همه مسائل و هر حادثه و شخصی را ذکر میکند؛ اسم کوثری هم در یکی از خاطرات ایشان آمده و من قبلاً اسنادی از اینها را به آقای کوثری نشان دادم ولی او باز هم بهانه جویی می کند.
وی بیان کرد: می توان درباره کم و کیف این مساله از علی جنتی که اکنون وزیر ارشاد است و رئیس دفتر جانشین فرمانده کل قوا بوده و حجتالاسلام رازینی، رئیس وقت سازمان قضایی نیروهای مسلح سوال کرد.
در پرونده مهدی هاشمی همه چیز قانونی پیش می رود
علیخانی درباره مهدی هاشمی گفت: مهدی هاشمی خود را به دستگاه قضایی معرفی کرده و آنها نیز کارها را طبق روال قضایی انجام میدهند و حتی قاضی پرونده هم مشخص است؛ لذا مسئلهای وجود ندارد که کوثری میگوید آقای هاشمی پسرت را معرفی کن زیرا مهدی هاشمی خودش را معرفی کرده و احتیاجی به توصیه آقای کوثری نیست.
وی با بیان اینکه تندروها صرفا به دنبال تخریب و انحراف افکار عمومی هستند، ادامه داد: ورود به این ماجراها، نه نفعی برای انقلاب دارد، نه نظام، نه مردم و نه خود فرد و این افراد، جز آسیب زدن به خودشان در افکار عمومی، کار دیگری نمیکنند.
این نماینده مردم در مجلس هشتم، با اشاره به اینکه بارها اهانت و فحاشی و هتاکی به شخصیت های بزرگ نظام وارد شده است، افزود: اکنون باید دید سرنوشت آنها چه شده و پایگاه اجتماعیشان چیست زیرا وقتی مردم کارها و حرفهای تندروها را ببینند، از آن رویگردان میشوند و جامعه دیگر پذیرای اینگونه افراد و سخنان نیست.
آقایان یک هزارم حساسیت درباره هاشمی را درمورد عملکرد احمدی نژاد نداشتند
وی درباره رویکرد سیاسی کوثری توضیح داد: کوثری از حامیان دولت قبل و طرفداران پروپا قرص احمدینژاد بود و فقط یک بار در دی 90 اظهارنظر کرد که اگر احمدینژاد کاندیدا شود، دیگر به او رای نمیدهم؛ یک بار نیز در بهمن سال 91 گفت که سپاه خدمت زیادی به احمدینژاد کرد اما او نمکدان را شکست.
علیخانی ادامه داد: سردار کوثری اوایل در کمیسیون امنیت ملی مجلس، حتی تحمل شنیدن انتقاد از احمدی نژاد را نیز نداشت؛ در حالیکه باید از او پرسید چرا آنقدر که روی هاشمی حساسیت نشان میدهد، یک هزارم آن را روی احمدی نژاد نشان نمیدهد؟ حال آنکه احمدی نژاد مشکلات بسیار زیادی برای کشور ایجاد کرد.
مشاور پارلمانی آیت الله هاشمی با بیان اینکه دولت احمدینژاد، لطمات فروانی به کشور، منابع، ذخایر و بانکها وارد کرده است، دعواها علیه هاشمی را سیاسی دانست و گفت: کوثری نطق بدی کرد ولی من بهعنوان یک دوست از او دعوت میکنم از اینگونه مسائل و مطالب دست بردارد زیرا جز آب ریختن به آسیاب دشمن فایدهای ندارد.
پس از انتشار خاطرات سال ۶۸ آیتالله هاشمی رفسنجانی در کتابی با عنوان «بازسازی و سازندگی»، سردار اسماعیل کوثری، فرمانده وقت لشکر ۲۷ محمدرسولالله و نماینده فعلی مجلس شورای اسلامی نسبت به مطالب مربوط به خودش واکنش نشان داد و بسیاری از خبرگزاریها و سایتهای داخلی و خارجی با ذوقزدگی اقدام به انتشار مطالبی کردند تا با تمسّک به سخنان سردار کوثری نسبت به اصل خاطرات آیتالله هاشمی رفسنجانی در جامعه تردید ایجاد کنند.
«خاطرات هاشمی دقیق تر است یا روایت سردار؟»، «برگی دیگر از سوتیهای آقای هاشمی رفسنجانی در خاطرات»، «سند راستگویی سردار کوثری رسید» و «کوثری چندمین نفری است که خاطرات هاشمی را زیر سؤال برده است؟» تیتر شتابزده چند خبرگزاری و سایت است که با استناد به مصاحبه سردار کوثری با یکی از رسانه ها و همراه با ارائه تحلیلهای وارونه، اقدام به انتشار تکذیبیه سردار کرده بودند.
آیتالله هاشمی رفسنجانی در صفحات ۷۳، ۷۴ و ۷۵ خاطرات سال ۶۸ در خصوص بازداشت سردار کوثری نوشته است:
سهشنبه ۱۵ فروردین ۶۸: آقای محسن رضایی تلفنی از بازداشت آقای اسماعیل کوثری توسط سازمان قضایی نیروهای مسلح به خاطر اشغال تأسیسات کشاورزی شکایت کرد. به آقای [علی] فلاحیان [معاون وزیر اطلاعات] گفتم که برای آزادیاش اقدام کند.
چهارشنبه ۱۶ فروردین ۶۸: به آقای [علی] رازینی [رئیس سازمان قضایی نیروهای مسلح] در خصوص بازداشت آقای [اسماعیل] کوثری [فرمانده لشکر ۲۷ محمدرسولالله] تلفنی اعتراض کردم و دستور دادم آزادش کنند.
پنجشنبه ۱۷ فروردین ۶۸: آقای [علی] رازینی [رئیس سازمان قضایی نیروهای مسلح] آمد و علت بازداشت و آزادی آقای [اسماعیل] کوثری [فرمانده لشکر ۲۷ محمدرسول الله] را گفت. قرار شد در آینده مراقبت بیشتری در این جهت شود.
سردار کوثری در واکنش به انتشار این خاطرات در تاریخ 4/4/91 طی گفتگو با خبرگزاری فارس با اشاره به مطلب ذکر شده در کتاب خاطرات هاشمی رفسنجانی در ارتباط با وساطت هاشمی برای آزادی خویش از زندان در سال ۶۸ گفت: این ماجرا در سال ۶۹ بوده، نه سال ۶۸ و برخلاف آن چیزی که آقای هاشمی در کتاب خاطرات خود عنوان کرده، نه تنها ایشان نقشی در آزادی من از بازداشتگاه نداشته، بلکه عامل بازداشت من نیز بوده است.
وی افزود: با توجه به اینکه هاشمی رفسنجانی در آن زمان ریاست جمهوری و جانشینی فرماندهی کل قوا را همزمان بر عهده داشت، به جای تصمیمگیری در مورد شکایت وزیر کشاورزی خود از اینجانب، موضوع را به سازمان قضایی نیروهای مسلح ارجاع داده و موجب بازداشت من در بازداشتگاه سپاه شد.
کوثری در ادامه افزود: پس از گذشت کمتر از ۲۴ ساعت با اطلاع فرماندهی کل قوا حضرت آیتالله خامنهای از این موضوع، با دستور ایشان از بازداشتگاه آزاد شده و پس از این ماجرا رهبر معظم انقلاب دستور دادند تا احضار فرماندهان ارشد سپاه تنها با دستور فرمانده کل قوا امکانپذیر باشد.
فرمانده سابق لشکر ۲۷ محمدرسولالله خاطرنشان کرد: در طول جنگ تحمیلی پادگانی در کرج که پیش از انقلاب در اختیار وزارت کشاورزی برای تربیت نیروهای «سپاه ترویج آبادانی» بوده و پس از انقلاب بلااستفاده مانده بود، به دنبال درخواست من و شهید همت و موافقت رئیس جمهور وقت حضرت آیتالله خامنهای در اختیار لشکر ۲۷ محمدرسولالله قرار گرفت و بنا بر این بود تا پایان جنگ این پادگان در اختیار لشکر باقی بماند.
به روایت اسناد تاریخی، ماجرای بازداشت سردار کوثری به این صورت بود:
۱- سردار کوثری به عنوان فرماندهی لشکر ۲۷ پیاده مکانیزه محمدرسولالله(ص) در تاریخ ۲۴/۱/۶۸ نامهای به شماره ۱۰۰/۱/۲۷۵ با طبقهبندی محرمانه خطاب به فرماندهی محترم کل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی نوشته و رونوشت آن را به آیتالله هاشمی رفسنجانی به عنوان «جانشین فرماندهی محترم کل قوا جهت استحضار» میفرستد. (سند شماره ۱).
متن تایپ شده سند شماره ۱
شماره: ۱۰۰/۱/ل۲۷
تاریخ: ۲۴/۱/۶۸
به: فرماندهی محترم کل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی
از: فرماندهی لشکر ۲۷ پیاده مکانیزه محمدرسولالله(ص)
موضوع:
سلام علیکم
همانطور که مستحضر میباشید لشکر ۲۷ محمدرسولالله(ص) از بدو تأسیس مکانی به عنوان مقر اصلی در تهران نداشته و ندارد و اماکنی که فعلاً در اختیارش میباشد همه تصرفی و از نظر قانون، غیرقانونی میباشد (البته قانونی که مصلحت اسلام و انقلاب را درنظر نمیگیرد) که به شرح ذیل میباشد:
۱- ..........................
۲- ........................
۳- ..........................
حال آن فرماندهی محترم با درنظر گرفتن مطالب ذکر شده بالا و برخوردهای سازمان قضایی دستور بفرمایید که لشکر چه بکند؟ آیا این مکانها را تخلیه بکند یا مسائلش از طریق قانونی حل میشود؟ چون در تهران پیش هر مسئول مملکتی میرویم میگویند شما چرا کاسه داغتر از آش میباشید !و حتی ما در جواب شکوائیه شهرداری کتباً به دفتر تحقیق و بازرسی وزارت سپاه اعلام کرده بودیم:
۱- ................
۲- ................
۳- یا اینکه کتباً ابلاغ انحلال لشکر را بنمایید و ما گردنمان هم از مو نازکتر است، اما آن موقع جواب خدا و حضرت امام و نسلهای آینده را بدهید که چه تصمیماتی برای نیروهای جان بر کف و متعهد و دلسوز، مسئولین وقت گرفتهاند.
من آنچه شرط بلاغ است با تو میگویم تو خواه از سخنم پند گیر و خواه ملال، مراتب جهت اطلاع و اعلام نظر نهایی از طرف جنابعالی تقدیم میگردد.
و من الله التوفیق
فرماندهی لشکر ۲۷ پیاده مکانیزه محمدرسول الله(ص)
محمد کوثری
رونوشت به:
۱- جانشین فرماندهی محترم کل قوا جهت استحضار
۲- نمایندگی محترم حضرت امام در سپاه پاسداران انقلاب اسلامی جهت استحضار
۳- فرماندهی محترم سپاه یکم ثارالله جهت اطلاع
۴- دفتر نمایندگی حضرت امام در سپاه یکم ثارالله
جهت اطلاع، ایشان در این نامه دو صفحهای مینویسد: «لشکر ۲۷ محمدرسولالله(ص) از بدو تأسیس مکانی به عنوان مقر اصلی در تهران نداشته و ندارد و یکی از اماکنی که فعلاً در اختیارش میباشد، پادگان شهید همت در مردآباد کرج (متعلق به وزارت کشاورزی میباشد) که از سال ۶۲ به این طرف در اختیار این یگان میباشد...»
سردار کوثری در ادامه این نامه با ابراز گلایه از برخوردهای سازمان قضایی، مینویسد: «یا این محلها را از طریق قانونی حل کنید تا ما بتوانیم با خیال راحت مستقر شویم....، یا مرا از روی لشکر بردارید....، یا کتباً ابلاغ انحلال لشکر را بنمایید...»
۲- سردار محسن رضایی، فرمانده وقت سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در تاریخ ۲۷/۱/۱۳۶۸ طی نامه شماره ۲۵۲/۱- سط خطاب به آیتالله هاشمی رفسنجانی، به عنوان جانشین فرماندهی معظم کل قوا، طی پیوست نامه سردار کوثری، مینویسد: «به پیوست دو برگ تصویر نامه فرماندهی لشکر محمدرسولالله که حاوی مشکلات برادران عزیز، زحمتکش و افتخارآفرین یگان مذکور می باشد، تقدیم میگردد.»
ایشان در ادامه نامه با یادآوری نکاتی از نامه سردار کوثری می نویسد: «یا مشکلات ساختمانی لشکر از طریق قانونی حل شود و یا حداقل از مسئولیت خود کنار خواهند رفت.»
سردار رضایی در پایان مجدداً به جانشین فرماندهی معظم کل قوا مینویسد: «مستدعی است در این زمینه مساعدت فرمایید.»
3- آیتالله هاشمی رفسنجانی پس از اطلاع از موضوع و دستور برای آزادی سردار کوثری که در خاطرات آمده است، در تاریخ ۲/۲/۶۸ طی نامه شماره ۴۳۶ – ۲۸ / ف ک خطاب به حجتالاسلام آقای رازینی، به عنوان رئیس سازمان قضایی نیروهای مسلح مینویسد: جناب آقای رازینی، این گونه موارد را با فرماندهان بالا باید حل کرد. مزاحم فرماندهان یگانها نشوید. (سند شماره ۲)
متن تایپ شده سند شماره ۲
شماره: ۴۳۶-۲۸/فک
تاریخ: ۲/۲/۶۸
جناب حجتالاسلام آقای رازینی
ریاست محترم سازمان قضایی نیروهای مسلح
با سلام، به پیوست نامه شماره ۱۶۴۴۰/۴۰ مورخ ۱۷/۱/۶۸ فرماندهی محترم لشکر ده سیدالشهدا(ع) در خصوص درخواست تعیین تکلیف تخلیه مرکز آموزش کشاورزی کرج به ضمیمه سوابق مکاتباتی حسبالامر جانشین محترم فرماندهی کل قوا به شرح زیر جهت استحضار و دستور اقدام لازم ایفاد میگردد:
«جناب آقای رازینی، اینگونه موارد را با فرماندهان بالا باید حل کرد. مزاحم فرماندهان یگانها نشوید.»
رئیس دفتر جانشین فرماندهی کل قوا
علی جنتی
حال، با توجه به مستندات فوق، تأمل در چند نکته ضروری است:
۱- اصل واقعه مربوط به سال ۶۸ است و معلوم نیست چرا سردار کوثری آن را مربوط به سال ۶۹ میداند!! شاید در سال ۶۹ نیز بازداشتی اتفاق افتاده باشد که هنوز خاطرات آیتالله هاشمی رفسنجانی منتشر نشده است.
۲- سردار کوثری آیتالله هاشمی رفسنجانی را عامل بازداشت خود میداند و میگوید: «با اینکه هاشمی رفسنجانی در آن زمان ریاست جمهوری و جانشینی فرماندهی کل قوا را همزمان به عهده داشت، به جای تصمیمگیری در مورد شکایت وزیر کشاورزی خود از اینجانب، موضوع را به سازمان قضایی نیروهای مسلح ارجاع داده و موجب بازداشت من در بازداشتگاه سپاه شد.»
جهت یادآوری سردار کوثری و ثبت مجدد در تاریخ ، قابل ذکر است که پس از ارتحال امام(ره) در تاریخ ۱۴/۳/۶۸ و انتخاب آیتالله خامنهای به عنوان رهبر جمهوری اسلامی، پنجمین دوره انتخابات ریاست جمهوی در تاریخ ۶/۵/۶۸ برگزار گردید و آیتالله هاشمی رفسنجانی به عنوان رئیس جمهوری انتخاب شدند.
چگونه ممکن است چهار ماه قبل از انتخاب به عنوان رئیس جمهوری به وزیر کشاورزی خود که هنوز نه کابینهای داشت و نه وزیری، - طبق قول سردار کوثری- سفارشی درباره سردار نکند و «موضوع را به سازمان قضایی نیروهای مسلح ارجاع بدهد!»؟
به گزارش جمهوریت، متأسفانه سردار کوثری در ادامه واکنش خویش، مثل شیوهای که چندیست در فضای سیاسی کشور باب شده و سعی میکنند برای کسب محبوبیت، خود را یار غار مقام معظم رهبری معرفی نمایند، میگوید: «با اطلاع فرماندهی کل قوا، حضرت آیتالله خامنهای از این موضوع، با دستور ایشان از بازداشتگاه آزاد شدم.» حال آنکه در آن تاریخ آیتالله خامنهای، رئیس جمهور بودند و فرماندهی کل قوا در اختیار حضرت امام بود./قانونآنلاین
ویدیو مرتبط :
سیاست ما ، سیاست ما عین دیانت ماست ، سیاست روز ، سیاست ما ، دنیای سیاست
خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :
روایت شیخ قدرت علیخانی از ردصلاحیت هاشمیرفسنجانی
اخبار سیاسی - روایت شیخ قدرت علیخانی از ردصلاحیت هاشمیرفسنجانی: میخواستند آیت الله را به قهر سیاسی بکشانند/اصولگرایان لاریجانی را هم مثل ناطقنوری از دست میدهند/ سیدحسن خمینی برای مجلس خبرگان نمیآید
از کوچه پس کوچههای جماران که بالا بروی به معروفترین و سیاسیترین کوچه این محله میرسی. همانجا که روزگاری مامن و محفلی برای دیدار مردم با پیر و مرادشان بود و حال این روزها سیاسیونی از جنس سیدحسن خمینی، آیت الله هاشمی رفسنجانی، سیدمحمد خاتمی، موسوی لاری، مجید انصاری، شیخ قدرت علیخانی و در همین روزهای نه چندان دور آینده حسن روحانی را به خود می بیند.
سالگرد ثبت نام آیت الله هاشمی در انتخابات ریاست جمهوری یازدهم و رد صلاحیت جنجالی و تاریخی وی، بهانه ای بود که ما را به این محله و منزل شیخ قدرت کشاند. عصر جمعه ای که رفیق گرمابه و گلستان آیت الله میزبان ما شد و از آن روزها برایمان گفت. از همان عصر شنبهای که به وزارت کشور رفتند و از همان خبرهای ناخوشایند رد صلاحیت.
شیخ قدرت گرچه با حال و هوای خاصی خاطرات آن روزها را برایمان بازگو کرد، اما مراقب بود که برخی ناگفته را هم نگوید، ناگفتههایی که معتقد است در آینده بازگو و آشکار خواهند شد اما شرایط آرام و فعلی کشور مناسب بیان آنها نیست. گویی همنشینی با آیت الله، شیخ را هم محافظه کار کرده است و آن علیخانی نماینده مجالس ششم و هفتم که همواره با صدایی بلند و بیترس سخن می گفت حال دیگر آرامتر و محتاط تر شده است.
وی در خلال صحبت هایش به پیش بینی هاشمی از انتخابات اشاره کرد و اینکه آیت الله قبل از ثبت نام عنوان کرده بود «می آیم ولی نمی گذارند». او معتقد است رد صلاحیت هاشمی اهداف و برنامه های پشت پرده ای داشت که او را به قهر سیاسی بکشانند اما هوشمندی هاشمی مانع ازتحقق این اهداف شد.
او همچنین از تلاش های ناطق نوری و علی لاریجانی برای برگزاری انتخابات در مسیر صحیح و سالم خود برایمان گفت و در سخنانش ضمن آنکه حضور ناطق نوری در انتخابات مجلس دهم را بعید عنوان کرد، این را هم گفت که بهترین گزینه برای مجلس آینده باز هم علی لاریجانی است. لاریجانی که اصولگراها قدرش را نمی دانند.
علیخانی اشاراتی نیز به برنامه های انتخاباتی احمدی نژادی ها در انتخابات ریاست جمهوری قبل کرد و گفت «نیکزاد به من گفت او کاندیدای دولت بوده اماوقتی هاشمی ثبت نام کرد آنها هم مشایی را وارد کردند.»
در ادامه مشروح گفتگوی نامه نیوز با نماینده سابق مجلس و مشاور پارلمانی آیت الله هاشمی رفسنجانی را بخوانید؛
****
یک سال گذشت از روزی که آقای هاشمی به وزارت کشور رفتند و برای انتخابات ریاست جمهوری ثبت نام کردند و شما هم همراه ایشان بودید. آن روز چه اتفاقی افتاد که آیت الله بعد از اینکه بارها عنوانکردند که نمی آیند، راه افتادند و به وزارت کشور رفتند؟ عنوان میشد که شما خیلی به ایشان اصرار کردید که ثبت نام کنند؟ حتی به آقا یاسر گفته بودید که شناسنامه را بردارد.
من روز جمعه قبل از پایان ثبت نام به منزل ایشان رفتم و برای ثبت نام شان اصرار کردم. تا آن روز گروهها، جمعیتها و افراد زیادی خدمت ایشان میرسیدند و من از نزدیک شاهد بودم که اصرار زیادی داشتند که ایشان حتما به صحنه بیایند. حتی بعضی افراد گریه میکردند...
چه کسانی بودند؟ مردم که همینطوری نزد ایشان نمی آمدند؟
دانشجویان، انجمن اسلامیها، سیاسیون، گروه ها و تشکلهای استانی و ... در قالب عناوین و فعالیتهای مختلف، می آمدند. حتی افرادی بودند که به آقای هاشمی میگفتند که ما قبلا مخالف شما بودیم ولی الان به این نتیجه رسیدیم که اشتباه کردیم و کشور نیاز به شما دارد. آقای هاشمی هم همیشه میگفتند که افرادی هستند، فعلا نیازی به من نیست و ...
منظورشان چه کسانی بود، مثلا آقای روحانی را می گفتند؟
اسم نمیآوردند اما میگفتند افراد مناسب، شایسته و بهتر از من هستند نیازی به من نیست.
ته دل آیت الله هاشمی با روحانی بود
شما به عنوان رفیق گرمابه و گلستان شان فکر می کنید منظورشان چه کسانی بود؟
من دقیق نمیدانم منظور ایشان چه کسی بود ولی آن روزها اسم آقای خاتمی و روحانی مطرح بود. البته در نهایت معلوم شد که ته دلشان با آقای روحانی است.
خاطرم هست یک روز گروهی از اصفهان نزد ایشان آمده بودند، آن روز خیلی اصرار میکردند که ایشان بیاید و ثبت نام کند. بعد که یک نفر از آنها گریه کرد، یک دفعه حاج آقا در بین صحبت گفتند که «می آیم». این را که گفتند جمعیت شروع کرد به کف زدن برای ایشان. آقای هاشمی که این واکنش را دیدند، گفتند صبر کنید، صبر کنید، بگذارید آن ور قضیه را هم بگویم. گفتند من «می آیم اما نمی گذارند».
هاشمی 10 روز قبل ثبت نام گفت «می آیم اما نمیگذارند»
صریحا این جمله را گفتند؟
بله صریح گفتند میآیم اما نمی گذارند، این حرف را حدودا یک هفته، 10 روز قبل از ثبت نام گفتند. این حرف واقعا عجیبی بودو این سوال را ایجاد می کرد که قصه چیست که حاج آقا می گوید میآیم ولی نمیگذرانند، چه کسی یا کسانی میخواهند مانع ایشان شوند؟
نپرسیدید که منظورشان چه کسی است؟
نه نپرسیدیم.
به آن روز قبل از انتخابات برگردیم، گفتید منزل ایشان رفتید تا آقای هاشمی را برای ثبت نام کردن تشویق کنید.
به آقای هاشمی گفتم من آمدم به شما عرض کنم که به صحنه بیایید و ثبت نام کنید، گفتند، چطور؟ من هم دلایلم را برای ایشان شمردم.
دلایلتان چه بود؟
اینکه حضور ایشان در انتخابات یک خواست عمومی و مردمی است، حتی درخواستها از مرزهای ایران عبور کرده بود، اقشار مختلف از روحانی و غیرروحانی و دانشگاهی و حتی گروههایی که به ایشان جفا کرده بودند خدمت شان میرسیدند و اذعان میکردند که اشتباه کردند و خواستار حضور حاج آقا هستند، واقعا هم به خاطر منافع کشور این درخواست را میکردند و بحث گروهی و جناحی مطرح نبود.
بعد از اینکه دلایلم را گفتم، اقای هاشمی گفتند چرا تا الان این حرفها را نمیزدید، گفتم حاج آقا من نگران بودم که مبادا مثل گذشته شود که ما اصرار کردیم که شما بیایید و بعد شما مورد آسیب و هجمه و تخریب قرار بگیرید. ایشان گفتند برخی از مراجع پیغام دادند و حتی تلفن کردند که ثبت نام کنم. حتی به ایشان گفتم اگر جسارت نیست فردا که به مجمع می آیید چون روز آخر است شناسنامه تان را جیب تان بگذارید. گفتند مثل اینکه جدی فکر کردید که می آیم، گفتم به این لحاظ که بچه ها و خانواده ناراضی هستند میترسم که اگر صبح بخواهیم برای شناسنامه به آنها مراجعه کنیم، شناسنامه را پنهان کنند. ایشان در جواب من گفتند که بعضی از بچه ها امروز موافق کردند.
همسر آقای هاشمی مخالف کاندیداتوری اش بود
کدام یک از فرزندان ایشان موافق و کدامیک مخالف بودند؟
همسر ایشان مخالف بود. حاج آقا آن روز گفتند برخی از بچهها امروز آمدند گفتند که بابا حالا که مردم میخواهند شما بیایید. همان شب به یاسر گفتم من با حاج آقا صحبت کردم و فکر می کنم ایشان راضی شدند که فردا برای ثبت نام بروند. ولی چون می ترسم شناسنامه را یادشان برود، شما احتیاطا شناسنامه را پیدا کن و فردا همراه خودت بیاور.
فردای آن روز که روز آخر ثبت نام هم بود، صبح آقایان عسگری، مطهری، عباسپور و برخی نمایندگان و چهرههای سیاسی دیگر خدمت حاج آقا آمدند و اصرار و اصرار کردند که شما بیایید. حاج اقا گفتند دیشب بعد از نماز استخاره گرفتم، خوب آمد. رفتم و به خدمت رهبری تلفن کردم که به ایشان بگویم که حالا که اصرار است بیایم. گفتند زنگ زدم ولی موفق نشدم با ایشان حرف بزنم.
این دوستانی که خدمت آقای هاشمی آمده بودند گفتند حاج آقا دوباره تماس بگیر. آقای هاشمی گفتند صبح که می آمدم تماس گرفتم، ولی گفتند ایشان جلسه مهمی با بانوان دارند، گفتند که هر زمان ایشان بیایند تماس می گیرند.
وقتی زمان طولانی شد و تماسی گرفته نشد، نزدیک ساعت 3 بود که حاج آقا دوباره تماس گرفتند. با آقای حجازی صحبت کردند. تا اینکه بالاخره نزدیک ساعت 5:15 آقای حجازی تماس گرفتند که من با رهبری حرف زدم ایشان فرمودند که این مسایل تلفنی نمی شود و نیاز به صحبت دارد. اینکه چه گفته بودند را ما خبر نداریم. بعد از آن تلفن دیگر وقت زیادی تا پایان زمان ثبت نام نمانده بود، ایشان گفتند که آماده شویم و به وزارت کشور برویم.
از همان ظهر شنبه همه منتظر بودیم که آقای هاشمی بیاید، از آن ور هم صحبت مشایی بود...
اینطور که ما شنیدیم و می گفتند آنها هم منتظرند ببیند آقای هاشمی می آید یا نه، اگر آمد، آنها هم برای ثبت نام بیایند...
نیکزاد میگفت کاندیدای دولت او بوده اما وقتی هاشمی ثبت نام کرد، آنها هم مشایی را آوردند
تحلیل خود شما چه بود؟
تحلیل من این بود که نیک زاد می آید. خود آقای نیکزاد هم به من میگفت که من آماده شده بودم که برای ثبت نام بیایم، وقتی که آقای هاشمی آمد، مشایی آمد و به ما گفتند نیازی نیست بیاید. نیکزاد می گفت وقتی مشایی را آوردند دیدم که توجه دولت به اوست و دیگر نیامدم. یعنی نیکزاد آماده بود که ثبت نام کند و بیاید ولی وقتی دیده بود مشایی آمده متوجه شده بود که شیب حمایت احمدی نژاد به سمت او است و او هم از آمدن پشیمان شده بود.
نیکزاد پشیمان شده بود که چرا ثبت نام نکرده، از احمدی نژاد هم گلایه داشت
یعنی بازی احمدی نژاد این بوده که اگر آقای هاشمی نیامد نیکزاد بیاید، اگر بیاید مشایی را وارد کند؟
این تحلیل من است. الان یک سال از آن روزها گذشته است، من به خاطر دارم که آقای نیک زاد قبل آن هم به من گفته بود که احتمالا ثبت نام کنم و کاندیدای دولت من هستم، ولی بعدا که از او پرسیدم چرا ثبت نام نکردی، گفت وقتی هاشمی آمد اینها مشایی را آوردند و از او حمایت کردند. اتفاقا پشیمان هم شده بود می گفت کاش ثبت نام کرده بودم ولی چه کنم که وقتی هاشمی آمد اینها مشایی را آوردند و نمی شد که من بیایم. تقریبا یک گلایه ای هم از احمدی نژاد هم داشت.
فکر می کنید چرا احمدی نژادیها میخواستند که حتما با شما به وزارت کشور بیایند؟
با ما نبودند.
همزمان به وزارت کشور آمدید؟
ما که رسیدیم آنها قبلش آمده بودند.
خبرها این بود که آقای احمدی نژاد در دفتر وزیر نشسته و منتظر شما است.
اینها را خبر ندارم، ما از در که وارد شدیم آنها را ندیدیم، وقتی آقای هاشمی مشغول ثبت نام شدند آن گوشه سالن عده ای جمع شده بودند و گفتند احمدینژاد و مشایی آنجا مشغول ثبت نام هستند.
رسایی در مجلس به من گفت رییس تان را رد میکنیم
بعد از ثبت نام آقای هاشمی جو کشور خیلی خوب شد، همه خوشحال بودند.
حضور ایشان یک موج شادی و خوشحالی را در کشور ایجاد کرد، خیلی ها از آمدن ایشان تشکر می کردند و خیالشان راحت بود که با این فضایی که وجود دارد ایشان حتما رییس جمهور میشود. آن اواخر گاهی خبرهایی میرسید که ممکن است مشکلاتی برای ایشان پیش بیاید. خاطرم است همان روزها یک روز به مجلس رفتم، آقای رسایی من را که دید، گفت: رییستان را رد میکنیم. من خندیدم که رسایی کجا و ... چون از قبل با ایشان شوخی و مزاح داشتیم، فکر کردم این حرف هم از همین شوخیها است، نمیدانستیم پارتیشان کلفت است.
به آقای هاشمی هم همین حرف را گفتید؟
نمیدانم، خاطرم نیست. یکبار هم یکی دیگر از نمایندگان که قبلا قاضی بوده و از عقلای اصولگرای مجلس است، دوستانه به من گفت اقای علیخانی، نمیگذارند آقای هاشمی بماند، گفتم چطور، گفت ببین الان که کار اجرایی با این عظمت را که دست اقای هاشمی نمیدهند، شما که میدانید با اقای هاشمی خوب نیستند. من باز هم باورم نشد.
لاریجانی و روحانی ناراحت بودند که چر کار باید به جایی برسد که از هاشمی بخواهند انصراف دهد
تا اینکه روزهای آخر خبرهای ناگوار از رد صلاحیت یا همان عدم احراز صلاحیتی که می گفتند به گوش مان می رسید. اول خواسته بودند که حاج آقا انصراف دهند، که آقایان روحانی و لاریجانی واسطه رساندن این پیام بودند. البته هر دوی اینها ضمن اینکه پیام را می رساندند ناراحت هم بودند که چرا کار باید به اینجا کشیده شود. حاج آقا اما گفتند که من کنار نمیروم اگر میخواهند رد کنند، رد کنند. که در نهایت این حادثه ناگوار که در تاریخ ایران نباید ثبت می شد، اتفاق افتاد.
روز بعد از رد صلاحیت هاشمی، ناطق نوری به دیدنش آمد و گفت ما در کنارتان هستیم، تنها نیستید
آن شب به دیدن ایشان رفتید؟ با ایشان حرف زدید؟
آن شب که این موضوع قطعی شد، به شدت منقلب و ناراحت بودم که ببین کار به کجا رسیده است. بعد رفتم پیش حاج سیدحسن آقای خمینی ، خیلی متاثر بودند و آن نامه را نوشتند. صبح روز بعد، به منزل ایشان رفتم که زودتر از من آقای ناطق نوری پیش حاج آقا بودند. آقای ناطق گفتند که آمدم به ایشان بگویم که ما در همه حال در کنارتان هستیم و شما تنها نیستید.
آقای ناطق که رفتند، در حیاط با آیت الله قدم زدیم، حاج آقا گفتند آقای علیخانی شنیدم که ناراحتید، ناراحت نباش، مثل من باش، قبل و بعد ثبت نام و حتی بعد از رد صلاحیت همه چیز برای من یکسان است.
بعد از رد صلاحیت هم باز رفت و آمدها و دیدارها با اقای هاشمی ادامه یافت و افراد و گروه ها از ایشان می پرسیدند که تکلیف چیست؟ نکته مهم در این دیدارها این بود که ایشان چند بار می گفتند«نگران نباشید، درست می شود»با یک اطمینان قلبی چندبار این جمله را بیان کردند. این درست می شود و نگران نباشید را بعدها متوجه شدم که منظور ایشان چیست. خوبی آیت الله هاشمی این است که اصلا اهل کینه نیست و بسیار بردبار است.
انقلاب برایشان مهمتر است؟
بله همین است، هدف ایشان این است که انقلاب آسیب نبیند، از خودگذشتگی دارند. واقعا انقلاب را دوست دارند. در رابطه با رهبری هم همیشه همینطور هستند، همیشه مواظب هستند و دلشان نمی خواهد که خدایی ناکرده رهبری آسیب ببینند. دوست دارند ایشان همیشه عزیز بمانند. واقعا و به شکل عملی ، برای مردم و کشور عزت میخواهند.
صبوری آیت الله هاشمی همه را غافلگیر کرده و مخالفانش را ناکام گذاشته
من در دیدار ایشان از دانشگاه امیرکبیر نبودم ولی رسانه ها نوشته بودند که پیرمرد 80 ساله چطور با دانشجویان حتی آن عده از معترضین که منتظر ایشان بودند، مهربان برخورد کردند و دست تکان دادند. اصولا یکی از مشخصهها و رمزهای موفقیت آیت الله هاشمی این است که کینه به دل نمیگیرند و صبور هستند. صبوری آقای هاشمی خیلیها را غافلگیر کرده است. مخالفان را هم ناکام گذاشته است.
من معتقدم این اتفاقات واقعا لطف خداوند بود، خداوند میخواست که آقای هاشمی آن هاشمی سالها 57 و اوایل انقلاب و سال 67 و ... شود.
به عقبتر برگردیم، آقای هاشمی آن مرد محبوب نظام، یار امام و رهبری، به یکباره در افکارعمومی به لحاظ محبوبیت دچار افول شدند، چه شد که آقای هاشمی که حتی یک دوره ای برخی به دنبال آن بودند که سه دوره رییس جمهور بماند و از ایشان بیشتر استفاده کنند و خیلی هم محبوب بودند به یکباره افول کردند؟ ولی الان دوباره به همان دوران محبوبیت شان برگشتند؟
تعبیر افول چندان مناسب نیست ، فضایی را درست کردند که آن فضا تاثیر خودش را گذاشت مثلا ببینید در برههای از زمان شخصی به اسم محمود احمدینژاد را تراشیدند و آن هجمه ها و تخریب ها اتفاق افتاد...
چه کسانی تراشیدند؟
خدا میداند...
احمدی نژاد را تراشیدند و برایش هاله نور هم دست و پا کردند
شما هم می دانید...
بعضی از اصولگراها و کسانی که از بدو پیروزی انقلاب حکومت اجرایی کشور به دستشان نیفتاده بود، زمان امام که مجالی برایشان فراهم نشده بود ، بعدش هم که فرصتی برایشان پیش نیامده بود، با به به و چه چه کسی را پیدا کردند به نام احمدی نژاد و هاله نوری هم برایش دست و پا کردند. همان زمان که احمدی نژاد رییس جمهور شده بود، من نماینده مجلس هفتم بودم، وقتی قرار بود برای مراسم تحلیف و قسم خوردن به مجلس بیاید، خاطرم است که اصولگراها جایگاه فرود هلی کوپتر را تدارک دیده بودند تا احمدی نژاد آن چهار قدم را هم با هلی کوپتر بیاید.
احمدی نژاد بلای جان اصولگرایان شد
البته فکر کنم احمدی نژاد قبول نکرده بود
دقیق خاطرم نیست اما فکرش را هم نمی کردند که آتش احمدی نژاد که دورش پایکوبی می کردند بعدا دامن خودشان را هم بگیرد. اصولگراها خیلی ذوق داشتند که قدرت را گرفتند و اصلاح طلبان را خلع سلاح کردند وبرای همیشه شکست شان دادند. ولی همین احمدی نژاد بلایی به جان خودشان شد، و تازه تنها این نبود، این همه منابع و ذخائر کشور نابود شد و سرمایه انقلاب به هدر رفت و آسیب دید. بدتر از همه اختلافات و مناقشاتی بود که بر کشور تحمیل شد.
از همه بیشتر هم همان حامیان اولش اسیب دیدند.
بله همینطور است. من که از اول احمدی نژاد را قبول نداشتم. خاطرم است وقتی بنی صدر کاندیدا شده بود یک عده از افراد که نمی خواهم نامی از آنها ببرم به من میگفتند اقای علیخانی شما هم طرفدار آقای بنی صدر باشید، من به آنها می گفتم سراغ من نیایید، من به این فرد بدبین هستم چون نتیجه خوبی از رفتار و گفتارش نمی گرفتم . همین حس را به احمدی نژاد هم داشتم. سرنوشت بنی صدر آن شد، سرنوشت احمدی نژاد هم این شد. بالاخره عمری را در فراز و نشیب های سیاست گذرانده ام و دود چراغ سیاست را خورده ام و شم سیاسی ام قضاوت می کرد.
سال 84 این تحلیل را داشتید که احمدی نژاد پیروز انتخابات شود؟
بله تقریبا این حدس را می زدم. بعد ازاینکه ایشان ماندگار شد و دور دوم رفت احساس می شد که ایشان رییس جمهوری می شود.
بی تدبیری اصلاح طلبان در سال 84 باعث شکست شان شد،
چرا این حدس را می زدید، احمدی نژادی که ناشناخته بود و به یکباره آمده بود چطور جلوی آقای هاشمی پیروز شد؟
آن سال همه با آقای هاشمی نبودند، کاندیداها متکثر بودند، فضای بدی هم ایجاد شده بود. ضمن این که تعدد نامزدهای اصلاح طلبان و بی تدبیری شان باعث شکست شد. اصلاح طلبان باید پای آقای هاشمی می ایستادند ولی این کار را نکردند و این آسیب ها را خوردند. اصلاح طلبان این اواخر به هوش آمدند و فهمیدند که درست عمل نکردند. همانطور که اصولگراها امروز به این نتیجه رسیدند که در انتخاب احمدی نژاد دچار خسارت شدند.
آقای هاشمی آن زمان چه می گفتند؟ به خاطر دارید؟
برای اقای هاشمی همیشه وضعیت یکسان است، چیز خاصی نمی گفتند. آقای هاشمی همیشه می گویند من به تکلیف عمل می کنم. همیشه می گویند من تا عمر دارم هرجا احساس کنم وجودم برای نظام مفید است اقدام می کنم. چه بشود چه نشود.
حدادعادل شم سیاسی ندارد
گفتید عامل این هجمه ها علیه آقای هاشمی احمدی نژادی ها بودند. آن زمان شما در مجلس بودید، مجلس هفتم خیلی مجلس ضعیف در مقابل دولت بود، خیلی از اصولگراها هم می گفتند که اقای حداد یکی از عوامل رشد احمدی نژاد شد، تحلیل شما چه بود؟
من تنها به نقش حدادعادل در این موضوع قائل نیستم. حدادعادل شخصیتی علمی و فرهنگی است اما اصلا تناسبی با عالم سیاست ندارد و فاقد شم سیاسی است، برخلاف ایشان علی لاریجانی سیاستمدار پخته ای است.
احمدی نژاد رییس جمهوری استثنایی در بذل و بخشش کردن به همفکرانش بود
چرا مجلس هفتم انقدر در مقابل احمدی نژاد مماشات می کرد؟
اکثریت نمایندگان آن زمان که اصولگرا هم بودند فکر می کردند رییس جمهوری آمده که به آنها نزدیک است و خوشحال بودند. احمدی نژاد هم هر کس به او نزدیک می شد به او سمت و امکانات می داد، تحویل شان می گرفت. احمدی نژاد یک رییس جمهور استثنایی در بذل و بخشش به همفکرانش بود، در حاتم بخشی سیاسی و اقتصادی آن هم بی حساب و کتاب، بی نظیر بود. خیلی از کسانی که دست دوم و چهارم بودند و بعد از 20 سال هم استاندار و فرماندار نمی شدند توسط احمدی نژاد به راحتی سمت می گرفتند. الان هم نزدیک به 1200 نفر بخشدار از زمان احمدی نژاد باقی ماندند و متاسفانه هنوز اقدامی برای جابجایی آنها نشده است. اصلا یکی از دلایل ضعف بدنه دولت کنونی همین موضوع است که برخی از خود دولت، به دولت جفا می کنند.
خب نمی تواند که تراکتوری آنها را عوض کند؟
صحبت در مورد تراکتور و اینها نیست ، بالاخره دولتی که شعارش تدبیر و امید است و اهداف مشخصی دارد باید به دست افرادی باشد که در رفتار و کردار و فکر تناسبی با ایده های دولت داشته باشند و با نیروهایی که لایق هستند جایگزین شوند. معتقدم که همه آنهایی که بدون داشتن صلاحیت و قارچ وار رشد کردند باید مرخص شوند و افراد لایق و باکفایت جایگزین آنها شوند، فرقی هم ندارد متعلق به راست باشند یا چپ، مهم این است که طرفدار نظام و انقلاب و پشتیبان دولت باشند و توانایی خدمت داشته باشند.
در مجلس هفتم اقلیت اصلاح طلب هم ضعیف بودند، یا شما حرف میزدید یا اکبر اعلمی، در مجلس هشتم و نهم هم اقلیت اصلاح طلب خیلی ضعیف هستند؟ چرا اصلاح طلبان وقتی در اقلیت قرار می گیرند منزوی می شوند؟
در مجلس فعلی که اصلاح طلب به آن معنا نداریم، در حد 5، 6 نفر هستند. مجلس هفتم نیروی اصلاحطلب بیشتری داشتیم و خیلی فعال تر از مجلس هشتم بودند. آن زمان جلسات فراکسیون مرتب برگزار میشد، بیانیه میدادیم، حرف میزدیم ومنشا اثر بودیم ... ولی مجلس هشتم و نهم را آقایان دربست در اختیار گرفتند، خیلی از آنها که حامی صددرصد دولت بودند و دامنه ارتباطشان بعدا روشن شد و آن زمان هم عملا گفتند ما :"وکیل الدوله ایم" و الان هم خودشان در مجلس به جان هم افتاده اند.
رد صلاحیت آیت الله هاشمی هزینه زیادی به نظام تحمیل کرد
به بحث رد صلاحیت آقای هاشمی برگردیم، آقای هاشمی در خاطرات سال 64 اشاره ای دارند به موضوع رد صلاحیت آقای بازرگان و اینکه به شورای نگهبان هشدار می دهند که این رد صلاحیت می تواند برای نظام هزینه زیادی داشته باشد، این اتفاق 30 سال بعد برای خودشان رخ داد. سر این ماجرا فکر می کنید نظام هزینه داد؟
این بخش از خاطرات را نخوانده ام ولی فکر می کنم رد صلاحیت آیت الله هاشمی هزینه زیادی به نظام و کشور تحمیل کرد. شاید خیلی از مخالفان ایشان خوشحال شدند و تصور میکردند که پیروز شدند ولی توجه ندارند که این رد صلاحیت خیلی برای نظام هزینه بر بود.
قصه این رد صلاحیت چه بود؟ واقعا پای افرادی مثل مصلحی در میان بود یا ...
نمی دانم..
اهداف دیگری پشت رد صلاحیت هاشمی بود، فکر می کردند ایشان قهر می کند
میدانید ولی نمی خواهید بگویید
نمی خواهم بگویم. ولی اهداف دیگری پشت این رد صلاحیت بود ولی هوشیاری و بیداری آقای هاشمی بود که اجازه نداد نقشه ها محقق شود.
یعنی می خواستند آقای هاشمی قهر کنند و ..
بله. فکر می کردند اقای هاشمی قهر می کنند. از قبل برنامه داشتند. آقای هاشمی خیلی خوب عمل کردند و مخالفین ناکام ماندند.
آقای مصلحی مدتی پیش مصاحبه کردند و گفته بودند که من نقشی نداشتم
بالاخره یک زمانی این مسائل روشن خواهد شد...
شما اشاره ای داشتید به حرف رسایی، خاطرم هست آقای بنایی نماینده مجلس هم مصاحبه ای داشتند و در آن اشاره کرده بودند به اینکه جبهه پایداری شورای نگهبان را تحت فشار گذاشته است
من صحبت های ایشان را نشنیدم و جایی نخواندم.
آقای علیخانی! بنا ندارید اطلاعات جدیدی بدهید
نه(خنده). همین اندازه کافی است، زمان می برد که مسائل مشخص شود. ولی افرادی در پشت صحنه بودند که اهداف نادرستی هم داشتند ولی خداوند کمک کرد که آن اتفاقات رخ ندهد. اگر آن اتفاقاتی که آنها برایش برنامه داشتند رخ داده بود مطمئن باشید نظام هزینه بیشتری می داد.
نقش پایداری ها را در این قضایا چطور می بینید؟ به نظر می رسد اینها هم بازیچه شده اند
پایداری ها یک جمعی اند که کنار هم قرار گرفتند و تقریبا همه آنها با احمدی نژاد بودند و برای خودشان تفکری دارند که البته خیلی خریداری ندارد.
حسینیان می گفت من به درد مجلس نمی خورم، بیخود به مجلس آمدم
اما بعضا الان مخالف او شدند
در مجموع عمر سیاسی و موقعیت اجتماعی پایداری ها تمام شده است. من حتی خبر دارم بعضی از اینها مجلس هم نمی خواستند بیایند. مثل آقای حسینیان که دور نهم اصلا نمی خواست کاندیدا شود، حتی به مسافرت رفته بود ولی بالاخره اصرار می کنند و به او فشار می آوردند و وادارش میکنند که ثبتنام کند. در واقع میخواستند نیروهای سابقه دار و نسبتا قوی را همراه خودشان به مجلس ببرند. من دور اول هم که با آقای حسینیان در مجلس بودم می گفت من بی خود به مجلس آمدم من به درد مجلس نمی خورم و مشغولیات زیادی دارم از قبیل نوشتن تاریخ و غیره.
پایداری ها در انتخابات مجلس به شهرستانها می روند، در تهران زمینه رای ندارند
لذا من معتقدم که در دور بعد برخی از اینها نمی آیند ولی برخی دیگر هم در تهران زمینه رای آوردن ندارند برای همین به شهرستان ها می روند و در آنجا پراکنده می شوند. بالاخره هر کس که فریاد می زند طرفدارانی هم دارد اما آن طرفدارانی که بتواند رای آور باشد دیگر محدود شده است و امکان ندارد.
ناطق نوری قطعا برای انتخابات مجلس نمی آید
حاج آقا برای انتخابات مجلس با اقای ناطق نوری رایزنی می کنید؟
ناطق نمی آید.
قطعا نمی آیمد؟
بله قطعا نمی آید. ناطق نوری می گوید من درهیچ انتخاباتی شرکت نمی کنم
دلیل این پافشاری شان بر نیامدن در چیست؟
ایشان می گوید ما همینطوری هم هرکاری برای انقلاب از دستمان بربیاید انجام می دهیم.
یعنی قرار است پشت صحنه باشند؟
نه پشت صحنه و روی صحنه ندارد. البته هیچ چیزی غیر ممکن نیست. اگر زمانی کسی آقای ناطق را تکلیف کند کسی که قبولش دارد ممکن است که بیاید که آن را هم بعید می دانم.
لاریجانی و ناطق نوری حواس شان به انتخابات ریاست جمهوری بود
آقای ناطق نوری صبح روز انتخابات گفت این انتخابات یک مرحله ای است، گویا خیلی هم رایزنی کرده بودند که انتخابات بی حلشیه برگزار شود و ...
آقای علی لاریجانی و آقای ناطق نوری کمک زیادی کردند.
برای برگزاری انتخابات؟
نه، برای اینکه بالاخره انتخابات در مسیر درستی قرار بگیرد. چون آرا در وزارت کشور گاهی بالا پایین می شد، 48 درصد، 49 درصد، 53 درصد و ... من در جریان ریز قضایا بودم، بحث تفسیر قانون مطرح شده بود که دقیقا ماده آن را به خاطر ندارم ولی من یک کپی از آن را به مجمع تشخیص آوردم و به آقای ناطق نوری دادم، آقای ناطق هم با شورای نگهبان تماس گرفتند. اقای لاریجانی هم غروب روز رای گیری به شورای نگهبان رفتند، شب هم به وزارت کشور رفتند که حواس شان به انتخابات باشد و مراقب باشید که چه می گذرد. در این راستا و برای اطمینان از جریان صحیح انتخابات حتی آقای لاریجانی 2 نصف شب زنگ زد به آقای نجار وزیر کشور و از خواب بیدارش کرد.
چرا؟
بعضی از سایت ها مطالب نگران کننده ای را منتشر کرده بودند و اقای نجار بیدار شده بود که آنها را تکذیب کرده بود. خلاصه داستان زیاد بود.صبح دوباره آقای لاریجانی و ناطق پیگیر قضایا بودند و ...
پس آقای لاریجانی و ناطق نوری تو وزارت کشور نشسته بودند؟
نه در وزارت کشور ننشسته بودند اما قضیه را دنبال می کردند.
اصولگرایان قدر لاریجانی را نمی دانند و ممکن است او را هم مثل ناطق از دست بدهند
یعنی یک ترس تخلف در انتخابات داشتند
تخلف که نه، مواظب بودند که ... ببینید، من اقای لاریجانی را یکی از عقلای جریان اصولگرا می دانم ولی اصولگراها خودشان قدر ایشان را نمی دانند. پراکنده شدند و همانطور که ناطق را از دست دادند ممکن است یک روز لاریجانی را هم از دست بدهند. من معتقدم که این 8 سال برای اصولگرایان کافی بود، یک رییس جمهور درست کردند که این همه بلا سر کشور آورد.
البته چهار سال دوم رییس جمهور اصولگراها هم نبود.
بالاخره اصولگراها باز هم به او رای دادند.
یک تحلیل این است که چون احمدی نژاد به اصولگراها باج نمی داد از او جدا شدند؟
نه این سالهای آخر بود. آقای احمدی نژاد مغرور بود و در مورد مسائل مشورت نمی کرد. طرف مشورتش هم میگویند مشایی بوده، لذا این بی اعتنایی او، اصولگراها را اذیت و عصبانی میکرد.
در مجلس هفتم ارتباطی با آقای احمدی نژاد داشتید، حرفی به ایشان زده بودید؟
دور اول سفرش به قزوین که من نرفتم. دور دوم اصرار کردند ما هم مشکلات استانی داشتیم برای همین به جلسه هیات دولت رفتیم کلی هم در جلسه حرف زدم و به برخی بی تدبیرها اعتراض کردم. البته من با برخی وزرای آقای احمدی نژاد کار می کردم و قبول شان هم داشتم.
مثلا چه کسانی؟
مثل آقای نیکزاد. خیلی کاری و متعهد بود. پیگیر مسائل بود. آقای حسینی وزیر اقتصاد بد نبود، آقای خلیلیان وزیر جهاد هم پیگیر کارها بودند. در کل برخی از وزرا با ما همکاری می کردند و انصافا در جهت خدمت به مردم کمک می کردند.
ظاهرا لاریجانی رییس مجلس دهم خواهد بود
برای مجلس که گفتید آقای ناطق نوری نمی آید، فکر می کنید چه کسی رییس مجلس بعد است؟
ظاهرا رییس مجلس دهم آقای لاریجانی است.
خبر دارید که آمدن اقای عارف از طرف اصلاح طلبان قطعی شده است یا ...
نمی دانم ولی ظاهرا تمایل دارد که حضور پیدا کند.
به صلاح اصلاح طلبان است که لاریجانی رییس مجلس آینده باشد
برای مجلس بعد می آیید
هنوز تصمیم نگرفتم ولی اگر مجلس باشم به لاریجانی رای می دهم. به نظر من صلاح اصلاح طلبان هم در این است که اگر آدم هایی به مجلس فرستادند با توجه به شرایط کشور و فضای سیاسی کشور باید به لاریجانی رای دهند و او رییس شود.
.
به نظر می رسد خیلی به اقای عارف تمایل ندارید؟
کاری به شخص ندارم. من مصلحت کشور و نظام را می بینم. به عقیده من اقای لاریجانی خوب عمل کردند، در جاهایی که ضرورت داشته موضع گیری خوب و به موقع داشته اند، در حال حاضر هم حامی دولت است. اولین کسی که درباره سی دی "من روحانی هستم" موضع گرفت، ایشان بود، در تصویب قوانین به دولت کمک می کند. در ماجرای رای به وزرایی مثل آقای زنگنه، ظریف و آخوندی و... موضع حمایتی داشتند.
انصافا انسان معقول، معتدل، فاضل و مسلط بر حوزه های سیاسی هستند. مورد اعتماد رهبری هم هستند. تحلیل من است که الان همه گروه ها عاقل شده اند، مثل گذشته نیست و همه دوست دارند که کشور آرام باشد و آرامش داشته باشد. من کسی را نمی بینم که دنبال دعوا باشند. الان بهترین شرایط را در کشور داریم.
دلواپسان، دلواپسند که مردم در انتخابات مجلس دیگر به سراغ آنها نمی روند
ولی یک عده هم دلواپسند
دلواپسان که دلواپس خودشان هستند. دلواپس اینکه مردم دیگر سراغ آنها نمی روند و به مجلس نمی آیند. چهرههای شاخص هم در پاسخ به این دلواپسها گفتند که ملت دلواپس نیستند، وقتی رهبری تا آخرین لحظه می فرمایند مذاکرات ادامه داشته باشد، حقوق مردم مورد توجه باشد که تضییع نشود یعنی ایشان مراقب همه چیز هستند، بهترین حمایت را از دولت رهبری انقلاب داشتند. من معتقدم که دولت در مذاکرات موفق می شود و این موفقیت مرهون اذنی است که رهبری داده اند.
آقای هاشمی برای خبرگان می آیند؟ احتمال رییس شدن ایشان هم است؟
اطلاعی ندارم. هیچ بحثی هم نشده.
حضور سیدحسن خمینی در انتخابات مجلس خبرگان شایعه است
آقاسیدحسن خمینی چطور؟
هیچ بحثی در این زمینه نشده است. ونوعا اینگونه مسایل شایعه است.
یک بحثی بود که اقای روحانی و هاشمی که هستند، آقای سیدحسن خمینی هم باشند...
هیچ چیزی نشنیدم. عرض کردم اینها همه شایعه است.
پیش بینی تان چیست؟
پیش بینی ندارم.
آقای علیخانی! به نظر می رسد که اصلاح طلبان این دوره هم با شورای نگهبان و موضوع رد صلاحیت ها دست و پنجه نرم کنند. آقای موسوی لاری عنوان کرده بودند احتمال رد صلاحیت ها زیاد است
علم غیب که نداریم. انشاالله کسی بی جهت رد صلاحیت نمی شود.
رفع حصر در اختیار روحانی نیست اما به آینده خوش بینیم
آقای روحانی درباره رفع حصر قولهایی داده بودند فکر می کنید سرانجام قول های رییس جمهور چه می شود؟
در اختیار آقای روحانی نیست. در حوزه اختیارات شورای عالی امنیت ملی و قوه قضاییه است. اما من به آینده خوشبین هستم و روند کشور به سمت و سویی است که من خوش بین هستم.
آینده سیدمحمدخاتمی را چطور می بینید فکر می کنید به سیاست برگردند؟
نمی دانم. با خداست و تصمیم خود ایشان.
الان که خیلی زیر سایه آقای هاشمی هستند
همه باید زیر سایه خدا باشیم و ایشان هم فرد مستقل و بزرگی است. اقای خاتمی شخصیت و عنصر سیاسی است. دو دوره رییس جمهور این مملکت بوده است. اینها کسانی هستند که باید در خدمت نظام باشند و در بسیج کردن نیروها در جهت نظام و انقلاب کمک کنند.
اخبار سیاسی - نام نیوز