اخبار


2 دقیقه پیش

عکس: استهلال ماه مبارک رمضان

همزمان با آغاز ماه مبارک رمضان جمعی از کارشناسان حوزه نجوم همراه با نماینده دفتر استهلال مقام معظم رهبری عصر دوشنبه هفدهم خرداد برای رصد هلال شب اول ماه مبارک رمضان بوسیله ...
2 دقیقه پیش

تا 20 سال آینده 16 میلیون بیکار داریم

وزیر کشور گفت: در نظام اداری فعلی که می‌تواند در ۱۰ روز کاری را انجام دهد، در ۱۰۰ روز انجام می‌شود و روند طولانی دارد که باید این روند اصلاح شود. خبرگزاری تسنیم: عبدالرضا ...

قتل همسر دوم برای ازدواج سوم!



قاتل نیستم؛ ولی در زندانم آن هم به جرم معاونت در قتل همسر دومم، یعنی طراح قتل نه اجراکننده آن. قاتل هم قرار بود به عنوان همسر سومم پای سفره عقد بنشیند که حالا باید پای چوبه دار برود.

فرزانه هستم و 37 سال دارم. دو بار ازدواج کردم ولی زندگی شادی نداشتم. هر دو بار شکست خوردم. در ازدواج سومم باید خوشبخت می‌شدم؛ ولی مهریه‌ام خون‌بهای همسر دومم شد.
 
قاتل نیستم؛ ولی در زندانم آن هم به جرم معاونت در قتل همسر دومم، یعنی طراح قتل نه اجراکننده آن. قاتل هم قرار بود به عنوان همسر سومم پای سفره عقد بنشیند که حالا باید پای چوبه دار برود.

هجده ساله بودم که با داوود ازدواج کردم، خیلی زود فهمیدم الکلی و معتاد است. ادامه زندگی با داوود برایم راحت نبود و با وجود پسرمان سینا از هم جدا شدیم. همه حق و حقوقم را بخشیدم تا سینا را از داوود بگیرم، او هم که آدم بی مسئولیتی بود، قبول کرد و سه سال بعد از ازدواج از هم جدا شدیم.

من یک زن جوان بودم با پسری دو ساله. هیچ پشتوانه مالی هم نداشتیم. یکی از دوستانم سعید را به من معرفی کرد. سعید یک آتلیه عکاسی داشت و من برای کار به آنجا رفتم، در مدت کوتاهی عکاسی را یاد گرفتم تا از خانم ها عکس بگیرم.

سعید که از ماجرای طلاقم باخبر بود، سعی کرد در همان روز های اول به من نزدیک شود. کم کم با هم صمیمی شدیم و ازدواج کردیم. بعد از مدتی پوریا و دو سال بعد از آن هم کوشا به دنیا آمد.

با گذشت زمان، رفتار سعید هر روز سردتر می شد و هیچ پولی برای خرج و مخارج زندگی نمی داد. زندگی کردن بدون هیچ عاطفه و پولی با سه بچه خیلی سخت بود، این سختی وقتی غیرقابل تحمل شد که فهمیدم همسر دوم سعید هستم.

من و همسر اول سعید هیچ اطلاعی از وجود هم نداشتیم و در مدت کوتاهی همدیگر را دیدیم.

بعد از این جریان می خواستم طلاق بگیرم چون دیگر نمی توانستم با این اوضاع زندگی کنم. از سعید به اتهام ضرب و جرح شکایت کردم و برایش قرار مجرمیت صادر شد، پزشکی قانونی هم تائید کرده بود که مدت هاست کتک می خورم، اما سعید به شکایت من توجه نکرد.

دعوا ها و کتک ها بیشتر شده بود. آخرین بار با هم به خارج از شهر رفته بودیم و او طبق معمول بهانه ای پیدا کرد تا جر و بحث را شروع کند، جر و بحث بالا گرفت و ماشین را کنار اتوبان پارک کرد و تا می توانست کتکم زد. سر و صورتم خونی شده بود و او همچنان مرا می زد تا بالاخره یک ماشین با دیدن ما کنار اتوبان نگه داشت. راننده ماشین پسر جوانی بود که با قفل فرمان سراغ سعید آمد و با هم درگیر شدند. پلیس از راه رسید و هر سه به پاسگاه رفتیم، من به شرطی به سعید رضایت دادم که او هم برای ضرباتی که پسر جوان با قفل فرمان به او وارد کرده بود، رضایت دهد؛ چون می دانستم راننده جوان برای کمک به من با سعید درگیر شده بود.

آشنایی من با فرهاد از همان جا شروع شد. شماره اش را به من داده بود و طی تماس هایی که با هم داشتیم بیشتر آشنا شدیم و تصمیم به ازدواج گرفتیم. فرهاد این موضوع را با خانواده اش در میان گذاشته بود و خانواده اش نسبت به من محبت زیادی داشتند؛ ولی مشکل جای دیگری بود. سعید حاضر به طلاق نبود. می خواست تمام حق و حقوقم را ببخشم و بچه ها را به او بدهم و با سینا از زندگی اش خارج شوم، در غیر این صورت بدون طلاق در همان وضعیت زندگی کنم و او فقط گاهی به ما سر بزند.

موضوع را با فرهاد در میان گذاشتم و به این نتیجه رسیدیم که تنها راه ازدواج ما کشتن سعید است.

فرهاد که تصمیمش برای ازدواج جدی بود، در این مورد با دوستانش حرف زد. قرار گذاشته بودند تا با هم او را بکشند. بعد از قتل سعید و دستگیری در آگاهی، فهمیدم که دو دوست فرهاد دست و پاهای سعید را گرفته و فرهاد با چاقو سه ضربه به سینه و گردنش زده است.

در همان روزی که سعید کشته شد، به او زنگ زده بودم. بعد از ردیابی سیمکارت به سراغم آمدند و دستگیر شدم. فرهاد را هم به زندان بردند؛ ولی دوستانش فراری هستند.

برای من معاونت در قتل نوشته شده، ولی فرهاد خودش قتل را به گردن گرفته و محکوم به قصاص است.


  اخبار  حوادث  - جام جم 


ویدیو مرتبط :
قتل فجیع مرد در مقابل همسر..

خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :

قتل همسر یک روز بعد از ازدواج



 

 

 

قتل همسر یک روز بعد از ازدواج

 

پرونده عروس نوجوان که یک روز بعد از ازدواج به دست شوهرش به قتل رسید برای رسیدگی به دادگاه کیفری استان تهران فرستاده شد.

۲۰ بهمن سال گذشته زنی به پلیس قرچک ورامین خبر داد جاری اش به دست برادرشوهرش زخمی شده و او را به بیمارستان رسانده اند. زمانی که ماموران به محل رسیدند متوجه شدند زن ۱۶ ساله جانش را از دست داده است. او که مهتاب نام داشت به دلیل ضربات عمیقی که به سمت چپ بدنش وارد شده جان باخته بود. وقتی ماموران تحقیقات خود را در این خصوص آغاز کردند، متوجه شدند ضارب که احمد نام دارد و شوهر مهتاب است بعد از وارد کردن ضربات کشنده بر بدن مهتاب فرار کرده است.

با ارسال پرونده به دادسرا بررسی ها در این خصوص آغاز شد. در اولین گام همسر برادر متهم مورد بازجویی قرار گرفت. او گفت: یک روز از زمان عقد مهتاب و احمد می گذشت. آنها برای دیدن مادرشوهرم آمده بودند. چند ساعتی زودتر از زمان قرار رسیده بودند به همین دلیل هم به خانه ما آمدند. احمد برای خرید پاکت نامه بیرون رفت و گفت به خواهرش هم سری می زند و برمی گردد. وقتی برگشت پاکت نامه دستش بود. آن را روی میز گذاشت و به سمت مهتاب رفت. بعد من صدای فریاد مهتاب را شنیدم که گفت دردم گرفت. وقتی به سمت آنها برگشتم دیدم مهتاب روی مبل افتاده و احمد پشت سرهم به او ضربه می زند. من جلو رفتم که آنها را جدا کنم. احمد من را تهدید کرد و عقب راند. چند دقیقه بعد هم خانه را ترک کرد. خیلی سریع با مادرشوهرم تماس گرفتم و به اورژانس هم خبر دادم. وقتی مهتاب را به بیمارستان رساندیم او فوت کرده بود.

در تحقیقات مقدماتی نحوه قتل و هویت قاتل فاش شد. اما نکته ای که پلیس نتوانسته بود آن را کشف کند انگیزه مرد جوان از کشتن نوعروس بود. بنابراین ،کارآگاهان مادر مهتاب را مورد پرسش قرار دادند. او گفت: خانواده احمد را از قبل می شناختیم. وقتی قرار شد به خواستگاری بیایند من به مهتاب گفتم تو ۱۶ سال بیشتر نداری و اگر خودت می خواهی با او ازدواج کن، در غیر این صورت ما اصراری نداریم. مراسم خواستگاری برگزار شد و یک هفته بعد برای شیرینی خوران آمدند. قرار شد فردای آن روز دخترم با احمد عقد کند. آنها همان روز آزمایش دادند و بعدازظهر هم عقد کردند. شب میهمان مادرشوهر دخترم بودیم و بعد به خانه برگشتیم. فردای آن روز شوهرش آمد و آنها با هم بیرون رفتند بعد به من گفتند دخترم کشته شده است. من اطلاعات بیشتری ندارم.

پلیس دوماه بعد در حالی که همچنان انگیزه قتل پنهان مانده بود، توانست احمد را بازداشت کند. مرد جوان وقتی مورد بازجویی قرار گرفت قتل همسرش را قبول کرد. او گفت: من آدم عصبی ای هستم و خیلی زود واکنش نشان می دهم. روز حادثه وقتی که متوجه شدم خانواده همسرم کلاهبرداری کرده اند تصمیم گرفتم از آنها انتقام بگیرم. این مرد ادامه داد: فردای روز عقدم برای چندساعتی با زنم تنها شدم و وقتی او را از نزدیک دیدم متوجه شدم او آن کسی نیست که به من گفته بودند و چیز هایی را در مورد زنم فهمیدم که عصبانی شدم. از اتفاقی که افتاده بود عصبانی شدم. آنها از من کلاهبرداری کرده بودند چون شب قبلش به خانه مادرم آمدند و به بهانه اینکه ما عقد کرده ایم آنجا ماندند و میوه و چای و شام خوردند و رفتند اما نگفتند دخترشان بعضی ایرادات را هم دارد و مثلا دهانش بوی بد می دهد.

متهم در مورد روز حادثه گفت: وقتی واقعیت ها را در مورد همسرم فهمیدم عصبی بودم و می خواستم ضربه ای به آنها بزنم. وقتی به خانه برادرم رفتیم بیرون رفتم تا برای خواهرم پاکت نامه بخرم. در راه یک چاقو هم برای خودم خریدم. به خانه آمدم و به سمت همسرم رفتم و او را با چاقو زدم. وقتی این کار را کردم آرام شدم بعد فرار کردم و از شهر خارج شدم.

با مشخص شدن این موضوع اولیای دم مهتاب علیه دامادشان اعلام شکایت کرده و درخواست قصاص را مطرح کردند. مادر مهتاب گفت: دخترم هیچ مشکلی نداشت و هر مساله ای بود ما همان روز اول گفتیم البته مساله خاصی نبود و نمی دانم چرا احمد می خواهد ایراد روی دخترم بگذارد. بعد از گرفتن آخرین دفاع در مرحله بازپرسی و صدور کیفرخواست از سوی دادستان قرچک ورامین پرونده برای رسیدگی به شعبه ۷۱ دادگاه کیفری استان تهران فرستاده شد و متهم به زودی محاکمه می شود.... / گزارش : روزنامه شرق