اخبار


2 دقیقه پیش

عکس: استهلال ماه مبارک رمضان

همزمان با آغاز ماه مبارک رمضان جمعی از کارشناسان حوزه نجوم همراه با نماینده دفتر استهلال مقام معظم رهبری عصر دوشنبه هفدهم خرداد برای رصد هلال شب اول ماه مبارک رمضان بوسیله ...
2 دقیقه پیش

تا 20 سال آینده 16 میلیون بیکار داریم

وزیر کشور گفت: در نظام اداری فعلی که می‌تواند در ۱۰ روز کاری را انجام دهد، در ۱۰۰ روز انجام می‌شود و روند طولانی دارد که باید این روند اصلاح شود. خبرگزاری تسنیم: عبدالرضا ...

فیلمبرداری از شكنجه رقیب عشقی در بیابان خلوت



فیلمبرداری از شكنجه رقیب عشقی در بیابان خلوت

پسر شرور برای رو كم كردن رقیب عشقی‌اش وی را ربود، به بیابان برد و از صحنه شكنجه و التماس‌هایش فیلمبرداری كرد.

به گزارش ایران، روز شنبه 25 آبان‌ماه سال جاری پسر جوانی با سری باندپیچی شده و در حالی كه خیلی ناراحت بود خود را به كلانتری 126 تهرانپارس رساند و پرده از راز شكنجه در بیابان‌های خلوت برداشت.

«فرشاد» كه 19 سال دارد درباره تلخ‌ترین روز زندگی‌اش به مأموران گفت: سال‌ها پیش با یكی از دوستانم كه «امیر» نام دارد درگیر شدیم و از آن زمان به بعد از هم كینه داشتیم.

وی افزود: بعد از مدتی با دختر جوانی آشنا شدم اما خیلی زود دوستی‌مان به پایان رسید و از دوستانم شنیدم «مهرناز» مدتی است با «امیر» دوست شده است.

«مهرناز» كه نمی‌دانست من با امیر اختلاف دارم وقتی از ماجرا باخبر شد دوستی‌اش را با «امیر» به هم زد و باز با هم دوست شدیم.

«فرشاد» ادامه داد: «امیر» وقتی فهمید مهرناز و من دوستی‌مان پابرجاست كینه‌اش بیشتر شد تا این‌كه ظهر پنجشنبه 23 آبان‌ماه تلخ‌ترین روز زندگی‌ام را رفیق كینه‌جو برایم رقم زد.
ظهر عاشورا بود، با یكی از دوستانم كه موتور پالس دارد در خیابان 196 تهرانپارس بودیم كه «امیر»

همراه دو تن از دوستانش سوار بر تاكسی سمند به دنبال ما افتادند.

تعقیب و گریز ما ادامه داشت تا این‌كه در بزرگراه باقری با خودرو جلو راهمان را گرفتند و با موتور روی زمین افتادیم. همان لحظه دوستم «رضا» سوار بر موتور پا به فرار گذاشت و امیر و دوستانش به سراغم آمدند و مرا به باد كتك گرفتند. تنها بودم و قدرت دفاع كردن نداشتم كه ناگهان یكی از آن‌ها با چاقویی كه در دست داشت ضربه‌ای به سرم زد و با تهدید و زور مرا سوار خودرویشان كردند.

نمی‌دانستم چه نقشه‌ای در ذهن دارند اما مطمئن بودم «رضا» پیش خانواده‌ام می‌رود و آن‌ها را از ربودن من باخبر می‌كند.

چند ساعتی سرم زیر صندلی بود تا این‌كه خودرو در یك مسیر خاكی توقف كرد، وقتی از آن پیاده شدم از حرف‌های امیر و دوستانش فهمیدم در بیابان‌های جاده اكبرآباد هستیم و آنجا از سوی امیر شكنجه شدم و تا شب همانجا بودیم. آن‌ها من را در شرایط بدی قرار دادند و از التماس‌هایم با گوشی‌هایشان فیلمبرداری كرده و به هم بلوتوث كردند تا در محل آبرویم را ببرند.

فرشاد گفت: آن‌ها پول، گوشی موبایل و زنجیر طلایم را دزدیدند و مرا در میدان الغدیر تهران و در تاریكی شب رهایم كردند و با سرعت پا به فرار گذاشتند.

همین ادعاها كافی بود تا تیم تجسس كلانتری 126 تهرانپارس برای ردیابی پسر كینه‌جو وارد عمل شود و خیلی زود مخفیگاه «امیر» را در خیابان 182 غربی تهرانپارس ردیابی كرد.

امیر آنجا نبود و مأموران كه احتمال می‌دادند جوان شكنجه‌گر به مخفیگاهش برمی‌گردد به صورت نامحسوس مخفیگاه وی را تحت نظر گرفتند تا این‌كه ساعت 7 شب شنبه 25 آبان‌ماه زمانی كه

«امیر» قصد داشت وارد مخفیگاهش شود دستبند پلیس را روی دستانش دید.

«امیر» نخست ادعای بی‌گناهی داشت اما وقتی «فرشاد» را روبه‌روی خود دید و مأموران نیز فیلم ضبط شده شكنجه‌گاه فرشاد را داخل گوشی‌اش به‌دست آوردند دیگر راهی جز اعتراف نداشت.

«امیر» با چهره‌ای آرام و در حالی كه پشیمان نیست، در ادعاهایش گفت: در آخرین درگیری‌مان با «فرشاد» وی با چاقویش روی سرم یادگاری گذاشت و من نیز بعد از آن به دنبال انتقام بودم و زمانی كه پای «مهرناز» به میان آمد برای همدیگر پیغام می‌فرستادیم تا این‌كه روز حادثه وقتی
«فرشاد» را دیدم تصمیم گرفتم كاری كنم تا برایش درس عبرت شود.

وی افزود: یك كل‌كل بچه محلی به كینه‌ای تبدیل شد كه با دوستانم تصمیم گرفتیم «فرشاد» را به بیابان ببریم و با فیلمبرداری از گریه‌ها و التماس‌هایش كاری كنم كه اگر هر وقت خواست كل‌كل كند با نشان دادن فیلم‌هایش رویش را كم كنم.

بنابر‌ این گزارش، با دستگیری عامل اصلی شكنجه‌های پسر جوان، ردیابی‌ها برای دستگیری دیگر همدستانش ادامه دارد.
/ایران


ویدیو مرتبط :
پیدا شدن رقیب عشقی

خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :

فیلمبرداری پسری از شكنجه رقیب عشقش


پسر شرور برای رو كم كردن رقیب عشقی‌اش وی را ربود، به بیابان برد و از صحنه شكنجه و التماس‌هایش فیلمبرداری كرد.

روزنامه ایران: پسر شرور برای رو كم كردن رقیب عشقی‌اش وی را ربود، به بیابان برد و از صحنه شكنجه و التماس‌هایش فیلمبرداری كرد.

روز شنبه 25 آبان‌ماه سال جاری پسر جوانی با سری باندپیچی شده و در حالی كه خیلی ناراحت بود خود را به كلانتری 126 تهرانپارس رساند و پرده از راز شكنجه در بیابان‌های خلوت برداشت.

«فرشاد» كه 19 سال دارد درباره تلخ‌ترین روز زندگی‌اش به مأموران گفت: سال‌ها پیش با یكی از دوستانم كه «امیر» نام دارد درگیر شدیم و از آن زمان به بعد از هم كینه داشتیم.

وی افزود: بعد از مدتی با دختر جوانی آشنا شدم اما خیلی زود دوستی‌مان به پایان رسید و از دوستانم شنیدم «مهرناز» مدتی است با «امیر» دوست شده است.

«مهرناز» كه نمی‌دانست من با امیر اختلاف دارم وقتی از ماجرا باخبر شد دوستی‌اش را با «امیر» به هم زد و باز با هم دوست شدیم.

«فرشاد» ادامه داد: «امیر» وقتی فهمید مهرناز و من دوستی‌مان پابرجاست كینه‌اش بیشتر شد تا این‌كه ظهر پنجشنبه 23 آبان‌ماه تلخ‌ترین روز زندگی‌ام را رفیق كینه‌جو برایم رقم زد.
ظهر عاشورا بود، با یكی از دوستانم كه موتور پالس دارد در خیابان 196 تهرانپارس بودیم كه «امیر»

همراه دو تن از دوستانش سوار بر تاكسی سمند به دنبال ما افتادند.

تعقیب و گریز ما ادامه داشت تا این‌كه در بزرگراه باقری با خودرو جلو راهمان را گرفتند و با موتور روی زمین افتادیم. همان لحظه دوستم «رضا» سوار بر موتور پا به فرار گذاشت و امیر و دوستانش به سراغم آمدند و مرا به باد كتك گرفتند. تنها بودم و قدرت دفاع كردن نداشتم كه ناگهان یكی از آن‌ها با چاقویی كه در دست داشت ضربه‌ای به سرم زد و با تهدید و زور مرا سوار خودرویشان كردند.

نمی‌دانستم چه نقشه‌ای در ذهن دارند اما مطمئن بودم «رضا» پیش خانواده‌ام می‌رود و آن‌ها را از ربودن من باخبر می‌كند.

چند ساعتی سرم زیر صندلی بود تا این‌كه خودرو در یك مسیر خاكی توقف كرد، وقتی از آن پیاده شدم از حرف‌های امیر و دوستانش فهمیدم در بیابان‌های جاده اكبرآباد هستیم و آنجا از سوی امیر شكنجه شدم و تا شب همانجا بودیم. آن‌ها من را در شرایط بدی قرار دادند و از التماس‌هایم با گوشی‌هایشان فیلمبرداری كرده و به هم بلوتوث كردند تا در محل آبرویم را ببرند.

فرشاد گفت: آن‌ها پول، گوشی موبایل و زنجیر طلایم را دزدیدند و مرا در میدان الغدیر تهران و در تاریكی شب رهایم كردند و با سرعت پا به فرار گذاشتند.

همین ادعاها كافی بود تا تیم تجسس كلانتری 126 تهرانپارس برای ردیابی پسر كینه‌جو وارد عمل شود و خیلی زود مخفیگاه «امیر» را در خیابان 182 غربی تهرانپارس ردیابی كرد.

امیر آنجا نبود و مأموران كه احتمال می‌دادند جوان شكنجه‌گر به مخفیگاهش برمی‌گردد به صورت نامحسوس مخفیگاه وی را تحت نظر گرفتند تا این‌كه ساعت 7 شب شنبه 25 آبان‌ماه زمانی كه

«امیر» قصد داشت وارد مخفیگاهش شود دستبند پلیس را روی دستانش دید.

«امیر» نخست ادعای بی‌گناهی داشت اما وقتی «فرشاد» را روبه‌روی خود دید و مأموران نیز فیلم ضبط شده شكنجه‌گاه فرشاد را داخل گوشی‌اش به‌دست آوردند دیگر راهی جز اعتراف نداشت.

«امیر» با چهره‌ای آرام و در حالی كه پشیمان نیست، در ادعاهایش گفت: در آخرین درگیری‌مان با «فرشاد» وی با چاقویش روی سرم یادگاری گذاشت و من نیز بعد از آن به دنبال انتقام بودم و زمانی كه پای «مهرناز» به میان آمد برای همدیگر پیغام می‌فرستادیم تا این‌كه روز حادثه وقتی
«فرشاد» را دیدم تصمیم گرفتم كاری كنم تا برایش درس عبرت شود.

وی افزود: یك كل‌كل بچه محلی به كینه‌ای تبدیل شد كه با دوستانم تصمیم گرفتیم «فرشاد» را به بیابان ببریم و با فیلمبرداری از گریه‌ها و التماس‌هایش كاری كنم كه اگر هر وقت خواست كل‌كل كند با نشان دادن فیلم‌هایش رویش را كم كنم.

بنابر‌ این گزارش، با دستگیری عامل اصلی شكنجه‌های پسر جوان، ردیابی‌ها برای دستگیری دیگر همدستانش ادامه دارد.