اخبار
2 دقیقه پیش | عکس: استهلال ماه مبارک رمضانهمزمان با آغاز ماه مبارک رمضان جمعی از کارشناسان حوزه نجوم همراه با نماینده دفتر استهلال مقام معظم رهبری عصر دوشنبه هفدهم خرداد برای رصد هلال شب اول ماه مبارک رمضان بوسیله ... |
2 دقیقه پیش | تا 20 سال آینده 16 میلیون بیکار داریموزیر کشور گفت: در نظام اداری فعلی که میتواند در ۱۰ روز کاری را انجام دهد، در ۱۰۰ روز انجام میشود و روند طولانی دارد که باید این روند اصلاح شود. خبرگزاری تسنیم: عبدالرضا ... |
فقیر ترین کاندیدای ریاست جمهوری هستم
فقیر ترین کاندیدای ریاست جمهوری هستم
آیتالله سیدمحمد باقر خرازی یکی از کاندیداهای ریاستجمهوری یازدهم است که شعار خود را پارس اسلامی که پارس آن به معنی پیشرفت، آرامش، رفاه، سلامتی منجر به ستایش خداوند است، قرار داده؛ آنچه میخوانید گفتوگوی فارس با این نامزد ریاستجمهوری است:
فارس: انگیزه شما از کاندیدا شدن در یازدهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری چیست؟
خرازی: بر اساس سه آیه اول سوره بقره که شرط ظهور حضرت ولی عصر (عج) پدید آمدن آحادالمتقین، حزبالمتقین و دولتالمتقین است و به سه شرط اساسی مشروط شده که یکی عرضه با بقای دینی ولایی و دوم ایجاد تعبد به احکام و حقایق دینی بر محور نماز و حقیقت نماز و سوم ایجاد ثروت در بین مردم به حدی که قدرت در انفاق داشته و انفاقشان هم حداکثری باشد وارد صحنه انتخابات شدم.
در حال حاضر متن حقایق دینی و حدود عقاید دینی آن هم بر اساس باورهای ولایی عرضه نمیشود و به این دلیل هنوز مردم و به ویژه مسئولان قابلیت تحمل بسیاری از حوادثی که باید منجر به تعجیل در ظهور شود را ندارند و علاوه بر این داشتههای گذشتهشان را نیز از دست میدهند از این رو ما از حوزه آمدهایم تا متن حقایق و وقایع را از زاویه دید حقایق ولایی عرضه کنیم.
نکته دیگر اینکه بیشتر مردم ما به ظاهر صلاة میپردازند در حالیکه نماز ترجمان کل حقایق دینی است و نمازی که میخوانند نماز ولایی که محور کل احکام الهی در ابعاد فردی، تشکیلاتی، گروهی و حکومتی باشد، نیست و این خود چالش بزرگی است و ما باید به مرحله دوم التزام به صلاة به عنوان متن کل حقایق دینی بپردازیم.
ثروتمند کردن مردم سومین مسئله است؛ به نظر من سیاستهای کنونی و گذشته در جهت ثروتمندسازی کل مردم نبوده و نیست؛ یعنی مبتنی بر این بوده که حداقلها به مردم داده شود اما من معتقدم باید کل مردم سرمایهدار شوند.
*جامعه باید ثرومند باشد
بخش خصوصی باید قدرت یابد و من میخواهم که بخشهای خصوصی قانونمند ثروتمند شوند البته نه بخشهای خصوصی که کارشان چپاول دین است؛ ملت ما ملت ثروتمندی است و باید ثروتمند شود؛ من با فقر اضطراری مخالفم گرچه برای مسئولان فقر اختیاری را میپسندم؛ البته فقر اختیاری غیر از فقر اضطراری است.
یک اشتباه بزرگ در استراتژی ثروتمند کردن مردم وجود دارد چراکه برخی ثروتمند شدن را بد میدانند و من این را قبول ندارم و معتقدم این تفکرات منحط خوارجی است، مردم باید بهترین وسیله را داشته باشند از بهترین امکانات استفاده کنند و زیباترین امکانات قابل استفاده را در اختیار گیرند که متاسفانه در جامعه ما در حال حاضر اینگونه نیست.
بزرگترین کاری که باید در جامعه کنیم این است که اخلاق اجتماعی را بازسازی کنیم؛ بسیاری از مسئولان سخن از اخلاق، آداب و تقوای سیاسی میزنند اما سر بزنگاهها بدترین نوع تخلفات را دارند، در مقام سخن گفتن همه عالم اخلاق هستند اما در مقام عمل چیز دیگری نشان میدهند.
نسل موجود ما چیزی از اطاعت از مقام ولایت مطلقه فقیه را نمیداند و روشها و کارکردهای آن را بلد نیست و با این وجود چگونه این نسل میتواند پذیرای امام زمان (عج) باشد.
بنده تلاش میکنم تا بگویم چگونه باید نسبت به ولایت مطلقه فقیه متعبد بود و از او اطاعت محض کرد چراکه در غیر اینصورت چگونه میتوان نسبت به حضرت ولیعصر(عج) اطاعت علیالاطلاقی داشت؟ و این شرطش این است که آن رئیسجمهور خودش فقیه باشد و بنده میگویم غیر فقیه نباید رئیسجمهور شود و اگر از باب اضطرار تاکنون از افرادی مثل آقای احمدینژادها و دیگران استفاده کردهایم این به معنای این نیست که اینها حق دارند در این مقام باشند.
در خود قانون اساسی هم وجود دارد که رئیسجمهور باید سیاسی و دینی باشد؛ منظور از دینی به معنای متدین نیست چرا که همه مردم متدین هستند؛ بلکه منظور از دینی این است که باید متفقه در دین باشند چراکه در غیر این صورت ثمرهاش این میشود که ولی فقیه به عنوان یک کارشناس فقاهت دینی سخنی میگوید، اما رئیسجمهور کار خود را میکند چرا که اصلاً رئیسجمهور کلام فقیه را نمیفهمد و چگونه میخواهد سخنان فقیه را تبدیل به لایحه، بخشنامه و دستورالعمل اجرایی کند.
بنده معتقدم در قوه مقننه نیز باید فقیه در رأس قوه مقننه باشد و قبول ندارم غیر فقیه در رأس قوه مقننه باشد چراکه غیرفقیه چگونه میخواهد برای فقیه قانون وضع کند.
باید گفت در غیر این صورت تصرفات غیرقانونی، سخنان غیر اسلامی و کشور به ربا و حرام آلوده شده و سخن حق به سخره گرفته میشود و اینها آثار غیرفقیه بودن یک متولی است.
*میخواهم دولت را تشکیلاتی اداره کنم
هدف دیگر بنده این بود که دولت را تشکیلاتی اداره کنم؛ معتقدم که دولتها حق ندارند تشکیلات درست کنند بلکه این تشکلاتها هستند که باید دولتها را پدید آورند؛ متأسفانه این اشکال بزرگی در جامعه ماست و یک عده حقهباز دور دولتها را میگیرند و صندلیها را میخرند و اتاق فکرهایشان در خانههای تیمی شکل میگیرد یا در بعضی از سفارتخانهها برنامهریزی میکنند و دولت را در چالشهای خطرناک قرار میدهند به این دلیل که تشکیلات از بیرون وجود ندارد.
دشمنان ما کاملاً تشکیلاتی عمل میکنند و بر اساس تشکیلات دولتها را پدید میآورند اما ما دولتها را پدید میآوریم که تشکیلاتها را نابود کنند؛ این حرف نادرستی است که بگوییم دولت تشکیل میدهیم و بعد از راه او تشکیلات درست میکنیم؛ این اشکال بزرگی است که از اول انقلاب تا کنون همه دولتها به آن مبتلا شدهاند؛ از این رو هر دولتی که روی کار میآید جهتگیریهایش 180 درجه با دولت قبل متفاوت است و این به دلیل عدم تشکیلات است.
تشکیلات به معنی یک اتاق فکر و تزریق داشتههای دولت به مردم از طریق نظام تشکیلاتی است و به معنی فهم حقیقت خواستههای مردم از طریق کانالهای تعریف شده، نظام یافته و برنامهریزی شده به دولتها است؛ حال باید گفت این تشکیلات ما کجاست؟ وقتی که تشکیلاتها همه جزیرهای هستند چگونه میخواهند این کار را انجام دهند؛ در حال حاضر چیزی به نام تشکیلات وجود ندارد؛ از این رو احزاب ما فعالیتهایشان ابنالوقتی است و فقط در زمان انتخابات وارد صحنه میشوند. *تا آخر میایستم
مسئله دیگر حل مشکلات روابط ایران با کشورهای غربی است که به صورت انفعالی است و ما در دولت حزبالله به صورت صد در صد فعال درخواهیم آورد و برنامهریزی دقیق کردهایم و 25 سال شبانهروز برای امروز کار کردهایم و اکنون هم از روی ضرورت آمدهایم و اگر ضرورت نبود شاید با تأخیر حرکت میکردیم به ویژه اینکه بنده هیچ علاقهای به قدرت و مسئولیت نداشته و ندارم و تا کنون مسئولیتی را هم نپذیرفتهام.
اگر الآن آمدهام به دلیل وظیفه شرعی آمدهام و تا آخر هم میایستم وگرنه کشور 8 سال دیگر در بحرانهای بزرگ دیگر غرق خواهد بود.
فارس: در حال حاضر شخصیتها و گروههای دیگری نیز در انتخابات فعال هستند آیا با این افراد دیدار یا رایزنی داشتهاید؟
خرازی: ما خودمان تشکیلات داریم و نیازی به تشکیلاتهای دیگر و تأیید احزاب و گروهها نداریم؛ بنده نمیخواهم وامدار هیچ فرد و جریانی باشم گرچه در دولت خود از همه آنها جایگاه خود استفاده خواهم کرد.
فقیرترین کاندیدای انتخاباتی هستم
هرگونه ارتباط تشکیلاتی برقرار کردن با افراد سبب طلبکاری آنها و وامداری نسبت به آنها میشود و بنده به شدت از این مسئله پرهیز دارم و نمیخواهم وامدار هیچ شخصی اعم از سیاسی و اقتصادی باشم؛ الان فقیرترین کاندیدای انتخاباتی بنده هستم، هیچ چیزی ندارم و دستم را به سوی هیچکس دراز نکرده و از کسی کمک قبول نمیکنم.
*مستقل جلو میآیم
بنده اولین کاندیدای رئیسجمهوری هستم که هیچگونه مالی و قدرتی ندارم و هدف ما این است که بتوانیم قلوب مردم را تصرف کنیم؛ قلب مردم را هم با پول، قدرت و یا حمایت بسیاری از افرادی که متأسفانه به برخی مسائل آلوده هستند نمیتوان به دست آورد؛ به همین دلیل بنده با هیچکس هیچ ملاقاتی نداشتم و با هیچکس هم ملاقات نخواهم کرد و مستقل جلو میآیم.
هرکس حرفهای بنده را پذیرفت به ما کمک خواهد کرد و کسی هم که نپذیرفت با وی دعوا نداریم و اگر لیاقت داشته باشد در دولت حزبالله از وی استفاده میکنیم؛ دولت حزبالله دولت سهامی نیست که با ارتباط به قدرت برسد و اگر بخواهیم با حمایت دیگران به قدرت برسیم شبیه به همین دولت فعلی یا دولتهای قبلی خواهیم شد، بنده این کار را نمیکنم ولی از همگان استفاده خواهم کرد.
فارس: منظور شما ازاستفاده از همگان، همه گرایشهای سیاسی است؟
خرازی: از هر گرایش سیاسی که ملتزم به مقام ولایت فقیه باشد استفاده میکنم، تردید نکنید برای بنده اصلاً چپ و راست اهمیت ندارد و هرکس که صالح و متعبد نسبت به مقام ولایت فقیه باشد و آن را بپذیرد در کنار من خواهد بود حتی اگر آقای هاشمی یا خاتمی باشد.
*معیارم ایرانی بودن است
اگر اینها متعبد باشند و رهبری هم نسبت به آنها نظر مثبت داشته باشد حتماً از آنها استفاده خواهم کرد و برایم مهم نیست که آقای خاتمی از جناح چپ است یا هاشمی میانه است، ایرانی بودن برای من کافی است، معیارم ایرانی بودن است.
فارس: موضع شما درباره فتنه سال 88 و اتفاقاتی که در آن سال افتاد، چیست؟
خرازی: فتنه 88 را از قبل پیشبینی میکردم؛ بنده در جلساتی که در برخی مراکز مهم داشتم میگفتم فتنهای بزرگ رخ خواهد داد؛ بنده اعتراضاتی که در ابتدا وجود داشت را فتنه نمیدانم چراکه آنها اعتراض بود و اگر مدیریت خوبی صورت میگرفت یا کسانی که سران این جریان بودند کمی صبوری به خرج میدادند و نسبت به ولایت مطلقه التزام عملی داشتند آن فتنه شکل نمیگرفت.
*سران فتنه بیش از دو نفر بودند
در واقع سران آن فتنه که بیش از دو شخص بودند و کملطفی کردند و شاید هم اعتقادی به ولایت مطلقه نداشتند؛ از این رو در انتخابات آینده هر نتیجهای راجع به من بگویند میپذیرم و اعتراضی ندارم و به همه گفتهام هرکس به من رأی میدهد بعدها نگوید رأی من چه شد، چراکه بنده این نظام را قبول دارم.
نظر بنده این است که تقلبی صورت نگرفته بود چراکه احمدینژاد واقعاً در استانها رأی داشت البته در تهران رأی زیادی به دست نیاورد؛ حال بر فرض اگر اشتباهاتی هم صورت گرفته باشد آیا راه حل، تبدیل کردن آن به حرکت اعتراضی بود؟ یا تبدیل کردن اعتراضات به فتنه و براندازی؟ موسوی و کروبی کملطفی کردند در حالیکه قبل از این برخی خدمات را هم انجام داده بودند.
اطرافیان اینها انسانهای درستی نبودند؛ امام(ره) در وصیتنامه خود به بیوت آقایان اشاره داشتند که تنها مختص به بیوت مراجع نبود بلکه مربوط به اطرافیان هر یک از مسئولان کشور میتواند باشد؛ در حال حاضر اشکال عمده احمدینژاد نیز این است که اطرافیانش افراد صحیحی نیستند؛ منظور از بیت، اهل خانه نیست، بلکه کسانی هستند که در کنار یک فرد قرار دارند.
*مسببان فتنه 88 استغفار کنند
از این رو به نظر میرسد این افراد کملطفی و کمتوجهی کردند و سخنان امام(ره) باورشان نشده بود که در امتحان تجدید یا رفوزه شدند؛ باید کسانی که در فتنه 88 دچار آن خطاها شدند استغفار کنند چرا که با این تخلفات معلوم نیست در روز قیامت جوابی داشته باشند.
فارس: نظر شما راجع به تعدد کاندیداها چیست؟
خرازی: پرشوری لازم است و پرشوری به تعدد است؛ بنده با وحدت خیلی موافق نیستم هرکس میتواند وارد صحنه شود؛ چه کسی گفته باید دستوری یک نفر را انتخاب و به مردم تحمیل کرد؛ هرکس میتواند به تشخیص خود وارد صحنه شود و مردم هم با تشخیص خود انتخاب میکنند مردم تیزهوشتر از مسئولین هستند و بنده این تفکر را قبول ندارم که عدهای برای مردم آدم انتخاب کنند. حال برخی خواستند ائتلاف کنند که این مسئله دیگری است اما اینکه به زور و اجبار وحدت داشته باشیم آن هم وحدتهای سوری که به محض اینکه به قدرت برسند اولین دشمن سرسخت یکدیگر میشوند را قبول ندارم.
در انتخابات گذشته مگر غیر از این بود؟ وحدتهای سوری شکل گرفت اما به محض اینکه به تشکیل دولت و کابینه رسید هتاکیترین و غیرقابل تحملترین نوع برخوردها به وجود آمد.
فارس: درباره جریان انحرافی چه نظری دارید با توجه به اینکه برخی معتقدند فتنه سال 92 را این جریان به وجود میآورد؟
خرازی: خیر بنده قبول ندارم؛ جریان انحرافی کوچکتر از این حرفهاست که بخواهد این کار را بکند.
*دنیای رمالیزم سیاسی به پایان رسیده است
فارس: شما بودن جریان انحرافی را قبول ندارید یا اینکه تبدیل به فتنه سال 92 شود؟
خرازی: نه بودن و نه تبدیل شدنش را به فتنه قبول ندارم؛ جریان انحرافی کوچکتر از این است که بخواهد در کشور فتنه ایجاد کند؛ کسانی که در این کشور هستند میدانند که دنیای رمالیزم سیاسی تمام شده است و اینها باید پاسخگوی حرکتهای نابخردانه سیاسی خود باشند. نظام ما قدرتمندتر از این است که کسی بخواهد نسبت به آن تجاوزی کند؛ از این رو بنده در روزی که اعلام خواهم کرد در تهران یک تجمع یک و نیم میلیونی داشته باشیم تا در واقع 9 دی قبل از انتخابات باشد و فتنهای ایجاد نشود؛ کار ما همیشه برخورد با جرم است و بنده پیشگیری از جرم خواهم کرد؛ به همگان امید خواهیم داد که مردمی که 22 بهمن آمدند برای انتخابات هم خواهند آمد تا کسی جرأت نکند در انتخابات تصرف کند یا بازی درآورد.
به همین دلیل ما پرچم سبز ولایی را به عنوان پرچم انتخابات خود گرفتهایم تا کسی از این رنگ به عنوان پرچم تحریم یا انحراف استفاده نکند؛ بنده با صراحت میگویم پرچم انتخاباتی ما پرچم سبز است و رسماً هم گفتهام ما این پرچم را از فتنهگران یا منحرفین خواهیم گرفت و اجازه نخواهیم داد کسی از این پرچم سوءاستفاده کند و برای همین مطلب هم عمامه سبز دارم.
*شعارم «پارس اسلامی» است
شعارم هم پارس اسلامی خواهد بود تا کسی از شعار ملیگرایانه علیه ملیت ما استفاده نکند، پارس اسلامی یعنی پیشرفت، آرامش، رفاه، سلامتی منجر به ستایش خداوند و اسلامی آن هم مشخص است و این چهار راهبرد اصلی دولت حزبالله خواهد بود./فارس
ویدیو مرتبط :
دابسمش کاندیدای ریاست جمهوری
خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :
کاندیدای احتمالی انتخابات ریاست جمهوری :تنها کسی که دشمن شناسایی نکرده من هستم/موسوی و کروبی را با نظام آشتی میدهم
محمدباقر خرازی، کاندیدای احتمالی انتخابات ریاست جمهوری: تنها کسی که دشمن شناسایی نکرده من هستم/ آبهای شمال و جنوب کشور را به هم میرسانم/ موسوی و کروبی را با نظام آشتی میدهم/ برای یکایک وزارتخانهها اعلام پذیرش عمومی
مهمترین محورهای مصاحبه آیت الله محمدباقر خرازی، دبیرکل سازمان حزبالله و کاندیدای احتمالی ریاست جمهوری یازدهم بدین شرح است:
* دلایل کاندیداتوری
- جامعه امروز ما دچار نقطه ضعفها، مشکلات و خلأهایی شده است که باعث شد در این انتخابات حضور پیدا کنم.
- خلا اول این است که معرفت به شاخصهای دینی در کشور بسیار اندک است. باور مردم نسبت به اهلالبیت علیهمالسلام به نظر من خیلی افت کرده و آنچه که باید باشد، نیست. در حوزه معرفتی نسبت به اهل بیت خیلی نزول پیدا کردهایم. ممکن است نسبت به اقوال اهل بیت معرفت ذهنی پیدا کرده باشیم چرا که امروز نسبت به قبل از انقلاب در این زمینه پیشرفت بسیاری داشتهایم ولی این کافی نیست و معرفت فعلی و عینی به اهل بیت به عنوان تاثیرگذارترین موجود در عالم هستی باید پدید بیاید.
و به عبارت دیگر باید تاثیر تکوینی و تشریعی نسبت به ایشان در بین مردم تبیین شود. به عنوان مثال اگر مردم بدانند در هر کاری که انجام میدهند اهل بیت علیهم السلام به آنها نگاه مستقیم دارند و کوچکترین ارادهای که بر گناه میکنند بوی تعفنی از آنها ساطع شده و امام عصر متوجه شده و متاذی خواهد شد، انسان دیگر دست به آن گناه نمیزند.
این را مردم در قول شنیدهاند اما در عمل ندیدهاند. ما باید به این مرحله برسیم و این بزرگترین مشکل نظام است. وقتی این حالت در بین مسئولین و مردم نباشد فساد در بین آنها زیاد میشود.
- دوم اینکه عنوان حزبالله متاسفانه به دلیل عملکرد عده ای در جامعه چهره ناخوشایندی پیدا کرده است. چهره ای تلخ، متکبر، از خود راضی و پرتوقعی توسط یک مشت جوان که در هر دوره اینها عوض میشوند چفیه بر دوش میاندازند و عربده کشی میکنند و بر سر مردم داد میزنند چهره زشتی از حزب الله معرفی شده است. این چهره باید تبدیل به چهره نوینی شود.
- سوم اینکه اخلاق، آداب و تقوای سیاسی در کشور به شدت تنزل پیدا کرده و متاسفانه ما رعایت خیلی از امور را نمیکنیم. اخیرا در جلسهای گفتم که دولت حزبالله اگر شکل بگیرد حتی رقبای من اگر به من جسارت هم کرده باشند، اگر حاضر به کمک باشند من به آنها میدان خواهم داد. من معتقدم اخلاق و آداب و تقوای سیاسی در بین مسئولین متاسفانه افت پیدا کرد و باید دوباره احیا شود.
ما میبینیم که متاسفانه اطاعت محض نسبت به ولایت فقیه وجود ندارد و ما دروغ میگوئیم. اینکه ما رهبری را با فرزندان مظلومش گرفتهایم. فرزندان رهبری محرومترینها در دوران حیات پدرشان هستند و در آینده هم اینها مظلومترین خواهند بود. ما نیاز به کسی داریم که این اطاعت محض را در دوران ولایت مطلقه فقیه برای همگان روشن کند
. نه تنها روشن کند که در مقام عمل هم باید به گونهای باشد که واقعا مردم احساس کنند که رئیسجمهور کشور معاون اجرایی آقا است و بنابراین قبول ندارم که رئیسجمهور در عرض آقا است. چرا که رئیس جمهور معاون اجرایی رهبری نظام است و رئیس قوه قضائیه معاون قضایی رهبری است و معاون هم در خدمت رهبری است.
اگر الان امام عصر ظهور داشتند آیا این نوع برخورد مسئولین با رهبری سبب کفر آنها نمیشد؟ ما در دوران امام زمان نیاز به التزام فکری داریم اما در دوران ولایت فقیه نیاز به التزام عملی داریم.
- با این رفتاری که با رهبری کردهایم رهبری را تبدیل به مقام ناصح بدون صرف تنزل داده ایم. سخنی میگوید و دیگران کار خودشان را میکنند. همین کار اگر در زمان امام(ع) بود سبب کفر مسئولین میشد. ولو در زمان رهبری تنها سبب گناه آنها میشود.
- من آمدهام تا برای اولین بار این را نشان دهم. همانطور که حضرت آقا در زمان حضرت امام دولتی را پذیرفت که اصلا نمیخواست بپذیرد. اصلا متناسب با او نبود. ولیکه 7 سال تحمل کرد و اطاعت خود را نسبت به امام نشان داد. باقر خرازی هم میخواهد همین کار را بکند. من باید بیایم تا این اطاعت محض از رهبری را برای نسل جدید عرضه کنم.
- هدف پنجم رفع این نقصان بزرگ در کشور است که هر از گاهی باندی میآید و باندی میرود. عده اندکی که در یک فولکس واگن جا میشوند میآیند و کشور را برای هشت سال میگیرند. باند دیگری که در مراسم روضهای نشستهاند سرجمع 15-10 نفرند و تصمیم میگیرند که رئیس جمهور شوند و 8 سال دولت را در اختیار میگیرند.
تا کی باید اینگونه باشد. مگر ما چقدر سازندگی داریم که اینقدر ریزش داریم. آن هم در دورانی که ما به شدت شاهد بازنشستگی یاران اصلی انقلاب هستیم. به نظر من خطر به شدت نظام را تهدید میکند.
- یک کسی باید بیاید که بتواند همه را جمع کند. آیا کسی غیر از باقر خرازی این شعار را داده است که من از همه استفاده میکنم حتی از آقای هاشمی و حتی از آقای خاتمی در صورتی که اینها تعبد ولایی نسبت به مقام رهبری داشته باشند و با وی مخالفتی نداشته باشند از این شعار سخنی گفته است. اصلا کسی جرات میکند که این حرف را بزند؟
- همه کسانی که در اطاعت رهبری باشند و درس اطاعت را یاد گرفته باشند و افراد منافق اطراف خود را شناخته باشند و بدانند که صراط مستقیم بیان اطاعت از رهبری معظم است اینها میتوانند در دولت حزب الله حضور داشته باشند. البته به علاوه چهار شرط دیگر که بعدا خواهم گفت.
- هدف دیگر رفع این نقصان این است که اکثر مسئولین در کشور این 5 ویژگی را ندارند: اول اینکه اعتقاد به نظام و رهبری را ندارند آنهم از نوع اطاعت محض. دوم تخصص علمی و تجربی در مسئولیتهایی که گرفتهاند را ندارند. سوم اینکه مدیر درآمدی نیستند و مدیر هزینهای هستند.
چهارم اینکه اینها اعتقاد به کوچک شدن دولت ندارند چرا که در این صورت منافع مافیایی خودشان صرفا و باندهایشان مورد خطر قرار میگیرد. پنجم اینکه کسانی هستند که به کار حداقلی باور دارند نه به کار حداکثری بنابراین پروازی اند و یا چند شغله اند البته در دولت احمدی نژاد همت مسئولین خیلی بیشتر شد و قابل تقدیر است.
- بنده اولین کسی بودم که در دور اول ریاست جمهوری و همان ماه اول ریاست جمهوری شان به احمدی نژاد حمله کردم الان هم تنها کسی هستم که از او حمایت میکنم.
- اولین کسی که به احمدی نژاد حمله کرد و گفت که آمده است تا بساط روحانیت و مرجعیت را به هم بریزد من بودم. همه این را میدانند خود ایشان هم میداند. و الان هم میگویم که ایشان به کشور کم خدمت نکرده است گرچه نقصهای بزرگی هم دارند و این درست نیست که ما خوش استقبال و بد بدرقه باشیم.
- ما باید خدمات دولت سابق را تعقیب کنیم. آقای خاتمی و آقای هاشمی هم کم خدمت نکردند. دولت خود آقای مهندس موسوی در دوران جنگ کم خدمت نکرد. ما باید در واقع از همه خوبیها به خوبی یاد کنیم و از بدی ها به بدی یاد کنیم. باید مرد باشیم دنیا مگر چقدر ارزش دارد که برای آن اینگونه بر سر همدیگر بکوبیم که در فردای قیامت نتوانیم پاسخگو باشیم.
- اشکال دیگری که وجود دارد این است که به دلیل افشاگری های نابخردانه ای که شد اعتماد مردم نسبت به مسئولین به شدت افت پیدا کرد.
- یک کسی باید بیاید که هیچگونه سوءسابقه اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و سیاسی نداشته باشد. خب آیا کسی غیر از من میتواند این کار را بکند؟
هر کسی که آمده قبلیها یک پرونده زیر بقلش گذاشتهاند. تنها کسی که پرونده ای ندارد ما هستیم و شاید به خاطر خاندان بزرگی که ما داریم، خاندانی که به طهارت و پاکی در کشور مشهورند. عموی من آقای دکتر کمال و دو برادر من آقا دکتر صادق و دکتر کاظم و پدر من که جزء بزرگان حوزه ها بوده و به سلمان حوزه معروف است. همه ما را میشناسند و میدانند که هستیم و چگونه زندگی کرده ایم .
-خاندان ما را اصفهانیها میشناسند، خوزستانیها میشناسند همه ما را میشناسند
ویژگی این است که دنیا نسبت به مسئولینی که آشنایی پیدا کرده و برایشان برنامهریزی کرده است ولی تنها کسی که شناسایی نشده من هستم. ما در ناشناختگیها است که میتوانیم انقلاب را از گذرگاه ها عبور دهیم. اگر امام راحل شناخته شده بود نمیتوانست انقلاب کند.- آقای منتظری که قائم مقام رهبری آن زمان شد نابود شد چرا که دشمنان او را شناسایی کرده واطرافش را ناصالحان شکل دادند و بالاخره او را تخریب و او را خراب کردند.
در کشور ما کسی میتواند رئیس جمهور خوبی باشد که ناشناخته باشد، تا در حد زمانی ای که بتوانند او را شناسایی کنند او کار خودش را کرده است. یکی از نقاط ویژه انقلاب ما انقلاب ناشناختهها است. که البته خود یک مکتب جدید و صرا ط جدیدی و صراط حق مستقیم است. مسیرهای دیگر را شیطان رفته است. شیطان در این مسیر اگر بخواهد برنامه ریزی کند نمیتواند. "و مکروا و مکرالله و الله خیرالماکرین" . آیا من ناشناتختهترین نیستم؟ بنده که فقیهترین و ناشناخته ترینم.
- ویژگی دیگر کشور اینکه در کشور گفتهاند که به قدرت برسید برای اینکه پول بدست بیاورید تا از آن طریق به قدرت بالاتر برسید.
این یعنی یک فساد دَوَرانی در کشور. میگویند باید به قدرت برسیم که پولی جمع کنیم و از طریق آن مافیاهایی را تشکیل دهیم و با استفاده از این مافیاها به قدرت بالاتر و بیشتر دست پیدا کنیم و باز به پول جدیدتر و قدرتی بالاتر. ریشه مفاسد جامعه و مشکلات جامعه اینجاست.- ما آمدهایم که به همه بگوییم که این تئوری به درد انقلاب اسلامی نمیخورد؛ و این تئوری بدرد روسیه و آمریکا میخوردند. به درد انقلاب اسلامی نمیخورد. باقر خرازی تا این لحظه یک ریال پول ندارد.
- مردم ما مردمی ولاییاند میدانند که باید چگونه عمل کنند. مردم ما ناشناخته ترین ملت دنیا هستند به خاطر همین هم غربیها از دست مردم ما دیوانه شدهاند. تا روز 21 بهمن آنها اعتراض میکنند ولی در 22 بهمن مردم میریزند به خیابان و بساط آنها را به هم میزنند.حتی عجیب این است مسئولین ما نسبت به مردم ما شناختی ندارند به جز امام و رهبری که میدانند که چگونه باید سخن گویند.
- جامعه شناسی سیاسی که در دانشگاه ها تدریس میشود جامعه شناسی غربی است و اسلامی نیست و مسئولین ما اصلا معرفتی بر مردم ما ندارند. این بزرگترین چالش مسئولین ما است که حتی مردم خودشان را هم نمیشناسند. من یک روحانیام،یک فقیه ،ودر ایام تبلیغی در خانه مردم . حتی به روستاها می رفتم. با مردم و کنار مردم زندگی کرده و می کنم . آیا مسئول دیگری اینکار را میکند.هزینههای سفرهای من را خود مردم میپردازند. اصلا من نمیدانم که چگونه پرداخت میشود.
*ویژگیهای "دولت حزبالله"
- از مشکلات ما این است که میگویند تخریب کنیم تا در قدرت بمانیم و اگر نشد ائتلاف تشکیل دهیم تا اینکه در قدرت بمانیم. در صورتی که نشد، به میدان بیائیم تا سهم بگیریم.
- باقر خرازی با صراحت میگوید که با هیچ جبهه و گروه و حزب و احدی ائتلاف نکرده و کنار نخواهد آمد. من با هیچ جریانی اعم از چپ و راست دیدار نکرده و نخواهم کرد. و با صراحت میگویم که با هیچ نماینده مجلس ملاقات نخواهم کرد.
با هیچ مسئول استانی و محلی ملاقات نخواهم کرد.من تنها با دو گروه در کشور دیدار خواهم کرد یکی روحانیون سراسر کشور و دوم مردم کف خیابان. چرا که من با هر کدام غیر از این آقایان بخواهم ملاقات کنم میخواهند از من باج بگیرند و یا از من تعهد بگیرند.
یک کسی میخواهد رئیس جمهور یک کشور شود که میگوید به هیچ کسی احتیاج ندارد آیا این اشکال دارد؟ آنها که احتیاج دارند بروند کنار هم مگر کسی جلوی آنها را گرفته است.
- در دوران ریاست من هیچ گزندی به هیچ کسی نخواهد رسید. بگذارید مردم انتخاب کنند. من "بگم بگم" ندارم. من نمیگویم که بگویم. تخریب حریم انسان مسلمان و حتی اگر غیر مسلمان باشد جایز نیست. هنر سازندگی است نه تخریب. این سیاست تخریب را قبول ندارم.- یکی از نقاط ضعف کشور این است که دولت توسط دولت اداره میشود . من این را قبول ندارم. دولت باید از تشکلی بیرون از دولت اداره شود.
- دولت حزب الله غیر از تشکیلات حزب الله است. تشکیلات حزب الله فکر میکند سازماندهی میکند نظارت میکند و دولت اجرا میکند.ما از بدنه تشکیلات حزب الله در دولت استفاده نخواهیم کرد و این یک مدل کاملا جدیدی است به خاطر همین مسئولین آینده استانها توسط نمایندگان ستادی حزب الله انتخاب خواهند شد و نه آنکه به واسطه آنها اداره شوند.
- من به هیچ عنوان به هیچ نماینده مجلس باج نخواهم داد. راهروهای مجلس را که تبدیل به راهروهای راهزنی سیاسی و متاسفانه اقتصادی تبدیل شده را برای همیشه خواهم بست.از حالا میگویم که نمایندگان مجلس بدانند که با چه کسی طرفند. به هیچ کدامشان باج نخواهم داد. از همین الان میگویم که دستان نمایندگان را از کار اقتصادی قطع خواهم کرد. یا کار حقوقی و قانونی ، یا سیاسی یا کار اقتصادی. مجلسیها باید بروند سراغ قانونگذاری خودشان. آئیننامه ها افتضاح است.
از الان به همه نمایندگان مجلس اخطار میکنم. کدام کاندیدایی اینگونه درباره نمایندگان مجلس اینگونه سخن میگوید چرا که نمایندگان در شهرهای خودشان صاحب نفوذ هستند.
من عمدا به جنگ اینها میروم. اگرتقاضا و سخنان شان به حق باشد خودم به خانه نماینده میروم و اگر نا به حق باشد به هیچ وجه باج نخواهم داد و این بساط سیاسی اقتصادی را برای همیشه جمع خواهم کرد تا نظام از این فساد رو تزاید رها شود. این نشد که مسئولی بیاید و بگوید فلان مسئول چاه نفت دارد پس چرا من فلان کار اقتصادی را نکنم؟ با اینکارشان به نسل جدید هم آموزش دهند. ما بساط رانت و رانتخواری را برای همیشه برخواهیم چید.
- ما برای برنامه دولت آینده 25 سال زحمت کشیده ایم. کدام یک از این کاندیداهای ریاست جمهوری برای برنامه خودشان 25 سال وقت گذاشتهاند؟ من با صراحت میگویم که 25 سال است که به صورت شبانه روز روزانه 19 ساعت برای آن کار کردهایم ولو فکر نمیکردیم که الان نوبت ما رسیده باشد،به صراحت می گویم که ما را به خط کرده اند نه اینکه خود به خط آمدهایم. شما کجا مرا دیده بودید؟ من در کدام همایش شرکت کرده بودم؟
حتی در تشییع جنازهها هم شرکت نمیکردم چون وقت نداشتم. و اصلا از قدرت و مطرح شدن نفرت دارم.- همگان میدانند که من حتی مورد اعتراض بزرگان نظام واقع شدم چرا که میگفتند که چرا تو خودت را هیچ جایی مطرح نمیکنی؟ من آرزویم این بود که در ناشناختگی بمیرم متاسفانه نشد.
- از مشهور شدن نفرت دارم والله نفرت دارم.
- از نظرسنجی ها بیاطلاع نیستیم و استانهایی را که رفتیم برنده شدهایم.
- کاندیداهای دیگر را ببینید که پای سخنرانیهای استانیشان چند نفر میروند و پای سخنرانی ما چند نفر.
- جلسات دیگران چگونه به هم خورده و جلسات ما چگونه به سلامت انجام شده است.
- تردید نکنید که صد در صد تایید صلاحیت خواهم شد. چون من 3سال مسئول دفتر نمایندگی امام در مناطق نفت خیز بودم و 3سال هم مسئول دفتر سیاسی قرارگاه کربلا بودم. 2سال مسئول دفتر پژوهشهای اسلامی صدا و سیما بودم. اینها را به عنوان سابقه اجرایی سیاسی ام دارم.
- اگر تایید صلاحیت نشوم نظام را میپذیرم. ما برای اعتراض نیامده ایم بلکه برای انقیاد آمده ایم، اگر حتی رای خودم به خودم را نخوانند یا نتوانند بخوانند میگویم نظام درست میگوید. رای من چه شد مربوط به بنده نیست. من اطاعت محض نسبت به نظام و رهبری دارم و نظام جایگزین نداریم.
- نخبگان را در دو حوزه استفاده خواهم کرد به شرط داشتن چهار شرطی که عرض کردم.
- نخبه باید سریعا به حوزه اجرا منتقل شود.
- من علم را برای علم قبول ندارم چنانچه هنر را برای هنر قبول ندارم و اقتصاد را برای اقتصاد.
- ما هیچ طیف سیاسی را به رسمیت نمیشناسم. برای من شخص و توانمندی های او مهم است. برای من تفاوتی نمیکند که آن فرد چپ باشد یا راست.
- طیفهای سیاسی باشگاههای پول و قدرتند، مانند باشگاه های استقلال و پرسپولیس.
- هر کس در دولت حزب الله راه پیدا کند باید ارتباط حزبی خود را فراموش کند. کسی حق ندارد از امکانات دولت برای جریانات حزبی خود استفاده کند. هیچگونه ارتباطی با جامعه روحانیت مبارز و جامعه مدرسین حوزه علمیه قم نداشته و ندارم و هیچ کمکی نیز از آنها نگرفتهایم اما در صورتی که انتخاب شوم در خدمت آنها و دیگران خواهم بود. ما به یکایک آنها نیاز دارم اما تعهد نمیتوانم بسپاریم.
- من تعهدم در این کشور فقط به سه گروه است یکی امام زمان (ع) دوم ولی فقیه حاکم و سوم ملت.
- هر نماینده مجلسی هرگونه تقاضای کار اقتصادی در شهری را بکند که نفع اش برای مردم آن شهر نباشد با آن مخالفت خواهم کرد.
- زمانی که به نماینده مجلس پول دادهاند تا او نماینده بشود نماینده مردم بیخود میکند که تبدیل به سخنگوی فلان جریان اقتصادی بشود. او نماینده مردم است نه نماینده یک مشت کلاش حقه باز سیاسی و یا اقتصادی.
- کشور ما کشور آمریکا و روسیه نیست که کنگره شان توسط پولدارها تعیین شود. این دست نمایندگان بدانند که در دولت حزب الله خیلی به آنها سخت خواهد گذشت.
- کابینه خود را قبل از انتخابات معرفی نخواهم کرد.
- از دل مردم بهترین نیروها را بیرون خواهیم کشید. البته خیلیها را آنالیز کرده و شناسایی کرده ایم. دوران اینکه روی 200 نخبه اجرایی نظام گردش کند تمام شده است. تنها کسی خواهم بود که برای یکایک وزارتخانه ها اعلام پذیرش عمومی خواهیم کرد.
- آنقدر مطمئن به آرای مردم هستم که دفتر دولت حزب الله را تشکیل دادهام.
- شایسته ها را از درون مردم بیرون خواهم کشید البته ممکن است خیلی از مدیران من در خارج از کشور باشند.
- تشکیل دادن ائتلاف انتخاباتی درست کردن شرکت سهامی است. من اینها را نه قبول دارم و نه اعتقادی به تشکیل اینگونه ائتلاف ها دارم.
- با جبهه پایداری کاری ندارم. برخی شان آدمهای خوبی هستند اما هیچ ارتباطی با جبهه پایداری ندارم.
*فتنه 88
- بارها عرض کردهام که به نظر من در قضیه سال 88 ما دو گروه داشتیم یکی معترضین و یکی هم فتنهگران. این دو گروه را باید از همدیگر جدا کنیم.
- یک گروه معترضین بودند و وقتی که رهبری موضع گرفتند ساکت و آرام شدند. دیگر ما نمیتوانیم اینها را دشمن نظام تلقی کنیم.
آقای مهندس موسوی 14 میلیون رای آورد. این را خود نظام اعلام کرد. ما چقدر آدم ساختیم که میلیون میلیون نفر را باید فتتنه گر اعلام کنیم.
اما یکسری بوده و هستند که آمدند برای بر اندازی شد. اعتراض تبدیل شد به براندازی. اینها با اصل ولایت فقیه در افتادند و مرگ بر اصل ولایت فقیه گفتهاند. مرگ بر نظام گفتهاند. طبیعتا اینها هیچ جایگاهی نخواهند داشت. اینها حق حضور در نظام را ندارند.
برادرمان محسن رضایی هم جزء معترضین بود خوب اگر این آقا هم فتنه گر است نباید صلاحیت او تایید شود. باید بین اینها فرق بگذاریم.
- یکی از مشکلات این آقایان این است که به لفظ میگویند که ما تبری میجوئیم. اینها باید عملا قبول کنند که این نظام نظام ولایت فقیه مطلقه است.
- آقایان موسوی و کروبی متاسفانه در حوزه فتنه افتادند البته ما سعی میکنیم اینها را دوباره با نظام آشتی بدهیم. چون انشاالله دعوای آنان با آقای احمدی نژاد بود و نه با رهبری معظم.
- اینها نسبت به رهبری خیلی کم لطفی کردند. واقعا کم لطفی کردند. به نظر من نتوانستند جلوی هوای نفس خودشان را بگیرند.
- دعوای اینها با رهبری به خاطر احمدی نژاد بود اما نتوانستند جلوی خودشان را بگیرند. من تلاش میکنم انشاالله اگر دولت را تشکیل دادم به نحوی اینها را آشتی بدهم.
- این دو نقطه چرکین هم باید از بین برود. قرار نیست که تا روز قیامت از این دو نقطه چرک بیرون بیاید. هنر ما این است که چرک خشک کن داشته باشیم.
- من در سال 88 در هنگام اعتراضها موضع سکوت داشتم ولی به محض اینکه به فتنه رسید و نامه سروش که کلی اهانت کرده بود مطرح شد تنها کسی که به جنگ با سروش رفت و وی را ساکت کرد من بودم. متن من مشخص است. متن نامه من بسیار قوی تر از او بود. از نظر ادبیات نوشتاری متنی قدرتمند بود که چاپ شد و طوفانی به پا کرد
- قضیه 88 به محض اینکه به حالت فتنه در آمد حزب الله با شدت موضع گرفت. من با فتنه تعارف نداریم.
- ما به دعوای بزرگان (موضوع نامه هاشمی به رهبر معظم انقلاب ) وارد نمیشویم. اما به صراحت عرض میکنم که رهبری را حتی از جان خودم بیشتر دوست دارم. باقر خرازی باید خودش را با رهبری تطبیق بدهد. با صراحت میگویم که رهبری مظلوم ترین فرد در این کشور است. این درست نیست که ما اینقدر او را تحت فشار قرار دهیم. ما چه مردمی هستیم؟ ما چه مسئولینی هستیم.؟ تا کی باید بر این سید ظلم کنیم؟ رهبری دیگر نباید بیش از این مورد ظلم قرار گیرد.
- ما وقتی کفران نعمت رهبری کنیم خدا او را از ما خواهد گرفت. مردم باید بدانند که در مورد او مسئولند.
*سیاستهای اقتصادی دولت باقر خرازی
- هدف ما در حوزه اقتصاد خالص کردن تمام شبه دولتیها و دولتیها از تمام کارهای اجرایی است.
- بدنه دولت را تبدیل به یک بدنه مانکن خواهم کرد و در عین حال پر قدرت در برنامه ریزی و نظارت.
- درآمد کشور تبدیل شده است به بودجه جاری کشور و دیگر برای عمران چیزی باقی نمانده است.
- یک راه این است که مالیاتها را افزایش دهیم که من اینکار را نمیکنم بلکه با کم کردن هزینههای دولت موافقم.
- اصل 44 باید به شدت اجرا شود و البته نباید به گردن کلفتها داده شود. دمار از روزگار دزدها در خواهیم آورد. در این کشور نخواهیم گذاشت کسی دزدی کند. انشاالله علوی رفتار خواهیم کرد.
- راه دوم اجازه وارد کردن تمام دارایی های ایرانی های خارج از کشور که حدود 4هزار میلیارد دلار است به منظور تامین کالاهای واسطهای و سرمایهای.
- راه سوم راهاندازی جزیره پول در تنب کوچک است که از درآمد مالیاتی آن کشور را اداره خواهم کرد.
- راه چهارم بازسازی اقتصاد کشاورزی. به جای وارد کردن کالا بذر و کود را به میرا ن حجم زمین رایگان ارائه خواهم کرد. یک مشکل سازماندهی زمین در سطح کشور است که متاسفانه بسیار بی بند و بار است. پایه اقتصادی دولت حزب الله بر پایه کشاورزی است.
- ما الان با سیل عظیمی از متخصصین دانشگاهی بیکار روبرو هستیم. ما دیپلمه هایمان تبدیل شدند به لیسانسههای بیکار، لیسانسه هایمان تبدیل شدند به فوق لیسانسه های بیکار. چهار سال دیگر هم اینها تبدیل به دکترهای بیکار خواهند شد و این کشور به فاجعه نخبگان بیکار دچار خواهد شد. با این شرایط اگر صنایع فوق مدرن نداشته باشیم اینها از بین خواهند رفت.
- کار اقتصادی دیگری که خواهیم کرد حذف ربا از اقتصاد کشور است. تمام بانکهای کشور را به چهار بانک ادغام خواهم کرد. یک بانک دولتی و سه بانک خصوصی. لازم به ذکر است که من دانشجوی دکترای پول و بانک هستیم و میدانیم که چه باید کنم. کارمزد را به نیم درصد میرسانم. تمام استمحال ها را از بین خواهم برد. جامعهای که بخواهد با ربا اداره شود نابود خواهد شد. بانکهای کشور رسما تا 46 درصد ربا خواری میکنند. من اینها را در زیر پایم لگد خواهم کرد.- رباخواران بدانند که جنگ تمام عیارشان خواهم آمد. سلطه اختاپوسهای بانکی را از سر اقتصاد کشور برخواهم کند.
- شهرها را بین المللی خواهیم کرد و اقتصادشان را متحول خواهیم ساخت. کانال شمال و جنوب را با کمال قدرت حتما خواهیم زد و تمام اقوام ایرانی را در اطراف این کانال مستقر میکنیم. تا آب شمال و جنوب را به هم نرسانم راحت نخواهم نشست. ما معتقدیم که ایران ما مام میهن ماست و نه تمام میهن ما که آنان کل پارس اسلامی ما است از غرب چین تا کرانه های آرام اقیانوس اطلس.
- هر کسی بیکار است باید بداند که در کار احداث کانال وی را به کار میگیرم. ما عین سربازگیری بیکار میگیریم پول خوب هم به او میدهیم. کار پشت میزی نداریم باید حمالی کرد. پول باید به سختی بدست بیاید. قیمت دلار را به 10ریال میرسانم- اصل هدفمندی یارانه ها را قبول دارم اما این شیوه را قبول ندارم. شیوه خودم در این زمینه را در روزهابی آینده مطرح میکنم.
- ریشه اصلی تورم در یک کلمه است کمبود تولید و وجود پول زیاد در کشور. کمبود منابع اولیه و وجود خریدار قوی. خریداران بانکها هستند. ریشه تورم در بانک هاست.
- من 20هزار طرح و برنامه آماده کردهام. اگر پول را ببریم به سمت تولید دیگر ثروت و پول نمیتواند مانند دیوانه شاخداری باشد که به هر کسی حمله کند.
- کارگر پرتقالش را بر سر زمین کیلویی 300 تومان میفروشد و در تهران 4هزار تومان معامله میشود. من این وضعیت را از بین میبرم. - مستقیم به هر کشاورزی مغازه ای خواهم داد. بازار تره بار مایه نابودی کشور شده است.
- نکته سوم اینکه ارزش پولی کاهش پیدا کرده است. من انتظار بیش از این تورم داشتم. وقتی شما در عرض دو ماه ارزش پولی را به یک چهارم میرسانید این فاجعه و جنایت بزرگی بود که انجام شد. این کار صد در صد انگلیسی وغربی بود.- تا دلار را 10 ریال نکنم آرام نخواهم نشست.
*مسکن مهر
- مسکن مهر را به عنوان یک قوطی اول زندگی قبول دارم نه منزل تمام زندگی. به خاطر همین هم سیاستهای جدیدی دارم.
- مسکن مهر به شیوه ژاپنی و چینی ساخته شده است. مردم آنجا تنها شب خوابی دارند ولی زندگی خانوادگی ندارند مسکن مهر از نظر رفاه مشکل دارد. خیلی از رفاهیات اولیه را هم ندارند.
- برای مسکن مهر فرهنگ سازی غلطی صورت گرفته است. مثلا در شهری مثل زابل اگر خانههای خاص محلی تهیه نشود گرما بیداد میکند.
- یازده میلیون جوان منتظر ازدواج داریم. برنامه عظیمی برای اینها دارم.
- از آقای احمدی نژاد حتما استفاده خواهم کرد منتهی احمدی نژادی که با جریان انحرافی نباشد.
*انرژی هسته ای
- ما هزینه انرژی هسته ای را پرداخت کردهایم. اگر یک قطعنامه دیگر علیه ما صادر کنند از NPT خارج خواهیم شد.
- بحث ما با غرب باید در خصوص فناوری اتمی باشد. آنها هزینه انرژی اتمی را از ما گرفته اند. کالایی را خریدهایم و هزینهاش را پرداخته ایم. برای تک تک تحریمها برنامه دارم.
داستان انرژی هستهای برای ما داستان گاو بنی اسرائیل شده است. هر زمان که اینها به پای میز مذاکره بیایند ما یک قدم به جلو میرویم و دیگر به عقب بازگشت نخواهیم داشت.
-با عقب نشینی دولت اصلاحات در بحث هستهای اصلا موافق نبودم.
*جوانان
- تفکیک جنسیتی در دانشگاهها یک مُسَکن است.
- معتقدم هر دانشجو که قصد ورود به دانشگاه را دارد باید ازدواج بکند و بیاید. کدام دانشجو وجود دارد که علاقهای به ازدواج نداشته باشد.
- ما باید مسئله ازدواج را حل کنیم. چه یارانه ای بهتر از یارانه ازدواج.
- در دولت حزبالله هر جوان ایرانی که ازواج کند به او خانه خواهم داد و به همسرش ماشین خواهم داد و بیمه بیکاری اش را تضمین خواهم کرد. در بهترین هتل به آنها امکانات ارائه خواهم کرد. اگر دولت پول ازدواج را بدهد اشکال دارد؟ ما چقدر هزینه های برخورد با مفاسد را باید بدهیم. همان هزینه برخود را هزینه اصلاح بکنیم.
- گشت ارشاد مسکن است در جاهایی هم لازم است اما باید کمی به طرف مقابل حق بدهیم. باید با فساد مبارزه کرد اما کمی هم خودمان را به جای آنها بگذاریم.
- آن زمانی که طرح کنترل جمعیت را مطرح کردند تنها کسی که از کثرت جمعیت دفاع کرد باقر خرازی بود. من 41 شماره در روزنامه جمهوری اسلامی بر علیه این طرح مطلب نوشتم. گفتم این یک طرح اسرائیلی است. سه ماه قبل از اینکه دکتر فاضل این را به عنوان یک ایده معرفی کنند در اسرائیل کنگرهای گرفتند در این خصوص که از رشد جمعیت ایران به شدت ابراز وحشت کردهاند. متن اعتراضی من پایه تدریس در بسیاری از دانشگاه شد.
*سیاست
- صدا و سیما تبدیل به مرکز باندهای سیاسی و اقتصادی شده است.
- انتخابات همیشه آزاد بوده و هست و طرح انتخابات آزاد معنا ندارد.
- این یعنی چه که آقای هاشمی مرتبا بیایند بگویند انتخابات آزاد. مگر انتخابات ما تا به حال آزاد نبوده است.
- برادرم، صادق خرازی بیمار است و توان کار اجرایی را ندارند./خبرگزاری نسیم