اخبار


2 دقیقه پیش

عکس: استهلال ماه مبارک رمضان

همزمان با آغاز ماه مبارک رمضان جمعی از کارشناسان حوزه نجوم همراه با نماینده دفتر استهلال مقام معظم رهبری عصر دوشنبه هفدهم خرداد برای رصد هلال شب اول ماه مبارک رمضان بوسیله ...
2 دقیقه پیش

تا 20 سال آینده 16 میلیون بیکار داریم

وزیر کشور گفت: در نظام اداری فعلی که می‌تواند در ۱۰ روز کاری را انجام دهد، در ۱۰۰ روز انجام می‌شود و روند طولانی دارد که باید این روند اصلاح شود. خبرگزاری تسنیم: عبدالرضا ...

فردوسی پور متهم به سرقت ادبی شد


کتاب فوتبال علیه دشمن که عادل فردوسی‌پور ترجمه‌اش کرد سبب شده تا خالق کتاب از این کار حسابی شاکی باشد.

کتاب فوتبال علیه دشمن که عادل فردوسی‌پور ترجمه‌اش کرد سبب شده تا خالق کتاب از این کار حسابی شاکی باشد.

سایمون کوپردر مقاله جدید خود برای فاینانشیال تایمز نوشته است: «وقتی اولین کتابم در 1994 چاپ شد، یک روز را در لندن به مصاحبه کردن گذراندم. جوان بودم و بنابراین ناشرم، یک خانم متخصص روابط عمومی را دنبالم فرستاده بود تا هوای من را داشته باشد. خانواده او در ادبیات اسم و رسمی داشتند. توی تاکسی به او گفتم، می‌ترسم منتقدان از کتاب من بد بگویند. جواب داد: «نگران نباش. اینطوری نمی‌شود.» پرسیدم: «‌از کجا می‌دانی؟» می‌دانستم که کتاب را نخوانده (‌و حالا می‌دانم که این مشاورها، هیچ وقت کتاب را نمی‌خوانند.) این‌طوری توضیح داد: کتاب من، یعنی فوتبال علیه دشمن، جنجالی نبود. هنوز برای خودم دشمن‌تراشی نکرده بودم و بنابراین منتقدان هم با کتاب من با ملایمت برخورد می‌کردند.

نگاهی که او به این قضیه داشت، به درد بخور بود و احتمالاً این نوع برخورد از 1932 که پدربزرگ او رمان معروفش را چاپ کرده بود، تا امروز فرقی نکرده بود. احتمالاً از 1832 هم همین‌طوری بوده... همان چند سال اول بعد از انتشار «فوتبال علیه دشمن»، به چند زبان دیگر ترجمه شد. دلیلش عالی بودن کتاب من نبود. شاید چون درباره فوتبال بود، این اتفاق افتاد؛ اما مهم‌ترین دلیلی که می‌شود آورد، این است به زبان انگلیسی نوشته شده بود. خیلی از ناشران خارجی از انگلیسی سر در می‌آورند‌، بنابراین سه چهارم ترجمه‌هایی که در طول سال انجام می‌شود، از انگلیسی است.

دست به یک تجربه عمدی زدم و دو تا کتاب به هلندی نوشتم. محو شدند. نوشتن کتاب به هر زبانی جز انگلیسی‌، تقریباً همیشه، مثل انداختن سنگ توی استخر و تماشای غرق شدنش است. به تدریج بازارهای جدیدی پیدا شدند و کتاب من هم به زبان‌های جدیدی ترجمه شد. همین مساله باعث شد بفهمم کشورهای مختلف با این قضیه چطور برخورد می‌کنند. چند سال پیش از یک دوست چینی پرسیدم کتاب من در چین می‌فروشد یا نه؟ سر تکان داد و گفت هر چینی که دوست داشته باشد آنها را بخواند، می‌تواند یک نسخه ترجمه بدون اجازه آن را پیدا کند. اما حالا یک چیزی تغییر کرده: پارسال یک ناشر چینی (در تایوان) یکی از کتاب‌های من را ترجمه کرد.

ترجمه عربی «فوتبال علیه دشمن» را مدیون بنیاد «ابوظبی» هستم. اماراتی‌ها سالانه پول ترجمه 100 کتاب را به عربی می‌دهند، چون هیچ‌کس دیگری این کار را نمی‌کند. برای حضور در نمایشگاه کتاب ابوظبی دعوت شدم. درست قبل از اینکه بالای سن بروم، یکی از این خانم‌های مشاور آمد و از من پرسید: «توی کتابت که درباره سیاست چیزی نیست، مگر نه؟ آنها از سیاسی‌کاری خوش‌شان نمی‌آید.» گفتم:«ااااا، کتاب راجع به فوتبال و سیاست است.»

بعد سخنرانی کردم. نمایشگاه کتاب ابوظبی به نظر مهم‌ترین اتفاق در تقویم ادبی عرب‌ها است، ولی 11 نفر از 12 نفری که آنجا بودند، به اجبار آنجا نشسته بودند. سرشان از روی کسالت به جلو خم شده بود. تا جایی که می‌توانستم خلاصه حرف زدم. وقتی حرفم تمام شد، هیچ‌کس چیزی نگفت جز یک خانم سیاهپوست محجبه که سوال‌های عمیق هوشمندانه‌ای می‌پرسید، تا این که یک نفر خفه‌اش کرد. بعد به غرفه ناشرم برگشتیم و نسخه‌های کتاب را به آنهایی که از جلوی غرفه رد می‌شدند، می‌دادیم. در ابوظبی هیچ‌کس کتاب نمی‌خرد.

خیلی تصادفی فهمیدم که «فوتبال علیه دشمن» به پارسی ترجمه شده. یک روز صبح داشتم توی گوگل اسم خودم را سرچ می‌کردم، که یه توصیف نصفه و نیمه از کتاب را توی سایت نمایشگاه بین‌المللی کتاب تهران دیدم. آخرین کلماتش این بود: «کتاب فوتبال علیه دشمن توسط نشر چشمه در 430 صفحه و با قیمت 80 هزار ریال عرضه می‌شود.»

نشر چشمه چیزی به من نگفته بود. بدجوری عصبانی شدم. حتی ناشر روس هم –اگرچه چند سال بعد- برای ترجمه کتاب پول داده بود. با ناشر انگلیسی‌ام تماس گرفتم که گفت: «کاری از دستت بر نمی‌آید» و سعی کرد به این ایده من که بروم تهران و حقم را بگیرم، نخندد. آنها کتاب آدم را بدون اینکه مجازات شوند، می‌دزدند...

با این حال شاید سهم من از ان 80 هزار ریال چیز زیادی نشود. بزرگ‌ترین بازار کتاب دنیا هم چنان در آمریکا است و شانسی که نویسنده‌های کتاب‌های فوتبالی آورده‌اند، این است که آمریکایی‌ها دارند سراغ فوتبال می‌روند. با این حال حتی قرارداد‌هایی که با آمریکایی‌ها بسته‌ام، من را پولدار نکرده است. این‌طوری است که اگر شما کتاب من را 15 دلار بخرید، یک دلار گیر من می‌آید. یعنی برای جبران زحمتم باید خیلی کتاب بفروشم.

منبع: خبرآنلاین




ویدیو مرتبط :
بی ادبی عادل فردوسی پور از نظر شوالیه

خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :

اعتراف دزدان خانه فردوسی‌پور به سرقت میلیونی



وطن امروز: دزدان خانه مجری جنجال‌ساز برنامه ۹۰، روز ۲۵ دی‌ماه در دادگاه بعثت محاکمه می شوند. این دزدان که به ۶۶ خانه دستبرد زده‌اند از خانه عادل فردوسی‌پور، ۲ فرش و تابلوی نفیس، ۴۰ میلیون تومان پول، ۵۰ سکه طلا، ۱۰ هزار یورو و دلار به همراه چندین سرویس برلیان و حلقه‌های طلا به سرقت برده‌اند.

 

ساعت ۲۰ شامگاه ۹‌دی‌ماه سال۸۷ وقتی عادل فردوسی‌پور و همسرش به خانه‌شان در سعادت‌آباد بازگشتند با دیدن قفل شکسته در ورودی با حیرت داخل آپارتمان اعیانی شدند و خود را در برابر یک سرقت دیدند. ساعتی نگذشته بود که با تماس این مجری ورزشی، تیمی از ماموران کلانتری ۱۳۴ شهرک غرب پا در خانه وی گذاشتند و در بررسی‌های میدانی ‌پی بردند دزدان با روش توپی‌زنی وقتی عادل فردوسی‌پور و همسرش خارج از خانه بودند داخل آپارتمان شده و به سرقت ۲ تخته فرش نفیس ابریشمی، ۳ تابلو فرش میلیونی به همراه پول میلیونی، جواهرات و ارز دست زده‌اند. وقتی مجری برنامه ۹۰ در تحقیقات ادعا کرد از ساعت ۴ بعدازظهر در خانه نبوده و ساعت ۸ شب با همسرش برگشته‌اند، دادیار سلیمانی از شعبه دوم دادسرای امور جنایی تهران به تیمی از ماموران پایگاه دوم پلیس آگاهی دستور داد تا به ردیابی‌های تخصصی دست بزنند. بررسی‌های اطلاعاتی نشان داد که این سرقت از سوی شبکه سازمان‌یافته‌ای رخ داده است که تاکنون سرقت‌های مشابه زیادی با همین روش انجام داده‌اند و تحت تعقیب هستند.

هیچ سرنخی از اعضای باند سرقت که در ساعات شامگاهی و شب‌ها با دیدن چراغ خاموش خانه‌ها و اطمینان از اینکه هیچکس در خانه نیست وارد عمل می‌شدند، در دست نبود تا اینکه از همسایه یکی از مالباخته‌ها ادعا کرد دزدان را در حال فرار دیده است. با راهنمایی‌های این شاهد، چهره فرضی یکی از دزدان به دست پلیس افتاد اما وقتی این تصویر تحت تجسس قرار داده شد و مرد همسایه آلبوم مجرمان حرفه‌ای در سرقت‌های توپی‌زنی را دید، مشخص شد این شاخه نیز بن‌بست خواهد رسید.

راز دزد پولدار

چندماهی از سرقت‌های زنجیره‌ای خانه‌های اعیانی می‌گذشت که مردی در مراجعه به پلیس ادعای عجیبی کرد. این مرد گفت: «برادرم که بابک نام دارد و یک کارمند ساده بود همیشه بی‌پولی می‌کشید و با زحمت امورات زندگی‌اش را حل و فصل می‌کرد. از مدتی پیش متوجه شدیم وی پولدار شده است، آخرین بار که او را دیدیم خودروی سانتافه خریده و گفت که می‌خواهد با همسرش به اروپا برود و در آنجا زندگی کند. با ناپدید شدن ناگهانی بابک هرچه به وی زنگ زدم جوابی نشنیدم و می‌ترسم قربانی حادثه‌ای شده باشد چرا که یک شبه پولدار شدنش همه را نگران کرده بود و حالا که نیست احتمال می‌دهیم کاسه‌ای زیر نیم‌کاسه است و باید کمکش کنیم».

در حالی که فرضیه‌ای مبنی بر اینکه بابک در یک تسویه‌حساب درون‌گروهی گرفتار شده باشد پیش روی پلیس بود، ماموران با اقدامات اطلاعاتی و مخابراتی همسر بابک را شناسایی کرده و وی را تحت بازجویی قرار دادند.

این زن پرده از راز شوهرش برداشت و گفت: «مدتی می‌شد که فهمیده بودم بابک رئیس یک باند سرقت شده است، وضع مالی‌مان هر روز بهتر می‌شد و من نمی‌توانستم اعتراض کنم تا اینکه شوهرم خواست با پول زیادی که به دست آورده به اروپا برویم و برای همیشه در آنجا زندگی کنیم اما من مخالفت کردم و همین موجب دلخوری و اختلاف بین ما شد».

با ادعاهای رازگشای این زن، ماموران شوهرش را دستگیر کردند و در حالی که وی شباهت زیادی به چهره‌نگاری رایانه‌ای داشت، پی بردند بابک با ۳ تن از دوستانش همان دزدان خانه مجری برنامه ۹۰ و ۶۵ خانه دیگر هستند. بابک در بازجویی‌ها گفت: «من، علیرضا، محمود و مهدی در تاریکی شامگاهی در خیابان‌های بالای شهر قدم می‌زدیم و اگر خانه‌ای چراغ‌هایش روشن نبود زنگ آن را می‌زدیم اگر کسی در خانه نبود از همسایه‌های دیگر می‌خواستیم در را باز کنند سپس یکی از ما وظیفه دیدبانی داشت، بقیه با روش توپی‌زنی داخل خانه شده و هر چیز کم‌حجم و ارزشمندی را به سرقت می‌بردیم».

وی افزود: «یک بار در سرقتی وقتی وارد خانه‌ای شدیم، پی بردیم آنجا متعلق به عادل فردوسی‌پور است، پول، طلا و فرش‌های زیادی نیز داشت که همه را دزدیدیم و طبق قرارمان همه پول‌ها و اشیا به صورت مساوی بین ما تقسیم می‌شدند، می‌خواستم دیگر سرقتی نکرده و با پول‌هایی که داشتم با همسرم به اروپا رفته و زندگی مرفهی داشته باشم».

این ۴ دزد حرفه‌ای که ۶۶ مالباخته دارند بزودی در شعبه ۱۱۴۴ دادگاه جزایی عمومی بعثت به ریاست قاضی رحیمی محاکمه خواهند شد.../وطن امروز