اخبار
2 دقیقه پیش | عکس: استهلال ماه مبارک رمضانهمزمان با آغاز ماه مبارک رمضان جمعی از کارشناسان حوزه نجوم همراه با نماینده دفتر استهلال مقام معظم رهبری عصر دوشنبه هفدهم خرداد برای رصد هلال شب اول ماه مبارک رمضان بوسیله ... |
2 دقیقه پیش | تا 20 سال آینده 16 میلیون بیکار داریموزیر کشور گفت: در نظام اداری فعلی که میتواند در ۱۰ روز کاری را انجام دهد، در ۱۰۰ روز انجام میشود و روند طولانی دارد که باید این روند اصلاح شود. خبرگزاری تسنیم: عبدالرضا ... |
عامل سیرصعودی طلاق در جامعه چیست؟
اخبار اجتماعی - عامل سیرصعودی طلاق در جامعه چیست؟
بیشك موضوع ازدواج و تشکیل خانواده به عنوان زیربنای گسترش جامعه از اهمیت و ارزش خاصی برخوردار است و نه تنها در دین اسلام و كشور ایران بلكه در میان تمام ادیان الهی و كشورهای جهان از جایگاه و قداست ویژهای برخورداراست.
به گزارش مردم سالاری، امروزه به دلایل زیادی این موضوع یعنی ازدواج به یكی از مهمترین دغدغههای خانوادههای ایرانی و فرزندانشان بدل شده است تا آنجا که میتوان گفت مهمترین آمال و آرزوهای والدین و سرپرستان خانواده، ازدواج و سر و سامان گرفتن فرزندان است كه حتی به چشم یک وظیفه به آن نگریسته و حاضرند از هزینههای ضرور و غیرضرور خود صرفنظر كرده و آن را در جهت تشكیل كانون خانواده برای فرزندان خود هزینه كنند. البته گرچه این کار عملی بسیار پسندیده است اما وظیفه والدین نبوده و در شرع و قانون نیز هیچ الزامی به آنان در این خصوص نشده است.
با این وجود ترویج و گسترش این عمل پسندیده آنچنان مورد علاقه عموم است كه حتی دیگر اقوام و بستگان و دوستان و... نیز از شنیدن اینگونه خبرها خوشحال شده و هر یك به فراخور خود در برپایی و مساعدت به این امر مقدس مشاركت میكنند.
از سویی دیگر طلاق به عنوان از بین برنده این كانون مقدس، آنچنان مورد نفرت و دوری است كه دین مبین از آن به عنوان منفورترین عمل مباح در نزد پروردگار عالم نام برده و آن را به عنوان آخرین راه برای نجات زوجین و جلوگیری از اتفاقات و حوادث ناگوارتر مورد قبول قرارداده است.
قطعا هر عقل سلیمی گسترش و فرا گیرشدن ازدواج و کاهش و از بین رفتن طلاق را برای سعادت جامعه انتظار دارد اما علیرغم این نگاه معقول، شاهد معكوس شدن این جریان هستیم كه با تاسف بیشتر هم باید گفت كه این جریان خصوصا در تهران رو به افزایش است.
برحسب جدیدترین آمار سازمان ثبت احوال کشور، از ابتدای سال جاری تا پایان اردیبهشت ماه تعداد 113206 ازدواج و تعداد 21548 طلاق در کشور صورت گرفته است یعنی به عبارت بهتر به ازای حدود هر 2/5 ازدواج، یک طلاق صورت گرفته است و در نه ماه سال 92 در تهران به ازای هر 4/3 ازدواج یک طلاق صورت گرفته است.
همچنین رییس سازمان ثبت و اسناد کشور با بیان این که روزانه تعداد 434 مورد طلاق در کشور ثبت میگردد در این خصوص بیان داشت که در سال 92، 757197 مورد ازدواج در کشور به ثبت رسیده که در قیاس با سال قبل حدود4/4 درصد کاهش داشته و در همین سال تعداد158753 مورد طلاق ثبت شده که در مقایسه با سال قبل 6/4 درصد رشد داشته است.
به راستی این آمار تكان دهنده نشان از چیست؟ چرا میل به ازدواج در میان جوانان کمرنگ شده؟ رشد وحشتناک طلاق ناشی از چیست؟
فراموش نمیكنیم كه در سالهای دور هر فردی (خصوصا خانم) كه میخواست اقدام به طلاق كند تا مدتهای مدید كمتر در مجامع و مراسمات و... اقوام و دوستان حضور پیدا میكرد یا در هر جا كه صحبت از طلاقش به میان میآمد با واكنش منفی عموم مواجه میشد و همگان سعی بر این داشتند با رفع كدورت و سوء تفاهمات و... طرفین را به آشتی و ادامه زندگی تشویق کنند ولی اكنون نه تنها این موارد دیده نمیشود بلکه متاسفانه بسیاری از خانوادهها با دخالت در امور فرزندان و... آنان را تشویق به این امر میكنند غافل از این كه چه انتظار شومی در كمین آنهاست
و بدتر از آن باید بگوییم که امروزه برای این پدیده زشت، یک بدعت زشت تری نیز در حال جا افتادن است و آن جشن طلاق است که گاه با حضور اقوام و بستگان برگزار شده و حتی کارت دعوت نیز صادر شده و کیک مخصوص نیز برای آن سفارش داده میشود.موضوع اخیر چنان غیرباور مینماید که در نگاه اول گویی داستان و افسانه است ولی با اندکی تامل و نگاهی عمیقتر به جامعه در مییابیم که متاسفانه افسانه نبوده و عین حقیقت است و تصاویر آن در رسانههای جمعی و سایتهای خبری اجتماعی کرارا منتشر شده است.
در مسائل قضایی و دادگاهها نیز یكی از پر مراجعهترین امورات، دادخواستهای مربوط به طلاق و دیگر مسائل ناشی از آن نظیر نفقه و حضانت و مهریه و... است و صد البته که امروزه باعث رونق کسب و کار عدهای بیتعهد شده است. برای مصداق این ادعا کافی است که نیم نگاهی به صفحات نیازمندیهای روزنامهها و... بیندازیم که کرارا کادرهای تبلیغاتی بسیاری از وکلا و مشاورین حقوقی را مشاهده میکنیم که به این عبارت «طلاق در کمترین زمان»، «طلاق توافقی بدون حضور در دادگاه و حتی دفتر ازدواج و طلاق»، «دریافت نفقه در کوتاه ترین مدت»، «اجرای مهریه» و.... منتشر شدهاند؛ غافل از این که کوچکترین توجهی به عواقب آن شود. چراکه در بسیاری از موارد طلاق تنها جدایی زوج را به همراه ندارد بلكه جدایی از فرزندان و هزاران مسائل و مشکلات دیگر را موجب شده که دامنه آن نه تنها خانوادهها، بلکه جامعه و کشور را نیز در بر گرفته و با چالشهایی عظیم روبرو میسازد. برای بررسی بیشتر این موضوع بر آن شدیم تا از نظرات حجت الاسلام سید مهدی طباطبایی از اساتید تراز اول علم اخلاق و از نویسندگان و صاحبنظران حوزه خانواده استفاده کنیم كه علیرغم اشتغالات فراوان با نهایت محبت ما را به حضور پذیرفتند.
همانطور که میدانیم حجت الاسلام طباطبایی سالهای طولانی است که در ویژه برنامههای رادیو و تلویزیونی و... توصیههای مفید و کارآمدی را به عموم جامعه ارائه میکند که همواره به عنوان یک راهکار در رسیدن به سعادتمندی خانواده، مورد استقبال و استفاده همگان قرار گرفته است. گفتوگوی «مردمسالاری» با حجت الاسلام طباطبایی را میخوانید.
به عنوان اولین سوال بفرمایید در گذشته علیرغم کمبود امکانات تمایل به ازدواج در میان جوانان بیشتر بوده و میانگین سنی ازدواج پائینتر ولی امروزه با امکاناتی به مراتب بیشتر نسبت به قبل چرا باز هم شاهد روندی معکوس هستیم؟
در درجه اول قبل از هر سخن چون این سوال در ماه شعبان دارد مطرح میشود دو موضوع را متذکر میشوم که برای ما خیلی مهم است و زیربنای بسیاری از مسائل را میتواند به ما نشان دهد.
اباصلت در پنجشنبه آخر ماه شعبان رسید به محضر مقدس امام رضا(ع)، حضرت فرمود: اباصلت چکار کردی برای خودت در ماه شعبان؟ اباصلت با حالتی تاسف بار گفت که کار مفیدی نکرده است. امام رضا(ع) فرمود: خیلی از ثوابها و موقعیتهای مناسب را از دست دادی.
ولی حضرت برای جبران این ثوابهای از دست رفته دو نکته را به ایشان امر فرمودند: یکی این که نگذار کینه کسی را در دل داشته باشی، دوم اینکه اگر میتوانی قهر کردهها را آشتی بده.
پس دو مطلب است که 1) کینه نباشد 2) آشتی باشد که هر دو کلام مقدس امام رضا(ع)است.
این نکته هم جالب است که عرض شود، مردی که بسیار گرفتار بوده است و همیشه دعا میکرد که مشکلش حل شود و حاجتش روا شود که البته هر چقدر دعا کرد مشکلش حل نشد، ولیکن پس از مدتی برطرف شد به همین خاطر مراجعه کرد به محضر امام رضا(ع) و از حضرت پرسید که کدامیک از نذرها و دعاها و... باعث شد حاجتم روا شود تا بعد از این هم، من با همان نذرها و دعاها، دیگر مشکلاتم را نیز برطرف کنم.
حضرت فرمود هیچکدام! آن مرد گفت: آقا من کارم درست شد، حضرت فرمود: بلی، ولی به خاطر دعاهایت نبود بلکه آن روزی که زن و شوهری را که با هم قهر بودند آشتی دادی و بچهها پدر و مادر را در کنار هم دیدند و از عشق این که آنها با هماند، شاد شدند، خدا هم به خاطر این کار تو، قلبت را شاد کرد و مشکلت را برطرف کرد.
پس توصیه اول من به هر کسی که این گفتوگو را میخواند این است که همیشه به فکر آشتی دادن زن و شوهرهایی که با هم قهر هستند باشد با ذکر این جمله که «کینهها را کمکنید»، «گذشت را زیاد کنید» و «بگذارید سامان بگیرد این زندگی».
این مطالبی که عرض شد به عنوان مقدمات این گفتوگو و پیام ماه شعبان و ماه رمضان است. حال میپردازیم به شوال شما:
در درجه اول، فرهنگ جامعه در باب ازدواج، متاسفانه عوض شده و عوامل این تغییر رفتار و نگاه و فرهنگ نمیتواند یک چیز باشد بلکه چند نکته است.
همانطور که میدانیم در کشور ما انقلاب بزرگی شده است. بعد از وقوع انقلاب، بعضی از مردم سعی کردند خود را انقلابی نشان دهند یعنی درونشان انقلابی نبود بلکه فقط برون را میخواستند انقلابی کنند چون منافعشان در این بود به همین خاطر در زمان ازدواج با مشکل مواجه شدند. فلذا یک ازدواج ناهنجاری انجام میدادند.
کرارا دختر و پسرهایی که لباس معمولی تنشان بود به همراه پدر و مادرشان میآمدند پیش من تا عقد شرعی آنان را جاری کنم یا مراسمات عقد و عروسیشان را در مساجد و حسینیهها برگزار میکردند. در دورانی این چنین ازدواجهایی رخ داد یعنی از سال 58 تا حدود سالهای 62 و 63 این مسائل بود.
مجاهدین خلق هم خیلی در این کارها بودند. جو حاکم آن روز این موضوع را پذیرفت. اما این موضوع چون تحمیل شده بود بر افکار و افراد و خانوادهها، قابل دوام نبود و بریدند. یک دسته خیلی متمدن هم در کشور بودند که اروپا رفته بودند و در خارج از کشور زندگی کرده بودند ناچار شدند که به لباس انقلابی در بیایند. ما بعضی وقتها شوخی میکردیم که چون امام گفتند انقلاب مال پابرهنههاست بعضی از پولدارها هم پایشان را برهنه کردند، خیلیها که متمول بودند و اتومبیلهای آنچنانی داشتند ولیکن از فولکس واگنی که دود هم میکرد استفاده میکردند برای این که بگویند ما مستضعفیم. این نوع تظاهرها خیلی اتفاق افتاد. در چنین شرایطی این نوع ازدواجها رخ داد یعنی به عبارت بهتر یک ازدواج سهل و آسان و به شدت فراوان و چون درست و واقعی نبود منجر به جداییها و درگیریها شد. آن موقع، جنگ هم بود و در سالهای دفاع مقدس یعنی 8 سال خیلیها سعی میکردند عروسیها را برگزار نکنند و اگر هم برگزار میکردند بسیار ساده بود. مثلا خیلی از محلهها و کوچهها شهید داده بودند، مسلما نمیشد عروسی مفصل برگزار کرد.
ولی عقده میشد در دلهایشان و دوست داشتند آنچه که واقعا داشتند رو کنند.
البته بودند اشخاصی که آنچه داشتند رو میکردند به همین خاطر در سالهای 62 و 63 و 64 در باغها خیلی عروسیهای نو و مفصل گرفته میشد که البته سروکارشان با دادگاه و کمیته و منکرات و... بود.
لذا فشار روحی فرهنگی انقلابی زمینه برای گستاخی و بریدگی آنها شد و این سهل و آسان گرفتن ازدواج زمینه برای سختگیریشان در ادامه زندگی شد.
یعنی همه افرادی که ازدواج سهل و آسان داشتند بعدها در طول زندگی با مشکل روبرو شدند؟
اولا نگویید همه، بلکه باید بگوئید بعضی، ثانیا من عرض کردم که در درونشان اینطور نبودند و تمدن و تحول داشتند و در برونشان تظاهر به سادگی میکردند فلذا فکرشان همیشه به ازدواجی بود که در درون بدان تمایل داشتند به همین خاطر با مشکل مواجه شدند. بعدها که جنگ تمام شد و دوران سازندگی شروع شد وضع فرق کرد، آن وقت ازدواجهایی با آب و رنگ و با نرخهای گران شروع شد.
شما اگر آمار مهریههای سالهای 60و 61 تا 67 را از اداره ثبت و اسناد استعلام کنید میبینید تا چه اندازه با هم تفاوت دارند و البته از سال 67 به بعد پول و اسکناس جایش را به سکه و طلا داد، چون بیارزش میشود و طلا بیارزش نمیشود سکه هم از 5 عدد شروع شد به نیت 5 تن، بعد شد 12 و 14 و 72 بعد شد 110 تا به نام حضرت علی(ع) و... بعدها هم شد به تاریخ تولد دختر و یا شد به سال ازدواج به شمسی و حتی به میلادی مثلا 2014 که به گمانم اگر همینطور پیش برود به 124 هزار پیغمبر هم خواهد رسید!
پس مساله تمدنهای صوری وتدین ضعیف صوری، اینها دست به دست هم میدهند و ازدواج و ادامه زندگی را برای برخی با مشکل روبرو میسازند.
از سویی دیگر برخی بسیجیها و جبهه رفتهها ازدواج نمیکردند چون میترسیدند به شهادت برسند و برای همسرشان مشکلاتی ایجاد شود، لذا سعی میکردند ازدواج نکنند و این باعث شد که ازدواجها حدود 6 سال به تاخیر بیفتد و یا حتی وابستههایشان هم ازدواج نمیکردند و چون میدیدند فلان دختر، 2 یا 3 ماه بیشتر از زمان ازدواجش نمیگذشت که شوهرش شهید شد.
بلی بعد از جنگ و رحلت امام و دیگر تغییرات فراوان، از اینجا به بعد جامعه رفت سراغ مسائل نو و جدید، اینجا مطالبات شروع شد اعم از آنهایی که در جبهه بودند، اعم از آنهایی که مجروح و جانباز بودند، اینها وارد ازدواج شدند که البته علیرغم این که این نوع ازدواجها با میل و رغبت درونی صورت میگرفت ولی باز هم پایدار نبود چون برخی به اعتقاداتشان پایبند نماندند و تغییر کردند و سوابق جبهه و جانبازی را به عنوان یک امتیاز برای خود در نظر میگرفتند و چون به اعتقادات و باورهایشان پایبند و باقی نماندند این امتیازات هم نتوانست از لحاظ زندگی برایشان دوامی داشته باشد به همین خاطر تندخوییهایی از سوی داماد به عروس و بالعکس پیش میآمد.
زمانی که فشار اقتصادی پیش میآید خیلی از اخلاقها عوض میشود.
امیرالمومنین(ع) میفرماید: بعضی از مردم هر وقت مشکل مالی پیدا کنند دروغگو میشوند و وقتی دروغ هم به ایشان گفته شود دروغگوتر میشوند و وقتی که دروغ زده میشوند آسیبپذیرتر میشوند.
همه اینها ازدواجها را مختل کرد و اینقدر خطرناک شده بود که اگر پسری به پدر دختری که قصد ازدواج با او داشت میگفت: پدرم خانه به من میدهد، ماشین هم میدهد، در مغازهاش هم دارم کار میکنم ولی پدر دختر به او میگفت: چی به نام تو هست؟!! و دختر به او نمیداد ولی همین پسر اگر به دروغ میگفت خانه مال من است و این ماشینی که در اختیار من است هم مال من است و علاوه بر آن 3 دانگ از مغازه هم مال من است به او دختر میدادند و هیچ کس نمیگفت برایمان سند بیاور. پس آن پسر با دروغ ازدواج کرد، دختر وقتی رفت. خانه شوهرش، تازه میفهمد نه تنها هیچی مال شوهرش نیست، بلکه او سربار پدرش است، پس قطعا این نوع ازدواجها به شکست منتهی میشود.
مساله دیگر هم مسائل اخلاقی و ناهنجاریهای جنسی است که نه تنها باعث ننگ اسلام است بلکه جامعه و خانوادهها را هم نابود کرده است و آن ایجاد محبتها و دوستیهای غیرواقعی و غیراخلاقی و به طور کلی استفاده نادرست از تکنولوژی و... موضوع دیگری که حائز اهمیت است مساله تفاوت تحصیلات و اشتغال بود چون بسیاری از جوانانی که جبهه رفته بودند نتوانستند به تحصیلاتشان ادامه دهند یا به علت فوت پدر یا نبود سرپرست، مسوولیت خانوادههایشان را بر عهده گرفتند و به همین خاطر مجبور شدند علم وتحصیل را رها کرده و به کار مشغول شوند تا بتوانند از عهده هزینههای خانوادهشان برآیند که این موضوع باعث شد که دخترها درس بخوانند و به مشاغل بهتری دست پیدا کنند فلذا دختری با تحصیلات و شغل بالاتر، راضی نمیشد با پسری که از این لحاظ از خودش پایینتر است ازدواج کند. پس همه اینها باعث شد که ازدواج کاهش پیدا کرده و به میزان طلاق اضافه گردد. چرا؟ چون طلاقها بهانهای شد برای اینکه مهریه بگیرند و دو فشار را از خود بردارند چون دختر نمیتوانست به تنهایی از خانه بیرون برود پدرش، مادرش، برادرش و... مانع میشدند، پس به همین خاطر ازدواج کرد و سریع طلاق گرفت تا اولا موانع آزادیاش برطرف شود، ثانیا مهریهای بگیرد و آن مهریه شد هزینه خانه مجردیاش.
پس با این ترفند یک سری آزادیهایی پدید آمد و وارد بسیاری از خانهها و خانوادهها شد و یک دفعه خانمی که ماشین دارد و خانه مجردی دارد از مهریهاش، جلوی مرد زن و بچهدار سبز میشود و به این سبب این آلودگیها زیاد شد.
حالا اینجا که آیا نقش هیاتهای امر به معروف و نهی از منکر و مبارزه با فحشا و... مفید بود یا نه و تا چه اندازهای مفید بوده؟ باید بگویم موفق نبوده، جسارت هم نمیکنم و برای همهشان هم احترام قائلم ولی باید بگوییم بد عمل شد یعنی به جای اینکه بهتر شود وضع بدتر شد.
مسائل اقتصادی را تا چه حد در این خصوص موثر میدانید؟
مسائل اقتصادی، اگر فرهنگ جامعه سالم باشد آنقدر در این خصوص تاثیر ندارد. همین الان مراسم ازدواجی در مشهد سراغ دارم که شش یا هفت عروس و داماد در یک خانواده در یک مراسم ازدواج کردند ولی دین دارند. بلی فقر و نداری است ولی بیشتر فرهنگ و تمدن و تدین فراموش شده است.
بسیاری از روانشناسان و صاحبنظران برای دوام زندگی، توصیه به عدم ازدواج در سنین پایینتر را مطرح کردهاند و اعتقاد داشتند که در سنین بالاتر فرد پختهتر و سردوگرم زندگی را بیشتر لمس نموده است و... اما امروزه با این که ازدواج در سنین به نسبت بالاتری صورت میگیرد چرا بالعکس شاهد عدم دوام زندگی هستیم؟
البته چیزی را که شما میفرمایید، من قبول ندارم و در جایی هم ندیدم و اگر هم کسی چنین حرفی گفته پایه و مبنای علمی ندارد و باید گفت بالعکس، ادبا و حکما و علمای اخلاق و... همه مدعیاند که بهترین سن ازدواج همان طور که بین سن بلوغ دختر و پسر 5 سال تفاوت وجود دارد، 5 سال بعد از رسیدن به بلوغ یعنی دختر 15 سال و پسر 20 سال و یا حداکثر دختر 20 سال و پسر 25 سال، روایات هم بر همین نکته توجه دارد، خوب زمانی که بهترین سن ازدواج همین سالها باشد بالطبع ازدواج در سنین بالاتر اشتباه بوده و چون اشتباه است طلاق بیشتری صورت میگیرد پس قطعا باید گفت طلاق در ازدواجهایی با سنین پایینتر، کمتر است.
امروزه علیرغم این که میل به استقلال در میان جوانان بسیار بیشتر از گذشته شده است اما بسیاری از جوانان که ممکن است حتی از درآمد مالی نسبتا مناسبی نیز برخوردار باشند باز هم زندگی مجردی جداگانه را به زندگی متاهلی و تشکیل خانواده ترجیح میدهند. علت را در چه میدانید؟
علت آن این است که در جمع بودن گله و ایراد و اعتراض و... فراوان است و وقتی تک و تنها باشند کسی کاری به ایشان ندارد.
یکی از دلایلی که بعضی مردم تمایل به چنین زندگیای دارند روی آوردن به شهواتشان است و قطعا آنها معایبش را نفهمیده و تنها به محسنات ظاهریاش توجه دارند که کسی با آنها کاری ندارد هر وقت بیایند و هر وقت بروند، با هرکس باشند و...
جنابعالی علت اصلی رشد وحشتناک طلاق را بیشتر در چه چیز میدانید و چرا وجود مهریههای سنگین که صد البته در گذشته وجود نداشته، به هیچ عنوان نتوانسته جلوی این امر را بگیرد؟
بنده اصلا اعتقاد دارم مهریه سنگین خود یک عامل طلاق و اختلاف است به دلایل زیر:
1- پسری که میخواهد دختر مورد علاقهاش را به دست بیاورد، زیر بار این دین میرود ولی وقتی که آن را به دست آورد این دین برایش خستگی میآورد و پشیمان میشود که چرا اینقدر به زیر دین رفته و برای اینکه درونش ناراحت این دین و بدهکاری است بدون اینکه خودش بخواهد شروع به گله و ناراحتی میکند.
2- اصولا آدمی روانا نفرت از طلبکار دارد و این نفرت درونش، اثر در رفتارش میگذارد و با همسرش دعوا میکند و خودش هم نمیداند چرا دعوا میکند و هر وقت همسرش را میبیند با خود میگوید این جز اینکه بار سنگینی را بر دوش من گذاشت چه تاثیری در زندگی من داشت؟ و همیشه سعی میکند با بهانه و کلک یک رسید از زنش بگیرد تا این بار را کم کند، پس هیچوقت نشده که این بار یعنی مهر سنگین زندگی را بهتر کند.
علیرغم تاکیدات صریح قرآن مبنی بر این که در زمان اختلافات جدی زن و شوهر، افرادی را از هر دو طرف برای مشورت و میانجیگری برای حل اختلافشان دعوت کنید اما امروزه نه تنها این امر اجرا نمیشود بلکه عملا خانوادهها و اقوام خود عاملی برای گسترش اختلافات و حتی جدایی هستند، شما علت را در چه میدانید؟
علت در چند چیز خلاصه میشود:
1- کمحوصلگی خانوادهها. 2- عدم تفاهم بینشان. 3- عدم درک یکدیگر. 4- در چنین مواردی متاسفانه همه از روی احساس تفکر کرده و با عقل خود تصمیم نمیگیرند یعنی خانواده و بستگان داماد طرف داماد و خانواده و بستگان عروس طرف عروس را میگیرند و علاوه بر آن در بسیاری از اوقات دو طرف به توهین و تحقیر همدیگر نیز میپردازند، مسلما در چنین حالتی دیگر زمینهای برای آشتی و تفاهم پدید نمیآید آنچه که اسلام میگوید زمانی است که دعوایی رخ ندهد، خوب بالطبع اگر به در خانه همدیگر بروند و فحش و اهانت نثار هم کنند دیگر زمینهای برای تفاهم پیش نمیآید که هیچ بلکه جدایی آنها را هم تسریع میکند.
علیرغم این که عواقب سوء این جداییها در اجتماع کاملا نمایان بوده و گزارش آسیبها و معضلات و... ناشی از آن مرتب در جرائد و وسائل ارتباط جمعی و... منعکس میگردد به طوری که شخصی را نمیتوان یافت که از آن بی اطلاع باشد اما چرا بعضیها ( خصوصا آنهایی که فرزند هم دارند) به خود اجازه میدهند که دست به این اقدام بزنند؟
چون دیگر آن توان و مقاومت در مقابل سختیها در میان مردم بسیار کم شده است و بین تحمل سختی و گرفتاری و جدایی، جدایی را ترجیح میدهند یعنی فرهنگ جامعه دچار نقص تحمل شده است، جامعه یا خود دوست است یا دگر دوست، متاسفانه امروزه جامعه متحول و صنعتی و تمدنگرا متمایل میشود به«خوددوستی» نه«دگردوستی» و همچنین دیگر دلایلی که به آن میپردازیم:
1- اینها حوصلهشان کم شده. 2- طوری متاسفانه در تلویزیون و در فیلمها، مسائل منعکس میشود که انگار حقیقت است. ولی مردم این آمارها را قبول ندارند و باور ندارند و این خیلی بد است، آمار دروغی که در این 8 سال گذشته به مردم دادند و مردم دیگر اعتقادی به این آمارها ندارند.
چرا امروزه آستانه صبر و تحمل و همچنین وفاداری زوجین به شدت پایین آمده و گذشت و بخشش به فراموشی سپرده شده و دوستی و مودت جایش را به نفرت و انتقام داده است؟
1- زندگی ماشینی آدم را گرفتار کمحوصلگی میکند. 2- گرانی، که ناگهان پولها بیارزش میشود و انسان دچار استرس میشود. 3- هوای آلوده آدم را عصبی میکند. 4- غذاهای ناهنجار و نامناسب به معده فشار میآورد و آدم را تندخو میکند. 5- چیزی که مهم است خود موبایلها، چون از بس که با آن صحبت میشود ذهن فقط درگیر آن است و آمادگی برای تمرکز در مسائل دیگر را ندارد و در نتیجه نفرت پدید میآید و محبتها کم میشود.
امروزه حتی برای طلاق، جشن نیز برگزار میشود. به طور کل علت كاهش قبح طلاق را در جامعه ناشی از چه چیز میدانید؟
به طور کلی مردم عوارض طلاق را نمیتوانند و نمیخواهند باور کنند و علت آن هم همان طور که قبلا عرض شد یک سلسله راحتی و آسایش و آزادی کاذبی است که برای او پدید آمده است و آن را اصلا برای خود یک شهامتی میبیند یعنی در اثر فرهنگ غلط، جامعه به این سمت کشیده شده است.
البته این نکته را هم بگویم که ما این مقدار طلاق که برایش جشن بگیرند نداریم، حال ممکن است در بعضی جاها انجام شده باشد ولی جایگاه آن چنانی ندارد، مگر کلا چند تا جشن طلاق تاکنون در کشور برگزار شده؟
ولی در هر صورت منظور از این عمل ترویج انزوا و مجردی است، کاهش قبح طلاق هم از این جهت است که وقتی فردی میگوید من با طلاق گرفتن و طلاق دادن راحت میشوم خوب قاعدتا قبح آن از بین میرود و حسن جایگزین آن میشود.
به عنوان یک صاحبنظر چه راهكاری برای افزایش دوام زندگی و كاهش طلاق در جامعه پیشنهاد میكنید؟
کلا عرضم این است که اولا مسوولان صدا و سیما بیشتر دقت کنند و فیلمها را بیشتر کنترل کنند وزارت ارشاد هم کنترل کند که ترویج جدایی نشده بلکه تقبیح آن شود، مطلب بعدی هم این است که کلا سعی کنیم خانوادهها با یک زندگی سادهتری بتوانند زندگی کنند.
خانوادهها هم باید سعی کنند که نقش گذشتهشان را با نقش جدیدشان اشتباه نکنند نقش گذشته بیشتر پدرسالاری بوده ولی حالا فرزندسالاری شده است. علتش هم این است که چون فرزندان یک مقداری پولدار شده و درس خواندهتر شدند و دانشگاه رفتند اطلاعات کافی پیدا کردند به همین خاطر خود را بالاتر میبینند. کلا هرکس خود را در کنار قدرت یا پشتیبان از قدرت خود را ببیند لوستر میشود و خود را هم نمیتواند عوض کند و چون نمیفهمد مشکل ایجاد میشود. قدرتها قدرتمندی را از ضعیف به نحو زیادی کاهش میدهند، چرا در کشور ما همیشه این موضوع سر زبانهاست که کی پارتی دارد؟
برای این که در درون بشر این حالت هست که متکی به قدرت باشد.
به ما یاد دادند و در آموزههای دین هم آمده است که بالاترین قدرت خداست «لا حول ولا قوه الا بالله» ولی ای کاش این کلام مقدس در درون مردم هم بود که من باید به خدا متکی باشم.
اتکاء به خدا را از مردم برداشتند و نمیفهمند، این مطلب را هم خدمتتان عرض میکنم که قوت و قدرت آدمی را به گمراهی میکشاند به همین خاطر همیشه باید سفارش کنیم که پارتیبازی نکنید و کار مردم را انجام دهید.
دولت در این خصوص چه وظیفهای دارد؟
من در عرائض اولم گفتم که این چیزهایی که اتفاق افتاده، همه اینها را باید دولت رفع و رجوع کند، یعنی وضع اقتصاد، سامان دادن به اقتصاد مردم، معیشت مردم، سامان دادن به شغل مردم، مسکن مردم، همه اینها کار دولت بوده و یقینا تاثیر دارد، ازدواجها رشد کرده و طلاقها کاهش پیدا میکند.
در پایان اگر نكته و مطلب خاصی دارید بفرمایید؟
کلا عرضم این است که این معضلات جامعه، مخصوصا مساله ازدواج و سایر امور، متاسفانه گاهی اوقات از ناحیه افراد مغرض، خوب دقت کنید گاهی در دست افرادی که تریبون دردستشان است ولی توان حفظ این موقعیت و فرهنگ عمومی را ندارند و از این طرف تکنولوژی کلا اعم از تلفنها، بلندگوها، رادیوها، رسانههای جمعی، عموما یادتان باشد اینها همه گاهی ناخودآگاه القاء بدیها میشود در حالی که قصدشان این نیست و نمیدانند، مثلا یک آماری به یک آقایی میدهند این میآید روی منبر و برحسب این آمار، مسائلی را بیان میکند که البته صحیح نیست ولی کسی هم نیست که این موضوع را متذکر شود.
مثلا بیان میدارند شبها چه تعداد آدمها به صورت گرسنه می خوابند و یا این که چقدر طلاق بالاست و چقدر ازدواج کم است که ممکن است تا این حد نباشد و آمار درست نباشد یعنی کسانی که تریبون دستشان است چیزهایی را میگویند که گاهی از خودشان نیست دیگران به آنها میگویند این طور بگویید. این جور بگویید ولی در هرحال درست نیست ولی عوارض شنیدنش برای مردم مشکل ساز است.
مردم به واسطه این که دچار یک ناراحتی روحی و اجتماعی هستند دچار موارد زیر شدند:
1- خود دوستی به جای دگر دوستی آمده است
2- محبت جایش را به نفرت داده است
3- حوصله جایش را به کم حوصلگی داده است
4- دروغ گویی و دروغ پذیری جایش را به راست گویی و راستپذیری داده است که همه اینها جامعه را دچار مشکلات اخلاقی میکند خوب حالا چکار کنیم و ازکجا درست کنیم؟
هرآدم اگر نسبت به خودش اصلاح باشد و قبل از اینکه جامعه را بسازد خودش را اصلاح کند همه چیز حل میشود.
ببینید مثلا من خودم اگر از دگر دوستی لذت میبرم چرا دگر دوست نباشم؟!
خودم به مرور میبینم که کم حوصله بودن به نفعم نیست، چرا کم حوصله باشیم؟!
اگر از مهربان بودن نتیجه میگیرم خوب چرا مهربان نباشم؟
همه اینها باعث میشود جامعه رشد کند.
من تقاضایم این است که با استفاده از این 3 چیز به فکر اصلاح خویش باشید:
1- حوصلهاش را زیاد کند.
2- زبانش را زبان گویای مهربانی کند، فکر نکند که تنها دارد زندگی میکند بلکه دارد با مردم زندگی میکند.
3- جامعه را درک کند.
باید نگاه کنم که مثلا یک حبه قندی که میخواهم با آن چای بخورم از کجا آمده؟
از کارخانه تراکتورسازی، بیل سازی، حفاری چاه و چیزهایی را که باعث میشود و آب روی زمین بیاید و زمین آبیاری شود و چغندر کاشته شود و کشاورز چغندر را برداشت کرده و با ماشینهای مخصوص حملونقل آن را به کارخانه قند برده تا کارخانه آن را تبدیل به حبه قند کند، پس شاید برای یک حبه قند 2000 نفر کار کرده باشند تا شده حبه قند و من با آن چای خوردم، پس اینها همه برای من کار کردند، ولی من چه کار کردم؟ من کجا باید کار کنم؟
پیراهن تنم پارچهاش از کجا آمده؟ کی آورده؟ کی بافته؟ کی دوخته؟ و...
بلی، ما باید همه اینها را بفهمیم تا دگر دوست باشیم و چون نمیفهمیم دگردوست نیستیم، چرا؟ تبلیغات غلط و یک مقدار کمی هم ناشی از فیلمها، سایتها و القائات دشمنان است ولی اصلش مال نپختگی خودمان است من راحت به شما بگویم بدترین دشمن ما شیطان است و از آن بدتر خودمان هستیم، کلمه «دلم خواست» یعنی نفس، ما باید نفسمان را کنترل کنیم «ان النفس اماره بالسوء»
اخبار اجتماعی - مردم سالاری
ویدیو مرتبط :
صمتا قسمت 9 - طلاق آفت جامعه
خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :
سخنرانی احمدینژاد در سازمان ملل: مدیریت حاكم بر جهان عامل حوادث تلخ جامعه بشری / نظام سرمایهداری به بنبست رسیده
سخنرانی احمدینژاد در مجمع عمومی سازمان ملل/كامل
رییسجمهور: عامل حوادث تلخ جامعه بشری، مدیریت حاكم بر جهان است/حاكمان باید عاشق مردم باشند
رییسجمهور گفت: با وجود مجاهدت پیگیر صالحان و عدالتطلبان و تحمل رنجهای فراوان توسط توده مردم برای نیل به شادكامی و پیروزی جز در موارد اندك تاریخ بشر پر از تلخكامیها و شكستهاست.
محمود احمدینژاد در سخنرانی خود در مجمع عمومی سازمان ملل متحد با بیان اینكه "آمدهایم تا با هماندیشی، زندگی بهتری را برای جامعه بشری و ملتهایمان فراهم كنیم"، اظهار كرد: من از سرزمین ایران، سرزمین شكوه و زیبایی، علم و فرهنگ و مهد فلسفه و عرفان، دیار مهر و نور و سرزمین دانشمندان، حكیمان، فلیسوفان و عارفان و ادیبان، سرزمین بوعلیسینا، فردوسی، مولوی، حافظ، عطار، خیام و شهریار و به نمایندگی از سرزمین به نمایندگی از ملت بزرگ و از پایهگذاران تمدن بشری و از میراثداران ارجمند جهانی به نمایندگی از مردمانی آگاه، آزادیخواه، دوستدار صلح، مهربان و صمیمی كه طعم تلخ تجاوزها و جنگهای تحمیلی را كشیده و عمیقا قدرشناس ثبات، صلح و آرامشند در جمع شما خواهران و برادران خود از سراسر جهان حضور یافتهام تا برای بار هشتم در ماموریت خدمتگزاری به مردم شایسته كشورم به جهانیان نشان دهم كه ملت شریف ایران همچون گذشته تانباك تاریخیاش اندیشه جهانی دارد و از هرگونه تلاش و مجاهدت برای تحكیم و توسعه صلح و ثبات و آرامش در جهان كه تنها از طریق همفكری و همكاری و مدیریت مشترك میسر است استقبال كرده و آن را مهم تلقی میكنم.
رییسجمهور خطاب به حضار ادامه داد: اینجا هستم تا پیام الهی و انسانی مردان و زنان فرهیخته كشورم را به شما حضار محترم و به همه مردم جهان ابلاغ كنم؛ پیامی كه خدای سخن ایران زمین سعدی در دو بیت ماندگار تاریخی به همه بشریت چنین هدیه كرده است؛ بنی آدم اعضای یكدیگرند / كه در آفرینش ز یك گوهرند / چه عضوی به درد آورد روزگار / دگر عضوها را نماند قرار.
احمدینژاد با بیان اینكه "طی هفت سال گذشته از چالشها و راههای برونرفت و افق آینده جهان سخن گفتهام و امروز میخواهم از منظر دیگری به آن بپردازم"، تصریح كرد: هزاران سال از پراكنده شدن و زندگی فرزندان حضرت آدم در بخشهای مختلف زمین میگذرد، فرزندانی كه با رنگها، سلایق و زبانها و فرهنگهای گوناگون و در آرزوی ساختن جامعهای متعالی و رسیدن به زندگی زیباتر و استقرار وفاق و صلح پایدار تلاش گستردهای به عمل آوردهاند اما با وجود مجاهدت پیگیر صالحان و عدالتطلبان و تحمل رنجهای فراوان توسط توده مردم برای نیل به شادكامی و پیروزی جز در موارد اندك تاریخ بشر پر از تلخكامیها و شكستهاست.
وی در ادامه سخنرانی خود خطاب به حاضران گفت: اگر خودبرتربینیها، بیاعتمادیها، بداخلاقیها و دیكتاتوریها نبود و هیچ كس به حق دیگری دستاندازی نمیكرد و اگر به جای میزان برخورداری و مصرف، ارزشهای انسانی معیار شان اجتماعی بود و اگر بشر دوره سیاه قرون وسطی را تجربه نكرده بود و قدرتمندان مانع از شكوفایی علم و اندیشه سازنده نمیشدند، اگر جنگهای صلیبی و دوران بردهداری و استعمار واقع نشده بود و میراثداران آن دوره سیاه در ادامه راه انسانی عمل میكردند،
اگر جنگهای اول و دوم در اروپا و جنگ كره و ویتنام و جنگهای آفریقا و آمریكای لاتین و بالكان اتفاق نمیافتاد و به جای اشغال فلسطین و تحمیل حكومت جعلی و نسلكشی و آواره كردن میلیونها نفر، حقیقت حوادث جنگ دوم اعلام و به عدالت رفتار میشد، اگر تجاوز صدام علیه ایران نبود و زورمداران به جای حمایت از صدام، از حقوق ملت ایران حمایت میكردند، اگر حادثه تلخ یازده سپتامبر و لشكركشی به افغانستان و عراق و كشتار و آوارگی میلیونها نفر اتفاق نمیافتاد و به جای كشتن و به دریا انداختن یك متهم بدون محاكمه و اطلاعرسانی به مردم آمریكا و جهان، به جای این یك حقوق مستقل و حقیقتیاب امكان آگاهی عمومی از كیفیت حادثه و مجازات عاملان آن را فراهم میكرد،
اگر از افراطگرایی و تروریسم برای پیشبرد سیاستها استفاده نمیشد، اگر سلاحها به قلم تبدیل میشد و هزینههای نظامی صرف رفاه و دوستی ملتها میگردید، اگر بر طبل اختلافات قومی و مذهبی و نژادی كوبیده نمیشد و از وجود اختلافات و بزرگنمایی آن مقاصد سوء سیاسی و اقتصادی دنبال نمیشد، اگر به جای ژست دروغین آزادیخواهی و دادن فرصت برای توهین به مقدسات بشری و انبیای الهی كه پاكترین و مهربانترین انسانها و هدایای بزرگ خدا به بشریت هستند، حق انتقال به سیاستهای سلطهجویانه و اقدامات صهیونیسم جهانی به رسمیت شناخته میشد و شبكههای رسانهای جهان مستقل و آزاد حقایق را منتشر میكردند،
اگر شورای امنیت تحت سیطره چند دولت نبود و سازمان ملل میتوانست عادلانه عمل كند و اگر نهادهای اقتصادی بینالملل تحت فشار نبودند و منصفانه و كارشناسانه و بر اساس عدالت عمل میكردند، اگر سرمایهداران جهانی برای منافع خود، اقتصاد ملتها را به ضعف نمیكشاندند و برای جبران اشتباهات خود ملتها را قربانی نمیكردند، اگر صداقت بر روابط بینالملل حاكم بود و همه ملتها و دولتها میتوانستند با حق یكسان و عادلانه آزادانه در امور جهانی مشاركت و برای سعادت بشری تلاش كنند و خلاصه اگر دهها وضعیت نامطلوب دیگر در حیات بشری رخ نمیداد، تصور كنید زندگی در آن صورت چقدر زیبا و تاریخ چقدر دوست داشتنی بود.
توسعه نظام سرمایهداری سیاستی شكستخورده است
رییسجمهور در ادامه سخنرانی خود در مجمع عمومی سازمان ملل متحد، با اشاره به وضع امروز جهان گفت: از نظر اقتصادی فقر در حال گسترش است و 18 كشور قدرتمند دنیا 60 تریلیون دلار بدهی دارند كه بازگشت نیمی از آن هم میتواند فقر را ریشهكن كند.
به گزارش ایسنا، محمود احمدینژاد اضافه كرد: مسابقه مصرفگرایی به نفع عدهای معدود و سرمایهدار تمام شده است و خلق داراییهای كاغذی با اتكا به مراكز قدرت، بزرگترین سوءاستفاده از تاریخ است. تنها یك دولت 32 تریلیون دلار دارایی كاغذی خلق كرده است. برنامه توسعه نظام سرمایهداری موجب رقابت در میان سرمایهداران و در عمل سیاستی شكستخورده است.
وی افزود: در حوزه فرهنگی هم میبینیم كه مكارم اخلاقی مانند جوانمردی، پاكی و صداقت از منظر سیاستمداران حاكم بر جهان ارتجاعی و مانع رسیدن به اهداف آنها تلقی میشود، آنها از عدم حاكمیت اخلاق سخن میگویند و فرهنگهای بومی و قدیمی و بزرگ جهان را مانع پیشرفت در جهان امروز میدانند. و بسیاری از این فرهنگها در معرض انقراض است. آنها میخواهند یك شیوه خاصی از زندگی اجتماعی را به ملتها تزریق كنند، شیوهای كه در آن نظام خانواده بسیار تضعیف شده است و نقش سازنده آن رو به نابودی است.
رییسجمهور خاطرنشان كرد: شخصیت زن كه مظهر مهربانی خداوند است، توسط قدرتهای حاكم دچار آسیبهای فراوان شده است و روح انسانی مكدر شده است.
احمدینژاد در ادامه خاطرنشان كرد: در حوزه امنیت، استانداردهای چندگانه و تحمیل جنگ و ناامنی و بسط سلطه مراكز حساس جهان را شاهدیم. مسابقه اتمی و تسلیحاتی رایج شده است و قدرتهای زورگو با آزمایشهای تسلیحاتی مدرن زبان به تهدید ملتها میگشایند و میخواهند دل ملتها را با این كار خالی كنند. رژیم صهیونیستی و صهیونیستهای بی فرهنگ از نمونه بارز این اقدامات تلخ است كه ملت ما را تهدید میكنند. امروز بر روابط بینالملل بیاعتمادی حاكم است و حتی كسانی كه هزاران تن سلاح انبار كردهاند نیز احساس امنیت نمیكنند.
رییسجمهور همچنین یادآور شد: در حوزه محیط زیست، به واسطه تاخت و تاز عدهای بیمسوولیت و تخریب گسترده محیط زیست، حیاط انسانی به مخاطره افتاده است و علیرغم برخی پیشرفتها هنوز آرزوهای فرزند انسان محقق نشده است. آیا ادامه نظم موجود میتواند انسان را به خواستههایش برساند. به نظر میرسد همه از آینده مایوس هستند.
احمدینژاد: عامل اصلی حوادث تلخ جامعه بشری، مدیریت حاكم بر جهان است
احمدینژاد در ادامه سخنرانی خود در سازمان ملل گفت: آدمها شایسته وضعی كه در آن قرار داریم نیستند و خداوند نیز چنین وضعی را برای انسان نمیخواهد.
به گزارش ایسنا، رییسجمهور با بیان اینكه "خداوند از انسان میخواهد بهترین زندگی را برای خود برپا كند"، افزود: این سوال پیش میآید كه مسئول حوادث تلخ جامع بشری چه كسی است؟ عدهای میگویند این حوادث طبیعی و خواست خداست و ملتها خود در این اتفاقات نقش دارند، اما چنین افرادی به نظر من تحت تاثیر گروههای قدرت هستند.
وی خاطرنشان كرد: مقصر جلوه دادن ملتها، اعمال زشت اقلیت حاكم را توجیه میكند ولی چنین ادعاهایی نمیتواند توجیهكننده استمرار نظام ظالمانه فعلی باشد.
احمدینژاد اضافه كرد: برخی برای توجیه قدرت خود، اصل تنزاع برای بقای نژاد برتر را مطرح میكنند در حالی كه اكثر مردم خواهان عدالت و كرامت و رفاه هستند. آنها هیچگاه به دنبال جهان گشایی نبودهاند و اختلافی در اصول نداشتند و در حوادث نیز مقصر نبودند بلكه آنها قربانیان این حوادث بودهاند.
رییسجمهور با بیان اینكه "مسلمان، مسیحی، یهودی و هندو همه در كنار هم در فضای دوستی زندگی مسالمتآمیزی داشتهاند"، گفت: باور من این است كه برآیند مطالبات و گرایشات ملتها همواره مثبت و الهی بوده است و عامل اصلی حوادث تلخ جامعه بشری، مدیریت حاكم بر جهان و مدعیان دلسپرده به شیطان هستند. نظمی كه ریشه در بردهداری و استعمار دارد، محصولی جز فقر، جهل و ستم نخواهد داشت.
حاكمان باید عاشق مردم باشند
احمدینژاد در ادامه سخنان خود در مجمع عمومی سازمان ملل متحد اظهار كرد: مدیریت نظم امروز حاكم بر جهان ویژگیهایی دارد كه باید مورد توجه قرار گیرد.
وی در تشریح این ویژگیها گفت: مدیریتی مبتنی بر تفكر مادی و غیرمتعهد به ارزشهای اخلاقی بر اساس خودخواهی، فریب و نفرت شكل گرفته است. این مدیریت بر اساس درجهبندی انسانها، تحقیر برخی ملتها و تضییع حقوق دیگران و سلطهطلبی پایهگذاری شده است. به دنبال بسط سلطهگری از راه تشدید تفرقه و درگیری بین اقوام و ملتها است و همچنین به دنبال ایجاد انحصار در قدرت، ثروت و علم و فناوری برای گروهی معدود است. این مدیریت بر پایه ادبیات سلطه و غلبه بر دیگران استوار است. مراكز مدیریت جهان همه برای كسب قدرت هستند و نه برای ایجاد صلح و خدمت به مردم.
رییسجمهور ادامه داد: آیا میشود باور كرد كه عدهای هم برای خدمت به انسانها صدها میلیون دلار در تبلیغات انتخاباتی هزینه كنند؟ به زعم احزاب بزرگ در كشورهای سرمایهداری جهانی، هزینههای انتخاباتی در واقع نوعی سرمایهگذاری محسوب میشود و مردم این كشورها مجبور به انتخاب احزاب هستند، در حالیكه احزاب درصد كمی از مردم را در عضویت خود دارند.
احمدینژاد تاكید كرد: اراده و نظر تودههای مردم از جمله در ایالات متحده آمریكا و اروپا در عرصههای مهم و مستمر تصمیمگیری به ویژه در سیاستهای اصلی داخلی و خارجی كمترین تاثیر را دارد و فریاد آنها به جایی نمیرسد، حتی اگر 99 درصد جامعه خود را تشكیل دهند.
وی افزود: ارزشهای اخلاقی و انسانی قربانی كسب رای شده است و توجه به مطالبات مردم فقط به ابزار تبلیغاتی در زمان انتخابات مبدل شده است.
رییسجمهور در تشریح ویژگیهای نظم حاكم بر جهان امروز گفت: نظم حاكم امروزی، تبعیضآلود و بر اساس بیعدالتی است.
احمدینژاد در عین حال تصریح كرد: سوال این است كه چه باید كرد و راه برونرفت كدام است؟ شكی نیست كه جهان نیازمند اندیشه و نظم جدیدی است، نظمی كه انسان در آن به عنوان برترین مخلوق خداوند از ابعاد مادی و معنوی برخوردار باشد و به جای تحقیر و درجهبندی انسانها و ملتها، به دنبال احیای كرامت و پذیرش حرمت آدمیان و كمال و سعادت همگانی باشد.
وی گفت: در نظم جدید باید به دنبال صلح و امنیت پایدار و رفاه برای كل جامعه بشری بود و جهان باید بر مبنای اعتماد و محبت به نوع انسان و نزدیك كردن اندیشهها، قلبها و دستها و رفع فاصلهها پایهگذاری شود، حاكمان باید عاشق مردم باشند.
رییسجمهور ادامه داد: این نظم باید بر اساس عدالت و یكسانی همه در برابر قانون و بر پایهی استاندارد یگانه باشد و در آن مدیران حاكم بر جهان خود را خادم مردم و متعهد به آنها بدانند و نه برتر از مردم. مدیریت امانتی مقدس از سوی مردم در دست مدیران جهانی است و نه فرصتی برای كسب ثروت و قدرت بیشتر.
احمدینژاد افزود: چنین نظمی آیا جز با مشاركت همگانی در مدیریت جهانی محقق میشود؟ بدیهی است روزی كه آحاد مردم و دولتها جهانی بیندیشند و با التزام به این مبانی نسبت به مسائل مهم بینالمللی احساس مسئولیت كرده و به مشاركت فعال در تصمیمگیریها مبادرت كنند، آرزوها فرصت تحقق پیدا خواهند كرد. با ارتقای سطح آگاهیها، مطالبهی مدیریت مشترك جهانی و فرصتهای استقرار آن روز به روز بیشتر خواهد شد.
وی تاكید كرد: امروز روز ملتها است و خواست و اراده آنها تعیینكننده جهان فردا میباشد؛ بنابراین شایسته است همه با هم به خداوند توكل كنیم و با تمام توان در برابر اقلیت زیادهخواه بایستیم تا منزوی شوند و دست آنها از مراكز قدرت تصمیمساز در تعیین سرنوشت ملتها كوتاه شود.
احمدینژاد تصریح كرد: بارش لطف و رحمت خداوند را باور و آن را در انسجام و وحدت جوامع بشری جستجو كنیم. ملتها و دولتهای برآمده از اراده آزاد آنها باید به تواناییهای بیپایان خود مومن باشند و بدانند كه با اعتماد به نفس در مبارزه با نظام ناعادلانه و دفاع از حقوق انسانی پیروز هستند.
رییسجمهور گفت: با پافشاری بر اجرای عدالت در همهی مناسبات و تقویت وحدت، دوستی وگسترش تعاملات اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و سیاسی در قالب نهادهای مستقل و تخصصی زمینه تحقق نظم جهانی را فراهم كنیم.
وی اظهار كرد: برای اصلاح ساختار سازمان ملل بر محور منافع همگان و مصلحت جهان تلاش مشترك و هماهنگی را سازماندهی كنیم.
احمدینژاد توضیح داد:سازمان ملل متعلق به ملتها است و از این رو وجود تبعیض بین اعضا اهانت بزرگی به ملتها محسوب میشود. وجود تبعیض و انحصار در سازمان ملل به هیچ صورت و در هیچ اندازهای پذیرفتنی نخواهد بود.
رییسجمهور گفت: در تولید و ترویج ادبیات و طراحی ساختارهای لازم برای مدیریت مشترك جهانی مبتنی بر عدالت، عشق و آزادی و ضرورت استفاده از آن تلاش هماهنگ و گستردهتری داشته باشیم. مشاركت در مدیریت جهانی اساس صلح پایدار است.
وی در ادامه گفت: جنبش عدم تعهد به عنوان بزرگترین نهاد بینالمللی پس از مجمع عمومی سازمان ملل با درك اهمیت پرداختن به موضوع مدیریت جهانی و با فهم عمیق نسبت به نقش مدیریت ناصحیح در بروز بحرانها و مشكلات موجود گسترده در جهان شانزدهمین اجلاس خود را در تهران با شعار "مدیریت مشترك جهانی" برگزار كرد.
احمدینژاد افزود: در این نشست كه با حضور بسیار فعال و پرشور روسا و نمایندگان محترم بیش از 120 كشور جهان برگزار شد بر ضرورت مشاركت جدی و موثر همهی ملتها در مدیریت مسائل جهانی تاكید شد.
رییسجمهور در ادامه سخنرانی خود در مجمع عمومی سازمان ملل گفت: امروز در نقطه عطف تاریخی قرار داریم؛ از یك سو نظام ماركسیستی دیگر از جایگاهی در جهان برخوردار نیست و صحنه تدبیر مدیریتی عملا حذف شده است و از سوی دیگر نظام سرمایهداری در باتلاقی كه به دست خود پدید آورده، گرفتار آمده و ابتكار قابل ملاحظهای برای حل مسائل مختلف اقتصادی، سیاسی، امنیتی جهان ندارد و عملا در حوزه تدبیر مدیریتی به بنبست رسیده است.
به گزارش ایسنا، احمدینژاد در ادامه اظهار كرد: جنبش عدم تعهد مفتخر است كه یك بار دیگر بر درستی تصمیم تاریخی در نفی قطبهای قدرت و طرد نظامهای لجام گسیخته مذكور تاكید كند.
وی اضافه كرد: اكنون اینجانب به نمایندگی از اعضای جنبش عدم تعهد از همه كشورهای جهان دعوت مینمایم كه در مسیر فراهم آوردن مشاركت موثر و دخالت جدی در تصمیمهای جهانی، نقش فعالتری را برعهده بگیرند.
احمدینژاد افزود: ضرورت برداشتن موانع ساختاری و تسهیل در فرآیند مشاركت همگانی بیش از هر زمان دیگری احساس میشود. سازمان ملل از كارآیی كامل برخوردار نیست و ادامه این روند یعنی كاهش امید به ساختار جهانی برای دفاع از حقوق ملتها میتواند تعامل بینالمللی و روحیه همكاری جهانی را به موازات نزول جایگاه سازمان ملل با خدشهای اساسی مواجه سازد.
رییسجمهور با بیان اینكه "سازمان ملل كه با هدف توسعه عدالت و احقاق حقوق همه ملتها تاسیس شده است، در عمل خود گرفتار تبعیض شده و راه اعمال ظلم معدودی از كشورها را در بر قاطبه جهانی گشوده و عملا به ناكارآمدی خود دامن زده است"، افزود: وجود امتیاز وتو و انحصار قدرت در شورای امنیت به تضییق امكان اعمال حق و دفاع از حقوق ملتها انجامیده است. موضوع اصلاح ساختار نیاز مهمی است كه بارها از سوی نمایندگان ملتها بر آن تاكید شده اما به اجرا گذاشته نشده است.
وی ادامه داد: اینجانب از اعضای محترم مجمع عمومی و دبیركل و همكارانشان مصرانه میخواهم تا موضوع اصلاحات به شكل جدی در دستور كار قرار دهند و سازوكار مناسبی برای عملیاتی كردن آن تعیین نماید. جنبش عدم تعهد آمادگی دارد تا سازمان ملل را در این امر خطیر یاری رساند.
رییسجمهور خطاب به حاضران گفت: آقای رییس، دوستان و همكاران عزیز، استقرار صلح و امنیت پایدار و زندگی سعادتمند برای همه بشریت گرچه یك ماموریت بزرگ و تاریخی اما شدنی است، خداوند متعال در انجام آن تنها نگذاشته و آن حتمیالوقوع داشته چراكه خلاف آن نقض حكمت است.
رییس جمهور تاكید كرد: خدا وعده داده است كه مردی از جنس مهربانی، عاشق مردم و عدالت گستر مطلق و انسان كامل؛ حضرت مهدی (عج) به همراه حضرت مسیح (ع) و صالحان میآید و با بهرهگیری از وضعیتهای وجودی زنان و مردان شایسته همه ملتها (تاكید میكنم با بهرهگیری از وضعیتهای وجودی زنان و مردان شایسته همه ملتها) جامعه بشری را در رسیدن به آرمانهای باشكوه و جاودانهاش راهبری خواهد كرد.
احمدینژاد افزود: ظهور منجی آغازی دیگر و تولدی دوباره و زنده شدن مجدد است، آغاز استقرار صلح پایدار و زندگی واقعی است. آمدن او پایان ظلم، بداخلاقی، فقر، تبعیض و آغاز عدالت، عشق و همدلی است. او میآید تا دوران شكوفایی انسان و نشاط و شادمانی و پایدار آغاز شود. او میآید تا با زدودن پردههای جهل و خرافه و تعصب و گشودن درهای علم و آگاهی دنیایی سرشار از دانایی برپا كند و زمینه مشاركت فعال و سازنده همگانی را در مدیریت جهانی فراهم سازد. او میآید تا مهربانی، امید، كرامت و آزادی را به همه انسانها هدیه كند. او میآید تا آدمیان طعم دلپذیر انسان بودن و طعم شیرین با انسان زیستن را تجربه كنند. او میآید تا دستها به گرمی در هم و قلبها سرشار از عشق با هم و اندیشهها پاك و هماهنگ بر هم در خدمت امنیت، رفاه و سعادت جامعه بشری در آید.
وی ادامه داد: او میآید تا همه فرزندان سیاه، سفید، سرخ و زرد حضرت آدم (ع) را از پس از یك تاریخ و جدایی به خانه برگرداند و كامشان را به وصال جاودانه شیرین سازد. ظهور منجی و مسیج نه از طریق جنگ و زور، بلكه از مسیر بیداری اندیشه و توسعه مهر در همگان آینده همیشه روشن بشر را با طلوع خورشید پرفروغ و بیغروب آگاهی و آزادی رقم خواهد زد و در تن یخ زده جهان شور خواهد رسید.
رییسجمهور با بیان اینكه "او بهار را به جان آدمیت و جهان بشریت هدیه خواهد كرد"، اظهار كرد: او خود بهار است و با آمدنش به زمستان وجود بشر در زنجیر جهل و فقر و جنگ پایان میبخشد و فصل شكوفتن انسان را فریاد میزند.
احمدینژاد در پایان گفت: بهاری كه اختصاص به هیچ نژاد، منطقه و بخشی از جهان ندارد و به زودی همه سرزمینها را فرا خواهد گرفت. او بهار همه عدالتطلبان و پیروان راستین ادیان الهی است و بیایید با همكاری و همدلی برای آمدنش راه بگشاییم و از فیض وجودش جامعه بشری را سیراب كنیم.
زنده باد بهار، زنده باد بهار و زنده باد بهار.