طلاق به خاطر ارتباط پنهانی با دوست همسر

اخبار حوادث - طلاق به خاطر ارتباط پنهانی با دوست همسر

چندی پیش مرد جوان با مراجعه به دادگاه خانواده درخواست طلاق داد .

وی در خصوص علت این درخواست گفت: یک سال پیش با همسرم آشنا شدم و به خواستگاری اش رفتم و با هم ازدواج کردیم.

مرد جوان ادامه داد: من خود را خوشبخت ترین مرد دنیا می دیدم تا اینكه چند وقت پیش پی به رازی بردم كه خیلی مرا بهم ریخت. از آن روز به بعد زندگیم دگرگون شده و شبها اصلا نمی توانم بخوابم. تا اینكه تصمیم به جدایی گرفتم. من متوجه شدم که همسرم پیش از ازدواج و درست زمانی بود كه ما با هم قرار ازدواج و خواستگاری گذاشته بودیم با یكی از دوستان صمیمی ام ارتباط پنهانی داشته است.

وی در ادامه گفت: وقتی شنیدم خیلی عصبانی شدم، به همسرم اعتماد دارم و می دانم كه این موضوع مربوط به قبل از ازدواج ماست اما نمی توانم باور كنم كه هم دوستم و هم دختر مورد علاقه ام در آن زمان به من خیانت كرده اند. از وقتی پی به این راز بردم می خواستم به همسرم بازگو كنم اما نتوانستم. او مرتب از من علت پریشانی ام را می پرسد و من هم مشكلات كاری را بهانه می كنم. در این مدت خیلی با خودم كلنجار رفتم تا موضوع را فراموش كنم اما نتوانستم . هر وقت دوستم با من تماس می گیرد حالم خراب تر می شود .دیگر تصمیم گرفتم به آرامش برسم و فكر می كنم بعد از طلاق از همسرم آرامش به افكار پریشانم برمی گردد.
 
بعد از درخواست این مرد ، قاضی دادگاه خانواده تهران دستور احضار همسر وی به دادگاه را صادر كرد تا بعد از شنیدن اظهارات وی در خصوص این پرونده تصمیم بگیرد.

 

اخبار حوادث - باشگاه خبرنگاران

ویدیو مرتبط :
طلاق به خاطر خیانت همسر

---

خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :

درخواست طلاق به خاطر ارتباط های پنهانی مرد

اخبار حوادث  - درخواست طلاق به خاطر ارتباط های پنهانی مرد

به گزارش باشگاه خبرنگاران، چندی پیش زن جوانی به شعبه 268 دادگاه خانواده رفت و درخواست طلاق داد و در خصوص علت آن به قاضی گفت: شوهرم از وقتی که ازدواج کردیم مرتب به من خیانت می کند و هربار هم قول می دهد که دیگر اینکار را نکند اما باز هم به کارهایش ادامه داد. 
 
وی ادامه داد: باز هم چند وقت پیش متوجه ارتباط پنهانی اش با یک زن شدم و دستش را رو کردم. هر بار که می فهمیدم با یک زن در ارتباط است شروع به گریه و زاری می کرد و می گفت که اشتباه کرده و قول می دهد دیگر اینکار را نکند. اما باز هم فایده ای ندارد. زندگی من در این سه سال این شده که با زن های مختلفی که با شوهرم ارتباط دارند دعوا کنم و هر روز با آنها جنگ و جدال داشته باشم. 
 
زن جوان گفت: من هم برای خودم غرور دارم و شخصیتم اجازه نمی دهد که بیشتر از این خودمم را کوچک کنم. شوهرم اصلا انگار نه انگار که زن دارد. او هیچ احترامی برای من قائل نیست و غرور مرا جریحه دار می کند. برای همین دیگر طاقت ندارم. آبرویم پیش همه رفته است. در این سال ها به خاطر عشق به او تمام کارهایش را بخشیدم و سعی کردم تا جایی که می توانم تحمل کنم و طاقت بیاورم. ولی آقای قاضی بیشتر از این نمی توانم تحمل کنم.
 
بعد از صحبت های زن قاضی بار دیگر شوهر او را نیز به دادگاه احضار کرد تا در این خصوص تصمیم گیری نهایی را انجام دهد.

  اخبار حوادث - باشگاه خبرنگاران