اخبار


2 دقیقه پیش

عکس: استهلال ماه مبارک رمضان

همزمان با آغاز ماه مبارک رمضان جمعی از کارشناسان حوزه نجوم همراه با نماینده دفتر استهلال مقام معظم رهبری عصر دوشنبه هفدهم خرداد برای رصد هلال شب اول ماه مبارک رمضان بوسیله ...
2 دقیقه پیش

تا 20 سال آینده 16 میلیون بیکار داریم

وزیر کشور گفت: در نظام اداری فعلی که می‌تواند در ۱۰ روز کاری را انجام دهد، در ۱۰۰ روز انجام می‌شود و روند طولانی دارد که باید این روند اصلاح شود. خبرگزاری تسنیم: عبدالرضا ...

«صدای شوهرم خوب نیست، طلاق می‌خواهم»!



 


زن جوان در دادگاه گفت: علاقه‌ی زیادی به قصه‌های شبانه دارم اما شوهرم این عادت من را كودكانه می‌داند و حتی من را مسخره  می‌كند، علاوه بر این مشكل بزرگ‌تر من این است كه صدای همسرم خوب نیست و نمی‌تواند آرامش كامل به من بدهد.

 

به گزارش خبرنگار حقوقی خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا) زن جوانی در دادگاه خانواده حضور یافت و درخواست طلاق خود را به قاضی دادگاه ارایه كرد. وی در حالی كه بسیار عصبانی بود، خطاب به قاضی گفت: دلیل درخواست جدایی من به نظر همه احمقانه است و هیچ‌كس نمی‌تواند من را درك كند كه این موضوع احمقانه چقدر من را عذاب می‌دهد.

وی ادامه داد: من از كودكی علاقه‌ی زیادی به شعر و قصه داشتم كه پدر یا مادرم برایم شعر بخوانند و هنگام خواب همانند دیگر كودكان شیفته لالایی و قصه‌های شبانه بودم. این عادت چه خوب و چه بد، از كودكی همراه من بوده است و همین عادت اكنون باعث به وجود آمدن اختلاف در زندگی‌مان شده است.

این زن جوان كه 23 سال داشت، با بیان این كه زندگی مشترك من و همسرم فقط شش ماه دوام داشت، اظهاركرد: زمانی كه شوهرم به خواستگاری من آمد این موضوع را با صداقت كامل مطرح كردم و او نیز متعهد شد كه در این زمینه هیچ‌گاه بدقولی نكند و هر شب برای من قصه خواهد گفت اما تنها بعد از گذشت 17 روز از زندگی مشترك‌مان این علاقه‌ی من را كودكانه خواند و من را مسخره می‌كرد كه هنوز در كوچه پس‌كوچه‌های دوران كودكی مانده‌ام و بچه‌گانه رفتار می‌كنم.

وی خاطرنشان كرد: در ضمن صدای شوهرم اصلا ایده‌آل نیست و هر زمانی كه برای من قصه می‌گفت یا شعر می‌خواند از او بدم می‌آمد.

در ادامه‌ی جلسه دادگاه، شوهر این زن با ناراحتی گفت: من واقعا نمی‌دانم چه كاری را برای رضایت همسرم انجام دهم. زمانی كه برایش قصه می‌گویم عصبانی می‌شود و می‌گوید صدایت خوب نیست دیگر نمی‌خواهد ادامه بدهی و زمانی كه سكوت می‌كنم به من می‌گوید قول و قرارهایت را فراموش كردی. واقعا نمی‌دانم برای تداوم این زندگی چه باید كنم.

مرد جوان كه 25 سال داشت، ادامه داد: زمانی كه همسرم را برای اولین بار در منزل یكی از دوستانم دیدم، او را بهترین فرد برای زندگی مشترك دانستم اما ای كاش زمان به عقب برمی‌گشت.

زن جوان در ادامه با بیان این‌كه دیگر نمی‌خواهم با شوهرم زندگی كنم، گفت: دیگر علاقه‌ای به ادامه‌ی زندگی با شوهرم ندارم و خواهان جدایی از او هستم.

به گزارش ایسنا، قاضی دادگاه بعد از شنیدن اظهارات طرفین حكمی مبنی بر طلاق صادر نكرد و زوج جوان را به واحد مشاوره معرفی كرد.


ویدیو مرتبط :
زن جوان:طلاق می خواهم چون شوهرم بچه ننه است!!!

خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :

«طلاق می خواهم؛ شوهرم تكیه گاهم نیست!»



 

 

 

 

طلاق

 

 

 

 

 

«همیشه دوست داشتم شوهرم در زندگی مشترك تصمیم نهایی را بگیرد اما او هیچ گاه نتوانست با حمایتش از من به عنوان یك مرد، مرا راضی نگه دارد و این مساله همیشه باعث ناراحتی من بوده است.»

 

 

 

«همیشه دوست داشتم شوهرم در زندگی مشترك تصمیم نهایی را بگیرد اما او هیچ گاه نتوانست با حمایتش از من به عنوان یك مرد، مرا راضی نگه دارد و این مساله همیشه باعث ناراحتی من بوده است.»

 

 

به گزارش خبرنگار حقوقی خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا)، این جملات از زبان زنی بود كه به همراه همسرش در دادگاه خانواده حضور یافت تا با صدور حكم طلاق توافقی، زندگی مشتركشان پایان یابد.

 

 

این زن ۳۲ ساله با شروع جلسه دادرسی خطاب به رییس دادگاه گفت: متاسفانه همسرم زمانی كه به خواستگاری من آمد، هیچ علاقه ای به او نداشتم زیرا به نظرم او از همان ابتدا بی عرضه بود اما نتوانستم پدر و مادرم را قانع كنم و به اجبار به عقد او در آمدم.

 

 

وی ادامه داد: مشكل دیگری كه من را راضی به ازدواج با همسرم نمی كرد، تفاوت سنی مان بود زیرا همسرم دو سال از من كوچك تر است اما او عقیده داشت كه سن نمی تواند مانع خوشبختی شود؛ در حالی كه تفاوت سن در ازدواج مساله بسیار مهمی است.

زن جوان با بیان اینكه هیچ گاه احساس نكردم كه همسرم به عنوان یك مرد، پناهگاه من است، افزود: همسرم هیچ وقت نتوانست از من حمایت كند. هیچ گاه احساس نكردم كه در زندگی مشترك پناهگاهی دارم و می توانم به كسی تكیه كنم و همیشه این موضوع باعث رنجش من بوده است. او حتی قدرت تصمیم گیری در زندگی مان را ندارد و من همیشه حرف آخر را می زنم.

 

 

در ادامه، شوهر این زن با بیان اینكه همسرم به جای یك شوهر نیازمند یك «جلاد» است، گفت: چهار سال از زندگی مان می گذرد و در این مدت همسرم از من توقع داشته كه خشن و بداخلاق باشم زیرا فقط در این صورت است كه می توانم از او حمایت كنم.

 

 

این مرد ۳۰ ساله اظهار كرد: همسرم چندین بار مرا كتك زده است و تا به امروز این مساله را برای هیچ كس بازگو نكرده ام. او از من می خواهد كه در مواقع عصبانیت او را كتك بزنم؛ در حالی كه من همیشه سعی می كنم در این مواقع منزل را برای ساعاتی ترك كنم.

 

 

وی ادامه داد: زمانی كه حقوق دریافت می كنم، از من می خواهد كه تمام مبلغ دریافتی ام را به او بدهم زیرا از نظر او من بی عرضه هستم و نمی توانم كاری را به درستی انجام دهم. چهار سال با علاقه با او زندگی كردم ولی دیگر نمی خواهم به زندگی مشتركمان ادامه دهم. زیرا تنها منطق همسرم برای خوشبختی، بداخلاقی است.

 

 

به گزارش ایسنا، قاضی دادگاه بعد از شنیدن اظهارات زوج جوان سعی كرد آنان را به ادامه زندگی مشترك دعوت كند اما زوج جوان تصمیم خود را برای جدایی گرفته بودند و قاضی دادگاه حكم طلاق توافقی آنان را صادر كرد..../خبرگزارى ایسنا