اخبار
2 دقیقه پیش | عکس: استهلال ماه مبارک رمضانهمزمان با آغاز ماه مبارک رمضان جمعی از کارشناسان حوزه نجوم همراه با نماینده دفتر استهلال مقام معظم رهبری عصر دوشنبه هفدهم خرداد برای رصد هلال شب اول ماه مبارک رمضان بوسیله ... |
2 دقیقه پیش | تا 20 سال آینده 16 میلیون بیکار داریموزیر کشور گفت: در نظام اداری فعلی که میتواند در ۱۰ روز کاری را انجام دهد، در ۱۰۰ روز انجام میشود و روند طولانی دارد که باید این روند اصلاح شود. خبرگزاری تسنیم: عبدالرضا ... |
شکنجه گاه 11 کودک در اسلامشهر
نگهبان شوم یك مجتمع مسكونی در شهرك لاله اسلامشهر با ترساندن پسربچهها از چاه مرگ به اقدامات شیطانی دست میزد.
نقشه سیاه
كابوسهای شبانه پسربچهها آنها را آزار میداد، ترس از مرگ در چاه مخوف، رازی بود كه خانوادههای آنان از آن بیخبر بودند و هیچكس نمیدانست فریادهای كودكان كه نیمههای شب از وحشت از خواب بیدار میشدند، چیست!؟كودكان، دیگر در محوطه مجتمع بازی نمیكردند، چند هفتهای بود كه كسی دیگر صدای بازی كودكانه آنان را نمیشنید. پسربچهها دیگر علاقه به بازی نداشتند، معلوم نبود چه اتفاقی افتاده است!چند روز پیش پسربچهای 10 ساله نفسنفسزنان خود را به آپارتمان مربی فوتبالش رساند و با گریه از وی خواست تا كمكش كند. مربی فوتبال كه نمیدانست چه اتفاقی برای پسربچه افتاده، وی را به خانه برد، از وی خواست ماجرا را برایش بگوید. پسر 10 ساله كه كمی آرامتر شده بود، به وی گفت كه نگهبان مجتمع میخواهد وی را با چاقو بكشد و جسدش را به داخل چاه بیندازد. مربی كه از حرفهای شاگردش شوكه شده بود، به پدر وی زنگ زد و پرده از سرنوشتی سیاه برداشت.هنوز چند دقیقهای از ماجرا نگذشته بود كه یكی دیگر از اهالی مجتمع كه پی به ماجرای آزار و اذیت سیاه نگهبان برده بود، سایه به سایه همه جای مجتمع را زیر پا گذاشت و موفق به یافتن مرد شیطانصفت شد، ولی این مرد پس از درگیری موفق به فرار شد.
راز سیاه
كسی نمیدانست چه ماجرای تلخی در مجتمع مسكونی در منطقه قائمیه رخ داده است، جز 3 پدر كه به تازگی به عمق فاجعه پی برده بودند.پدر یكی از بچهها كه از شدت عصبانیت قادر به كنترل خود نبود، به همسایهها گفت: چند روز پیش از كمد پسرم رادیوی كوچكی پیدا كردم كه معلوم نبود از كجا آورده بود، وقتی از وی پرسیدم، پسرم ادعا كرد كه نگهبان مجتمع كه شهرام نام دارد، آن را یادگاری داده است. پیش خودم گفتم كه نیازی نیست مرد 33 سالهای به پسرم هدیهای بدهد. به خاطر همین دوباره از پسرم خواستم تا واقعیت را بگوید و وی نیز گفت كه شهرام با تهدید چاقو وی را وادار به پذیرش پیشنهادش كرده بود و برای اینكه ماجرا را برایمان تعریف نكند، رادیوی كوچكی نیز به وی هدیه داده است!
جلسه پدرها
اهالی 3 بلوك این مجتمع كه با شنیدن سرنوشت هولناك پسربچهها شوكه شده بودند، جلسهای برگزار كرده و همه بچهها را دور هم جمع كردند تا عمق فاجعه را فاش كنند و پرده از دیگر اقدامات شیطانی نگهبان شوم بردارند.همه بچهها انگار ترسیده بودند، همه سكوت كردند تا اینكه مربی فوتبال آنها شروع به صحبت كرد و از بچهها خواست تا هر اتفاقی را كه افتاده است بگویند. باز همه ساكت بودند تا اینكه یكی از بچهها كه به مربی فوتبال پناه برده بود، حقیقت را گفت و جزئیات حادثه شومی را كه برایش اتفاق افتاده بود برملا كرد.هنوز حرفهای وی به پایان نرسیده بود كه چند پسربچه دیگر نیز با بیان سرگذشت تلخی كه برایشان اتفاق افتاده بود، پرده از فعالیتهای سیاه «شهرام» برداشتند.
بازداشت مرد كفتارصفت
با ادعاهای این پسربچهها، خانوادههای آنان به دادسرای اسلامشهر و كلانتری 11 شهرك لاله رفتند و از نگهبان شوم مجتمع مسكونی شكایت كردند كه با دستور بازپرس شعبه دوم دادسرای اسلامشهر مأموران پلیس در عملیاتی ضربتی موفق به دستگیری این مرد فراری شدند كه وی در بازجوییهای ابتدایی هر گونه اقدام شیطانی را نپذیرفت ولی پسربچهها چیز دیگری گفتند! مرد تبهكار پس از انتقال به پلیس آگاهی وقتی تحت بازجوییهای فنی قرار گرفت ادعا كرد كه حرفهای پسربچهها را قبول ندارد و چیزی كه آنان بیان میكنند دور از واقعیت است.
بچهها چه گفتند
یكی از بچهها كه هنوز از شهرام میترسید به خبرنگار شوك گفت: عمو شهرام نخستین بار مرا سوار موتور كرد و داخل مجتمع چندین بار با هم موتورسواری كردیم. چند هفته پیش هم مرا به بهانه غذا دادن به كبوترها به طبقه یازدهم برد و به داخل آپارتمانی كه خالی بود رفتیم. وی در را بست و من خیلی ترسیده بودم. عمو با چاقویی كه از جیبش بیرون آورد تهدید كرد كه اگر این ماجرا را برای كسی تعریف كنم مرا میكشد و جسدم را داخل چاه میاندازد سپس با نشان دادن یك فیلم ناجور كه در گوشیاش بود خواست تا هر چه میگوید گوش بدهم.
یكی دیگر از پسر بچهها نیز در این باره گفت: شهرام مرا به زیرزمین برد آنجا خیلی تاریك بود و من خیلی ترسیده بودم. وی پاهایم را گرفت و مرا تا نیمههای بدن داخل چاه برد و گفت اگر به حرفهایش گوش نكنم مرا به داخل چاه میاندازد من هم قبول كردم و هنگامی كه به خانه برگشتم ماجرا را از ترس شهرام كه تهدید كرده بود من و خانوادهام را میكشد به پدر و مادرم نگفتم و از آن روز جرأت نمیكردم بیرون بروم. چون وی همیشه در محوطه مجتمع بود.
پسر 10 ساله دیگری نیز در ادامه اظهارات همبازیهایش گفت: عمو شهرام مرا برای بازی با رایانه به خانهاش برد و آنجا مرا مجبور كرد كه فیلمهای ناجور را نگاه كنم من نمیخواستم به فیلمها نگاه كنم ولی وی چاقویش را زیر گلویم گذاشت و اذیتم كرد. سپس گفت باید هر روز از پدر یا مادرم 2 هزار تومان بگیرم و برایش ببرم وگرنه مرا به داخل چاه خواهد انداخت.
مادر یكی از كودكان كه از مدیریت مجتمع گلهمند بود به شوك گفت: پسرم چند روزی بیرون نمیرفت و شبها هم كابوسهای بد میدید و فریادزنان از خواب بیدار میشد. وقتی میپرسیدم چه چیزی در خواب دیده است یا چه اتفاقی برایش افتاده است، جوابی نمیداد تا اینكه دوشنبه شب كه همه اهالی دور هم جمع شدند و ماجرای این نگهبان فاش شد دریافتیم كه چه شده است.
وی در ادامه افزود: شهرام آنقدر پسرم را ترسانده است كه با وجود اینكه بازداشت شده است پسرم میترسد كه وی آزاد شود و به ما آسیبی برساند و اگر مدیریت این مجتمع در انتخاب نگهبان دقت بیشتری میكرد شاید شاهد وقوع این اتفاقات نبودیم.
پدر یكی از پسربچهها نیز با عنوان اینكه هیچ پارك یا تفریحگاهی در اختیار منطقه و مجتمعهای مسكونی قرار ندارد، گفت: خانواده شهرام ما را تهدید میكنند كه اگر نتوانیم شكایتمان را ثابت كنیم اعاده حیثیت میكنند و انگار نه انگار كه اتفاقی افتاده است و سعی دارند با پروندهسازی پسرشان را یك بیمار روحی و روانی معرفی كنند.
وی افزود: این مرد شماره تلفن همراهش را به بچهها داده بود كه اگر كاری داشتند به وی زنگ بزنند و وی كه شماره تلفن برخی از بچهها را داشت به آنان زنگ میزد و میخواست تا به خواسته شیطانیاش تن بدهند و با اقدامهایی كه انجام داده خانوادهها را از نظر روحی و روانی به هم ریخته است.
فایل صوتی
پدر یكی از بچهها نیز فایل صوتی 21 دقیقهای اظهارات پسربچهها را ضبط كرده است كه در آن كودكان بیگناه ماجراها را برای مربی فوتبالشان تعریف میكنند و از اقدامهای سیاه مرد نگهبان پرده برمی دارند. یكی از بچهها در این فایل میگوید كه شهرام به عنوان خدمتكار در یكی از مدرسههای چهاردانگه كار میكند و برایشان تعریف كرده كه 30 مرد را با چاقو كشته است و ما با شنیدن این حرفها از وی بشدت میترسیدیم و به خاطر همین نیز به پدر و مادرهایمان حرفی نمیزدیم.
شكار 11 كودك
تحقیقات خبرنگار ما نشان میدهد 7 پسربچه در این مجتمع در دام نگهبان شوم گرفتار شدهاند و به گفته اهالی 4 پسربچه دیگر نیز چند سال پیش با خانوادههایشان از مجتمع به جای دیگر رفتهاند. اهالی مجتمع در اظهارات خود میگویند كه شهرام در مدرسهای در چهاردانگه خدمتكار است و چه بسا بچههای مدرسه را نیز در این دام كشانده باشد.
تجسسهای پلیس
بنابراین گزارش، كارآگاهان پلیس اسلامشهر هم اكنون در حال بازجویی از این مرد هستند و به گفته سرهنگ هداوند تا چند روز آینده نتایج تحقیقات و بازجویی آنان به نتیجه خواهد رسید.
ویدیو مرتبط :
شکنجه گاه اشرف
خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :
زیباترین شکنجه گاه دنیا
تنگه شاهین، تاریخ وحشتناکی را در پیشانی خود دارد. منطقه ای که زندانبان ها زندانیان را در آنجا شکنجه می کردند و می کشتند. با این حال این تنگه سیاه یکی از دیدنی ترین مقاصد گردشگری امروز استرالیاست که سکوت و آرامش و زیبایی را یک جا به بازدید کنندگانش هدیه می دهد.
اگر از هر شهروند استرالیایی بخواهید چند مکان دیدنی کشورش را به شما معرفی کند، بدون شک تنگه شاهین در تاسمانی (که به گردن شاهین معروف است) یکی از این پیشنهادها خواهد بود.
تاسمانی که 368 سال از زمان کشف آن می گذرد یکی از دیدنی ترین جزایر اقیانوسیه است که با پوشش گیاهی و طبیعت وحشی خود گردشگران را به بهشتی گمشده مهمان می کند. با این حال، این بهشت گم شده بخشی از جذابیت خود را مدیون تنگه باریک شاهین است که پدیده های نادری از فرسایش زمین در آن به چشم می خورد.
فرسایش زمین در این منطقه آنقدر شکل منظمی دارد که شاید در نگاه اول باور نکنید تمام مستطیل های کف زمین، حاصل گونه نادری از فرسایش آبی هستند! این مستطیل ها که بیشتر به کرت بندی زمین های کشاورزی شباهت دارند، بهترین نمونه از این نوع فرسایشند که نه تنها گردشگران، بلکه زمین شناسان زیادی برای بازدید از آنها روانه تاسمانی می شوند.
تنگه شاهین در اوایل قرن 19 یکی از مخوف ترین و سخت گیرترین زندان های استرالیا را در خود جای داده بود و به همین دلیل، زندانیان تازه وارد آن در گذشته تصور می کردند که این مستطیل ها، دست ساز هستند و برای جلوگیری از فرار زندانیان به سمت دریا ساخته شده اند. با این حال «مارتین کَش» یکی از معروف ترین زندانیانی بود که موفق شد دو بار از این زندان فرار کند و از سد زمین مشبک تنگه بگذرد و به دریا برسد.
این روزها زندان تنگه شاهین جای خود را به موزه ای داده است که لقب پر بازدیدترین موزه استرالیا را با خود یدک می کشد.
تاریخ تلخ این تنگه یک بار دیگر در سال 1996 تکرار شد. وقتی که قتل عام وحشتناکی در این منطقه اتفاق افتاد تا تنگه شاهین به عنوان سرزمین شکنجه و مرگ شناخته شود. اما با این حال، طبیعت این تنگه آنقدر زیباست که می تواند سرپوشی بر تمام زشتی ها و سیاهی های آن بگذارد و تنگه 400 متری تاسمانی را تبدیل به یکی از گردشگرپذیرترین نواحی اقیانوسیه کند!