اخبار
2 دقیقه پیش | عکس: استهلال ماه مبارک رمضانهمزمان با آغاز ماه مبارک رمضان جمعی از کارشناسان حوزه نجوم همراه با نماینده دفتر استهلال مقام معظم رهبری عصر دوشنبه هفدهم خرداد برای رصد هلال شب اول ماه مبارک رمضان بوسیله ... |
2 دقیقه پیش | تا 20 سال آینده 16 میلیون بیکار داریموزیر کشور گفت: در نظام اداری فعلی که میتواند در ۱۰ روز کاری را انجام دهد، در ۱۰۰ روز انجام میشود و روند طولانی دارد که باید این روند اصلاح شود. خبرگزاری تسنیم: عبدالرضا ... |
شریعتمداری: یاران روحانی شتر مجنون اند!
شریعتمداری: یاران روحانی شتر مجنون اند
حسین شریعتمداری در کیهان نوشت:
پیش از این هم- چند سال قبل- به این داستان عبرتانگیز از مثنوی مولوی اشاره داشتهایم و امروز تکرار آن را با توجه به برخی از مسائل این روزها بیمناسبت نمیدانیم.
ملای رومی نقل میکند که «مجنون» در تب و تاب دیدار «لیلی» بر پشت ناقهای نشسته و آهنگ کوی «لیلی» کرده بود. شتر، اما در شهر «کره»ای داشت که به غریزهمادری و رابطه فرزندی، دل از او برنمیداشت. مجنون در این اندیشه که به کوی لیلی برود «هِِِِی» میزد و «ناقه» در اضطراب که از کره خود جدا نشود، پای رفتن نداشت.
همچو مجنون در تنازع با شتر
گَه شتر چربید و گَه مجنون حر
میل مجنون پیش آن لیلی روان
میل ناقه، پس سوی کره دوان
یکدم ار مجنون از او غافل شدی
ناقه گردیدی و واپس آمدی
یک دو روزه ره بدین منوالها
مانده مجنون در تردد سالها
مجنون به قول ملای رومی، چاره کار را در فرود آمدن از ناقه ناهمراه میبیند و اگرچه سختی میکشد و تلخی میچشد ولی به پای خویش راه میپیماید و در کوی لیلی به آرامش مینشیند، در حالی که از فرصت سوخته، این درس را آموخته که هرگز با ناقه ناهمراه، راهی کوی لیلی نشود.
شاید آنچه در این وجیزه آمده است و شرح بیشتر آن فرصتی دیگر میطلبد، در نگاه اول خوشایند جناب دکتر روحانی، رئیسجمهور محترم کشورمان نباشد ولی همه شواهد محسوس و ملموس به وضوح حکایت از آن دارند که شماری از همراهان کنونی ایشان، همراهان همدلی نیستند و به شتر مجنون شبیهاند که هرچند ادعای هماهنگی دارند ولی آهنگ کوی لیلی ندارند.
جماعت در ماجرای فتنه آمریکایی- اسرائیلی 88 پرده از هویت واقعی خود برداشته و به وضوح نشان دادهاند که نه فقط کمترین پیوندی با ملت و مردم این مرز و بوم ندارند بلکه با سازی که از آن سوی مرزها کوک میشود به رقص میآیند! و سؤال این است که آیا همین جماعت در جریان فتنه 88، آشکارا و بینقاب به حمایت از پروژه مشترکی که آمریکا، انگلیس و اسرائیل علیه اسلام و انقلاب تدارک دیده بودند، به صحنه نیامدند؟ آن خیانت که قابل انکار نیست پس امید جناب روحانی به همراهی آنان در راهی که ایشان پیش روی دارد برای چیست؟!
و این قصه اگرچه سر دراز دارد ولی امروز، تنها به ماجرای دیروز اشاره میرود و آن عصبانیت و برافروختگی این جریان از نصب بیلبوردهایی است که «صداقت آمریکا» را به سوال و چالش کشیده بود. جماعت یاد شده با مشاهده این بیلبوردها چنان برافروخته و به خشم آمدند که گویی نصبکنندگان بیلبوردها به عزیزترین، گرامیترین و مقدسترین باورها و اعتقادات آنان اهانت کردهاند؟!
به گونهای که با شتابزدگی آمیخته به اضطراب برای برچیدن بیلبوردها از خیابانهای تهران دست به فشار هماهنگ و همهجانبهای زدند و متأسفانه شهردار محترم تهران در اقدامی که از ایشان به عنوان یکی از سرداران سپاه اسلام در جنگ تحمیلی 8 ساله بعید و دور از انتظار بود، دستور جمعآوری و برچیدن بیلبوردهای مورد اشاره را صادر کرد! چرا؟! انتقاد به شهردار تهران، تسلیم غیرقابل توجیه ایشان در مقابل فشارهاست، آنهم شهرداری که پیش از این در هنگامه آتش و دود ایستاده و خم به ابرو نیاورده بود. اما، در این عرصه چرا تسلیم شد؟ اگر تسلیم نمیشد، چه میشد؟!
اما، گناه و جرم اصلی را کسانی مرتکب شدهاند که «قدرت» در دست خویش، یعنی همان «امانت» مردم را علیه عزت و حرمت صاحبان امانت به کار گرفته و با «زبان حال» که در بسیاری از موارد گویاتر از «زبان قال» است به شیطان بزرگ اطمینان دادهاند؛ «اجازه نمیدهیم کسی به ابروی بالای چشم شما اشارهای داشته باشد»!
بدیهی است، جمعآوری بیلبوردهایی که غیر از هشدار نسبت به بیصداقتی آمریکا، مضمون و پیام دیگری نداشت، نمیتوانست و نمیتواند برای مردم خون داده و خون دل خورده و کسانی که سیوچند سال طعم تلخ دشمنیها و کینهتوزیهای آمریکا را با پوستو گوشت و همه وجود خود چشیدهاند قابل توجیه باشد.
از این روی جماعت یادشده برای توجیه این اقدام سوال برانگیز خود، دست به کار شده و بهانه تراشیدند که اشاره به بیصداقتی آمریکا در آستانه مذاکرات ژنو میتواند به روند مذاکرات آسیب جدی برساند! که باید پرسید، مگر به قول بر و بچههای تهران، وسط برف زردآلو پیدا کردهاید؟! و مگر آمریکا با روی کارآمدن دولت موسوم به اعتدال، دست از کینهتوزی و دشمنی کشیده و برای مردم ایران به «یار گرمابه و گلستان» تبدیل شده است؟!
دشمنی آمریکا و متحدانش با ایران اسلامی و مردم آن سی و چند سال است که با شدت ادامه دارد و در طول زمان نه فقط رو به کاستی نگذاشته، بلکه شتاب بیشتری نیز داشته است و معلوم نیست مسئولان محترم در مقابل کدام چراغ سبز آمریکا دستور جمعآوری بیلبوردهایی را دادهاند که فقط نسبت به بیصداقتی حریف هشدار میداد؟! این هشدار در ماهیت واقعی خود نه فقط تضعیف تیم هستهای محترم کشورمان نیست بلکه کفه آنان را در چالشی که پیشروی دارند سنگینتر نیز میکند.
توجیه عجیب و غریب ارائه شده برای جمعآوری بیلبوردها در حالی است که مسئولان و مقامات آمریکایی برخی از نرمشهای دولت کنونی را به حساب ضعف و نیاز ایران اسلامی نوشته و ماهیت کینهتوزانه خود را بیشتر از پیش نشان دادهاند.
اوباما بعد از مکالمه تلفنی با آقای روحانی انجام این گفتوگو - که تا آن روز بیسابقه بود- را ناشی از فشار تحریمها دانست و کنگره آمریکا با استناد به این برداشت، نتیجه گرفت که باید بر شدت تحریمها افزوده شود.
وزارت خارجه آمریکا بلافاصله بعد از بازگشت هیئت ایرانی از نیویورک با صدور بیانیهای به اسرائیل اطمینان داد هرگز اقدامی نخواهد کرد که با منافع اسرائیل منافات داشته باشد! همین دو روز پیش دولت آمریکا مبلغ یک میلیون دلار برای کمک به سازمان منافقین اختصاص داد. خانم وندی شرمن معاون وزارت خارجه آمریکا و مسئول ارشد تیم مذاکرهکننده هستهای این کشور با کمال وقاحت اعلام کرد که فریب و نیرنگ بخشی از DNA ایرانیان است!
هفته گذشته، «شلدون آدلسون» میلیاردر معروف آمریکایی و یکی از حامیان مالی و سیاسی حزب جمهوریخواه طی سخنانی در دانشگاه «یشیوا» در نیویورک به اوباما پیشنهاد کرد، قبل از مذاکرات ژنو، ایران را بمباران کند!
دو روز قبل «نیکلاس برنز» در مصاحبه با روزنامه آمریکایی «بوستون گلوب» سخنان آقای روحانی را دلنشین، اما ناشی از ضعف ایران ارزیابی کرده و به دولت آمریکا توصیه میکند، تحت تاثیر این سخنان قرار نگرفته و بر فشارها بیفزاید. روزنامه صهیونیستی «یدیعوت آحارونوت» از قول یکی از مقامات ارشد تیم مذاکرهکننده آمریکا نوشت «در ژنو متوجه شدیم که فقط باید ایران را تحت فشار قرار داد» و...
اکنون باید از کسانی که شهرداری تهران را با فشار همهجانبه، وادار به جمعآوری بیلبوردها کردهاند، پرسید؛ در مقابل کدام نرمش و یا تغییر موضع آمریکا، بیلبوردهای هشداردهنده نسبت به بیصداقتی آمریکا را از خیابانها برچیده و با این اقدام ناپسند و سؤالبرانگیز، دستها را به نشانه تسلیم بالا بردهاید؟!
ملت که طی سی و چند سال گذشته نشان دادهاند اهل تسلیم در برابر زورگویی و باجخواهی آمریکا و متحدانش نبوده و نخواهند بود و صد البته، دست جماعتی که دیروز به نشانه تسلیم بالا رفته بود را پایین خواهند کشید. مردم دستهای آلوده به خیانت این جماعت را در فتنه 88 به وضوح دیده و میشناسند، و حق دارند نگران حضور برخی از آنان در برخی از مراکز قدرت باشند. آنها شتر مجنوناند و رئیس جمهور محترم نباید از آنان انتظار حرکت به کوی لیلی را داشته باشند./فرارو
ویدیو مرتبط :
مصاحبه انتقادی شریعتمداری در مورد حسن روحانی
خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :
تغییر مواضع شریعتمداری/ اولین حمایت های شریعتمداری از حسن روحانی در سرمقاله کیهان
اولین حمایت های شریعتمداری از حسن روحانی در سرمقاله کیهان
حسین شریعتمداری در سرمقاله امروز کیهان با عنوان«همراهان ناهمراه!» نوشت:
پیروزی آقای دکتر حسن روحانی در انتخابات پرشور و حماسی اخیر، بلافاصله بعد از اعلام نتیجه انتخابات با تحلیلها و گمانهزنیهای فراوان و متفاوتی در داخل و خارج کشور روبرو شد.
بیشترین حجم این تفسیرها به دو موضوع؛ «احتمال تغییرات جدی در سیاستهای کلان نظام» و «نقش و تاثیر این انتخاب بر آرایش سیاسی احزاب و جریانات داخلی» اختصاص داشت که هنوز هم ادامه دارد.
یادداشت پیش روی اشارهای گذرا به نکات یاد شده دارد.
1- آقای روحانی که در انتخابات حماسی 24 خرداد با کسب اکثریت آرای مردم به ریاست جمهوری اسلامی ایران انتخاب شدهاند، اگرچه اعلام کردهاند در اداره امور اجرایی کشور سلیقهای متفاوت با اصولگرایان و سایر نامزدها دارند ولی این سلیقه سیاسی متفاوت در چارچوب سلیقههای درون نظام تعریف شده و احراز صلاحیت ایشان از سوی شورای نگهبان را در پی داشته است بنابراین، تنها رخداد تازهای که این روزها، با انتخاب آقای روحانی اتفاق افتاده- و اتفاق مهمی نیز هست- جابهجایی مسئولیت امور اجرایی کشور از یک سلیقه سیاسی به سلیقه سیاسی دیگری در چارچوب و بستر تعریف شده نظام است.
رخدادی که در عمر سیو چند ساله نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران بارها اتفاق افتاده است.
این جابهجایی نشان میدهد که اولا؛ نگاه مردم برای حل مشکلات و از جمله مشکلات اقتصادی به درون نظام است و به قول حضرت آقا؛ «نظر دشمنان برای ملت ایران اهمیتی ندارد» و ثانیا؛ برخلاف آنچه دشمنان بیرونی ادعا میکنند، «حلقهمدیریت» در نظام اسلامی بسته نیست و مسئولیتها میتواند با انتخاب مردم در میان سلیقههای مختلف درون نظام جابهجا شود.
2- تعیین سیاستهای کلی و کلان نظام مطابق اصل 110 قانون اساسی از اختیارات رهبری است. بنابراین برخلاف هیاهوی دشمنان بیرونی و دنبالههای داخلی آنها، با انتخاب آقای دکتر روحانی، سیاستهای کلان نظام تغییری نکرده و نخواهد کرد.
آقای روحانی سالهای متمادی دبیر شورای عالی امنیت ملی و یکی از نمایندگان رهبر معظم انقلاب در این شورا بوده- و هنوز هم هستند- و میدانند که علاوه بر اختیار قانونی رهبری در تعیین سیاستهای کلی نظام- ولایت مطلقه فقیه- بسیاری از سیاستهای کلان با ارجاع رهبر انقلاب، در این شورا مورد بحث و بررسی قرار گرفته و نهایتاً در صورت تأیید ایشان به اجرا درمیآید.
اعضای این شورا مطابق اصل 176 قانون اساسی عبارتند از؛ رؤسای سه قوه، رئیس ستاد فرماندهی کل نیروهای مسلح، مسئول امور برنامه و بودجه، دو نماینده به انتخاب مقامرهبری، وزرای امور خارجه، کشور و اطلاعات و برحسب موضوع، وزیر مربوطه و عالیترین مقامهای ارتش و سپاه. با توجه به نکته یاد شده، با حضور آقای دکتر روحانی در رأس قوه اجرایی کشور، هم نگرانی بعضیها و هم انتظار برخی دیگر درباره تغییر سیاستهای کلان نظام بیاساس و نشدنی است و البته ایشان نیز تاکنون چنین ادعایی را مطرح نکردهاند.
3- همزمان با انتخاب آقای روحانی، سه جریان جبهه اصلاحات، اطرافیان آقای هاشمی رفسنجانی و اصحاب فتنه تلاش گسترده و از قبل پیشبینی شدهای را برای مصادره آرای ایشان به نفع خود آغاز کردند. این تلاش با استناد به حمایت آقایان هاشمی رفسنجانی و محمد خاتمی از آقای روحانی صورت گرفته و ادامه دارد.
جریانات یاد شده در تبلیغات و اظهارنظرهای خود به طور زیرکانهای موقعیت آقای دکتر روحانی را تضعیف کرده و ادعا میکنند چنانچه هاشمی و خاتمی از وی حمایت نکرده بودند نمیتوانست اکثریت آراء مردم را به دست آورد! این عملیات روانی گسترده و پرحجم برای مصادره آرای آقای دکتر روحانی در حالی است که؛
الف: مدعیان اصلاحات در همان اوایل کار متوجه شدند نامزد اختصاصی آنها، آقای عارف کمترین شانسی برای پیروزی ندارد و تمامی نظرسنجیها از پایینترین رده مقبولیت ایشان در میان 8 نامزد ریاست جمهوری یازدهم حکایت میکند.
اصرار آقای عارف که نامزد اصلاحطلبان است آراء ایشان را کمتر و کمتر میکرد و نهایتا تصمیم به حذف ایشان گرفته شد و با وجود مخالفتها و مقاومتهای فراوان آقای عارف، او را وادار به انصراف کردند و این در حالی بود که حلقههای دوم و سوم جبهه اصلاحات- که معمولاً در جریان تصمیمهای اصلی نیستند- به شدت اعتراض میکردند که چرا نامزد اصلاحطلبان را حذف میکنید و از روحانی که هیچ قرابتی با اصلاحات ندارد حمایت میشود؟!
ب: درباره حمایت گروهها و جریانات اپوزیسیون از کاندیداتوری آقای دکتر روحانی، قبل از همه باید از هوشمندی ایشان قدردانی کرد که برخلاف خاتمی و موسوی و کروبی، نه فقط روی خوشی به این جرثومههای فساد و تباهی نشان نداد بلکه با اظهارات خود در مناظرههای تلویزیونی و تأکید بر آموزههای نظام و انقلاب- ولو با سلیقه و بیانی متفاوت- راه سوءاستفاده آنها را در مقیاس قابل توجهی سد کرد.
4- اگرچه مدعیان اصلاحات با سر و صدا و هیاهو و تیترهای اول روزنامهها و نشریات تحت مدیریت خود اصرار داشته و دارند که انتخاب آقای دکتر روحانی را پیروزی اصلاحطلبان قلمداد کنند و ایشان را وامدار و مدیون خود بدانند! ولی با توجه به نکته یاد شده؛
الف: آقای روحانی نه فقط مدیون آنها نیست، بلکه مدعیان اصلاحات به ایشان بدهکار هستند، چرا که آنان در پوشش حمایت از نامزدی آقای روحانی فرصت حضور و خودنمایی در عرصه سیاسی کشور را یافته بودند.
ب: اصحاب فتنه و برخی از مدعیان اصلاحات- تاکید میشود که برخی و نه همه آنها- بعد از وطنفروشی در فتنه آمریکایی- اسرائیلی 88 که با ادعای تقلب در انتخابات کلید خورده بود، در پی آن بودند که از یکسو پشیمانی خود از جنایاتی که مرتکب شده بودند را نشان بدهند و از سوی دیگر برای این شرمندگی و رسوایی پوششی دست و پا کنند.
اعلام حمایت آنان از نامزدی آقای روحانی اگرچه نمیتواند مانع مجازات آنها باشد ولی پوشش مورد اشاره را در اختیارشان گذارده است. از این روی با جرأت میتوان گفت که نه فقط آقای روحانی وامدار مدعیان اصلاحات نیست، بلکه آنها به آقای دکتر روحانی بدهکار هستند، اگرچه پُز طلبکارانه گرفتهاند.
5- به اعتقاد نگارنده که با شواهد قابل ارائه فراوانی نیز همراه است، آرای آقای دکتر روحانی قبل از آن که خاستگاه گروهی و حزبی داشته باشد، خاستگاه مردمی داشته است و عوامل زیر را میتوان در کسب آرای ایشان موثر دانست.
الف: روحانی بودن که در میان مردم از اعتبار و اعتماد ویژه برخوردار است. این ویژگی از قضا در میان حلقههای اول و دوم جبهه اصلاحات منفی تلقی میشود! یکی از همین طیف طی مصاحبهای درباره آقای خاتمی- مصاحبه وی موجود است- گفته بود «گروه خونی ایشان به علت آن که روحانی است، با اصلاحات سازگار نیست!»
ب: تعدد نامزدهای اصولگرا که نهایتا هیچکدام از آنها حاضر نشدند به نفع یکی از میان خود انصراف بدهند. ممکن است گفته شود مجموعه آراء آنها نیز کمتر از آراء آقای روحانی بود که در پاسخ باید گفت؛ مردم با مشاهده تعدد آنها و مخصوصا موضعگیری برخی از آنان علیه یکدیگر در مناظرههای تلویزیونی، بیم آن داشتند که این تفاوت نظرها و کنار نرفتن به نفع دیگری رویه و روشی باشد که هنگام ریاست بر قوه مجریه نیز ادامه یابد و همانند آنچه در دولت دهم شاهد بودند برخی از تنشهای آسیبرسان را در پی داشته باشد.
ج: شرایط ناهنجار اقتصادی کشور و مخصوصا گرانیهای لگامگسیخته و افزایش جهشی قیمتها، همراه با سیاهنماییهای گسترده علیه دولت کنونی و نادیده گرفتن خدمات برجسته و بعضا کمنظیر آن از یکسو و پرداختن دولت به مسائل حاشیهای و بیتوجهی غیرقابل توجیه به مشکلات معیشتی مردم از سوی دیگر نقش فراوانی در جلب آراء به سمت آقای روحانی داشت. از این روی جناب دکتر روحانی قبل از آن که از حمایت کارگزاران و مدعیان اصلاحات تشکر کنند بایستی خود را مدیون حلقه انحرافی نفوذی در دولت بدانند!
د: تاکید آقای روحانی بر پیروی از رهبر معظم انقلاب، دو دهه نمایندگی حضرت آقا در شورای عالی امنیت ملی و... از جمله عوامل دیگری است که در همپوشانی با سایر عوامل یاد شده در کسب اکثریت آرای مردم نقش داشته است.
6- این روزها مدعیان اصلاحات و اصحاب فتنه در هماهنگی با رسانهها و مراکز بیرونی، اصرار دارند انتخاب آقای روحانی را با مشخصاتی که خود برای ایشان ترسیم نمودهاند، نشانه تضعیف اصولگرایی و تفکر بسیجی در این مرز و بوم قلمداد کرده و سرخوردگی آنان را دنبال کنند، و حال آن که اقتدار نظام و جایگاه برجسته کنونی آن در منطقه و جهان مدیون فداکاری بسیجیان و حزبالله پاکباخته است و این جریان الهی و انقلابی در همه عرصههای داخلی و خارجی کشور حرف اول را میزند... و شرح بیشتر در این باره را به زمان دیگری موکول میکنیم.
7- و بالاخره، اکنون آقای روحانی رئیس جمهور همه ملت هستند و به قول حکیمانه رهبر معظم انقلاب، باید رقابتها تبدیل به رفاقت شود و همگان برای تحقق آنچه رئیس جمهور منتخب وعده داده است به کمک ایشان بشتابند./خبرآنلاین