اخبار


2 دقیقه پیش

عکس: استهلال ماه مبارک رمضان

همزمان با آغاز ماه مبارک رمضان جمعی از کارشناسان حوزه نجوم همراه با نماینده دفتر استهلال مقام معظم رهبری عصر دوشنبه هفدهم خرداد برای رصد هلال شب اول ماه مبارک رمضان بوسیله ...
2 دقیقه پیش

تا 20 سال آینده 16 میلیون بیکار داریم

وزیر کشور گفت: در نظام اداری فعلی که می‌تواند در ۱۰ روز کاری را انجام دهد، در ۱۰۰ روز انجام می‌شود و روند طولانی دارد که باید این روند اصلاح شود. خبرگزاری تسنیم: عبدالرضا ...

شرط عجیب برای گذشت از قصاص جوانی که پدر دختر موردعلاقه اش را کشت



 شب 30 دی ماه سال 92 وقتی پدر خانواده در طبقه سوم خانه‌اش واقع در خیابان کمیل به قتل رسید، یک سناریوی باورنکردنی پیش روی تیم پلیسی و قضایی قرار گرفت.

خیلی زود فاش شد دختر 18 ساله این مرد با همدستی پسر مورد علاقه‌اش که در فیس‌بوک با هم آشنا شده بودند، توطئه قتل محمد 55 ساله را طراحی کرده و به اجرا گذاشته‌اند و در این سناریو پسر کوچکتر خانواده نیز قرار بود به قتل برسد که در آخرین لحظات دل خواهر به رحم آمده بود.


فاطمه در بازجویی‌ها گفت: از چندی پیش با پسری به نام امیر در فیس‌بوک آشنا شده بودم و بارها همدیگر را در میدان رسالت ملاقات کردیم، وقتی پدرم از ارتباط دوستی من با امیر مطلع شد، مخالفت کرد به همین خاطر امیر پدرم را کشت.

امیر نیز پس از دستگیری قتل را به گردن گرفت تا اینکه این دختر و پسر در شعبه 84 دادگاه کیفری استان تهران از سوی پنج قاضی عالی رتبه محاکمه شدند. در ابتدای جلسه دادگاه مادربزرگ فاطمه و برادر کوچکش خواستار قصاص امیر شدند و  دختر را بخشیدند.


امیر وقتی در جایگاه ایستاد، در آخرین دفاع گفت: از طریق فیس‌بوک با فاطمه آشنا شدم. او به من می‌گفت که پدرش خیلی وی را اذیت می‌کند. از آنجا که می‌خواستم با او ازدواج کنم وقتی شنیدم پدرش با ازدواجمان مخالف است، خیلی ناراحت شدم و فاطمه پیشنهاد داد که پدرش را به قتل برسانم.


وی افزود: عصر روز حادثه فاطمه با من تماس گرفت و گفت در ورودی خانه‌شان را باز می‌گذارد تا من وارد شوم. من هم طبق نقشه به خانه‌شان رفتم، ابتدا پدرش را با چاقو کشتم سپس قرار شد برادر کوچکش را نیز بکشم اما برادرش در اتاق پدرش نبود!


آن روز شیشه مصرف کرده بودم. حالت عادی نداشتم و تحت تأثیر حرف‌های فاطمه قرار گرفتم و دست به این جنایت زدم. فاطمه نیز وقتی برای آخرین دفاع پشت تریبون رفت، گفت: بشدت از قتل پدرم پشیمانم. آن زمان نمی‌دانستم که چه‌کار می‌کنم.


پنج قاضی عالی رتبه در پایان جلسه دادگاه امیر را به قصاص نفس و فاطمه را به زندان محکوم کردند و این حکم در شعبه دیوان عالی کشور تأیید شد. اما خانواده امیر توانستند با پرداخت 53 میلیون تومان دیه 40 سال نماز و روزه قضای قربانی جنایت را ادا کنند و پسرشان را که در آستانه اعدام قرار گرفته بود، نجات دهند.


صبح دیروز امیر تنها به لحاظ جنبه عمومی جرم در شعبه دهم دادگاه کیفری یک استان تهران به ریاست قاضی قربان‌زاده و دو قاضی مستشار تحت محاکمه قرار گرفت. امیر وقتی پشت تریبون ایستاد، گفت: آن زمان از طریق فیس‌بوک با فاطمه آشنا شدم، هرازگاهی به ملاقات وی می‌رفتم. از آنجا که سرباز بوده و به مرخصی آمده بودم، روز حادثه فاطمه به من گفت پدرش را بکشم! من هم چون مواد مصرف کرده بودم و حالت عادی نداشتم تحت تأثیر حرف‌های وی قرار گرفتم و به خانه‌شان رفتم پدرش را با چاقو به قتل رساندم و سپس فاطمه گفت که وانمود می‌کند سه مرد نقابدار به خانه‌شان آمده‌اند و پدرش را به قتل رسانده‌اند. باور کنید آن روز حالت عادی نداشتم و نمی‌دانستم که دست به چه جنایتی می‌زنم، حالا بشدت پشیمانم و می‌خواهم بعد از آزادی‌ام به خدمت سربازی بروم و خیلی دوست دارم که هرچه زودتر خواهر کوچکم را که چهار سال بیشتر ندارد، در آغوش بگیرم و بنابراین تقاضای عفو و بخشش دارم.


بنابه این گزارش، در پایان سه قاضی عالی رتبه با هم وارد شور شدند و امید را به لحاظ جنبه عمومی جرم به زندان محکوم کردند.


 اخبار حوادث  -  ایران 


ویدیو مرتبط :
دختر جوانی که بخاطر گوشی موبایلش از یک قدمی مرگ گذشت!

خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :

دستگیری جوانی که ۱۱ سال پیش پدر دختر مورد علاقه اش را کشت



جوانی که ۱۱ سال قبل پدر دختر مورد علاقه اش را از پا درآورده بود بعد از سال ها زندگی مخفیانه سرانجام سردی دستبند پلیس را بر دستانش احساس کرد.

 

خراسان:  جوانی که ۱۱ سال قبل پدر دختر مورد علاقه اش را از پا درآورده بود بعد از سال ها زندگی مخفیانه سرانجام سردی دستبند پلیس را بر دستانش احساس کرد. به گزارش خراسان اولین برگ از این پرونده که گواهی فوت مردی ۵۵ ساله به نام حسین بود روز ۱۶ تیر سال ۸۰ تکمیل شد. پیکر نیمه جان این مرد در حالی که در یکی از خیابان های مرکزی شهر افتاده بود توسط چند رهگذر به بیمارستان منتقل شد.

 

آثار متعدد کبودی روی بدن حسین به خوبی مشهود بود و شواهد از ضرب و جرح او به وسیله جسمی سخت خبر می داد. با این حال در شرایطی که علایم حیاتی ضعیفی در او مشاهده می شد پزشکان تلاش های خود را برای نجات وی آغاز کردند اما ساعتی بعد حسین به دلیل شدت ضرباتی که به سرش وارد شده بود روی تخت بیمارستان جان باخت. در پی مرگ این مرد با شکایت خانواده وی تحقیقات برای رازگشایی از علت مرگ وی آغاز شد. تحقیق از افرادی که او را به بیمارستان منتقل کرده بودند حاکی از آن بود دقایقی قبل جوانی قوی هیکل با وی درگیر شده و بعد از زدن چند ضربه چوب بر سرش از آن جا فرار کرده است.

 

این افراد نتوانسته بودند شماره پلاک موتورسیکلت فرد ضارب را به خاطر بسپارند اما این جوان هنگام فرار یک لنگه کفشش را جا گذاشته بود و این تنها سرنخ از عامل این جنایت بود. از سوی دیگر خانواده حسین نیز اطلاعات تازه ای در اختیار پلیس گذاشتند که مسیر تحقیقات را روشن کرد. دختر حسین در این باره گفت: مدت ها قبل پسری به نام مرتضی نسبت به من ابراز علاقه کرد و به خواستگاری ام آمد اما چون او جوان خوش نامی نبود، پدرم به او جواب رد داد. با این حال مرتضی بر خواسته اش پافشاری می کرد و چند مرتبه دیگر به خانه مان آمد اما باز هم با مخالفت پدرم روبه رو شد. رفت وآمدهای مرتضی مدتی ادامه داشت تا این که به تدریج تبدیل به مزاحمت شد.

 

او می گفت هر طور شده با من ازدواج می کند و هیچ چیز نمی تواند مانعش شود. او حتی چند مرتبه نیز با پدرم درگیر شد اما از مدتی قبل دیگر خبری از او نشد. اطلاعاتی که این دختر به پلیس اعلام کرد باعث ثبت نام مرتضی به عنوان اولین مظنون پرونده شد. زمانی که ماموران برای بررسی رابطه مرتضی با مرگ حسین به خانه پدری او رفتند معلوم شد او از چند روز قبل به محل نامعلومی رفته است و هیچ کس نیز از وی اطلاعی ندارد. این موضوع ظن پلیس را نسبت به مرتضی تقویت کرد و باعث ادامه یافتن تجسس ها شد.

 

در این میان مطابقت لنگه کفش به جامانده از ضارب با لنگه کفشی که در خانه پدری مرتضی کشف شده بود سبب شد جای تردیدی در قاتل بودن وی باقی نماند. با این حال مرتضی هیچ ردی از خود به جا نگذاشته بود. به این ترتیب بعد از مدتی پرونده با بی نتیجه ماندن تحقیقات به بایگانی سپرده شد. ۱۱ سال بعد از مرگ حسین، افسران آگاهی به اطلاعاتی دست یافتند که نشان می داد مرتضی به شمال کشور گریخته است و در یکی از شهرها به طور مخفیانه زندگی می  کند. به این ترتیب گروهی از ماموران با اخذ نیابت قضایی راهی این شهر شدند و مرتضی را که با دیدن پلیس قصد فرار داشت دستگیر کردند. او در جریان بازجویی های مقدماتی اتهام قتلی را که ۱۱ سال قبل مرتکب شده بود پذیرفت و گفت تصمیمی برای کشتن پدر دختر مورد علاقه اش نداشته اما در یک لحظه عصبانیت از او قاتل ساخته است. براساس این گزارش هم اکنون این مرد در بازداشت به سر می برد و پرونده اتهامی وی در مجتمع قضایی بعثت در دست بررسی است.... / خراسان