اخبار


2 دقیقه پیش

عکس: استهلال ماه مبارک رمضان

همزمان با آغاز ماه مبارک رمضان جمعی از کارشناسان حوزه نجوم همراه با نماینده دفتر استهلال مقام معظم رهبری عصر دوشنبه هفدهم خرداد برای رصد هلال شب اول ماه مبارک رمضان بوسیله ...
2 دقیقه پیش

تا 20 سال آینده 16 میلیون بیکار داریم

وزیر کشور گفت: در نظام اداری فعلی که می‌تواند در ۱۰ روز کاری را انجام دهد، در ۱۰۰ روز انجام می‌شود و روند طولانی دارد که باید این روند اصلاح شود. خبرگزاری تسنیم: عبدالرضا ...

شبیخون پلیس به باجگیران سیاه از دختران جوان



اخبار ,اخبار حوادث ,باجگیران سیاه از دختران جوان

 

اخبار حوادث - در 3 عملیات همزمان در کرمان صورت گرفت
شبیخون پلیس به باجگیران سیاه از دختران جوان

شکارچیان دختران جوان درکرمان که با فیلمبرداری‌های سیاه قصد باجگیری میلیونی داشتند در سه شبیخون همزمان پلیس دستگیر شدند.

غروب 19 بهمن‌ماه سال گذشته چندین خودروی عبوری در حاشیه کرمان دختر جوانی را دیدند که هراسان و با چهره‌ای وحشت‌زده از آنان کمک می‌خواست.


دختر گریان از راننده‌ها خواست با پلیس تماس بگیرند، دقایقی نگذشته بود که تیمی از مأموران کلانتری خود را به این دختر رساندند و در جریان سرنوشت سیاه وی قرار گرفتند که در دام گروهی شیطان صفت‌ افتاده بود.


دختر 22 ساله که صدایش می‌لرزید به افسر پلیس گفت: چند ساعت پیش در یکی از خیابان‌های اصلی کرمان می‌خواستم به مرکز شهر بروم که یک پراید سفید رنگ با دو سرنشین مرد و یک زن جوان جلوی پایم توقف کردند و من نیز سوار شدم. راننده چهره بسیار آرام و متینی داشت، مرد جوان که صندلی جلو نشسته بود قیافه‌اش نشان می‌داد دانش‌آموز باشد و صندلی عقب هم زن جوانی نشسته بود.


وی در ادامه افزود: هنوز چند صد متری نرفته بودیم که راننده گفت به‌خاطر شلوغی و ترافیک خیابان، از راه دیگری می‌خواهد برود، من هم از روی ناچاری قبول کردم. آن خیابان خلوت بود و من به بیرون نگاه می‌کردم که ناگهان احساس کردم چیزی به صورتم پاشیده شد، چشمانم بشدت می‌سوخت و نمی‌توانستم ببینم چه اتفاقی در حال رخ دادن است. زن جوان که کنارم نشسته بود شروع به ناسزاگویی کرد و جوانی که جلو نشسته بود به عقب آمد و با تهدید قمه سرم را زیر صندلی برد و تهدید کرد اگر صدایم درآید مرا خواهد کشت.


دختر جوان ادامه داد: نمی‌دانستم قرار است چه بلایی سرم بیاید و التماس می‌کردم تا رهایم کنند ولی آنان قمه را روی گردنم گذاشته بودند و تهدید می‌کردند، به جایی رسیدیم که هیچ اثری از جاده و انسان نبود، فکر می‌کنم منطقه کوهستانی بود. مردان جوان به همراه زن مسافر که همدستشان بود پول، طلا، تلفن همراه، کارت بانکی و هر چیزی که همراه داشتم را از من گرفتند سپس مرا بشدت آزار دادند.


قربانی حادثه افزود: زن جوان نیز به دو مرد دستور می‌داد از صحنه التماس‌هایم فیلم بگیرند. هوا در حال تاریک شدن بود و آنان می‌خواستند مرا همان جا رها کنند که زهرا -‌ همدست دو پسر- لباس‌هایم را با لباس‌های خودش عوض کرد سپس آنها مرا به حاشیه شهر رساندند و رفتند.


با ادعاهای تکاندهنده دختر جوان، پرونده برای رسیدگی تخصصی در اختیار تیمی از پلیس آگاهی کرمان قرار گرفت و آنان با توجه به حساسیت ماجرا تجسس‌های میدانی خود را با فرماندهی سرهنگ کارآگاه «هوشنگ‌پور رضاقلی» آغاز کردند و ابتدا با چهره نگاری موفق شدند چهره فرضی آنها - دو مرد و یک زن تبهکار- را به‌دست آورند.


هنوز چند ساعتی از تجسس‌ها نگذشته بود که خانواده دختر جوان با پلیس تماس گرفتند و ادعا کردند اعضای باند با آنان تماس گرفته‌اند و با تهدید به انتشار فیلم‌های صحنه‌های شکنجه این دختر درخواست چند میلیون تومان پول کرده‌اند.


با این سرنخ کارآگاهان شماره تلفنی که با خانه دختر جوان تماس گرفته شده بود را تحت ردیابی قرار دادند ولی تلاش آنان بی‌نتیجه ماند زیرا بررسی‌ها نشان می‌داد اعضای این باند با استفاده از مدارک شناسایی سرقتی و جعلی سیمکارت‌های اعتباری تهیه کرده‌اند و با استفاده از آن دست به تهدید و اخاذی از قربانی‌شان می‌زنند.


10 روز از این ماجرا می‌گذشت و کارآگاهان سایه به سایه در تعقیب اعضای باند بودند تا این که موفق به شناسایی یکی از آنان به‌نام «یاسر» 24 ساله شدند و بدین ترتیب با زیر نظر گرفتن وی سایر همدستانش را نیز ردیابی کردند و در سه شبیخون همزمان زن سنگدل و دو شیطان را دستگیر و در بازرسی از مخفیگاه‌هایشان اموال دختر جوان را نیز پیدا کردند. یاسر در بازجویی‌ها وقتی قربانی‌اش را مقابل خود دید، گفت: من به همراه «محمد» و «زهرا» تصمیم به زورگیری گرفته بودیم، بنابراین برای این‌که بتوانیم نقشه‌هایمان را به اجرا بگذاریم با تغییر پوشش‌مان، لباس‌های‌شیک پوشیدیم که وقتی کسی را سوار می‌کنیم به ما شک نکند.


وی در ادامه افزود: پیش از شروع زورگیری‌ها افشانه گاز اشک‌آور و قمه تهیه کردیم، سپس وارد عمل شدیم و در ابتدا از دو زن جوان با استفاده از همین شیوه و شگرد سرقت کردیم ولی آنها را خیلی زود رها کردیم ولی در اجرای سومین نقشه وسوسه سیاه به جانمان افتاد. مرد تبهکار گفت: با توجه به این‌که متوجه شده بودیم قربانی‌مان جزو خانواده‌های بافرهنگ کرمان است این بار تصمیم گرفتیم با تهدید به انتشار فیلم از خانواده‌اش اخاذی کنیم که موفق به این کار نشدیم. زهرا 24 ساله که یکی دیگر از اعضای این باند است در بازجویی‌ها گفت: من از مدت‌ها پیش به شیشه اعتیاد پیدا کرده‌ام و مدتی است که با یاسر و محمد آشنا شده‌ام، با توجه به این‌که برای هزینه اعتیادم نیاز به پول داشتم، به آنها پیشنهاد دادم دست به زورگیری بزنیم. وی افزود: من در زورگیری‌ها نقش اساسی داشتم و صندلی عقب می‌نشستم که طعمه‌هایمان به ما شک نکنند و با به‌دست آوردن پول و طلاها، آنها را بین خودمان تقسیم می‌کردیم.


زن تبهکار ادامه داد: من در آخرین شکارمان فیلمبرداری می‌کردم تا روزی از خانواده این دختر اخاذی کنیم. سرهنگ کارآگاه هوشنگ‌پور رضاقلی، رئیس پلیس آگاهی استان کرمان درباره این پرونده به شوک گفت: اعضای این باند با ترکیبی عادی و فریبنده طعمه‌های خود را سوار می‌کردند و آنان را با تهدید قمه به حاشیه شهر می‌کشاندند و نقشه خود را به اجرا می‌گذاشتند.


سرهنگ پوررضا‌قلی افزود: با توجه به حساسیت ماجرا تیمی ویژه وارد عمل شد و پس از 10 روز تجسس‌های میدانی موفق به ردیابی یکی از اعضای این باند شده و سرانجام در سه عملیات همزمان هر سه تبهکار دستگیر شدند. رئیس پلیس آگاهی استان کرمان خاطرنشان کرد: اعضای این باند در بازجویی‌ها اعتراف کردند که قصد داشتند فعالیت‌های تبهکاری خود را به‌صورت سریالی ادامه داده و افراد بی‌گناه دیگری را نیز هدف نیت سیاه خود قرار دهند.
سرهنگ‌ پوررضا‌قلی در پایان گفت: با توجه به شناسایی طعمه‌های این باند و تکمیل تحقیقات، پرونده آنان برای رسیدگی تخصصی و صدور کیفرخواست در اختیار بازپرس دادسرای کرمان قرار گرفت.
 اخبار حوادث - روزنامه ایران


ویدیو مرتبط :
دوربین مخفی ترسناک پلیس و دختران جوان!!

خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :

دام سیاه یک فوتبالیست برای دختران جوان




اخبار  حوادث - دام سیاه یک فوتبالیست برای دختران جوان

جوان فوتبالیست كه به كمین دختران دانش‌‌‌آموز می‌نشست پس از 5 ماه زندگی زیرزمینی‌ دستگیر شد.دختران همكلاسی كه در دام این تبهكار شوم افتاده بودند از ترس انتشار فیلم‌های سیاه و تهدید به اسیدپاشی تحت سلطه خواستگار فوتبالیست قرار می‌گرفتند.

اواخر تیرماه سال جاری دختر 15 ساله‌ای با مراجعه به دادسرای بعثت تهران سرنوشت سیاهی را پیش روی بازپرس غفاری بازگو كرد و گفت: از یك سال پیش در مسیر مدرسه با پسری به نام آرش 22 ساله آشنا شدم.

هر از گاهی با هم تلفنی حرف می‌زدیم تا این‌كه با اصرارش سر قرار رفتم و آرش با ابراز علاقه زیادی گفت می‌خواهد به خواستگاری‌ام بیاید. دوستی من و آرش پنهانی بود و این كه پدر و مادرم را در جریان قرار بدهم خیلی سخت بود تا این‌كه دل به دریا زدم و ماجرای خواستگاری آرش از من را به آن‌ها گفتم اما پدر و مادرم اجازه ندادند آرش با خانواده‌اش مهمانمان باشد.

پدر و مادرم می‌گفتند من كم سن و سال هستم و باید ادامه تحصیل بدهم و هنوز زود است كه بخواهم ازدواج كنم. زمانی كه موضوع مخالفت خانواده‌ام را به آرش گفتم، وی ادعا كرد صبر می‌كند تا رضایت خانواده‌ام را بگیرم.

وی به اندازه‌ای چرب‌زبان و مهربان بود كه توانست خیلی زود اعتماد مرا به خود جلب كند و به خلوتگاه بكشاند و تسلیم خواسته‌های پلیدش كند.وقتی از آرش شنیدم از من فیلم سیاه تهیه كرده است باور نمی‌كردم با یك ابلیس روبه‌رو هستم، از آن روز به بعد وی با تهدید مرا تحت سلطه قرار داد و هر چه دستور می‌داد باید انجام می‌دادم.

دختر نوجوان ادامه داد: اواخر تیرماه بود كه خانه خواهرم مهمان بودم، آرش با من تماس گرفت و گفت نیاز شدیدی به پول دارد، خواست برایش پول تهیه كنم. همانجا بود كه طلاهای خواهرم را دیدم و وسوسه شدم، طلاها كه سه النگو، گوشواره، گردنبند و انگشتر بود را برداشتم و از ترس آبرویم به آرش دادم، تا دست از سرم بردارد،

 

زمانی كه طلاها را گرفت گفت با حل شدن مشكلاتش طلاها را بر می‌گرداند، من ساده‌لوح هم باورم شد و پس از مدتی كه سراغ طلاها را گرفتم، با نیشخندی گفت طلای چی؟وقتی گفتم شكایت می‌كنم نه تنها گفت فیلم‌ها را پخش می‌كند حتی مرا تهدید به اسیدپاشی كرد. آنجا بود كه تصمیم گرفتم موضوع را برای مادرم و پلیس بگویم.

بازپرس غفاری با شنیدن ادعاهای این دختر دستور داد تیمی از پلیس برای ردیابی و دستگیری آرش وارد عمل شوند.همزمان با تحقیقات میدانی مشخص شد همكلاسی‌های این دختر نیز با همین شیوه در دام آرش گرفتار شده‌اند و پسر تبهكار با پرسه‌زنی در اطراف دبیرستان دخترانه‌ای در محدوده جوادیه تهران به شكار طعمه‌هایش دست می‌زند.

دختر 15 ساله دیگری كه در دام این تبهكار افتاده بود، درباره تراژدی تلخ زندگی‌اش به بازپرس پرونده گفت: از طریق همكلاسی‌ام با آرش آشنا شدم، در بین مسیر مدرسه هرازگاهی با وی قرار ملاقات داشتم، تا این‌كه یك روز با من تلفنی حرف زد و به اصرار مرا به خانه‌شان دعوت كرد. وقتی خانه‌شان رفتم تنها بود، دیدم خیلی غمگین و ناراحت است وقتی پرسیدم چرا اینقدر آشفته و پریشان است ادعا كرد نیاز مبرم به پول دارد،

 

به یكی از دوستانش بدهكار است و هر چه زودتر باید پول وی را فراهم كند بنابراین از من كمك خواست.من هم چون به وی علاقه‌مند و وابسته شده بودم و تحمل دیدن ناراحتی‌‌هایش را نداشتم به خانم دوستم رفتم و به بهانه این‌كه می‌خواهم به جشن تولد بروم، طلاهای دوستم را امانت گرفتم و به آرش دادم تا برود مشكلش را حل كند.

زمانی كه آرش انگشتر و گوشواره دوستم را گرفت قرار شد فردای آن روز آن‌ها را برگرداند اما روزها و هفته‌ها گذشت و خبری از طلای دوستم نشد. وقتی طلاها را خواستم ناگهان مرا تهدید به اسیدپاشی كرد و گفت فیلم سیاهی را كه از من گرفته بین همكلاسی‌هایم و بستگان پخش خواهد كرد.

آنجا بود كه فهمیدم در دام یك تبهكار افتاده‌ام و از ترس این‌كه مبادا این شیاد از خانواده‌ام باجگیری كند به ناچار موضوع را با مادرم در میان گذاشتم و تصمیم به شكایت گرفتیم.در ادامه تحقیقات مأموران پی بردند آرش دختران دانش‌آموز زیادی را اغفال و پس از خواستگاری‌های زیركانه به بهانه‌های مختلف آنان را وادار كرده از خانه‌هایشان دست به سرقت طلاجات بزنند و پس از این‌كه نقشه شومش را اجرا كرده با تهدید به اسیدپاشی و انتشار فیلم‌های سیاه، آن‌ها را وادار به سكوت كرده است.

با توجه به سرنخ‌های به دست آمده، پلیس برای دستگیری این تبهكار شوم وارد عمل شد و در حالی كه تجسس برای شناسایی مخفیگاه وی ادامه داشت در 29 آبان ماه سال جاری دختر جوانی در تماس تلفنی با‌ كلانتری 108 نواب گفت: پسری به‌نام بهروز معروف به آرش چند وقت پیش با نیرنگ و چرب‌زبانی وی را فریب داده و طلاهایش را به سرقت برده‌است.

 هم‌اكنون پسر تبهكار در خانه‌شان است و وی را به بهانه واهی سرگرم كرده است.دقایقی بعد تیمی از مأموران تجسس كلانتری به این خانه در محدوده خیابان نواب رفتند و در یك عملیات غافلگیرانه آرش را دستگیر كردند.

در ادامه تحقیقات مشخص شد آرش همان شكارچی تحت‌تعقیبی است كه دختران همكلاسی را فریب داده و ماه‌هاست فراری شده است.خیلی زود مشخص شد بهروز همان آرش خواستگار دختران همكلاسی است و در تحقیقات میدانی پرده از جزئیات اقدامات تبهكارانه وی برداشته شد.

آرش در بازجویی‌ها جرمش را به گردن گرفت و گفت در این پنج ماه در خانه مجردی دوستش در محله نواب زندگی زیرزمینی‌‌ای داشته است.سرانجام پس از پنج ماه، زندگی زیرزمینی این تبهكار شوم پایان یافت.

گفت‌وگو با جوان فریبكار
بهروز معروف به آرش، جوان فریبكاری است كه با زورگیری‌های زنجیره‌ای از دختران دانش آموز دست به اخاذی‌های طلایی می‌زد.

با دختران دانش‌آموز چگونه آشنا می‌شدی؟
اطراف دبیرستان پرسه می‌زدم و به‌راحتی جلو می‌رفتم و شماره می‌دادم.

خواسته‌ات از دختران دانش‌آموز چه بود؟
خواسته‌ای نداشتم.

می‌گویند آن‌ها را وادار به سرقت طلاجات از خانه‌هایشان كردی؟
من وادار نكردم، تنها مشكلاتم را با آنان در میان می‌گذاشتم و آن‌ها خودشان طلا‌هایشان را به من می‌دادند.

پس چرا تهدیدشان می‌كردی؟
تهدیدی در كار نبود، دروغ می‌گویند فقط زمانی كه طلاهایشان را می‌خواستند می‌گفتم فعلاً ‌نمی‌توانم آن‌ها را برگردانم.

طلاها را چه كار می‌كردی؟
به جای قرض‌هایم پس دادم.

چه قرضی؟
مقداری قرض داشتم پس دادم و بقیه را خرج خودم كردم، یك موتور هم خریدم.

كار می‌كنی؟
فعلاً كاری ندارم اما قبلاً در یك مغازه مانتوفروشی می‌كردم و قبل از آن هم عضو تیم جوانان
آبی‌پوشان پایتخت بودم.

فوتبالیست هم بودی؟ چه شد كه به اینجا رسیدی؟
بله پول نداشتم به ناچار از تیم بیرون آمدم و در مانتوفروشی كاری برای خودم دست و پا كردم.

چرا زمان دستگیری دروغگویی كردی؟
ترسیدم شناسایی شوم.

یعنی اینقدر سابقه‌دار و معروف هستی؟
(سكوت می‌كند) آبرو دارم.

این مدت كجا مخفی شده بودی؟
خانه دوستم وحید بودم.

وحید هم در این اخاذی‌ها نقش داشت؟
بله، آخرین سرقتی كه از دختر جوانی داشتیم و من دستگیر شدم با نقشه وحید بود.
اخبار حوادث - روز نامه ایران