اخبار


2 دقیقه پیش

عکس: استهلال ماه مبارک رمضان

همزمان با آغاز ماه مبارک رمضان جمعی از کارشناسان حوزه نجوم همراه با نماینده دفتر استهلال مقام معظم رهبری عصر دوشنبه هفدهم خرداد برای رصد هلال شب اول ماه مبارک رمضان بوسیله ...
2 دقیقه پیش

تا 20 سال آینده 16 میلیون بیکار داریم

وزیر کشور گفت: در نظام اداری فعلی که می‌تواند در ۱۰ روز کاری را انجام دهد، در ۱۰۰ روز انجام می‌شود و روند طولانی دارد که باید این روند اصلاح شود. خبرگزاری تسنیم: عبدالرضا ...

سدی برای ارتباط پنهانی



اخبار,اخبار امروز,اخبار جدید

پایانی تلخ برای یک رابطه شیطانی. زن جوان و پسرعمویش که برای این ارتباط نقشه قتل شوهر فرزانه را اجرا کردند، خیلی زود دستگیر شدند و پس از محاکمه در دادگاه کیفری به مجازاتی سنگین محکوم شدند. دو متهم در جلسه محاکمه قتل را گردن یکدیگر انداختند.

سکانس اول
زن جوان دیگر نمی توانست با سعید زندگی کند. با اصرار خانواده اش با او ازدواج کرده بود و ورود بچه به زندگی شان رابطه آنها را سردتر از قبل کرده بود. فرزانه به پسرعمویش جواد علاقه داشت و به ارتباطش با او ادامه داد. آنها برای رسیدن به هم با سدی به نام سعید روبه رو بودند. فرزانه خیلی تلاش کرد تا همسرش را راضی به جدایی کند اما سعید به او علاقه مند بود. وقتی فرزندی را از بهزیستی به خانه آوردند دیگر تلاش هایش رنگ باخت و تصمیم به قتل سعید گرفت. موضوع را با جواد در میان گذاشت و او را راضی کرد در این جنایت کمکش کند.

بر اساس نقشه شامگاه 22 اسفند سال 91، فرزانه ترامادول، متادون و سیانور را در لیوان دوغ حل کرد و به شوهرش خوراند، سپس با همدستی جواد، او را خفه کرد.

متهمان خیلی زود دستگیر شدند و در بازجویی ها به قتل اعتراف کردند. پس از تکمیل تحقیقات، بازپرس هر 2 متهم را مجرم شناخت و برای آنها به اتهام مشارکت در قتل تقاضای مجازات کرد. اما دادیار اظهار نظر اتهام فرزانه را معاونت در قتل تشخیص داد، دادگاه عمومی پرونده را بررسی کرد و اتهام مشارکت را برای فرزانه مورد تائید قرار داد.

سکانس دوم
پرونده سرانجام با صدور کیفرخواست برای محاکمه به شعبه 71 دادگاه کیفری استان تهران فرستاده شد و متهمان به ریاست قاضی عزیزمحمدی پای میز محاکمه قرار گرفتند. در ابتدای جلسه دادگاه، نماینده دادستان با تشریح کیفرخواست گفت: جواد 20 ساله متهم است شامگاه 12 اسفند 90 با همدستی فرزانه 28 ساله شوهر او به نام سعید را در خانه شان کشته و سپس جنازه اش را در بیابان های قرچک ورامین رها کرده است. اکنون با توجه به مدارک موجود در پرونده برای جواد به جرم قتل و برای فرزانه به اتهام معاونت در جنایت اشد مجازات می خواهم.سپس وکیل اولیای دم در جایگاه ویژه ایستاد و به نمایندگی از مادر قربانی که به خاطر کهولت سن در دادگاه حاضر نشده بود برای متهمان درخواست قصاص کرد.

رئیس دادگاه با تفهیم اتهام به جواد از او خواست به دفاع از خود بپردازد که پسر جوان گفت: فرزانه، دخترعموی من بود. ابتدا به صورت پیامکی با هم ارتباط داشتیم و او از مشکلات زندگی اش تعریف می کرد. کم کم به من نزدیک تر شد و گفت از من خوشش می آید و شوهرش، او را درک نمی کند. او چند بار هم دست به خودکشی زده بود. فرزانه به من ابراز علاقه کرد و گفت می خواهد با من ازدواج کند، سپس موضوع قتل شوهرش را مطرح کرد، به من گفت بیا او را با هم بکشیم. من ابتدا طفره رفتم اما بعد از چند بار گفتن او، بالاخره قبول کردم. روز حادثه قبل از این که وارد خانه مقتول شوم مشروب خوردم، بعد فرزانه به من گفت می توانم وارد خانه شوم. داخل که رفتم دیدم شوهر فرزانه وضع خوبی ندارد و نیمه هوشیار است. فرزانه گفت به او دارو داده است. از پشت سر به او حمله کرده و با ظرف مسی به سرش کوبیدیم . او مقاومت کرد به همین خاطر پارچه ای دور گلوی او پیچیده و خفه اش کردیم. باور کنید فرزانه خودش سعید را کشت و من به خاطر علاقه ای که به او داشتم قتل را گردن گرفتم.

سکانس سوم
بعد از دفاعیات جواد، نوبت به فرزانه رسید تا از خود دفاع کند. زن جوان با رد اتهامش گفت: 13 ساله بودم که پدرم مرا به اجبار به عقد مردی درآورد. به این مرد هیچ علاقه ای نداشتم. بعد از مدتی متوجه شدم که نمی توانم بچه دار شوم. شوهرم طلاقم داد. دو ماه از طلاقم گذشته بود که در خیابان با سعید آشنا شدم. او به من پیشنهاد ازدواج داد و من ماجرای زندگی ام را برایش تعریف کردم و گفتم به خاطر نازایی شوهرم طلاقم داده است. چند ماه از این ماجرا گذشته بود که به خواستگاری ام آمد و با هم ازدواج کردیم. اما یک سال بعد از ازدواج مان فهمیدم که سعید معتاد است. من بارها از سعید خواسته بودم مواد را ترک کند، اما قبول نمی کرد. سر همین موضوع با هم مشکل داشتیم تا این که دو سال بعد از ازدواجمان توافقی از هم جدا شدیم. سعید اما دو ماه بعد دوباره از من خواست تا با هم زندگی کنیم. قرار شد یک بچه را به فرزندخواندگی قبول کنیم. من و سعید یک دختر سه روزه را از پرورشگاه تحویل گرفتیم اما وضع زندگی مان بهتر نشد.

از رفتارهای سعید خسته شده بودم. پسرعمویم برایم پیامک های عاشقانه می فرستاد. من هم با او درددل کردم و گفتم از زندگی ام راضی نیستم، به همین خاطر پس از مدتی نقشه سر به نیست کردن شوهرم را مطرح کرد. ما هر 2 می دانستیم که نمی توانیم با هم ازدواج کنیم. قرار گذاشته بودیم پس از قتل شوهرم، پنهانی با هم زندگی کنیم.

سکانس پایانی
او در پاسخ به پرسش قاضی درباره سرنوشت دخترخوانده اش گفت: او دخترخوانده ام نیست دختر خودم است. من او را مانند دختر خودم دوست داشتم اما از وقتی که به اتهام قتل بازداشت شدم بهزیستی او را از من گرفت و حالا در پرورشگاه نگهداری می شود. در دوسالی که در زندان بودم حتی یک بار هم با او تلفنی صحبت نکردم . من به خاطر یک اشتباه همه زندگی ام را که دخترم بود از دست دادم. پس از آخرین دفاعیات متهمان و وکلای آنها پنج قاضی جنایی برای صدور رأی دادگاه وارد شور شده و جواد را مجرم شناخته و به قصاص و شلاق محکوم کردند و فرزانه را از اتهام مشارکت در قتل تبرئه و به جرم معاونت در قتل به ١٥ سال حبس و ٩٩ ضربه شلاق محکوم کردند.

هشدار
همسرکشی یکی از جرایم مهم و قابل توجه جوامع مختلف است که کارشناسان همواره درباره علل بروز این معضل و راه های پیشگیری و کاهش این آسیب اجتماعی و تبعاتش که امنیت روحی، روانی جامعه را خدشه دار می کند هشدار می دهند. تا سال ها قبل اگر در مورد همسرکشی بحث می شد موضوع قتل زنان به دست مردان بود، اما طی سال های گذشته با رشد چشمگیر قتل مردان به دست زنان روبه رو بودیم. شوهرکشی در حال حاضر به یک معضل تبدیل شده و وقوع قتل به روش های خشن به دست زنان حکایت از عمق این فاجعه دارد. به گفته جرم شناسان به طور معمول زنانی دست به قتل همسر می زنند که در کنار او احساس خوشبختی و رضایت نمی کنند. بنابراین در تداوم یک نارضایتی مزمن دست به جنایت زده یا دسیسه قتل می چینند. این زنان پس از دستگیری خیانت و اعتیاد همسر و مشکلات قانونی برای طلاق از شوهر را علت جنایت خود اعلام می کنند. زنان کمتر خود مرتکب قتل می شوند و در بیشتر پرونده ها با فریب مردی از او برای ارتکاب جنایت کمک می گیرند. در پرونده های شوهر کشی مردان قربانی توطئه ای زنانه می شوند و یک مرد به قتل می رسد و مرد دیگری پای چوبه دار می رود.

سرهنگ بیات از کارشناسان معاونت اجتماعی پلیس در این زمینه می گوید: افزایش میزان تضادها و مرز آزادی افراد گاه به سطحی از اختلاف تبدیل می شود که هریک از زوجین به دنبال راه حلی برای خلاصی از وضع موجود و رسیدن به خواسته های خود بوده و در شرایطی که راه های متعددی برای خروج مردان از بن بست های متصور، وجود دارد، زنان گرفتار در برزخ تضادها و محدودیت ها، در پی تخلیه احساسات شدید علیه شوهرانشان، به فکر راهی برای نجات خود از جمله از میان برداشتن همسر خود می افتند. در این شرایط ظهور «عشق جایگزین» برای پرکردن خلأ های عاطفی و شکل گیری روابط نامشروعی که همراه با عذاب وجدان است، مسیر این افراد را به جایی می رساند که به طراحی نقشه قتل روی می آورند.

اخبار حوادث  - جام جم

 


ویدیو مرتبط :
اولین سدی که در اطراف تهران خشک شد!

خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :

كودك 2/5 ساله، قربانی ارتباط پنهانی



 

 

  كودك ۵/۲ ساله، قربانی ارتباط پنهانی

 

مرد قاچاقچی برای آن كه ارتباط پنهانی اش با مادر كودك برملا نشود، مرگ كودك ۵/۲ ساله را رقم زد. روند رسیدگی به این پرونده هنگامی در دستور كار كارآگاهان جنایی آگاهی شهریار قرار گرفت كه عصر جمعه گذشته زنی سراسیمه وارد پاسگاه زركان شد و راز جنایتی هولناك را فاش كرد. ماموران پس از آرام كردن زن جوان، به تحقیق از او پرداختند.

زن جوان در تشریح ماجرا به پلیس گفت: مردی شرور پسر ۵/۲ ساله ام را كشت و زندگی ام را تباه كرد. ماجرا ۴ روز پیش هنگامی اتفاق افتاد كه من و پسر ۲ سال و نیمه ام در خیابان منتظر تاكسی بودیم كه یك خودروی سواری مقابلمان توقف كرد و سوار شدیم.

 

● ردپای ۲ شرور

وی ادامه داد: پس از طی مسافتی، راننده تغییر مسیر داد كه به وی اعتراض كردم. در همین موقع مردی كه كنار راننده نشسته بود، با چاقو مرا تهدید كرد و خواست آرام بگیرم. پسرم بشدت ترسیده بود و گریه می كرد. او را آرام كردم و محكم در آغوشم گرفتم.

راننده به سرعت خود افزود و بعد از یك ساعت، مقابل یك دامداری متروكه در حومه شهر توقف كرد. زن شاكی تصریح كرد: آنها مرا كتك زدند با زور بچه ام را از من جدا كردند هر دو مرا مورد آزار و اذیت قرار دادند.

زن شاكی یادآور شد: پس از چند ساعت در حالی كه هیچ خبری از فرزندم نداشتم، قفل در اتاقك دامداری باز شد و آن دو مرد وارد شدند.

از آنها سراغ فرزندم را گرفتم كه گفتند فرزند مرا كشته اند، زن جوان تصریح كرد: آنها دوباره مرا كتك زدند و بعد با خودرو از آن محل دور شدند و در خیابان مرا رها كرده، متواری شدند.

در پی این شكایت، ماموران موضوع را به قاضی طاووسی، دادستان عمومی و انقلاب شهریار اطلاع دادند و در این رابطه پرونده ای تشكیل شد.

به این ترتیب، تیم تحقیق به سرپرستی سرهنگ عبدالله زاده پاشاكی، رئیس آگاهی شهریار به تحقیق از زن شاكی پرداختند و با اطلاعاتی كه از او به دست آوردند، به چهره نگاری رایانه ای از ۲ مرد جوان پرداختند كه معلوم شد تصویر یكی از آنها به یك مرد قاچاقچی به نام مجتبی كه حوالی رزكان زندگی می كند، مطابقت دارد.

 

● دستگیری مرد قاچاقچی

با مشخص شدن این موضوع، ماموران با هماهنگی قضایی با برجسته، بازپرس پرونده به محل زندگی متهم فراری اعزام شدند و مرد قاچاقچی را دستگیر كردند.

پس از انتقال متهم به پلیس جنایی آگاهی شهریار، وی در بازجویی راز یك جنایت تكان دهنده را فاش كرد.

مجتبی ـ عامل جنایت ـ در تشریح ماجرا به پلیس گفت: چندی پیش در یكی از بوستان های شهر با شاكی كه همراه فرزندش به آنجا آمده بود، آشنا شدم. در پی این آشنایی او مدعی شد از شوهرش جدا شده و همراه پسر خردسالش در یك خانه اجاره ای زندگی می كند.

متهم ادامه داد: پس از آن با هم در تماس بودیم چند بار در هفته یكدیگر را ملاقات می كردیم و به این ترتیب ارتباط پنهانی مان شكل گرفت.

پسر خردسال زن مورد علاقه ام مانع ادامه ارتباطمان بود و به دنبال فرصتی بودم تا او را از مادرش جدا كنم.عامل جنایت یادآور شد: ۴ روز پیش از شب حادثه همراه یكی از دوستانم در یكی از محله های شهر بودیم كه این زن و كودكش را در خیابان دیدیم.

متهم به قتل تصریح كرد: او را سوار خودرو كرده و به محل دامداری منتقل كردیم. دوستم پس از مصرف مواد مخدر، ما را ترك كرد و زن جوان و فرزندش نزد من ماندند.

 

● فاش شدن ارتباط پنهانی متهم با زن شاكی

وی افزود: در آن چند روز من و زن جوان با هم ارتباط پنهانی داشتیم و او را مورد آزار و اذیت قرار نداد م. پسر ۵ / ۲ ساله شاكی مدام بی قراری می كرد و می خواست كنار مادرش باشد. از شنیدن گریه های بی امان او خسته شده بودم و مادرش هم توجهی به فرزندش نمی كرد و از من می خواست او را آرام كنم.

عامل جنایت ادامه داد: آن شب پسركوچولو بشدت گریه می كرد. بنابر این پس از مصرف مواد مخدر (شیشه) او را بشدت كتك زدم. پسربچه گریه می كرد و می خواست رهایش كنم كه به گریه هایش توجهی نكردم و او را دوباره كتك زدم و مادرش نسبت به كار من بی تفاوت بود.

متهم یادآور شد: آنقدر كودك را كتك زدم كه بی هوش شد و دیگر نفس نمی كشید. من و مادر كودك ترسیده بودیم و نمی دانستیم با جسد كودك چه كنیم.

بنابر این پیكر كودك را لای پتو پیچیده و شبانه به گورستان شهر بردم و با حفر گودالی دفن كردم. عامل جنایت اذعان كرد: پس از بازگشت به نزد شاكی، ماجرا را با او درمیان گذاشتم كه خیلی ترسید و از من خواست هرچه زودتر او را به خانه اش بازگردانم. من هم او را به خانه اش رساندم و ماجرای قتل كودك را تلفنی به دوستم تعریف كردم، سپس متواری شدم.

با ثبت اظهارات مرد متهم به قتل، زن شاكی احضار شد و در مواجهه حضوری با متهم قرار گرفت كه وی نیز به جرم خود اعتراف كرد.

این زن در اظهاراتش به پلیس گفت: من برای فاش نشدن رابطه مان دروغ گفته ام. مجتبی، كودكم را كه تنها شاهد ارتباط هایمان بود، از سر راهش برداشت.

به دنبال اعتراف های تكان دهنده این زن و مرد، كارآگاهان جنایی همراه برجسته بازپرس پرونده و عامل جنایت به گورستانی كه وی مدعی بود كودك را در آن محل دفن كرده است، اعزام شدند و در بازرسی از گورستان، جسد پسر ۵ / ۲ ساله را كشف و به پزشكی قانونی منتقل كردند.

در بررسی اولیه از پیكر كودك معلوم شد وی پیش از مرگ مورد كودك آزاری قرار گرفته و آثار كبودی در تمام نقاط بدنش مشهود است.

با مشخص شدن این موضوع، كارآگاهان با معمای پیچیده ای روبه رو شدند كه آیا پسركوچولو زنده به گور شده یا بعد از قتل دفن شده است.

بنابر این گزارش، مادر كودك كشته شده همراه عامل جنایت با قرار قانونی از سوی بازپرس برجسته رئیس شعبه اول دادسرای عمومی و انقلاب شهریار در بازداشت به سر می برند.... / گزارش : جام جم آنلاین