اخبار


2 دقیقه پیش

عکس: استهلال ماه مبارک رمضان

همزمان با آغاز ماه مبارک رمضان جمعی از کارشناسان حوزه نجوم همراه با نماینده دفتر استهلال مقام معظم رهبری عصر دوشنبه هفدهم خرداد برای رصد هلال شب اول ماه مبارک رمضان بوسیله ...
2 دقیقه پیش

تا 20 سال آینده 16 میلیون بیکار داریم

وزیر کشور گفت: در نظام اداری فعلی که می‌تواند در ۱۰ روز کاری را انجام دهد، در ۱۰۰ روز انجام می‌شود و روند طولانی دارد که باید این روند اصلاح شود. خبرگزاری تسنیم: عبدالرضا ...

زن متهم در دادگاه: او مستحق مرگ بود


زن جوان که پسرخاله‌اش را طی قرار صوری به بیابان‌های کهریزک کشاند و با شلیک گلوله کشت، دیروز پای میز محاکمه ایستاد و گفت: «پسرخاله‌ام مستحق مرگ بود.»

روزنامه فرهیختگان: زن جوان که پسرخاله‌اش را طی قرار صوری به بیابان‌های کهریزک کشاند و با شلیک گلوله کشت، دیروز پای میز محاکمه ایستاد و گفت: «پسرخاله‌ام مستحق مرگ بود.»   

فاطمه 20 ساله تابستان 93 وقتی که 19 سال داشت پسرخاله 33 ساله‌اش به نام بهروز را طبق نقشه از پیش طراحی‌شده به بیابان‌های کهریزک کشاند و او را با اسلحه‌ای که شوهرش در اختیارش قرار داده بود، با شلیک پنج گلوله کشت.  

این زن جوان دیروز با خونسردی در شعبه 84 دادگاه کیفری استان تهران به ریاست قاضی باقری و با حضور چهار قاضی مستشار پای میز محاکمه ایستاد و در مقابل درخواست خاله‌اش و دو نوه صغیر او مبنی‌بر قصاص، سکوت کرد.  فاطمه گفت: «پسرخاله‌ام را کشتم چون مرا آزار داده بود. اما در این ماجرا شوهرم نقشی نداشت.»

فاطمه در گفت‌وگو با فرهیختگان: «وقتی با پلیس تماس گرفتم گفتند دچار توهم شده‌ام.»

چقدر درس خوانده‌ای؟

دیپلم دارم.

چند سالت بود که ازدواج کردی؟

در 17سالگی با وجود مخالفت‌های خانواده‌ام با حسن ازدواج کردم. اما یک‌سال بعد به خاطر خانواده‌ام از او جدا شدم.

علت مخالفت خانواده‌ات با این ازدواج چه بود؟


حسن زن و یک دختر و پسر خردسال داشت.

چطور با حسن آشنا شدی؟

وقتی 16سال داشتم فهمیدم برادرم به من نظر بد دارد و می‌خواهد به من تعرض کند. وقتی ماجرا را به مادرم گفتم با من دعوا کرد و گفت باید سکوت کنم. از آن روز به بعد اختلاف‌های من و خانواده‌ام بیشتر شد. آنها می‌گفتند من معتاد شده‌ام و تحت تاثیر مصرف مواد چنین حرف‌هایی می‌زنم. با آنکه آزمایش عدم اعتیاد دادم و خانواده‌ام فهمیدند معتاد نیستم باز هم حرف‌هایم را باور نمی‌کردند تا اینکه به کلانتری رفتم و از برادرم شکایت کردم. شکایتم بعد از چهار ماه بی‌نتیجه ماند و من که از خانه قهر کرده بودم و در خیابان با حسن آشنا شده بودم، با او ازدواج کردم.

چرا بعد از یک سال از شوهرت جدا شدی؟

خانواده‌ام نمی‌گذاشتند من و حسن با هم زندگی کنیم. به خاطر دخالت‌های آنها از حسن جدا شدم، اما بعد از چند ماه دوباره به عقد موقت او درآمدم.

ارتباطت با پسرخاله‌ات چطو ر بود؟

من همیشه به خانه آنها رفت و آمد داشتم. زن پسرخاله‌ام دختردایی‌ام بود. من به او اعتماد کامل داشتم، اما یک روز که در خانه‌ تنها بودم به خانه‌ام در پرند آمد و مرا آزار داد. از آن روز به بعد کینه او را به دل گرفتم و به فکر انتقام افتادم.

چرا به پلیس شکایت نکردی؟

وقتی دیدم شکایت بی‌نتیجه بود به این فکر افتادم که خودم دست به کار شوم. پسرخاله‌ام حتی یک‌بار با من تماس گرفت و گفت در توهم شیشه مرا آزار داده است.  او عذرخواهی کرد و خواست تا او را ببخشم اما دفعه بعدی که به خانه‌مان آمد متوجه شدم نیت بدی در سر دارد و هنوز سر به راه نشده است.

از ماجرای قتل بگو؟

 به شوهر صیغه‌ای‌ام گفتم یک اسلحه می‌خواهم تا پسرخاله‌ام را بترسانم او هم یک کلت کمری در اختیارم قرار داد، اما از نقشه من برای قتل بی‌خبر بود. من با پسرخاله‌ام تماس گرفتم و از او خواستم دنبالم بیاید. در جاده کهریزک وقتی سوار ماشین او شدم از چشمانش خواندم می‌خواهد مرا آزار بدهد. همان موقع اسلحه را از کیفم بیرون آوردم و پنج تیر به سر و سینه‌اش شلیک کردم.

بعد از قتل چه کردی؟

 همان موقع با پلیس 110 تماس گرفتم و گفتم پسرخاله‌ام را با اسلحه کشته‌ام. اما حرفم را باور نکردند و گفتند دچار توهم شده‌ام تا اینکه 27روز بعد از طریق آخرین تماسی که با مقتول گرفته بودم، بازداشت شدم.

شوهرت اسلحه را چطور تهیه کرده بود؟

از دوستش خواسته بود تا آن را در یک جعبه جاسازی کند و از کرمانشاه برایم بیاورد. او فقط اسلحه را در اختیارم قرار داد و به همین خاطر به اتهام معاونت در قتل محاکمه می‌شود. اما من بارها گفته‌ام او بی‌گناه است. در راهرو دادگاه وقتی دیدم پسر و دختر همسرم با دیدن پدرشان در لباس زندان اشک می‌ریزند خیلی متاثر شدم. شوهرم و زن و بچه‌اش به خاطر من گرفتار شده‌اند.

برای جلب رضایت اولیای دم چه کار کرده‌ای؟

من یک‌سال است که در زندانم و خانواده‌ام هم اقدامی برای جلب رضایت نکرده‌اند. فکر می‌کنم آنها به مرگم راضی هستند. اعضای خانواده‌ام از همان ابتدا هم رابطه خوبی با من نداشتند.


ویدیو مرتبط :
دادگاه متهم نفتی

خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :

زن متهم به قتل در دادگاه:مقتول قصد تعرض داشت



اخبار حوادث -  ادعای زن متهم به قتل در دادگاه:
مقتول قصد تعرض داشت

زنی که مرد جوانی را با ضربات چکش به قتل رسانده و جسدش را مثله کرده بود، وقتی پای میز محاکمه رفت مدعی شد مقتول قصد داشت به او تعرض کند.

 متهم که زنی 52‌ساله ‌است پس از 21ماه سکوت در اداره آگاهی سرانجام لب به اعتراف گشود و گفت سعید را به قتل رسانده چون قصد تعرض به او را داشته و بعد از قتل نیز برای شناسایی‌نشدن جسد آن را مثله کرده و به آتش کشیده است.


نماینده دادستان در ابتدای جلسه رسیدگی به این پرونده در جایگاه حاضر شد و در توضیح کیفرخواست گفت: «زنی خرداد ‌سال 90 به پلیس خبر داد شوهرش سعید گم شده ‌است. او مدعی شد سعید از خانه بیرون رفته و بعد از آن نه تلفنش را جواب داده و نه به خانه برگشته است. با بررسی فهرست مکالمات تلفنی مرد ناپدیدشده مشخص شد او با زنی به نام نرگس ارتباط داشته.

 

پیامک‌هایی میان آنها ردوبدل شده بود که نشان می‌داد شب مفقود‌شدنش با نرگس قرار داشته. ماموران چندروز بعد چند تکه از بدن مردی را پیدا کردند که مشخص بود مثله شده و فردی که دست به این کار زده قصد داشته جنازه را از بین ببرد. با انجام آزمایش دی‌ان‌ای مشخص شد مقتول، سعید است. وقتی نرگس در این خصوص مورد پرسش قرار گرفت گفت از سرنوشت سعید خبر ندارد.

 

روز حادثه نیز سعید به خانه او رفته و بعد از اینکه صحبت‌هایشان تمام شده منزل او را ترک کرده است. نرگس بعد از 21ماه بازجویی بالاخره لب به اعتراف گشود و گفت: «سعید برایم مزاحمت ایجاد می‌کرد و می‌خواست با من رابطه داشته ‌باشد. ‌سال‌ها بود که او را می‌شناختم من خودم شوهر صیغه‌ای داشتم. به او گفتم به شوهرم خیانت نمی‌کنم می‌گفت از او جدا شو و با من ازدواج کن قبول نکردم تا اینکه شب حادثه به خانه‌ام آمد، به سمتم حمله کرد و من ابتدا او را به قتل رساندم و سپس برای ازبین‌بردن جسد آن را مثله کردم.»


نماینده دادستان گفت: «متهم طبق آموزه‌های سازمان منافقین که زمانی عضو آن بوده اقدام به مثله‌کردن جسد و سپس آتش‌زدن سر او کرده بود. ضمن اینکه هر قسمت از جسد را در جایی انداخته بود. همچنین مدارک دیگری نیز در پرونده وجود دارد از جمله لکه‌های خون که توسط ماموران در خانه متهم و در حمام او کشف شد. فردی نیز شهادت داده برای شستن ‌فرش خون‌آلود به متهم کمک کرده‌ است. بنابراین با توجه به مدارکی که ارایه شده به‌عنوان نماینده دادستان درخواست رسیدگی در این خصوص را دارم.»


سپس اولیای‌دم در جایگاه حاضر شدند و برای متهم درخواست قصاص کردند. در ادامه متهم در جایگاه حاضر شد. او ابتدا گفت: حرفی برای گفتن ندارم هرچه بود در اداره آگاهی گفته‌ام و درخواست دارم هرچه زودتر من را قصاص کنید. در این هنگام قاضی عبد‌اللهی - رییس دادگاه - خطاب به متهم گفت: من و همکارانم اینجا ننشسته‌ایم که متهمان را اعدام کنیم ما اینجا هستیم تا بر اساس قانون و عدالت تصمیم بگیریم اگر از خودت دفاع کنی و حرف بزنی شاید ما را به این نتیجه برساند که حقت قصاص نیست بنابراین به‌نفع توست که حرف بزنی.


متهم گفت: ‌سال 84 با سعید آشنا شدم. ما شرکتی داشتیم که سند‌هایی با قیمت سنگین تهیه می‌کردیم و وام‌های کلان می‌گرفتیم ضمن اینکه من در کار ساخت‌وساز و فروش آهن و سنگ هم بودم. سعید برایمان سند می‌آورد. در این مدت سعید با زنی به نام مینا به صورت صیغه‌ای ازدواج کرد و بعد از هم جدا شدند. او مینا را خیلی اذیت می‌کرد من صیغه فردی به نام حسن بودم که مرد خوبی هم بود. چندماه قبل از قتل، سعید به من پیشنهاد داد با هم رابطه داشته ‌باشیم. او می‌خواست رفتارش با مینا را در مورد من تکرار کند. پیشنهاد او را قبول نکردم گفتم من از زندگی‌ام راضی هستم. خیلی اصرار می‌کرد. شب حادثه گفتم به خانه‌ام بیا.

 

بعد به او گفتم دستنوشته بده که همه هزینه‌های زندگی‌ام را تامین می‌کنی و هرچقدر هم پول بخواهم می‌دهی آن‌وقت از حسن جدا می‌شوم و با تو ازدواج می‌کنم قبول نکرد گفت نوشته‌ای در کار نخواهد بود. بعد تهدید کرد و گفت موضوع ازدواج من و حسن را به همسر اول او خواهد گفت. حسن هیچ بدی‌ای به من نکرده‌ بود و نمی‌خواستم اذیت شود با هم جروبحث کردیم. سعید گفت حالا که صیغه من نمی‌شوی بیا با هم رابطه داشته ‌باشیم و بعد به سمت من حمله کرد من هم چکش ‌را برداشتم و به سرش کوبیدم و بعد هم جسدش را مثله کردم.  متهم درباره عضویتش در سازمان منافقین گفت: «سال 60 وقتی17‌ساله ‌بودم یک اعلامیه سازمان از لای کتابم پیدا کردند اما من هیچ نسبتی با این سازمان نداشتم و فقط به‌خاطر اعلامیه بازداشت شده ‌بودم.» قضات بعد از پایان جلسه دادگاه برای صدور رای وارد شور شدند.
اخبار حوادث - شرق