اخبار


2 دقیقه پیش

عکس: استهلال ماه مبارک رمضان

همزمان با آغاز ماه مبارک رمضان جمعی از کارشناسان حوزه نجوم همراه با نماینده دفتر استهلال مقام معظم رهبری عصر دوشنبه هفدهم خرداد برای رصد هلال شب اول ماه مبارک رمضان بوسیله ...
2 دقیقه پیش

تا 20 سال آینده 16 میلیون بیکار داریم

وزیر کشور گفت: در نظام اداری فعلی که می‌تواند در ۱۰ روز کاری را انجام دهد، در ۱۰۰ روز انجام می‌شود و روند طولانی دارد که باید این روند اصلاح شود. خبرگزاری تسنیم: عبدالرضا ...

زمان‌آن فرارسیده‌كه مدیران ناكارآمد استعفا دهند



اخبار,اخبارسیاسی ,اصلاح‌طلبان

 
 اصلاح‌طلبان و توافق هسته‌ای؛ مساله این است. شاید كمتر كسی در فردای انتخابات ریاست‌جمهوری سال92 گمان می‌كرد، حضور تاریخی آیت‌ا... هاشمی، درایت رئیس دولت اصلاحات، ایثار بزرگ محمدرضا عارف و روی كار آمدن حسن روحانی سبب انتخاب وزیر خارجه‌ای می‌شود كه یك فرصت بزرگ تاریخی را پیش روی ملت ایران خواهد گشود.

 

اگر به هر كدام از این نام‌ها و اقدامات تاریخی آنها توجه كنیم متوجه می‌شویم كه مسیر حركت ملت بزرگ ایران از سوی همین افراد تغییر كرده و امروز عزت و سربلندی ایران بیش از هر زمانی بر چهارگوشه عالم خودنمایی می‌كند. دلیری ظریف وامدار حضور حماسی آیت‌ا... هاشمی است، تعامل و سعه صدر او برگرفته از مكتب اصلاحات و رئیس آن و درك و هوشیاری سیاسی بالا نشان‌دهنده گفتمان حسن روحانی است.

 

بدون شك باید نقش پررنگ گفتمان اصلاحات در پیروزی هسته‌ای را بپذیریم. به همین دلیل با مرتضی مبلغ، معاون سیاسی وزارت كشور در دولت اصلاحات گفت‌وگو كردیم كه در ادامه، متن آن را از نظر می‌گذرانید.
 
 با به نتیجه رسیدن توافق هسته‌ای، دكتر حسن روحانی در یكی از مهم‌ترین مقاطع تاریخ معاصر ایران قرار گرفته است. به نظر شما توافق هسته‌ای چه تغییری در رویكردهای دولت آقای روحانی و آینده دولت به وجود می‌آورد؟دولت تدبیر و امید برای رسیدگی به مشكلات داخلی و به‌ویژه مسائل سیاسی و مدنی چه راهكارهایی را باید در دستور كار خود قرار بدهد؟
توافق هسته‌ای یك اتفاق مهم در تاریخ ملت ایران بوده و تنها مختص به دوران كنونی نخواهد بود. در طول مذاكرات هسته‌ای ایران توانست در مواجهه با قدرت‌های جهانی به دستاوردهای بزرگ و قابل قبولی دست پیدا كند كه نظیر آن در تاریخ كمتر ملتی یافت می‌شود.

 

متاسفانه سیاست‌های دولت گذشته در عرصه بین‌المللی با ناكامی برای ملت ایران همراه بود و سوءمدیریت كشور را به تنگناهایی كشاند و تحریم‌های گسترده‌ای علیه ایران از سوی شورای امنیت سازمان ملل تصویب شد. حتی كسانی كه در گذشته قطعنامه‌های سازمان ملل را كاغذ پاره تلقی می‌كردند در نهایت به این نكته اذعان كردند كه تمامی مشكلات كشور به دلیل وجود تحریم‌ها بوده است.

 

در نتیجه برداشته شدن تحریم‌ها علیه ایران اتفاق بزرگی بوده كه دوباره وضعیت كشور را به روال عادی و تقویت زیر ساخت‌ها رهنمون می‌كند. هنگامی كه آقای روحانی در انتخابات ریاست‌جمهوری به پیروزی رسید بسیاری از كارشناسان براین باور بودند كه آقای روحانی سه سیاست را باید به صورت هم‌زمان به پیش ببرند.

 

نخست برداشتن تحریم‌ها و تغییر در رویكرد سیاست خارجی كشور، دوم رسیدگی به مشكلات اقتصادی و معیشتی مردم و سوم اینكه باید تقویت نهادهای مدنی و سیاسی را در دستور كار خود قرار بدهد. با این حال آقای روحانی به جای اینكه این سیاست‌ها را به صورت هم‌زمان اجرایی كند تلاش كرد با اولویت‌بندی به هر كدام از این برنامه‌ها رسیدگی كند. آقای روحانی اولویت اول خود را حل پرونده هسته‌ای و در نهایت برداشتن تحریم‌ها قرار دادند.

 

در نتیجه به‌طور طبیعی برخی از مسائل داخلی مورد اغفال دولت قرار گرفت. نتیجه این اولویت‌بندی نیز تا حدودی مشخص شد و ما مشاهده كردیم كه رفتارهای‌های برخی از مدیران با سیاست‌های دولت متناقض است و برخی از مدیران آقای روحانی با وی همسو نیستند. با این وجود در شرایط كنونی كه دولت آقای روحانی در زمینه پرونده هسته‌ای به نتیجه مطلوب رسیده است باید اولویت‌های خود را تغییر بدهد و مسائل داخلی و به‌ویژه تقویت نهادهای مدنی و احزاب را در دستور كار خود قرار بدهد.


 توافق هسته‌ای برای جریان اصلاح‌طلبی كشور كه حامی اصلی آقای روحانی در انتخابات و همچنین در دو سال گذشته بوده‌اند چه دستاوردهایی خواهد داشت؟این در حالی است كه كشور در آستانه انتخابات مهم مجلس شورای اسلامی قرار دارد. آیا توافق هسته‌ای می‌تواند كلید ورود اصلاح‌طلبان به مجلس آینده باشد؟
دغدغه اصلی اصلاح‌طلبان در انتخابات ریاست‌جمهوری سال92 منافع ملی بود و به همین دلیل بدون هیچگونه سهم‌خواهی و طلب قدرت از آقای روحانی حمایت كردند كه توانایی این را داشت كه وضعیت نامناسب كشور كه در هشت سال گذشته به وجود آمده بود را مدیریت و كنترل كند. در دو سال گذشته نیز اصلاح‌طلبان به شكل‌های مختلف از آقای روحانی حمایت كردند و اجازه ندادند وی در مسیر دشوار و سختی كه پیش رو داشت احساس تنهایی كند.

 

با این وجود اصلاح‌طلبان از مدت‌ها قبل از توافق هسته‌ای به دنبال تغییر رویكرد در مجلس شورای اسلامی به عنوان یكی از بازوهای اصلی جمهوریت در ایران بودند و برای انتخابات مجلس آینده برنامه‌ریزی كرده بودند. به‌طور طبیعی توافق هسته‌ای به عنوان یك اتفاق بزرگ و تاریخی آثار مثبت و عمیقی در عرصه سیاسی در آینده از خود بر جای خواهد گذاشت. به همین دلیل این اتفاق و پیامدهای آن می‌تواند نقش مهمی در انتخابات آینده مجلس ایفا كند.

 

یكی از پیامدهای مهم این توافق بالارفتن انگیزه مردم برای مشاركت در عرصه انتخابات آینده است. معمولا هنگامی كه گشایش‌های بزرگ در كشور رخ می‌دهد تا مدت‌ها تاثیر خود را به صورت شادی و رضایت در رفتار مردم نشان می‌دهد. تجربه تاریخی نیز نشان داده كه هر زمان مردم از وضعیت موجود رضایت دارند مشاركت بیشتری در عرصه اجتماعی انجام می‌دهند و بیشتر این مشاركت‌ها نیز به سود جریان تحول‌خواه ایران رقم می‌خورد.

 

همچنین تجربه تاریخی نشان داده كه هر زمان مردم از وضعیت موجود رضایت ندارند و مشاركت كمی در عرصه اجتماعی انجام می‌دهند نتیجه انتخابات به سود جریان محافظه‌كار و راست سنتی رقم خورده است. در نتیجه شرایط كنونی نویدبخش انتخابات پرشور و با مشاركت بالا به سود جریان تحول‌خواه ایران است. نكته قابل تامل در این زمینه این است كه دلواپسان به خوبی از این مساله آگاه هستند كه مشاركت بالای مردم در نهایت به ضرر آنها تمام خواهد شد. در نتیجه تلاش می‌كنند پیامدهای این اتفاق بزرگ را در افكار عمومی تحریف كنند و اجازه ندهند احساس رضایت و شادی مردم به صورت درازمدت ادامه پیدا كند.


 در دو سال گذشته اصلاح‌طلبان در سایه از آقای روحانی حمایت می‌كردند و بدون سهم‌خواهی از دولت تلاش می‌كردند فضا را برای برنامه‌های آقای روحانی مهیا كنند. آیا در شرایط كنونی كه نزدیك به دوسال از دولت آقای روحانی گذشته و مساله هسته‌ای نیز به نتیجه مطلوب رسیده است، اصلاح‌طلبان نیز در رفتار خود تجدیدنظر می‌كنند و حضور پررنگ‌تری در صحنه سیاسی خواهند داشت؟
من معتقدم ما نباید درباره رویكرد اصلاح‌طلبان نسبت به دولت در این دو دوره تفكیك قائل شویم. اصلاح‌طلبان بعد از پیروزی آقای روحانی یك سیاست روشن و شفاف را در برابر دولت در پیش گرفتند. اصلاح‌طلبان بدون سهم‌خواهی از دولت آقای روحانی تلاش كردند فضای حركت دولت را مهیا كنند.

 

در این زمینه اصلاح‌طلبان مطالبات خود را مدیریت كردند و همواره آقای روحانی را به پایبندی و التزام به شعارها و وعده‌های خود هدایت كردند. یكی از سیاست‌های مهم اصلاح‌طلبان عدم دامن زدن به مطالبات گسترده برای دولت آقای روحانی بود. این در حالی است كه دولت آقای روحانی میراث‌دار وضعیت نامطلوبی از سوی دولت گذشته بوده و بسیاری از مردم توقع داشتند آقای روحانی این وضعیت را ساماندهی كند. همه این برنامه‌ها با استفاده از تجربیات گذشته به وجود آمده است.

 

یكی از مشكلاتی كه دولت اصلاحات با آن مواجه بود مساله انفجار مطالبات مردم بود. به همین دلیل دولت اصلاحات انرژی و هزینه زیادی برای مدیریت مطالبات جامعه به كار برد. البته در آن دوران برخی از گروه‌های منتقد به صورت تعمدی به بالا رفتن مطالبات از دولت دامن می‌زدند. این خطری است كه در شرایط كنونی دولت آقای روحانی را نیز تهدید می‌كند.

 

برخی گمان می‌كنند در شرایطی كه دولت آقای روحانی به موفقیت هسته‌ای دست یافته است شرایط برای بالا رفتن مطالبات از دولت فراهم شده است و باید مطالبات بیشتری از دولت تقاضا كنند. این عده این نكته را فراموش كرده‌اند كه دوران پساتحریم و پساتوافق نیازمند سپری شدن یك روند تدریجی و ملایم است تا وضعیت اقتصادی و اجتماعی كشور دوباره به شكل طبیعی خود بازگردد. در نتیجه در این مقطع زمانی نباید مطالبات خود را از دولت زیاد كرد و باید متناسب با ظرفیت دولت و كشور مطالبات خود را از دولت مطرح كرد.


 شما انفجار مطالبات را برای دولت آقای روحانی خطرناك می‌دانید. آیا این احتمال وجود دارد كه عده‌ای به صورت آگاهانه به بالارفتن مطالبات دامن بزنند و دولت دچار افسارگسیختگی در پاسخ به مطالبات شود؟
در این زمینه سه اتفاق مهم باید رخ بدهد: اول اینكه دولت به خوبی به وظایف خود عمل كند. اگر دولت توانایی پاسخگویی منطقی به مطالبات مردم را نداشته باشد با چالش مطالبات در آینده مواجه خواهد شد. این در حالی است كه برخی به دنبال روزنه‌هایی برای كارشكنی در برنامه‌های دولت هستند و عدم پاسخگویی به مطالبات مردم می‌تواند بهانه مناسبی برای هجمه علیه دولت باشد. مساله دوم این است كه دولت باید برنامه‌های خود را برای مردم تبیین كند. دولت باید بتواند با مردم دیالوگ دو طرفه برقرار كند. متاسفانه دولت آقای روحانی یا تیم رسانه‌ای ندارد یا اینكه این تیم بسیار ضعیف عمل می‌كند. این مساله از سوی شخصیت‌های مختلف نیز به دولت گوشزد شده است.

 

متاسفانه بسیاری از دولت‌ها از اینكه واقعیت‌ها را به مردم بگویند هراس داشته و در این زمینه كوتاهی كرده‌اند. به نظر من دولت آقای روحانی هم با همین مساله مواجه شده است. برخی از دولت‌ها گمان می‌كنند اگر مشكلات، موانع و ناتوانی خود را در حل برخی از مسائل به مردم بازگو كنند سبب ناامیدی در جامعه می‌شوند. این در حالی است كه این وضعیت حالت عكس دارد و هنگامی كه مردم از واقعیت‌ها و موانع پیش روی دولت آگاهی پیدا كنند در بیان مطالبات خود منطقی‌تر و منصفانه‌تر عمل می‌كنند و به دولت بیش از اندازه فشار وارد نمی‌كنند.

 

ضمن اینكه زمان آن  فرارسیده كه اگر مسئولی از عهده وظایف خود و پاسخگویی به مطالبات مردم برنیاید استعفا بدهد و جای خود را به شخص توانمند‌تری بدهد. نباید در این زمینه با مدیری مماشات كرد. مساله سوم نیز این است كه دولت باید با نوعی اقتدار هوشمند مانع از كارشكنی‌ها و سنگ‌اندازی عده‌ای مغرض شود. نكته مهم دراین زمینه این است كه دولت نباید به مقابله به مثل با تندروها بپردازد و در عین حال نباید رفتاری منفعلانه نیز در پیش بگیرد.

 

برای مثال پس از توافق هسته‌ای برخی رسانه‌های تندرو به جای اینكه به اشتباهات گذشته خود اعتراف كنند كه سبب گرفتن تصمیمات سخت برای مسئولان شده است روی نكات بحث‌برانگیز توافق انگشت گذاشته‌اند و مدام آن را در افكار عمومی بزرگ و خطرناك جلوه می‌دهند.


این عده هرگز به نیمه پر لیوان توجه نكردند و تمام انرژی خود را روی نیمه خالی لیوان كه به مراتب كم اهمیت‌تر  بود  گذاشته‌اند.


  دولت در این زمینه باید چه اقدامی صورت دهد؟
 دولت باید سعی كند این‌گونه اقدامات را خنثی‌ كند و نباید برخورد منفعلانه داشته باشد. عده‌ای تحت عنوان انتقاد در حال مساله‌سازی برای افكار عمومی و دولت هستند و تلاش می‌كنند توافق هسته‌ای را برخلاف منافع ملی به مردم معرفی كنند. 


 همه طیف‌های سیاسی موضع خود را نسبت به توافق هسته‌ای اعلام كرده‌اند به جز محمود احمدی‌نژاد و حامیان وی كه تاكنون نسبت به این اتفاق بسیار مهم و ملی سكوت اختیار كرده‌اند. به نظر شما چرا محمود احمدی‌نژاد نسبت به توافق هسته‌ای سكوت كرده است؟
 سكوت احمدی‌نژاد كاملا طبیعی است و دلیل روشنی دارد. كسانی كه در هشت سال گذشته باعث شدند شش قطعنامه سازمان ملل علیه ایران تصویب شود نمی‌توانند در مقابل لغو این قطعنامه‌ها واكنش منطقی نشان بدهند. «سكوت»حداقل كاری است كه احمدی‌نژاد در مقابل این توافق بزرگ می‌تواند انجام دهد. احمدی‌نژاد حتی باید از مردم به خاطر سیاست‌های اشتباه گذشته خود عذرخواهی كند.

 

احمدی‌نژاد زمانی كه این قطعنامه‌ها از سوی شورای امنیت سازمان ملل علیه ایران تصویب شد باید از ملت ایران عذرخواهی می‌كرد. اما وی این قطعنامه‌ها را كاغذپاره خواند و خطاب به سازمان ملل گفت: «آن‌قدر قطعنامه صادر كنید تا قطعنامه‌دانتان پاره شود». با این وجود بنده معتقدم سكوت احمدی‌نژاد در مقابل توافق هسته‌ای موقتی است و در درازمدت احمدی‌نژاد و یارانش به دنبال انتقاد نسبت به این توافق خواهند بود. 


 نقطه كانونی جریان دلواپسی مذاكرات هسته‌ای بود كه با به نتیجه رسیدن آن دلواپسان از حالت تمركز خارج شده‌اند. به نظر شما آیا دلواپسان برای همیشه از صحنه سیاسی كشور حذف شدند یا اینكه به شكل‌ها و با عناوین دیگر دوباره به صحنه بازمی‌گردند و حول موضوعات جدید سازماندهی می‌شوند؟
سازماندهی دلواپسان از دو سال آخر دولت احمدی‌نژاد به صورت عملی متلاشی شده بود. افكار عمومی در اواخر دولت احمدی‌نژاد به این نكته آگاهی پیدا كرده بودند كه انتخاب احمدی‌نژاد اشتباه بزرگی بوده و وی برخلاف شعارها و وعده‌هایی كه به مردم داده بود عمل كرده است. احمدی‌نژاد كاری كرد كه خسارت‌های زیادی به كشور وارد آمد. یكی از سیاست‌های احمدی‌نژاد اجرای هدفمندی یارانه‌ها در كشور بود.

 

این در حالی است كه بسیاری از كارشناسان خیلی زود به این نتیجه رسیدند كه ضرر و زیان یارانه‌ها از فوایدش بسیار بیشتر است. با این وجود دلواپسان پس از دولت به شكل‌های مختلف و از جمله دلواپسی نسبت به مذاكرات هسته‌ای بروز پیدا كردند. نمی‌توان مدعی شد كه توافق هسته‌ای پایان عمر جریان دلواپسی در كشور است، چرا كه این جریان ممكن است در آینده به شكل‌های مختلف دوباره ظهور كند. در عین حال هرچه زمان بیشتر می‌گذرد ماهیت این جریان برای افكار عمومی روشن‌تر می‌شود و هواداران خود را بیشتر از گذشته از دست می‌دهند. البته این نكته را نیز باید متذكر شد كه این جریان دوباره بازتولید نخواهد شد و بلكه در ادامه جریان گذشته حركت خواهد كرد.

 

جریان دلواپسی امكان تولید گفتمان جدیدی را ندارد، همچنین ابزار لازم را نیز در این زمینه در اختیار ندارد. جریان‌های مهم سیاسی كشور اعم از اصلاح‌طلبان و اصولگرایان به دلیل زیرساخت‌های قوی در پوسته‌های پنهان جامعه در هر شرایطی توان بازتولید دارند، اما جریان دلواپسی به دلیل ناكارآمدی زیادی كه در گذشته از خود نشان داده است فاقد توانایی برای بازتولید خود است. دلواپسان تنها در شرایطی امكان بازتولید خود را خواهند داشت كه رانت‌های قدرتمندی به صورت تحمیلی آنها را به صحنه بازگرداند. 


 با توجه به اینكه مذاكرات فشرده هسته‌ای بین ایران و قدرت‌های جهانی سرانجام به نتیجه رسید، آیا می‌توان از این الگو برای نزدیك شدن جریان‌های سیاسی كشور نیز استفاده كرد و برای گفت‌وگوی دو جریان اصلی كشور یعنی اصلاح‌طلبان و اصولگرایان نیز زمینه‌سازی كرد؟
مساله نزدیك شدن جریان‌های سیاسی و تعامل جریان اصولگرایی و اصلاح‌طلبی از دوران اصلاحات به شكل جدی مطرح بوده است. امكان گفت‌وگو بین شهروندان و جریان‌های سیاسی مقوله بسیار مهمی است و باید بدان توجه کرد.

 

بنابراین یكی از مهم‌ترین نیازهای جریان‌های سیاسی ما برقراری دیالوگ بین یكدیگر است. البته نباید اجازه بدهیم این دیالوگ به مانند گذشته در نهایت به مونولوگ تبدیل شود. در شرایط كنونی كه آقای روحانی نسبت به هر دو جریان اصلی كشور قرابت فكری و معنوی دارد، شرایط نسبت به گذشته مهیاتر شده و به همین دلیل باید از این شرایط در جهت نزدیكی مواضع دو جریان اصلی كشور استفاده كرد. تا زمانی كه جریان‌های سیاسی كشور سر یك میز ننشیند و حاضر نباشند دیدگاه‌های یكدیگر را بشنوند نمی‌توان به تعامل بین دو جریان خوشبین بود.

 

جریان‌های سیاسی باید در عین رقابتی كه با یكدیگر دارند منافع ملی را نیز در مواضع خود لحاظ كنند. این در حالی است كه برخی اوقات دو جریان سیاسی بر سر منافع ملی با هم رقابت می‌كنند كه رویكرد صحیحی نیست. اگر جریان‌های مهم سیاسی كشور نتوانند مشكلات خود را با یكدیگر حل و فصل كنند فضایی ایجاد می‌شود كه تندروها میدان‌دار عرصه سیاسی می‌شوند و دست به كارهایی می‌زنند كه خوشایند هیچ كس نیست. 


 به نظر شما توافق وین چه تاثیری در رابطه ایران و آمریكا خواهد داشت؟ این در حالی است كه باراك اوباما در مصاحبه‌های اخیر خود به برخی از اشتباهات تاریخی آمریكا در ایران اشاره كرده و موضع نرم‌تری نسبت به گذشته در رابطه با ایران اتخاذ كرده است. آیا می‌توان به متعادل‌تر شدن رابطه ایران و آمریكا پس از توافق هسته‌ای خوشبین بود؟
رابطه ایران و آمریكا در سال‌های اخیر وضعیت پیچیده‌ای به خود گرفته است. این پیچیدگی در حالی اتفاق افتاده كه در برخی اوقات رفتارهایی از دو طرف سر زده كه سبب بی‌اعتمادی طرف مقابل شده است. به نظر من اكسیر حل مشكل ایران و آمریكا برقراری دیالوگ دوطرفه و سازنده و«گفت‌وگو» است. به غیر از گفت‌وگو نمی‌توان راه‌حلی برای مشكلات ایران و آمریكا پیشنهاد كرد. البته این گفت‌وگو نیازمند مدیریت هوشمندانه و مدبرانه‌ای است و از عهده هر كسی برنمی‌آید. كسی كه قصد دارد وارد چنین گفت‌وگویی شود باید با حفظ خطوط قرمز و منافع ملی وارد این گفت‌وگو شود و تنها درباره فواید تعامل سازنده گفت‌وگو كند.

 

تاكید بر مشكلات تاریخی نه تنها به حل این مشكل كمك نمی‌كند بلكه سبب پیچیدگی بیش از اندازه این موضوع نیز می‌شود. اتفاقاتی كه در طول مذاكرات رخ داد به شكل‌های مختلف سبب نزدیك شدن ایران و آمریكا به یكدیگر شد. اگر ما توافق هسته‌ای را مبنای كار خود قرار بدهیم و تلاش كنیم براساس این توافق درباره آینده رابطه ایران و آمریكا تصمیم‌گیری كنیم مشكلات كمتری پیش روی خود خواهیم داشت. اما مساله رابطه ایران و آمریكا به این سادگی نیست و ریشه در تاریخ و ایدئولوژی دو كشور دارد.

 

به همین دلیل برخی موانع مانند گروه‌های محافظه‌كار داخلی و همچنین متحدان منطقه‌ای به شكل‌های مختلف تلاش می‌كنند رابطه ایران و آمریكا همچنان خصمانه باقی بماند. بنده معتقدم تا زمانی كه ما و آمریكا مشكلات تاریخی خود را حل و فصل نكنیم نمی‌توانیم به یك جمع‌بندی منطقی و مطلوب در زمینه‌های مختلف دست پیدا كنیم. این مساله به‌ویژه درباره مشكلات منطقه‌ای و مواجهات ما با كشورهای عربی حاشیه خلیج فارس صادق است. در دهه‌های اخیر هرگاه كه تخاصم بین ایران و آمریكا بیشتر شده كشورهای عربی هم گستاخ‌تر و جسورتر عمل می‌كنند و در مقابل در مقاطعی كه مواضع ایران و آمریكا به هم نزدیك‌تر می‌شود كشورهای عربی نیز مواضع ملایم‌تری در مقابله با ایران اتخاذ می‌كنند.

 

پس از توافق هسته‌ای ایران و غرب نیز كشورهای عربی و به‌ویژه عربستان احساس خطر می‌كنند و به همین دلیل تلاش می‌كنند به شكل‌های مختلف در روند آینده رابطه ایران و قدرت‌های جهانی كارشكنی كنند. بنده حتی تحولات منطقه خاورمیانه را نیز در نزدیكی ایران و آمریكا موثر می‌دانم. به هر حال در اغلب بحران‌های خاورمیانه ایران و آمریكا اگر نگوییم كه اشتراك نظر دارند، حداقل مواضع نزدیكی به هم دارند و یك خواست مشترك را دنبال می‌كنند. ظهور داعش واتفاقاتی كه در بحرین و افغانستان رخ داد مواضع ایران و آمریكا را به هم نزدیك‌تر كرده است.


  اخبارسیاسی  - ارمان 


ویدیو مرتبط :
آیا زمان مرگ قانون مور فرارسیده است

خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :

رئیس سابق موساد: زمان معامله با ایران فرارسیده است



رئیس سابق موساد: زمان معامله با ایران فرارسیده است

وی همچنین با انتقاد از میت رومنی کاندیدای جمهوری خواهان انتخابات ریاست جمهوری آمریکا گفت: او فرصت حل دیپلماتیک مسئله هسته ای ایران را از بین می برد.رئیس سابق موساد گفت: زمان آن رسیده است تا با ایران معامله کنیم.

 



اخبار,اخبار جدید,اخبار جالب

 

به گزارش عصر ایران به نقل از روزنامه مصری المصریون، رئیس سابق موساد (سازمان جاسوسی خارجی اسرائیل ) گفت: هم اکنون زمان آن رسیده است تا برای یک معامله با ایران در زمینه برنامه هسته ای این کشور، تماس ها با رهبران تهران افزایش یابد.

به گزارش رادیو اسرائیل، افرایم هالیفی اضافه کرد: انجام مذاکرات میان ایران و امریکا نیازمند جرات است زیرا به این مذاکرات به عنوان دست برداشتن از اسرائیل، نگاه می شود.

وی همچنین با انتقاد از میت رومنی کاندیدای جمهوری خواهان انتخابات ریاست جمهوری آمریکا گفت: او فرصت حل دیپلماتیک مسئله  هسته ای ایران را از بین می برد. رومنی فضایی برای مذاکره با ایران ، باقی نمی گذارد و معتقد است گزینه نظامی، تنها راه حل برای برنامه هسته ای ایران است.

هالیفی همچنین با ابراز رضایت از نحوه تعامل اوباما با مسئله ایران به ویژه رهبری تحریم های ضد ایرانی گفت: هدف تحریم های اقتصادی ، اقناع رهبران ایران به دست برداشتن از برنامه هسته ای و نه آماده سازی شرایط برای حمله نظامی.

رئیس سابق موساد ادامه داد:" معتقدم مذاکره با دشمن ضروری است، ضرر نخواهیم کرد.وی ادامه داد: گفته می شود در صورت مذاکره با ایران، به آنها ، مشروعیت می بخشید اما این موضوع ، درست نیست. عدم مذاکره با آنها نیز ، مشروعیت آنها بر نمی دارد.

رئیس سابق موساد در عین حال گفت: مشارکت رد مذاکرات مستقیم ، به معنی لغو تحریم ها علیه تهران نیست. هدف تحریم ها ، دوری از ایجاد زمینه ای برای اقدامات نظامی علیه ایران و اقناع مقامات ایرانی به دست برداشتن از برنامه هسته ای خود است.

هالیفی قبل از این مخالفت خود را با اقدام نظامی علیه ایران اعلام کرده بود.

روزنامه نیویورک تایمز در هفته گذشته اعلامن کرد آمریکا و ایران برای انجام مذاکره مستقیم در روز 6 نوامبر آینده ، به توافق رسیده اند.

بنیامین نتانیاهو نخست وزیر اسرائیل قبل از این در واکنش به انتشار خبر مذاکره ایران و آمریکا بر سر برنامه هسته ای تهران گفت:  اطلاعی در این باره ندارم اما می توانم بگویم که ایران در گذشته از مذاکرات به عنوان بهانه ای برای کسب زمان از آمریکا استفاده کرد.

موشی یالون وزیر امور استراتژیک اسرائیل هم به رادیو اسرائیل گفت: تل آویو  این آگاهی را به دست آورد که تماس های غیرعلنی میان آمریکا و ایران وجود دارد. این موضوع با اعتراض یا مخالفتی از سوی اسرائیل روبه رو نشد./عصرایران