اخبار
2 دقیقه پیش | عکس: استهلال ماه مبارک رمضانهمزمان با آغاز ماه مبارک رمضان جمعی از کارشناسان حوزه نجوم همراه با نماینده دفتر استهلال مقام معظم رهبری عصر دوشنبه هفدهم خرداد برای رصد هلال شب اول ماه مبارک رمضان بوسیله ... |
2 دقیقه پیش | تا 20 سال آینده 16 میلیون بیکار داریموزیر کشور گفت: در نظام اداری فعلی که میتواند در ۱۰ روز کاری را انجام دهد، در ۱۰۰ روز انجام میشود و روند طولانی دارد که باید این روند اصلاح شود. خبرگزاری تسنیم: عبدالرضا ... |
روحانی به عشقآباد میرود
به گزارش فارس در عشقآباد، سفر آتی «حسن روحانی» رئیس جمهوری اسلامی ایران به عشقآباد، در جلسه هیئت دولت ترکمنستان که شب گذشته به سرپرستی «قربانقلی بردیمحمداف» رئیس جمهور ترکمنستان برگزار شد، مورد بررسی قرار گرفت.
«رشید مراداف» وزیر امور خارجه ترکمنستان در این جلسه با ارائه گزارشی از تدارکات و آمادگی برای سفر روحانی به ترکمنستان، تصریح کرد: سفر روحانی به ترکمنستان دو روزه بوده و در تاریخ 10 الی 11 مارس سال جاری میلادی صورت خواهد گرفت.
مراداف در تشریح برنامه آتی این سفر، ملاقات و مذاکرات سران ترکمنستان و ایران و هیئت همراه و امضای بسته اسناد همکاری میان «عشقآباد« و «تهران» را از مهمترین محورهای سفر رسمی رئیس جمهور ایران به ترکمنستان اعلام کرد.
رئیس جمهور ترکمنستان پس از ارائه گزارش وزیر امور خارجه این کشور درباره برنامه سفر رئیس جمهوری اسلامی ایران به عشقآباد، از سطح روابط دوستانه و حسن همجواری میان ترکمنستان و ایران که سال به سال بیشتر میشود، اظهار خرسندی کرد.
بردیمحمداف در بخشی از سخنان خود در ارتباط با مناسبات میان ترکمنستان و ایران، گفت: روابط و همکاریهای میان ترکمنستان و ایران در همه عرصهها از جمله اقتصادی از اهمیت برخوردار است.
رئیس جمهور ترکمنستان با اشاره به اشتراکات فراوان تاریخی، فرهنگی و سنتی میان ملت ترکمنستان و ایران افزود: روابط معنوی و فرهنگی دوجانبه که از قدمت دیرین تاریخی برخوردار هستند، دو ملت را بیش از پیش منسجم و متحد میسازد.
بردیمحمداف در پایان بر اهمیت مذاکرات آتی در عالیترین سطوح میان ترکمنستان و ایران که در روزهای آینده در عشقآباد صورت خواهد گرفت، تأکید کرد.
اخبار سیاست خار جی - فارس
ویدیو مرتبط :
سرود ولایت عشق دبیرستان فاطمه الزهرا(س)- نطنز- طرق رود
خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :
آیا عشق و عاشقی با ازدواج از بین می رود؟
حالا دیگر وقتش است. اصلا شاید دیر هم شده باشد. عاشق شدن را نمیگویم. آن خودش دیر یا زود اتفاق میافتد. منظورم واكاوی عشقهای گذشته و حال و احتمالا آینده است. اصلا با كدام تعریف اینقدر مطمئنید كه عاشق هستید و عشقتان اگر اولی در دنیا نباشد بعد از لیلی و مجنون و شیرین و فرهاد مقام سوم را میتواند بگیرد؟ لطفا برای چند دقیقه بیخیال باورهای خودتان شوید، ببینید كارشناسان چه میگویند؟ اصلا عشق واقعی چیست و چند درصد از آدمهایی كه ادعای عاشقی میكنند واقعا عاشق هستند؟
نقطه پایان عشق کجاست؟
جسم ما گرایشهایی دارد كه اسمش میل است. مثلا من به این شیرینی میل دارم و این یك گرایش یكسویه محدود است. میگویم یكسویه چون من به شیرینی میل دارم ولی شیرینی به من میلی ندارد و میگویم محدود چون گرایش من هم تا زمانی است كه شیرینی را نخورده باشم. وقتی بخورم و سیر شوم دیگر میلی به آن ندارم. همین گرایش یكسویه میتواند نامحدود باشد.
مثلا من گلها را دوست دارم ولی معلوم نیست گل من را میخواهد یا نه. این میشود حب یا دوست داشتن چون نامحدود است ولی یك طرفه. علاقه یك خانم به طلا و جواهر هم مشابه همین است، محدودیت ندارد و مثل میل به غذا و شیرینی نیست كه از آن سیر شود ولی یك طرفه است. حالت سوم میشود گرایش دو سویه محدود؛ یعنی دو نفر همدیگر را دوست دارند ولی این دوست داشتن محدود است و بالاخره یك جایی تمام میشود. به این دوست داشتن میگویند شوق. بیشتر احساساتی كه ما از آن به عنوان عشق یاد میكنیم در واقع شوق است. یعنی اشتیاق شدیدی كه تمام میشود.
حتی عشقهای تاریخی هم بیشترش شوق بوده ولی چون به هم نرسیدهاند، تمام نشده. مطالعات نشان میدهد نقطه پایان این شوقهای به ظاهر بیپایان نقطه به هم رسیدن است. یعنی 2نفر همدیگر را در حد مرگ دوست دارند ولی به محض اینكه به هم میرسند این علاقه شروع به كم شدن میكند. همین است كه خیلی از جوانانی كه عاشقانه همدیگر را دوست دارند و زمین و زمان را به هم میریزند تا با هم ازدواج كنند از همان ماه عسل اختلافهایشان شروع میشود و زندگیشان دوامی ندارد. در واقع آنها هیچ وقت عاشق هم نبودهاند و فقط اشتیاق شدیدی نسبت به هم داشتهاند كه به اشتباه نامش را عشق گذاشتهاند و به بیراهه رفتهاند. در واقع شوق همان هوس است.
یعنی همه عشق ها روزی از بین می رود؟
اما حالت چهارمی هم وجود دارد؛ یعنی خواستن دو طرفه نامحدود. این نوع خواستن یك خواستن بی حد و مرز است كه برتر و متعالیتر از همه خواستنهای دیگر است و میشود نام عشق بر آن نهاد. حالت زمینی این نوع دوست داشتن عشق میان مادر و فرزند است؛ رابطهای نامحدود و دوطرفه.
هر كدام از ما در زندگی یك وضعیت موجود داریم و یك وضعیت مطلوب. من موجود چگونه باید به من مطلوب تبدیل شوم؟ مسیری كه مرا به حالت مطلوب هدایت میكند عشق است ولی آیا عشق به تنهایی میتواند؟ اینجاست كه پای عقل به میان میآید. عقل به ما تاكتیك میدهد. روش میدهد كه چطور به پشتوانه عشق به وضعیت مطلوب برسیم. عقل به ما نشان میدهد وقتی دچار هیجان عشق هستیم چطور اشتباه نكنیم و در بهترین مسیر قدم بگذاریم.
چطور مطمئن شویم احساسی که به یک نفر داریم همان عشق است؟
عشق از دوست داشتن مجزاست ولی گاهی به دلیل شباهتهایی كه با هم دارند اشتباه گرفته میشوند وگرنه هركدام از اینها یك مقوله جداست. اگر بخواهیم با مفاهیم آكادمیك صحبت كنیم، دوست داشتن همان چیزی است كه در عربی میگویند «حُب» و از جنس عالم دوم است ولی عشق از جنس عالم چهارم است. از این تعاریف متوجه میشویم عشق و دوست داشتن به اندازه دو دنیا با هم تفاوت دارند و این تفاوت كمی نیست. حتما میپرسید منظور از 4 عالم چیست؟ این عالمها مقوله پیچیدهای دارند ولی در یك تعریف ساده باید بگویم این چهار عالم عبارتند از: اول، طبیعت كه همین جهان ملموس است. دوم، فطرت كه عالم معناست. سوم، طینت كه میگویند تركیب عالم اول و دوم است و چهارم، حیرت یعنی همان عالمی كه پیامبر(ص) در معراج دید و متحیر شد و گفت: «خدایا تو را آنقدر كه باید نشناختم.» بعضیها معتقدند بالاترین درجه دوست داشتن عشق نام دارد. یكی از حكما هم عشق را مستی عقل معرفی كرده است. در حقیقت عشق یك مقدمه دارد به نام شناخت و معرفت و یك موخره به نام ایثار و فداكاری. اگر كسی را با معرفت آنقدر دوست داشته باشید كه برایش ازخودگذشتگی كنید، عاشقش هستید.
فرض كنید دختر و پسر جوانی بسیار به هم علاقه دارند ولی چه تضمینی وجود دارد كه دخترخانم در آینده مادر خوبی باشد یا آقاپسر از عهده نقش پدری برآید؟ از كجا معلوم وقتی با هم زیر یك سقف قرار میگیرند هزار و یك اختلافنظر نداشته باشند؟ همه اینها در مشاوره قبل از ازدواج مشخص میشود
سن عاشقی در مردان چند سال است؟
هر چیزی یك سنی دارد؛ مثل سن بلوغ. بچهای كه خیلی عقلش میرسد ولی هنوز به سن بلوغ نرسیده بالغ نیست یا برعكس، كسی كه به سن بلوغ رسیده ولی آثار بلوغ در او وجود ندارد هم بالغ نیست. در این جهان همه چیز تابع زمان و مكان است. هر چیزی باید بر روال طبیعت بگردد. از 9 ماه ماندن بچه در رحم مادر تا كشیدن 4 درد زایمان كه باعث جفت شدن جمجمه بچه میشود همه چیز در طبیعت قانون دارد. در عاشق شدن هم سن مهم است. یك نوجوان اگر احساس میكند عاشق شده است هنوز بلوغ عقلیاش كامل نشده و نمیتواند برای آینده برنامهریزی كند. اگر بخواهم از دید علمی بگویم عقل مردها تا 40 سالگی كامل نمیشود. اصلا همین است كه میگویند دوران چلچلی! همین است كه باعث میشود هرقدر هم طرفین به عشقشان مطمئن باشند باز نیاز به مشاوره دارند و نباید بیگدار به آب بزنند.
تا کی برای عاشق شدن فرصت داریم؟
در تكامل سنی انسانها یك تقسیمبندی جالب وجود دارد؛ میگویند اگر كسی بخواهد زیبا شود تا 20سالگی میشود، اگر بخواهد قهرمان شود تا 30 سالگی میشود، اگر بخواهد عاقل شود تا 40 سالگی میشود و اگر بخواهد عارف شود تا 60 سالگی میشود. به اصطلاح میگویند اگر تا این سن شد، شد و اگر نشد دیگر فایده ندارد. البته این بیشتر درباره مردان صدق میكند و زنان تكامل سریعتری دارند.
زن برای مادر شدن آفریده شده و مرد برای پدر شدن. زن باید زن باشد و مرد باید مرد باشد. یعنی زن نیاز به زنانگی دارد و مرد، مردانگی. زنانگی یعنی ایجاد آرامش و مردانگی یعنی ایجاد آسایش. زن باید مثل گل باشد و مثل گل با او رفتار شود و مرد باید مثل درخت باشد و مثل درخت با او رفتار شود. اگر این چنین باشد عشق دوام میآورد و زندگی به وضعیت مطلوب میرسد.
چرا داغ ترین ازدواج ها بعد از ازدواج سرد می شود؟
مشاوره قبل از ازدواج یك ضرورت است. همه زوجها باید قبل از ازدواج به مشاور مراجعه كنند تا بتوانند مشكلات احتمالی آینده را پیشبینی كنند. فرض كنید دختر و پسر جوانی بسیار به هم علاقه دارند ولی چه تضمینی وجود دارد كه دخترخانم در آینده مادر خوبی باشد یا آقاپسر از عهده نقش پدری برآید؟ از كجا معلوم وقتی با هم زیر یك سقف قرار میگیرند هزار و یك اختلافنظر نداشته باشند؟ همه اینها در مشاوره قبل از ازدواج مشخص میشود.
در این جلسات تستهایی از هر دو نفر گرفته می شود كه پاسخ خیلی از پرسشها را مشخص میكند. این همان مكانیسم عقل است كه كنار عشق قرار میگیرد. یعنی دو نفر كه احساس میكنند عاشق هم هستند با یك روش عقلانی به این نتیجه میرسند كه آیا ازدواجشان به صلاح است یا نه؟ اگر بخواهیم یك مثال ساده بزنیم، میگوییم عشق شبیه یك جواهر گرانبهاست و عقل حلقهای فلزی كه ركاب این جواهر گرانبها میشود. اگر این حلقه باشد، میتوانی جواهرت را دستت كنی و همیشه همراهت باشد ولی نمیتوانی یك جواهر گرانبها را تا ابد بدون هیچ محافظی توی مشتت نگه داری، شك نداشته باش كه بالاخره گم خواهد شد. همین است كه گاهی عشقهای آتشین ناگهان خاموش میشود. در حقیقت نگین باارزش آنها گم شده است.
چرا بعضی از عشق ها تبدیل به نفرت می شود؟
ازدواج نیاز به استطاعت دارد. همانطور كه وقتی كسی به حج میرود باید استطاعت داشته باشد در ازدواج هم استطاعت لازم است. البته این استطاعت فقط توان مالی نیست. استطاعت باید در عقل، در مسئولیتپذیری، در تعهدپذیری و خیلی چیزهای دیگر باشد. كسی كه استطاعت ندارد و میخواهد همه چیز را موكول به آینده كند نباید به خیال خودش عاشق شود و درگیری عاطفی ایجاد كند. هیچ فاجعهای از اول فاجعه نبوده. شرایط و اشتباهها به سوی فاجعه شدن هدایتش كرده است. وقتی یكی جا میزند طرف دوم دو راه دارد؛ یا خودش را منهدم میكند و دچار افسردگی میشود یا دست به اقدامات خشونتبار میزند و برای نابودی طرف مقابل تلاش میكند. سد كه بشكند همه چیز را با خودش نابود میكند.
آیا عشق مرد و زن تعدد می پذیرد؟
عشق ممنوع یعنی واژهپردازیهای بیخودی. یعنی چیزی كه اصل عشق نیست. یك هوس زودگذر است كه تمام میشود اما در مسیر خودش زندگی افراد را نابود میكند. عشق باید منطق داشته باشد. اصلا عشق یعنی احساسی از جنس خدا. چیزی كه از جنس شیطان باشد نمیشود نام عشق برآن گذاشت و بیشك هوس است. كسی كه دچار این اشتیاق غلط میشود باید پیش از آنكه گره روی گره بزند به مشاور مراجعه كند و راهنمایی بخواهد.
یك نكته مهم دیگر این است كه عشق در هیچ شرایطی تعدد نمیپذیرد. در یك دل امكان ندارد محبت دو نفر بگنجد. منظورم عشق میان زن و مرد است. ممكن است هوس كنی 01 نوع غذا را با هم بخوری ولی حتما بعدش دلدرد میگیری. لازمه عشق وفاداری است. نباید اجازه بدهیم سریالهای بیسر و ته ماهوارهای با رواج عشقهای به اصطلاح ممنوع كانون خانوادهها را به خطر بیندازند. بیشتر از اینها كاملا هدفمند پیش میروند. در خیلی از كشورها بعد از پخش هر فیلم تحلیلگر اجتماعی میآید و درباره موضوع فیلم حرف میزند. ما هم به چنین كارشناسیهایی نیاز داریم.
منبع: زندگی ایده آل