اخبار
2 دقیقه پیش | عکس: استهلال ماه مبارک رمضانهمزمان با آغاز ماه مبارک رمضان جمعی از کارشناسان حوزه نجوم همراه با نماینده دفتر استهلال مقام معظم رهبری عصر دوشنبه هفدهم خرداد برای رصد هلال شب اول ماه مبارک رمضان بوسیله ... |
2 دقیقه پیش | تا 20 سال آینده 16 میلیون بیکار داریموزیر کشور گفت: در نظام اداری فعلی که میتواند در ۱۰ روز کاری را انجام دهد، در ۱۰۰ روز انجام میشود و روند طولانی دارد که باید این روند اصلاح شود. خبرگزاری تسنیم: عبدالرضا ... |
روحانی اصلاحات را آغاز خواهد کرد
ابتدا درباره معنای جامعهشناسی سیاسی و جایگاه آن در حوزه علمی و سیاسی ایران توضیح دهید.
از جامعهشناسی سیاسی دو برداشت به صورت کلی وجود دارد؛ یکی اینکه پدیدههای سیاسی را با عینک جامعهشناسی نگاه کنیم که رویکردی است کلی و برداشت دوم که یک رویکرد اخص است، که چگونه پدیدههای اجتماعی در جامعه شکل میگیرند؟ ردپای قدرت در آنها کجاست؟ چه گروههایی دنبال سیاست میروند؟ چه گرایشهایی دارند؟ اینها موضوعات اصلی جامعهشناسی سیاسی با یک نگاه کلی هستند.
البته این موضوعات کلی درون گرایشهای دیگر خردتر میشوند مثل جامعهشناسی احزاب، جامعهشناسی دولت، جامعهشناسی گروههای ذینفع و ذینفوذ در عرصه سیاسی، جامعهشناسی طبقات اجتماعی و...، در هر صورت هر فعالیت سیاسیای که در جامعه شکل میگیرد موضوع جامعهشناسی سیاسی است.
این گرایش در عرصه آکادمیک در ایران امروز چه وضعی دارد؟
این گرایش در ایران بسیار جوان و نوپاست. درواقع باعث و بانی این گرایش دکتر حسین بشیریه بود. پیش از تلاشهای ایشان ما فقط یک درس به اسم جامعهشناسی سیاسی در ایران داشتیم و بهتبع آن بسیاری از موضوعات زیرمجموعه دانش جامعهشناسی سیاسی، مثل توسعه سیاسی، احزاب و گروههای سیاسی مغفول بود و با تلاشهای آکادمیک ایشان این موضوعات مغفول موردتوجه قرار گرفت و جامعهشناسی شکل گرفت.
مرزبندی گروهها و احزاب سیاسی با رویکرد جامعهشناسی سیاسی در ایران معاصر چگونه بوده است؟
اول باید توجه داشته باشیم ملهم از رویکرد جامعهشناسی سیاسی، برای دستهبندی احزاب سیاسی سه ملاک ایدئولوژی، طبقه اجتماعی و سازمان را در نظر میگیرند.
گروههایی که در آغاز در اروپا شکل گرفتند براساس برداشتهای سیاسیای که داشتند به وجود آمدند و حتی واژه Party به معنای رفتن، با نگاهی به مصدرش، یعنی گروههایی که جدا شدند و رفتند. درواقع اولین تعاریف هم از حزب سیاسی بیشتر جنبه ایدئولوژیک داشت.
بعدها که مارکسیسم پا به عرصه وجود گذاشت و همه طبقات را براساس طبقات اجتماعی تبیین و تحلیل کرد، مشخص شد کسانی که در عرصه اجتماعی عموما پایگاههای اجتماعی مشترک دارند، منافع مشترکی برایشان در عرصه سیاسی تعریف میشود، پس طبیعی است که در ایران افراد برای دستیابی به منافع مشترکشان در عرصه سیاسی سازمان تشکیل دهند و بعدها مشخص شد خود سازمان هم نقش مهمی در دستهبندی احزاب دارد.
از این منظر وضعیت احزاب ایرانی چگونه است؟
در ایران احزاب سیاسی پادرهوا هستند. در ایران معاصر احزاب از نظر سازمانی ساختار منسجم و یکدستی نداشته و حتی سازماندهی منظمی هم ندارند. نمیتوانیم شاخص طبقه اجتماعی را هم برای تقسیمبندی احزاب در ایران به کار بگیریم زیرا اصلا چیزی به اسم طبقه اجتماعی در ایران نداریم. در ایران میتوانیم از گروههای اجتماعی نام ببریم که به دلیل تحرک اجتماعی و جابهجاشدن پایگاههای اجتماعی با یک برنامه دولت یکشبه پدیدار میشوند، با یک برنامه دیگر یکشبه به خاک سیاه مینشینند.
در واقع به دلیل تحرک اجتماعی بیشازحد، نمیشود پایگاهی اجتماعی برای تقسیمبندی احزاب در نظر گرفت. البته نمیشود این عامل را بهکلی نفی کرد ولی بههرترتیب شیوه بروز و جلوه خاص و پیچیدهای در جامعه ایران دارد. عامل ایدئولوژی هم در دستهبندی احزاب بهکلی منتفی است چون چارچوب موجود اجازه فعالیت به ایدئولوژیهای دیگر را نمیدهد.
در تبیین آنچه حول تشکیل احزاب سیاسی در ایران صورت میگیرد میشود گفت برخی از چهرههای پرنفوذ دور هم جمع میشوند، یک حزب کادر را با تعداد بسیار اندکی سازماندهی و اعلام موجودیت میکنند و جالب اینکه وارد عرصه هم میشوند.
این احزاب در دستهبندی دیگری احزاب ریاستی هستند، احزابی که نه ریشه در انتخابات و نه ریشه در پارلمان دارند. قدرت اصلی این احزاب از نفوذ افراد متنفذ سرچشمه میگیرد. این احزاب در بهترین حالت در مرحله اولیه تحزب هستند.
از این احزاب در عرصه جامعهشناسی سیاسی نمیشود با عنوان گروههای ذینفع و ذینفوذ یاد کرد؟
گروههای ذینفع و ذینفوذ زیرمجموعه احزاب سیاسی هستند. گروههای ذینفوذ بیشتر اهداف اقتصادی دارند و بعدا ارتباط با احزاب پیدا میکنند و به عرصه سیاسی راه مییابند. در ایران اصناف سیاسی قدرت چندانی ندارند که در قالب گروههای ذینفع سر بر آوردند، در عوض در ایران گروههای فشار داریم. البته در ادبیات غرب گروههای فشار ذیل یک مجموعه تعریف میشوند ولی در ایران باید گروههای فشار را تفکیک کرد.
در ایران این گروههای فشار در گروههای راست و چپ، در نبود احزاب سیاسی میخواهند کار احزاب سیاسی را انجام دهند. ویژگی متمایز دیگر این گروهها در غرب و ایران این است که این گروهها نامرئی بوده و به چشم نمیآیند.
درواقع این گروهها نوعی انحرافات سیاسی بهدلیل کژکارکردی احزاب هستند که میخواهند به وسیله هر ابزاری به اهدافشان برسند.
تقسیمبندی احزاب به راست و چپ در ایران ملاکهای متعددی دارد، آیا این ملاکها ملهم از دستهبندیهای جهانی است یا بسترهای داخلی ملاک آنها هستند؟
در حالت کلی همیشه یک طیفی خواستار حفظ وضع موجود و طیف دیگری خواستار تغییر وضع موجود است که اساس تقسیمبندی چپ و راست هم همین است.
ریشه این دستهبندی هم به مجلس مؤسسان فرانسه بازمیگردد که کسانی که طرفدار وضع موجود بودند در سمت راست مجلس مینشستند و کسانی که مخالف بودند در سمت چپ.
البته تقسیمبندی راست و چپ در ایران ملاکهای خاص خودش را دارد و اصلا به راست و چپ در اروپا شباهتی ندارد؛ مثلا شاخصهایی مثل عدالت اجتماعی، طرفداری از عزت و افتخارات ملی، مذهبی در طیف سیاسی راست است درحالیکه برخی از اینها در تقسیمبندی جهانی در تقسیمبندی چپ قرار میگیرند و بر عکس؛ در حوزه سیاسی کسانی چپ هستند که حداقل در حوزه سیاست لیبرالتر بوده، گرایشات تحولخواهانه داشته و گرایشات راستی دارند.
تکثر این ملاکها و تکثیر این دستهبندیها فضای پرآشوبی را در عرصه گفتمانهای سیاسی ایران شکل داده است.
آیا میشود ظهور و تثبیت گفتمان عدالتطلبانه احمدینژاد سال ٨٤ را از دل گفتمان راست سیاسی، نتیجه همین خلط مرزها میان گفتمانهای چپ و راست دانست؟
اول از همه اینکه در ایران برای مردمی که جهتگیریهای سیاسی خاصی ندارند، تبلیغات و بازنمایی کاندیداها در رسانهها بسیار تعیینکننده است و این عامل را نباید از نظر دور داشت. در کنار این عامل، عوامل دیگری هم در این روند دخیل بودند.
پیش از همه باید گفت در دوره ریاستجمهوری خاتمی برخی از طبقات اجتماعی پاسخی برای مطالباتشان نیافتند و یک نوع سرخوردگی در بین آنها رواج یافت.
احمدینژاد با شناختی که از اعماق جامعه ایران و از گروههای تهیدست و اقشار کفی اجتماعی داشت، به وسیله برخی شعارهای پوپولیستی طیف چپ و با عملکردهای راست، توانست رأی پایینترین اقشار جامعه را به دست بیاورد.
جالب است که آنها دقیقا از این درهمتنیدگی مرزها بهترین استفاده را کردند؛ آنها در روستاها بیشتر طرفدار داشتند تا در شهرها. البته تأثیر موضعگیریهای رجال سیاسی در اضمحلال برخی از مرزهای گفتمانها و ظهور گفتمان جدید در آن دوران را نباید نادیده گرفت.
همین اضمحلال مرزها و نادیدهگرفتن مطالبات و تحقق آن در عرصه سیاست باعث شد همان طیف اجتماعی که بیشترین رأی را به این طیف نامرئی داد بیشترین آسیبها را در دوران زمامداری آنها ببیند و از همه بیشتر ضرر کند.
این گروه از لحاظ سطح آگاهی عمومی جزء محرومترینها بودند و فقط در تصمیمگیریها، همان لحظه را در نظر میگرفتند و با وعدهوعیدهای بزرگ و چشمانداز نهچنداندور، احمدینژاد توانست آرایی را از دل همین طیف جذب کند.
این روشننبودن مرز مطالبات و گفتمان حاکم در طول آن سالها در بازنمودش در عرصه سیاست خارجی چه پیامدهایی برای ما داشت؟
واقعیت این است که سیاست خارجی ما در طول آن سالها ضربات جبرانناپذیری خورد. همان وعدهووعیدهایی که در عرصه داخلی به صورت احساسی و آرمانگرایانه بیان میشد، در عرصه جهانی تکرار شد و قطعنامههایی که علیه ایران صادر میشد، نتیجه همین شعارها بود.
درست بعد از کنفرانسی که درباره نفی هولوکاست در تهران برگزار شد، قطعنامه دوم علیه ایران به تصویب رسید. افراط و تفریط باعث شد قطعنامههای شورای امنیت را کاغذپاره خواندند درحالیکه همین قطعنامهها فشارهای زیاد بر مردم وارد کرد.
تجارب ما در عرصه داخلی در چند سال اخیر و لطمات آن در سطح بینالمللی، نشان داد باید در برخی سیاستهای داخلی بازنگری کنیم. به نظر من، دموکراسی را باید به شیوه خاصی در کشور برقرار کرد. باید رأی را از حالت کمی به حالت کیفی دربیاوریم.
حتی مثل آمریکا کارت الکترال صادر کنیم تا کسانی بتوانند رأی دهند که از حداقل صلاحیتهای سیاسی برخوردار باشند یا دورههای آموزشی گذرانده یا مدرک تحصیلی بالاتری داشته باشند و رأیها رتبهبندی شود.
ما در سالهای گذشته ملاکهایی برای انتخابشدگان گذاشتیم که بهنظر من، بسیار مفید بود و میتوانیم همین ملاکها را برای انتخابکنندگان نیز بگذاریم. باید توجه داشته باشیم در کنار نهادینهنشدن سازوکارهای دموکراتیک، جریان پوپولیستگرا همیشه نظام سیاسی ایران را تهدید میکند.
در چه سازوکارهای اجتماعیای (در عرصه عمومی) در سال ٨٤، بسیج عمومیای برای رسیدن به حق انرژی هستهای شکل گرفت و در سال ٩٤ و یک دهه بعد، یک بسیج عمومی برای توافق هستهای؟
کنت دوگبینو سیاستمداری بود که در قرن نوزدهم در دربار ناصرالدینشاه بود و در آنجا مشاهدات خود را در آسیا ثبت کرده، او معتقد است مردم ایران و شبهقاره هند در آن زمان ازجمله کسانی هستند که میشود آنها را با یک سخنرانی یا دعوای ساختگی در جمع هزارانهزار، به میدان کشید.
بر این اساس، احساس و هیجان در کنش سیاسی مردم ایران تأثیرگذار است. در ایران به میزان بسیار زیادی اخباری که از رسانههای عمومی پخش میشود، تأثیرگذار است. مردمی که موضع سیاسی خاص ندارند، بر این اساس بسیج میشوند و ایده پیدا میکنند و با همین ایده که پیدا کردند وارد مرحله کنش سیاسی هم میشوند.
اگر شما برای مدتزمانی این ایده را تبلیغ کنید که غربیها نمیگذارند ما به دانش هستهای دست پیدا کنیم، مردم شروع میکنند به موضعگرفتن و اگر پس از مدتی شروع کنید تبلیغ این ایده که از نظر اقتصادی انرژی هستهای مقرونبهصرفه نیست، ما را با مخاطرات سیاسی روبهرو کرده و حتی خطر جنگ بیخ گوش ماست، افکارعمومی تغییر جهت میدهند.
در یک جامعه سیاسی جوان، بدون تجربه کنش سیاسی جمعی، بدون داشتن خاطره و هویت مشترک سیاسی و بدون داشتن آگاهی تاریخی، خیلی نباید توقع موضعگیریهای سیاسی خردورزانه داشت.
با این وصف، عموم موضعگیریهای جمعی ما هیجانی و شتابزده است. با وجود این، در برخی از این موضعگیریهای جمعی و هیجانی، برخی کدها و پیامها ارسال میشود.
مثلا وقتی مرتضی پاشایی فوت کرد مردم در قالب میلیونی به خیابانها آمدند، درحالیکه در همان زمان یکی از بزرگان فرهنگ و هنر فوت شده بود و بهزحمت هیأتی برای مراسم خاکسپاری رفته بودند.
برخی از جامعهشناسان آن را بهدرستی تعبیر نکردند، در همان تجمعهای میلیونی هم یک پیامی بود، اعتراض به برخی از وجوه سلسلهمراتب موجود، اعتراض جمعی به برخی از محدودیتهای موجود، ایدههایی در مورد سبک زندگی جوانان و اعتراضاتی در مورد جلوگیری از اجرای موسیقی پاپ ازجمله پیامهایی بود که میشد از آن کنش جمعی ثبت کرد.
رویکرد دولت را در جریان پاشایی چگونه ارزیابی میکنید؟
تا آنجایی که ما در جریان بودیم، دولت غافلگیر شد. وقتی مردم در ابعاد وسیع به خیابانها ریختند دولت دید اگر موضع بگیرد بازنده است، بنابراین دولت با مردم همسو شد و اینطور نبود دولت پدیدههایی شبیه این را شکل دهد. اینجا باید آفرین گفت به دولت برای اینکه بسیار زیبا جریانی را که میتوانست علیهاش کارکرد داشته باشد، با خود همسو کرد.
آیا میشود گفت در ایران تلویزیون جایگزین طیف وسیعی از کارکردهای احزاب سیاسی شده؟
جامعهشناسانی که در دهه ٧٠ میلادی راجع به تلویزیون تحقیق میکردند، پیوسته هشدار میدادند تلویزیون نباید جای احزاب سیاسی را بگیرد، تلویزیون نباید کارکردهای حزبی را به انجام برساند، مثلا یکی از کارهایی که تلویزیون به انجام میدهد، چهرهسازی است و مردم خیلی راحت از کیش شخصیت حول یک چهره متأثر میشوند، حتی مردم از اسامی افراد متأثر میشوند. در همینجا صحنه سیاست به صحنه تئاتر یا پرده سینما تبدیل میشود.
این روند فقط در ایران اتفاق میافتد؟
این روند فقط شامل ایران نیست، در آخرین انتخابات فرانسه مناظره آنها در تلویزیون از اهمیت ویژهای برخوردار است. حتی در مناظره تاریخی ژیسکار دستن و فرانسوا میتران، در تحلیل علل پیروزی میترال میگویند افعالی که وی در مناظره تلویزیونی استفاده میکرده نقش مهمی داشته، وی طوری صحبت میکرد که در حال آمدن است و ژیسکار دستن طوری حرف میزد که درحال رفتن است. اتفاقا در ایران به دلیل برخی زاویههای مردم و رسانههای جمعی، موضعگیرهای مردم همیشه بااحتیاط همراه است.
آیا در تحولات سیاسی ایران «گروههای اجتماعی جدید» توانستهاند تأثیرگذار باشند؟
بهنظر من این گروههای اجتماعی جدید با گذر زمان تأثیرگذاری بیشتری در سیاست خواهند داشت. به صورت کلی حاکمیت ما با وجوه مختلف جهانیشدن برخوردی سلبی دارد، ولی جهانیشدن یک واقعیت است. من فکر میکنم الان زیربناهای فرهنگ جهانیشدن در ایران در حال شکلگیری است.
مثلا معیارهایی که برای خوب و بدبودن در عالم سیاست استفاده میشود؛ اخلاق سیاسی، معیارهای حقوقبشر و دموکراسی در طیف جوان ما با طیف جهانی در حال همسوشدن است.
یعنی بهعنوان مثال میتوان گفت این گروههای اجتماعی جدید در رویکارآمدن دولت آقای روحانی نقش داشتند؟
به نظر من این گروههای اجتماعی در زمان انتخابات ریاستجمهوری به آن صورت وجود نداشتند که بخواهند تأثیرگذار باشند.
شاید اصلیترین دلیل انتخاب آقای روحانی این بود که مردم ایران به هیچوجه نمیخواستند چهار سال یا هشت سال دیگر را با احمدینژاد دیگری سر کنند. واقعا مردم دلزده شده بودند.
بهویژه آمدن یکی از کاندیداهای همسو با آقای احمدینژاد به پیروزی حسن روحانی کمک شایان توجهی کرد.
این انتخابات، انتخابات مهمی بود که از زوایای مهم قابل تجزیه و تحلیل است، یکی اینکه ما متوجه شدیم مجموعه طیف احمدینژاد در کشور ما چند نفر هستند، که مشخص شد از سه تا چهار میلیون فراتر نمیروند.
با تشدید شکافهای اجتماعی، اقتصادی و بحرانهای بینالمللی، سخنان و مواضع حسن روحانی بهویژه در مناظرهها و برنامههای تلویزیونی، اقبال برخی از گروههای سیاسی و آخرین مواضعی که برخی از گروههای سیاسی از جمله اصلاحطلبان گرفتند، مردم فکر کردند اگر پای صندوقهای رأی نروند، شاید احمدینژاد دیگری بیاید و مجموع این محاسبات دست به دست هم داد و در آخرین لحظه رفتند و رأی دادند.
من خودم هم در شبکههای اجتماعی ذکر کردم که به ایشان رأی دادم چون احساس میکنم در فضای کنونی، ما به یک مرد اجرائی نیاز داریم و از کرده خود پشیمان نیستم.
مواضع داخلی ایشان بسیار مقتدرانه و مواضع بینالمللیشان بسیار هوشمندانه است، چنانکه موفق شدند بحران هستهای را حل کنند و انتقاداتی که وارد میکنند همان انتقاداتی است که من بهعنوان یک استاد دانشگاه دارم.
روند رویکارآمدن دولت اعتدال را با الگوهای جامعهشناسی سیاسی چگونه میتوان تبیین کرد؟
یکی از کلاسیکترین الگوهای تحلیل در جامعهشناسی سیاسی الگوی دوورژه است، وقتی منتهیالیه طیف راست برای چند سال سر کار میآید، برخی از شعارهای چپ که در فضای اجتماعی نادیده انگاشته شدهاند مطرح میشوند و با افراطگرایی بیش از حد، مردم در انتخاباتهای بعدی به سمت احزاب میانه چپ و راست گرایش پیدا میکنند. در حقیقت آقای روحانی اعتدال بین دو افراط است. مردم به اعتدال روی آوردند که بهترین گزینه است.
برخی از صاحبنظران سیاسی معتقدند دولت اعتدال یک دولت ائتلافی است. آیا میتوان دولت روحانی را دولتی ائتلافی نامید؟
من فکر میکنم دولت روحانی همان چیزی است که ایران به آن نیاز دارد. ما هنوز به مرحلهای نرسیدهایم که بخواهیم به صورت زودرس به توسعه سیاسی دست پیدا کنیم. ما هنوز به کسی احتیاج داریم که آستینهایش را بالا بزند و کشور را بسازد. تا الان همه انرژی دولت روحانی روی مسئله هستهای بوده و از این به بعد این دولت وقت دارد خودش را نشان دهد.
باید دید اصلاحاتی را که قرار است در داخل انجام دهد، آغاز خواهد کرد یا خیر؟ که من فکر میکنم اصلاحات را آغاز خواهد کرد. در زمینه سیاست خارجی هم من یک نگرانی شدید داشتم و آن این بود که بعد از این توافق بگویند ما جلو جنگ را گرفتیم و روند پیشین سیاست خارجی را ادامه دهند.
در این صورت خسران در خسران میبود. در حالی که این توافق باید سرآغاز دگرگونیهای دیگری باشد و ایران در آن صورت واقعا برنده خواهد شد. فکر میکنم بر همین مبنا بود که بعد از توافق، آقای روحانی گفت باید با عربستان وارد گفتوگو شویم و مسئله سوریه را سیاسی حل کنیم.
امیدوارم ایشان موفق شود که تغییر در سیاست خارجی باید با سیاست داخلی همراه باشد، ایشان باید مسائلی مانند حصر را مدیریت کند تا به بهترین شکل منافع کشور تأمین شود.
بهنظر شما، دولت روحانی در دوره بعدی هم قدرت را به دست خواهد گرفت؟
من فکر میکنم در دوره بعد ایشان رأی میآورد، البته این گفته من به عملکرد دو سال آینده ایشان ارتباط دارد. تصور من این است که بهزودی مردم دستاوردهای سیاسی وی را خواهند دید و میشود به ایشان برای آینده دل بست.
اخبار سیاسی - شرق
ویدیو مرتبط :
شعار حمایت جوانان ایران از روحانی و اصلاحات
خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :
عارف: امیدواریم هاشمی و خاتمی به جمع بندی برسند تا ما در انتخابات پیروز شویم/روحانی:تجربیات دولت اصلاحات را ...
عارف: امیدواریم هاشمی و خاتمی به جمع بندی برسند تا ما در انتخابات پیروز شویم
محمدرضا عارف از شعار عارف روحانی ائتلاف ائتلاف استقبال کرد.
به گزارش واحد مرکزی خبر ، این نامزد یازدهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری در مسجد محمد رسول الله شهر قزوین گفت : شعار ارزشمندی مطرح شد و نگاه ما هم همین است.
وی با اشاره به اینکه آقایان هاشمی و خاتمی به میدان آمده اند، افزود : امیدواریم این دو بزرگوار بر اساس مطالعات و بررسیهای خود به یک جمع بندی برسند تا ما در انتخابات پیروز شویم.
عارف از جوانان به عنوان آینده سازان و سرمایه کشور یاد کرد و گفت : آمده ایم تا مطالبات به حق شما را با منش اصلاح طلبانه پیگیری کنیم.
وی افزود : ویژگی اصلاح طلبی صبر و سعه صدر و حرکت در چارچوب قانون و ساختار است.
این نامزد یازدهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری بخشی از مشکلات کشور را ناشی از بد اخلاقی ها دانست و گفت : مهمترین اصل در بعثت پیامبر اسلام (ص) اخلاق بود و ما هم اگر اصول اخلاقی را رعایت کنیم ، مطمئنا پیروزیم .
وی با طرح این سوال که چرا مردم آمار یک دولتمرد را باور نمی کنند ، افزود : نتیجه بداخلاقی ها بی اعتمادی مردم به دولت است.
عارف تصریح کرد : سرمایه معنوی ما مردمند و ما به اعتبار این سرمایه اجتماعی در صحنه های مختلف انقلاب بویژه دوران دفاع مقدس پیروز شدیم.
وی قزوین را یکی از قطب های مهم صنعتی کشور دانست و افزود : بیش از سه هزار واحد صنعتی در این استان است که خیلی این واحدهای صنعتی امروز وضع مناسبی ندارد.
عارف با بیان اینکه امروز جوانان بسیاری بیکارند و گرانی برای همه اقشار کمر شکن شده است ، گفت : خط فقر از 29 درصد به 42 درصد رسیده و معنی آن این است که 42 درصد مردم به زیر خط فقر رسیده اند.
وی افزود : برای حل مشکل بیکاری و کنترل تورم برنامه داریم.
عارف با بیان اینکه مردم باید فقط 30 درصد از هزینه های درمانی خود را پرداخت کنند و 70 درصد بقیه به عهده دولت است ، گفت : چرا باید 70 درصد هزینه های درمانی را مردم پرداخت کنند.
وی با اشاره به ظرفیت بالای علمی و دانشگاهی استان قزوین افزود : می توان از این ظرفیت بالا برای دیپلماسی علمی و تقویت روابط سیاسی استفاده کرد.
عارف گفت : استان قزوین می تواند یک قطب صنعتی ،گردشگری و کشاورزی برای کشور باشد.
وی در سیاست خارجی اصل را بر تعامل و گفتگو دانست و افزود : در چارچوب حفظ منافع ملی مان عمل خواهیم کرد اما به منافع دیگران هم احترام خواهیم گذاشت.
عارف گفت : در سیاست داخلی هم اعتقاد ما به مردم سالاری است.
حسن روحانی: تجربیات دولت اصلاحات را به کار خواهم گرفت/ به کاندیداها پیشنهاد کردم در قسمت دوم مناظره شرکت نکنیم
کاندیدای یازدهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری گفت: تجربیات مفیدی در طول خدمت در دولت اصلاحات به دست آوردم و از این تجربیات در دولت آینده خود استفاده خواهم کرد.
به گزارش فارس، حجتالاسلام حسن روحانی در نشست خبری که امروز در مهمانسرای باغ معین برگزار شد اظهار کرد: فتنه 88 یک داستان طولانی است که به نفع همه است که از آن بگذریم، معضلات فتنه 88 به قبل از انتخابات برمیگردد.
وی ادامه داد: اگر کسی در سال 88 مرتکب جرمی شده است رسیدگی به آن بر عهده قوه قضاییه است و رسانهها به قضاوت نپردازند و جای قوه قضاییه ننشینند.
دولت تدبیر و امید تشکیل میدهم
کاندیدای یازدهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری با بیان اینکه تجربیات مفیدی در سال های خدمت در دولت اصلاحات به دست آورده ام اذعان داشت: رویکردها و برنامه های من مشخص است و یک دولت تدبیر و امید را با توجه به تجربیات 35 ساله، تشکیل خواهم داد و از تجربیات دولت سازندگی و اصلاحات استفاده خواهم کرد.
نفت یک سرمایه بین نسلی است
وی با اشاره به اینکه در بودجه جاری نفت یک سرمایه بین نسلی است و باید برای سرمایه گذاری استفاده شود بیان داشت: فروش نفت اخیرا به یک میلیون بشکه کاهش یافته است و به همین دلیل دولت مجبور است به صنایع و محصولات دیگر تکیه کند و از اتکا به نفت فاصله بگیرد.
روحانی خاطر نشان کرد: کشور ها در دنیای امروز براساس منافع حرکت میکنند و اساس منافع بر قدرت است نه اخلاق و عدالت، ما باید تلاش کنیم شیوههای غرب و سایر کشورها را بشناسیم و به گونهای تعامل برقرار کنیم تا بتوانیم اهداف ملی خود را تحقق ببخشیم.
3 درصد از درآمد نفت را به خوزستان اختصاص میدهم
وی در خصوص تصمیم دولت مبنی بر اختصاص دو درصد از درآمد نفت به خوزستان گفت: این یک حرف حق است که تاکنون عملی نشده است، من تلاش خواهم کرد این دو درصد عملیاتی و اجرایی شود.
نماینده رهبر در شورای عالی امنیت اضافه کرد: این حق مردم خوزستان است و در طول هشت سال جنگ تحمیلی مردم این سرزمین فشار بسیاری متحمل شدند و این درصد برای جبران آن کم است و تلاش خواهم کرد این دو درصد به سه برسد.
این نحوه مناظره توهین به ملت است
وی اعتراض خود را نسبت به نحوه برگزاری مناظرات بیان کرد و تصریح کرد: زمانی که بخش اول مناظرات به پایان رسید من به دوستانی که کاندیدا هستند پیشنهاد کردم که در قسمت دوم شرکت نکنیم که متاسفانه دوستان قبول نکردند، این نحوه مذاکره توهین به ملت ایران بود و لازم است یک سبک دیگر انتخاب شود.
روحانی عنوان کرد: در سفرهایی که در این مدت داشتم درخواستهای قومیتها و مذاهب را شنیدم که همگی به حق و در چهارچوب قانون اساسی بود.
وی ادامه داد: رئیس جمهور باید مجری قانون اساسی باشد و مطالبات این مردم را چهارچوب قانون اساسی پاسخگو باشد، من بیانیهای را درباره مطالبات این اقوام و اقلیتها نوشته و بیان کردهام.
هیچ کس با صندوق رای قهر نکند
کاندیدای یازدهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری با تاکید بر اینکه هیچ کس نباید با انتخابات قهر کند بیان داشت: حتی اگر اعتراضی به حق هم وجود داشته باشد دلیلی ندارد که انتخابات تحریم شود زیرا بحث سرنوشت کشور مطرح است و اگر کسی صحنه را خالی کند به نفع رقیب کنار کشیده است.
وی افزود: هشت سال از دولت فعلی گذشت و در طول این مدت آنچه تحقق پیدا کرد با مطالبات و خواستههای مردم و امکانات کشور نزدیک نبود بنابراین همه باید تلاش کنیم و با آمدن پای صندوقهای رای فردی را انتخاب کنیم که از امکانات کشور به خوبی استفاده کند.
روحانی با بیان اینکه کشور به یک فرد پخته و با تجربه نیاز دارد یادآوری کرد: هیچ کس با صندوق رای قهر نکند و از آن فاصله نگیرد.
یک کارگروه ویژه برای خوزستان تشکیل خواهم داد
وی بر اهمیت خوزستان برای کشور اشاره کرد و گفت: باید برای خوزستان یک کار گروه ویژه تشکیل داد تا معضلات این استان در آن بررسی شود و من این قول را میدهم که برای خوزستان یک کار گروه ویژه تشکیل خواهم داد.
نماینده رهبر در شورای عالی امنیت با بیان اینکه مشکلات اقتصادی ایران بسیار پیچیده است عنوان کرد: رشد اقتصادی ایران در سال گذشته منفی بود و براساس پیش بینی مرکز پژوهشهای مجلس در سال جاری نیز این رشد منفی است در حالی که رشد اقتصادی باید 8 درصد باشد.
اساس مذاکره با آمریکا منافع ملی ایران است
وی در رابطه برقراری رابطه با آمریکا گفت: دولت آمریکا در طول 35 سالی که از پیروزی انقلاب اسلامی میگذرد آغازگر دشمنی با ایران بوده است، هر زمان به این نقطه برسیم که آمریکا به دشمنیها پایان دهد، این آغاز یک تحول جدید است.
روحانی افزود: اساس رابطه با آمریکا منافع ملی است و در زمانی که دشمنیها متوقف شود میتوانیم با آمریکا مذاکره کنیم.
وی با بیان اینکه اجازه ندادند که هاشمی در صحنه رقابت انتخابات ریاست جمهوری شرکت داشته باشد عنوان کرد: اگر هاشمی مسائل و مطالباتی برای اداره کشور دارد من اعلام آمادگی کردم که زمان قسمت دوم برنامه مستند خود را در اختیارش بگذارم.
ایران 75 میلیون کلید دارد
وی به کلید خود اشاره کرد و توضیح داد: کلید من، کلید تدبیر است و هر قفلی را باز میکند و تمام مشکلات قابل حل است و برای آنها برنامه دارم.
وی با بیان اینکه ما 75 میلیون کلید داریم تصریح کرد: این کلید توانمندی یک فرد در مذاکرات است و با آن اجماع در کشور ایجاد می شود، مشکلاتی که در این هشت سال به وجود آمده است در طول هشت شب قابل حل نیست و باید قدم به قدم مشکلات را حل کرد.
عصرایران/فارس