اخبار
2 دقیقه پیش | عکس: استهلال ماه مبارک رمضانهمزمان با آغاز ماه مبارک رمضان جمعی از کارشناسان حوزه نجوم همراه با نماینده دفتر استهلال مقام معظم رهبری عصر دوشنبه هفدهم خرداد برای رصد هلال شب اول ماه مبارک رمضان بوسیله ... |
2 دقیقه پیش | تا 20 سال آینده 16 میلیون بیکار داریموزیر کشور گفت: در نظام اداری فعلی که میتواند در ۱۰ روز کاری را انجام دهد، در ۱۰۰ روز انجام میشود و روند طولانی دارد که باید این روند اصلاح شود. خبرگزاری تسنیم: عبدالرضا ... |
روایت زیباکلام از تخممرغهای سبد هستهای
اخبار سیاسی - روایت زیباکلام از تخممرغهای سبد هستهای
زیباکلام در گفتوگو با ابتکار، به عملکرد ده ماهه دولت یازدهم پرداخته و از این که به قول او دولت روحانی «همه تخم مرغهایش را در سبد حل مسئله هستهای گذاشته است» دفاع میکند. زیباکلام معتقد است که بدون حل مسئله هستهای هیچ پیشرفتی در شرایط کنونی کشور حادث نخواهد شد و اوضاع عمومی کما فی السابق ادامه خواهد یافت.
وی یکی از موثرترین شاخصها در تحلیل عملکرد دولت را توجه به پیش زمینههایی میداند که «دولت اصولگرای» احمدی نزاد برای این دولت به یادگار گذاشته و سبب شده است تا برنامه و ها و سیاستهای این دولت دستخوش آثاری باشد که هشت سال پیش به علت مدیریت نادرست بر کشور تحمیل شده است. در واقع به نظر می رسد از نظر زیباکلام، کلید روحانی همان حل مسئله هسته ای است، کلیدی که با گشودن این قفل میتواند گره از کار فروبسته کشور در حوزههای مختلف اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی نیز بگشاید. متن این گفتوگو را میخوانید:
آقای دکتر ارزیابی شما از عملکرد 10 ماهه دولت چیست؟ کدام بخش عملکردی دولت در حوزه سیاسی از نظر شما اهمیت بیشتری دارد؟
نگاه کنید هر نوع ارزیابی از عملکرد دولت در این زمانی که کابینه جدید بر سر کار آمده، مستلزم این است که ما شرایطی را که دولت روحانی تشکیل شده است در نظر بگیریم. در واقع مدیریت اصولگرایان در هشت سال گذشته در حوزههای مختلف سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی موجب شده بود تا در بسیاری از برنامههای توسعهای کشور به بن بست برسیم و روحانی در شرایطی رئیس جمهور شد که در برابر یک بن بست قرار داشت. در برابر وضعیتی که در آن اقتصاد کشور فلج شده بود بنابراین وقتی میخواهیم ارزیابی از کار دولت ارائه بدهیم، باید توجه داشته باشیم که دولت در چه بستر و شرایطی شکل گرفته است.
نکته بعدی این است که آقای روحانی به درستی همه تخم مرغهایش را در سبد هستهای گذاشت و مصمم بود که کشور را از مرداب هستهای بیرون بکشد. به نظر من این انتخاب آقای روحانی انتخاب درستی بود؛ زیرا تا زمانی که این مسئله به طور صحیح حل نشود، در هیچ بخش دیگری نمیتوان پیشرفتی داشت.
شما نگاه کنید! اگر روحانی پیروز انتخابات نمیشد یا اگر به فرض پیروزی هم و غم دولت را بر رفع مسئله هستهای قرار نمیداد، نه در اقتصاد، نه در سیاست خارجی و نه حتی در مسائل داخلی نمیتوانست دست آورد قابل ملاحظه ای داشته باشد. باید ابتدا گره مسئله هستهای را باز کرد، زیرا اقتصاد و سیاست خارجی ما به طور مستقیم به این مسئله گره خورده است. من از این نظر نمره خوبی به دولت میدهم چون هم تلاش زیادی در این حوزه انجام داده و هم ثمر خوبی از تلاشهایش گرفته است.
آیا فکر میکنید توافق نهایی در این دولت حاصل میشود؟
بله صد در صد این اتفاق می افتد. زیرا هم ما میخواهیم به نتیجه و توافق برسیم و هم آمریکاییها خواهان این امر هستند.
اما خوب این مسئله هم مخالفان داخلی دارد و هم مخالفان خارجی!
درست است ! بسیاری از تندروهای داخلی و خارجی و حتی برخی کشورها خواهان دست یابی ایران و غرب به یک توافق نهایی نیستند. برای مثال تندروهای داخلی از مسئله هستهای ابزاری برای آمریکاستیزی درست کردهاند که به سادگی نمیخواهند از آن دست بکشند در صورتی که این مسئله ارتباطی با آمریکا ندارد و بیشتر بر اساس منافع و مصالح داخلی کشور هدایت میشود.همینطور در آمریکا هم جمهوریخواهان تندرو به هیچ وجه موافق به نتیجه رسیدن مذاکرات نیستند و سعی دارند از این اتفاق ابزاری برای ایران ستیزی بسازند و تقابل دامنه دار دو کشور را ادامه بدهند.
به نظر شما این مخالفان اثرگذاری تعیین کننده در روند مذاکرات ندارند؟
نگاه کنید در ایران به طور قطع آن 19 میلیون نفری که به روحانی رای دادند موافق یک توافق نهایی با غرب بر سر مسئله هسته ای هستند و پشتوانه تیم مذاکره کننده دست کم این جمعیت پر شمار است و این اقلیت، که چه در داخل و چه در خارج به دنبال به چالش کشاندن توافق هستند، اثرگذاری چندانی در روند مذاکرات نداشته و ندارند. اینها در حاشیه تقلا می کنند.منتها باید شما یک نکته را به خاطر داشته باشید و آن این که حل شدن مسئله هسته ای صرفا بر اساس خواست متقابل حل نمی شود.
یعنی این طوری نیست که بگوییم هم ما می خواهیم و هم غرب، پس مسئله حل شد. زیرا هم ما و هم غرب به رغم تمایل برای توافق نسبت به هم بی اعتمادیم و اعتماد سازی سریعا به وجود نمی آید که انتظار داشته باشیم تنها در ظرف یک سال، بیش از سی سال بی اعتمادی از بین برود.اما با این وجود ایران نشان داده است که در حل مسئله هستهای جدی است و آمریکا از اعتماد به دولت و ملت ایران ضرر نخواهد کرد.
راهکار تیم سیاست خارجی را برای حل نهایی چگونه ارزیابی میکنید؟ محور اصلی مذاکرات از سوی تیم کنونی به نظر شما چیست؟
نگاه کنید مذاکرات را باید دست کم در دو محور اصلی دسته بندی کنیم! یکی خواست و تلاش غربی ها است و دیگری خواست و تلاش ایران! ما میخواهیم در کوتاه ترین زمان ممکن مسئله هستهای به طور کامل حل و فصل شود و همچنین تحریمها در کمترین زمان ممکن از سر راه اقتصاد کشور برداشته شود.اما از سوی دیگر غربیها میخواهند در یک بازه زمانی 20 ساله این اتفاق بیافتد در حالی که سقف این زمان برای ما 5 ساله است و مذاکرات در واقع چانه زنی بر سر این مسئله است.
بعد دیگر مذاکرات درباره نحوه و سطح فعالیت هسته ای است، در واقع غربی ها می خواهند آنقدر فعالیت و سطح غنی سازی را کاهش بدهیم که اگر چنان که خودشان تصور می کنند ما بخواهیم سلاح هستهای بسازیم نیازمند زمانی طولانی برای ساخت این سلاح باشیم در صورتی که ما می خواهیم با افزایش سطح فعالیت هستهای، هم از امکانات آن استفاده کنیم و هم مخالفان توافق نهایی و تندروها را راضی کنیم.به صورت دقیق تر غرب می خواهد ما پنج هزار سانتریفیوژ داشته باشیم، در حالی که حداقل خواست ما 20 هزار سانتریفیوژ است. ادامه مذاکرات در واقع بستر چانه زنی برای دست یابی به یک حد وسط میان این خواسته ها است و گرنه بحثی بر سر توافق نهایی نیست.
اما خوب دولت دموکراتها در امریکا که ذات هجمه گرایانه کمتری از جهوریخواه ها دارد در حال پایان است و این در حالی است که دولت تعادلی در ایران کمتر از یک سال روی کار آمده است، نظرتان در این باره چیست که هربار یک دولت متعادل در ایران قدرت را در دست داشته، دولت آمریکا در دست تندروهای جمهوریخواه بوده و هربار دموکرات ها در امریکا قدرت را به دست گرفتهاند، یک دولت تند رو در ایران روی کار بوده است؛ آیا با پایان دوره دولت دموکراتها باز هم امکان این توافق نهایی که میگویید وجود دارد، به بیان دیگر آیا در این شرایط هم هر دو طرف خواهان یک توافق نهایی هستند؟
نگاه کنید متن مذاکرات متکی بر نظر دولتهای خاص نیست! چند جانبه بودن این مذاکرات امکان اعمال سیاستهای خاص یک دولت را در توافق نهایی کاهش می دهد. باید بگویم که نهایتا توافق انجام میشود چون تندروهای ایران و غرب جایگاه چندانی در جامعه خود ندارند. هم اکنون دولت آمریکا از ارتباط با ایران پشتیبانی میکند و تا حد بسیار زیادی قبح ارتباط با ایران در فضای سیاسی امریکا نیز کاهش پیدا کرده است. نکته این است که برخی تندروهای ما و تندروهای غرب خوراک و ابزار مخالفتهای همدیگر را تامین می کنند اما با ادامه این روندی که بر اساس اعتمادسازی متقابل بنا نهاده شده است، این تنش های حاشیهای کمتر خواهد شد.هم ما و هم غرب دریافته ایم که تا مسئله هستهای حل نشود هیچ مناسبات دیگری میان این دو جناح پیشرفتی نخواهد داشت.
اهمیت این مسئله در سیاست خارجی مشهود است اما برخی میگویند همه سیاست خارجی دولت روحانی در مسائل هستهای خلاصه شده و این مورد باعث شده تا در دیگر مناسبات سیاسی و بین المللی نقش ایران تحت تاثیر قرار بگیرد. گسترش تنش ها در خاورمیانه و... نظر شما در این باره چیست؟
این مسایلی که امروز در خاورمیانه به واسطه برخی گروههای افراطی ایجاد شده است در واقع معلول برخی عوامل دیگر است. طبیعی است که هرچه قدر در یک فضای دوقطبی که در جهان وجود دارد عملکرد کشوری به سمت یک قطب سنگینی کند، کشورهای مخالف او در قطب دیگر لانه می کنند. همانطور که گفتم همه مسایل دیگر ما به مسئله هستهای گره خورده است! توجه به این مسئله و در اولویت قرار دادن آن به معنی نادیده گرفتن سایر بخش های سیاست خارجی نیست. در واقع به معنی توجه جدی به این مقولات است! آقای ظریف به خوبی از عهده این مسئله تا کنون برآمده است، اما در دیگر موارد عقب نشینی نکرده و پویایی بسیاری دارد،
سفرهای وی به بسیاری از کشورها در همین مدت کوتاه، نشانگر فعالیت دستگاه دیپلماسی ایران در منطقه و جهان است. کمک به حل مسایل سوریه، برگزاری انتخابات افغانستان، مسئله اکراین و ارتباط با کشورهای منطقه ای و فرامنطقه ای از آفریقا تا آمریکا... از مهمترین مسایلی است که جمهوری اسلامی با دقت در برنامه ریزی مسایل سیاست خارجی توانسته است در موضع گیریها و کمکهای دوستانه و متعارف به کشورها به خوبی عمل کند.
به سیاست داخلی برگردیم! عملکرد دولت روحانی در سیاست داخلی را چگونه ارزیابی می کنید؟
در سیاست داخلی مسایل بیشتری قابل طرح هستند! بسیاری از مسایل وجود دارد که مورد خواست جامعه مدنی است و البته انتقادهایی به دولت در این باره وجود دارد در حالی که دولت در این مسایل قدرت تعیین کننده ندارد.مسایلی مانند آزادی زندانیان سیاسی و... خواست عمده اصلاح طلبان است و اگرچه در اختیار رییس جمهوری نیست اما وی تلاش کرده، با رایزنی با روسای سایر قوا، زمینه را برای حل این مسایل فراهم کند.به هر حال این انتقادات کمترین فایده اش این بوده که آقای روحانی در خصوص جامعه مدنی با وضوح بیشتری موضع گیری کرده و شفافیت عملکرد بیشتری داشته است.
در عملکرد اقتصادی هم باید بگویم که مهمترین مسئله امروز کشور بیکاری و تورم و همچنین باز کردن گره کور پرداخت یارانههای نقدی است. دولت بنزینی را که برای خودش 3000 تومان هزینه دارد به مردم هزار تومان می فروشد همچنین بحرانهای کم آبی و تولید نفت و گاز و... نیز مزید بر علت است تا اهمیت عرصه اقتصادی در کشور بیشتر درک شود اما همچنان که گفتم حل این مسایل به حل مسئله هستهای وابسته است و بدون در نظر گرفتن و حل آن نمی توان امیدوار به پایان مشکلات بود.
همچنین برای بررسی مسئله سیاست داخلی در کشور، باید موضوع مهم انتخابات مجلس را هم در تحلیل دخیل کرد. انتخابات آینده مجلس انتخابات مهمی است و قطعا رای حامیان دولت در این انتخابات خیلی بیشتر از دورههای قبل خواهد بود. در این انتخابات هم به طور قطع لیست مشترکی از سوی حامیان دولت، اصلاح طلبان و اصولگرایان میانه رو ارائه خواهد شد که یقینا سرلیست این اسامی، آقای ناطق نوری است و رییس مجلس دهم شورای اسلامی نیز ایشان خواهد بود.
آیا از این نظر شما هم موافقید که مرزهای اصلاح طلبی و اصولگرایی با روی کار آمدن دولت اعتدال در مقابل گفتمان تندروی و افراطی گری کمرنگ شده است؟
آنچه که هم اکنون وجود دارد قد کشیدن یک جریان افراطی علیه دو جناح اصلاح طلب و اصولگراست که البته دولت را هم به بدترین شیوه ممکن تخریب می کنند! می شود این را هم گفت که در فضای سیاست داخلی اصلاحات، اعتدال و میانه روی در مقابل رادیکالیسم قرار گرفته اند.البته مشخص است که خاستگاه افراطیون متشکل از طرفداران آقای احمدی نژاد، اصولگرایان تندرو و اعضای جبهه پایداری است و البته مشخص تر این است که این گروه افراطی پشتوانه حمایتی جامعه را در اختیار ندارند.
پس چرا انقدر صدایشان بلند شنیده میشود و مرتب برنامه میگذارند؟
نگاه کنید طرفداران این گروه افراطی همان 4 میلیون نفری هستند که در انتخابات پارسال به آقای جلیلی رای دادند! دلیل این که صدایشان بلند شنیده میشود اصلا مربوط به همصدایی جامعه با آنها نیست، آنها رسانههای زیادی در اختیار دارند، خوب، برخی تریبونهای نماز جمعه و خیلی دیگر از این رسانهها در اختیار آنان است و آدم تصور میکند که صدایشان بلند است.
فکر میکنید دولت روحانی به شعارهایش جامه عمل میپوشاند؟
قطعا همینطور است منتها باید ابتدا برخی از موانع این موفقیت را که یکی از مهم ترین آن مسئله هستهای است با موفقیت از پیش رو بردارد.
اخبار سیاسی - ابتکار
ویدیو مرتبط :
بیاهمیتی مردم نسبت به تخم مرغ در سبد غذایی و اقدام بعضی مدارس در این راستا
خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :
روایت زیباکلام از تخم مرغهای سبد هسته ای
زیباکلام به عملکرد ده ماهه دولت یازدهم پرداخته و از این که به قول او دولت روحانی «همه تخم مرغهایش را در سبد حل مسئله هستهای گذاشته است» دفاع میکند.
زیباکلام معتقد است که بدون حل مسئله هستهای هیچ پیشرفتی در شرایط کنونی کشور حادث نخواهد شد و اوضاع عمومی کما فی السابق ادامه خواهد یافت.
وی یکی از موثرترین شاخصها در تحلیل عملکرد دولت را توجه به پیش زمینههایی میداند که «دولت اصولگرای» احمدی نزاد برای این دولت به یادگار گذاشته و سبب شده است تا برنامه و ها و سیاستهای این دولت دستخوش آثاری باشد که هشت سال پیش به علت مدیریت نادرست بر کشور تحمیل شده است.
در واقع به نظر می رسد از نظر زیباکلام، کلید روحانی همان حل مسئله هسته ای است، کلیدی که با گشودن این قفل میتواند گره از کار فروبسته کشور در حوزههای مختلف اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی نیز بگشاید. متن این گفتوگو را میخوانید:
آقای دکتر ارزیابی شما از عملکرد 10 ماهه دولت چیست؟ کدام بخش عملکردی دولت در حوزه سیاسی از نظر شما اهمیت بیشتری دارد؟
نگاه کنید هر نوع ارزیابی از عملکرد دولت در این زمانی که کابینه جدید بر سر کار آمده، مستلزم این است که ما شرایطی را که دولت روحانی تشکیل شده است در نظر بگیریم.
در واقع مدیریت اصولگرایان در هشت سال گذشته در حوزههای مختلف سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی موجب شده بود تا در بسیاری از برنامههای توسعهای کشور به بن بست برسیم و روحانی در شرایطی رئیس جمهور شد که در برابر یک بن بست قرار داشت. در برابر وضعیتی که در آن اقتصاد کشور فلج شده بود بنابراین وقتی میخواهیم ارزیابی از کار دولت ارائه بدهیم، باید توجه داشته باشیم که دولت در چه بستر و شرایطی شکل گرفته است.
نکته بعدی این است که آقای روحانی به درستی همه تخم مرغهایش را در سبد هستهای گذاشت و مصمم بود که کشور را از مرداب هستهای بیرون بکشد. به نظر من این انتخاب آقای روحانی انتخاب درستی بود؛ زیرا تا زمانی که این مسئله به طور صحیح حل نشود، در هیچ بخش دیگری نمیتوان پیشرفتی داشت.
شما نگاه کنید! اگر روحانی پیروز انتخابات نمیشد یا اگر به فرض پیروزی هم و غم دولت را بر رفع مسئله هستهای قرار نمیداد، نه در اقتصاد، نه در سیاست خارجی و نه حتی در مسائل داخلی نمیتوانست دست آورد قابل ملاحظه ای داشته باشد. باید ابتدا گره مسئله هستهای را باز کرد، زیرا اقتصاد و سیاست خارجی ما به طور مستقیم به این مسئله گره خورده است. من از این نظر نمره خوبی به دولت میدهم چون هم تلاش زیادی در این حوزه انجام داده و هم ثمر خوبی از تلاشهایش گرفته است.
آیا فکر میکنید توافق نهایی در این دولت حاصل میشود؟
بله صد در صد این اتفاق می افتد. زیرا هم ما میخواهیم به نتیجه و توافق برسیم و هم آمریکاییها خواهان این امر هستند.
اما خوب این مسئله هم مخالفان داخلی دارد و هم مخالفان خارجی!
درست است ! بسیاری از تندروهای داخلی و خارجی و حتی برخی کشورها خواهان دست یابی ایران و غرب به یک توافق نهایی نیستند. برای مثال تندروهای داخلی از مسئله هستهای ابزاری برای آمریکاستیزی درست کردهاند که به سادگی نمیخواهند از آن دست بکشند در صورتی که این مسئله ارتباطی با آمریکا ندارد و بیشتر بر اساس منافع و مصالح داخلی کشور هدایت میشود.
همینطور در آمریکا هم جمهوریخواهان تندرو به هیچ وجه موافق به نتیجه رسیدن مذاکرات نیستند و سعی دارند از این اتفاق ابزاری برای ایران ستیزی بسازند و تقابل دامنه دار دو کشور را ادامه بدهند.
به نظر شما این مخالفان اثرگذاری تعیین کننده در روند مذاکرات ندارند؟
نگاه کنید در ایران به طور قطع آن 19 میلیون نفری که به روحانی رای دادند موافق یک توافق نهایی با غرب بر سر مسئله هسته ای هستند و پشتوانه تیم مذاکره کننده دست کم این جمعیت پر شمار است و این اقلیت، که چه در داخل و چه در خارج به دنبال به چالش کشاندن توافق هستند، اثرگذاری چندانی در روند مذاکرات نداشته و ندارند. اینها در حاشیه تقلا می کنند.منتها باید شما یک نکته را به خاطر داشته باشید و آن این که حل شدن مسئله هسته ای صرفا بر اساس خواست متقابل حل نمی شود. یعنی این طوری نیست که بگوییم هم ما می خواهیم و هم غرب، پس مسئله حل شد. زیرا هم ما و هم غرب به رغم تمایل برای توافق نسبت به هم بی اعتمادیم و اعتماد سازی سریعا به وجود نمی آید که انتظار داشته باشیم تنها در ظرف یک سال، بیش از سی سال بی اعتمادی از بین برود.اما با این وجود ایران نشان داده است که در حل مسئله هستهای جدی است و آمریکا از اعتماد به دولت و ملت ایران ضرر نخواهد کرد.
راهکار تیم سیاست خارجی را برای حل نهایی چگونه ارزیابی میکنید؟ محور اصلی مذاکرات از سوی تیم کنونی به نظر شما چیست؟
نگاه کنید مذاکرات را باید دست کم در دو محور اصلی دسته بندی کنیم! یکی خواست و تلاش غربی ها است و دیگری خواست و تلاش ایران! ما میخواهیم در کوتاه ترین زمان ممکن مسئله هستهای به طور کامل حل و فصل شود و همچنین تحریمها در کمترین زمان ممکن از سر راه اقتصاد کشور برداشته شود.اما از سوی دیگر غربیها میخواهند در یک بازه زمانی 20 ساله این اتفاق بیافتد در حالی که سقف این زمان برای ما 5 ساله است و مذاکرات در واقع چانه زنی بر سر این مسئله است.
بعد دیگر مذاکرات درباره نحوه و سطح فعالیت هسته ای است، در واقع غربی ها می خواهند آنقدر فعالیت و سطح غنی سازی را کاهش بدهیم که اگر چنان که خودشان تصور می کنند ما بخواهیم سلاح هستهای بسازیم نیازمند زمانی طولانی برای ساخت این سلاح باشیم در صورتی که ما می خواهیم با افزایش سطح فعالیت هستهای، هم از امکانات آن استفاده کنیم و هم مخالفان توافق نهایی و تندروها را راضی کنیم.
به صورت دقیق تر غرب می خواهد ما پنج هزار سانتریفیوژ داشته باشیم، در حالی که حداقل خواست ما 20 هزار سانتریفیوژ است. ادامه مذاکرات در واقع بستر چانه زنی برای دست یابی به یک حد وسط میان این خواسته ها است و گرنه بحثی بر سر توافق نهایی نیست.
اما خوب دولت دموکراتها در امریکا که ذات هجمه گرایانه کمتری از جهوریخواه ها دارد در حال پایان است و این در حالی است که دولت تعادلی در ایران کمتر از یک سال روی کار آمده است، نظرتان در این باره چیست که هربار یک دولت متعادل در ایران قدرت را در دست داشته، دولت آمریکا در دست تندروهای جمهوریخواه بوده و هربار دموکرات ها در امریکا قدرت را به دست گرفتهاند، یک دولت تند رو در ایران روی کار بوده است؛ آیا با پایان دوره دولت دموکراتها باز هم امکان این توافق نهایی که میگویید وجود دارد، به بیان دیگر آیا در این شرایط هم هر دو طرف خواهان یک توافق نهایی هستند؟
نگاه کنید متن مذاکرات متکی بر نظر دولتهای خاص نیست! چند جانبه بودن این مذاکرات امکان اعمال سیاستهای خاص یک دولت را در توافق نهایی کاهش می دهد. باید بگویم که نهایتا توافق انجام میشود چون تندروهای ایران و غرب جایگاه چندانی در جامعه خود ندارند.
هم اکنون دولت آمریکا از ارتباط با ایران پشتیبانی میکند و تا حد بسیار زیادی قبح ارتباط با ایران در فضای سیاسی امریکا نیز کاهش پیدا کرده است. نکته این است که برخی تندروهای ما و تندروهای غرب خوراک و ابزار مخالفتهای همدیگر را تامین می کنند اما با ادامه این روندی که بر اساس اعتمادسازی متقابل بنا نهاده شده است، این تنش های حاشیهای کمتر خواهد شد.هم ما و هم غرب دریافته ایم که تا مسئله هستهای حل نشود هیچ مناسبات دیگری میان این دو جناح پیشرفتی نخواهد داشت.
اهمیت این مسئله در سیاست خارجی مشهود است اما برخی میگویند همه سیاست خارجی دولت روحانی در مسائل هستهای خلاصه شده و این مورد باعث شده تا در دیگر مناسبات سیاسی و بین المللی نقش ایران تحت تاثیر قرار بگیرد. گسترش تنش ها در خاورمیانه و... نظر شما در این باره چیست؟
این مسایلی که امروز در خاورمیانه به واسطه برخی گروههای افراطی ایجاد شده است در واقع معلول برخی عوامل دیگر است. طبیعی است که هرچه قدر در یک فضای دوقطبی که در جهان وجود دارد عملکرد کشوری به سمت یک قطب سنگینی کند، کشورهای مخالف او در قطب دیگر لانه می کنند.
همانطور که گفتم همه مسایل دیگر ما به مسئله هستهای گره خورده است! توجه به این مسئله و در اولویت قرار دادن آن به معنی نادیده گرفتن سایر بخش های سیاست خارجی نیست. در واقع به معنی توجه جدی به این مقولات است! آقای ظریف به خوبی از عهده این مسئله تا کنون برآمده است، اما در دیگر موارد عقب نشینی نکرده و پویایی بسیاری دارد،
سفرهای وی به بسیاری از کشورها در همین مدت کوتاه، نشانگر فعالیت دستگاه دیپلماسی ایران در منطقه و جهان است. کمک به حل مسایل سوریه، برگزاری انتخابات افغانستان، مسئله اکراین و ارتباط با کشورهای منطقه ای و فرامنطقه ای از آفریقا تا آمریکا... از مهمترین مسایلی است که جمهوری اسلامی با دقت در برنامه ریزی مسایل سیاست خارجی توانسته است در موضع گیریها و کمکهای دوستانه و متعارف به کشورها به خوبی عمل کند.
به سیاست داخلی برگردیم! عملکرد دولت روحانی در سیاست داخلی را چگونه ارزیابی می کنید؟
در سیاست داخلی مسایل بیشتری قابل طرح هستند! بسیاری از مسایل وجود دارد که مورد خواست جامعه مدنی است و البته انتقادهایی به دولت در این باره وجود دارد در حالی که دولت در این مسایل قدرت تعیین کننده ندارد.مسایلی مانند آزادی زندانیان سیاسی و... خواست عمده اصلاح طلبان است و اگرچه در اختیار رییس جمهوری نیست اما وی تلاش کرده، با رایزنی با روسای سایر قوا، زمینه را برای حل این مسایل فراهم کند.
به هر حال این انتقادات کمترین فایده اش این بوده که آقای روحانی در خصوص جامعه مدنی با وضوح بیشتری موضع گیری کرده و شفافیت عملکرد بیشتری داشته است.
در عملکرد اقتصادی هم باید بگویم که مهمترین مسئله امروز کشور بیکاری و تورم و همچنین باز کردن گره کور پرداخت یارانههای نقدی است. دولت بنزینی را که برای خودش 3000 تومان هزینه دارد به مردم هزار تومان می فروشد همچنین بحرانهای کم آبی و تولید نفت و گاز و... نیز مزید بر علت است تا اهمیت عرصه اقتصادی در کشور بیشتر درک شود اما همچنان که گفتم حل این مسایل به حل مسئله هستهای وابسته است و بدون در نظر گرفتن و حل آن نمی توان امیدوار به پایان مشکلات بود.
همچنین برای بررسی مسئله سیاست داخلی در کشور، باید موضوع مهم انتخابات مجلس را هم در تحلیل دخیل کرد. انتخابات آینده مجلس انتخابات مهمی است و قطعا رای حامیان دولت در این انتخابات خیلی بیشتر از دورههای قبل خواهد بود. در این انتخابات هم به طور قطع لیست مشترکی از سوی حامیان دولت، اصلاح طلبان و اصولگرایان میانه رو ارائه خواهد شد که یقینا سرلیست این اسامی، آقای ناطق نوری است و رییس مجلس دهم شورای اسلامی نیز ایشان خواهد بود.
آیا از این نظر شما هم موافقید که مرزهای اصلاح طلبی و اصولگرایی با روی کار آمدن دولت اعتدال در مقابل گفتمان تندروی و افراطی گری کمرنگ شده است؟
آنچه که هم اکنون وجود دارد قد کشیدن یک جریان افراطی علیه دو جناح اصلاح طلب و اصولگراست که البته دولت را هم به بدترین شیوه ممکن تخریب می کنند! می شود این را هم گفت که در فضای سیاست داخلی اصلاحات، اعتدال و میانه روی در مقابل رادیکالیسم قرار گرفته اند.البته مشخص است که خاستگاه افراطیون متشکل از طرفداران آقای احمدی نژاد، اصولگرایان تندرو و اعضای جبهه پایداری است و البته مشخص تر این است که این گروه افراطی پشتوانه حمایتی جامعه را در اختیار ندارند.
پس چرا انقدر صدایشان بلند شنیده میشود و مرتب برنامه میگذارند؟
نگاه کنید طرفداران این گروه افراطی همان 4 میلیون نفری هستند که در انتخابات پارسال به آقای جلیلی رای دادند! دلیل این که صدایشان بلند شنیده میشود اصلا مربوط به همصدایی جامعه با آنها نیست، آنها رسانههای زیادی در اختیار دارند، خوب، برخی تریبونهای نماز جمعه و خیلی دیگر از این رسانهها در اختیار آنان است و آدم تصور میکند که صدایشان بلند است.
فکر میکنید دولت روحانی به شعارهایش جامه عمل میپوشاند؟
قطعا همینطور است منتها باید ابتدا برخی از موانع این موفقیت را که یکی از مهم ترین آن مسئله هستهای است با موفقیت از پیش رو بردارد.