اخبار
2 دقیقه پیش | عکس: استهلال ماه مبارک رمضانهمزمان با آغاز ماه مبارک رمضان جمعی از کارشناسان حوزه نجوم همراه با نماینده دفتر استهلال مقام معظم رهبری عصر دوشنبه هفدهم خرداد برای رصد هلال شب اول ماه مبارک رمضان بوسیله ... |
2 دقیقه پیش | تا 20 سال آینده 16 میلیون بیکار داریموزیر کشور گفت: در نظام اداری فعلی که میتواند در ۱۰ روز کاری را انجام دهد، در ۱۰۰ روز انجام میشود و روند طولانی دارد که باید این روند اصلاح شود. خبرگزاری تسنیم: عبدالرضا ... |
راز مرگ میان شعلههای آتش، در هالهای از ابهام
به گزارش خبرنگار ما، ماموران پلیس استان تهران خرداد سال٩٢ در جریان آتشگرفتن خانهای قرار گرفتند که اعضای یکخانواده در آن زندگی میکردند. وقتی ماموران به محل رفتند و تحقیقات خود را آغاز کردند متوجه شدند پنجنفر در خانه زندگی میکردند و بعد از اینکه آتشسوزی مهار شد همه آنها به بیمارستان انتقال یافتند.
این در حالی بود که پزشکان بیمارستان حال دونفر از مجروحان را به نامهای کریم و مهری که پدر و دختر بودند بحرانی توصیف کردند. زخمیان دیگر که قدرت صحبتکردن داشتند؛ مدعی شدند این آتشسوزی عمدی بوده و فردی که خانهشان را به آتش کشیده عباس نام دارد و از قبل نیز با هم درگیریهایی داشتند.
پیگیری سرنخ بهدستآمده نشان داد عباس به دختری به نام لاله علاقه داشته اما رابطه آنها بعد از مدتی بههم خورده و عباس خانواده کریم را عامل اصلی این مسئله میدانسته است. لاله که خودش هم در جریان حریق زخمی شده بود، در تحقیقات به ماموران گفت: «من با مادرم زندگی میکردم اما وضعیت خوبی نداشتیم.
در مدتی که در خانه مادرم زندگی میکردم با عباس آشنا شدم و مدتی با او رابطه داشتم اما هیچوقت او را دوست نداشتم تا اینکه با خانواده کریم آشنا شدم. آنها کشاورز و خانواده بسیار خوبی بودند. من از طریق عباس با آنها آشنا شده بودم. کریم و همسرش به من پیشنهاد کردند در خانه آنها زندگی کنم تا از وضعیتی که دارم نجات یابم. آنها دودختر همسن من داشتند و گفتند تو هم دختر ما میشوی. من هم قبول کردم و به خانه کریم رفتم. در مدتی که آنجا بودم با من خیلی خوب رفتار کردند.
دختر جوان ادامه داد: کریم به من گفته بود به شرطی مرا در خانهاش میپذیرد که زندگی سالمی داشته باشم. من هم عباس را برای همیشه از زندگیام بیرون کردم و به خانه کریم رفتم. در آن مدت خیلی راحت زندگی میکردم و تصمیم داشتم در آینده هم زندگی خوبی برای خودم درست کنم اما عباس دست از سرم برنمیداشت.
او به من میگفت باید هرطوری شده دوباره با هم رابطه داشته باشیم. عباس قصد نداشت با من زندگی مشترکی را شروع کند، او فقط میخواست با من رابطه داشته باشد، من هم قبول نکردم او بهخاطر این مخالفتها بارها مرا اذیت و چندینبار علیه کریم شکایت و حتی او را متهم به دزدی کرد، اما کریم تبرئه شد.
کارهای عباس باعث نشد کریم دست از حمایت من بردارد و من هم از زندگیام راضی بودم تا اینکه شب حادثه زنگ در خانه به صدا درآمد. ملیحه، یکی از دختران کریم در را باز کرد. با اینکه عباس صورتش را پوشانده بود اما من از شکل هیکلش او را شناختم، صدا و موهایش هم کاملا مشخص میکرد که او عباس است. عباس ظرف ٢٠لیتری بنزین در دست داشت. ملیحه سعی کرد جلو او را بگیرد. از طرف دیگر حامد، پسر کریم وارد درگیری شد و سعی کرد بنزین را بگیرد اما آنها موفق نشدند.
عباس بنزین را داخل خانه ریخت و همهجا را به آتش کشید، همه ما آتش گرفتیم و سوختیم. مهری و کریم جلوتر از بقیه بودند بنابراین بیشتر سوختند. عباس با توجه به اظهارات لاله و دیگر مجروحان، برای بازجویی دستگیر شد. این در حالی بود که از بیمارستان خبر رسید کریم و دخترش مهری جان خود را از دست دادهاند.
عباس در بازجوییها ادعا کرد او آتشافروزی نکرده است و زمان حادثه در خانه خودش بوده و شاهد هم دارد. پدر و خواهر عباس نیز این ادعا را تایید کردند. پدر عباس گفت پسرم از صبح تا غروب با من سر کار بود بعد از من جدا شد و چندساعت بعد هم او را در خانه دیدم تا صبح فردایش با هم بودیم.
این در حالی بود که مجروحان حادثه ادعا کردند علاوهبر عباس، شخص دیگری نیز او را یاری کرده بود. فردی که مجروحان معرفی کردند مورد بازجویی قرار گرفت اما بهدلیل اینکه مدارک علیه او کافی نبود، آزاد شد. بااینحال اولیایدم مقتولان بر شکایت خود علیه عباس باقی ماندند و کیفرخواست علیه این مرد صادر و پرونده برای رسیدگی به شعبه٧١ دادگاه کیفریاستان تهران فرستاده شد.
اخبار حوادث - شرق
ویدیو مرتبط :
مرگ گروگان آمریکایی در هاله ای از ابهام!!!!
خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :
راز آتشگرفتن دختر 15ساله در هالهای از ابهام
راز آتشگرفتن دختر 15ساله در هالهای از ابهام
حوادث امروز-رسیدگی به پرونده قتل دختر نوجوانی که به آتش کشیده شده بود بعد از هفتسال تاخیر به دلیل حاضر نشدن یکی از متهمان در دادگاه باز هم به تعویق افتاد و به زمان دیگری موکول شد.
ماموران پلیس خرداد سال 84 باخبر شدند دختر نوجوانی که بهشدت سوخته به بیمارستان منتقل شدهاست. آنها به سرعت خود را به بیمارستان رساندند و دختر جوان را که بهشدت سوختهبود مورد بازجویی قرار دادند، او گفت دو پسرجوان قصد داشتند وی را مورد تجاوز قرار دهند و چون او مقاومت کرد، رویش بنزین ریختند و او را آتش زدند. دختر 15ساله که «ریتا» نام داشت گفت نمیداند آن دو جوان چه کسانی هستند.
ریتا ساعاتی بعد از آنکه این جملات را به زبان آورد به کما رفت و چند روز بعد هم بر اثر شدت جراحات جان خود را از دست داد. با توجه به مطرح شدن موضوع قتل، پرونده به کارآگاهان جنایی سپرده شد و آنها تحقیقاتی را در این خصوص آغاز کردند.
وقتی ماموران دوستان ریتا را مورد بازجویی قرار دادند متوجه شدند این دختر با جوانی به نام سعید ارتباط داشت و پسر دیگر که حسین نام دارد هم با او قرار ازدواج گذاشته بود. این روابط دلیلی شد تا ماموران دو جوان را بازداشت کنند. دو پسر وقتی تحتبازجویی قرار گرفتند، مدعی شدند هیچ نقشی در قتل دختر جوان نداشتند و نمیدانند چه اتفاقی برای او افتاده است. تحقیقات بعدی ماموران نشان داد دو جوان دیگر که خسرو و حامد نام دارند ممکن است در این جنایت نقش داشته باشند چراکه ریتا قبل از مرگش به ماموران گفتهبود خودروی دو پسری که او را آتش زدند سبز رنگ بود.
ماموران ویژه مبارزه با قتل پلیس مشخصات این خودرو را بررسی کردند و متوجه شدند صاحب ماشین جوانی به نام خسرو است و روز حادثه همراه حامد بود. همچنین پلیس متوجه شد یکساعتونیم قبل از اینکه ریتا به آتش کشیدهشود سوار خودروی خسرو شده بود. بنابراین براساس شواهد بهدست آمده خسرو و حامد بازداشت شدند.
آنها در هیچ مرحلهای از تحقیقات به قتل اعتراف نکردند و مدعی شدند ریتا خودسوزی کردهاست. خسرو در بازجوییها گفت: حدود ساعت پنج بود که ریتا را به عنوان مسافر سوار ماشین کردم و به سمت مقصدی که گفتهبود راه افتادم. ما کاری با ریتا نداشتیم در راه او گفت میخواهد از پمپبنزین یک بطری بنزین بخرد و از من خواست جلوی جایگاه سوخت توقف کنم. من هم این کار را انجام دادم و بعد از چند دقیقه ریتا با بنزین برگشت. من هم کاری داشتم که در بین راه باید انجام میدادم. میخواستم از حامد سیدی موسیقی بگیرم برای همین دوباره برای لحظاتی توقف کردم بعد هم ریتا را به جایی که میخواست برود، رساندم و او از خودروی من پیاده شد. من نمیدانم او کجا رفت اما از آنجایی که بنزین خرید ممکن است خودسوزی کردهباشد.
گفتههای این متهم نتوانست برای کارآگاهان قانعکننده باشد چرا که شاهدی در پرونده وجود داشت که ادعا میکرد دو جوان را دیده است که از محل حادثه فرار میکردند. این شاهد گفت: روز حادثه دختر جوانی را دیدم که جیغ میکشید و کمک میخواست بلافاصله به سمتش رفتم و با لباسهایی که رویش انداختم سعی کردم او را خاموش کنم. نمیتوانست حرف بزند و فقط داشت جیغ میکشید قبل از اینکه دختر جوان را خاموش کنم دیدم دو جوان فرار کردند البته نتوانستم صورت آنها را ببینم اما فکر میکنم آنها به آتشگرفتن دختر جوان ربط داشتند. دختر که بهشدت آسیب دیدهبود به من گفت دو جوان قصد تجاوز به او را داشتند که مقاومت کرد و به همین دلیل به آتش کشیده شد. لحظاتی بعد با اورژانس تماس گرفتم و آنها را خبر کردم. تکنسینهای اورژانس دخترک را بردند اما دیگر خبری از او نداشتم.
سرپرستار بیمارستان دومین شاهدی بود که ماموران او را بازجویی کردند وی نیز تایید کرد دخترک مدعی شده دو جوان او را آتشزدهاند. یکبار دیگر متهمان مورد بازجویی قرار گرفتند اما هیچکدام به قتل اعتراف نکردند. با این وجود بازپرس آنها را مجرم تشخیص داد و قرار مجرمیت را صادر کرد. قرار مجرمیت مورد تایید نماینده دادستان نیز قرار گرفت و کیفرخواست با لوث تشخیص دادن پرونده به دادگاه فرستادهشد. قاضی اصغر عبدالهی با بررسی پرونده ایراداتی را به آن وارد کرد و دستور داد ایرادات برطرف شود چراکه محتویات پرونده نشان میداد خسرو و حامد دو متهمی هستند که در قتل نقش داشتند. در ایرادات وارده آمدهاست، خسرو مدعی شده ریتا را به عنوان مسافر سوار خودرو کرده در حالیکه اگر شخصی را به عنوان مسافر سوار ماشین کردهباشد برای گرفتن سیدی از دوستش توقف نمیکند ضمن اینکه متهم دوستش حامد را هم آن روز سوار کرده بود.
این پرونده یکبار در دادسرای رباط کریم مورد بررسی قرار گرفت و بعد از برطرف شدن بخشی از ایرادات دوباره به دادگاه بازگردانده شد. از آنجایی که چهار متهم پرونده آزاد بودند قاضی عبدالهی دستور بازداشت خسرو و حامد را صادر کرد. روز گذشته قرار بود چهار متهم پای میز محاکمه بروند اما از آنجایی که یکی از متهمان آزاد در دادگاه حاضر نشدهبود و یکی دیگر وکیل نداشت رسیدگی به پرونده به وقت دیگری موکول شد./شرق