اخبار


2 دقیقه پیش

عکس: استهلال ماه مبارک رمضان

همزمان با آغاز ماه مبارک رمضان جمعی از کارشناسان حوزه نجوم همراه با نماینده دفتر استهلال مقام معظم رهبری عصر دوشنبه هفدهم خرداد برای رصد هلال شب اول ماه مبارک رمضان بوسیله ...
2 دقیقه پیش

تا 20 سال آینده 16 میلیون بیکار داریم

وزیر کشور گفت: در نظام اداری فعلی که می‌تواند در ۱۰ روز کاری را انجام دهد، در ۱۰۰ روز انجام می‌شود و روند طولانی دارد که باید این روند اصلاح شود. خبرگزاری تسنیم: عبدالرضا ...

راز مرگ مشكوک در دل برادر معلول خانواده



راز مرگ مشكوک در دل برادر معلول خانواده

كارآگاهان جنایی پایتخت ردزنی ازمحل اختفای مردی كه متهم به قتل است را آغاز كرده اند.

حوادث - به گزارش اعتماد، هرچند خانواده متهم سعی دارند مرگ جوان 28 ساله در خانه شان را طبیعی جلوه دهند با این حال آثار و شواهد حكایت از وقوع یك جنایت دارد. با وجود گذشت چهار روز از وقوع این قتل در خانه یی كه به گفته اهالی خیابان محل زندگی به مركز فساد تبدیل شده بود هنوز نظریه پزشكی قانونی مبنی بر علت تامه فوت این مرد مشخص نشده است. اعلام نظریه كارشناسان پزشكی قانونی می تواند گره كور این معمای جنایی را برای كارآگاهان بگشاید. 

 

 نخستین ساعات از صبح آدینه گذشته (7 تیرماه 92) بود كه صدای آژیر خودروهای كلانتری 111 هفت چنار و آمبولانس خیابانی در محله سه راه آذری را پر كرد. پس از آنكه اهالی محل به خیابان آمدند تا علت این صدا ها را جویا شوند مشخص شد یكی از اهالی به نام صادق با پلیس تماس گرفته و اعلام كرده كه جوانی به نام فریبرز در خانه آنها فوت كرده است.

 

 پس از آنكه تكنسین های اورژانس در محل حاضر شدند فوت این جوان را در محل تایید كردند و ماموران كلانتری نیز بازپرس كشیك قتل را در جریان این فوت مشكوك قرار دادند.   با حضور قاضی ویژه قتل در محل، عوامل پزشكی قانونی اكیپ حفظ صحنه جرم و عوامل تشخیص هویت، مشخص شد جسد متعلق به جوان متاهلی به نام فریبرز است كه در حالی كه در كنار جسدش مقداری مشروبات الكلی ریخته شده است روی پله های راهرو و به حال دراز كش افتاده است. 

 

 در بررسی های اولیه كارشناسان پزشكی قانونی آثار ظاهری از ضرب و شتم یا خونریزی روی بدن متوفی وجود نداشت به همین دلیل به دستور قاضی رودگر، بازپرس شعبه چهارم دادسرای جنایی تهران برای انجام آزمایشات سم شناسی به پزشكی قانونی انتقال یافت. در ادامه تیمی از كارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی تهران بزرگ مامور رسیدگی به این پرونده شدند.

تحقیقات اولیه ماموران از اهالی محل حكایت از این داشت كه خانه یی كه از آن جسد این جوان بیرون كشیده شد محل رفت و آمد افراد معتاد، سارق و لاابالی بوده است. یكی از اهالی به ماموران گفت: بارها دیده بودیم كه از این خانه لوازم جراحی، كپسول اكسیژن یا موتو سیكلت های سرقتی و... بیرون آورده شده است.

 

این خانه به نوعی خانه فساد بوده و در این خانه دست به هر كاری می زنند و بسیاری از جوان ها به اینجا می آیند و مواد می كشند. در ادامه كارآگاهان متوجه شدند برادر كوچك تر صادق كه پلیس را در جریان امر گذاشته بود پس از این حادثه از خانه متواری شده و به محل نامعلومی گریخته است.   با متواری شدن عباس كار آگاهان تحقیقات خود را روی این فرد و نوع رابطه اش با متوفی متمركز كردند. 

 

 صادق برادر بزرگ تر عباس نیز در بازجویی های اولیه در محل مدعی شد كه فریبرز در خانه آنها مشروب خورده و پس از آن مواد كشیده است و به همین دلیل سنگ كوب كرده و فوت كرده است. 

 یكی از اهالی محل در این رابطه به خبرنگار ما گفت: فریبرز را از بچگی می شناختم خانه شان درست پشت خانه ما در همین خیابان بود. اما او دو، سه سالی بود كه ازدواج كرده و بچه دار هم شده بود. وی در ادامه گفت: خانه فریبرز و همسرش در اسلامشهر بود اما بیشتر اوقات به اینجا می آمد چون با بچه های این محل دوست بود و خانه مادر و مادربزرگش هم اینجا بود. تحصیلاتش به زور به دیپلم می رسید اما بچه خوبی بود تا اینكه چند وقتی با عباس و خانواده اش ارتباط پیدا كرد. 

 این فرد كه در خیابان پاكی مغازه دارد همچنین اظهار داشت: خانواده عباس چندان وضعیت مناسبی ندارند و در خانه شان هر نوع خلافی را كه فكرش را بكنید انجام می دهند. مدتی بود كه فریبرز با آنها می گشت و فكر می كنم كه به مصرف مواد هم روی آورده بود.   وی درباره ماجرایی كه صبح هفتم تیر ماه در محله شان رخ داده بود نیز گفت: از 4 روز قبل از این ماجرا فریبرز موتور عباس را از او قرض گرفته بود و با آن این ور و آن ور می رفت. چند باری عباس به در خانه شان رفت و به او گفته بود كه موتورش را پس بدهد اما فریبرز این كار را نكرده بود. تا اینكه یك روز عباس با عصبانیت به در خانه فریبرز رفت و مادرش را تهدید كرد كه به او بگوید هرچه زودتر موتورش را پس بیاورد و گرنه هر چه دید از چشم خودش دید. 

 

 تهدید های عباس ادامه داشت اما فریبرز گوشش به این حرف ها بدهكار نبود تا اینكه پنجشنبه شب عباس با چند تن از دوستانش راه فریبرز را سد كرده و او را با زور به خانه شان بردند. فردای آن روز هم كه جسد فریبرز از آن خانه بیرون كشیده شد. معلوم است كه این یك قتل بوده و نمی تواند مرگ بر اثر مساله دیگری باشد.

 

یكی دیگر از اهالی محل هم كه نمی خواست نامی از او برده شود این موضوع را تایید كرد و به خبرنگار ما گفت: یك هفته قبل از این ماجرا فریبرز تصادف كرده و ضربه بدی به سرش خورده بود كه مدتی هم بستری شد تا خوب شد. همه این موضوع را می دانستند شاید هم عباس به سر او ضربه یی زده كه منجر به مرگ او شده است. 

 

 اعلام نظر نهایی نتیجه آزمایشات سم شناسی از سوی كارشناسان پزشكی قانونی كه علت فوت فریبرز را مشخص كند می تواند این معمای جنایی را به زودی گره گشایی كند. با این حال پلیس یكی از برادران متهم را كه معلولیت ذهنی دارد برای بازجویی فراخوانده است. روز گذشته مراسم سوم و هفتم فریبرز در محله سه راه آذری برگزار شد.

 

به گفته یكی از اهالی محل حال پدر فریبرز كه به جز او دو پسر دیگر هم دارد به علت سكته قلبی چندان مساعد نیست و در حال حاضر در بخش آی سی یو بیمارستان بستری است

اعتماد

 

 

 

 


ویدیو مرتبط :
آقا ابوالفضل پرتلاش .کودک معلول ایرانی و عشق به برادر

خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :

پیامک به خاله راز جنایت هولناک را فاش کرد/ قاتلان در حین فرار خانواده‌‌های مقتولین را تهدید به مرگ می‌کردند



دو پسر جوان که با اسلحه دو تن از دوستانشان را به قتل رسانده بودند، پس از روز‌ها فرار توسط پلیس شناسایی و دستگیر شدند.

به گزارش باشگاه خبرنگاران، یک کارگاه پلیس آگاهی یکی از پرونده‌های دوران خدمتش را به عنوان یک خاطره بازگو کرد که در ادامه می‌خوانید.

اواخر سال 89 در پی فقدان دونفر به نامهای سعید و ابوالفضل ٢٢ ساله و ارسال یک پیامک از شماره ای معلوم که مربوط به جمشید بر روی گوشی همراه خاله سعید که قبلاٌ با متهم دوست بوده با عنوان (من سعید و ابوالفضل را کشتم به کال کباب بروید تا حیوانات آنها را نخورده اند آنها را بردارید) ماموران در جریان یک جنایت قرار گرفتند.
 
از این رو اکیپی ویژه به محل مورد نظر که منطقه‌ای بیابانی در اطراف روستای نصر آباد بود اعزام شدند و جسد هر دو را در حالیکه بر اثر اصابت تیر جنگی به قتل رسیده بودند کشف کردند.
 
با کشف اجساد رسیدگی ویژه در دستور ماموران پلیس قرار گرفت اما با توجه به جو روستا مبنی بر اینکه تهدیدات زیادی نسبت به خانواده قاتل صورت می‌گرفت و احتمال وقوع درگیریهای محلی رخ میداد ،تحقیقات و اقدامات بصورت شبانه روزی آغاز شد.
 
از همین رو اقدامات فنی در راستای تعیین محل تردد قاتل انجام شد که مشخص شد نامبرده در شهرضا و یاسوج و شهر کرد تردد داشته است. مسیر عبور قاتل بررسی گشت و مشخصات متهم در سامانه افراد تحت تعقیب ثبت شد.
 
اما زمانی که قاتل در حال فرار بود با ارسال پیامکهای تهدید آمیز خانواده های مقتولین را به قتل تهدید می کرد، در بررسی‌های بعمل آمده مشخص شد متهم قصد عزیمت به کهکیلویه و بویر احمد را دارد،از این رو سریعا اکیپی به آن شهرستان اعزام و به مدت دو روز در آن شهرستان مستقر شد تا اینکه متهم در ساعت 16،‌ 8 آذر ماه سال 88 دستگیر شد.
 
در تحقیقات بعمل آمده از متهم وی با اشاره به انگیزه قتل گفت: مقتولین دائما من را مسخره میکردند من هم به همراه دوستم ایمان که او هم از این افراد کینه‌ای قدیمی داشت، اقدام به کشتن آنها کردیم. متهم با استفاده از سلاح جنگی کلاش که حدودا دو ماه قبل از قتل خریداری کرده بود، دست به جنایت زد و پس از قتل سلاح را در طالخونچه مبارکه مخفی نموده و به شهر کرد متواری شده است و به محض رسیدن به یاسوج توسط مامورین دستگیر شده است.
 
در تحقیات بعمل آمده از ایمان وی علت همکاری با قاتل را اعمال منافی با عفت از سوی مقتولین در چند سال قبل عنوان کرد، در نهایت متهم "جمشید ع" به اتهام قتل عمد و ایمان به اتهام معاونت در قتل بازداشت موقت و روانه زندان شدند. 

اخبار حوادث - باشگاه خبرنگاران