اخبار


2 دقیقه پیش

عکس: استهلال ماه مبارک رمضان

همزمان با آغاز ماه مبارک رمضان جمعی از کارشناسان حوزه نجوم همراه با نماینده دفتر استهلال مقام معظم رهبری عصر دوشنبه هفدهم خرداد برای رصد هلال شب اول ماه مبارک رمضان بوسیله ...
2 دقیقه پیش

تا 20 سال آینده 16 میلیون بیکار داریم

وزیر کشور گفت: در نظام اداری فعلی که می‌تواند در ۱۰ روز کاری را انجام دهد، در ۱۰۰ روز انجام می‌شود و روند طولانی دارد که باید این روند اصلاح شود. خبرگزاری تسنیم: عبدالرضا ...

دیوانه ای در بالا دست رودخانه:‌ اصرار به بیمار خواندن معتادان تا کی؟



اخبار,اخبار اجتماعی ,اعتیاد

 

اخبار اجتماعی - دیوانه ای در بالا دست رودخانه:‌ اصرار به بیمار خواندن معتادان تا کی؟

55 درصد از طلاق‌ها در کشور به دلیل اعتیاد است / 65 درصد از همسرآزاری‌ها به دلیل اعتیاد است / 30 درصد از کودک‌آزاری‌ها به دلیل اعتیاد است/ 25 درصد از قتل‌ها به دلیل اعتیاد است / 23 درصد از نزاع‌ها و خشونت‌ها به دلیل اعتیاد است / 35 تا 40 درصد از سرقت‌ها به دلیل اعتیاد است / 65 درصد زندانی ها مستقیم یا غیر مستقیم با مقوله مواد مخدر سر و کار دارند.

می گویند دو دوست در کنار رودخانه ای می رفتند. ناگاه فردی را دیدند که در آب افتاده و کمک می طلبد. یکی از دو دوست ،‌خود را به آب زد و نجاتش داد. هنوز نفس تازه نکرده بود که دومین فرد را دید که آب می بردش. باز به داخل رودخانه پرید و او را هم نجات داد.


دقایقی نگذشت که سومین شخص را دید که درون رودخانه، فریادکشان کمک می خواهد؛ هر چند خسته بود اما نتوانست بی تفاوت باشد و باز هم خود را به آب زد و نجاتش داد.

دوستش که تا آن زمان کاری نکرده بود با دیدن این صحنه ها ، به بالا دست رودخانه دوید و وقتی برگشت، دوست دیگرش به او گفت که چندین نفر دیگر را هم نجات داده ولی ساعتی است که دیگر ، رودخانه آدم نمی آورد.

دوستی که به بالای رودخانه رفته بود گفت:‌ وقتی دیدم رود این همه آدم می آورد، با خود گفتم حتماً‌ علتی در بالا دست هست. چون بدانجا رفتم ،‌ پلی دیدم که دیوانه ای در میانش ایستاده و هر که از آن می گذرد را درون آب می اندازد. دیوانه را گرفتم و به خانواده اش در روستای مجاور سپردم. علت این که ساعتی است رودخانه آدم نمی آورد، همین است.


***


بیش از 200 هزار نفر در زندان های ایران به سر می برند. سالانه بیش از 2000 قتل در کشور رخ می دهد، 155 هزار طلاق در سال ثبت می شود. هر سال صدها هزار نزاع و سرقت و همسر آزاری و کودک آزاری در کشور به وقوع می پیوندد و ... .

نیروی انتظامی هم شب و روز در حال مبارزه با انواع جرائم است، قوه قضاییه نیز با میلیون ها پرونده مفتوح که روز به روز بر تعدادشان اضافه می شود درگیر یک ماراتن سهمگین است. جامعه هم به نوبه خود هزینه های کمرشکن این همه جرم و جزا را می دهد.

حال به آماری که اخیراً وزیر کشور داده است توجه کنید:
- 55 درصد از طلاق‌ها در کشور به دلیل اعتیاد است.
- 65 درصد از همسرآزاری‌ها به دلیل اعتیاد است.
- 30 درصد از کودک‌آزاری‌ها به دلیل اعتیاد است.
- 25 درصد از قتل‌ها به دلیل اعتیاد است.
- 23 درصد از نزاع‌ها و خشونت‌ها به دلیل اعتیاد است.
- 35 تا 40 درصد از سرقت‌ها به دلیل اعتیاد است.
- 65 درصد زندانی ها مستقیم یا غیر مستقیم با مقوله مواد مخدر سر و کار دارند.

بار دیگر به آمار بالا بنگرید! اگر کشور ما درگیر مسأله اعتیاد نبود، بیش از نیمی از طلاق ها و همسرآزاری ها رخ نمی داد. یک چهارم تا یک سوم از میزان قتل و سرقت و کودک آزاری کاسته می شد و دو سوم جمعیت زندان ها کاهش می یافت.

اعتیاد، ام الفساد جامعه ما شده است و هنوز که هنوز است به جای آن که دیوانه ای به نام اعتیاد را از بالا دست روخانه جامعه حذف کنیم، در پایین دست در صدد نجات دادن غریق ها هستیم و صد البته که خیلی ها هم از دست می روند.

تأسف انگیز تر این که در وضعیت کنونی که اعتیاد، جامعه را با چنان صورت وحشتناکی ناامن کرده،‌ هنوز عده ای معتقدند که معتاد نه "مجرم" که "بیمار "است ولی معتقدان به این تز نمی گویند این چه بیماری است که سالانه این همه آدم می کشد،سرقت می کند،خانواده ها را فرو می پاشد و حتی به کودکان هم رحم نمی کند؟!

وانگهی مگر طبق قانون،‌ استعمال مواد مخدر جرم نیست؟‌ پس چرا با این صراحت قانونی که در همان ماده یک قانون مبارزه با مواد مخدر آمده، هنوز که هنوز است ،‌عده ای بر خلاف نص صریح قانون، اصرار می کنند که مبادا کسی به معتادان بگوید مجرم!

بیمار کسی است که "ناخواسته" دچار یک بیماری شود ولی معتاد کسی است که با "اراده" اولیه خودش سراغ مواد مخدر رفته و آن قدر این جرم را تکرار کرده که معتاد شده است.


آیا درک تفاوت بیماری و اعتیار این قدر سخت است؟
اما چه باید کرد؟ واقعیت این است که همه راه هایی که تا کنون طی شده ، ناکام بوده است. آماری که وزیر کشور داده است نشانه این ناکامی است ولو آن که برای مبارزه با مواد مخدر 3 هزار و 750 نفر شهید شده اند و 12 هزار تن دیگر جانباز.

پیشتر نیز گفته ایم و بار دیگر هم تکرار می کنیم که باید یک بار برای همیشه پرونده اعتیاد در کشور تا حد قابل ملاحظه ای بست.


درست است که طبق نص صریح قانون ، همه معتادان مجرم اند ولی واقعیت این است که برخورد ناگهانی با این جمعیت  که طبق گفته وزیر یک میلیون 350 هزار نفرند ،‌در عمل شدنی نیست.

از سوی دیگر ، بیمار خواندن معتادان و آنها را طلبکار کردن هم که تا کنون به طور جدی پی گرفته شده است نیز نتیجه ای جز همین شرایط فعلی ندارد.

بنابراین،‌ ما به زمان نیاز داریم ولی این زمان ، نمی تواند آنقدر طولانی باشد که اعتیاد همه جامعه را ببلعد. یک بازه زمانی 3 الی حداکثر 5 ساله می تواند عاقلانه باشد. در این زمان، امکانات کشور صرف آموزش،‌تبلیغات، مداوا و بازپروری معتادان می شود و همزمان اردوگاه یا اردوگاه هایی در برخی نقاط کشور تأسیس می شوند.


در عین حال ،‌ به همه معتادان فرصت داده می شود که در این مدت طولانی ترک و احیاناً بازترک کنند. همه امکانات و فرصت ها هم برای ترک در اختیارشان قرار داده می شود تا هم فشاری بر آنان و خانواد هایشان نیاید و هم بهانه ای نباشد.

در تمام این مدت هم اعلام می شود که بعد از پایان مهلت مقرر، هر کسی ولو آن که یک گرم هم مواد مخدر مصرف کند، نه بیمار که "مجرم خطرناک" خواهد بود و به اردوگاه های ویژه - که حتی می تواند جزیره هم باشد - منتقل می شود و در آنجا هم باید برای معیشت اش کار کند. واقعیت هم این است که کسی که با این همه مساعدت و فرصت ،‌باز هم بر اعتیادش اصرار کند، باید از جامعه دور شود تا شرش گریبان مردم را نگیرد.

بی گمان هم خود معتادان و هم خانواده های آنان وقتی ببیند همه جامعه مهیای حل مشکل هستند و در عین حال ،‌عدم ترک نیز تبعات بسیار سنگینی دارد همکاری خواهند کرد.

کاهش تقاضا، طبیعتاً کاهش عرضه و قاچاق را نیز باعث خواهد شد و قاچاقچیان به دنبال مقاصد دیگری خواهند بود. ضمن این که باید در سیاست مبارزه با قاچاقچیان مواد مخدر نیز تجدید نظر اساسی صورت بگیرد. معنی ندارد که سربازان ایرانی در درگیری با قاچاقچیان شهید و مجروح شوند تا مواد به اروپا نرسد.دیگران خود مسوول مبارزه برای امنیت و ایمنی جامعه خودشان هستند.

البته با اجرای طرح فوق ،‌مصرف مواد مخدر به صفر نمی رسد ولی از این فراگیری وحشتناکی که دارد خارج می شود و جامعه به مراتب از وضعیت کنونی امن تر خواهد بود. مرگ یک بار ، شیون هم یک بار!

اخبار اجتماعی - عصرایران

 


ویدیو مرتبط :
شکایت کشاورزان شهریار از دست معتادان

خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :

قتل فجیع دختر ۷ ساله به دست برادر بیمار



 

 

 

قتل فجیع دختر ۷ ساله به دست برادر بیمار

 

 

پسر نوجوان که در انتقامی کور خواهر خردسالش را به طرز هولناکی از پا درآورده بود، در دادگاه کیفری استان البرز پای میز محاکمه ایستاد.

 

عصر ۹ بهمن ۸۹ نگهبان یک کارخانه در گرگ و میش هوا صدای دختر کوچولویی را شنید که با ناله و التماس کمک می خواست. مرد نگهبان بلافاصله با دیدن پسر جوان جنایتکاربه کارخانه آمد و دقایقی بعد با چند تن از همکارانش چوب به دست خود را به محل حادثه رساندند. اما با پیکر خونین و بی جان دختر خردسال روبه رو شدند که به طرز هولناکی از پا درآمده بود. از ضارب هم خبری نبود.

در پی اعلام موضوع به کلانتری مشکین دشت و حضور تیم جنایی و تحقیقات مقدماتی ، جسد به پزشکی قانونی منتقل شد.

در حالی که تحقیقات ویژه برای شناسایی هویت مقتول و کشف راز جنایت آغاز شده بود، زن و مردی آشفته و هراسان به کلانتری رفته و از ربوده شدن دختر ۷ ساله شان خبر دادند. پدر دخترک با ناراحتی گفت: «امروز همسرم همراه دختر ۷ ساله مان – عسل به خانه برادرش در مشکین دشت رفته بود که دقایقی قبل مضطرب و تنها به خانه برگشت و اعلام کرد دخترمان هنگام بازی در کوچه، از سوی یک پسر ناشناس ربوده شده است.

سپس پدر دخترک با ارائه عکس های دخترش به مأموران از آنها کمک خواست. در ادامه نیز جسد «عسل» از سوی خانواده اش شناسایی شد و بدین ترتیب تحقیقات وارد مرحله تازه ای شد.

در حالی که هیچ سرنخی از متهم فراری در دست نبود، با کمک نگهبان کارخانه، چهره فرضی قاتل «عسل» طراحی شد. خانواده دخترک پس از مشاهده تصاویر با تعجب و ناباوری اعلام کردند این چهره شباهت زیادی به پسر ۱۷ ساله شان دارد. در همین حال با وجود مخالفت های پدر و مادر، ناصر به عنوان نخستین مظنون تحت بازجویی قرار گرفت. وی سرانجام در بازجویی های فنی، تخصصی به قتل خواهرش اعتراف کرد و گفت:

«بارها به پدرم گفته بودم می خواهم برای دختر مورد علاقه ام تلفن همراه بخرم تا هر وقت که دوست دارم بتوانم با او حرف بزنم. اما وقتی به خواسته هایم توجهی نکرد کینه شدیدی از آنها و خواهرم «عسل» به دل گرفتم. چرا که پدر و مادرم بین من و خواهرم فرق می گذاشتند و ...

آن روز هم وقتی مادر و خواهرم به مهمانی رفتند از شدت ناراحتی و کینه تعقیب شان کردم. وقتی «عسل» در کوچه سرگرم بازی با بچه ها شد او را همراه خودم به بیابان های اطراف بردم تا دور از چشم پدر و مادرم طلاهایش را بردارم. اما به دلیل این که نمی خواستم موضوع فاش شود او را با سنگ کشتم. بعد هم طلاهایش را به بازار کرج برده و فروختم. پول ها را نیز در تنه یک درخت پنهان کردم.» پسر جنایتکار در حالی که بشدت اشک می ریخت، با ابراز ندامت و پشیمانی صحنه قتل را بازسازی کرد و سپس با قرار بازداشت موقت به کانون اصلاح و تربیت انتقال یافت.

از سوی دیگر با توجه به ادعای پدر و مادرش مبنی بر ابتلای وی به بیماری روانی، تیمی از کارشناسان پزشکی قانونی مسئول بررسی وضعیت روانی عامل جنایت شد. ۲ ماه بعد نیز کمیسیون روانپزشکی اعلام کرد: «ناصر» مبتلا به اختلال شخصیتی ضد اجتماعی است اما هنگام ارتکاب جرم، دارای عقل، اراده و اختیار بوده است. با این وجود اولیای دم با اعلام گذشت، از خونخواهی دختر کوچک شان و مجازات پسر خود صرفنظر کردند. مادر قربانی به بازپرس شعبه اول دادسرای امور جنایی کرج گفت:

«ناصر» ۶ ماهه بود که از دستم افتاد و از گوش و بینی پسرم خون آمد به طوری که فکر نمی کردم زنده بماند. پس از این ماجرا، پسرم رفتارهای عصبی داشت و پزشک به من اخطار کرده بود که ممکن است این قبیل بیماران در آینده مرتکب جنایت شوند. او از ۷ تا ۱۲ سالگی هم قرص اعصاب مصرف می کرد و بعد هم نتوانست ادامه تحصیل دهد.

به خاطر فقر مالی نتوانستیم درمان پسرمان را ادامه دهیم، ضمن این که هر وقت دارو مصرف می کرد آرام می شد. حالا هم زندگی مان تباه شده و نمی خواهیم پسرمان مجازات شود.

اواخر هفته گذشته «ناصر» از سوی قاضی هدایت « هدایت رنجبر» و ۴ قاضی مستشار از شعبه اول دادگاه کیفری استان البرز پای میز محاکمه ایستاد و با توجه به اعلام رضایت پدر و مادرش، از مجازات مرگ رهایی یافت. اما به سه سال اقامت اجباری در یکی از مراکز بهزیستی و تحت نظر تیم روانپزشکی محکوم شد.../ روزنامه شرق