اخبار
2 دقیقه پیش | عکس: استهلال ماه مبارک رمضانهمزمان با آغاز ماه مبارک رمضان جمعی از کارشناسان حوزه نجوم همراه با نماینده دفتر استهلال مقام معظم رهبری عصر دوشنبه هفدهم خرداد برای رصد هلال شب اول ماه مبارک رمضان بوسیله ... |
2 دقیقه پیش | تا 20 سال آینده 16 میلیون بیکار داریموزیر کشور گفت: در نظام اداری فعلی که میتواند در ۱۰ روز کاری را انجام دهد، در ۱۰۰ روز انجام میشود و روند طولانی دارد که باید این روند اصلاح شود. خبرگزاری تسنیم: عبدالرضا ... |
دفن هیجان شادی لابه لای افسردگی اجتماعی
«دست خودمان نیست اینچنین خشمگین میشویم» یکی از نشانههای افسردگی است.
بسیاری از زنان کردستان هنوز در گرداب مشکل روانشناختی سوگ جنگ قرار دارند و این موضوع آسیب زاست.
این سوال جدی مطرح است كه آیا زنان امروز، مهارت خود تنظیمی هیجانی را میدانند؟
سخن گفتن از درد درون وآسیبهای زندگی زنان مناطق کردنشین سخت است، دردی جانکاه که زنان کرد به درازای تاریخ با آن زیست میکنند. اینکه چرا امروزه بیشتر انسانها به ویژه زنان سر در گریبان غم وتنهایی فرو بردهاند و سلامهای زندگی را به گرمی پاسخ نمیدهند را باید از منظر روانشناسی و روانشناختی تحلیل کرد. زنان کرد در حیات اقتصادی همگام وهمدوش مردان بر سرزمینهای زراعی عرق ریختهاند ومی ریزند، زیر شلاق سوزان تابستان در آجر پزخانهها همزمان با مدیریت خانه، آجر قالب زدهاند ورویاهایشان آجر شده است، سالها بر تخته الوار قالی نشستهاند و اکنون نیز مینشینند و با قلاب بر زخم دل زندگی گره میزنند، دکتر احمد امانی روان درمانگر در گفتوگو با «قانون» ملودی غمگین زنان کرد را از منظر روانشناسی تحلیل کرده است که با هم میخوانیم:
امروزه شکل خانوادهها ازگسترده به هستهای وارتباط بین فردی وفرا فردی ؛از همگرایی به فردگرایی تبدیل شده است. ارتباطات خانوادگی قطع شده و دختران جوان یا حتی زنان سردرلاک خود فرو بردهاند، اومی خواهد ازآخر شروع کند تابه اول برسد، این قضیه فقر نیست بلکه داستان افزایش توقعات مردم به ویژه قشر زنان از زندگی است، نظر شما برای برون رفت زنان ازوضعیت موجود چیست؟
این گسست عاطفی و تنها شدن انسان امروزی و به تبع آن زنان و دختران، این سوال ایجاد می شود و آن این است که آیا دختر یا زن امروز خواستههایش مبتنی بر داشتههایش هست؟ شکاف بین وضع موجود با وضع مطلوب و از نگاهی دیگر شکاف بین من واقعی و من ایده آل آبستن این آسیبها در زنان و دختران امروزی است و راه برون رفت، کاستن این شکافها بین من واقعی و من ایده آل یا بیشتر نزدیک کردن خواستهها با داشتهها در زندگی است.
برخی از روانشناسان درتحلیلهای علمی خود، بیکاری، تورم ونوسانات شدید اقتصادی را از دلایل بروز افسردگی اجتماعی به ویژه در قشر زنان قلمدادمی کنند، درحالی که در کشورهای توسعه یافته ازجمله دانمارک بارفاه کامل اقتصادی میزان افسردگی وخودکشی بیش ازسایر کشورها است. افسردگی اجتماعی نمیتواند ناشی ازکمبودهای مادی باشد بلکه کمبودهای مادی افسردگی اجتماعی را تشدید میکند، تحلیل روانشناختی شما از این موضوع پیچیده چیست؟
بله، درست است همه چیز فقر و بیکاری نیست ولی از عوامل ساختاری مهم در شکل گیری آسیبهای روانی در انسان هستند. به نظر من آنچه این افسردگی اجتماعی راتبیین میکند، را باید در دو بعد ساختاری - اجتماعی و فردی جست وجو کرد.
در بعد فردی این موضوع مطرح است که جایگاه چکاپ روان در انسان امروزی در کل و زنان به طور خاص در بحث ما کجاست؟ آیا زنان امروز، مهارت خود تنظیمی هیجانی را میدانند؟ یا درحمله هر استرس و فشار هر هیجانی در گرداب سیل آنها یا غرق میشوند یا فرسنگها از هدف زندگیشان دور میشوند؛ ما برنامهای مدون برای رشد و پرورش از پیش دبستانی تا بزرگسالی برای زن، دخترو انسان امروزی نداریم و درکل همین گو نه بزرگ شدهایم؛ شیوههای کنترل خشم و تنفر را یاد گرفتهایم که منجر به سبکها و رفتارهای مقابلهای ناکارآمد در برخورد با تنش و استرسهای امروزی میشود.
بر اساس یک پژوهش دانشگاهی در دانشگاه کردستان، دختران یا حتی زنان سنندجی برای بخت گشایی و استخدام به فال قهوه وکف بینی روی میآورندکه این نشان از عدم کنش این افراد تحصیلکرده با عقلانیتهای آکادمیکی دارد. به نظر شما سرخوردگی دختران یا زنان تحصیلکرده که ناگزیر به جنبل وجادو روی میآورند؛ پاسخ واکنش گرایانه به عدم مشارکت آنان در فرآیند استخدامی یا جمعیت رو به رشد تحصیلکردگان زن بیکار در جامعه است؟
گرایش به خرافات ریشه عمیق روانشناختی وتاریخی در انسان دارد. انسان همواره از برخورد با واقعیت هراس دارد و در یک مکانیسم روانشناختی خود فریبی به اطلاعات و راه حلهایی گرایش دارد که به او آرامشی خود کام بخش دهد، حتی اگر مقطعی باشد. خرافات در جهان مدرن نیز هنوز رخت بر نبسته است، همین چند وقت پیش بود که بازیهای فوتبال جام جهانی را با یک اختاپوس پیش بینی میکردند. به طور کلی، درماندگیهای روانی و اجتماعی و ناکامیهای پیاپی در جامعه انسان را به این تفکرات برای حفظ بهداشت روانی حتی مقطعی اش بر میگرداند.
بدیهی است نشاط اجتماعی موجب پویایی وکامیابی سرمایههای اجتماعی میشود و زنان و کردنشینان میتوانند افزون بر مدیریت و سازمان دهی مطلوب خانواده، در عرصه عمومی اجتماعی نقش ایفا کنند، ازمنظر روانشناسی آیا بسترهای نشاط آفرینی برای جامعه زنان ما در حد مطلوب یا نامطلوبی قرار دارد؟
جامعه ما مسیر شاد بودن را طی نمیکند و جامعهای ناشاد هستیم. هیجان شادی در لابه لای همان افسردگی اجتماعی که اشاره کردید، مدفون میشود. زنان جامعه ما هم خارج از این مسیرنیستند. علاقه اجتماعی بسیار کمرنگ شده و پیامدش همین ناشاد بودن و مرگ همبستگیها و دلبستگیهای اجتماعی است.
از منظر و دیدگاه روانشناسی، میان افسردگی زنان با افزایش ضریب طلاق وخودکشی ارتباط وجود دارد، یعنی میتوان گفت کاهش میل به زندگی، روزمر گی و افسردگی حاد یا مزمن موجب افزایش تمایل زنان به جدایی از شوهران میشود واگر هم ساختار خانواده به دلیل سنتهای رایج تنگ باشد، پدیده خودکشی ازآن بروز میکند.
نه تنها افسردگی بلکه هر بیماری روانشناختی دیگر میتواند هم بستر ساز باشدو هم نقش اساسی در تعارضات و آسیبهای فردی و خانوادگی داشته باشد. بسیاری از این تعارضات زناشویی که بستر ساز جدایی و طلاق هم هست به عدم کنترل خشم مربوط میشود. در تعارضات زوجین در یک لحظه همه چیز را خراب میکنند و بعد هم نمیتوانند جمعش کنند و تلنبار شدن اینها در روابط زوجین آرام آرام مرگ صمیمیت و طلاق عاطفی و بعد جدایی را به همراه خواهد داشت. همین خشمهای انفجاری که زوجین میگویند: «دست خودمان نیست این چنین خشمگین میشویم» یکی از نشانههای افسردگی است.
ازمنظرروانشناسی پیامدهای جنگ تاسالیان متمادی برروح وروان انسانها تاثیرمی گذارد؛ با توجه به اینکه زنان ما در استانهای مناطق کردنشین، در جنگ 8ساله تحمیلی بیشترین آسیبهای مادی وجانی را متحمل شدهاند و با از دست دادن شوهر یا فرزندان شان هنوز درسوگ به سر میبرند؛ دختران نسل بعد ازآن نیز گرچه با پدیدههای عینی جنگ درگیرنبودهاند؛ اما مفروضات ذهنی جنگ، چنگ براندیشه وروح آنان زده است و این مسئله در زندگی آنها نقش مهمی ایفا میکند. نظر شما درباره تاثیرات جنگ بر زنان چیست؟
جنگ و به طور کلی استرس و فشارهای روانی، پیامدهای آسیب زایی در شکل گیری شخصیت و رسوبات هیجانی ناکارآمدی را در آینده زندگی هر فردی در پی خواهد داشت. بسیاری از زنان امروز کردستان هنوز در گرداب مشکل روانشناختی سوگ حل نشدهاند، حتی داستان گویی و خاطره خوانی دوران جنگ و نقل آن از طریق روانشناسی فرهنگی، بر سیستم بهداشت روان اثرگذار خواهد بود. از سویی، عجز و ناله مادران به سوگ نشسته، جو خانواده را تحت تاثیر قرار داده و برروان فرزندان تاثیر میگذارد که این عوامل و استرسهای نوین قرن در دنیای کنونی همه باهم زن و دختر مرزنشین را تهدید میکنند.
آقای دکتر امروزه اکثر دختران تحصیلکرده دانشگاهی کرد زبان که درحوزه تحلیل ادبی، اجتماعی وفرهنگی فعال هستند، گفتمان غالب افسردگی اجتماعی در ادبیات شفاهی ونوشتاری آنان پدیداراست، این قشر که به سبک زندگی علمی گرایش دارند و با نگاه عقلانی به تحلیل دادههای درون وبرون متن زندگی میپردازند، چرا در دایره هژمونی افسردگی اجتماعی گرفتار آمدهاند؟
در هیچ جای دنیا اثرات درون انسان از کنش و واکنش محیط پیرامونش مبرا نیست. انسان موجودی کنشگر است و ما در خلأ زندگی نمیکنیم. بدون شک، فرهنگ هم نیرویی قوی در نهادینه کردن رسوبات کهن و اکنون بر سیستم شخصیتی افراد است. روند شکل گیری شخصیت در اتمسفر خانواده ومحله، منطقه و رسوبات به ارث برده شده از خانواده و فرهنگ در قالب شعر، موسیقی، داستان، رمان نویسی، مجسمه سازی و تئاتر درانسان امروزی خودش را نشان میدهد. بنابراین سوز وگداز، ناله و فراق که بوی اندوه و درماندگی و بیقراری میدهد وگاه خود رادر شعری و داستانی بروز میدهد ریشه در گذشته دارد؛ که نهایتا با خلاقیتهای فردی در هنر و رفتار و افکار خودش را نشان میدهد.
اخبار اجتماعی - قانون
ویدیو مرتبط :
زیبایی های لابه لای صخره های مرجانی
خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :
وقتی برس لابه لای موها گیر می کند چه کنیم؟
برای شما هم اتفاق افتاده که با داشتن موهای بلند یا حتی نه چندان بلند موقع سشوار برس گردتان لابه لای موها گیر کند و شما به سختی آن را از موها جدا کرده باشید؟!
اگر برای شما هم اتفاق افتاده که هنگام سشوار کشیدن برس گرد یا همان موپیچ در بین موهایتان گیر کرده و شما به سختی توانستید آن را جدا کنید بهتر است در ابتدا به چند توصیه توجه کنید تا این اتفاق هیچگاه نیفتد چرا که آسیبهای جدی به موها وارد خواهد کرد:
اول: بهتر است موها را قبل از سشوار کشیدن با شانه یا برس معمولی خوب صاف کنید تا گره های آن را کاملا بازشود و حتما به آرامی به گونه ای شانه بزنید که وز نشوند.
دوم: برای سشوار کشیدن لایه های نازکی از موها را جدا کرده و حتما بقیه ی آنها را طوری کنار بگذارید یا با کلیبس ببندید که با برس گرد برخوردی نداشته باشد و تنها شما این لایه ی جدا شده را بتوانید به آرامی سشوار بکشید.
سوم: بر اساس نوع مو برس گرد خود را انتخاب کنید به عنوان مثال افرادی که موهای بسیار زبر وخشنی داشته یا موهایی دارند که با دکلره و رنگ آسیب دیده اند بهتر است از برسهای گرد نرم استفاده کنند و برعکس آنهایی که موهایی بسیار نرم و البته طبیعی دارند به طوری که برس گرد زیاد در آن بند نمیشود از برسهای زبرتری استفاده کنند.
چهارم: به هیچ عنوان موهای بلند را با موپیچهای کوچک سشوار نکشید و حتما از برسهای سایز بزرگ برای این کار استفاده نمایید.
با رعایت این نکات شما با چنین مشکلی روبرو نخواهید شد با این حال اگر براثر عجله و یا دستپاچگی چنین اتفاقی برایتان افتاد بهتر است موپیچ را بین موها رها کنید و به هیچ وجه محکم آنرا نکشید چرا که این کار جداشدن برس را سخت تر خواهد کرد .
پس از رها کردن برس، موهای باز اطراف آن را کاملا کنار بزنید یعنی با یک کلیبس آنها را خوب جمع کنید و سپس با تیزی ته شانه ی پوش و یا هر چیز نوک تیز دیگری آرام آرام و کم کم لایه های مویی که روی برس چسبیده اند را جدا کرده و آزاد کنید، سپس به آرامی با انگشتتان آنها را بیرون بکشید. سعی نکنید با خشونت برخورد کنید چرا که این عمل، کار را بر شما سخت تر خواهد کرد.