اخبار


2 دقیقه پیش

عکس: استهلال ماه مبارک رمضان

همزمان با آغاز ماه مبارک رمضان جمعی از کارشناسان حوزه نجوم همراه با نماینده دفتر استهلال مقام معظم رهبری عصر دوشنبه هفدهم خرداد برای رصد هلال شب اول ماه مبارک رمضان بوسیله ...
2 دقیقه پیش

تا 20 سال آینده 16 میلیون بیکار داریم

وزیر کشور گفت: در نظام اداری فعلی که می‌تواند در ۱۰ روز کاری را انجام دهد، در ۱۰۰ روز انجام می‌شود و روند طولانی دارد که باید این روند اصلاح شود. خبرگزاری تسنیم: عبدالرضا ...

دختر ۱۶ ماهه قربانی كودك آزاری



 

  خدمتكار زن وقتی دختر بچه اش را به یكی از ساكنان ساختمان – محل كارش – می سپرد نمی دانست چه سرنوشت شومی در انتظار فرزندش است.

خدمتكار زن وقتی دختر بچه اش را به یكی از ساكنان ساختمان – محل كارش – می سپرد نمی دانست چه سرنوشت شومی در انتظار فرزندش است.

غروب شنبه مسئولان بیمارستانی در شمال تهران در تماس با پلیس از مرگ دختر ۱۶ ماهه ای به نام شیما بر اثر كودك آزاری خبر دادند.

مادر كودك با چشمان اشكبار به مأموران كلانتری ۱۰۱ تجریش گفت: من خدمتكار هستم و هر روز برای نظافت به ساختمانی در شمال شهر می رفتم از آنجا كه جایی برای نگهداری دختر كوچولویم نداشتم به ناچار او را همراه خودم می بردم.

البته برای اینكه بتوانم راحت تر به كارهایم برسم «شیما» را به یكی از همسایه ها می سپردم كه خودش هم فرزند كوچكی داشت.

امروز هم طبق معمول بچه را به آنها سپرده و سرگرم كار شدم كه ساعتی بعد مرد صاحبخانه ازمن اجازه گرفت تا بچه را برای گردش بیرون ببرد كه من هم مخالفتی نكردم.

اما دو ساعت بعد كه برگشتند دخترم را بی حال و نیمه جان دیدم. هر چه پرسیدم چه اتفاقی افتاده جوابی نداد بنابراین با عجله او را به بیمارستان رساندم اما در كمال ناباوری بچه ام مقابل چشمانم جان داد. پزشكان هم اعلام كرده اند او مورد آزار و اذیت قرار گرفته است.

با اعلام موضوع به بازپرس كشیك ویژه قتل، دستور بازداشت مرد همسایه صادر شد و مأموران ساعتی بعد حمید – ۲۶ ساله – را دستگیر و به كلانتری منتقل كردند اما وی منكر ماجرا شد و گفت: نمی دانم چه اتفاقی برای بچه افتاده است.

با این حال از آنجا كه بازپرس جنایی به اظهارات مادر كودك و مرد همسایه مشكوك بود دستور بازداشت هر دو را صادر و آنها را برای تحقیقات بیشتر در اختیار كارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی قرار داد.... / روزنامه ایران 



ویدیو مرتبط :
شنای جالب كودك 7 ماهه

خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :

محاكمه قربانی كودك‌آزاری به اتهام قتل



محاكمه قربانی كودك‌آزاری به اتهام قتل

قربانی كودك‌آزاری یك هفته بعد از اینكه توسط پدرش به شدت مورد تنبیه بدنی قرار گرفت در حالت مستی جوانی را به قتل رساند.

به گزارش شرق، این نوجوان كه حالا 17ساله است، سه سال قبل و هشت روز بعد از اینكه به سن بلوغ شرعی رسید در نزاع خیابانی در پاركی در محله نبرد جوانی به نام احمد را به قتل رساند.

متهم به نام حامد یك شب بعد از درگیری خود را به ماموران معرفی و مسوولیت قتل را قبول كرد. او كه به همراه ناپدری‌اش به پلیس مراجعه كرده‌ بود در اعترافات اولیه‌اش گفت: همراه دوستان، پسرخاله‌ها و برادرم در پارك بودیم. دختر و پسر جوانی هم به فاصله چند متر از ما نشسته‌ بودند. ما كاری به آنها نداشتیم، حرف می‌زدیم و می‌خندیدیم تا اینكه مرد جوان سراغ‌مان آمد و از ما خواست آنجا را ترك كنیم. درگیر شدیم و بعد من فرار كردم اما او برادرم را نگه داشته‌ بود برای همین مجبور شدم برای برگرداندن برادرم به پارك بروم و بعد هم آن قتل اتفاق افتاد. حامد اعتراف كرد در زمان قتل مقدار زیادی الكل خالص نوشیده ‌بود و در حالت مستی قرار داشت.

 

بعد از اعترافات این نوجوان و صدور كیفرخواست برای وی پرونده به شعبه 71 دادگاه كیفری‌استان تهران فرستاده شد. حامد در دادگاه نیز اتهام قتل را قبول كرد و گفت: ضربه را زدم اما نمی‌دانم چطور این كار را كردم و به درستی یادم نمی‌آید چه اتفاقی افتاد. بعد از اینكه حامد دفاعیات خود را مطرح كرد هیات قضات شعبه 71 وارد شور شدند و با اكثریت آرا حامد را در قتل عمد مقصر نشناختند چرا كه زمان قتل فقط هشت روز از بلوغ شرعی او گذشته و احتمال اینكه آن زمان هنوز بالغ نشده‌ بود وجود داشت ضمن اینكه او الكل خالص با غلظت 96 درصد مصرف كرده‌ بود و به نظر می‌رسد او در حالت مستی قتل را انجام داده است. بنابراین حامد به پرداخت دیه محكوم شد اما رای صادره مورد اعتراض اولیای‌دم قرار گرفت و شعبه 7 دیوان عالی كشور آن را مورد بررسی قرار داد. قضات دیوان‌عالی اعتراض را وارد دانستند و خواستار محاكمه مجدد حامد به اتهام قتل عمد شدند.

 

روز گذشته در جلسه محاكمه حامد ابتدا شاه‌مرادی نماینده دادستان تهران در جایگاه حاضر شد و درخواست صدور حكم قانونی برای او كرد و گفت دادسرا بر نظر خود مبنی بر عمدی بودن قتل باقی است. در ادامه پدرومادر مقتول در جایگاه حاضر شدند و درخواست قصاص را یك‌بار دیگر مطرح كردند. سپس حامد كه به شدت گریه می‌كرد، گفت: من اتهام را قبول دارم و هربار كه دراین‌باره از من پرسیدند، گفتم قبول دارم قتل كار من بود. آن روز پسرخاله‌ام دو شیشه یك‌لیتری الكل سفید از داروخانه خرید و با خود آورد. ما چهار نفر بودیم همه آن را خوردیم و به پارك رفتیم. داشتیم می‌خندیدیم و حرف می‌زدیم. مقتول و زنی جوان كه بعدها فهمیدم نامزدش بود چند متر آن‌طرف‌تر از ما نشسته بودند. مرد جوان معترض شد و به ما گفت بروید و جای دیگری بنشینید. ما توجهی نكردیم و او هم عصبانی شد و دعوا را شروع كرد. پسر دیگری هم كه دوستش بود با او آمد و با ما دعوا كردند. آنها با سیخ اجاق پیك‌نیك ما را زدند. من فرار كردم و به خانه رفتم.

 

متهم ادامه ‌داد: میهمان داشتیم و مادرم تازه ظرف‌ها را شسته بود. من وارد خانه شدم. پسرخاله‌ام دنبالم آمد و گفت مرد جوان برادرت را گرفته و می‌گوید تا حامد نیاید ولش نمی‌كنم. من هم چهار چاقو از لابه‌لای ظرف‌ها برداشتم. مادربزرگم متوجه شد من چاقو برداشتم. او خیلی پیر بود و نتوانست جلویم را بگیرد و به اتفاق پسرخاله‌ام به سمت پارك رفتم تا برادرم را از دست آن مرد نجات بدهم. او دوباره حمله كرد. من چاقو را جلو خودم گرفتم البته نه به قصد اینكه به وی آسیبی بزنم یا او را اذیت كنم. فقط برای اینكه از او ترسیده بودم و اگر از چاقو نمی‌ترسید حتما من را می‌زد. او به سمتم حمله كرد و ما گلاویز شدیم. اصلا نفهمیدم چه شد و ضربه چطور وارد شد.

آن صحنه را به یاد ندارم فقط می‌دانم او روی زمین افتاد و من هم فرار كردم. دوستش پشت سر من دوید اما نتوانست مرا بگیرد چون پشت تریلری مخفی شدم. حامد در مورد فرار نیز گفت: بعد از درگیری به خانه دوستم رفتم و شب را آنجا ماندم. تلفن همراهم را خاموش كردم. خیلی ترسیده ‌بودم. فردای آن روز تلفنم را روشن كردم تا شاید خبری بشنوم و بفهمم چه شده‌ است. ناپدری‌ام بلافاصله به من زنگ زد و گفت بهتر است خودم را معرفی كنم. او من را آرام كرد و بعد هم دنبالم آمد و با هم به كلانتری رفتیم. در این هنگام یكی از قضات از متهم پرسید: چقدر الكل خورده بودی و چقدر مست بودی؟متهم جواب داد: نمی‌دانم چقدر مست بودم. بار اولم بود كه الكل می‌خوردم و الكلی كه خوردم 96 درصد بود كه نزدیك به یك شیشه آن را خوردم. در این هنگام قاضی دیگری گفت: پزشكی قانونی گزارش كرده زمان بازداشت آثار جراحت‌های عمیق و كبودی‌های شدیدی روی بدنت بود. این جراحات به چه دلیل بود؟ آیا مقتول تو را زده‌ بود؟متهم جواب داد: هیچ‌كس به‌جز پدرم من را نمی‌زد. حتی ناپدری‌ام من را كتك نمی‌زد و با من رابطه خوبی داشت اما پدرم آنقدر مرا می‌زد تا خسته شود. چند سال قبل از این حادثه پدر و مادرم از هم جدا شدند و من پیش مادرم و شوهرش زندگی می‌كردم. هر وقت پیش پدرم می‌رفتم به بهانه‌های مختلف من را كتك می‌زد. در این هنگام ناپدری حامد خطاب به قضات گفت: یك هفته قبل از این حادثه حامد به خانه پدرش رفته‌ و او آنقدر حامد را با فانوسقه زده كه انگشت پایش شكسته و قسمت‌های مختلف دستش كبود شده و زخم‌های عمیقی برداشته بود. من او را به درمانگاه بردم تا زخم‌های بدنش را پانسمان كند. حامد هیچ‌وقت از دست پدرش در امان نبود.

این مرد در دفاع از حامد گفت: او پسری خوب و سربه‌راه و خیلی مهربان است آن روز هم اگر الكل نمی‌خورد و مست نمی‌كرد دست به چنین كاری نمی‌زد.

در ادامه هیات قضات از وكیل متهم خواستند دفاعیاتش را مطرح كند و بعد از پایان جلسه دادگاه برای صدور رای وارد شور شدند./شرق