اخبار
2 دقیقه پیش | عکس: استهلال ماه مبارک رمضانهمزمان با آغاز ماه مبارک رمضان جمعی از کارشناسان حوزه نجوم همراه با نماینده دفتر استهلال مقام معظم رهبری عصر دوشنبه هفدهم خرداد برای رصد هلال شب اول ماه مبارک رمضان بوسیله ... |
2 دقیقه پیش | تا 20 سال آینده 16 میلیون بیکار داریموزیر کشور گفت: در نظام اداری فعلی که میتواند در ۱۰ روز کاری را انجام دهد، در ۱۰۰ روز انجام میشود و روند طولانی دارد که باید این روند اصلاح شود. خبرگزاری تسنیم: عبدالرضا ... |
خرم:چند دولت دیگر هم باید عقوبت احمدینژاد را پس بدهند/ دولت اصلاحات كوچكترین فسادی داشت، رسوای عالم میشد
پس باید به این مساله توجه كرد كه این حداقلی كه در دست صدای دیگر انقلاب است و به عنوان صدای دیگر جامعه شنیده میشود چگونه با انتقادات تخریبی مواجه نشود. ما قبلا این تكصدایی را تجربه كردیم. تك صدایی كه باعث شیوع فساد میشود.
دیدید كه در دولتهای نهم و دهم هر مساله سیاسی و از سیاسی به امنیتی تبدیل میشد. در حالی كه یك حاكمیت با تكیه زدن بر چارچوبهای دموكراسی باید به عكس این قضیه عمل كند. یعنی مساله امنیتی را به سیاسی و سیاسی را به اجتماعی تبدیل كند. این نكتهای است كه باید به آن توجه كرد. شما به عنوان اعضای رسانه بهخوبی این مورد را درك میكنید. قبل از دولت روحانی فضا بسیار بسته بود حتی بسیاری از خبرنگاران احضار میشدند اما با روی كار آمدن دولت روحانی این فشار كمتر شد.
اما مشكلی كه در این بین وجود دارد، درمورد واكنشهایی است كه روحانی دربرابر منتقدان دارد. واكنشهایی كه اعتراضات خیلیها را ایجاد كرده و اعتقاد دارند كه روحانی برخلاف آنچه میگوید كه از انتقاد حمایت میكند آن را نمیپذیرد. پس چگونه میتوان ضعفهای دولت را با انتقاد بیان كرد؟
من فكر میكنم دولت روحانی اگر ضعفهایی دارد حتما باید گفته شود، اما با ارایه راهكار حل معضلات. روحانی هم قایل نیست كه انتقادی نباید از دولت صورت بگیرد بلكه قایل به این است كه انتقاد بشود و نقادی وجود داشته باشد اما با راهكار حل مشكل نه به قصد تخریب. كسی كه راهكاری را ارایه كرد دیگر نمیتوان نام آن را بهانهگیری یا تخریب گذاشت. در این مسیر فكر میكنم اصلاحطلبان كه یك صدای درون جامعه و اصولگرایان معتدل كه صدای دیگر جامعه هستند باید پرقدرت جلو بیایند .
اما شاهد هستیم كه این نقدها نهتنها صورت اصلاح گرایانه به خود نمیگیرد بلكه هرروز شیوهای جدید و افراطیتر به خود میگیرد. مانند همین رفتارهای دلواپسان كه از بزرگترین انتقادكنندگان علیه دولت هستند و البته بدون ارایه هیچ راهكاری تجمعاتی را در گوشه و كنار كشور برگزار میكنند. دولت در برابر این گروه چه عكسالعملی میتواند داشته باشد؟
عامل اصلی جسورتر شدن دلواپسانی كه شروع به تخریب دولت كردند و با تندرویهای خود تاكنون كشور را دچار مشكل كرده و خواهند كرد، كمتوجهی اصولگرایان به تخریبی است كه این افراد یا گروهها به دولت وارد میسازند. هرچند اصولگرایان معتدل معتقدند به اینكه تندروی به مصلحت كشور نیست ولی سكوت كردهاند و واكنش خیلی مثبتی در مقابل تندرویها ندارند. این یكی از نكاتی است كه تاكنون توجه زیادی به آن نشده است. پاسخ تندرویها را كه نباید فقط اصلاحطلبان بدهند. نباید فقط شخص روحانی بدهد. بلكه از درون جناح اصولگرا كسانیكه این خطر را حس كردند كه تندروی تمام دستاوردهای كشور را بر باد خواهد داد باید وارد عمل شوند. همانطور كه در گذشته قطعنامههای تحریمی كاغذپاره تلقی و هر روز فشار بر كشور زیادتر شد و اما همه سكوت كردند. الان میتوان گفت كه تا این تاریخ میلیاردها دلار به كشور لطمه وارد شده آن هم لطماتی كه قابل محاسبه است. یك سری لطمات وارد شده كه قابل محاسبه نیست. به هر ترتیب با دامن زدن به اختلافات و تحریك كردن قدرتهای دنیا علیه كشورمان و اجماع جهانی آنها، صدمات زیادی به كشور ما وارد شد كه بخش قابل محاسبه آن رقم فوق است.
هركسی بحثی دارد كه كمتر از این مقدار خسارت به كشور وارد شده حاضر به مناظره با وی هستم. سوءمدیریت نیز سر جایش قرار دارد. حیف سرجایش و میل هم سر جایش قرار دارد. هرچند معتقدم كه حیف بیتالمال بیشتر از میل آن در هشت سال دولت نهم و دهم است كه از داخل آن اختلاسهای چندهزار میلیاردی و پروندههای متعددی كه در دست دستگاه قضایی و اطلاعاتی كشور است بیرون میآید كه تازه به یكی دو تا از آنها رسیدگی كردهاند. من خاطرم هست زمانی كه آقای پورمحمدی، رییس سازمان بازرسی كل كشور بودند در مصاحبهای چهار ماه بعد از رو شدن پرونده سه هزار میلیارد تومانی گفتند كه «بیش از صد پرونده مشابه این پرونده در سازمان بازرسی موجود است» اما تا الان دو پرونده هم ندیدیم. اینها مسائلی است كه بر اثر یك خط شدن و یك صدا شدن كشور بروز كرد. زمانیكه در دولت اصلاحات بودیم وزارت اطلاعات و دستگاه قضایی موافق دولت نبودند. بدنه وزارت اطلاعات بعدها هماهنگ با دولت شد.
در زمانی كه مساله قتلهای زنجیرهای مطرح شد آن موقع مشخص شد كه بدنه اطلاعات دچار چه گرفتاریهایی شده است. ما در دولت اصلاحات و سازندگی از این مسائل نداشتیم. یعنی اختلاسها و رشوهها بسیار محدود بود. یادم هست كه یك نفر مبلغ ٥٠٠ هزار تومان داده بود كه ارزیابی زمینش را زودتر انجام دهند، این مساله آنچنان صدا كرد. معاون اقتصادی وزیر اطلاعات وقت با من صحبت میكرد و میگفت كه ما یكی از وزارتخانههایی كه تحت مراقبت و كنترل شدید داریم راه و ترابری است، كه تاكنون نیم درصد فساد هم در این وزارتخانه ندیدیم. اصلا این بحثها نبود. كسی كه كوچكترین فساد را داشت، رسوای عالم میشد. اما در حاكمیت تكصدایی دیدیم كه چه مسائلی بروز كرد.
مسائلی كه ما را به این حقیقت میرساند كه تا چند دولت دیگر هم باید عقوبت زمان احمدینژاد را پس بدهیم. دولت اصلاحات با توجه به اینكه تمام دستگاههای نظارتی مخالفش بودند دنبال كوچكترین خطا بودند كه دولت اصلاحات را رسوای جهان كنند.
اشاره كردهاید كه دولت بخشی از حاكمیت است و به عنوان صدای دوم مطرح میشود و صدای اول دست اصولگرایان است. جدای از مجلس شورای اسلامی كه دولت قانونا نمیتواند دست به تركیب آن بزند و آن را از تكصدایی خارج كند، اما مسالهای كه میتوان بر دولت خرده گرفت مساله انتصاب استانداران و فرمانداران است. حال در مورد استانداران تاحدودی وضعیت بهتری حاكم است اما در مورد فرمانداران وضعیت نگرانكننده است. كسانی كه مسوولان اجرایی انتخابات پیشرو هستند اما با بیتدبیری، از دولت گذشته باقی ماندهاند و همچنان هم سیاستهای دولت گذشته را اجرا میكنند. اینجا نباید گفت كه كمكاری از خود دولت است نه فرضی كه به عنوان صدای دوم برای آن در نظر گرفته شده است؟
بله اینگونه هست اما این تغییرات باید همان اول كار دولت صورت میگرفت. تغییر نیروی مدیر كشور باید زودتر انجام میشد و در سه، چهار ماه اول باید عملكرد دو دولت قبل كه ضربات سنگینی را به كشور زد برای مردم توضیح داده میشد. اما متاسفانه در این مساله تاخیر شد. اگر در همان ماههای اول این كار انجام میشد در این صورت از مردم میشد توقع داشت كه واقعیات را بپذیرند. ولی از چهار ماه كه گذشت، اگر هم انتقادی میشد مردم حق داشتند كه بگویند اصلا دولت گذشته خرابكار و بحرانآفرین، اما ما شما را انتخاب كردیم كه این وضعیت را درست كنید، پس حالا درست كنید. این توقع از دولت وجود داشت. بعد از آن هشت سالی كه دولت نظر مردم را با یارانه دادن و پول پخش كردن و... جلب به خود كرده بود، روی كار آمدن چنین دولتی، باید برای مردم رو میشد و افراد مدیر در مواضع كلیدی كشور به سرعت تغییر میكردند. دولت یازدهم، دولت دیگری بود.
اگر قرار بود مردم به ادامه دولت قبلی رای دهند كه الان آقای جلیلی رییسجمهور بود. هرچند از اطلاعاتی كه در دست است در سطح استانداران تغییرات خوب دیده میشود و تا حدود ٨٠ درصد تغییر صورت گرفته اما در بدنه استانها یعنی فرمانداران كه تعداد نزدیك به ٤٨٠ شهرستان هستند این تغییرات شكل نگرفت. كسانی كه نقشآفرین اول در انتخابات هستند یعنی كسانی كه معتمدین محلی از سوی آنها انتخاب میشوند و كنترل و نظارت برعملكرد صندوقها نیز بر عهده آنهاست، همچنان از گذشته باقی ماندهاند و بعضا از این شهرستان به شهرستان دیگر گمارده شدهاند. من فكر میكنم با این وضعیتی كه پیش آمده و اگر تجدیدنظر نشود، وزن تندروهای اصولگرا از اصلاحطلبان در انتخابات مجلس بیشتر خواهد شد. هرچند تاكنون پیشبینی میشد كه اكثریت مجلس از اصولگرایان معتدل و اصلاحطلبان شكل بگیرد ولی این نگرانی وجود دارد كه اگر روند همچنان ادامه یابد و تغییراتی صورت نگیرد اكثریت صندلیهای پارلمان را اصولگرایان تندرو به خود اختصاص خواهند داد.
دولت در زمان پیش روی باقیمانده تا انتخابات میتواند دست به تغییر بزند؟
فكر میكنم دیگر برای تغییرات خیلی دیر شده، باید خیلی زودتر كارها انجام میشد. الان برنامه روز- ساعت انتخابات تا روز انتخابات تهیه شده و دیگر تغییرات به این سادگی صورت نخواهد پذیرفت. این وضعیت در نتیجه انتخابات تاثیر خواهد گذاشت پس باید به هر ترتیب دولت فكری كند. یا بازرسی وزارت كشور را قویتر كند یا یك بازرسی ویژه از سوی ریاستجمهوری سازماندهی كند. به نظر میرسد اگر این امر در زمان انتخابات اجرایی شود و مورد توجه قرار بگیرد تا تخلفی صورت نگیرد میتواند راهگشا باشد. تنها اكتفا به نظارت شورای نگهبان و بازرسی وزارت كشور نشود. این انتخابات بسیار حساس هست.
یعنی ممكن است نتیجهاش آخرین دوره دولت را رقم بزند. یعنی دوره دوم كه همه روسای جمهوری ایران آن را داشتند و معمولا هر كس رییسجمهور میشد مجلس بعد از ریاستجمهوری را هم هماهنگ با خود داشت ممكن است این دوره دیگر این سنت ادامه پیدا نكند. اما اگر این هماهنگی صورت نگیرد، نتیجه مصیبتباری ایجاد خواهد كرد.
بحث دیگری كه درباره دولت مطرح میشود معطوف شدن توجهات دولت به مساله سیاست خارجی است. در اینكه حل این مساله آنقدر حایز اهمیت است كه دو سال از وقت قانونی دولت را بگیرد شكی نیست اما غفلت از مسائل سیاست داخلی انتقاداتی را به دولت متوجه ساخته است. آیا دولت نمیتوانست به تناسب مسائل سیاست خارجی به مسائل سیاست داخلی نیز توجه میكرد؟
در مساله سیاست خارجی به نظر من دولت خوب عمل كرده و تا جاییكه میتوانسته همت خود را صرف این امر كرده تا در حوزه خارجی مشكل و مسالهای نداشته باشد و میتوان گفت موفقیتهای خوبی به دست آورده است. كمترین موفقیت این بود كه در نخستین حركت به غربیها توانست بفهماند كه به دنبال حل مساله است. یعنی اعتمادی بین گروه١+٥ و ایران ایجاد كرد كه این خود باعث شد اجماع جهانی علیه ایران شكسته شود. این خیلی مهم است. معتقدم در همان شش ماه اول استقرار دولت، اجماع شكسته شد. یعنی یكی از اهداف جدی كه كشور ما به آن رسید و در واقع دولت یازدهم آن را به ارمغان آورد شكسته شدن فضای جهانی علیه ایران بود. گام بعدی حل مساله تحریم بود. با برخوردهایی كه دولت گذشته در سیاست خارجی داشت به خصوص در دولت دهم كه با موضع خصمانه و این تفكر كه مساله برد و باخت است، اینكه ما تلاش كنیم ببریم و آنها هم تلاش كنند نبازند كه این خود تقابلی را ایجاد میكند.
این موضوع توسط دولت شكسته شد. پس این باور كه دولت در مسائل خارجی توفیق یافته بر كسی پوشیده نیست. چارچوب و خط قرمزها هم رعایت شد. به طوری كه رهبری انقلاب هم در چند وقت پیش حركت تیم مذاكرهكننده را تایید كردند اما شاهد بودیم كه درست یك هفته بعد از تایید رهبری، دلواپسان و تندروهای اصولگرا خلاف این امر موضع گرفتند. شاید مسالهای را كه دلواپسان دنبال میكنند این است كه رفع تحریم به زمان بعد از انتخابات مجلس بیفتد تا موفقیت دولت در نتیجه انتخابات تاثیرگذار نباشد. به نظر میرسد همین خط در حال دنبال شدن است.
اما تصمیم اوباما مبنی بر اینكه اگر كنگره تصویب كند كه تحریمها منتفی نشود وتو خواهم كرد، نشان میدهد كه دولت اوباما در فرصتی كه در پیش رو دارد قصد دارد كه ماجرا به نفع امریكا و ایران فیصله پیدا كند. با مشكلاتی كه در منطقه وجود دارد مانند لشگركشی عربستان به یمن و بحرانآفرینیهای داعش كه اوضاع را بحرانی كردهاند، امریكا دنبال این است كه در نقطه هدف نهایی١٦ میلیون بشكه نفت را از عراق و ٨ میلیون بشكه نفت را از عربستان خارج كند. پس برای اینكه این مساله را برای خود و غرب تسهیل كند میخواهد آرامشی در منطقه برقرار شود و اگر درگیریهایی هم وجود دارد قابل كنترل باشد. بنابراین باید مسائل خود با ایران را حل كند. این تصمیم عاقلانهای است كه گرفته شده است. تاكنون اهرم تمامی فشارها تحریم بوده و اینكه گفته میشود دولت تمام وقت به فكر حل مساله هستهای بوده و مساله سیاست داخلی را رها كرده اینگونه نیست. تحریمها به بسیاری از مسائل داخلی گره خورده بود و حل آن در واقع تلاش دولت برای حل معضلات سیاست داخلی و اجرایی كشور نیز محسوب میشود. كشور در تحریم آسیب جدی دید و باید هرچه سریعتر جمع شود.
با توجه به اینكه رفتهرفته به پایان ضربالاجل تعیین شده برای رسیدن به توافقی جامع میرسیم، تجمعاتی را از سوی دلواپسان در نقاط مختلفی شاهد هستیم. به نظر شما این تحركات اجازه میدهد كه تلاشهای دولت یازدهم به نتیجهای برسد؟
اینها فقط قصد دارند كه این موفقیت دولت را به بعد از انتخابات مجلس بكشانند. میخواهند برگ برنده دولت و جریان اجتماعی موافق دولت وجود نداشته باشد. ولی دولت در مسیری كه گام برداشته استوار است.
اما همین موضوعی كه در مورد عدم توجه كافی به حل مسائل داخلی از سوی دولت كه البته شما به عنوان كمكاری دولت ارزیابی نمیكنید، وجود دارد، نگرانی از تزلزل در پایگاه اجتماعی را ایجاد كرده است. این نگرانی را میتوان با پیروزی دولت در عرصه سیاست خارجی برطرف كرد؟
بله حتما. رفع مضیقههایی كه تحریم برای مردم ایجاد كرده است میتواند بخش عمده نگرانیها از تضعیف پایگاه اجتماعی دولت را رفع كند. نقطه آغاز تحریم سنگین ایران از سال ٨٨ و ٨٩ آغاز شد. در ٨٩ مهمترین برنامه دولت اجرایی شدن هدفمندی یارانهها بود. مجموع این تحریمها بهعلاوه سوء مدیریت و هدفمندی یارانه به شكل و شیوه بد و عوامفریبانه باعث شد كه اسكناس دلار و یورو در پهنه جامعه كمیاب شود.
در واقع اجازه ورود این اسكناسها به داخل كشور داده نشد. من آن موقع خدمت آقای هاشمی رسیدم و گفتم كه تحریم بانك مركزی چه آثار جبرانناپذیری دارد. یكی از این آثار این بود كه ما هفتگی پالتهای دلار و یورو و درهم امارات را با هواپیمایی جمهوری اسلامی و ماهان وارد كشور میكردیم كه این مقدار توسط بانك مركزی و شعبات این بانك و صرافیها به صورت ارز آزاد توزیع میشد. در جلسه با ایشان گفتم امریكاییها میخواهند جلوی ورود اسكناس به كشور را بگیرند. گفتم شما شاهد بودید كه یك هفته امریكاییها از ورود اسكناس به كشور جلوگیری كردند و یك مرتبه دلار ٣٠٠ تومان افزایش قیمت یافت. گفتم كه این تستی هست كه امریكاییها كردند تا اثرات نیامدن اسكناس دلار به كشور و تاثیر آن در بازار داخلی و كاهش ارزش پول ملی محك زده شود. جواب هم گرفتند. دلار از ١٠٢٠ تومان به ١٢٥٠ تومان رسید. یك ساعت به ١٣٠٠ رسید و بعد با ورود اسكناس دلار به قیمت ١٠٥٠ تومان بازگشت. نتیجه اینكه بر اثر تحریم و هدفمندی یارانهها و سوءمدیریت در اداره كشور بود كه دلار تا بالای سه هزار تومان رسید و تثبیت شد. در حقیقت ارزش پول ملی كشور و تمامی دارایی و اموال مردم به یك سوم كاهش یافت.
برگردیم به پایگاه اجتماعی. خیلیها اعتقاد دارند كه هر چه دولت به جلوتر حركت میكند پایگاه اجتماعی خود را از دست میدهد. همان طور كه پایگاه اجتماعی خاتمی نخبگان بودند، در دوره روحانی نیز به همین صورت است اما لایههای زیرین جامعه همچنان طرفدار احمدینژاد هستند و این خطر كه دوباره احمدینژاد به روی صحنه بیاید خیلی زیاد است. نظر شما چیست؟ دولت تا الان پایگاه اجتماعی خود را از دست نداده؟
فكر میكنم اگر دولت در تحریم موفق شود این احتمال كمرنگ میشود. اما آنچه كه به این گمانهزنیها دامن میزند، تركیب كابینه است. معتقدم كه به جز چهار یا پنج وزیر بقیه تحت تاثیر حملات تندروها به بیتصمیمی یا كند تصمیمی دچار شدهاند. یعنی ملاحظهكار شدند. حتی آن وزرایی هم كه خوب كار میكردند و میكنند آنها هم با احتیاط بیشتری كار میكنند. با این وضعیت فضایی كه ایجاد شده اصلا خوب نیست. دولت فقط باید مقداری با دل و جرات بیشتر و استفاده از امكاناتی كه در اختیار دارد مسائل جامعه را حل كند.
مشكل اول امروز جامعه ما تورم نیست، اگر دو سال پیش بود امروز نیست. امروز مشكل اساسی مردم ركود و به تبع آن بیكاری است. در هر خانهای یك یا دو یا چند فارغالتحصیل بیكار وجود دارد كه دچار افسردگی میشوند و اگر دولت نتواند مساله اشتغال را به سرعت در دو سال آینده حل كند پایگاه اجتماعی خود را از دست خواهد داد. هنوز نمیتوان گفت كه از دست رفته است اما میتوان گفت لب مرز قرار دارد.
در زمان باقیمانده چه راهكاری برای بهبود وضعیت میتوان به دولت ارایه كرد؟
معتقدم كه راهكارهای خوبی داریم تا كشور را از ركود تورمی خارج كنیم. درست است كه ركود و تورم، ناشی از عملكرد سوء دولتهای گذشته و اعمال تحریم است اما آقای روحانی در زمان نشستن بر كرسی ریاستجمهوری عنوان كرد كه طرحهای صد روزهای دارندكه به نتیجه میرسد. دولت بهطور كامل نشد اینكار را انجام دهد اما راهكارهای متعددی برای فعال كردن جامعه وجود داشت. مثلا در مورد مسكن مهر. هرچند درست است كه مسكن مهر یك كار اشتباهی بود البته نه اساس این طرح، بلكه تامین منابع آن و شیوه انجام كار اشتباه بود. تامین منابعی كه از سپرده بانكهای عامل نزد بانك مركزی كه برای كنترل تورم بود انجام گرفت. آن هم به مبلغ ٥٠ هزار میلیارد تومان كه از دولت گذشته مورد استفاده قرار گرفت. البته معتقدم دولت روحانی هیچ راهی نداشت، در طول این دوسال مسكن مهر را جمع كند. این كار را هم توسط بخش خصوصی باید انجام میداد.
اما برهم زدن ساختار احداث مسكن مهر كه از مشاركت بین بانك مسكن و متقاضی و سازنده در دولت احمدینژاد خارج شد و به ساختار متقاضی، سازنده، بانك مسكن و دولت بهجای بخش خصوصی رسید كار كاملا اشتباهی بود. طرح مسكن مهر هرچقدر بیشتر و طولانیتر شود نمرهای منفی برای دولت محسوب میشود. مثلا در پروژههای زیربنایی همچون بزرگراهها، فرودگاهها وراهآهن میشد منابعی را برای به انجام رساندن آن تخصیص داد. دولت یكی از كارهایی را كه میتواند انجام دهد و بخشی از ركود حاكم بر جامعه را حل كند به خصوص جامعه صنعت احداث، این بود كه بهجای دادن بودجه برای ساخت، پول را در بانك عامل سپردهگذاری میكرد و از همان طریق تسهیلات ارایه دهد. یعنی عنوانی كه به آن السی ریالی میگویند كه در سال ٨٢ در موادی از قانون بودجه آمده بود بعد به صورت قانون دایمی درآمد اما هرگز اجرا نشد. شیوهای كه امریكاییها هم از آن استفاده كردند و در طول ١٠ سال كل راهها و فرودگاهها، راهآهن و سدها را ساختند. اما ما در ایران ٩٠ سال است كه جاده و راه آهن میسازیم و اگر به همین منوال پیش رویم ١١٠ سال دیگر هم طول میكشد تا شبكه راهها و راهآهن كشور كامل شود. در این مدت هم كه یك سری نقاط دیگر جمعیت و فعالیت ایجاد میشود كه باید به آنها نیز متصل بود. به هر ترتیب میگویم دولت میتوانست و الان هم میتواند كه بعضی از گرهها را باز كند تا مردم نفس راحتی بكشند.
در این صورت پایگاه اجتماعی حفظ میشود؟
حفظ كه هیچ، تقویت هم میشود.
اصلاحطلبان چقدر حامی دولت روحانی هستند؟ با توجه به اینكه كم و بیش انتقاداتی نیز از این جریان بر روشهای اجرایی دولت وارد میشود، چقدر میتوان امیدوار بود كه همچنان پشت دولت میایستند؟
مطمئن باشید اصلاحطلبان حامی تمامقد روحانی هستند و ایشان باید روی حمایت اصلاحطلبان حساب ویژهای باز كنند. یعنی جمع جبری عملكرد روحانی نزد اصلاحطلبان مثبت است. انتقاد دارند اما كارهای خوب انجام گرفته شده بیش از ضعفهای دولت است و این برای اصلاحطلبان مطلوب است. دستاورد خوبی است و فكر میكنم اگر نقد درستی از بخش بخش دولت شود و راهكار ارایه شود، ظرف یك سال آینده دولت میتواند در جایگاه بهتری در ذهن جامعه قرار بگیرد.
این عزم در دولت دیده میشود؟
بالاخره باید دولت را حساس كرد. دولتی كه گرفتاریهایش بیحد و حصر است، ممكن است در مسائل اساسی كشور در موردی هم غفلت كند.
یكی از حوزههای مهم مربوط به سیاست داخلی، مسائل اجتماعی است. مسائلی كه شانه به شانه مسائل اقتصادی حركت كردند و با رشد منفی اقتصادی خود نیز روند نزولی را در پیش گرفتند. در این زمینه دولت چگونه عمل كرده است؟
مسائل اجتماعی گرفتاریهای زیادی را برای دولت ایجاد كرده است. كه این هم نتیجه كمتحركی جامعه و ركودی است كه در سنوات گذشته پیش آمده است. ركود و بیكاری بهشدت ناهنجاریهای اجتماعی را گسترش میدهند. توزیع غیرعادلانه یارانهها یكی از موارد مهمی است كه باعث شد به این ناهنجاریها دامن زده شود. معتقدم حداقل چهار دهك جامعه محتاج این یارانهها نیستند. یعنی چیزی نزدیك به ٣٢ میلیون نفر.
دولت میتواند بدون بروز مشكلاتی اقدام به حذف این گروه از افراد كند؟
خیلی راحت. بالاخره این جراحی باید یك بار انجام شود حال هر لطمهای هم كه میخواهد به دولت وارد شود. یك عدهای كه دستشان به دهانشان میرسد چه نیازی به هر نفر ٤٥ هزار تومان دارند. ما خوب نتوانستیم مردم را توجیه كنیم. خوب نتوانستیم نظر آنان را جلب كنیم. شما در امریكا هم این مقدار پول را دردست هر كسی بگذارید رد نخواهد كرد. این خاصیت بشر است. خشت اول را دولت نهم كج گذاشت ولی نمیشود كه تا ثریا كج رفت. باید یك جایی برگردیم به جای اول و كجی را ترمیم كرد، در این قضیه به نظرم بیش از حد احتیاط میشود .
شاید دلیل این احتیاط دولت را هجمههای مخالفین دانست. كافی است كه كوچكترین خبری در مورد حذف یك گروه از دریافتكنندگان یارانه منتشر شود، آن وقت اعتراضات به دولت بیش از پیش افزایش مییابد.
دلیلش هرچه میخواهد باشد، اما تنها چاره از بین رفتن بخش عمدهای از ناهنجاریها در جامعه، ایجاد عدالت با حذف یارانههای از میانه قشر متوسط به بالاو برگشتن این درآمدها به چهار دهك آخر جامعه و دادن سهم تولید از یارانهها است. در این صورت است كه میتوان وضعیت آنها را ترمیم و تولید را فعال و ركود راكاهش داد.
اشاره به توجیه مردم توسط دولت داشتید ولی انتقادی كه باز به دولت وارد میشود تیم رسانهای دولت است. به نظر میرسد دولت خیلی نمیتواند این ارتباط را با مردم برقرار كند.
درست است. صدا و سیما كه دست دولت نیست، حتی به مدت یك ساعت در ماه. دستیابی به رسانههای مجازی هم كه برای همه ممكن نیست. اینقدر مردم گرفتار هستند كه جز نخبگان و دانشگاهیان كسی وارد سایتهای سیاسی و اجتماعی نمیشود. دنبال سرگرمی هستند تا فراموش كنند چه وضعیتی دارند. دولت از طریق نماز جمعهها، صدا و سیما، سازمان تبلیغات و مساجد در محلات میتواند تبلیغ كند كه متاسفانه هیچكدام را در دست ندارد. معتقدم دولت در این زمینه كاملا مظلوم است و مردم باید به دولت حق بدهند كه امكانات ناچیزی برای توجیه مردم در اختیار ندارد.
چه نمرهای به دو سال عملكرد دولت میدهید؟
١٥
دلیل ضعف دولت را در كدام موارد میدانید؟
تنگناها به علاوه احتیاط و محافظهكاری و عدم انتخاب افرادی كه اهل عمل هستند و البته فشار مجلس كه به سادگی و خیلی راحت نمیتوان جلوی آن مقاومت كرد. كشور وقتی در مسیر توسعه هست و هنوز به توسعه نسبی كامل نرسیده احتیاج به تصمیمگیران شجاع دارد كه ببرند و به جلو بروند. امیدواریم كه شجاعت نه فقط در بیانات آقای روحانی بلكه در تصمیمگیریهای رییسجمهور و كابینهاش دیده شود.
اخبار سیاسی - اعتماد
ویدیو مرتبط :
ناگفته هایی از دولت احمدی نژاد-اصلاحات وتفکیک جنسیتی دانشگاه
خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :
میهمان ناخوانده کمپین خاتمی و هاشمی/ این روزهای احمدینژاد خاطره دولت اصلاحات را زنده میکند
یادداشت تحلیلی وب سایت بی بی سی فارسی؛
احمدی نژاد، میهمان ناخوانده کمپین خاتمی و هاشمی
«محمد خاتمی و اکبر هاشمی رفسنجانی بخواهند یا نخواهند، محمود احمدی نژاد هم اکنون 'میهمان ناخوانده'ای است که در کمپین آن ها وارد شده... اما کمپین خاتمی و رفسنجانی می تواند با هوشمندی و فرصت شناسی به تشریح وضعیت فعلی احمدی نژاد بپردازد...»
به گزارش سرویس سیاسی جام نیوز، "مجتبی واحدی" مشاور خارج نشین شیخ مهدی کروبی، در یادداشتی که شنبه 24اردیبهشت (13 May) در وب سایت شبکه "بی بی سی فارسی" (BBCPersian) منتشر شد، وضعیت کنونی دکتر احمدی نژاد را با حجج اسلام خاتمی و هاشمی رفسنجانی در دوران ریاست جمهوری، مشابه قلمداد می کند. در این نوشتار آمده است:
«اولین دوره چهار ساله از ریاست محمود احمدی نژاد بر دولت جمهوری اسلامی در حالی به پایان رسید که در آن دوره، رئیس دولت آنچنان با "آسودگی" و "دست بازی" به انجام وظایف خود مشغول بود که بسیاری از افراد، حملات خود به "محمد خاتمی" را تشدید کردند. حمله کنندگان به خاتمی، اظهار نظر او در خصوص "مسلوب الاختیار بودن" را ناشی از ناتوانی ها یا ویژگیهای شخصی رئیس جمهور اصلاح طلب قلمداد می کردند.»
واحدی می افزاید: «اما با آغاز دولت دوم محمود احمدی نژاد، همه چیز با سرعتی بیش از آنکه تصور شود تغییر کرد... دولت احمدی نژاد و تیم هسته ای او در پاییز 2009، با قدرت های جهانی برای تبادل اورانیوم سه و نیم درصدی با اورانیوم مورد نیاز برای نیروگاه تحقیقاتی تهران به توافق رسیده بودند. در آن مقطع، مخالفت رهبر با اجرای تفاهم "وین" موجب توقف روندی شد که احمدی نژاد آن را پیگیری می کرد و هدف اصلی آن، پایان دادن به "بحران خودساخته هسته ای" و به دست آوردن امتیاز داخلی و خارجی به نفع دولت بود.»
مشاور کروبی ادامه می دهد: «اکنون در آستانه آغاز سال پایانی از دولت دوم محمود احمدی نژاد، قدرت دولت و رئیس آن به حدی نزول کرده است که سخنان محمد خاتمی در روزهای پایانی ریاست جمهوری او را در یادها زنده می کند. رئیس دولت اصلاحات در حالی که خود را برای واگذاری قدرت آماده می کرد، با اشاره به عدم تصویب لوایح دوگانه مربوط به اختیارات و وظایف رئیس جمهور، جملاتی گفت که بسیاری از رسانه ها آن را با این تیتر منعکس کردند که "رئیس جمهور، بیش از یک تدارکاتچی نیست." البته سال ها بعد، هنگامی که عده ای محمد خاتمی را به خاطر ورود مجدد به عرصه انتخابات ریاست جمهوری مورد سؤال قرار دادند، او گفت که "هیچگاه نگفته ام رئیس جمهور، تدارکاتچی است!" اما او این سخن خود را تکذیب نکرد که "به صراحت می گویم اختیارات رئیس جمهور حتی از یک شهروند عادی کمتر است."»
در ادامه یادداشت وب سایت بی بی سی می خوانیم: «آنچه سخن سال 84 خاتمی را زنده می کند آن است که امروز احمدی نژاد...حتی دیگر قادر نیست تعداد اندکی از نزدیک ترین یاران خود را به سلامت از فیلتر شورای نگهبان عبور دهد. آنچه اکنون بر محمود احمدی نژاد می گذرد همان چیزهایی است که محمد خاتمی تقریباً در تمام دوره ریاست جمهوری با آن مواجه بود. البته اکبر هاشمی رفسنجانی از شرایط ویژه ای برخوردار بود. او در سال های ابتدایی ریاست جمهوری، با قدرت زیاد، دولت را اداره می کرد و حتی گاه نظرات خود را بر دو قوه دیگر تحمیل کرد.»
مجتبی واحدی در فرازهای پایانی نتیجه می گیرد: «در ماه های اخیر، رئیس فعلی دولت هم دچار همان گرفتاری هایی است که دو سلف او داشته اند. رئیس دولت دهم نمی تواند انکار کند که در رسیدن کشور به وضعیت فعلی، سهم عمده ای داشته است. در عین حال محمد خاتمی و اکبر هاشمی رفسنجانی بخواهند یا نخواهند، محمود احمدی نژاد هم اکنون "میهمان ناخوانده"ای است که در کمپین آن ها وارد شده... اما کمپین خاتمی و رفسنجانی می تواند با هوشمندی و فرصت شناسی، به تشریح وضعیت فعلی احمدی نژاد بپردازد...»
به نظر می رسد بی بی سی فارسی و اپوزیسیون خارج نشین، همچون مقاطع قبلی، در آستانه مذاکرات مهم هسته ای در صدد القای حاکمیت دوگانه در جمهوری اسلامی ایران هستند تا از این رهگذر بتوانند دستاوردهای نظام را تحت الشعاع شانتاژ رسانه ای قرار دهتد و نیز محملی فراهم آورند برای توجیه بهانه جویی های احتمالی غرب در پای میز مذاکرات.
به هر روی، یادداشت نویس نسخه فارسی وب سایت بی بی سی در سطرهای نخست نوشته خود به درستی تصریح می کند که همراهی دولت با مردم و پذیرش هدایت های راهگشای رهبری، از اقبال چهره هایی که با سوگیری کلان نظام جمهوری اسلامی زاویه دارند می کاهد و مجال فرصت سوزی و شیطنت را از دشمن و ایادی داخلی اش می گیرد./جام نیوز