اخبار
2 دقیقه پیش | عکس: استهلال ماه مبارک رمضانهمزمان با آغاز ماه مبارک رمضان جمعی از کارشناسان حوزه نجوم همراه با نماینده دفتر استهلال مقام معظم رهبری عصر دوشنبه هفدهم خرداد برای رصد هلال شب اول ماه مبارک رمضان بوسیله ... |
2 دقیقه پیش | تا 20 سال آینده 16 میلیون بیکار داریموزیر کشور گفت: در نظام اداری فعلی که میتواند در ۱۰ روز کاری را انجام دهد، در ۱۰۰ روز انجام میشود و روند طولانی دارد که باید این روند اصلاح شود. خبرگزاری تسنیم: عبدالرضا ... |
حکم قصاص متهم به قتل نوعروس شکست
حکم قصاص متهم به قتل نوعروس شکست
به گزارش فرهیختگان، سحرگاه سوم فروردین ۱۳۸۵ تلفن کلانتری ۱۳۷ نصر تهران به صدا درآمد و به افسر نگهبان خبر رسید نوعروس ۲۷ سالهای به نام «معصومه» که خبرنگار یک سایت و روزنامه ورزشی بود به طرز مرموزی در خانهاش جان سپرده است.
همان موقع بازپرس حسین اصغرزاده- کشیک وقت دادسرای ناحیه ۲۷ - و ماموران دایره دهم اداره آگاهی مرکز به ساختمان موردنظر رفتند و رازگشایی معما را در دستور کارشان قرار دادند. با توجه به اینکه نوار لباس عروس به دور گردن «معصومه» پیچیده شده بود بررسیهای کارآگاهان روی فرضیه خودکشی متمرکز شد اما افشای اختلاف خانوادگی وی و شوهرش «حمیدرضا» رسیدگی به ماجرا را وارد مرحله تازهای کرد.
این مرد جوان در بازجوییها خود را بیگناه خواند: «قبول دارم با زنم اختلاف داشتم اما این دلیل نمیشود که بگویند من قاتل هستم. باور کنید معصومه خودکشی کرده است.»
پرونده مرگ بیصدای نوعروس با وجود ابهامهای فراوان به شعبه ۷۱ دادگاه کیفری تهران فرستاده شد و یازدهم آبان ۱۳۸۷ به ریاست قاضی «نورالله عزیزمحمدی» تحت رسیدگی قرار گرفت.
در آن نشست، ابتدا وکیل خانواده داغدار با بیان دلایلی «حمیدرضا» را قاتل «معصومه» خواند: «کبودیهای جنازه، به هم ریختگی خانه و شکستهشدن آینه و شمعدان، همه حکایت از جنایت دارد.»
سپس متهم ۳۱ ساله در دفاع از خود گفت: تازه شش ماه بود که من و «معصومه» ازدواج کرده بودیم. ما عاشق هم بودیم اما او طی دو هفته آخر عمرش کمحرف شده بود. زنم چون خبرنگار بود و کارهای زیادی داشت، نتوانست برای عید خرید کند.
«حمیدرضا» اضافه کرد: روز دوم عید با زنم به بازار رفتم اما چیزی نخرید. عصر همان روز که به خانه برگشتیم «معصومه» بهانه گرفت و خواست دوباره همراهش برای خرید بروم چون قبول نکردم شروع به داد و فریاد کرد.
وی ادامه داد: صبح روز بعد از خانه خارج شدم و مثل همیشه در را قفل کردم. ساعت ۹ بود که «معصومه» با من تماس گرفت و گفت «با لباس سفید به خانهات آمدهام و با همان لباس برمیگردم.»
متهم اضافه کرد: خیال میکردم «معصومه» قهر کرده و میخواهد به خانه مادرش برود. بنابراین گوشی تلفن را قطع کردم اما چند ساعت بعد برادرم و زنش با من تماس گرفتند و از مرگ همسرم خبر دادند.
در ادامه محاکمه، قاضی «عزیزمحمدی» به وجود چند خراش روی صورت «حمیدرضا» اشاره کرد: در بازجویی مقدماتی گفتهای این خراشها به دنبال درگیری با همسرت ایجاد شده بود ؛ قبول داری؟متهم: «معصومه» شب قبل از مرگش خیلی عصبانی بود و به صورت من سیلی زد.
قاضی: همسرت انگیزهای برای خودکشی داشت؟
متهم: احتمالا «معصومه» از این زندگی خسته شده بود. او با هزار رویای شیرین با من ازدواج کرد اما متاسفانه نتوانستم بیش از یک اتاق اجارهای برایش تهیه کنم. تصور میکنم به همین علت خودکشی کرد.
با پایان حرفهای «حمیدرضا»، هیات قضایی وارد شور شد و او را از اتهام همسرکشی تبرئه کرد. رای اما با اعتراض وکیل مدافع خانواده خبرنگار نوعروس، در شعبه ششم دیوان عالی کشور شکست و پرونده به شعبه همعرض سپرده شد. دیروز در دومین نشست رسیدگی به این ماجرا که در شعبه ۱۱۳ دادگاه کیفری استان تهران به ریاست قاضی «محمدسلطان همتیار» تشکیل شد ابتدا نماینده وقت دادستان تهران کیفرخواست را خواند.سپس قاضی «همتیار» خطاب به مادر «معصومه» گفت: اگر «حمیدرضا» سوگند یاد کند، میپذیری که وی قاتل دخترت نیست؟
شاکیه جواب داد: «حمیدرضا» میخواهد با دروغگویی از مجازات خلاص شود. من به هیچ قیمتی رضایت نمیدهم.
در پایان، هیات قضایی پس از شنیدن دفاعیه «حمیدرضا» این مرد را از اتهام قتل تبرئه کرد. قضات دیوان عالی کشور اما رای را تایید نکردند و پرونده را برای رفع برخی نواقص به شعبه ۱۱۳ دادگاه کیفری استان تهران برگرداندند.
در تازهترین نشست رسیدگی به این ماجرا که دوم مرداد پارسال به ریاست قاضی «همتیار» مستشار تشکیل شد ابتدا برادر بزرگ «معصومه» گفت: مادرم فوت کرده و حالا من و برادر کوچک و خواهرم برای داماد سابقمان درخواست اشد مجازات داریم. حتی حاضریم تفاضل دیه را بپردازیم تا هرچه زودتر «حمیدرضا» اعدام شود.
سپس یاورزاده- وکیل شاکیان خصوصی- اظهار داشت: شواهد و مدارکی در پرونده وجود دارد که جایی برای برگزاری مراسم قسامه (سوگند) باقی نمیگذارد.
پزشکی قانونی وجود آثار کبودی متقارن در دو طرف گیجگاه «معصومه» را تایید کرده است.با توجه به اینکه «حمیدرضا» کاراتهکار است به نظر میرسد این ضربه را قبل از مرگ «معصومه» بر سر نوعروس نگونبخت زده بود. آثار خراشیدگی صورت و گردن «حمیدرضا»، نحوه پیچیده شدن روبان لباس عروس بر دور گردن «معصومه» و نحوه گره آن، همگی از جنایت حکایت دارد.
«یاورزاده» اضافه کرد: «حمیدرضا» گفته سحرگاه سوم فروردین ۸۵ بعد از رفتن به محل کارش در را به روی همسرش قفل کرده بود.همین موضوع ثابت میکند «حمیدرضا» مرد بدبینی بود. کلیدی که «حمیدرضا» مدعی است در را با آن قفل کرده بود هرگز پیدا نشد. در اینجا این فرضیه مطرح است که «حمیدرضا» پس از کشتن همسرش، در را از داخل قفل کرده و از پنجره به بیرون رفته بود تا با صحنهسازی، ماجرا را خودکشی نشان دهد.
این وکیل ادامه داد: «حمیدرضا» مدعی است همسرش با او تماس گرفته و گفته بود قصد خودکشی دارد. اداره مخابرات تهران اما چنین تماسی را در زمان مورد نظر تایید نکرده است.
نوبت دفاع به «حمیدرضا» که رسید بار دیگر خود را بیگناه خواند: «در شش سالی که از مرگ همسرم گذشته بارها گفتهام من معصومه را نکشتم.
چون همسرم فرصت نکرده بود به مناسبت شب عید، لباس نو بخرد با همان چادر کهنه به خانه مادرش رفت.من و «معصومه» وقتی از عیددینی به خانه خود برگشتیم با هم درگیر شدیم. زنم در اوج عصبانیت لیوان چای را به دیوار کوبید و با سیلی به صورتم زد. صبح روز بعد به محل کارم رفته بودم که خبر مرگ همسرم را شنیدم.
در پایان آن نشست، هیات قضایی به اتفاق آرا «حمیدرضا» را به قصاص محکوم کرد. رای اما باز هم بهخاطر ابهامهای موجود، مهر تایید نخورد و پرونده به دادگاه کیفری پایتخت برگردانده شد./فرهیختگان
ویدیو مرتبط :
تعویق یک حکم قصاص
خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :
نقض حکم قصاص نوجوان متهم به قتل
اخبار حوادث - نقض حکم قصاص نوجوان متهم به قتل
به گزارش شرق، متهم که زمان قتل 16ساله بود پیش از این در شعبه 113 دادگاه کیفری استان تهران محاکمه و به قصاص محکوم شده بود.
این پرونده یکسال قبل تشکیل شد و ماموران باخبر شدند مرد جوانی به نام کیان در جنوب تهران با ضربه چاقو به قتل رسیده است. حضور پلیس در محل و انجام تحقیقات اولیه نشان داد کیان توسط پسر نوجوانی به نام علیرضا مورد حمله قرار گرفته و با ضرب چاقوی او نیز به قتل رسیده است.
با توجه به بررسیهای انجامگرفته علیرضا شناسایی و بازداشت شد. متهم در ابتدا منکر قتل شد اما با توجه به مدارک موجود در بازجوییها به قتل اعتراف کرد و گفت: من کیان را نمیشناختم و ارتباطی هم با او نداشتم.
دوستیام با کیوان برادر کوچک کیان بود ما خیلی با هم دوست بودیم کیوان برایم از آزارهای برادرش میگفت و توضیح میداد چون برادرش بزرگتر است مرتب او را دعوا میکند و کتک میزند با این حال من کاری به آنها نداشتم روز حادثه هم با کیوان تماس گرفتم و قرار شد با هم برای فروش چاقو به عبدلآباد برویم. من و کیوان با هم در خیابان بودیم که کیان ما را دید و درگیر شد.
کیوان فرار کرد اما کیان موفق شد من را گیر بیندازد و کتکم بزند من هم چاقویی را که در جیبم داشتم بیرون آوردم و اصلا هم متوجه نشدم ضربه چطور وارد شد فقط میخواستم از خودم دفاع کنم و کیان را بترسانم تا دست از سرم بردارد وقتی که او از من فاصله گرفت فرار کردم.
متهم در پاسخ به این سوال که چرا چاقو همراه خودش داشت، گفت: برای اینکه آن را بفروشم و پولی داشته باشم آن را در جیبم گذاشتم. من هیچوقت چاقو حمل نمیکردم. کیفرخواست علیه متهم با تکمیل تحقیقات و با توجه به مدارک موجود در پرونده صادر و پرونده برای رسیدگی به شعبه 113 دادگاه کیفری استان تهران فرستاده شد.
با تشکیل جلسه رسیدگی بعد از اینکه نماینده دادستان در جایگاه حاضر شد و درخواست صدور حکم مجازات برای متهم کرد اولیایدم در جایگاه حاضر شدند و تقاضای صدور حکم قصاص کردند. رییس وقت دادگاه علیرضا را برای دفاع از خود به جایگاه دعوت کرد. علیرضا گفت: من قصد کشتن کیان را نداشتم و اصلا هم نفهمیدم ضربه چطور وارد بدن او شد. درگیری به من ربطی نداشت.
کیان و برادرش کیوان که با من دوست بود، با هم دعوا داشتند وقتی کیان برای زدن کیوان رفت من خواستم آنها را جدا کنم و دعوا تمام شود و اصلا نفهمیدم که ضربه چطور وارد شد. کیان من را گیر انداخت و من نتوانستم مثل کیوان فرار کنم. بعد از متهم، وکیلمدافع متهم در جایگاه حاضر شد. او به شرح زندگی علیرضا پرداخت و گفت: علیرضا نوجوانی است که بهدلیل نداشتن پدر در فقر شدید به سر میبرد و تحت پوشش کمیته امداد امامخمینی(ره) قرار دارد.
او نوجوانی بسیار آرام و درسخوان بود و اکنون هم در کانون اصلاحوتربیت درسش را ادامه میدهد و با معدلی بالا امتحاناتش را پشتسر میگذارد. روز حادثه نیز علیرضا نه درگیریای با کیان داشته و نه حتی او را میشناخته و نه انگیزهای برای درگیری داشته است، چاقو را هم مطابق آنچه خودش اقرار کرده برای فروش همراه خود برده بود. باید این نکته را در نظر گرفت که او خانوادهای بسیار فقیر داشته و فروش چاقو برای بهدستآوردن پول امری عادی است.
وی درباره ضربهای که به بدن مقتول برخورد کرده است نیز گفت: موکل من متوجه نشده که ضربه چطور وارد بدن مقتول شده و قصد و نیتی برای این کار نداشته و با توجه به سن کمی که داشته و عدمقدرت درک و تشخیص درست دست به این کار زده است.
هیات قضات بعد از دفاعیات متهم و وکیلمدافع او وارد شور شدند و علیرضا را به قصاص محکوم کردند رای صادره مورد اعتراض متهم و وکلایش قرار گرفت و پرونده به شعبه 9 دیوانعالی کشور فرستاده شد، هیات قضات بررسیکننده این شعبه بعد از بررسی دقیق پرونده اعلام کردند از آنجایی که مطابق ماده 91 قانون جدید مجازات اسلامی نوجوانان زیر 18سال باید مورد بررسی رشد عقلی قرار گیرند، بنابراین حکم قصاص نقض و درخواست بررسی متهم بهلحاظ رشد عقلی در زمان ارتکاب جرم میشود.
علیرضا با توجه به نقض حکم باید یکبار دیگر برای محاکمه آماده شود و در صورتیکه پزشکیقانونی رشد عقلی او را در زمان ارتکاب قتل تایید نکند، پسر نوجوان از قصاص نجات خواهد یافت.
اخبار حوادث - روزنامه شرق