اخبار


2 دقیقه پیش

عکس: استهلال ماه مبارک رمضان

همزمان با آغاز ماه مبارک رمضان جمعی از کارشناسان حوزه نجوم همراه با نماینده دفتر استهلال مقام معظم رهبری عصر دوشنبه هفدهم خرداد برای رصد هلال شب اول ماه مبارک رمضان بوسیله ...
2 دقیقه پیش

تا 20 سال آینده 16 میلیون بیکار داریم

وزیر کشور گفت: در نظام اداری فعلی که می‌تواند در ۱۰ روز کاری را انجام دهد، در ۱۰۰ روز انجام می‌شود و روند طولانی دارد که باید این روند اصلاح شود. خبرگزاری تسنیم: عبدالرضا ...

حجت‌الاسلام علی خمینی: جدال در بین سطوح حاکمیت مردم را نسبت به نظام بدبین و نا امید می‌کند



اخبار,اخبار امروز,اخبار جدید

یادگار امام خمینی (ره) با تاکید بر اینکه در نظام اسلامی نباید هیچ مجادله‌ای داشته باشیم، گفت: خیلی وقت‌ها دعواهایى که در سطوح حاکمیتی ما اتفاق می افتد بازگشتش به نقد نیست؛ بازگشتش به جدال است، یعنی ما وقتی به رقیب‌مان نگاه می‌کنیم منتظریم آتویی از او بگیریم تا او را منکوب کنیم و او را سیه رو و ساکت کنیم.

به گزارش ایلنا، حجت‌الاسلام سیدعلى خمینى در جمع کارکنان بهشت زهرا(س) با اشاره به روایتى از امام هادی که می‌فرمایند "تمام دین، بازگشتش به تقوا، ورع و خداترسی است، تقوای الهی را پیشه کنید و این همان دینی است که ما داریم و از دوستدارانمان میخواهیم که داشته باشند" یکی از مهمترین تفاوتهای انسان متدین و بی دین را بازگشت او به همین موضوع دانست و گفت: مهم این است که در مقام عمل متقى باشیم و نسبت به دستوران شریعت ملتزم باشیم.

یادگار امام‌خمینی(ره)  گفت: هنگامی که انسان متقی شد و تقوای الهی پیشه کرد به طور طبیعی اطمینان قلب نیز پیدا میکند و یکی از آثار تقوا و خداترسی این است که انسان اعتماد به نفس پیدا میکند ترس از کسی ندارد به دلیل اینکه میداند با کسی معامله میکند که فوق همه ی مخلوقات است.

وى ادامه داد: امام هادی میفرمایند : کسی که اطاعت خدا را میکند او نسبت به عصبانیت مخلوق ارزشی قائل نیست و اظهار میکند که من با خدا معامله کردم حال میخواهد مخلوق خوشحال شود یا ناراحت فرقی نمیکند، آنچیزی که مدنظر من است رضایت خالق است.

یادگار امام(ره) گفت: کسی که این نگاه را داشته باشد و بگوید من خدا را فقط مدنظر قرار میدهم، خداوند هم محبت او را در دل مخلوقین قرار می‌دهد.

حجت‌الاسلام سیدعلى خمینى با اشاره به روایت دیگرى از امام هادى گفت: کسی که خدا را عصیان کند و نسبت به خداوند تقوا نداشته باشد شاید خیال کند که مثلا کاری بکنم مردم راضی میشوند در صورتی که دست تقدیر الهی است که اگر کسی خداوند را راضی نکند خدا او را از چشم مردم می اندازد و محبوبیت او را در چشم مردم پائین میاورد.

وی ادامه داد: شما اگر بخاطر رضایت مردم کاری را انجام دهید و به خدا بی توجه باشید این نقض غرض است و همان هدفی که داشتید نیز برآورده نمی‌شود.

یادگار امام(ره) با اشاره به زندگى امام خمینى گفت: امام راحل ببینید چه کرد؟ نه دستگاه تبلیغاتی داشت، نه جوان بود که قدرتی داشته باشد چراکه امام زمانی که حرکت خود را شروع کرد بالغ بر 60 سال سن داشت، تازه انقلابش را شروع کرد تا قبل از آن مردم اقصی نقاط ایران کسی را به عنوان حاج آقا روح الله نمی شناختند.

وى افزود: برای امام چه اتفاقی می افتد که در برهه ی کوتاهی عشق به خمینی در تمام کشور شعله ور میشود؟ شما اگر در روستاهای دوردست می رفتید می دید انقلاب جریان دارد و عامل موفقیت انقلاب ما هم همین مساله ی عشق به امام بود و اینکه ما کورانهای مختلفی را توانستیم رد کنیم به خاطر عشق به اسلام و انقلاب و امام بود.

حجت‌الاسلام سیدعلى خمینى عامل محبوبیت امام را تقواى الهى دانست و گفت: نکته این است که او فقط برای خدا قدم برداشت و خدا نیز محبت او را در دل مردم قرار داد.

یادگار امام(ره) گفت: ممکن است در یک برهه‌ای رغبتی نسبت به کسى وجود داشته باشد اما اگر انسان در پیش خود و خدای خود تقواى الهی را پیشه نکند و خداترسی نداشته باشد هم آخرتش را خراب کرده هم دنیایش را خراب کرده و به نتیجه نمیرسد.

وی با اشاره به فرمایش امام هادی که می فرمایند: کسی که نسبت به خدا پرهیزکاری و تقوا داشته باشد بداند مردم هم نسبت به او همان حالت را دارند و کسی که اطاعت خدا میکند باید بداند که مردم هم اطاعتش میکنند، گفت: چنانچه می بینیم اگر بزرگان دینی ما مورد اطاعت مردم قرار می گیرند به خاطر اطاعت از خدا بوده است، امام به صراحت در صحبتهایشان دارند که مردم اگر ببینند من هم به اشتباه میروم من را نیز کنار میگذارند. مردم با کسی عقد اخوت نبسته‌اند.

حجت‌الاسلام سیدعلى خمینى ادامه داد: از نگاه ما اطاعت از عالم متقی در حقیقت اطاعت از پیامبر است و اینکه میگوئیم اطاعت از ولایت فقیه اطاعت از پیغمبر است یکی از معانی آن همین است که اطاعت ما از ولی فقیه اطاعت از شخص نیست بلکه از مکتب است، اطاعت از راه پیامبر است کسی که تقوا داشته باشد خداوند نیز دستور تشریعى و تکوینی داده و به این گونه تقدیر عالم را نوشته تا مردم از او پیروی کنندو کسی که از خداوند اطاعت کند مردم پیرو او خواهند بود.

فرزند مرحوم حاج سید احمد خمینی یکی از آثار خداترسی اطمینان انسان به خدا دانست و با اساره به روایت امام هادى که فرموده اند: اگر همه مردم به یک مسیر بروند، من مسیر فردی را میروم که او اطاعت خدا را کند، گفت: اگر همه ی مردم مسیر انحرافی را رفتند من نباید دنباله رو آنها باشم ومن باید مسیری را که خدا گفته بروم.

وى با اشاره به زندگى امام راحل که می فرمود اگر خمینی یکه و تنها بماند بازهم از این مسیر دست بر نمیدارد، گفت: بعضی اوقات ما فکر میکنیم امام همین شخصیتی است که به ایران وارد شد، چندهزار نفر آمدند و به او لبیک گفتند و سپس ده سال رهبری کرد و بعد با عظمت رفت و در همین مکان آرمید! اما واقعیت این است که امام دوره هایی را در زندگی گذراند مثل دوره ای که ایشان را از نجف بیرون کردند و معلوم نبود کجا ایشان را قبول می کنند و ایشان با همراهانشان آمدند و فقط همین قدر می‌دانستند که عراق دیگر تحمل ایشان را ندارد و اعلام کرده بودند شما یا باید سکوت کنی و یا اگر میخواهی برعلیه حکومت ایران حرف بزنی ما شما را تحمل نخواهیم کرد.

حجت‌الاسلام سیدعلى خمینى ادامه داد: آن وقت امام می فرماید من اگر تک تک فرودگاهها را بروم و مرا بازگردانند بازهم میروم تا حرفم را بزنم.

وی با توجه به روایت امام هادی که فرمودند کسی که پروردگار خود را با دلیل پرستش کند و نسبت به پروردگار بینه ای را داشته باشد هرچه مصیبت و مشکل برای او به وجود بیاید سخت نیست ولو اینکه تکه تکه شود، گفت: کسی که با خدا معامله کرده باشد غمی ندارد مانند شهدای انقلاب که وقتی با خداوند معامله کردند مصائب دنیا برایشان ساده است چراکه مصائب دنیا در پیشگاه خالق ارزشی ندارد.

یادگار امام(ره) به درسى دیگر از امام هادى اشاره کرد و افزود: در مسائل اجتماعی هم درسی که از امام هادی میگریم بحث منع جدال و مراء است چراکه ایشان می فرمایند: جدال دوستی دیرین را فاسد میکند و پیمانهای محکم را از هم باز میکند و کمترین گناهی که در جدال وجود دارد این است که انسان به دنبال پیروزی است و این مغالبه مهمترین سبب دوری و جدایى هاست.

حجت‌الاسلام سیدعلى خمینى سپس در تفسیر معناى جدال گفت: جدال یعنی انسان فقط به خاطر شکست دادن رقیبش حرفایی را بزند.

وى ادامه داد: وقتی جدال به وجود بیاید و ما فقط به دنبال ایرادها و دعوا برویم و شاخ و برگ بدهیم، جامعه پس رفت مى کند. جدال در بین سطوح حاکمیت مردم را نسبت به نظام بدبین و ناامید می‌کند. جدال دوستی‌ها را از بین برده و تبدیل به دشمنی می کند.

حجت‌الاسلام سیدعلى خمینى گفت: در نظام اسلامی نباید هیچ مجادله ای داشته باشیم یعنی دعوا بر سر قدرت و پیروزی و اختلافات دنباله دار در نظام جایى ندارد.

یادگار امام(ره) گفت: اینکه در جمهوری اسلامی بیانات حکیمانه ولی فقیه فصل الخطاب دعواها لحاظ میشود به این جهت است که این دعواها یک جایی تمام شود و به پایان برسد والا اگر ما همینطور دعواها را به خصوص در سطوح حاکمیتی ادامه دهیم ضربه ی مهمی را ما به نظام زدیم.

حجت‌الاسلام سیدعلى خمینى با اشاره به فرق دقیق بین نقد و جدال گفت: جدال هدفش پیروز شدن بر خصم و طرف مقابل به هر قیمت است، اما نقد هدفش اصلاح است. کسی که نقد می‌کند هدفش این است که امور اصلاح شود. دلسوز است. حاضر است هزینه دهد اما نقد کند و اشتباهات را اصلاح کند، اما در جدال کسی که جدل میکند هدفش اصلاح نیست بلکه با هدف پیروزی بر خصم و منکوب کردن طرف مقابل است که حرف مى زند و نقد مى کند.

وى افزود: خیلی وقت‌ها دعواهایى که در سطوح حاکمیتی ما اتفاق می افتد بازگشتش به نقد نیست؛ بازگشتش به جدال است، یعنی ما وقتی به رقیب‌مان نگاه می‌کنیم منتظریم آتویی از او بگیریم تا او را منکوب کنیم و او را سیه رو و ساکت کنیم، شما هم وقتی به من نگاه کنید دنبال این نیستید که نواقص من را بگویید تا من اصلاح کنم، بلکه دنبال این هستید که من را مفتضح و بی‌آبرو کنید و از چشم مردم بیاندازید و تفاوت است بین نقد و جدال و اینکه امام هادی می‌فرمایند جدال دوستی‌های دیرینه را می‌پاشاند و پیمان‌های محکم را از هم باز می‌کند و سبب اختلاف و نزاع در جامعه می‌شود، اشاره به همین مطلب است.

حجت‌الاسلام سیدعلى خمینى یکی از تفاوت‌های حکومت فاسد و جامعه مریض با حکومت سالم را در این دانست که در جامعه فاسد جدال در جامعه وجود دارد و در حکومت صالح نقد در جامعه وجود دارد.

یادگار امام(ره) ادامه داد: الحمدالله تا حد زیادی در میان مردم ما نقد وجود دارد و در شرایط مختلف که نگاه می‌کنیم مردم ایران نسبت به حاکمیت چشمان تیزبین دارند و بی‌تفاوت نیستند و این نعمت است.

وی گفت: اگر می‌بینید مردم انتقاد می‌کنند به دلیل این است که مردم حکومت را دوست دارند و نظام را از خودشان می‌دانند و جمهوری اسلامی را از خودشان می‌دانند، اما اگر حکومتی بود که هیچ ارزشی برایش قائل نبودند به همان اندازه که شرش به آنها نرسد کفایت می‌کردند.

"اینکه امروز در بین مردم ما این‌قدر حساسیت نسبت به نظام و مسئولان وجود دارد به خاطر این است که مردم ما چند صد هزار شهید بابت این نظام دادند خون دادند جان دادند این نظام را از خودشان می‌دانند جمهوری اسلامی را متعلق به خودشان می‌دانند و هنوز مردم ما ین تصور را دارند. مردم ما غیر از اینکه می‌گویند کشور ایران برای ماست نسبت به نظام جمهوری اسلامی نیز همین عقیده را دارند و می‌گویند این مسئولان چند روزی هستند سپس می‌روند، لذا نسبت به اصل نظام دغدغه داریم و آن را مورد عتاب و خطاب قرار می‌دهیم و این نشان‌دهنده صلابت یک حکومت است."

حجت‌الاسلام سیدعلى خمینى در ابتداى این دیدار خطاب به کارمندان سازمان بهشت زهرا(س) گفت: تلاش و خدمت شما به مردم بسیار ارزشمند است و رضایت مردم از مجموعه‌ بهشت زهرا به طور حتم حاکی از رضایت خداوند است، تفاوتی که شما با دیگر سازمان‌ها دارید این است که بقیه نیز به مردم خدمت می‌کنند، اما کارکنان بهشت زهرا در سخت‌ترین شرایط مردم باید به آنها خدمت کنند، به دلیل اینکه زمانی که حادثه‌ای در خانواده‌ای رخ می‌دهد، حالت اعتدالی خانواده از بین می‌رود و ناراحتی پدید می‌آید و خدمت کردن در این شرایط بسیار دشوار است.

یادگار امام(ره) گفت: طبق آمارهایی که وجود دارد میزان رضایت بسیار بالایی نسبت به مجموعه بهشت زهرا در بین مردم وجود دارد و این بسیار با اهمیت است و نشان‌دهنده این است که این مجموعه موفق است و ما نیز این موفقیت را تبریک عرض می‌کنیم، شما در پیشگاه خداوند محبوب هستید که در این شرایط سخت به مردم کمک می‌کنید.

وی ضمن قدردانی از زحمات توکلی مدیرعامل سازمان بهشت زهرا(س) و شهردار حرم مطهر امام راحل(س) تصریح کرد: زحمات زیادی در این راه کشیده شده و تاثیرات خوبی نیز داشته است.

 

اخبار سیاسی - ایلنا

 


ویدیو مرتبط :


خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :

پاسخ علی مطهری به سخنان حجت الاسلام پناهیان



پاسخ به ادعای مطهری , علی مطهری , پاسخ علی مطهری به پناهیان

 

چندی پیش یکی از سایت های خبری بخشهایی از سخنرانی حجت الاسلام پناهیان در مطلبی تحت عنوان «پاسخ به ادعای مطهری» را منتشر کرده است. که این سخنرانی با واکنش دکتر علی مطهری نماینده اصولگرای مجلس هشتم مواجه شده است و وی در مطلبی به مطالب مطرح شده در سخنان حجت الاسلام پناهیان پاسخ داده است که متن کامل پاسخ دکتر مطهری در ادامه می آید :

علی مطهری نوشته است که جناب پناهیان گفته اند:

«برخی از نمایندگان اصول‎گرای مجلس که از حداقل درایت سیاسی برخوردار نیستند، می گویند كه مجلس نباید تابع اشارات رهبری باشد، بلکه فقط باید تابع فرامین و حکم حکومتی باشد! در حالی‌كه مجلسی که چنین باشد، به نقطه امید دشمن تبدیل خواهد شد و امنیت و اقتدار کشور را کاهش خواهد داد. به نماینده اصول‌گرا می گوییم چرا رسانه بیگانه سخنان تو را پخش می‎کند، می گوید من نمی‎دانم چرا این‎کار را می کند! ما باید ببینیم مواضع کدام یک از نامزدها در بی بی سی با اشتیاق پوشش داده می شود و به این افراد رای ندهیم».

با گذشت از تعبیر توهین آمیز ایشان که کاش لااقل حرمت لباسی را که پوشیده اند نگه می داشتند، در اینجا در سه بخش به ادعاهای ایشان پاسخ می دهم.

بخش اول: تفسیر خودساخته آقای پناهیان از ولایت فقیه

با تعبیر ایشان که «مجلس نباید تابع اشارات رهبری باشد» و این تعبیر را به اینجانب نسبت داده اند، نوعی بی اعتنایی بنده به رهنمود های رهبری به مخاطب القا شده است. سخن من دربارۀ ولایت فقیه که بارها تأکید کرده ام حاوی دو نکته اساسی است: اول آن که برای طرح هر موضوعی در مجلس لزومی ندارد ابتدا از نظر موافق رهبری اطمینان حاصل کنیم تا مجلس به یک موجود دست و پا بسته تبدیل شود. بله، اگر رهبری لازم دیدند در مورد مسأله ای امر یا نهی کنند صد در صد اطاعت می کنیم. دوم آن که اگر رهبری نظری (غیر از موارد حکم حکومتی) در باب مطلبی ارائه دادند - گرچه معمولا با توجه به تجربیات و بینش های رهبری راهگشاست - اما هیچ ایرادی ندارد که کسی نظر مخالفی ابراز کند و الا باید حتی مشاور عالی داشتن رهبری را امری ضد ولایت فقیه تلقی کنیم!

نه فقط در مورد ولی فقیه بلکه حتی در مورد معصومان هم چنین است، یعنی پیامبر (ص) و ائمه علیهم السلام نه تنها اجازه طرح نظر مخالف را می داده اند بلکه گاهی آن را می پذیرفته اند.

داستان حباب بن منذر از مسلمات تاریخ اسلام است. وقتی مسلمانان به جنگ بدر می رفتند، پیامبر(ص) به تشخیص خود لشکر اسلام را در نقطه ای فرود آورد. مرحوم حجت الاسلام دکتر آیتی که به تعبیر شهید مطهری بهترین متخصص در تاریخ صدر اسلام است در کتاب تاریخ پیامبر اسلام چنین نقل می کند:

«حباب بن منذر گفت: ای رسول خدا! آیا خدا فرموده است که در اینجا منزل کنیم و پیش و پس نرویم، یا از نظر تدبیر جنگ هر جا که شایسته باشد می توان فرود آمد؟ رسول خدا فرمود: نه، امری در کار نیست، باید طبق تدبیر و سیاست جنگ رفتار کرد. حباب بن منذر گفت: اگر چنین است اینجا جای مناسبی نیست، بفرمای تا سپاه اسلامی پیش روند و در کنار نزدیکترین چاه به دشمن فرود آیند. رسول خدا پیشنهاد وی را پذیرفت و دستور داد تا سپاهیان اسلامی در کنار نزدیکترین چاه به دشمن فرود آمدند» (تاریخ پیامبر اسلام، ص ۲۵۹).

از جناب پناهیان تعجبی نیست که از این جریانات تاریخی در منابر خود نگویند. تعجب آن است که تا آنجا در تفسیر ولایت فقیه بیراهه روند که صریحا بر خلاف مبانی علم کلام در شیعه و با روشی «اشعری مسلک» می گویند «ولایت از عدالت بالاتر است!». هر طلبه مبتدی که اندک معلومات کلامی داشته باشد، می داند که شیعه بر اساس حسن و قبح عقلی نمی پذیرد که حتی در مورد خداوند بگوییم که عدل آن است که خداوند انجام می دهد بلکه باید گفت چون عدالت است خداوند انجام می دهد.

دلایلی که ایشان در توجیه بالاتر بودن ولایت از عدالت آورده اند به غایت سست و قیاس مع الفارق است. از جمله اینکه چون ایراد مالک اشتر به امیرالمؤمنین (ع) - که معصوم بوده و فعلشان حجت است - در مورد منصب دادن به ابن عباس بر مبنای توهم عدالت خواهی مالک اشتر بوده، پس ولایت از عدالت بالاتر است! این در حالی است که خود آیت الله خامنه ای در سفر اخیر به کرمانشاه طبق گزارش موجود در سایت ایشان «با اشاره به مغالطه عده‌ای در تعبیر حضرت امام مبنی بر ولایت مطلقه فقیه، خاطرنشان كردند: آنها سعی كردند نظر امام را به معنای بی‌اعتنایی ولایت فقیه به قوانین تفسیر كنند، اما امام بزرگوار ملت، ضمن تأكید بر ولایت مطلقه فقیه ، خود بیشتر از همه به رعایت قوانین، اصول، مبانی و جزییات احكام شرعی مقید بود.» تأکید رهبر انقلاب بر التزام رهبری به «قانون» است ولی ولایت فقیه به تقریر آقای پناهیان حتی در چارچوب «عدالت» هم نمی گنجد!

در اینجا مجال بررسی دیگر استدلالهای مشعشع جناب پناهیان بر اصل بودن ولایت نسبت به عدالت نیست ولی ممکن است این پرسش برای برخی خوانندگان پیش آید که اگر این حرفها این قدر سست است چرا هیچ یک از علما در نقد آن سخنی نگفتند با آنکه از تلویزیون هم پخش شد.

پاسخ روشن است: معرکه تبلیغاتی به دست رسانه های تخریبگری است که قبل از آنکه بفهمند و یا بدانند ناقد چه گفته، همین قدر که مطلع شوند حرف امثال آقای پناهیان را تکرار می کنند و ....

بخش دوم: جنجال و شادی دشمن، تنها ملاک نیست

وارد بخش دوم استدلال جناب پناهیان می شوم که هر گاه دشمن مطلبی را با آب و تاب نقل کرد معلوم می شود آن سخن یا عمل غلط بوده است. پس با توجه به تصویر زیر جای شکرش باقی است که جناب پناهیان یک بار هم که شده جانب عدالت را گرفته و ناخواسته حمله به خانۀ سردار علایی را محکوم کرده اند. این هجوم برای مدت مدیدی پر بیننده ترین خبر بی بی سی را تأمین کرده بود.

مثالها از این دست بی شمار است. آیا جناب پناهیان ندیدند همۀ رسانه های دشمن چگونه حکم حکیمانۀ حکومتی رهبر انقلاب در لغو عزل وزیر اطلاعات را ناشی از اختلاف در بالاترین سطح حکومت دانسته و جنجال خبری به راه انداخته و شادی ها کردند؟ آیا ایشان با همین استدلال این اقدام نجات بخش رهبر بزرگوار انقلاب را هم – که نمونه بارزی از ایستادن در برابر استبداد بود - محکوم می فرمایند؟!

بخش سوم: سخنی با برخی جوانان پاک و انقلابی

اما سخنی با برخی جوانان حزب اللهی. شهید مطهری در کتاب علل گرایش به مادیگری یک علت مهم روگرداندن غرب از دین و مذهب را تصویر غلط از رابطه حاکم با مردم می داند. سخن من دقیقا همان حرف شهید مطهری است اما افسوس که برخی جوانان پاک و انقلابی می پندارند امثال آقای پناهیان درک عمیقی از معارف اسلامی داشته و به جای خواندن کتب شهید مطهری معلومات خود را از منابر این چنینی می گیرند. شهید مطهری می نویسد:

«عده ای در استدلالهای خود برای اینکه پشتوانه ای برای نظریات سیاسی استبداد مآبانۀ خود پیدا کنند به مسألۀ خدا چسبیدند و مدعی شدند که حکمران در مقابل مردم مسئول نیست، بلکه او فقط در برابر خدا مسئول است ولی مردم در مقابل حکمران مسئول اند و وظیفه دارند. مردم حق ندارند حکمران را بازخواست کنند که چرا چنین و چنان کرده ای؟». (مجموعه آثار ج۱، ص ۵۵۳)

آنگاه شهید مطهری به کلام امیر المؤمنین(ع) استناد می کند (این از همان فرازهایی است که یافتنش در سخنرانی های جناب پناهیان آسان نیست):

« حق تعالی با حکومت من بر شما برای من حقی بر شما قرار داده است و شما را همان اندازه حق بر عهده من است که مرا بر عهدۀ شماست. حق همواره دو طرفی است؛ کسی را بر دیگری حقی نیست مگر اینکه آن دیگری را هم بر او حقی است. و اگر کسی باشد که بر دیگران حق دارد و دیگران بر او حقی ندارند او تنها خداست و آفریدگانش را چنین مزیتی نیست، زیرا او بر بندگانش توانایی و قدرت دارد و قضای گوناگون او جز بر عدالت جاری نمی گردد» (نهج البلاغه، خطبه ۲۰۷ . در اینجا هم می بینیم نکته پیشین که کار خداوند هم در چهارچوب عدالت است در جملۀ آخر مورد تأکید حضرت است و ایشان حتی در مورد خداوند و یا الوهیت نمی فرماید فوق عدالت است! چه رسد به ولایت).

با وجود تأکید امیرالمومنین بر دو طرفه بودن حق، آیا هرگز دیده ایم امثال آقای پناهیان و یا جبهه پایداری یک بار هم که شده درباره «حق مردم بر ولی فقیه» سخن بگویند؟

آری، هم ضد انقلاب و بی بی سی و هم امثال جبهۀ پایداری و جناب پناهیان هر دو ولی فقیه را فردی جلوه می دهند که نمی توان در برابر سخن او حرفی زد با این تفاوت که گروه اول مغرضانه ولی فقیه را فردی مستبد و ظالم معرفی می کنند و گروه دوم با بی توجهی ولایت فقیه را تا حد استبداد عادل تنزل می دهند.

این تنها برخی فرمایشات پیامبر(ص) و امیر المؤمنین(ع) نیست که در سخنان جناب پناهیان اثری از آن پیدا نمی شود بلکه هر گاه مطالبی از رهبر بزرگوار انقلاب به مذاق جناب ایشان خوش نیاید نمودی در سخنانشان پیدا نمی کند.

بی شک هر مریدی ابتدا در رفع «خون دل» مرادش می کوشد، حال عدالت بالاتر از ولایت باشد یا پایین تر. وقتی ولی فقیه عادل فرمودند قضیه حمله به کوی دانشگاه دل انسان را خون می کند، ایشان چه میزان پیگیری فرمودند؟ در تبیین سخنان بسیار روشنگرانه رهبری در سفر کرمانشاه دربارۀ ولایت فقیه چقدر کوشیدند؟ آنجا که گفتند: «نمایندگان مجلس و مسئولان قوه قضاییه با اختیارات كامل و قانونی، وظایف خود را انجام می‌دهند و ممكن است تصمیماتی بگیرند كه رهبری با آن مخالف باشد اما رهبری نه حق دارد نه می‌تواند و نه قادر است كه در این مسائل دخالت كند مگر در جایی كه اتخاذ سیاستی، به كج شدن راه انقلاب منجر می‌شود كه طبعا در این هنگام به مسئولیت‌های خود عمل خواهد كرد».

باید هشیار بود که وقتی کسانی به طرزی غیرمعمول جایگاه ولایت فقیه را بالا بردند (جایگاهی که هیچ یک از بزرگان و از جمله رهبر انقلاب آن را نمی پذیرند) و بیش از اندازه «ولایت، ولایت» کردند شاید انگیزه هایی از جمله دو مورد زیر در کار باشد:

افرادی هستند که پرونده های رسیدگی نشده دارند و می خواهند در جامعه حالتی روانی به وجود آورند که نام آنان یادآور ولایت فقیه باشد و هر نوع مخالفت با آنان نفی رهبری تلقی شود تا بلکه بتوانند از این طریق از به جریان افتادن پرونده هایشان جلوگیری کنند.

دومین گروه، کسانی هستند که در شرایط کنونی می خواهند از طریق مبالغه در جایگاه ولایت فقیه، با استفاده از احساسات پاک جوانان انقلابی پست و مقامی برای خود دست و پا کنند و البته خوشبختانه جناب پناهیان از هیچکدام از دو گروه فوق نیستند.

من جوانان پاک و مؤمنی را که خالصانه بنده را ضد ولایت فقیه معرفی کرده و گاهی از توهین مستقیم و چشم در چشم نیز فروگذار نکرده اند بخشیده و خواهم بخشید، اما از آنان تقاضا دارم به جای حرفهای سطحی به دنبال مطالعه عمیق باشند. آنگاه روشن خواهد شد که آیا ولایت فقیه آن چیزی است که شهید مطهری می گوید و در کلام رهبر بزرگوار نیز وجود دارد یا آنچه برخی فتنه بازان به خورد جوانان پاک و انقلابی می دهند.

خود قضاوت کنید: ما در اسلام حق داریم از عملکرد خداوند پرسش کنیم که مثلا چرا فلان کودک معلول به دنیا آمد؟ چرا در عالم، شر وجود دارد؟ از عملکرد پیامبر(ص) پرسش کنیم که چرا حضرت، همسران متعدد داشتند؟ درباره عملکرد امامان معصوم پرسش کنیم که چرا امام حسن (ع) صلح کرد و چرا امام رضا (ع) ولایتعهدی مأمون را پذیرفت ؟ شیعه که مکتبی عقل گراست به این پرسشها افتخار کرده و آن را تضعیف الوهیت، نبوت و امامت نمی داند. اما نوبت به ولایت فقیه که می رسد یکدفعه افرادی مانند آقایان پناهیان، روانبخش، رسایی و بی ریا در قامت اسلام شناس وارد شده ومی گویند فقط از اطاعت مطلقه حرف بزنید و طرح هر پرسشی تضعیف و بلکه ضدیت با ولی فقیه است!

علاقه من به نظام و ولایت فقیه از این افراد اگر بیشتر نباشد کمتر نیست. من پیکر در خون غلتیده و سر سوراخ شده پدر خود را که در بیست و یک سالگی دیده ام همچنان در برابر چشم دارم. هنوز از یادآوری صحنه ای که دستان استاد از فرط ناراحتی از شنیدن سخنان آشوری (از بنیانگذاران فرقان) درباره قرآن می لرزید به خود می لرزم، اما نمی توانم درباره انحراف در تفسیر ولایت فقیه ساکت بمانم. من به فضل خداوند برای دفاع از نظام اسلامی و جایگاه واقعی ولایت فقیه که بزرگانی چون شهید مطهری و رهبر انقلاب در تبیین آن کوشیده و می کوشند و ثمره آن دیندار ماندن جوانان است، تهمتها را به جان خواهم خرید و تا زمانی که قلبم در سینه می تپد در صحنه خواهم بود..../الف