اخبار


2 دقیقه پیش

عکس: استهلال ماه مبارک رمضان

همزمان با آغاز ماه مبارک رمضان جمعی از کارشناسان حوزه نجوم همراه با نماینده دفتر استهلال مقام معظم رهبری عصر دوشنبه هفدهم خرداد برای رصد هلال شب اول ماه مبارک رمضان بوسیله ...
2 دقیقه پیش

تا 20 سال آینده 16 میلیون بیکار داریم

وزیر کشور گفت: در نظام اداری فعلی که می‌تواند در ۱۰ روز کاری را انجام دهد، در ۱۰۰ روز انجام می‌شود و روند طولانی دارد که باید این روند اصلاح شود. خبرگزاری تسنیم: عبدالرضا ...

جنایت پسر سر به زیر محله/ روایتی از محل قتل فجیع ستایش ۶ساله‌ی افغان در ورامین و گفتگو با مادر متهم



اخبار,اخبار امروز,اخبار جدید

جنایتی که خبر آن در آخرین شنبه فروردین ماه امسال شبکه های اجتماعی را درنوردید فقط یک قربانی پنج و نیم ساله ندارد. به جز «ستایش» که مهرماه امسال شش ساله می شد پای پسری ۱۶-۱۷ ساله هم در میان است که گرچه متهم این پرونده جنایی محسوب می شود ولی هنوز با گذشت یک هفته از زمان وقوع قتل هیچ کدام از خیرآبادی ها باور ندارند این جنایت به دست پسر سربه زیر محله آنها روی داده باشد.

تحقیقات جنایی درباره جنایتی که در آن دختری 5 ساله به نام «ستایش» قربانی شده درحالی ادامه دارد که هنوز مشخص نیست متهم این پرونده آنچه روی داده را به تنهایی مرتکب شده باشد. این در حالی است که کارآگاهان پلیس 2 شب قبل این پسر را برای بازسازی صحنه قتل به خانه اشان آوردند.

به گزارش خبرآنلاین، گفته می شود کارآگاهان پلیس علاوه بر پسری که در همسایگی خانه «ستایش» زندگی می کرده از 2 همکلاسی او نیز تحقیق کرده اند و تحقیق درباره این جنایت از یکی دیگر از پسران این محله نیز جریان دارد. با این حال تا لحظه تنظیم این گزارش هیچ اظهارنظر رسمی از سوی پلیس و دستگاه قضایی مبنی بر اینکه این جنایت با همدستی فرد یا افرادی رقم خورده باشد مطرح نشده است.

یک جنایت دو قربانی
ماجرای گم شدن «ستایش» به بیست و یکمین روز بهار امسال در خیرآباد ورامین واقع در جنوب‌شرقی تهران برمی گردد. درست یک هفته قبل از آنکه شبکه های اجتماعی از ماجرا با خبر شوند «ستایش» در کوچه تو در تویی که از خیابان اصلی خیرآباد به سمت غرب می رفت گم شد. هوا تاریک شد و از ستایش خبری نشد. پدر ستایش بعد از آنکه موضوع را به پلیس گزارش داد، عکس او را روی برگه هایی چاپ کرد و به دست کسبه و اهل محل سپرد تا او را در یافتن دختر بچه اش کمک کنند. «شیرآقا قریشی» پدر «ستایش» علاوه بر این دختر که مهرماه امسال 6سالش تمام می شد یک پسر و یک دختر دیگر داشت و به صورت روزمرد در منطقه کار می کرد. اهالی محل در خیرآباد همدیگر را می شناسند و خیلی زود خبر گم شدن «ستایش» سر سفره شام در خانه ها زبان به زبان شد.

کوچه ها و خیابان های خیرآباد را با «بوستان» شماره گذاری کرده اند. بوستانی که این ماجرا در آن رخ داد، کوچه ای است که درابتدا عرض آن به زحمت یک خودرو را در خود عبور می دهد، گمان می کنید بن بست است. اما در انتهای این کوچه یک راه باریک هست که مثل علامت یک پیچ خطرناک در جاده ها از میان خانه هایی می گذرد. دو پیچ در راه دارید که کاملا قائمه است. حتی اگر دوچرخه برانید هم نمی توانید این مارپیچ باریک را به راحتی بگذرانید. بعد از دو پیچ قائمه مسیر، یک خانه دو طبقه کوچکِ بدون نما هست که دری خاکستری رنگ دارد و اعلامیه مجلس ترحیم ستایش روی آن چسبیده است.

خانه ستایش حیاط ندارد. بعد از خانه آنها 2 در دیگر، یعنی دو خانه دیگر را که رد کنید به دری آبی رنگ می رسید که خانه ای حیاط دار است. آن شب که ستایش گم شد حرف گمشدن این دختربچه در این خانه درآبی هم مطرح شد. خانه ای که حالا بعد از ازدواج 3 دختر بزرگ خانواده، فقط پدر، مادر و پسری 16 ساله در آن زندگی می کنند. مادر خانواده رو به پسرش کرد و گفت: «امیدجان تو ستایش را ندیدی؟ پدر و مادرش از غروب در به در، در جستجوی او هستند. معلوم نیست چه بلایی سرش آمده است».

«امید» اما با تاکید به مادرش جواب داد: «مگر می شود؟ مگر بچه آجی گم نشده بود در مدرسه پیدایش کردیم. حتما او هم جایی است که پیدا می شود».

اما حالا مادر امید اصلا باور ندارد که چنین گفتگویی بین او و پسرش رد و بدل شده در حالی که آن شب پسرش می دانسته بر سر «ستایش» چه آمده است.

حالا تقریبا بعد از یک هفته تحقیق، پلیس «امید» را به کانون اصلاح و تربیت می سپارد تا تحقیقات پرونده این جنایت کامل شود. اما هیچ کس در این محله باور ندارد که «امید» مرتکب چند جنایت شده باشد؛ سخن از «ربودن»، «آزار و اذیت»، «قتل» و «ریختن اسید روی بدن مقتول» به میان آمده است.

خانواده امید که هیچ نمی دانند. از خود می پرسند این اتفاقات در کجای خانه‌شان روی داده است. گویا فردای روزی که «ستایش» گم شده بود «امید» به دوستش گفته بود که چه اتفاقی افتاده است و برای انتقال جسد دختربچه به کمک نیاز دارد. همین سبب شده بود ماجرا به پلیس اطلاع داده شود و راز ناپدید شدن «ستایش» برملا شود. مطابق هر پرونده دیگری که متهم آن فردی زیر 18 سال باشد همه مراحل تحقیق به صورت کاملا محرمانه باید انجام گیرد.

اما وقتی جمعه گذشته مراسم ترحیم این دختربچه برگزار شد شبکه های اجتماعی از آنچه مردم محل درگوشی می گفتند با خبر شدند و موجی درگرفت؛ موجی که به شکل یک کمپین هم درآمد؛ «#من_ستایش_هستم». حالا جنایتی رقم خورده است که یک قربانی آن دختری شش ساله است که دنیای کودکی اش دوامی نداشت و قربانی دیگر آن پسری است که هنوز به سن قانونی نرسیده و آنچه کرده سرنخ عمق یک زخم است؛ زخمی اجتماعی.

اصلا نمی توانیم باور کنیم
جمشید یکی از کسبه محل که آهنگری دارد به خبرآنلاین گفت: من خانواده آنها را می شناسم. اصلا این خانواده جوری نیستند که فکر کنید بچه شان دست به چنین کاری بزند. این خانواده شهید داده اند، خیلی خانواده محترمی هستند.

مردی که در خیابان اصلی خیرآباد، بساط پهن کرده است هم گفت: من خانواده مادر این پسر را هم می شناسم. همه متدین و مذهبی هستند. پدرش هم فرد آرام و خوبی است. هیچ کس باور نمی کند که چنین کاری کرده باشد.

رحمت، یکی از همسایه های این دو خانواده نیز به خبرآنلاین توضیح داد: از وقتی این اتفاق افتاده هر دو خانه خالی است. هیچ کدام از خانواده ها نیستند. هر دو خانواده را می شناختم و با آنها سلام و احوالپرسی داشتم. حتی این پسربچه را هم می شناسم. سر به زیر و آرام است. حتی شیطنتی هم از او ندیده ام.

فرزند آخر یک خانواده معمولی
امید فرزند چهارم یک خانواده است که او تنها پسر آن و آخرین فرزند آن محسوب می شود. پدرش کارمند یکی از نهادهای دولتی و مادرش خانه دار است. بنابر شواهد موجود پدرخانواده همه تلاشش برای تامین خانواده و سامان دادن دختران بوده است. هر سه خواهر امید ازدواج کرده اند و او دایی 5 کودک محسوب می شده است. امید کلاس سوم راهنمایی (سوم متوسطه اول) است. گویا وقتی سه ماهه بوده تشنج کرده مادرش در حالی که به هنگام خواب دهان او را پر از کف دیده به بیمارستان منتقلش کرده است. بعد از آن مرتب دارو مصرف می کرده و به گفته مادرش پای چپش را نمی توانسته درست حرکت دهد. اما هیچ کس هیچ رفتار مشکوک و سئوال برانگیزی از امید ندیده است که کوچکترین ظنی به دست داشتن او در این کار منتهی شود.

مادرش درباره روز حادثه به خبرآنلاین گفت: آن روز می خواستم با دخترم برای خرید رویه مبل به بازار برویم که وقت آمدن پسرم از مدرسه شد. دلشوره داشتم. این اواخر مدرسه گفته بود با دانش آموزی رفت و آمد دارد که اهل شر و شیطنت است. برای همین زود برگشتیم. حتی غروب که گفتند «ستایش» گم شده از امید هم درباره اش پرسیدم.

هیچ مشکل انضباطی نداشت
مدرسه ای که امید در آن درس می خواند هم در همین محله است. تقریبا 10 دقیقه پیاده روی است. مدرسه همان اوایل خیرآباد است و بعد از چند کوچه نوبت به کوچه محل زندگی امید می رسد. مدیرمدرسه ای که «امید» در آن درس می خواند نیز به پرسش های خبرنگار خبرآنلاین پاسخ داد. او تاکید کرد که «امید» هیچ مشکل انضباطی نداشته است.

مدیر مدرسه اما در پاسخ به این پرسش که مادر متهم ادعا کرده نسبت به نشست و برخاست پسرش با یکی از بچه های مدرسه به آنها تذکر داده اند گفت: هیچ مورد انضباطی نبود که بخواهیم به خانواده امید اطلاع دهیم، اما وضع درسی امید مناسب نبود.

جایی که جنایت رخ داد کجاست؟
با توجه به اینکه پلیس هنوز در حال تحقیق است و از جزییات این ماجرا گزارشی منتشر نکرده است مشخص نیست جسد «ستایش» به طور مشخص در کدام نقطه از خانه ای که امید در آن زندگی می کرده کشف شده است. بنا به گفته اعضای خانواده امید، از چندی قبل پدر خانواده واحدی در طبقه فوقانی خانه ساخته بوده است. امید نیز مدتی بوده که وسایلش شامل لپ تاپ و کتاب های درسی اش را به طبقه بالا برده بوده است. این طبقه بنا به توصیف اعضای خانواده شامل یک هال، یک اتاق، یک سرویس بهدشتی و یک حمام و آشپرخانه کوچک می شود.

مادر «امید» به خبرآنلاین گفت: من آن روز با جارو برقی خانه را جارو کردم اما هیچ چیز مشکوکی نظرم را جلب نکرد. اصلا نمی توانم باور کنم که این کار در خانه ما انجام شده باشد.

با این حال هیچ یک از اعضای خانه بعد از فک پلمپ خانه به آنجا نرفته اند و از آخرین وضع خانه با خبر نیستند.

از سفارت افغانستان هم آمدند
یکی از همسایه ها درباره خانواده «ستایش» به خبرآنلاین گفت: چند روزی هست که در خانه نیستند. اما شنبه بعدازظهر از سفارت افغانستان آمده بودند با آنها صحبت کنند.

نکته: «امید» نام مستعاری است که برای متهم انتخاب شده.

 

اخبار حوادث - خبرآنلاین

 


ویدیو مرتبط :
قتل فجیع پسر در ایران

خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :

قتل زن تنها برای سرقت 200 هزار تومان/دستگیری قاتل افغان در نزدیکی محل جنایت



قتل زن تنها برای سرقت 200 هزار تومان/دستگیری قاتل افغان در نزدیکی محل جنایت

کارگر افغان پس از قتل زن تنها با سرقت 200 هزار تومان از خانه اش ، گریخت اما خیلی زود در دام ماموران گرفتار شد.

اخبار حوادث - به گزارش خبرنگار مهر، سوم آبان امسال مأموران کلانتری 121 سلیمانیه در جریان خبر کشف جسد زن 57 ساله ای در خانه ای ویلایی در خیابان نبرد شمالی قرار گرفتند .

با حضور مأموران در محل و انجام تحقیقات مقدماتی مشخص شد که همسر این زن با مراجعه به خانه و ورود به محوطه داخل ساختمان ، متوجه شده کلید پشت در خانه است و نمی تواند وارد ساختمان شود. در ادامه و به علت عدم پاسخگویی همسرش از داخل خانه ، با کمک همسایگان اقدام به باز کردن در خانه کرده که پس از ورود به داخل با جسد همسرش روبرو می شود .با حضور مأموران کلانتری و کشف جسد ، بلافاصله موضوع به پلیس آگاهی اعلام شد که با حضور تیم بررسی صحنه جرم اداره دهم و عوامل تشخیص هویت پلیس آگاهی ، علت مرگ "خفگی ناشی از انسداد شریان تنفسی" اعلام شد .

با تشکیل پرونده مقدماتی با موضوع "قتل عمد" و به دستور شعبه دوم بازپرسی دادسرای امور جنایی تهران ، پرونده برای رسیدگی تخصصی در اختیار اداره دهم ویژه قتل پلیس آگاهی تهران بزرگ قرار گرفت .

با توجه به بررسی های انجام شده در صحنه وقوع جنایت ، کارآگاهان اداره دهم اطمینان پیدا کردند که قاتل یا قاتلین از افراد آشنای مقتول هستند که بدون هیچگونه تخریب و یا انجام مقاومتی از سوی مقتول وارد خانه شده و اقدام به ارتکاب جنایت کرده اند . همچنین در بررسی های دقیق تر و با توجه به اظهارات همسر مقتول کارآگاهان در جریان سرقت 200 هزار تومان از داخل خانه قرار گرفتند .

 

اخبار,اخبار جدید,اخبار جالب

 

با توجه به اطلاعات بدست آمده و در ادامه تحقیقات از اعضای خانواده ، کارآگاهان اطلاع پیدا کردند که یک روز در طول هفته ، جوانی به عنوان نظافتچی به منزل آنها مراجعه و اقدام به نظافت ساختمان می کند .

با شناسایی هویت این کارگر نظافتچی و شناسایی محل زندگی وی به عنوان نگهبان یک ساختمان در حال ساخت در منطقه نبرد ، کارآگاهان با مراجعه به این ساختمان اطلاع پیدا کردند که این شخص به نام "فضل الله . ن" 23 ساله از زمان وقوع جنایت با مراجعه به پیمانکار ساختمانی بلافاصله اقدام به تسویه حساب کرده و آن محل را ترک کرده است .

با توجه به دلایل و مدارک بدست آمده ، کارآگاهان اداره دهم با انجام تحقیقات پلیسی موفق به شناسایی محل تردد "فضل الله . ن" در خیابان نبرد شده و سرانجام 24 آبان او را دستگیر و به اداره دهم انتقال دادند .

در حالیکه متهم پس از دستگیری و انتقال به اداره دهم منکر هرگونه ارتکاب جنایت شده بود اما با توجه به دلایل و مدارک بدست آمده سرانجام دیروز لب به اعتراف گشود و به ارتکاب جنایت اعتراف کرد .

متهم در اعترافات خود به کارآگاهان گفت : زمانیکه در داخل خانه در حال انجام کارهای مربوط به نظافت ساختمان بودم ، بر سر افزایش میزان حقوق دریافتی با مقتول شروع به صحبت کردم که پس از دقایقی و در حالیکه همسر مقتول در آن لحظه در خانه حضور نداشت ، این موضوع باعث بالا گرفتن اختلاف و درگیری لفظی من با مقتول شد .

در حالیکه مقتول حاضر به افزایش حقوق من نشده بود و می خواست که مرا از خانه بیرون کند ، شالی که بر روی سر وی قرار داشت را به دو گردنش انداختم و آنقدر فشار دادم که دیگر قادر به نفس کشیدن نبود . پس از آن ، با سرقت وجوه نقد داخل خانه که از محل نگهداری آنها اطلاع دقیق داشتم به سرعت به محل کار اصلی خود رفتم و ضمن تسویه حساب با پیمانکار ساختمان ، این محل را نیز ترک کردم اما پس از چند روز توسط مأموران دستگیر شدم ./مهر