اخبار
2 دقیقه پیش | عکس: استهلال ماه مبارک رمضانهمزمان با آغاز ماه مبارک رمضان جمعی از کارشناسان حوزه نجوم همراه با نماینده دفتر استهلال مقام معظم رهبری عصر دوشنبه هفدهم خرداد برای رصد هلال شب اول ماه مبارک رمضان بوسیله ... |
2 دقیقه پیش | تا 20 سال آینده 16 میلیون بیکار داریموزیر کشور گفت: در نظام اداری فعلی که میتواند در ۱۰ روز کاری را انجام دهد، در ۱۰۰ روز انجام میشود و روند طولانی دارد که باید این روند اصلاح شود. خبرگزاری تسنیم: عبدالرضا ... |
تهدید داعش؛ فرصتی برای راستی آزمایی آمریکا
اخبار سیاست خارجی - تهدید داعش؛ فرصتی برای راستی آزمایی آمریکا
با گسترش عملیات گروه تروریستی « داعش» در عراق و تصاویر دهشتناکی که از رفتارهای آنان با شیعیان عراقی انتشار یافته این پرسش که «آیا ایران و آمریکا در برابر دشمن مشترک دست به اقدام مشترک می زنند یا نه» در محافل سیاسی زمزمه می شود.
هر چند رییس جمهور روحانی در نشست خبری 24 خرداد نظر صریحی در این باره ابراز نکرد و دبیر شورای عالی امنیت ملی ایران نیز گفته است « کارکرد جنگ روانی دارد و کاملا غیر واقعی است» اما این نکات و واقعیت ها را نمی توان از نظر دور داشت:
اولا: در سیاست، امرغیر ممکن وجود ندارد. به تعبیر وینستون چرچیل «در سیاست ما منافع دایمی داریم و نه دوست و دشمن دایمی.» او این سخن را در توجیه متحد شدن بریتانیا و اتحاد شوروی در قبال آلمان نازی در جریان جنگ دوم جهانی بیان کرد و میوه این نگاه و تصمیم را هم با شکست دادن آلمان چید. بی یاری استالین و شوروی امکان غلبه بر آلمان ها حتی با استفاده آمریکا از بمب اتم نبود و فاتح برلین را باید در وهله نخست روس ها دانست.
ثانیا: عبارت مشهور «دشمنِ دشمن ما دوست ماست» هر چند بار ایدیولوژیک ندارد اما در مواقعی می تواند به کار آید. در دوران انقلاب اسلامی نیز هم کمونیست ها با شاه مبارزه می کردند و هم انقلابیون مذهبی. گفته می شود میان دو چهره شاخص و ممتاز انقلاب – استاد مطهری و دکتر بهشتی – در باره نوع تعامل این دو دسته از انقلابیون – مذهبی و غیر مذهبی- اختلاف بوده است.
شهید مطهری کمونیست ها را دشمن ایدیولوژیک و شاه را دشمن سیاسی می دانسته اما شهید بهشتی انقلابیون مذهبی و کمونیست ها را رقیب هم می دانسته که در برابر دشمن مشترک – شاه – می توانند همکاری کنند. البته این سخن، مستند مکتوبی ندارد ولی چهره های شاخص انقلابی بارها این گزاره را نقل کرده اند.
ثالثا: این اولین بار نیست که ایران و آمریکا در یک موضوع خاص اشتراک نظر دارند. در طول عمر سی و پنج ساله جمهوری اسلامی نیز این امر مسبوق به سابقه بوده است. اشغال افغانستان توسط شوروی را هم آمریکا محکوم کرد و هم ایران. هر چند در تجهیز مجاهدین افغان بیشتر عربستان مشارکت داشت تا ایران.
مورد دیگر محکومیت و اقدام علیه صرب ها بود. مشهورتر از همه البته برانداختن طالبان در افغانستان و صدام حسین در عراق بود که هم منافع آمریکایی ها را تامین می کرد و هم منافع ما را.
سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران تا پیش از روی کار آمدن حسن روحانی بیشتر با سه شناسه آمریکا ستیزی، فلسطین محوری و ایدیولوژی گرایی شناخته می شده از این رو هر گاه آمریکا در زمینه ای موضع می گرفته عکس آن در تهران اتخاذ شده مگر در چهار زمینه اشغال افغانستان به دست نیروهای شوروی، نسل کشی بوسنیایی ها توسط صرب های بوسنی، طالبان در افغانستان و برانداختن صدام در سال های آخر. حال اگر موضوع «داعش» هم اضافه شود شاهد پنجمین مورد خواهیم بود و مایه شگفتی نیست.
مهم تر از اینها اما این است که ایران می تواند با تاکید بر ضرورت مداخله آمریکا راستی آزمایی کند. این بهانه که کمک آمریکا مشروط به تعهد دولت عراق به تشکیل دولتی فراگیر باشد نیز خود می تواند دم خروس پاره ای مدعاها را به نمایش بگذارد. چرا که اکنون بحث بر سر ارزیابی عملکرد نوری مالکی نخست وزیر عراق نیست. به فرض که در مواردی انحصار طلبی کرده باشد.
آیا این امر توجیهی بر رفتارهای غیر انسانی یک گروه با اتباع بی گناه یک کشور است؟ به فرض که دولت عراق به برخی گروه ها سهم نداده باشد ، جدای این که چرا پارلمان در این باره سکوت کرده آیا تاوان آن را مردمانی باید بپردازند که نقشی نداشته اند؟ آیا آمریکا و دیگر کشورهای قدرتمند غربی می خواهند نارضایتی خود از عملکرد مالکی را با تماشای خون ریزی ابراز کنند؟ نه تنها این سکوت، انسانی نیست که القای منازعه شیعه – سنی به جای تقبیح رفتارهای غیر انسانی نیز با همه مدعاهای حقوق بشری تعارض دارد.
شک نکنیم! «داعش» مصداق کامل تروریسم است. گروهی که سلاح در دست گرفته و با ارهاب و ارعاب قصد دارد خواست خود را به کرسی بنشاند و از هیچ عمل سبُعانه ای روی گردان نیست. در این میان آمریکایی ها به صورت رسمی و غیر رسمی می گویند «اگر مالکی چنان و چنین می کرد...». حال آن که بحث اگرها و مگرها در میان نیست. آدم هایی را دارند می کشند و جامعه جهانی باید مداخله کند. مداخله و جلوگیری کند.
ایران طبعا نقش خود را ایفا خواهد کرد اما استبعادی ندارد که از آمریکایی ها هم بخواهیم اقدام کنند. نه به خاطر اتحاد راهبردی یا تاکتیکی که از سر «راستی آزمایی» تا روشن شود آمریکایی ها به منطقه آمدند تا ریشه تروریسم را بخشکانند یا وقتی می روند منطقه را با داعش تنها بگذارند؟
داعش، فرصتی برای راستی آزمایی است. این موضوع و نجات جان شیعیانی که آماج حملات وحشیانه قرار گرفته اند مهم تر از پرداختن به پیشینه اختلافات ایران و آمریکاست. قرار نیست دوشادوش هم بجنگیم. قرار نیست یکدیگر را در آغوش بگیریم. قرار است برای یک هدف مشترک که سرکوب داعش است به نظر واحد برسیم تا از یک سو روشن شود در میزان تقید به مبارزه با تروریسم تا چه اندازه صادق اند و از جانب دیگر بعدتر ایران را به مداخله بدون هماهنگی متهم نکنند.
یکی از مشکلات ایران و آمریکا این بوده که از مفاهیم، تصویر و برداشت واحد وجود نداشته حال آن که اکنون هنگامی که از تروریسم سخن به میان می آید یک مصداق کاملا روشن مد نظر است: داعش.
اخبار سیاست خارجی - عصر ایران
ویدیو مرتبط :
راستی آزمایی اظهارنامه های مالیاتی
خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :
داعش در عراق منافع آمریکا و متحدانش را تهدید میکند
اخباربین الملل - اندیشکده رند عنوان کرد
داعش در عراق منافع آمریکا و متحدانش را تهدید میکند
به گزارش تسنیم به نقل از اندیشکده رند، کارشناس این اندیشکده در گزارشی ضمن اشاره به پیشروی داعش در عراق و تهدیدی که این گروه برای برخی منافع و متحدان آمریکا ایجاد میکند، معتقد است آمریکا باید در مورد دخالت در عراق هوشیارانه عمل کند، اما این به معنای کنار کشیدن از این بحران نیست. وی در ادامه مینویسد آمریکا باید استراتژیای همسو با سوریه را در عراق در پیش گیرد و مخالفان میانهرو را در عراق مورد حمایت قرار دهد.
آنچه در عراق رخ داده است، نباید موجب تعجب شود. موقعیت کنونی در عراق به طور اجتناب ناپذیری در پی اقدامات نوری مالکی مبنی بر افزایش قدرت و نفوذ شیعیان و محدودیت سنیها ایجاد شده است. هرچند برخی با شکست ارتش عراق دچار بهت و حیرت شدند، اما مشخص است که اوضاع امنیتی در عراق از قبل روبه وخامت بوده است. القاعده و داعش عملیاتهای نظامی، بمب گذاری و ترور را به مدت 2 سال در این کشور رهبری کردهاند.
پیشروی سریع داعش در عراق، ارتباط کمی با قدرت نظامی آن داشته و بیشتر به ضعف ارتش عراق مربوط بوده است. مالکی ظاهراً فرماندهان شایسته نظامی را با حامیان وفادار شخصی عوض کرده است. حالا که او با بحرانی در داخل کشور مواجه شده، که بقای سیاسی خود او را به خطر انداخته است، بعید به نظر میرسد که بنیان سیاسی خود را طبق میل آمریکا تشکیل دهد، یا رهبران نظامی را به کار گیرد که نتواند بر وفاداری آنها تکیه کند.
پیشروی داعش همانطور که انتظار میرفت به موازات نزدیک شدن به بغداد، کاهش یافته است. این مرز قلمرو سنیها است؛ جایی که مقاومت شیعیان سختتر و قویتر میشود. سنیهای عراق شاید از افراطگرایی داعش راضی نباشند، اما آنها انگیزه چندان و نیز هیچ منابعی برای دفاع از دولت ندارند. شیعیان عراق دلایل زیادی برای مبارزه دارند که با قتل عام علنی و حساب شده سربازان شیعه و تخریب مساجد شیعیان توسط داعش، این دلایل محکمتر شدهاند. یگانهای نظامی شیعه و شبه نظامیان آماده مبارزه شدهاند و ایرانیها نیز آنها را حمایت میکنند. حالا این یک جنگ داخلی فرقهای تمام عیار است.
اظهارات داعش در مورد خلافت اسلامی برنامه تبلیغاتی برای مصرف داخلی خودشان است و هیچ چیزی را در میدان تغییر نمیدهد. این ادعای داعش، سلطه و نفوذ ایمن الظواهری، رهبر القاعده، را تحت الشعاع قرار میدهد، که سابق بر این داعش را از القاعده جدا کرد، و نیز از رهبری خود داعش بر تشکیلات جهاد جهانی دفاع میکند.
برخی از عناصر القاعده تاکنون به سمت داعش تمایل پیدا کردهاند؛ سایر عناصر آن نیز ممکن است از این راه تبعیت کنند. ادعای خلافت، نیروهای تازه نفس را از سراسر جهان به خود جذب خواهد کرد و این همان چیزی است که در حال حاضر، داعش به شدت به آن نیازمند است. این ادعا همچنین باعث جذب سرمایه از حامیان خصوصی سرمایهدار خواهد شد که ادعای دولت اسلامی را به عنوان گام نخستی در اعاده شوکت از دست رفته تلقی میکنند و با تخریب آشکار مساجد و بقعه متبرکه شیعیان خوشنود میشوند. رهبری مرکزی القاعده میتواند این مسئله را توبیخ کند؛ اما وقتی هیچ سلاحی به جز توپخانه سخن پراکنی در دسترس نباشد، احتمال بسیار وجود دارد که به نوعی با این ادعا تطبیق پیدا کند تا اندکی بهانه برای تسلط و نفوذ برای آن باقی بماند.
عراق برای آیندهای قابل پیش بینی تفکیک شده باقی خواهد ماند. سربازان داعش در مناطق گسترده و پرجمعیت سوریه و عراق پراکنده شدهاند، از اینرو جذب نیرو برای آن مهم و حیاتی است. با این وجود، داعش موصل را تحت کنترل دارد و همانطور که ما در نبردهای قبلی در فلوجه و سایر شهرهای عراق در طول اشغال آمریکا شاهد آن بودهایم، نبرد در مناطق شهری بسیار دشوار و مخرب است.
به نظر نمیرسد ارتش عراق این حد توانایی را در اختیار داشته باشد، که این بدان معنا است که موصل و سایر شهرهای بزرگ عراق احتمالاً برای مدتی طولانی تحت کنترل داعش باقی بمانند. در این میان، نیروهای کُرد مناطق مستقل تحت محاصره خود را گسترش داده و نه تنها در مقابل افراطیهای سنی، بلکه در مقابل هرگونه تلاش از طرف نیروهای دولت مرکزی برای باز پس گیری کرکوک از آن دفاع خواهند کرد. به عنوان یک اصل مهم، آمریکا شاید به تمامیت ارضی عراق متعهد بماند، اما واقعیت به گونه دیگری است.
احتمالاً مالکی نیز تاکتیکهای بشار اسد، رئیس جمهور سوریه، را در پیش گیرد تا داعش را از میان بردارد. بغداد به دلیل فقدان قدرت نظامی برای ریشه کن کردن داعش و پس گرفتن شهرهای تحت اشغال آن، ممکن است با راهنمایی و کمک ایران و روسیه استراتژی سوریه را در پیش گرفته و زندگی در مناطقی که تحت کنترل دولت نیست را غیر ممکن سازد. این کار میتواند مردم غیر نظامی را از منطقه بیرون براند و داعش را با ویرانهها تنها بگذارد. این کار خطرناک و مخرب است، اما همین تاکتیک در سوریه باعث تضعیف شورشیها شد. هواپیماهای سوری بمباران برخی شهرهای عراق را انجام میدهند. نگرانیهای آمریکا در مورد داعش و تمایل آن برای کمک به عراق نمیتواند به ارتباط با این نوع عملیات زمینی سوخته منجر شود.
آمریکا باید راجع به مداخله در عراق هوشیار و مراقب باشد. تصمیم گیرندگان در واشنگتن، که در ابتدا از پیشروی سریع داعش احساس خطر کرده و با تقاضا برای اقدام فوری مواجه شده بودند، ظاهراً تمایل داشتند بدون هیچ ایده آشکاری در مورد اهدافی که میتواند به طور واقع بینانه حاصل شود، دست به اقدام بزنند. سیاست گذاران آمریکایی پس از سرمایه گذاری فراوان جانی و مالی در عراق، هنوز کارهای ناتمام زیادی در این کشور دارند و دچار تعصبات بیجا و حساب نشده در مورد این کشور هستند.
وضوح در مورد وقایع جاری و منافع آمریکا هنوز به شدت نیازمند بحثهایی در سطح ملی است. برخی ادعا دارند که عدم اقدام در عراق ناخوشایند است، چرا که داعش قادر خواهد بود پناهگاه امنی را در آنجا برای خود تشکیل داده و از آنجا آمریکا و منافع آن را هدف گیرد. اما دشوار است تشخیص دهیم که آمریکا چطور میتواند به طور مطلوب بر موقعیت در عراق تأثیر بگذارد، بدون اینکه سرمایه گذاری پرهزینه و خطرناکی در آنجا انجام دهد.
این به معنای دست روی دست گذاشتن و اقدام نکردن نیست. یک هدف فوری و اولیه، محدود کردن این درگیری است. اردن، عربستان سعودی، کویت و اسرائیل به طور مستقیم از طرف جنگ در عراق و سوریه در معرض تهدید قرار دارند. عربستان سعودی با تهدید دیگری در مرزهای جنوبی خود از طرف وابستگان القاعده در یمن روبرو است، که شامل برخی حامیان داعش میشود. اتخاذ استراتژی سوریه توسط عراق موجب افزایش شمار پناهندگان عراقی به چند میلیون نفر خواهد شد که تاکنون به سوریه گریختهاند و بحران بشری شدیدی را ایجاد کردهاند و میتوانند تهدید جدیدی برای ثبات در منطقه باشند.
آنچه آمریکا در عراق انجام میدهد باید با تلاشهای او در سوریه مطابقت داشته باشد، که واشنگتن هنوز در سوریه در تلاش است جایگزین کمتر افراطی و میانهروی را برای داعش تشکیل داده و آن را مسلح کند که بتواند از جمعیت سنی دفاع کرده و به طور کارآمدتری حکومت اسد را به چالش بکشاند. این پروژهای بلند مدت است و ممکن است نتیجهای به دنبال نداشته باشد، اما در این اثنا، این اقدام میتواند برخی متحدان محلی را در اختیار آمریکا بگذارد.
اخباربین الملل - تسنیم