اخبار


2 دقیقه پیش

عکس: استهلال ماه مبارک رمضان

همزمان با آغاز ماه مبارک رمضان جمعی از کارشناسان حوزه نجوم همراه با نماینده دفتر استهلال مقام معظم رهبری عصر دوشنبه هفدهم خرداد برای رصد هلال شب اول ماه مبارک رمضان بوسیله ...
2 دقیقه پیش

تا 20 سال آینده 16 میلیون بیکار داریم

وزیر کشور گفت: در نظام اداری فعلی که می‌تواند در ۱۰ روز کاری را انجام دهد، در ۱۰۰ روز انجام می‌شود و روند طولانی دارد که باید این روند اصلاح شود. خبرگزاری تسنیم: عبدالرضا ...

تلخ‌ترین پرونده جنایت سریالی در امریکا



اخبار حوادث - مجازات مرگ و 30 سال حبس برای 2 قاتل
تلخ‌ترین پرونده جنایت سریالی در امریکا

جنجال‌برانگیزترین زوج قاتلان سریالی ملقب به باند «جعبه ابزار» تحت عناوین «لورنس بیتکر» و «روی نوریس» جنایاتی را مرتکب شدند که تا مدت‌ها وحشت حاصل از آن در سینه مردم کالیفرنیای جنوبی محبوس ماند.

قتل، اذیت و آزار، شکنجه، تعرض به دختران و زنان و استفاده از جعبه ابزارآلات شکنجه، نام این زوج قاتل را به کابوس شبانه مردم و پلیس تبدیل کرده بود؛ قاتلان شیطانی‌ای که خوی وحشیگری و جنون را از دوران نوجوانی و در ارتباط با افراد انسان نمای اطراف خویش کسب کرده بودند.


  کودکی لورنس بیتکر
لورنس 27 سپتامبر سال 1940 میلادی – 5 مهرماه 1319- در شهر «پتسبورگ» واقع در پنسیلوانیای امریکا متولد شد. فرزند ناخواسته زوج امریکایی مدتی بعد به یتیم‌خانه فرستاده شد و تحت سرپرستی زوج بیتکر قرار گرفت. مأموریت‌های پدرخوانده لورنس به دلیل شغلش در فرودگاه و نقل مکان‌های گاه و بیگاه زمینه آشنایی پسرک نوجوان را با دوستان ناباب بسیاری فراهم آورد. لورنس در 12 سالگی به جرم سرقت از فروشگاه دستگیر شد. وی تا 16 سالگی جرایم کوچک و بزرگ زیادی را تجربه کرد. به‌رغم دارا بودن ضریب هوشی بالا از ادامه تحصیل در دبیرستان انصراف داد و بدین شکل ماجراجویی‌های خویش را در خیابان‌های کالیفرنیا با گروه همسالانش آغاز کرد.


  دوران طفولیت روی نوریس
«روی» 2 فوریه سال 1948میلادی- 12 بهمن سال 1326- در شهر «گریلی» واقع در کلرادوی امریکا چشم به جهان گشود.
به‌رغم داشتن پدر و مادری از قشر کارگر و طبقه نسبتاً متوسط جامعه، روی از همان کودکی، طفلی سرکش و بی‌قرار بود. بی‌توجهی پدر از یک سو و اعتیاد مادرش از سوی دیگر، زمینه‌های رفتارهای انزواگرایانه را در شخصیت وی قوت بخشید.


پرسه در خیابان‌های کلرادو و رفاقت با نوجوانان و جوانان شرور، بستری نامناسب برای آینده روی را رقم زد.


وی در همان دوران نوجوانی قربانی تعرض شد، همین اقدام کافی بود تا شخصیت و خوی وحشیگری و غیرانسانی بر روحش غلبه کند؛ از این به بعد نوجوان خجالتی و منزوی به هیولایی کینه‌جو و دارای روحیه‌ای تحقیر شده مبدل شد.


  آغاز دوره پرآشوب جوانی
اکنون بیتکر جوان 19 ساله با آن سوء سابقه به شروری خرده‌پا و جویای نام تبدیل شده بود که هر از گاهی با جرایم کوچک، پلیس منطقه را آزار می‌داد اما سرقت خودرو و حبس 18 ماهه نخستین اقدام جدی و دوره محکومیت لورنس جوان بودکه نام وی را در شمار خلافکاران قرار داد.


در سال 1960 میلادی لورنس 20 ساله پس از آزادی از زندان بلافاصله اقدام‌های مجرمانه را از سر گرفت. این بار لورنس جوان برای سرقت مجبور به پرداختن تاوان بسیار سنگینی شد. قاضی دادگاه لس‌آنجلس 15 سال حبس را برای وی در نظر گرفت. از سوی دیگر کارشناسان قضایی نوعی اختلال رفتاری و چند شخصیتی را در وجود لورنس تأیید کردند.


به دلیل رفتار شایسته وی پس از تحمل دو سال حبس از سوی قاضی دادگاه مورد عفو قرار گرفت اما در سال 1964 تا 1971 بارها به دلیل ارتکاب جرایم مختلف از جمله سرقت و ضرب و شتم دستگیر و مجدداً آزاد شد. سال 1974 میلادی ضرب و شتم در پارکینگ ساختمان، حمله با چاقو و اقدام به قتل هیچ دفاعی برایش باقی نگذاشت اما بیماری اختلال شخصیتی و تأیید روانشناسان به حالت شدید روحی و روانی، لورنس را تا مرز جنون برد و او را موجودی خطرناک نشان داد.


  جوانی پرفراز و نشیب روی نوریس
نوریس جوان پس از ترک دبیرستان به نیروی دریایی ارتش امریکا پیوست. وی از سال 1965 تا 1969 میلادی دوران خدمتش را در «سن‌دیگو» - شهری ساحلی در جنوب کالیفرنیا- گذراند.  اشتیاق وی موجب شد در شمار سربازان اعزامی به ویتنام قرار گیرد. چهار ماه از حضور وی در ویتنام گذشته بود که مجدداً به امریکا انتقال یافت. آشنایی با هروئین و ماری‌جوانا ارمغان این سفر هیجان‌انگیز و دوره خدمتش بود.


 اگرچه وی هیچ‌گاه در دوران خدمت و ارتش به مصرف موادمخدر اشتیاقی نشان نداد، بعدها از مصرف‌کنندگان دائمی ماری‌جوانا شد. روی در سال‌های 1969 و 1970 میلادی به دلیل اقدام به آزار و اذیت دختران و زنان دو بار دستگیر شد اما در هر دو بار به طرز معجزه‌آسایی از حبس نجات یافت اما آنچه زندگی جوان کالیفرنیایی را تغییر داد تأیید پزشکان به بیماری اسکیزوفرنی و ناراحتی روانی بود که بعدها موجب اخراج او از نیروی دریایی شد.  سال 1970 میلادی هنگام درگیری با یک زن دانشجوی دانشگاه «سن‌دیگو» روی شناسایی و به اتهام ضرب و شتم و آزار و اذیت به پنج سال حبس محکوم شد.  این بار همه اعضای هیأت منصفه و قاضی دادگاه می‌دانستند که وی مبتلا به بیماری روحی و روانی است. روی دوران پنج ساله محکومیت خویش را در بیمارستان «آتاسکادرو» سپری کرد.


  آشنایی و رفاقت دو مجرم روانی
با ورود نوریس به شهر «سن‌ لوئیس اوبیسپو» واقع در کالیفرنیا و بازداشت‌های مکرر از سوی پلیس، زمینه آشنایی دو مجرم در پی ارتکاب قتل مشکوک زنی فراهم آمد. از سوی دیگر پیشینه مصرف اعتیاد نوریس و بیتکر آنان را در جایگاه دوستان صمیمی قرار داد.
خوی وحشیگری و آزار و اذیت زنان از یک سو و جنون زن‌ستیزی از سوی دیگر آنان را به مخوف‌ترین و قوی‌ترین باند دو نفره قاتلان و مجرمان جنسی تبدیل کرد.


  اجرای قتل‌های مخوف
آنان یک خودروی «ون»‌ را برای به اجرا درآوردن نقشه شیطانی خود انتخاب کردند، ابتدا دختران شناسایی و 20 مورد از آنان برای طرح نهایی نقشه و قتل مشخص شدند.


«لوسنیدا چفر» دختر نوجوان 16 ساله نخستین قربانی دو مجرم روانی بود که به طرز فجیعی پس از آزار و اذیت و شکنجه با ابزارآلات خاص کنار ساحل به قتل رسید.


این حادثه هولناک چهار بار دیگر تکرار شد تا مناطق اطراف کوه «سن گابریل» شاهد اجساد مثله شده دختران جوان و بی‌گناهی باشد که قربانی خواسته‌های شیطانی دو بیمار روانی شدند.


  آغاز تحقیقات پلیس کالیفرنیا
در سال 1979 میلادی یکی از قربانیان خشونت‌ها و آزار و اذیت‌های جنسی پس از تعرض توانسته بود از محل حادثه بگریزد. همین اشتباه کوچک دو مجرم که بشدت در آن موقع موادمخدر و مشروب مصرف کرده بودند، راز جنایت‌هایشان را فاش کرد.

 

از سوی دیگر کشف یکی از اجساد در اطراف کوه سن گابریل چند گروه تجسس مأموران ویژه پلیس را در سراسر منطقه به حالت آماده‌باش قرار داد. افشای مشخصات ظاهری مجرمان سریالی و جولانگاه آنان در اطراف ساحل موجب شد به سرعت شناسایی و دستگیر شوند.  ابتدا نوریس در حالی که بشدت مواد مصرف کرده بود در سواحل کالیفرنیا دستگیر شد، عصر همان روز همدستش نیز در یک مسافرخانه به دام افتاد. پلیس در بازرسی از آپارتمان قاتلان سریالی، انواع و اقسام وسایل شکنجه، نوارهای ویدیویی سیاه متعلق به قربانیان آزار و اذیت، تصاویر غیراخلاقی، کتاب‌های جنایی و... پیدا کرد.


  مجازات قاتلان جعبه ابزار
بیتکر به دلیل پنج فقره قتل، آزار و اذیت و سرقت در سال 1981 به مجازات مرگ محکوم شد اما در سوی دیگر این پرونده جنجال‌برانگیز نوریس به دلیل ارتکاب و همکاری در چهار مورد قتل و شهادت علیه بیتکر با یک درجه تخفیف از سوی قاضی در جایگاه حبس ابد قرار گرفت اما چند سال بعد قاضی پس از تحمل 30 سال حبس با آزادی‌اش موافقت کرد.


این قاتلان شیطانی به دلیل استفاده بیش از حد از وسایل شکنجه‌دهنده و آزار و اذیت قربانیان، قاتلان جعبه ابزار نامیده شدند؛ عنوانی که هنوز هم وحشتی عجیب بر دل شهروندان کالیفرنیایی می‌اندازد.
اخبار حوادث - روزنامه ایران

 


ویدیو مرتبط :
جنایت امریکا

خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :

دو جنایت در پرونده زن هفت‌تیرکش



اخبار,اخبار جدید,اخبار جالب

 

دو جنایت در پرونده زن هفت‌تیرکش

رسیدگی به پرونده زنی که پدر و پسری را با شلیک چند گلوله کشته بود به دلیل کشته شدن همدستش به تعویق افتاد.

به گزارش شرق، یک‌سال قبل به ماموران پلیس خبردادند مردی به خانه‌ای حمله و سه نفر را زخمی کرده است. شخصی که پلیس را مطلع کرد، گفت: «ضارب با نقاب وارد خیابان شد و بعد از اینکه چند ضربه به در خانه‌ای زد دو مرد جوان را که از اهالی خانه بودند هدف گلوله قرار داد و بعد هم سوار برخودرو متواری شد و هرچه دنبالش رفتیم موفق نشدیم او را بگیریم.»

زمانی که پلیس در محل حاضر شد مردان زخمی هنوز زنده بودند. سه مرد زخمی به بیمارستان منتقل شدند اما باوجود تلاش پزشکان دو نفر از آنها جان خود را از دست دادند اما یکی از مردان نجات پیدا کرد. ماموران تا قبل از بازجویی از این فرد تحقیقاتی را انجام دادند و متوجه شدند ضارب مردی لاغر اندام با قدی متوسط بود که نقاب به چهره داشت. بازجویی از مرد نجات یافته اطلاعات تازه‌ای را در اختیار پلیس قرار داد.

مرد زخمی به پلیس گفت با یکی از اقوام همسرش اختلاف زیادی دارد. او گفت: من و همسرم اختلاف زیادی با هم داشتیم و همین هم باعث شد که از هم جدا شویم. من از همسرم خبر ندارم اما فکر می‌کنم یکی از اقوام او دست به این قتل‌ها زده باشد چراکه با آنها اختلاف داشتم. آنها زوجی جوان بودند که بارها تهدید کرده بودند ما را می‌کشند. او گفت البته فکر می‌کنم ضارب زن بود چراکه همسر فردی که با او اختلاف داشتم بارها گفته بود ما را خواهد کشت و فکر می‌کنم تهدیدهایش را عملی کرده است. با به دست آمدن این اطلاعات پلیس فهمید باید دنبال یک زوج باشد. تحقیقات، کارآگاهان را به مخفیگاه زن جوانی به‌نام لاله رساند اما این زن قبل از حضور پلیس متواری شده بود.

ماموران در گام بعدی موفق شدند شوهر لاله را شناسایی و بازداشت کنند. این مرد به ماموران گفت: ضارب همسرم است. او عامل اصلی این قتل‌هاست و من نقشی نداشتم. او به خاطر اختلافاتی که با یکی از مقتولان داشت تصمیم گرفت دست به این قتل بزند. این مرد با توجه به مدارکی که علیه او وجود داشت بازداشت شد و کارآگاهان بعد از گذشت چند روز موفق به دستگیری لاله شدند.

این زن در بازجویی‌ها به قتل‌ها اعتراف کرد و گفت: با مرد جوانی که از اقوام ما بود اختلاف داشتیم. او از ما کلاهبرداری کرده بود و اختلاف مالی‌ای که بین ما وجود داشت باعث شد تا کینه‌ای عمیق در دلم شکل بگیرد. موضوع را به شوهرم گفته بودم و او هم می‌دانست من می‌خواهم چه کنم. روز حادثه با سلاحی که به کمک شوهرم تهیه کرده بودم مقابل خانه مردی که با او اختلاف داشتم حاضر شدم. لباس مردانه پوشیده بودم و نقاب روی صورتم کشیدم که کسی نفهمد من یک زن هستم. وقتی به محل رسیدم در زدم. با اینکه کسی در خانه بود اما در را باز نمی‌کردند. چندبار به در کوبیدم باز هم جواب ندادند. آنها متوجه شده بودند من پشت در هستم. در این هنگام پدر و برادر کسی که قصد کشتنش را داشتم از راه رسیدند و به سمت من آمدند، چاره‌‌ای به‌جز اینکه به سمت آنها شلیک کنم نداشتم. اگر نمی‌‌زدم من را می‌گرفتند. شلیک کردم و وقتی روی زمین افتادند در باز شد و مردی که با او دشمنی داشتم بیرون آمد. به سمت او هم شلیک کردم و بعد از محل متواری شدم همسایه‌ها هم نتوانستند من را بگیرند.

پلیس علاوه بر لاله، شوهر او را هم مورد بازجویی قرار داد. این مرد اتهاماتی را که همسرش وارد کرده بود رد کرد و گفت در این درگیری هیچ نقشی نداشت و حتی نمی‌دانست همسرش سلاح خریده است. با تکمیل تحقیقات و بازسازی صحنه جرم کیفرخواست علیه دو متهم صادر شد و پرونده در حالی که شوهر لاله با قرار وثیقه آزاد شده بود، به دادگاه کیفری استان تهران فرستاده شد.

روز گذشته در حالی‌که قرار بود جلسه محاکمه متهمان در شعبه 74 دادگاه کیفری استان تهران برگزار شود هیات قضات اعلام کردند امکان برگزاری دادگاه وجود ندارد چراکه متهم ردیف دوم در دادگاه نیست. گزارشی که به هیات قضات داده شد فاش کرد متهم ردیف دوم بعد از آزادی از زندان با شخصی در فشافویه درگیر شده و به قتل رسیده و عامل آن جنایت هنوز دستگیر نشده است. هیات قضات با توجه به این مساله و همچنین نبود گواهی انحصار وراثت در مورد مقتولان، جلسه محاکمه لاله را به تعویق انداختند/شرق