اخبار


2 دقیقه پیش

عکس: استهلال ماه مبارک رمضان

همزمان با آغاز ماه مبارک رمضان جمعی از کارشناسان حوزه نجوم همراه با نماینده دفتر استهلال مقام معظم رهبری عصر دوشنبه هفدهم خرداد برای رصد هلال شب اول ماه مبارک رمضان بوسیله ...
2 دقیقه پیش

تا 20 سال آینده 16 میلیون بیکار داریم

وزیر کشور گفت: در نظام اداری فعلی که می‌تواند در ۱۰ روز کاری را انجام دهد، در ۱۰۰ روز انجام می‌شود و روند طولانی دارد که باید این روند اصلاح شود. خبرگزاری تسنیم: عبدالرضا ...

تقویم تاریخ -23 مهر



1971م:اکتبر 1971 مراسم سالروز باشکوه ایجاد دولت واحد و نیز امپراتوری مشترک المنافع ایران به مدت چهار روز (12 تا 16 اکتبر) در پاسارگاد و تخت جمشید برگزار شد و بسیاری از سران کشورها درآن شرکت کردند. همچنین بموازات این مراسم، به مناسبت بیست و پنجمین سده ایجاد دولت مرکزی و تاسیس امپراتوری (شاهنشاهی) پهناور پارسیان، بزرگترین كنگره ایران شناسی با شركت تقریبا همه شرق شناسان جهان و مورخان مربوط آغاز بکار کزده بود. سالروزتاسیس دولت مرکزی با 30 سال تاخیر برگزارشد زیرا به علت درآمد ناچیز ایران از نفت، بودجه آن تامین نمی شد. دو هزار و پانصدمین سالروز تاسیس دولت ایران اکتبر 1941 بود. کوروش با تلاش وسیع در اکتبر 559 پیش از میلاد، کشور واحد ایران با یک دولت مرکزی نیرومند را در سرزمینی که سه طایفه ایرانی: پارس، پارت و ماد سکونت و دولتهای محلی کوچکی داشتند با یکپارچه کردن آنها اعلام داشت که وسعت آن در شرق ایران و شمالشرقی بمراتب زیادتر از ایران امروز بود و همه افغانستان امروز، بلوچستان و منطقه فرارود را شامل می شد. کوروش 20 سال دیگر تلاش کرد تا سرزمین هایی را که سلاطینشان در طول زمان به ایرانیان تعرض کرده بودند بگیرد و آخرین آنها امپراتوری ستمگر بابل بود که کوروش 12 اکتبر 539 پایتخت آن را گشود (ولی «پروفسور بلیك» به استناد كتب دینی در دایره المعارف كلیسای مسیح، ورود کوروش به بابل را 13 اکتبر درج كرده است). کورش همان روز (12 و یا13 اکتبر 539 پیش از میلاد) در بابل تاسیس امپراتوری مشترک المنافع ایران را اعلام داشت و حقوق انسان و ملل را مشخص ساخت که بر استوانه درج شده و موجود است و نخستین اعلامیه حقوق بشر بشمار می آید. به این ترتیب تاسیس امپراتوری (شاهنشاهی) ایران در اکتبر 1961 دو هزار و پانصد ساله شده بود که مراسم اکتبر 1971(مهرماه) با ده سال تاخیر برگزار شد و تقویم رسمی ایران بعدا از هجری به آن مبداء تغییر یافت قسمتی از اعلامیه کوروش:

مردم در رعایت آداب، رسوم و مذهب خود آزادند و قوانین محلی به همان صورت سابق اجرا خواهند شد. استقلال داخلی سرزمین ها محترم و محفوظ خواهد بود. تنها تغییری كه به وجود خواهد آمد این است كه مناطق كه قبلا كشورهای كوچك و ضعیفی بودند و همیشه دغدغه تعرض دیگران و زورگویی حاكمان خود را داشتند از این پس بخشی از یك امپراتوری بزرگ مشترك المنافع (اتحادیه ملل) خواهند بود كه ضامن صلح، ثبات و آرامش آنها است كه در سایه آن هرگونه پیشرفت، به ویژه تجارت میسر و «حكومت قانون» تضمین خواهد بود و خودسری مشاهده نخواهد شد. اسیران جنگی پس از اتمام جنگ باید آزاد و به اوطان خود بازگردانده شوند و فروش آنان و مصادره اموال اكیدا ممنوع خواهد بود. شهربان (ساتراپ) هر منطقه مسئول جان، مال و حیثیت هر یك از اتباع در آن منطقه است و ....

 

کوروش بزرگ


987م:آغاز بكار رصدخانه دیلمی ایران به مدیریت «ابوسهل كوهی طبری» را 15 اكتبر سال 987 میلادی نوشته اند.

ابوسهل پسر رستم در زمان خود از ریاضی دانان برجسته، و به رموز فضا و علم هیات آشنا بود و كار «رصد» ستارگان را از همین روز آغاز كرد. این رصد خانه كه چند ریاضی دان دیگر در آن به كار سرگرم شده بودند به تصمیم و هزینه شرف الدوله دیلمی از امیران این دودمان میهندوست ایرانی ساخته شده بود.

 

1307ش:23 مهر سال 1307 خورشیدی (15 اكتبر 1928) پانزده معلم فرانسوی استخدام شده از سوی دولت ایران برای تدریس وارد تهران شدند. دولت فرانسه برای پذیرش دانشجویان اعزامی ایران پیش شرط هایی در نظر گرفته بود از جمله دانستن زبان فرانسه و آشنایی با فرهنگ و طرز زندگی مردم این كشور كه دولت وقت ایران را ناگزیر به استخدام این معلمان كرده بود.

نخستین دسته 110 نفری دانشجویان اعزامی 11 روز پیش از این ( 12 مهر ماه 1307)، روانه فرانسه شده بودند. مهدی آذر (دکترطب)، محمدعلی ملكی (دكترطب)، مهدی بازرگان (مهندس)، رضا رادمنش (دكتر)، سید احمد رضوی كرمانی (مهندس) و سید علی شایگان (دكتر) از اعضای نخستین دسته دانشجویان اعزامی به فرنگ بودند.

 

دكتر رادمنش ــ مهندس رضوی كرمانی ــ دكتر شایگان ــ دكتر ملكی ــ مهندس بازرگان


1324ش:دو هفته پس از لغو پروانه نشر روزنامه «مرد امروز» كه مدیر آن محمد مسعود بود، تازه انتقاد از اقدام شورای عالی فرهنگ به لغو پروانه این روزنامه آغاز شد!.

شورای عالی فرهنگ هفتم مهرماه سال 1324 (سپتامبر 1945) پروانه «مرد امروز» را لغو كرده بود كه انتقاد از این عمل شورا از بیست وسوم مهرماه! آغازشد و روزنامه ها با بكار بردن علامت تعجب و سئوال پرسیده بودند كه چطور شد شورای عالی فرهنگ كه اعضای آن از طبقه منوّر كشورند به اتفاق آراء! این تصمیم را گرفتند. چرا این پیشنهاد حتی یك مخالف هم در شورا نداشت؟! و ....

 

محمد مسعود ناشر «مرد امروز»


1331ش:23 مهرماه 1331 (اکتبر 1952) شورای وزیران دولت وقت ایران تصویب كرد كه برای آگاهی ایرانیان از مظالم انگلستان در وطنشان، عملیات و اقدامات كنسولگریهای آن كشور در ایران و به ویژه از آغاز قرن بیستم تا ملی شدن صنعت نفت به صورت یك كتاب منتشر شود و همه اسناد موجود در اختیار مولفان كتاب قرار گیرد.

شورای وزیران تاكید كرده بود كه این كتاب باید به گونه ای نوشته و تنظیم شود كه مورد استناد پژوهشگران خارجی قرار گیرد تا جهان را از مداخلات انگلستان در ایران و به قهقرا فرستادن این ملت و در عقب ماندگی نگهداشتن آن آگاه گردانند.

در پی انتشار خبر تصمیم شورای وزیران، چند نفر اعلام آمادگی کردند که کتاب را به رایگان (بدون دریافت دستمزد) به زبانهای انگلیسی، فرانسه، عربی و اسپانیایی ترجمه کنند.

 

1332ش:در ده روز آخر مهرماه 1332 (اکتبر 1953)، كمتر از دوماه پس از براندازی 28 امرداد، بازی نفت در تهران به اوج خود رسید. 21 مهرماه آن سال سه نماینده پارلمانی حزب حاكم جمهوریخواه آمریكا وارد تهران شده بودند. چهار روز بعد از آنان «هوور» كارشناس آمریكایی نفت و سپس نفتی های چهار كشور اروپایی وارد تهران شدند. در همان روز ورود نفتی های اروپایی و آمریکا، زاهدی نخست وزیر دولت كودتا یك كمیسیون پنج نفری نفت تشكیل داد و ... و بالاخره 29 مهرماه وزیر امور خارجه انگلستان بدون احساس شرم از بدبختی هایی كه این دولت بر سر ایرانیان آورده بود اعلام كرد كه دست دوستی! به سوی ایران دراز می كند و ....

 

1988م:پانزدهم اكتبر سال 1988 (17 سال پیش در چنین روزی) كیخسرو شاپور سهرابجی روزنامه نگار و موسیقیدان برجسته ایرانی تبار انگلستان در 96 سالگی درگذشت. وی 14 دسامبر 1892 در انگلستان به دنیا آمده بود و والدینش نامش لئون دادلی گذارده بودند كه وی پس از رسیدن به سن قانونی، به یاد نیاكانش و احترام به وطن گذشتگانش آن را به «كیخسرو شاپور سهرابجی» تغییر داد. وی كه در رشته موسیقی و روزنامه نگاری، هردو، تحصیل كرده بود و مهارت فراوان در نوشتن آهنگ و نواختن پیانو به دست آورده بود دهها سال به موازات كار موسیقی، برای نشریات گزارش و نقد موسیقی می نوشت. طبق كتاب ركوردها (گینس)، وی طولانی ترین آهنگ پیانو را در طول تاریخ موسیقی نوشته است. كیخسرو به دلیل نوشتن پانصد صفحه آهنگ سمفونی عنوان آهنگساز برجسته قرن بیستم را به خود اختصاص داده بود. وی برای ایتالیایی ها و اسپانیایی هم آهنگ نوشت.

 

كیخسرو


1961م:«امنستی اینتر نشنال» كه هدفهای آن در ماه مه 1961 به تصویب هیات موسس رسیده بود از 15 اکتبر سال 1962 آغاز بكار كرد. هدف عمده این سازمان كه مدعی داشتن بیش از یك میلیون و یكصد هزار عضو از 150 كشور است و در 46 كشور هم نماینده و دفتر دارد دفاع از زندانیان سیاسی و پاسداری از حقوق بشر اعلام شده است. طبق منشور این سازمان، امنستی اینترنشنال (عفو بین المللی) بنیادی جهانی و مستقل است و عمدتا با اعدام، شكنجه، ارعاب افراد از هر دست، ربوده شدنهای سازمان یافته افراد، محاكمه غیر علنی، محاكمه بدون وكیل، بازداشت بدون اعلام اتهام، و همچنین باز داشت بدون حكم قاضی عادل، ایجاد مزاحمت برای افراد - صرفا به خاطر داشتن عقیده ای دیگر و یا اعتراض و ابراز مخالفت مسالمت آمیز و نیز هرگونه تبعیض به وجود آمده است.

برخی گفته اند که مروری بر كارهای این سازمان در ربع قرن اخیر، این تردید را در ذهن به وجود می آورد كه این سازمان هم خالی از نفوذ برخی قدرتهای جهانی در مطرح ساختن مسائل نبوده است و .... این تردید عمدتا به این سبب بوجودآمده است که اعتراض های این سازمان و سازمانهای مشابه؛ گزینشی بوده اند. برخی از مردّدها گفته اند که این سازمانها دارای «ارباب» هستند و هروقت که منافع این اربابها ایجاب کند به صدا درمی آیند و اعتراض و تظاهرات می کنند و ....

 

1500م:نیمه اكتبر سال 1500میلادی «وان هو» یكی از مقامات وقت چین در یك آزمایش پرواز به فضا جان خود را از دست داد. این آزمایش برحسب نوشته سه منبع كه هر سه از یادداشتهای منشی «وان هو» استفاده كرده اند در یكی از این سه روز: ششم ، سیزدهم و یا 15 اكتبر سال 1500 میلادی انجام گرفته بود. یادداشتهای منشی وان هو كه در مراسم پرتاب او به فضا حضور داشت به صورت كتاب در آمده و به زبان انگلیسی هم ترجمه شده است. دولت جمهوری توده ای چین به همین مناسبت درست 503 سال پس از اقدام «وان هو» ساعت 9 بامداد 15 اكتبر 2003 به وقت صحرای «گبی» در مغولستان چین، سرهنگ 38 ساله خلبان «یانگ لی وی» با سفینه «كشتی آسمانی شماره 5» به مدار زمین فرستاد و 13 اكتبر 2005 در همان ساعت دو فضانورد چینی به فضا فرستاده شدند كه همچنان كره زمی را دور می زنند. قطعا آزمایش بعدی، ششم اكتبر خواهد بود تا هر 3 روزی را كه طبق تقویم شمسی میلادی به دست داده شده است تجدید شود. تقویم چینیان قمری است.

باید دانست كه چینیان باروت را دو هزار سال پیش اختراع كرده بودند ولی از نیروی آن تنها در جشن ها و در آتشباری استفاده می كردند كه ماركوپولو ایتالیایی در طول اقامت در چین آن را مشاهده و طرز تهیه اش را در كتاب خاطرات خود (مسافرت ها) به اروپاییان آموخت كه با استفاده از آن توپ و تفنگ ساختند و سرزمین های دیگران را گرفتند و استثمار كردند و هنوز هم احساس برتری می كنند.

در آن روز « وان هو » 47 لوله پر از باروت را كه به صورت راكت درآورده بود در اطراف یك صندلی بزرگ بست و در حالی كه دو بادبادك (بالك مانند) به دست گرفته بود بر صندلی نشست و از نوكرانش خواست كه او را به صندلی ببندند و سپس همزمان زیر لوله های حاوی باروت، شعله آتش قرار دهند . منشی او (نویسنده شرح رویداد) كه در عملیات پرتاب شركت داشت نوشته است: از زیر لوله ها، شعله های ناشی از انفجار باروت همراه با صدای مهیبی كه همه مارا كر كرد بلند شد و صندلی به آسمان رفت و از نظر ناپدید شد. وی ننوشته است كه بر سر اربابش چه آمد، ولی وقایع نگار دربار « مینگ » ها كه از سال 1368 تا 1644 بر چین حكومت كردند در ذیل این روز (طبق تقویم قمری چین) نوشته است كه شبان ها قطعات بدن «وان هو» را كه به اندازه ریگ بیابان شده بودند جمع آوری كرده بودند كه عینا به امپراتور گزارش شد.

سرهنگ «یانگ لی وی» که 15 اکتبر 2003 با سفینه «كشتی آسمانی شماره 5 » به مدار زمین رفت، در نخستین پیام خود گفته بود كه امیدوار است برای ارتش آزادیبخش چین افتخار فراهم سازد.

مقامات چینی در پی آزمایش 13 اکتبر 2005 اظهار داشتند كه گام بعدی تسخیر ماه و سایر ستارگان و استقرار یك ایستگاه دائمی در مدار زمین خواهد بود.

 

«وان هو» در اكتبر 1500 میلادی به این صورت به آسمان صعود كرد

 

40م:15 اكتبر سال 40 میلادی سالروز آغاز بكارگیری روش تازه «کسب پیروزی بدون جنگ» است كه مبتكر آن كالیگولا امپراتور وقت روم بوده است.

«پتولمی» پادشاه موریتانیا كه در آن زمان همه نواحی شمال غربی آفریقا از جمله الجزایر، موریتانی و مراكش را شامل می شد معارض نیرومندی برای دولت روم شده بود و كالیگولا امپراتور وقت روم با این كه می دانست دربار اشكانی ایران صحنه مرافعه اردوان سوم و تیردادسوم ــ دو پسر عمو ــ است و تا این مرافعه ادامه داشته باشد خطری از سوی ایران متوجه روم نخواهد بود حاضر نبود پول و انرژی روم را در جنگ با پتولمی از دست بدهد. از سوی دیگر به علت داشتن مخالفان داخلی مخصوصا پس از آنکه یك سناتور مخالف خود را در جلسه سنا شمشیر زده بود می ترسید از رم خارج شود.

كالیگولا در این شرایط راه دیگری را برای پیروزی بر پتولمی اختراع كرد و آن دعوت از او به رم و ترور وی در این شهر بود و این را كار كرد. پتولمی به دعوت كالیگولا برای یك دیدار دوستانه وارد رم شد و 15 اكتبر سال 40 میلادی در این شهر طبق نقشه قبلی كالیگولا ترور شد و از میان رفت.

با این جنایت، نگرانی كالیگولا از جانب موریتانیا بر طرف نشد، زیرا مردم موریتانیا كه پی به واقعیت قتل برده بودند یك ژنرال موریتانیائی به نام «ادمون» را كه شهرت به دشمنی با رومی ها داشت به جانشینی پتولمی برگزیدند و وارد جنگی با رومیان شدند كه مدتها ادامه داشت.

كالیگولا كه نام واقعی اش جرمانیكوس بود و به علت پوشیدن چكمه كوتاه به كالیگولا معروف شده بود پس از به اجرا در آوردن نقشه ترور پتولمی، یك مرد دیگر را كه از او بدگویی كرده بود زبان برید و بر مخالفان داخلی خود افزود به گونه ای كه سه ماه بعد اورا ترور كردند.

 

كالیگولا


1815م:تبعید ناپلئون بناپارت در جزیره سنت هلنا در اقیانوس اطلس که تا خشکی 2 هزار کیلومتر فاصله دارد از 15 اکتبر 1815 آغاز شد. وی زندانی انگلستان بود. ناپلئون پس از شکست در جنگ واترلو خودرا تسلیم کرده بود. مردی که روزگاری اروپا را درکنترل داشت شش سال در یک خانه چوبی غیر بهداشتی در سنت هلنای متعلق به دولت لندن بسر برد و پنجم ماه مه 1821 درگذشت. گویا دو پزشکی که از لندن برای درمان او به سنت هلن فرستاده شده بودند اقدامی برای رفع بیماری انجام نداده بودند و در این زمینه شایعاتی وجود دارد. ناپلئون در آخرین سال عمر خود خاطراتش را دیکته کرد که باقی مانده است. جسد ناپلئون که در یک گور بدون سنگ قبر (بدون داشتن نام) دفن بود در سال 1840 به اصرار دولت فرانسه و جلب موافقت لندن با یک ناو جنگی که بدنه آن را رنگ سیاه زده بودند به فرانسه حمل شد و مردم این کشوز در بندر «لهاور» و همچنین در پاریس از استخوانهای قهرمان ملی خود چنان استقبالی کردند که تا آن زمان، جهان به خود ندیده بود. ناپلئون بمانند همه فاتحان مرتکب اشتباه شد و اشتباه بزرگ او لشکرکشی به روسیه بود که بیشتر سربازان خودرا از دست داد و زوال او آغاز شد. همین اشتباه را عینا هیتلر مرتکب شد زیرا که «تاریخ» نخوانده بود. ناپلئون در اوج قدرت درصدد برآمد که با کمک ایران روسیه را در جنوب درگیر کند و انگلستان را از آسیای جنوبی (هندوستان) براند و برای این منظور چند افسر به ایران فرستاد تا ارتش ایران را نوسازی کنند، ولی پس از صلح با تزار روس در تیلسیت، قول و قرارهای خود با ایران را فراموش کرد و وطن مارا میان دو دشمن رها ساخت و قفقاز از دست رفت و .... این هم یکی از غفلت های ناپلئون بود.

 

Napoleon


1917م:15اكتبر سال 1917 كه جنگ جهانی اول ادامه داشت «ماتا هاری» رقاصه زیبای هلندی كه ضمن هنرنمایی در خاك فرانسه، برای آلمان جاسوسی می كرد به جوخه اعدام سپرده شد و در نزدیكی پاریس تیرباران گردید. وی كوشیده بود كه از افسران فرانسوی و انگلیسی مستقر در جبهه های فرانسه كه برای گذرانیدن مرخصی موقت به شهرهای خود باز می گشتند، و در آخرین ماهها از نظامیان آمریكایی كه وارد فرانسه شده بودند اطلاعات جمع آوری كند. ماتاهاری دختر یك بازرگان هلندی بود كه او را از همسر اندونزیایی خود (از مردم جاوه) داشت. ماتاهاری نخست می خواست معلم شود كه موفق نشد و برای تحصیل هنر به فرانسه آمد كه به دلیل مهارت در رقصیدن، به دانسینگهال ویژه افسران ارشد دعوت شد و به دلیل توجه افسران فرانسوی و انگلیسی به او به دام شبكه جاسوسی آلمان افتاد. پس از مدتی دستگاه ضد اطلاعات نظامی فرانسه با خواندن تلگراف آتاشه نظامی آلمان در اسپانیا كه به صورت «كد» مخابره شده بود و در آن از ماتاهاری نام برده بود وی را كشف و به دادگاه تسلیم كرد. دولت فرانسه كه در آن ایام در جبهه ها پیشرفت نداشت با هدف تغییر نظر مردم این كشور، ناكامی نظامی خود را به حساب جاسوسی های ماتاهاری گذاشت و او را تیرباران كرد كه سرگذشت او سوژه كتابهای متعدد و چند فیلم سینمایی شده است.

 

ماتا هاری

 

1927م:15 اكتبر سال 1927 نخستین چاه عراق دركركوك به نفت رسید و دشواری های این كشور ازجمله چند كودتا و جنگ داخلی نتیجه همین نفت بوده كه هنوز ادامه دارد. «دین آچسن» دولتمرد آمریكایی، دستیار روزولت در دوران جنگ دوم، وزیرامور خارجه حكومت ترومن و متوفا در 12 اكتبر 1971 (در 78 سالگی) كه از وی به عنوان معمار سیاست خارجی آمریكا پس از جنگ جهانی دوم نام می برند در خاطرات خود (ادبیات صوت و تصویر ــ نوارهای4، 5 و 13) متذكر شده است: اواخر تابستان 1941 (اواخر شهریور 1320 ـ ماهی كه ایران اشغال نظامی شد) قرارگذاشتیم كه پس از پایان جنگ جهانی دوم، نفت ایران كماكان در اختیار انگلستان، نفت سعودی در اختیار آمریكا و نفت عراق و نفت احتمالی كویت در كنترل هر دو دولت آمریكا و انگستان باشد كه در دهه بعد با ملی شدن نفت ایران به دست دكتر مصدق، این موازنه برهم خورد و آمریكا مجبور شد دست انگلستان را در نفت همه منطقه خاورمیانه بازتر بگذارد و ... كه كودتای عبدالكریم قاسم ــ ژنرال چپگرا ــ در عراق در سال 1958 كه به سلطنت (دست ساز انگلستان) در آن كشور پایان داد یك بار دیگر این موازنه را كه پس از ساقط شدن حكومت مصدق به نوعی تازه (ایجاد كنسرسیوم نفت ایران) برقرار شده بود برهم زد و ....

بسیاری ازاندیشمندان اقتصاد و جامعه شناسی «نفت» را عامل ثبات و سعادت كشورهای صادر كننده آن ندانسته و دلائل متعدد برای اثبات این فرضیه ارائه داده اند. از جمله، چون درآمد دولتهای صادركننده نفت عمدتا از این كالای تاحدی رایگان (اصطلاحا: درآمد باد آورده!) است به گرفتن مالیات از مردم توجه زیاد ندارند؛ بنابراین مانند كشورهای دیگر، خود را پاسخگوی مردم نمی دانند كه این بی اعتنایی، عملی مغایر دمكراسی واقعی است. همچنین، در این كشورها چون هزینه تسهیلات رفاهی عمدتا از درآمد نفت تامین می شود، مردم ضعف های دمكراتیك را درك نمی كنند. به علاوه، در این كشورها سوء استفاده از معاملات دولتی، اختلاس و فساد اداری بیشتر است و به همین جهت هم رقابت و مبارزه برای كسب مقامات دولتی كه اصطلاحا «جنگ بر سر كسب قدرت» خوانده می شود زیاد است و ....

 

دین آچسن


1945م: 15اکتبر 1945 «پیر لاوال» كه در زمان اشغال فرانسه، مدتی نخست وزیر این كشور معروف به «دولت ویشی» بود و با هیتلر از در سازش درآمده بود به جرم خیانت به فرانسه اعدام شد. وی در دفاع از خود این اتهام را رد كرده و گفته بود كه در آن زمان اگر این كار نمی كرد فرانسه نابود و بسیاری از فرانسویان كشته می شدند.

 

لاوال


1964م: 15اكتبر 1964 دفتر سیاسی حزب كمونیست شوروی نیكیتا خروشجف را از همه سمت هایش در دولت و حزب بركنار كرد و اعلام داشت كه این تصمیم به دلیل ضعف سلامتی جسمانی او صورت گرفته است. در پی بر کناری خروشچف، لئونید برژنف دبیر اول حزب و الكسی كاسیگین رئیس شورای وزیران شوروی شد و هر دو اعلام داشتند كه سیاست همزیستی مسالمت آمیز با غرب را ادامه خواهند داد.

دو روز بعد پراودا ارگان حزب كمونیست شوروی در مقاله ای خروشچف را به باد انتقاد گرفت و او را سبك مغز، ازخودراضی و مردی كه بدون بررسی كافی تصمیم می گرفت و كارهای زیان آور و گاهی بچگانه انجام می داد توصیف كرد.

از این مقاله چنین بر می آید كه برجستگان وقت شوروی از انتقاد خروشچف از سیاست استالین، كوتاه آمدن سریع او در برابر امریكا در جریان بحران موشكی كوبا در اكتبر 1962 و نیز رنجاندن چین راضی نبودند.

 

خروشچف

 

1990م:15 اكتبر سال 1990 كمیته توزیع جوایز نوبل اعلام داشت كه میخائل گورباچف را مستحق دریافت جایزه صلح نوبل تشخیص داده است

ـ گورباچفی كه با سیاست های خود باعت انحلال بلوك شرق، اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی و عقب نشینی سوسیالیسم ماركسیستی شده بود. از آن زمان صلحی كه نتیجه موازنه نیروها در جهان بود از میان رفته ، چند جنگ، و خونریزی های منعدد از جمله جنگهای یوگوسلاوی، افغانستان و عراق روی داده و عملیات اصطلاحا تروریستی و ... شدت یافته و نظم نوین جهانی هم كه وعده داده شده بود بر قرار نشده است. بلوك شرق خونبهای 27 میلیون تبعه شوروی بود كه در جنگ جهانی دوم كشته شده بودند.

«تنها نتیجه» مشهود فروپاشی شوروی و انحلال بلوك شرق تاكنون این بوده كه آمریكا به صورت تنها ابر قدرت جهان در آمده است و از این مقام هم بهره برداری می كند. این اقدام کمیته توزیع جوائز نوبل یک بار دیگر ثابت کرد که این کمیته «سیاسی کاری» و تحت نفوذ ارباب منافع و دولتهای قدرتمند است و انتخابهای آن خالی از آن ارزشی است که قرار بود داشته باشد.

بسیاری هستند كه گورباچف را «خائن» به شوروی و به سوسیالیسم و باعث مرگ امید طبقه ستمدیده و زحمتكش و ادامه سركوب ملل كوچك و ضعیف می پندارند و اعتمادشان به توزیع كنندگان جوایز نوبل بیش از پیش تضعیف شده است. برخی حتی در انتظار فرارسیدن روزی هستند كه گورباچف ـ پیش از مرگ ـ محاكمه شود و حقایق كشف گردد و همدستان او بر ملاء شوند، زیرا هنوز انگیزه كارهای او روشن نشده و مورخان، حتی آنان كه از شهرت بی طرفی برخوردار هستند به سكوت خود در این زمینه ادامه می دهند! كه تاثیر محكمه تاریخ از لحاظ تنبّه دیگران هزاران بار از محكمه قضایی بیشتر است.

عدم رضایت از كارهای گورباچف را در روسیه می توان از میزان آرایی كه چند سال بعد به او دادند استنباط كرد. وی كه خود را نامزد ریاست جمهوری روسیه كرده بود كمتر از 500 هزار رای به دست آورد و در جریان مبارزات انتخاباتی نیز سیلی و كتك خورد. در برابر، عده ای هم هستند ازجمله دولتمردان غرب و ثروتمندان كه از كارهای گورباچف تمجید می كنند.

پس از فروپاشی شوروی، وعده از رفاه و مزایای بیشتر و نیز صدور محصولات روسیه به آمریكا و ... داده شده بود، كه نتیجه نظر سنجی اوایل قرن 21 (پیش از دور دوم ریاست جمهوری پوتین) یك سازمان دولتی روسیه نشان داده بود كه اكثریت قاطع از وضعیت خود ناراضی بودند و گفته بودند كه در زمان حاكمیت كمونیستها، شمار كمی در رفاه می زیستند و اینك هم شمار افراد مرفه و صاحب جاه و جلال بیش از آن دوره نیست و دروغ ، چاپلوسی و تقلب به همان اندازه رواج دارد و در بازارهای آمریكا كالای ساخت ویتنام پیدا می شود و از جنس روسی جز 770 هزار مهاجر آواره اثری نیست. در زمان کمونیستها دست كم پیشرفتهای فضایی و لقب «ابر قدرت» مایه شادمانی مان بود كه آن را هم از ما گرفتند ....

 

گورباچف

 

2003م:شبكه های سی بی اس و « ان بی سی » آمریكا 13 اكتبر 2003 ضمن اخبار خود فاش كردند كه سرهنگ دوم «كاراسیلو» فرمانده گردان دوم هنگ 503 مستقل پیاده آمریكا در كركوك عراق متونی را تهیه و به سربازان واحد خود داده بود تا برای روزنامه های مختلف آمریكا بفرستند و در این نامه ها كه در 12 روزنامه انتشار یافته نوشته شده بود كه در عراق مردم از آنان استقبال می كنند، هرجا كه آنان را ببینند برایشان دست تكان می دهند، باهم دست می دهند و اوضاع رو به آرامش می رود و ....

طبق یک گزارش که در سال 2008 انتشار یافت، برای ادامه چنین تبلیغاتی 300 میلیون دلار هزینه شده و این پول عمدتا از طریق مقاطعه کاران برای تبلیغ مصرف شده است.

 

1552: ایوان چهارم معروف به «مخوف = گروزنی» نخستین تزار روسیه منطقه كازان را كه در دست تاتارها بود تصرف و ضمیمه قلمرو خود كرد.

1844: «فردریك نیچه» فیلسوف و نویسنده آلمانی و مولف «چنین گفت زرتشت» به دنیا آمد. برخی اورا ضد یهود و نیز معتقد به برتری نژاد آرین می دانند. نیچه در بیست و پنجم اوت سال 1900 در 56 سالگی درگذشت. این فیلسوف آلمانی و نویسنده كتابهای «تولد تراژدی»، «چنین گفت زرتشت» و «آن سوی خوب و بد» تمدن بورژوازی غرب را رد كرد و آن را منحط خواند. وی كه یك مورالیست بود فرضیه انسانهای توانا (سوپرمن) را مطرح ساخت كه بعدا مورد توجه نازیهای آلمان قرار گرفت و به آن استناد می كردند.

1946: هرمان گورینگ از مقامات برجسته دولت حزب نازی آلمان و نزدیكان هیتلر كه در دادگاه فاتحان جنگ جهانی دوم به اعدام محكوم شده بود، چند ساعت پیش از اعدام شدن، در زندان با خوردن سم خودكشی كرد.

1965: میلیونها آمریكایی در این روز در شهرهای این كشور برضد ادامه جنگ ویتنام دست به راهپیمایی و اعتراض زدند. تظاهرکنندگان جنگ ویتنام را «غیر ضروری و مغایر قانون اساسی آمریکا» می خواندند. در جنگ ویتنام که در سال 1975 پایان یافت، آمریکا مطلقا پیروزی نداشت. آمریکا در این جنگ بیش از 58 هزار کشته داد. عکس زیر، گوشه ای از تظاهرات 15 اکتبر سال 1969 آمریکا را نشان می دهد:

2007: نتیجه یک سنجش افکار در آمریکا نشان داد که محبوبیت جورج دبلیو بوش به 35 درصد کاهش یافته بود. علت، ادامه جنگ عراق، وضعیت نامعین افغانستان و رو به خرابی گذاردن اقتصاد گزارش شده بود.

منبع:iranianshistoryonthisday.com


ویدیو مرتبط :
رضا عطاران و تقویم تاریخ :))

خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :

تقویم تاریخ -3 مهر



275م:سنای روم پس از شش ماه مخالفت ژنرالهای ارتش با هر پیشنهاد برای انتخاب امپراتور تازه، بالاخره25 سپتامبر سال 275 میلادی «ماركوس كلودیوس تاسیتوس» 76 ساله را به این سمت برگزید و ژنرالها هم بر این انتخاب صحه گذاردند. تاسیتوس قبلا به دلیل كهولت از سمت های دولتی كنار گذارده شده بود. وی تنها هفت ماه حكومت كرد و در جریان لشكر كشی به شرق، با هدف گوشمالی دادن آلانی ها كه از شمال قفقاز (منطقه «اوستیا») به قلمرو روم در شمال دریای سیاه تعرض می كردند در كاپادوكیه (در كتیبه های ایران باستان: كاپاتوكا) ترور شد. تاریخ از وی به عنوان مردی كه برای كمك به نویسندگان بودجه ویژه مقرر داشت و بر تعداد كتابخانه های عمومی روم افزود یاد كرده است. لازم به یادآوری است كه آلانها (الانی ها) ایرانیانی بودند كه در قفقاز شمالی و آزوف و شمال گرجستان زندگی می كرده اند، به پارسی سخن می گفتند و فرهنگ و تمدن ایرانی داشتند كه این فرهنگشان و برخی از واژه های پارسی در میان آنان تا به امروز باقی مانده است. قفقاز جنوبی كه تا سال 1828 گوشه ای از ایران بود «اران» خوانده می شد كه بعدا دولت شوروی آن را جمهوری آذربایجان نام نهاد.

 

552م:25 سپتامبر سال 552 میلادی میان هیات اعزامی ایران از تیسفون به قسطنطنیه و دولت روم بر سر ترك مخاصمه نیروهای دو كشور در ساحل دریای سپاه (منطقه ساحلی گرجستان امروز، منطقه آبخیز = آبخازیه) كه ایران در آن نبرد پیروز شده بود توافق حاصل شد. دولت روم شرقی پیشنهاد متاركه جنگ را داده بود.

طبق قراردادی كه در همین روز امضاء شد و متن آن موجود است قرار شد كه دولت روم كه آغازگر این جنگ بود بابت غرامت، سه هزار و چهارصد كیلوگرم طلا به ایران بدهد.

به نوشته مورخان، دولت ایران (دوران سلطنت انوشیروان دادگر) تنها نخستین قسط آن را كه 850 كیلوگرم بود دریافت كرد و رومی ها سپس چند بار تعلل و درخواست مهلت كردند كه خسرو انوشیروان در سال 579 فوت شد و موضوع عملا منتفی گردید.


1941م:متفقین كه ایران را در اشغال نظامی داشتند 25 سپتامبر 1941 (مهرماه 1320) دكترعیسی صدیق استاد دانشگاه (معروف به پدر آموزش و پرورش نوین ایران) را به دلیل تمایل زیاد به وطندوستی (ناسیونالیسم ایرانی) از ریاست سازمان انتشارات و تبلیغات كشور (وزارت ارشاد فعلی) بركنار كردند. وی درست یك سال پیش از آن به این سمت منصوب شده بود. متفقین دكتر صدیق را به دلیل پارسی كردن هر چه بیشتر واژه های متداول از زبانهای دیگر، توجه به آموزش عمومی تاریخ و فرهنگ ایران و نیز اصرار به گسترش مدارس از ابتدایی تا عالی؛ بیش از حد میهندوست تشخیص داده بودند و ادامه روش او را به حال خود (در طول جنگ) خطرناك خوانده بودند. وی بعدا (پس از جنگ جهانی دوم) چند بار وزیر فرهنگ و آموزش و پرورش و بعدا سناتور شده بود. متفقین همزمان با بركناری دكتر صدیق، تقریبا همه فارغ التحصیلان ایرانی مدارس عالی آلمان را بركنار، بازداشت و یا تبعید كردند.

25 سپتامبر سال 2008 گزارش رسید كه پلیس افغانستان دانشجویان دانشگاه بلخ را كه مانع از پایین كشیدن تابلوی فارسی این دانشگاه از سر در آن شده بودند مورد ضرب و شتم قرارداده است. این تابلو از زمان تاسیس دانشگاه در سال 1985 در آنجا بود كه دولت طالبان بعدا یك تابلوی پشتو نیز در آنجا قرارداد و پس از سركوب طالبان با كمك آمریكا، دانشگاه بلخ دارای یك تابلو انگلیسی هم شد ولی اخیرا (معلوم نیست به چه دلیل) تصمیم گرفته شد كه تابلو زبان فارسی آن را بردارند كه اعتراض شروع شد. چنین كاری اخیرا در یك مورد دیگر مشاهده شده بود. رئیس جمهور افغانستان یك پشتون است ولی ادامه چنین ضدیت هایی ممكن است خشم تاجیكهای دو طرف آمودریا و پارسی زبانان را باعث شود. همین جنگ داخلی جاری افغانستان را كافیست.

 

دکتر صدیق در سال 1320


1320ش:یک ماه پس از تعرض نیروهای انگلستان و شوروی به ایران به بهانه خطر دوستی ایران و آلمان برای متفقین، به خواست دولتهایی كه ایران را اشغال نظامی كرده بودند و تحت فشار آنها که هدفشان تضعیف حس میهندوستی در جوانان ایران و آمادگی دفاع از وطن بود، از سال تحصیلی 1320 - 1321 برنامه آموزش نظامی در دبیرستانها و دانشكده های کشور لغو شد. تا آن زمان، با این كه ایران به صورت جداگانه دبستان و دبیرستان نظام داشت، مقدمات آموزش فنون نظامی و آشنایی با روش های دفاعی، یکی از دروس اجباری دوره های متوسطه و عالی کشور بود. تاریخ نشان داده است كه از دوران اقتدار امپراتوری روم تا کنون، دولتهای برتری جو کوشیده اند که احساسات ناسیونالیستی ایرانیان خفته بماند و ایران از بنیه نظامی چشمگیر برخوردار نباشد که این دو عامل رابطه مستقیم با یکدیگر دارند؛ اگر احساسات ملی زنده شود تقویت نظامی متعاقب آن خواهد بود و بالعکس.


1324ش:دكتر فریدون كشاورز نماینده پارلمانی حزب توده در جلسه مورخ سوم مهرماه 1324 مجلس شورا در نطقی گفت كه ماموران فرمانداری نظامی تهران در جریان حمله به باشگاه این حزب و مقر آن واقع در خیابان فردوسی جنوبی اورا با این که خود را معرفی کرده بود كتك زدند . وی در این نطق وجود فرمانداری نظامی را در هر كشور نشانه حكومت دیكتاتوری در آن كشور خواند و خواست كه در ایران دیكتاتور زدایی شود. وی گفت که هیچ دلیلی برای ادامه حکومت نظامی وجود ندارد.

در جریان حمله ماموران حکومت نظامی تهران به دفاتر و باشگاه حزب توده و خانه صلح ، تنی چند از مقامات این حزب مضروب شده بودند.

 

دکتر فریدون کشاورز

 

1346ش:طرح نظام تازه آموزش و پرورش ایران كه در طول ماهها تنظیم شده بود سوم مهرماه 1346 هجری خورشیدی به صورت یك كتاب قطور جهت بررسی و اظهار نظر اصحاب نظر انتشار یافت كه به موجب آن دوره ابتدایی به پنج سال و دوره متوسطه به چهار سال كاهش می یافت و در عوض یك دوره سه ساله راهنمایی تحصیلی با هدف شكوفا ساختن استعداد نوجوانان و هدایت آنان بر پایه ذوق و استعدادی كه از خود نشان دهند به دوره متوسطه مربوط به وجود می آمد. این کتاب حاوی جزئیات برنامه های نظام تازه و شرح انگیزه و هدفهای آن بود كه برای دست اندرکاران آموزش و پرورش، روزنامه نگاران، استادان و کارشناسان مربوط ارسال شده بود.

در پی انتشار این طرح، برخی به جای اظهار نظر درباره متن آن، زبان به انتقاد سیاسی گشودند كه این طرح زاییده افكار دو كمونیست سابق (دكتر هادی هدایتی و دكتر منوچهر تسلیمی وزیر آموزش و پرورش و معاون او) است!.

طرح به همان صورت توسط وزیر بعدی آموزش و پرورش به اجرا درآمد.

طبق این طرح، تعلیمات عمومی عبارت است از ابتدائی به علاوه راهنمایی (8 سال اول). در مرداد ماه 1384 وزارت اموزش و پرورش جمهوری اسلامی اطلاعیه ای به روزنامه های تهران داده بود كه دوره راهنمایی را بر تعلیمات عمومی اضافه می كند. حال آن كه این كار 38 سال پیش از آن صورت گرفته بود!. از همان آغاز کار، مشکل در اجرای طرح بود،زیرا بدون این كه معلمان مربوط، برای تحقق هدفهای آن آموزش ضمن خدمت دیده باشند با همان روش سابق به کلاس های نظام تازه فرستاده شده بودند. کوتاهی دیگر در اجرای این نظام این بود که کار تدریس در دوره راهنمایی تحصیلی را که حساسترین بخش این نظام بود به فوق دیپلمه ها سپردند. حال آن که دوره راهنمایی تحصیلی جای دوره اول دبیرستان را گرفته بود که مدرسین آن دوره ،لیسانسیه ها بودند.

طرح مورد بحث، دوره راهنمایی تحصیلی را جزیی از تعلیمات عمومی به حساب آورد كه بر اساس قانون تعلیمات اجباری باید مطلقا رایگان باشد و بر همین پایه، دولت وقت از 1353 به خرید و انحلال مدارس ابتدایی و راهنمایی غیر دولتی اقدام كرد كه قانون اساسی جمهوری اسلامی همه تحصیلات عمومی و متوسطه را رایگان كرده است و بر اساس این قانون، ایران اكیدا نمی تواند مدرسه پولی در این سطوح تحصیلی داشته باشد، ولی می بینیم که از دهه 1370 در ایران ایجاد مدرسه پولی تحت عنوان «غیر انتفاعی !» از سر گرفته شده است و ....

 

دکتر هادی هدایتی وزیر وقت

 

1321 ش: آغاز بررسی لایحه دولت در مجلس كه اجازه نشر 200 میلیون تومان اسكناس تازه را خواسته بود. همین اسكناس ها باعث آنچنان تورمی در ایران شد كه آثار نامطلوب آن تا سالها پس از پایان جنگ جهانی دوم ادامه داشت.

 

1325 ش: عشایر فارس با سوء استفاده از اوضاع نابسامان كشور، با هدف باج خواهی از دولت، شهر كازرون را مسلحانه متصرف شدند كه رویدادی ناگوار در تاریخ وطن، و عملی خلاف منش ایرانی بود.

 

1881م:«لو هسونLu Xun» نویسنده برگ چین در قرن بیستم 25 سپتامبر 1881 به دنیا آمد، 55 سال عمر كرد و در سال 1936 درگذشت. كتاب های او به پیروزی انقلاب چین كمك بسیار كرده است. او كوشید كه در كتابها و مقالاتش مردم چین را كه در پی تعرض مغول و اشغال چین در قرون وسطا و متعاقب آن مداخله گری قدرت های جهانی در قرون جدید و معاصر، به صورت انسانهایی شكیبا، قانع و آرامش طلب (توسری خور) درآمده بودند تكان دهد، به حركت در آورد و فرهنگ سكوت و تحمل را (كه یك عادت ثانوی شده بود) از آنان بزداید. لو هسون «خود فریبی»، انفعال و برخی خصلت های بد از جمله سخن چینی، دو رویی، چاپلوسی، رشوه و ترس را نتیجه تاثیر حكومت مغولها بر چین می دانست. درحقیقت، فكر انقلاب فرهنگی چین از «لو» است. «لو» در طول 13 سال 21 كتاب نوشت از جمله: خاطرات یك دیوانه، ارزش جنگ افزار، فردا، كونگ یی جی، توفان در فنجان چای، واقعیت های زندگی آن كیو، تاریخچه ادبیات چین، روشنایی سفید، خرگوش و گربه، برضد تجاوز و .... پس از فوت، مقالات لو هسون نیز از روزنامه ها جمع آوری و در یك مجموعه شش جلدی منتشر شده است. وی در نوشته هایش، قدرت های جهانی را پس از مغولها از عوامل بدبختی چین در قرن نوزدهم یشمار آورده است.

 

لو


1897م:امروز زادروز ویلیام فاكنر نویسنده معروف و برنده جایزه نوبل ادبیات است كه 25 سپتامبر سال 1897 به دنیا آمد و 65 سال زندگی كرد. وی در نگارش، تكنیک (روش) خاصی به كار می برد كه بی شباهت به داستانسرایی قدیم ایران نیست. او در نوشته هایش می كوشید كه اهمیت ارزشها ـ به ویژه ارزش خانواده، ارزشهای فرهنگی و ... را تبلیغ كند و می گفت كه تمدن صنعتی ارزشهای تمدن كشاورزی را كه مردم معنویت بیشتری داشتند، از میان برده است. فاكنر كه در كشورهای متعدد از جمله فرانسه، ایتالیا، اسپانیا و انگلستان زندگی كرده بود، همیشه فكر می كرد كه خوب نمی نویسد و همین طرز فكر، او را از غرور پیروزی دور ساخت و به بهترنویسی هرچه بیشتر وادار كرد. فاكنر بر ضد هر گونه تبعیضی بود و حتی می گفت: روزنامه نگاران هم تبعیض می كنند و تبعیض آنها این است كه تنها بعضی ها را بزرگ می كنند و به شهرت و قدرت می رسانند، حال آن كه باید افكار و كارها را منعكس كنند. كتابهای معروف فاكنر عبارتند از: روشنایی در ماه اوت، یك گل سرخ برای امیلی، میراث زشت نژادی و ....

 

فاکنر


1970م:25 سپتامبر 1970 نویسنده آلمانی " اریک ماریا رمارک " در 72 سالگی در گذشت. وی در نیمه دوم عمر به آمریکا مهاجرت کرده بود ، اما کتابهایش را همچنان به زبان آلمانی می نوشت و همزمان ، یک مترجم به زبان انگلیسی بر می گردانید و کتاب باهم در یک زمان به دو زبان انتشار می یافت.

معروفترین کتابهای او عبارتند از : جبهه غرب آرام است، زمانی برای زیستن و زمانی برای مردن ، طاق نصرت ، جاده فرعی ، شب در لیسبون و....

کتابهای اریک عمدتا نتیجه تجربه های زندگانی خود اوست . در همه آثار او نکوهش شدید مادیگری به چشم می خورد.

 

اریک ماریا رمارک

 

1960م:بانو " امیلی پست" مولف " اتیکت" در این روز (25 سپتامبر) در سال 1960 درگذشت. وی که کارشناس رفتار اجتماعی بود پس از تالیف نخستین اتیکت که در باب آداب معاشرت بود ، 9 جلد دیگر در همین زمینه و برای مثال "اتیکت در مراسم عروسی" نوشت که تا 1960 هرکدام 90 بار تجدید چاپ شدند و الگو قرار گرفته اند. امیلی در داستان نگاری و نگارش کتابهای غیر داستانی نیز مهارت و تجربه داشت.

پس از فوت امیلی، عروس او، الیزابت، موسسه ای با عنوان "اتیکت" به وجود آورده و به تکمیل و انتشار آثار مادر شوهر ادامه می دهد. امیلی 27 اکتبر 1873 در شهر بالتیمور (ایالت مریلند آمریکا) به دنیا آمده بود.

 

امیلی


2003م:« كنت اندریست » تاریخدانی كه گفته شده سرگذشت بومیان آمریكا ( سرخپوستان ) را تحت عنوان « مرگ طولانی » دقیق و بی طرفانه نوشته بود 19 سپتامبر 2004 در 90 سالگی در كالیفرنیا درگذشت. او كه در 1937 از دانشگاه مینه سوتا در رشته روزنامه نگاری فارغ التحصیل شده بود پس از چند سال تجربه در این كار، به تكمیل تحصیلات خود در رشته تاریخ پرداخت و بقیه عمر را صرف تالیف تاریخ ، نوشتن مقالات و مطالب تاریخی كرد. از او كتابهای معتدد تاریخ باقی مانده است ولی شهرت جهانی «اندرست» مربوط به تاریخ سرخپوستان و تلاش آنان برای حفظ بقاء خود در برابر مهاجرت مسلحانه اروپاییان به سرزمین هایشان است . نخستین چاپ این كتاب كه هنوز تجدید می شود در 1964 انتشار یافته بود.

 

1912م:دانشگاه كلمبیا در نیویورك 25 سپتامبر 1912 به ضمیمه دانشكده روزنامه نگاری خود دوره فوق لیسانس این حرفه را دایر كرد كه نخستین دوره فوق لیسانس روزنامه نگاری در جهان است. تا آن زمان، استادان مربوط و اصحاب نظر، ژورنالیسم را یك رشته آكادمیك مستقل نمی دانستند بلكه همانند پزشكی معتقد به تجربی بودن آن بودند و می گفتند همان طور كه با رفتن به دانشگاه، یك فرد نمی تواند شاعر و نقاش شود، با شركت در كلاس روزنامه نگاری هم كسی روزنامه نگار نمی شود مگر استعداد، ذوق و معلومات اولیه را داشته باشد. بنابراین با تاسیس دوره فوق لیسانس و دكترای روزنامه نگاری موافق نبودند. جوزف پولیتزر ناشر چند روزنامه در نیویورك عقیده دیگری داشت. او كه روزنامه نگاری را حرفه ای بزرگ، شریف و روشنگر و مدافع مردم و وطن تعریف كرده است خواسته بود كه این رشته، فوق لیسانس و دكترا هم بدهد. با همین فكر، وی در 1902 مبلغی از پول خود را به دانشگاه كلمبیا داد تا چنین دوره هایی دایر كند كه دانشگاه پول او را رد كرد. پولیتزر كه چنین دید در وصیتنامه اش دو میلیون دلار به این دانشگاه اختصاص داد و بقیه اش را به دادن جوائز روزنامه نگاری و ادبی. دانشگاه كلمبیا پس از فوت پولیتزر راهی نداشت جز قبول پول و دایر كردن دوره های مورد نظر پولیتزر و گرنه دولت پول را برداشت می كرد و به این ترتیب دوره فوق لیسانس روزنامه نگاری از 25 سپتامبر 1912 در كلمبیا دایر شد.

 

1983م:بیست و پنجم سپتامبر (به وقت شرق روسیه 26 سپتامبر) سال 1983 دستگاه هشدار دهنده ارتش شوروی (ارلی وارنینگ) زنگ خطر حمله اتمی به شوروی را به صدا در آورد و علامت داد كه رادار بزرگ مستقر در سیبری حركت موشكهای آمریكا به سوی خاك شوروی را ثبت كرده است. طبق دستور العملی كه در اختیار ارتش بود، قرار بود كه به محض به صدا در آمدن چنین زنگ خطری، موشكهای اتمی شوروی كه بر روی سكوها قرار داشتند و به سوی آمریكا و پایگاههای نظامی آن در گوشه و كنار جهان از انگلستان تا آلمان و ایتالیا و كره جنوبی و ژاپن نشانه گیری شده بودند پرتاب شوند و متعاقب آن بمب افكنهای دور پرواز حامل بمب اتمی به سوی هدفهایشان به حركت درآیند و زیردریایی های شوروی كشتی های آمریكا و پایگاههای آنها را موشك باران كنند. همه چیز برای شروع حمله متقابل آماده بود و تنها نیاز به تماس سرهنگ «ستانیسلاو پتروفStanislav Petrov» با كاخ كرملین داشت و مقرر بود كه در صورت تاخیر دریافت پاسخ، بیش از 3 دقیقه، به مسئولیت خود دستور حمله متقابل را بدهد كه سرهنگ پتروف در آخرین لحظه پیش از تماس با كرملین، نسبت به دقت زنگ خطر و آغاز حمله در آن شرایط كه روابط دو ابر قدرت چندان وخیم نبود تردید كرد و دستور كسب اطلاع مجدد و تایید حركت موشكهای آمریكا را داد كه خبر رسید، دستگاه «ارلی وارنینگ» دچار اختلال شده بود و پس از نخستین زنگ، موشك در حال حركت دیده نشده است. در نتیجه، همه چیز به حالت عادی باز گشت.

این موضوع تا سال 1998 به مدت 15 سال محرمانه نگهداشته شده بود. در این سال پس از افشاء قضیه، تازه جهانیان متوجه شدند كه اگر سرهنگ پتروف در آن شب تردید نكرده بود كره زمین با همه موجوداتش منهدم شده بود زیرا كه در همان ساعت اول نزدیك به شش هزار سلاح اتمی بكار می رفت كه 500 تای آن برای انهدام كره زمین كافی است. سرهنگ پتروف كه اینك دوران بازنشستگی را می گذراند در چند مصاحبه، چگونگی قضیه را بیان كرده و گفته است كه در آن دقایق چه بر او گذشت زیرا كه تنها چند دقیقه وقت تصمیمگیری داشت.

 

سرهنگ پتروف


1630م:25 سپتامبر سال1630 اعلام شد كه طاعون در شمال ایتالیا همه گیر شده است و متعاقب آن پولدارها شهرها را ترك گفتند و به روستاها فرار كردند. این طاعون باعث مرگ یك میلیون ایتالیایی شد. از سال 1300 میلادی هر چند سال یكبار طاعون سراسر اروپا را در بر می گرفت و یك دهم مردم جان می سپردند. فقرا بیش از داراها از طاعون كه در آن زمان راه درمان نداشت آسیب می دیدند. سربازان آلمانی ارتش اتریش كه به لمباردیا حمله برده بودند متهم به واردكردن این طاعون به ایتالیا شدند، زیرا نخستین قربانی آن یك سرباز آلمانی در شهر میلان بود، ولی آلمانیها به نوبه خود سربازان فرانسوی را كه همزمان پیه مونته ایتالیا را مورد حمله قرار داده بودند مسئول انتقال طاعون به شمال ایتالیا معرفی می كردند، زیرا قبل از ایتالیا، جنوب فرانسه آلوده طاعون شده بود.


1789م:اصلاحیه معروف قانون اساسی آمریكا موسوم به "بیل آو رایتز Bill of Righrs " كه حقوق مردم این كشور را تضمین كرده است 25 سپتامبر سال 1789 به تصویب رسید. در این اصلاحیه، موارد متعدد حقوق پایه از جمله آزادی بیان، ابراز نظر و عقیده، آزادی قلم و مطبوعات (Press) و آزادی تشكیل اجتماعات تضمین شده است.

براساس همین قانون، انتشار روزنامه و هرگونه نشریه چاپی در آمریكا نیاز به دریافت پروانه از دولت ندارد. البته هنوز تلاش آزاد طلبان برای تعمیم دادن این قانون به رادیو - تلویزیونها كه آنها هم که به نوعی وسیله انتشار بیان و عقیده هستند به جایی نرسیده است و پروانه این رسانه ها را یك كمیسیون فدرال (دولت مركزی) به نام FCC برای مدت یك سال صادر می كند و این پروانه، اگر ایستگاه ضوابط را ضمن كار یك ساله خود رعایت كرده باشد قابل تجدید شدن است.

بازرسی بدنی و منزل، مصادره و توقیف اموال و بازداشت فرد (اتباع و ساکنان قانونی آمریكا) نیز بدون حكم قاضی و حضور متهم در محكمه (با وكیل رسمی، در صورتی كه فرد تقاضا كند) و تفهیم حقوق ممنوع است.

 

1959م:25 سپتامبر سال 1959 " اس. دبلیو. آر. دی . باندرانایکه " نخست وزیر وقت کشور سریلانکا به دست یک راهب بودایی کشته شد. وی که فارغ التحصیل دانشگاه آکسفورد انگلستان بود در باز گشت به وطن - به قول خودش با جراتی که کارهای دکتر مصدق در ایران به او داده بود - در سال 1952 (1331 خورشیدی ) حزب" آزادی ملیون سریلانکا " را تاسیس کرد . تنها اصحاب حرفه ،کارگران ، کشاورزان و معلمان می توانستند وارد این حزب شوند. درهای حزب به روی فئودالهای ، بازیگران سیاسی (سیا سی کاران حرفه ای ) ،بازرگانان عمده و ثروتمندان بسته بود. وی سپس با چهار حزب سوسیالیست و سوسیال دمکرات کشورخود ائتلاف کرد و با شعار سریلانکا متعلق به سریلانکایی ها است و زبان رسمی کشور باید زبان بومی باشد و ... در سال 1956 انتخابات را برد و نخست وزیر شد.

باندرانایکه به همه وعده های انتخاباتی اش وفا کرد و زبان انگلیسی را که یادگار استعمار انگلستان بود از رسمیت انداخت و یک سیاست مستقل ملی در پیش گرفت و با کشورهای کمونیست رابطه برقرار ساخت و ....

پس از ترور باندرانایکه ، احساسات مردم تحریک شد و خواهان آن شدند که همسر او " سیریما " که تجربه کافی هم در کار سیاست و دولت نداشت برجایش بنشیند و " سیریما " تا لحظه مرگ در سال 2000 سه دور متناوت نخست وزیر سریلانکا بود. در این میان حزب آزادی ملیون و احزاب موتلفه سریلانکا در سال 1994 "چاندریکا "دختر باندرانایکه را هم رئیس جمهوری کردند و از این سال تا سال 2000 ، دختر رئیس جمهوری و مادر نخست وزیر او بود.

 

سیریما

 

2004م:رویداد بازگرداندن «یوسف اسلام» از نیمه راه واشنگتن به لندن، به دستور وزارت امنیت ملی آمریكا در 21 سپتامبر 2004 ، اقدامی بی سابقه تلقی شده بود كه قبلا مشابه آن به آن صورت مشاهده نشده بود.

یوسف اسلام كه سه دهه پیش نام خود را از «استیفن جیورجیو» به یوسف تغییر داد و مسلمان شد و از خوانندگی دست كشید در بازگشت به لندن گفت كه تعجب می كند چرا اورا به آمریكا راه ندادند، حال آن كه در ماه مه (چهار ماه پیش از آن) در واشنگتن بود و با برخی مقامات كاخ سفید نیز درباره فعالیتهای نوعدوستانه مذاكره كرده بود. گفته شده بود كه وی از جمله كسانی بوده كه عملیات تروریستی را كه منجر به آسیب افراد بیگناه می شود نكوهش كرده و ارتباطی با این عملیات نداشته است. یوسف (در آن زمان 56 ساله) متولد انگلستان و یك انگلیسی است و در زمان خوانندگی به «كت استیو» شهرت داشت.

یوسف كه هنگام ورود به لندن در حلقه محاصره خبرنگاران قرار گرفته بود اظهار داشت: با دختر21 ساله اش «میمنه» با یک هواپیمای شركت هواپیمایی آمریكایی یونایتد عازم واشنگتن بود. كاركنان این شركت در فرودگاه لندن، قبلا نام اورا در فهرست «پرواز ممنوع» وزارت امنیت ملی آمریكا ندیده بودند و مشكلی در سوار شدن به هواپیما نداشت. اما، پس از ورود به آسمان آمریكا و نزدیك به دو ساعت مانده تا رسیدن به فرودگاه «دالس» شهر واشنگتن به خلبان هواپیما خبر دادند كه نام من در فهرست پرواز ممنوع (واچ لیست) است و حق ورود به آن كشور را ندارم. خلبان مجبور شد كه مسیر هواپیما را با اتلاف وقت صدها مسافر و تحمل هزینه به سوی فرودگاه «بانگور» واقع در ایالت «مین» تغییر دهد و در اینجا فرود آید و مرا به ماموران پلیس و امنیت تحویل دهد كه با اولین پرواز به لندن باز گردانده شدم، لكن به دخترم اجازه دادند كه وارد آمریكا شود. من هنوز غرق در تعجب هستم كه چرا نباید وارد آمریكا می شدم و چرا به این صورت پرهیاهو، دلهره آور و بی سابقه مرا فرود آوردند و باز گرداندند. بازگرداندن یك توریست خارجی از فرودگاه مقصد امری عادی است، ولی از میان راه و از آسمان كاری است كه سابقه نداشته است و من پی گیر آن خواهم بود.

یكی از برادران یوسف كه ساكن آمریكاست گفته است كه یوسف عاشق صلح و دوستی و برادری انسانهاست و می خواهد كه به عنوان سفیر صلح معروف باشد.ظاهرا وزیر امورخارجه انگلستان در ملاقات معمولی در حاشیه مجمع عمومی سازمان ملل با وزیر امورخارجه امریكا، در این زمینه از او توضیح خواسته بود.

مقامات وزارت امنیت ملی آمریكا اشاره كرده بودند كه نام یوسف در فهرست ممنوع الورودهای به آمریكا بود و شاید اشتباه تایپی و جا به جایی حروف سبب شده بود كه هنگام سوار كردن وی به هواپیما در فرودگاه لندن متوجه قضیه نشوند و ماموران این وزارت كه فهرست مسافران عازم آمریكا را دریافت می كنند متوجه شدند كه یك ممنوع الورود در میان مسافران هواپیمای "یونایتد" است، و این لیست عمدتا مربوط به كسانی است كه ارتباط و مناسبتهایی با تروریستها دارند. دولت اسرائیل هم قبلا یوسف را متهم به دادن كمك مالی به «حماس» كرده و یك بار مانع از ورود وی به آن كشور شده بود و از فرودگاه بازگردانده بود.

با این كه یوسف به دلیل گرویدن به اسلام با خواندن آواز وداع كرده، در سال 2003 دو نوار آواز در مخالفت با جنگ عراق پر كرده بود كه احتمالا محتوای این نوارها عدم رضایت مقامات آمریكایی را فراهم ساخته است.

اخراج یوسف اسلام با این روش بی سابقه و پر هیاهو در دویست و پانزدهمین سالگرد تصویب اولین اصلاحیه های ده گانه قانون اساسی آمریكا صورت گرفت كه به موجب آن كه به «بیل آو رایتز» معروف است و در سپتامبر سال 1789 تصویب شده اند آزادی بیان، قلم، مطبوعات، اجتماعات، مذهب و اعتراض تضمین گردیده است. قانون اساسی آمریكا آزادی حمل اسلحه را هم تضمین كرده است.

در بسیاری از مقالاتی كه در سه روز اول پس از این رویداد در این زمینه انتشار یافته آمده بود: چرا از هواپیمای با صدها مسافر در میان راه خواسته شد كه تغییر جهت دهد و یوسف را كه شهرت بین المللی دارد در نزدیكترین فرودگاه به مرز آمریکا پیاده كند تا باز گردانده شود؟. چه فرقی می كرد اگر یوسف از فرودگاه شهر واشنگتن باز گردانده می شد و این همه سر و صدا و اعتراض بپا نمی كرد، چه سیاستی در كار بود؟. معمولا در همه كشورها روال كار بر این است كه امر اخراج (دیپورت) افراد با حكم قاضی دادگاه باشد نه مامور پلیس. یك فرد باید امكان دفاع از خود و پاك كردن سابقه اش را داشته باشد. یوسف كه با زور و اجبار به هواپیما سوار نشده بود، چرا چنین عملی در 21 سپتامبر 2004 كه انتظار آن از آمریكا به عنوان كشوری قانونمند نمی رفت سر زد؟. دارندگان گذرنامه انگلستان نیاز به ویزا برای ورود و دیدار كوتاه از آمریكا را ندارند. بنابراین، وی این حق را داشت كه اتهامش در یك دادگاه آمریكا ثابت شود و حرفهایش را در آنجا بزند. گزارش وزارت امنیت اتهامی یكطرفه و یك سوء ظن است كه دولت آمریكا دست كم از آغاز قرن 20 با چنین وضعیتی در كشورهای دیگر مبارزه كرده است و شوروی سابق را كه چنین می كرد كشور پشت پرده آهنین می نامید. كشور آمریكا یك مهاجر نشین است كه جز یك میلیون سرخپوست بقیه 290 میلیون جمعیت آن از خارج و عمدتا در یك قرن اخیر به آنجا مهاجرت كرده اند و در نتیجه باید در آنجا رعایت احوال خارجیان و مسافران بیش از كشورهای دیگر بعمل آید و ....

 

یوسف اسلام

 

768: پپین سوم Pepin III شاه فرانكها (قومی در جنوب آلمان و شمال فرانسه كه بعدا كشور "گل" به نام آنان فرانسه خوانده شده است) درگذشت و پسرش شارلمانی (شارل بزرگ) یكی از دو جانشین او شد. این رسم فرانكها بود كه پس از پدر كشور او میان پسرانش قسمت شود و بعدا پس از مرگ برادر، شارلمانی شاه فرانسه و سپس بسیاری از سرزمین های اروپایی شد. جهان آن زمان دو مرد مقتدر داشت، در شرق هارون الرشید و در غرب شارلمانی

900: گروهی ازسیاهپوستان جنوب افریقا، در غرب كالهاری كشور توت سوه Toutswe را كه امروز بوتسوانا Botswana نامیده می شود باری خود تاسیس كردند.

1644: اولاس ریمر Olaus Rimer دانشمند دانماركی سرعت نو را دقیقا اندازه گیری كرد.

1818: برای نخستین بار در بیمارستان گایز Guys لندن عمل تزریق خون (Transfusion) صورت گرفت.

منبع:iranianshistoryonthisday.com