اخبار
2 دقیقه پیش | عکس: استهلال ماه مبارک رمضانهمزمان با آغاز ماه مبارک رمضان جمعی از کارشناسان حوزه نجوم همراه با نماینده دفتر استهلال مقام معظم رهبری عصر دوشنبه هفدهم خرداد برای رصد هلال شب اول ماه مبارک رمضان بوسیله ... |
2 دقیقه پیش | تا 20 سال آینده 16 میلیون بیکار داریموزیر کشور گفت: در نظام اداری فعلی که میتواند در ۱۰ روز کاری را انجام دهد، در ۱۰۰ روز انجام میشود و روند طولانی دارد که باید این روند اصلاح شود. خبرگزاری تسنیم: عبدالرضا ... |
تبرئه قاتلان پدر خانواده
اخبارحوادث - تبرئه قاتلان پدر خانواده
به گزارش قانون، شهریور سال 89 ماموران پلیس آگاهی استان فارس در جریان قتل مرد میانسالی در شهر شیراز قرار گرفتند. در ادامه تیمی از ماموران در محل حاضر شده و با جسد هوشنگ 52 ساله روبرو شدند که در خانه اش به قتل رسیده بود. عامل یا عاملان جنایت روی سر قربانی خود کیسه ای پلاستیکی کشیده و باعث خفگی او شده بودند.
در ادامه تحقیقات مشخص شد همسر مقتول چند سال قبل فوت کرده بود و مرد میانسال به همراه دختر و پسرش در آن خانه زندگی می کردند. فرزندان مقتول نیز در جریان تحقیقات مدعی شدند شب حادثه بیرون از خانه بودند که پس از بازگشت با جسد پدرش روبهرو شده وموضوع را به پلیس اطلاع داده بودند. پس از بررسیهای مقدماتی جسد به پزشکی قانونی منتقل شد و تیمی از کارآگاهان تحقیقات در این زمینه را آغاز کردند.
تحقیقات در محل جنایت نشان می داد، هوشنگ از سوی قاتلی آشنا به قتل رسیده است. عامل جنایت با انگیزه انتقامجویی به راحتی وارد خانه شده و پس از قتل مرد میانسال بدون سرقتی از محل گریخته بود. ماموران تجسسهای خود را روی فرزندان مقتول متمرکز کرده و دریافتند دختر 25 ساله هوشنگ چندی قبل با مراجعه به دادگاه کیفری علیه پدرش شکایت کرده بود. لیلا در شکایتش مدعی شده بود که از سوی پدرش مورد آزار و اذیت قرار می گیرد. قضات دادگاه نیز پس از بررسی پرونده این ادعا را رد کرده بودند.
افشای این موضوع احتمال قتل از سوی لیلا را مطرح کرد. این احتمال زمانی قوت گرفت که پزشک جنایی در گزارش خود اعلام کرد مقتول قبل از مرگ با قرص خواب آور بیهوش شده بود.
ماموران سپس با دستور قضایی لیلا را دستگیر کردند که اودر بازجوییهای مقدماتی منکر قتل شد اما وقتی با دلایل پلیس روبهرو شد لب به اعتراف گشود و به ارتکاب این جنایت با همدستی برادر و نامزدش اعتراف کرد.
با این اعترافات دومتهم دیگر پرونده نیز دستگیر شدند. پس از تکمیل تحقیقات پرونده با صدورکیفرخواست به شعبه پنجم دادگاه کیفری استان فارس فرستاده شد که قضات دادگاه پس از بررسی پرونده سه متهم را به قصاص محکوم کردند.
با اعتراض متهمان، پرونده به دیوان عالی کشور فرستاده شد که قضات دیوان حکم را نقض کرده و برای رسیدگی دوباره به شعبه دوم دادگاه کیفری فرستادند. در جلسه دادگاه که به ریاست قاضی عرفانی زاده برگزار شد، لیلا درباره انگیزه اش از این جنایت گفت : پدرم مدام مرا مورد آزار و اذیت قرار می داد. دیگر از شکنجههایش خسته شده بودم. شکایتی را در دادگاه مطرح کردم که بی نتیجه ماند. بعد ماجرا را با برادرم در میان گذاشتم که او قبول کرد در این جنایت مرا همراهی کند.
وی ادامه داد : از سوی دیگر پدرم مخالف ازدواج من و نامزدم بود. یک روز سراغ نامزدم رفته و نقشه قتل پدرم را به او گفتم. او هم برای اینکه بتواند با من ازدواج کند قبول کرد در این قتل کمکمان کند. شب حادثه ابتدا در چایی پدرم قرص خواب آور ریختم و بعد سه نفری روی سر پدرم کیسهای کشیده و او را خفه کردیم. پدرم مهدور الدم بود و باید او را می کشتیم.
در ادامه دو متهم دیگر پرونده هم مدعی شدند به دلیل مهدورالدم بودن مقتول در این جنایت شرکت کرده اند.برادر لیلا گفت: وقتی متوجه آزار و اذیتهای پدرم شدم تصمیم گرفتم به كابوسهای خواهرم پایان دهم به همین خاطر قبول كردم كمكش كنم.
پس از آخرین دفاعیات متهمان، قاضی عرفانی زاده و چهار قاضی مستشار - فارسی، رستگاری، مظفر و سجادی نژاد - وارد شور شده تا حکم متهمان را صادر کنند.قضات دادگاه پس از بررسی پرونده و استعلامات لازم در این خصوص سرانجام رای به تبرئه سه متهم به قتل دادند.
اخبار حوادث - قانون
ویدیو مرتبط :
اوردن قاتلان داعشی پدر خانواده ای نزد همان خانواده
خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :
بررسی روابط صحیح پدر و دختر در خانواده
بررسی روابط صحیح پدر و دختر در خانواده
هنوز مدت زیادی از زمانی نگذشته که پدرها نقش رییس خانه را بازی میکردند و همواره سعی میکردند بین خود و فرزندانشان شکافی ایجاد کرده و حریمها را نگه دارند.
امروز برخلاف دیروز پدرها به فرزندانشان بسیار نزدیک شدهاند. موضوعی که تکرار آن هیچگاه اشتباه نیست. اینکه پدر هم به اندازه مادر برای کودکان مهم و باارزش است و برقراری تعادل بین روابط این دو با فرزندانشان میتواند از نظر روانی سبب رشد صحیح کودکان شود. مرد چون در میان کودک و مادر قرار دارد ـ هم به موجب حضور فیزیکی و هم جایگاه روانی خود ـ به کودک این اجازه را میدهد که هویت خاص خود جز آن هویتی که به او داده شده را بیابد.
پدر نقش مهمی در شناسایی هویت جنسی کودک داشته و در عین حال که مادر سعی میکند با نقش حفاظتی خود فرزند را حفظ کند، پدر او را به سمت بیرون گرایش میدهد و در کنار دادن حس اعتماد و امنیت به او اجازه شکستن محدودیتها را برایش امکانپذیر میسازد.
* ایدهآل جنس مخالف برخلاف پسرها، پدر برای دختر نوعی «تایید» است و روابط بین آن دو به طور ناخودآگاه برای هر دو طرف اهمیت و برتری خاصی دارد.
مهم این است که معمولا این رابطه که از همان ماه اول تولد آغاز میشود همیشه تعادل ندارد و گاهی یک رابطه بسیار نزدیک و عاطفی و گاهی یک رابطه با فاصله بین پدر و دختر شکل میگیرد.
* دختر و پسر هر دو مایه افتخارند وقتی آزمایشات، باروری یک خانم را تایید میکند همسر او در رابطه با دختر یا پسر بودن فرزندش تفکر میکند. اما وقتی در سونوگرافی جنسیت جنین مشخص میشود هر یک از زن و مرد به شکل گوناگون در رابطه با فرزندش تفکر کرده و نگرانی، برنامه و خواستهای مخصوص به خودش را دنبال میکند.
اگر پدر در محیطی پدرسالار بزرگ شده باشد که در آن ارجحیت با پسر بوده است معمولا مرد از اینکه جنسیت فرزندش دختر است، ناراحت خواهد شد. اگر این حس به قدری شدید باشد که بعد از تولد هم ادامه یابد احتمال دارد فرزند دختر به دلیل جنسیت خود در خانواده تحقیر شود. خوشبختانه روزگار عوض شده است. بسیاری از مردان به داشتن دختر افتخار میکنند چون زنان نیز توانستهاند مانند مردان تحصیل و کار کنند و سبب افتخار پدر شوند.
* رابطه پدر با دختر و تاریخچه زندگی شخصی گاهی نوعی رابطه دختر و پدر به تاریخچه زندگی شخصی پدر هم بازمیگردد.
برخی مردان دوست دارند همان رابطهای را با دخترشان ایجاد کنند که با مادرشان داشتهاند و برخی دیگر عشقی را نثار او میکنند که نتوانستهاند تجربه کنند. نکته مهم اینجاست که پدر در ارتباط با دختر گذشته را رها کند و سعی نماید در زمان حال زندگی کند. برخی مردان از داشتن دختر خوشحال میشوند چون رابطه خوبی با پدر خود نداشتهاند. برای این دسته از افراد داشتن پسر به معنی تبدیل شدن به همان پدری است که آنها در کودکی از او خرسند نبودهاند. در حالی که داشتن دختر سبب میشود وزن تاریخ گذشته سبکتر شده و مرد بتواند رابطه جدیدی با فرزند خود ایجاد کند.
* پدر به دختر دنیا را میشناساند پدر برای دختر و پسر حکم کسی را دارد که بین فرزند و مادر جدایی میاندازد.
مادر فرزند را به دنیا میآورد و پدر دنیا را به او میشناساند. در واقع پدر غریبه شناسانده شدهای است که او را از دستان قدرتمند مادر جدا کرده و در پناه خود به او هویتی مستقل در جهان میبخشد. در واقع این پدر است که دختر را به سمت دیگران فرستاده و به او دویدن و پریدن، رقصیدن و دیگر تواناییهای فیزیکی را میآموزاند. وی همچنین حامی همیشگی دختر در فعالیتهای اجتماعی و هوشی است و به تربیت و آموزش او اهمیت زیادی میدهد. در ضمن پدر اولین مردی است که به عنوان نمونه جنس مذکر دختر با او آشنا میشود و دوست داشتن جنس مذکر را میآموزد.
* عقده ادیپ سن 3 تا 6 سالگی اصطلاحا سن عقده ادیپ نام دارد.
این مرحله، مرحلهای ساختاری برای رشد کودک است. در صورتی که این مرحله به خوبی گذرانده شود و تعادلات هورمونی برقرار شود، دختر بچه قادر خواهد بود در سن بلوغ دوستدار جنس مذکر باشد. در واقع در این سن دختر عشقی را نسبت به مادر خود احساس میکند و فورا به حضور یک جداکننده خود از مادرش یعنی پدر پی میبرد. پدر که از نظر او غریبهای است که مادر را به سمت خود جلب میکند و مایه شادی او است، او را ناراحت میکند چون عشق مادر نسبت به او را کاهش داده است. در این مرحله دختر در تضاد با مادر قرار میگیرد و سعی میکند عشق پدر را به جای مادر به سمت خود جلب کند. در همین موقع است که متوجه میشود مادر او، همسر پدر و مورد علاقه اوست و او نمیتواند همسر پدر خود باشد.
مهمترین وظیفه پدر در این سن مقابله با دختر و روشن کردن این مساله برای اوست که او جایگاه فرزندی دارد و نمیتواند جای همسر او باشد. تنها در این صورت است که دختر در سن جوانی به دیگر مردان علاقه نشان خواهد داد. در واقع در این مرحله ادیپ دختر ابتدا با از دست دادن عشق مادر و سپس پدر ـ برخلاف پسر که عشق مادر را از دست نمیدهد ـ بزرگ میشود.
* والدین الگو هستند تمامی روانشناسان بر این موضوع اتفاق نظر دارند که پیروز شدن کودک برعقده ادیپ به نوع رفتار زوجین بستگی دارد.
نقش مهم پدر جدا کردن دختر از مادر و پس از آن ارزش نهادن به او به عنوان دخترش است. دختر به پدری نیاز دارد که او را دوست داشته باشد و در ضمن با عشق ورزیدن به مادر به دختر بیاموزد که باید تبدیل به زنی دوستداشتنی توسط مرد در آینده شود. مردی که به همسرش اظهار عشق نمیکند این احساس را به دختر آموزش نداده و عشق را در آینده در او خفه میکند.
* از حدود نباید گذشت برخی پدرها علاقه بیش از حدی به دختر نشان میدهند.
به عنوان مثال، همانند همسرشان فرزند دخترشان را مدام به آغوش کشیده و میبوسند و به جای نامیدن او با نام خودش او را همانند همسر خود «عزیزم» میخوانند. شاید نگاه پدر به فرزند حتی با اینگونه رفتار تغییر نکند اما فرزند دختر اینگونه تصوری ندارد. عشق پدر در او نفوذ کرده و مانع گذشتن او از عقده ادیپ و رشد عاطفی او خواهد شد.
منبع:pcparsi.com