اخبار
2 دقیقه پیش | عکس: استهلال ماه مبارک رمضانهمزمان با آغاز ماه مبارک رمضان جمعی از کارشناسان حوزه نجوم همراه با نماینده دفتر استهلال مقام معظم رهبری عصر دوشنبه هفدهم خرداد برای رصد هلال شب اول ماه مبارک رمضان بوسیله ... |
2 دقیقه پیش | تا 20 سال آینده 16 میلیون بیکار داریموزیر کشور گفت: در نظام اداری فعلی که میتواند در ۱۰ روز کاری را انجام دهد، در ۱۰۰ روز انجام میشود و روند طولانی دارد که باید این روند اصلاح شود. خبرگزاری تسنیم: عبدالرضا ... |
تاوان جرمم را دادم
اخبار حوادث - گفتوگو با قاتلی که رضایت اولیای دم را گرفت
تاوان جرمم را دادم
اصلان که دو هفته قبل در شعبه 71 دادگاه کیفری استان تهران محاکمه شده، توضیح میدهد، که چطور به زندان افتاد و حالا که در آستانه آزادی قرار دارد، چه احساسی دارد؟
چند سال است در زندان هستی؟
9 سال نفسگیر و خانه خراب کن. واقعا باور ندارم که تمام شد.
متهم به قتل جوانی به نام رامین شده ای، قبول داری؟
بله، قبول دارم او را کشتم.
چرا این کار را کردی؟
اصلا نمی خواستم دست به قتل بزنم. واقعا اتفاقی بود.
کسانی که روز حادثه همراه مقتول بودند، گفته اند نمی دانند چرا این درگیری اتفاق افتاد و حتی ندیده اند بحثی میان تو و مقتول پیش بیاید، پس چرا به او حمله کردی؟
رامین با زنم درگیر شده بود. مدتی بود دنبالش می گشتم و از دستش خیلی عصبانی بودم. می خواستم از او بپرسم چرا با همسرم درگیر شده و او را اذیت کرده است؟
چرا با او صحبت نکردی؟
وقتی دیدمش خیلی عصبی شدم و نتوانستم خودم را کنترل کنم و به او حمله کردم، اما قصدم کشتن نبود. فقط می خواستم او را تنبیه کنم.
می دانی مقتول تنها پسرخانواده بود و مرگ او برای خانواده اش خیلی سخت بود؟
بعد از دستگیری متوجه این ماجرا شدم و به همین دلیل آنها حاضر نبودند رضایت بدهند. من واقعا نمی خواستم به آنها ضربه ای بزنم.
فرزند هم داری؟
یک بچه دارم که متاسفانه او را فقط گاهی در روزهای ملاقات می بینم. من شاهد بزرگ شدن و قد کشیدن بچه ام نبودم. مثل هر پدری آرزو داشتم خودم فرزندم را به مدرسه ببرم، روز اول مدرسه در کنارش باشم، با او بازی و قد کشیدنش را تماشا کنم. لجبازی های بچگانه اش را ببینم. او را پارک ببرم و برایش لباس بخرم، اما نشد و من همه این روزها را از دست دادم.
همان طور که تو به فرزندت علاقه داری، اولیای دم هم فرزندشان را دوست داشتند. هرگز به این موضوع فکر کرده ای؟
من آنها را خیلی خوب درک می کنم. شاید آن موقع که عصبانی بودم، به این مسائل فکر نمی کردم، اما حالا که خودم هم روزهای خوب را از دست دادم، می فهمم آنها چرا آنقدر ناراحت بودند و حاضر نمی شدند گذشت کنند و فقط روی قصاص پافشاری می کردند. وقتی نتوانی پدری کنی، آن وقت می فهمی چه اتفاق تلخی افتاده و چه چیزهایی را از دست داده ای.
توضیح بده قتل چطور اتفاق افتاد؟
با دوستانم داشتم از خیابان رد می شدم که مقتول و دوستانش را دیدم و درگیری ایجاد شد. من آنقدر از دست او عصبانی بودم که نتوانستم خودم را کنترل کنم و ضربه ای به او زدم که متاسفانه آن یک ضربه باعث مرگش شد.
گفتی قصد کشتن او را نداشتی و فقط می خواستی تنبیه اش کنی، اگر این طور است چرا وقتی دیدی وضعش بد است، او را به بیمارستان نرساندی؟
دوستانش اطرافش بودند ضمن این که وقتی دیدم خون از بدنش بیرون زد، خیلی ترسیدم و فرار کردم. البته جایی پنهان نشدم و در خانه بودم.
فکر می کردی بازداشت شوی؟
چند نفری در آن درگیری بودند که مرا می شناختند. آنها می دانستند من و مقتول به دلیل مشکلی که با همسرم داشت، با هم اختلاف داشتیم. هرچند اسم و مشخصات مرا نمی دانستند اما به هر حال پیدا کردنم کار سختی نبود و در نهایت بازداشت شدم و از همان اول به قتل اعتراف کردم. البته گفتم قصدم این نبود که مرد جوان را بکشم و فقط می خواستم بداند نباید برای زنم مزاحمت ایجاد کند. من هم مثل هر مردی سعی داشتم از زندگی خانوادگی ام محافظت کنم. البته تندروی کردم و این را قبول دارم.
9 سال از زمان بازداشت تو می گذرد. چطور توانستی رضایت بگیری؟
خانواده ام خیلی تلاش کردند. جلسات صلح و سازش با حضور خانواده مقتول برگزار و صحبت هایی با آنها شد. من نمی خواستم این اتفاق بیفتد. هربار که توانستم آنها را ببینم، گفتم از کرده خودم پشیمان هستم و قصدم کشتن فرزندشان نبود. پدر، مادر و همسرم بارها به دیدنشان رفتند تا توانستند رضایت بگیرند.
اگر خودت جای آنها بودی، این کار را می کردی؟
گذشت یک لطف الهی است. واقعا هر کسی نمی تواند آنقدر دل بزرگی داشته باشد که بگذرد. شاید تا قبل از این که این اتفاق برای خودم بیفتد، می گفتم هرگز نمی بخشم، اما حالا فکر می کنم اگر خدای ناکرده این اتفاق برایم بیفتد، گذشت خواهم کرد. می دانم داغ فرزند خیلی سنگین است. من در این مدت فقط از دیدن فرزندم محروم بودم و با این که می دانستم جایش امن است و مادرش از او بخوبی مراقبت می کند، به دلیل ندیدنش تا این حد ناراحت بوده ام؛ چه برسد به پدر و مادری که جوانشان به دست یک نفر کشته شده و باید داغی را تحمل کنند. وقتی این قتل اتفاق افتاد، اصلا مرا نمی شناختند و در این مدت متوجه شدند. واقعا از کارم پشیمان هستم.
یکی از زندانیانی هستی که مسئولان زندان از تو رضایت دارند. این تغییر چطور اتفاق افتاد؟
در این مدت خیلی تلاش کردم خشم خودم را کنترل کنم؛ چون ضربه ای که خورده بودم به علت این بود که نمی توانستم عصبانیتم را کنترل کنم. بیشتر تمرکزم روی این مساله بود. در زندان با کسی درگیر نمی شدم، حتی وقتی زندانیان شرور می آمدند که دعوا کنند، خودم را کنار می کشیدم و سعی می کردم این اتفاق نیفتد و سراغ دعوا و درگیری نمی رفتم و در کارهای فرهنگی هم شرکت می کردم و بیشتر وقتم را در کلاس های قرآن و موعظه می گذراندم. خدا را شکر می کنم که این تغییر باعث شد دوباره به زندگی برگردم. سال های زیادی را از دست دادم و تاوان جرمی را که مرتکب شده بودم، دادم. وقتی زندانی شدم، زنم بسیار جوان بود. او زن پاکدامنی است و در این سال ها مشغول بزرگ کردن فرزندمان بود و همه تلاشش را کرد تا فرزندمان آسیب نبیند. به خودم قول دادم وقتی از زندان بیرون آمدم، کنارش باشم و همه سختی هایی را که کشیده، جبران کنم. از خداوند متعال می خواهم همین طور که در این سال ها کمکم کرد تغییر کنم و اشتباهات گذشته را تکرار نکنم، یاری ام کند تا زحماتی را که خانواده ام برایم کشیده اند، جبران کنم. ای کاش بتوانم سال هایی را که برای همسرم شوهری خوب و برای بچه ام پدری خوب نبودم، جبران کنم.
حالا که به گذشته برمی گردی، فکر نمی کنی که می توانستی این همه سختی نکشی و خانواده ای را تا پایان عمر داغدار نکنی؟
هیچ عصبانیت و خشمی ارزش این را ندارد که جان یک نفر را بگیری؛ زیرا با این کار نه تنها آن فرد بلکه خانواده او، خودت و خانواده خودت را به نابودی می کشانی و به کسانی که هیچ نقشی در این ماجرا نداشتند، ظلم می کنی. از ته دل از اولیای دم تشکر می کنم و می گویم با این که با همه وجود دوست دارم زندگی کنم و خیلی هم برای زنده ماندن تلاش کردم، اما اگر هم مرا نمی بخشیدند و حکم را اجرا می کردند، تنها خواسته ام از آنها این بود که حلالم کنند. آنها من گناهکار را بخشیدند و من به علت این بزرگواری تشکر می کنم.
اخبار حوادث - جام جم
ویدیو مرتبط :
محسن افشانی-چرا تاوان احسان علیخانی را من باید می دادم؟
خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :
شجریان: تاوان پافشاری روی اصولم را دادم
نشریه «مهرنامه» در ویژهنامه نوروزی خود گفتوگویی با محمدرضا شجریان انجام داده است که در آن این استاد موسیقی سنتی، درباره موضوعات مختلفی سخن گفته است.
در این مصاحبه، یکی از نکاتی که استاد شجریان به آن اشاره کرده است، اصولی است که هرگز از آن کوتاه نیامده: «من در تمام سال هایی که آواز خواندم و در زمینه موسیقی فعالیت کردم، دیدگاه مخصوص به خودم را داشتم، در واقع همواره دغدغههایی داشتهام که آنها را بازتاب دادهام، چه زمانی که می خواستم اثری را اجرا کنم و چه در گفتهها و اظهارنظرهایم. ببینید مسایلی وجود دارد که باید آنان را فراتر از «هنر» مورد بررسی قرار داد، آن چیزی که همیشه برایم اهمیت داشته، این بوده که با «مردم» صادق باشم و کار هنریام هم در این سمت و سو قرار گیرد تا بتوانم اعتماد آنان را جلب کنم.
کشور ما در مقاطع مختلف ـ از قبل از انقلاب گرفته تا بعد از آن ـ درگیر مسایل متفاوتی شده است و من سعی کردهام در این اتفاقات صرفنظر از هر نوع مصلحتاندیشی و منفعتطلبی، جانب حق را بگیرم، چون فکر میکنم همیشه «حق» با مردم است. اصرارم روی این موضوع بوده که حالا در طولانی مدت برای من تبدیل به یک سرمایه معنوی و اجتماعی شده است.»
او گفته که هنر باید در خدمت انسانیت قرار گیرد و همیشه خواسته دغدغههای مردم ـ لااقل بخشی از آن ـ را در آثارش بازتاب دهد: «تنها مسالهای که برایم اهمیت داشته، همراهی با آنان بوده است.» و «البته که همراهی با مردم همیشه هزینه داشته است، اما من کاری را از روی مصلحت و منفعت انجام نمی دهم که منتظر فایدهای باشم. در بسیاری از مواقع هم با علم به اینکه این ماجرا میتواند برایم مشکلاتی را به وجود بیاورد، انجامش دادهام. هیچ وقت چه در کار هنری و چه در رفتارهای اجتماعیام، «علتی» باعث نشده است تا کاری برخلاف آنچه دوست دارم و فکر میکنم رفتار درستی است ـ همراهی با مردم ـ انجام دهم. اگر بخواهم به شکل سادهای این مساله را توضیح دهم، باید بگویم که همیشه دلم خواسته همانی باشم که خودم دوست دارم و از آن رضایت دارم. شاید می توانم بگویم خیلی وقتها درباره خیلی مسایل «ریاضت» کشیدهام تا از اصولم کوتاه نیایم و به هر روی جامعه، متوجه این ماجرا شده است. به همین خاطر است که حالا به نظر میرسد به من «اعتماد» دارد. علت این ماجرا به خاطر همین واکنشها و رفتارهای یاست که شاید خیلیهای دیگر آن را انجام نمیدادند.»
او همچنین درباره محرومیتش از برگزاری کنسرت و فعالیت هنری طی سالهای اخیر اظهار داشته است: «من از این مساله خوشحال نیستم، اما اینکه روی اصولم و آن چیزی که فکر میکردم، درست است، پافشاری کردهام مسالهای نیست که حتی با این قیمت از آن ناراضی باشم، چون همانطور که گفتم، حالا میبینم همین ماجرا برای من تبدیل به یک سرمایه اجتماعی بزرگ شده است، هرچند تاوانش را هم دادهام.»
وی همچنین گفته رئیسجمهور و وزیر ارشاد مخالفت ممنوعیت او از کار هستند اما «گروههایی هستند که با اسمهای مطرح مشکل دارند. برای خودشان خبرگزاری و روزنامه و رسانه هم دارند. علت این که مشکلشان با من چیست را نمیدانم، همانطور که نمیدانم چرا تا این اندازه کینهتوزانه رفتار میکنند. چیزی که در این میان مشخص است، اینکه این آدمها نه من را از نزدیک دیدهاند و نه چیزی از هنر من میدانند. هیچ! فقط کارشان این است که یک آدمی را نفی کنند این مایه تاسف است که کسانی با هنر هیچ سر آشتیای ندارند اما راهی جز آشتی با هنر وجود ندارد.»
استاد شجریان در پاسخ به این پرسش که آیا امیدی به حل این مشکل دارد یا نه نیز گفته:«نمیدانم اما آدمها ممکن است روزگاری متوجه این ماجرا بشوند که اشتباه کردهاند و از اشتباه خودشان برگردند. در این صورت است که امید میتواند وجود داشته باشد وگرنه کسی که فکر میکند دارد کاری را درست انجام میدهد، هیچوقت رویهاش را عوض نمیکند. این امیدی که شما از آن حرف میزنید، بستگی به افرادی دارد که صاحب اختیار هستند و میتوانند دستور دهند. به هر حال درست یا غلط بودن تصمیمات را همیشه تاریخ قضاوت خواهد کرد.»
رعایت مساله کپیرایت و مشکلاتی که تلویزیون برای شجریان و سایر هنرمندان در این زمینه ایجاد کرده است دیگر موضوعیاست که در این گفتوگو مورد اشاره قرار گرفته است: «هیچ کس از رادیو و تلویزیون گرفته تا سایتها و غیره حق ندارد، هنر را به نفع خودش مصادره کند. حقوق مولف و مصنف باید درست شود. ما سالهاست که داریم در این خصوص حرف میزنیم و درباره این مساله گلایه کردهایم و شکایت، ما گفتیم و گفتیم، اما هیچ کس رعایت نمیکند، حتی قضاتی که باید در این خصوص تصمیمی بگیرند هم آگاهیای در این باره ندارند. هنرمند که به تنهایی نمیتواند کاری از پیش ببرد، این دولت است که بایستی پیگیر قوانین مملکتی باشد. کپیرایت باید قانون جاری کشور باشد و به آن عمل شود و کسی که عدول میکند باید مجازات شود. در هیچ کجای دنیا با اثر هنری به این شکل برخورد نمیکنند. شما کدام رادیو و تلویزیون در جهان را میبینید که تمام شبانه روز آثار هنرمندانش را پخش کند و هیچ حقی برایشان قایل نباشد؟ اما اینجا قانون رعایت نمیشود و هر کسی مطابق با حال و هوای آن روزش تصمیم میگیرد و کاری میکند و تمام این کاسه کوزهها سر هنرمندان شکسته میشود.»
او همچنین گفته که تمام جبههگیریها علیه او از زمانی شروع شد که به پخش صدایش از تلویزیون معترض شد: «در رسانههایشان هر چه خواستند نوشتند. حتی رییس صدا و سیما هم حرفهای زیادی زد، در حالی که اینها هیچ کدام نه سر پیاز هستند نه ته پیاز. متاسفانه این کینهتوزیها و این پیشداوریهای غلط در کشور ما فراوان است و شما جایگاهی ندارید که شکایت کنید و قانون از شما دفاع کند.»
استاد شجریان گفته که یک بار پیرامون این قضیه، شکایت قضایی هم کرده است و دادگاه هم به نفع او رای داده اما باز هم به جایی نرسیده است: «ببینید مساله اینجاست که اختیارات قانونی گاهی نامشخص است و هر کسی میتواند هر تصمیمی که دلش میخواهد بگیرد. مثلا میگویند در این شهر نباید موسیقی اجرا شود؟ چرا؟ همان برنامه در شهر کناری اجرا شده است، مجوز شعر دارد، مجوز موسیقی دارد، تمام هنرمندانش بارها استعلام شدهاند، اما نمیتواند در یک شهر اجرا شود.»
موسیقی زنان دیگر موضوعی است که استاد شجریان به آن اشاره کرده است: «یا میگویند نوازنده زن نباید روی صحنه باشد. صدای ساز که دیگر آواز زن نیست که محدودیت شرعی برایش قایل شد. چه مشکلی با زن دارید اصلا؟ صدای کمانچه یک مرد چه فرقی با کمانچه یک زن دارد؟ چرا نمیخواهید خانمها را جدی بگیرید؟ باید بعضی چیزها مشخص شود. این که موسیقی در کشور ما حرام است یا حلال؟ اینکه زن حق کار موسیقی دارد یا ندارد؟ کار یک هنرمند همین است. سالها درس خوانده است و سالها وقت گذاشته تا در یک گروه ساز بزند، وقتی شما مانع اجرای او میشوید درآمدش از کجا باید باشد؟ از کجا باید زندگیاش را بگذارند؟ اصلا چه دلیل و منطقی پشت این ماجرا هست؟»