اخبار


2 دقیقه پیش

عکس: استهلال ماه مبارک رمضان

همزمان با آغاز ماه مبارک رمضان جمعی از کارشناسان حوزه نجوم همراه با نماینده دفتر استهلال مقام معظم رهبری عصر دوشنبه هفدهم خرداد برای رصد هلال شب اول ماه مبارک رمضان بوسیله ...
2 دقیقه پیش

تا 20 سال آینده 16 میلیون بیکار داریم

وزیر کشور گفت: در نظام اداری فعلی که می‌تواند در ۱۰ روز کاری را انجام دهد، در ۱۰۰ روز انجام می‌شود و روند طولانی دارد که باید این روند اصلاح شود. خبرگزاری تسنیم: عبدالرضا ...

به مطهری «مطهری وار» پاسخ بگویید‌



اخبار,اخبارسیاسی, علی  مطهری


رسانه‌های تند‌رو د‌ر روزهای منتهی به اعلام صلاحیت‌ها د‌و مطلب با عناوین «فتنه گر و منافق، مسلمان نیست؛ از کافر بد‌‌تر است» و «د‌ریغ از ذره‌ای شعور» د‌ر پاسخ به علی مطهری منتشر كردند که طبق معمول، ظاهرشان رنگ انقلاب می‌د‌اد‌، اما از معنویت و انقلابی گری بویی استشمام نمی‌شد‌. هر د‌و مطلب این گونه آغاز می‌شوند‌: «یک نمایند‌ه رد‌ صلاحیت شد‌ه می‌گوید‌.» د‌یروز اعلام شد‌ که حجت الاسلام صد‌یقی، امام جمعه موقت تهران هم د‌ر انتخابات مجلس خبرگان، رد‌ صلاحیت شد‌ه‌اند‌. امید‌ است که رسانه‌های تند‌رو جهت شیرین زبانی، اگر حجت الاسلام صد‌یقی د‌ر خطبه‌های نماز جمعه نکته‌ای را بیان د‌اشتند‌، از ایشان با عنوان «یک نامزد‌ رد‌ صلاحیت شد‌ه خبرگان گفت» یاد‌ نکنند‌.


پیرو محتوای مطالب توهین آمیز این رسانه‌های مد‌عی اخلاق‌گرایی، ذکر نکات و مسائلی مفید‌ به نظر می‌رسد‌:
١- د‌ر مطالب طوری القا می‌شود‌ که گویی علی مطهری قصد‌ تبرئه محکومان ٨٨ د‌اشته یا مثلا گفته است که آن‌ها را که از محکومان فتنه ٨٨ هستند‌ و به استناد‌ احکام قضایی، محروم از خد‌مت و منفصل از خد‌مت هستند‌ باید‌ احراز صلاحیت شوند‌!؟حال آنکه نکاتی که وی بیان د‌اشته، د‌ر اد‌امه مباحث مطروحه توسط رهبر انقلاب است مبنی بر بسترسازی جهت مشارکت حد‌اکثری مرد‌م د‌ر انتخابات. اعتراض او به رد‌ صلاحیت افراد‌ محکوم فتنه نیست، بلکه به رد‌ صلاحیت افراد‌ی همچون حجت الاسلام اشرفی‌اصفهانی است که اگرچه امام جماعت بود‌ه‌اند‌ اما التزام عملی ایشان به اسلام رد‌ شد‌ه‌است.

 

سوال اینجاست که چه اجباری وجود‌ د‌ارد‌ که به راحتی همه را غیرملتزم به اسلام معرفی می‌کنند‌؟ آیا جای سوال نیست که یک امام جماعت شناخته شد‌ه د‌ر جمهوری اسلامی ایران، التزام عملی به اسلام ند‌اشته باشد‌؟


٢-‌‌ همانقد‌ر که رسانه های محافظه كار به اهالی فتنه حساسند‌، بد‌ نیست کمی هم به جبهه خوارج و خشکه‌مقد‌س‌ها توجه کنند‌. نباید‌ فراموش کنیم که خشکه‌مذهب‌ها شمشیر بر پیشانی امام علی (ع) زد‌ند‌، که بیش از آنکه به فتنه‌گری معروف باشند‌، به سخت گیری د‌ر انجام فرایض الهی مشهور بود‌ند‌.‌‌ همان خوارجی که خود‌ از د‌ین خارج بود‌ند‌، اما همه را جز خود‌ از د‌ین خارج و خون‌شان را حلال می‌د‌انستند‌.

٣- در این مطالب ، علی مطهری با طعنه، اصلاح طلب جدید معرفی شده است؛ لقبی که این رسانه‌ها می‌گویند بی‌بی سی برای مطهری استفاده کرده است. ناگفته پیداست، اینکه کسی از رسانه دشمن چه معرفی شود ممکن است حربه باشد. اما از کی تا به حال بی‌بی سی (یا به قول این رسانه‌هابی‌سیم اعلام رمز کودتا در ٢٨ مرداد) منبع موثق و قابل استناد برای انقلابیون شده است!؟ مگر بی‌بی سی که می‌گفت در انتخابات ٨٨ تقلب شده، تقلب شده بود!؟


اولا چطور است حالا که به علی مطهری می‌گوید اصلاح طلب جدید، اصلاح طلب تلقی می‌شود؟ و ثانیا مگر اصلاح طلبی ذاتا و فی نفسه ناسزا یا ضعف محسوب می‌شود؟! نکند آن رسانه محترم معتقد است که اصلاحطلب خوب، اصلاح‌طلب مرده یا رد صلاحیت شده است؟! انگار نه انگار که رهبری، اصولگرایی و اصلاح طلبی در چارچوب نظام را، تؤاماً مفید می‌دانند و انگار نه انگار که از دل همین اصولگرایی مگر جریان خطرناک ضدروحانیت و منهائیون جدید با عنوان «جریان انحرافی» ظهور نکرد؟


۴- قطعا کاملا مترتب است که شخصی در لباس روحانیت، باطنی غیرروحانی داشته باشد، اما آنچه از گفته‌های علی مطهری برداشت می‌شود، این است که چطور می‌شود شخصی در چارچوب قوانین و قواعد همین نظام، امام جماعت مردم است، التزام عملی به اسلام نداشته باشد؟! 


این رسانه مثالی می‌زند كه اشاره به عالمانی فاسد دارد كه عالمی را فاسد می‌كنند كه در پاسخ باید گفت:آن عالمِانی که فاسد بودند و عالمَی را فاسد می‌کردند، در نظام طاغوت که در آن آخوندهای درباری از مقربین درگاه همایونی بودند موضوعیت داشت! وگرنه این توهین به نظام است که اگر هنوز هم عالمِان عالَم سوز در این نظام هم برقرارند و نظام با آن‌ها برخورد قانونی نمی‌کند!


یعنی عالمانی عالم سوز در این نظام آزادانه در مسیر گمراهی مردم و سوء استفاده از اسلام فعالیت می‌کنند و کسی هم جلودارشان نیست؟! آیا این ادعا كه از نوشته این رسانه‌ها استنتاج می‌شود، همانا ضعیف و کم خاصیت بودن نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران را نمی‌رساند؟ آیا این رسانه‌های مدعی اصولگرایی دقیقا متوجه هستند که مفهوم افاضات‌شان چیست؟


اتفاقا به قول استاد شهید آیت ا... مطهری، عصر، عصر نفاق است؛ هم نفاق منورالفکر نماهایی که پوک‌اند و با ولنگاری و سوء استفاده از هوای نفس مردم، می‌خواهند محبوب دل‌های آفت زده شوند و نیز نفاق آن‌هایی که رد پیشانی بر مهر دارند اما خداوند بر دل‌هایشان مهر زده و کوروکر شده‌اند؛ نه می‌بینند، نه می‌شنوند و نه می‌فهمند که تشت نفاق‌شان، دیر یا زود از بام می‌افتد. منافقان هم می‌توانند در اردوگاه اصلاح طلبان لانه کنند، هم در اردوگاه اصولگرایان و هم در اردوگاه اعتدالگرایان. نفاق جناح و حزب نمی‌شناسد؛ هوسی است که آن فرد را وسوسه می‌کند برای کسب قدرت بیشتر، جو فروشی و گندم نمایی کند. نفاق را باید در کلام و عمل آن‌ها جست‌و‌جو کرد که نظرات‌شان را علنا و واضح بیان نمی‌کنند.


۵- در مطالب دیگر این رسانه‌هاکه پیرامون جملات علی مطهری درباره مجلس ششم است، طوری به خواننده القا می‌شود که انگار مجلس مطلوب او، مجلس ششم بوده است. مطهری می‌گوید: «مجلس ششم فارغ از بحث تحصن، مجلس کارآمدی بود و واقعیت این است که این مجلس در اجرای احکام فصل سوم قانون اساسی گام‌های بلندی برداشته است.»


تنها ضعف این گفته‌های مطهری، این است که او در نظر نگرفته که درباره مجلس ششم، حق بیان نقاط قوتش را ندارد و باید از صدر تا ذیل آن را محکوم و تخطئه کند. ضمن آنکه در همین جملات فوق، پیداست که وی تحسن را مضر می‌دانسته و معتقد بوده که نمایندگان نباید انجام وظایف نمایندگی‌شان را به هر دلیلی، تعطیل می‌کرده‌اند. به نظر این رسانه‌ها به شدید‌ترین و عمیق‌ترین نحو ممکن، درگیر توجه به من قال و بی‌توجهی به ما قال هستند. اگر این روز‌ها هر سخنی از زبان علی مطهری خارج شود، با عبارت «یک نماینده رد صلاحیت شده...» رسانه‌ها به تخریب او می‌پردازند. هر رسانه‌ای رسالتی دارد؛ یک رسانه هم رسالتش دفع حداکثری و عقده‌گشایی‌های سلیقه‌ای و شخصی با نقاب دفاع از انقلاب و نظام است.


 اخبار سیاسی  - قانون/ احسان‌رستگار


ویدیو مرتبط :
جوانی علی مطهری و صحبت هایش در مورد شهید مطهری

خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :

پاسخ علی مطهری به سخنان حجت الاسلام پناهیان



پاسخ به ادعای مطهری , علی مطهری , پاسخ علی مطهری به پناهیان

 

چندی پیش یکی از سایت های خبری بخشهایی از سخنرانی حجت الاسلام پناهیان در مطلبی تحت عنوان «پاسخ به ادعای مطهری» را منتشر کرده است. که این سخنرانی با واکنش دکتر علی مطهری نماینده اصولگرای مجلس هشتم مواجه شده است و وی در مطلبی به مطالب مطرح شده در سخنان حجت الاسلام پناهیان پاسخ داده است که متن کامل پاسخ دکتر مطهری در ادامه می آید :

علی مطهری نوشته است که جناب پناهیان گفته اند:

«برخی از نمایندگان اصول‎گرای مجلس که از حداقل درایت سیاسی برخوردار نیستند، می گویند كه مجلس نباید تابع اشارات رهبری باشد، بلکه فقط باید تابع فرامین و حکم حکومتی باشد! در حالی‌كه مجلسی که چنین باشد، به نقطه امید دشمن تبدیل خواهد شد و امنیت و اقتدار کشور را کاهش خواهد داد. به نماینده اصول‌گرا می گوییم چرا رسانه بیگانه سخنان تو را پخش می‎کند، می گوید من نمی‎دانم چرا این‎کار را می کند! ما باید ببینیم مواضع کدام یک از نامزدها در بی بی سی با اشتیاق پوشش داده می شود و به این افراد رای ندهیم».

با گذشت از تعبیر توهین آمیز ایشان که کاش لااقل حرمت لباسی را که پوشیده اند نگه می داشتند، در اینجا در سه بخش به ادعاهای ایشان پاسخ می دهم.

بخش اول: تفسیر خودساخته آقای پناهیان از ولایت فقیه

با تعبیر ایشان که «مجلس نباید تابع اشارات رهبری باشد» و این تعبیر را به اینجانب نسبت داده اند، نوعی بی اعتنایی بنده به رهنمود های رهبری به مخاطب القا شده است. سخن من دربارۀ ولایت فقیه که بارها تأکید کرده ام حاوی دو نکته اساسی است: اول آن که برای طرح هر موضوعی در مجلس لزومی ندارد ابتدا از نظر موافق رهبری اطمینان حاصل کنیم تا مجلس به یک موجود دست و پا بسته تبدیل شود. بله، اگر رهبری لازم دیدند در مورد مسأله ای امر یا نهی کنند صد در صد اطاعت می کنیم. دوم آن که اگر رهبری نظری (غیر از موارد حکم حکومتی) در باب مطلبی ارائه دادند - گرچه معمولا با توجه به تجربیات و بینش های رهبری راهگشاست - اما هیچ ایرادی ندارد که کسی نظر مخالفی ابراز کند و الا باید حتی مشاور عالی داشتن رهبری را امری ضد ولایت فقیه تلقی کنیم!

نه فقط در مورد ولی فقیه بلکه حتی در مورد معصومان هم چنین است، یعنی پیامبر (ص) و ائمه علیهم السلام نه تنها اجازه طرح نظر مخالف را می داده اند بلکه گاهی آن را می پذیرفته اند.

داستان حباب بن منذر از مسلمات تاریخ اسلام است. وقتی مسلمانان به جنگ بدر می رفتند، پیامبر(ص) به تشخیص خود لشکر اسلام را در نقطه ای فرود آورد. مرحوم حجت الاسلام دکتر آیتی که به تعبیر شهید مطهری بهترین متخصص در تاریخ صدر اسلام است در کتاب تاریخ پیامبر اسلام چنین نقل می کند:

«حباب بن منذر گفت: ای رسول خدا! آیا خدا فرموده است که در اینجا منزل کنیم و پیش و پس نرویم، یا از نظر تدبیر جنگ هر جا که شایسته باشد می توان فرود آمد؟ رسول خدا فرمود: نه، امری در کار نیست، باید طبق تدبیر و سیاست جنگ رفتار کرد. حباب بن منذر گفت: اگر چنین است اینجا جای مناسبی نیست، بفرمای تا سپاه اسلامی پیش روند و در کنار نزدیکترین چاه به دشمن فرود آیند. رسول خدا پیشنهاد وی را پذیرفت و دستور داد تا سپاهیان اسلامی در کنار نزدیکترین چاه به دشمن فرود آمدند» (تاریخ پیامبر اسلام، ص ۲۵۹).

از جناب پناهیان تعجبی نیست که از این جریانات تاریخی در منابر خود نگویند. تعجب آن است که تا آنجا در تفسیر ولایت فقیه بیراهه روند که صریحا بر خلاف مبانی علم کلام در شیعه و با روشی «اشعری مسلک» می گویند «ولایت از عدالت بالاتر است!». هر طلبه مبتدی که اندک معلومات کلامی داشته باشد، می داند که شیعه بر اساس حسن و قبح عقلی نمی پذیرد که حتی در مورد خداوند بگوییم که عدل آن است که خداوند انجام می دهد بلکه باید گفت چون عدالت است خداوند انجام می دهد.

دلایلی که ایشان در توجیه بالاتر بودن ولایت از عدالت آورده اند به غایت سست و قیاس مع الفارق است. از جمله اینکه چون ایراد مالک اشتر به امیرالمؤمنین (ع) - که معصوم بوده و فعلشان حجت است - در مورد منصب دادن به ابن عباس بر مبنای توهم عدالت خواهی مالک اشتر بوده، پس ولایت از عدالت بالاتر است! این در حالی است که خود آیت الله خامنه ای در سفر اخیر به کرمانشاه طبق گزارش موجود در سایت ایشان «با اشاره به مغالطه عده‌ای در تعبیر حضرت امام مبنی بر ولایت مطلقه فقیه، خاطرنشان كردند: آنها سعی كردند نظر امام را به معنای بی‌اعتنایی ولایت فقیه به قوانین تفسیر كنند، اما امام بزرگوار ملت، ضمن تأكید بر ولایت مطلقه فقیه ، خود بیشتر از همه به رعایت قوانین، اصول، مبانی و جزییات احكام شرعی مقید بود.» تأکید رهبر انقلاب بر التزام رهبری به «قانون» است ولی ولایت فقیه به تقریر آقای پناهیان حتی در چارچوب «عدالت» هم نمی گنجد!

در اینجا مجال بررسی دیگر استدلالهای مشعشع جناب پناهیان بر اصل بودن ولایت نسبت به عدالت نیست ولی ممکن است این پرسش برای برخی خوانندگان پیش آید که اگر این حرفها این قدر سست است چرا هیچ یک از علما در نقد آن سخنی نگفتند با آنکه از تلویزیون هم پخش شد.

پاسخ روشن است: معرکه تبلیغاتی به دست رسانه های تخریبگری است که قبل از آنکه بفهمند و یا بدانند ناقد چه گفته، همین قدر که مطلع شوند حرف امثال آقای پناهیان را تکرار می کنند و ....

بخش دوم: جنجال و شادی دشمن، تنها ملاک نیست

وارد بخش دوم استدلال جناب پناهیان می شوم که هر گاه دشمن مطلبی را با آب و تاب نقل کرد معلوم می شود آن سخن یا عمل غلط بوده است. پس با توجه به تصویر زیر جای شکرش باقی است که جناب پناهیان یک بار هم که شده جانب عدالت را گرفته و ناخواسته حمله به خانۀ سردار علایی را محکوم کرده اند. این هجوم برای مدت مدیدی پر بیننده ترین خبر بی بی سی را تأمین کرده بود.

مثالها از این دست بی شمار است. آیا جناب پناهیان ندیدند همۀ رسانه های دشمن چگونه حکم حکیمانۀ حکومتی رهبر انقلاب در لغو عزل وزیر اطلاعات را ناشی از اختلاف در بالاترین سطح حکومت دانسته و جنجال خبری به راه انداخته و شادی ها کردند؟ آیا ایشان با همین استدلال این اقدام نجات بخش رهبر بزرگوار انقلاب را هم – که نمونه بارزی از ایستادن در برابر استبداد بود - محکوم می فرمایند؟!

بخش سوم: سخنی با برخی جوانان پاک و انقلابی

اما سخنی با برخی جوانان حزب اللهی. شهید مطهری در کتاب علل گرایش به مادیگری یک علت مهم روگرداندن غرب از دین و مذهب را تصویر غلط از رابطه حاکم با مردم می داند. سخن من دقیقا همان حرف شهید مطهری است اما افسوس که برخی جوانان پاک و انقلابی می پندارند امثال آقای پناهیان درک عمیقی از معارف اسلامی داشته و به جای خواندن کتب شهید مطهری معلومات خود را از منابر این چنینی می گیرند. شهید مطهری می نویسد:

«عده ای در استدلالهای خود برای اینکه پشتوانه ای برای نظریات سیاسی استبداد مآبانۀ خود پیدا کنند به مسألۀ خدا چسبیدند و مدعی شدند که حکمران در مقابل مردم مسئول نیست، بلکه او فقط در برابر خدا مسئول است ولی مردم در مقابل حکمران مسئول اند و وظیفه دارند. مردم حق ندارند حکمران را بازخواست کنند که چرا چنین و چنان کرده ای؟». (مجموعه آثار ج۱، ص ۵۵۳)

آنگاه شهید مطهری به کلام امیر المؤمنین(ع) استناد می کند (این از همان فرازهایی است که یافتنش در سخنرانی های جناب پناهیان آسان نیست):

« حق تعالی با حکومت من بر شما برای من حقی بر شما قرار داده است و شما را همان اندازه حق بر عهده من است که مرا بر عهدۀ شماست. حق همواره دو طرفی است؛ کسی را بر دیگری حقی نیست مگر اینکه آن دیگری را هم بر او حقی است. و اگر کسی باشد که بر دیگران حق دارد و دیگران بر او حقی ندارند او تنها خداست و آفریدگانش را چنین مزیتی نیست، زیرا او بر بندگانش توانایی و قدرت دارد و قضای گوناگون او جز بر عدالت جاری نمی گردد» (نهج البلاغه، خطبه ۲۰۷ . در اینجا هم می بینیم نکته پیشین که کار خداوند هم در چهارچوب عدالت است در جملۀ آخر مورد تأکید حضرت است و ایشان حتی در مورد خداوند و یا الوهیت نمی فرماید فوق عدالت است! چه رسد به ولایت).

با وجود تأکید امیرالمومنین بر دو طرفه بودن حق، آیا هرگز دیده ایم امثال آقای پناهیان و یا جبهه پایداری یک بار هم که شده درباره «حق مردم بر ولی فقیه» سخن بگویند؟

آری، هم ضد انقلاب و بی بی سی و هم امثال جبهۀ پایداری و جناب پناهیان هر دو ولی فقیه را فردی جلوه می دهند که نمی توان در برابر سخن او حرفی زد با این تفاوت که گروه اول مغرضانه ولی فقیه را فردی مستبد و ظالم معرفی می کنند و گروه دوم با بی توجهی ولایت فقیه را تا حد استبداد عادل تنزل می دهند.

این تنها برخی فرمایشات پیامبر(ص) و امیر المؤمنین(ع) نیست که در سخنان جناب پناهیان اثری از آن پیدا نمی شود بلکه هر گاه مطالبی از رهبر بزرگوار انقلاب به مذاق جناب ایشان خوش نیاید نمودی در سخنانشان پیدا نمی کند.

بی شک هر مریدی ابتدا در رفع «خون دل» مرادش می کوشد، حال عدالت بالاتر از ولایت باشد یا پایین تر. وقتی ولی فقیه عادل فرمودند قضیه حمله به کوی دانشگاه دل انسان را خون می کند، ایشان چه میزان پیگیری فرمودند؟ در تبیین سخنان بسیار روشنگرانه رهبری در سفر کرمانشاه دربارۀ ولایت فقیه چقدر کوشیدند؟ آنجا که گفتند: «نمایندگان مجلس و مسئولان قوه قضاییه با اختیارات كامل و قانونی، وظایف خود را انجام می‌دهند و ممكن است تصمیماتی بگیرند كه رهبری با آن مخالف باشد اما رهبری نه حق دارد نه می‌تواند و نه قادر است كه در این مسائل دخالت كند مگر در جایی كه اتخاذ سیاستی، به كج شدن راه انقلاب منجر می‌شود كه طبعا در این هنگام به مسئولیت‌های خود عمل خواهد كرد».

باید هشیار بود که وقتی کسانی به طرزی غیرمعمول جایگاه ولایت فقیه را بالا بردند (جایگاهی که هیچ یک از بزرگان و از جمله رهبر انقلاب آن را نمی پذیرند) و بیش از اندازه «ولایت، ولایت» کردند شاید انگیزه هایی از جمله دو مورد زیر در کار باشد:

افرادی هستند که پرونده های رسیدگی نشده دارند و می خواهند در جامعه حالتی روانی به وجود آورند که نام آنان یادآور ولایت فقیه باشد و هر نوع مخالفت با آنان نفی رهبری تلقی شود تا بلکه بتوانند از این طریق از به جریان افتادن پرونده هایشان جلوگیری کنند.

دومین گروه، کسانی هستند که در شرایط کنونی می خواهند از طریق مبالغه در جایگاه ولایت فقیه، با استفاده از احساسات پاک جوانان انقلابی پست و مقامی برای خود دست و پا کنند و البته خوشبختانه جناب پناهیان از هیچکدام از دو گروه فوق نیستند.

من جوانان پاک و مؤمنی را که خالصانه بنده را ضد ولایت فقیه معرفی کرده و گاهی از توهین مستقیم و چشم در چشم نیز فروگذار نکرده اند بخشیده و خواهم بخشید، اما از آنان تقاضا دارم به جای حرفهای سطحی به دنبال مطالعه عمیق باشند. آنگاه روشن خواهد شد که آیا ولایت فقیه آن چیزی است که شهید مطهری می گوید و در کلام رهبر بزرگوار نیز وجود دارد یا آنچه برخی فتنه بازان به خورد جوانان پاک و انقلابی می دهند.

خود قضاوت کنید: ما در اسلام حق داریم از عملکرد خداوند پرسش کنیم که مثلا چرا فلان کودک معلول به دنیا آمد؟ چرا در عالم، شر وجود دارد؟ از عملکرد پیامبر(ص) پرسش کنیم که چرا حضرت، همسران متعدد داشتند؟ درباره عملکرد امامان معصوم پرسش کنیم که چرا امام حسن (ع) صلح کرد و چرا امام رضا (ع) ولایتعهدی مأمون را پذیرفت ؟ شیعه که مکتبی عقل گراست به این پرسشها افتخار کرده و آن را تضعیف الوهیت، نبوت و امامت نمی داند. اما نوبت به ولایت فقیه که می رسد یکدفعه افرادی مانند آقایان پناهیان، روانبخش، رسایی و بی ریا در قامت اسلام شناس وارد شده ومی گویند فقط از اطاعت مطلقه حرف بزنید و طرح هر پرسشی تضعیف و بلکه ضدیت با ولی فقیه است!

علاقه من به نظام و ولایت فقیه از این افراد اگر بیشتر نباشد کمتر نیست. من پیکر در خون غلتیده و سر سوراخ شده پدر خود را که در بیست و یک سالگی دیده ام همچنان در برابر چشم دارم. هنوز از یادآوری صحنه ای که دستان استاد از فرط ناراحتی از شنیدن سخنان آشوری (از بنیانگذاران فرقان) درباره قرآن می لرزید به خود می لرزم، اما نمی توانم درباره انحراف در تفسیر ولایت فقیه ساکت بمانم. من به فضل خداوند برای دفاع از نظام اسلامی و جایگاه واقعی ولایت فقیه که بزرگانی چون شهید مطهری و رهبر انقلاب در تبیین آن کوشیده و می کوشند و ثمره آن دیندار ماندن جوانان است، تهمتها را به جان خواهم خرید و تا زمانی که قلبم در سینه می تپد در صحنه خواهم بود..../الف