اخبار


2 دقیقه پیش

عکس: استهلال ماه مبارک رمضان

همزمان با آغاز ماه مبارک رمضان جمعی از کارشناسان حوزه نجوم همراه با نماینده دفتر استهلال مقام معظم رهبری عصر دوشنبه هفدهم خرداد برای رصد هلال شب اول ماه مبارک رمضان بوسیله ...
2 دقیقه پیش

تا 20 سال آینده 16 میلیون بیکار داریم

وزیر کشور گفت: در نظام اداری فعلی که می‌تواند در ۱۰ روز کاری را انجام دهد، در ۱۰۰ روز انجام می‌شود و روند طولانی دارد که باید این روند اصلاح شود. خبرگزاری تسنیم: عبدالرضا ...

انتقام مرگبار پایان رابطه شیطانی



اخبار,اخبار امروز,اخبار جدید

وقتی متوجه رابطه همسرش و سعید شد، تصمیم گرفت برای پاک کردن این لکه ننگ گل بهار را بکشد. چاقویی برداشت و به سمت او رفت. صدای گریه بچه‌شان فضای خانه را پر کرده بود. به یک‌قدمی زن جوان رسیده بود که چاقو را روی زمین انداخت و تصمیم گرفت از سعید انتقام بگیرد.

به گزارش آنلاین،پرونده این قتل تیرماه سال ٨٩ زمانی تشکیل شد که مردی افغان با مراجعه به پلیس از کشف جسد برادرش در کوه‌های بی‌بی شهربانو خبر داد.

وقتی ماموران به محل رسیدند، جسد مرد افغان را در حالی پیدا کردند که با ضربات جسم سخت به قتل رسیده و سنگ روی او ریخته‌ شده ‌بود.

برادر مقتول به پلیس گفت: با تماس تلفنی زنی ایرانی به نام گلناز متوجه مرگ برادرم شده‌ و آن‌ طور که گلناز گفته، شوهرخواهرش که مردی افغان است، دست به این قتل زده ‌است.

وقتی ماموران جسد را به پزشکی قانونی انتقال دادند و شهداد، شوهرخواهر گلناز را بازداشت کردند؛ او اعتراف کرد با همکاری برادرزنش دست به این قتل زده‌ است.

شهداد گفت: «سال‌هاست در ایران زندگی می‌کنم، چند سال قبل عاشق دختر جوان ایرانی‌ به نام گل بهار شدم و تصمیم گرفتم با او ازدواج کنم.

گل بهار هم عاشق من شده ‌بود، وقتی خواستیم ازدواج کنیم ابتدا پدر و مادرش مخالفت کردند، اما وقتی ثابت کردم قصد خوشبخت‌ کردن دخترشان را دارم، قبول کردند با دخترشان ازدواج کنم.

من و گل بهار بعد از ازدواج به تهران آمدیم و با هم زندگی می‌کردیم. در این مدت صاحب یک فرزند شدیم و هیچ ‌مشکلی با هم نداشتیم تا این‌که یک شب وقتی با همسرم خواب بودیم، صدای پیامک تلفن همراه شنیدم صدا خیلی نزدیک بود، متوجه شدم گوشی در لباس همسرم است، از او پرسیدم این گوشی چیست.

تو که گوشی نداشتی؛ اول گفت متعلق به خواهرش است و بعد که گوشی را دیدم فهمیدم متعلق به دوستم سعید است.

خیلی ناراحت شدم محتوای پیامک‌هایی که در گوشی بود، نشان می‌داد آنها مدت‌هاست با هم رابطه دارند و سعید عاشق زن من است. نمی‌توانستم این وضعیت را تحمل کنم.

بعد از چند روز درگیری تصمیم گرفتم زنم را طلاق بدهم؛ هرچند گل بهار مدعی بود به او تجاوز شده، اما حاضر نبودم دیگر زندگی با او را تحمل کنم.

با پدرزنم تماس گرفتم و گفتم بیا دخترت را ببر من دیگر با او زندگی نمی‌کنم. فردای آن روز برادرزنم مهدی آمد و موضوع را برایش توضیح دادم. او گفت اگر به خواهرم تجاوز شده‌ باشد، کار تو برای طلاق‌ دادن او درست نیست.

او خودش قربانی شده و باید انتقام بگیریم. قبول کردم با سعید تماس گرفتم، بدون این که به روی خودم بیاورم که چه اتفاقی افتاده او را دعوت کردم با هم به کوه برویم، گفتم مهدی هم به تهران آمده و سه نفری خوش می‌گذرانیم.

متهم در ادامه گفت: قرار را گذاشتیم و با هم به کوه‌های بی‌بی‌شهربانو رفتیم. بالای کوه که رسیدیم برادرزنم داشت میوه آماده می‌کرد.

از سعید پرسیدم چرا به زنم تجاوز کردی؟ منکر شد گفت این حرف‌ها چیست؟ من در حق تو چنین کاری نمی‌کنم.

وقتی تلفن را نشانش دادم و پیامک‌ها را دید دیگر نتوانست منکر شود. از جایش بلند شد و فرار کرد. من دنبالش رفتم، از پشت با چاقو ضربه‌ای به گردنش زدم که به شاهرگش برخورد کرد بعد چند ضربه دیگر زدم او تعادلش را از دست داد و روی زمین افتاد و بعد هم از کوه به پایین پرت شد.

من و مهدی دنبالش رفتیم و وقتی مطمئن شدیم مرده‌ است، تعدادی سنگ جمع کردیم و رویش انداختیم.

ماموران گل بهار را برای بررسی ادعای متهم مورد بازجویی قرار دادند که او درباره رابطه‌اش با مقتول گفت: «چند ماه قبل شوهرم سعید را به خانه دعوت کرد و شام خانه ما بود، بعد رفت.

صبح متوجه شدم گوشی تلفن همراهش در خانه ما جا مانده‌ است، با خودم گفتم شوهرم که برگشت، گوشی را برایش می‌برد. ساعاتی بعد تلفن زنگ زد، سعید پشت خط بود.

گفت گوشی را خودش در خانه ما گذاشته برای این که می‌خواسته مساله مهمی را به من بگوید، گفت شهداد به تو خیانت می‌کند.

گفتم حرفت را باور نمی‌کنم. گفت من به تو ثابت می‌کنم شوهرت خیانتکار است. بعد هم گفت این‌ بار که شوهرم را با زنی دید، تماس می‌گیرد.

فردای آن روز دوباره به گوشی خودش زنگ زد، به من آدرسی داد و گفت شهداد در این آدرس با زنی در خانه تنهاست. بعد از من خواست به آنجا بروم و با چشمان خودم ببینم.

وقتی به آن آدرس رفتم، متوجه شدم کسی در خانه نیست. بالا رفتم که شوهرم را پیدا کنم دیدم سعید و مرد دیگری در آن خانه هستند. بعد فهمیدم آن مرد پسرعموی سعید است. آنها به زور به من تجاوز کردند.

با پایان تحقیقات از شهداد، برادرزنش و گل بهار کیفرخواست علیه شهداد و مهدی صادر و پرونده برای رسیدگی به شعبه ٧٤ دادگاه کیفری‌استان تهران ارسال شد.

شهداد در جلسه دادگاه گفت: وقتی متوجه ارتباط همسرم و مقتول شدم، می‌خواستم گل بهار را بکشم. چاقویی برداشتم و به سمت او رفتم که در آن زمان بچه شروع به گریه کرد.

با شنیدن صدای گریه بچه از کار خود پشیمان شدم و با سعید تماس گرفتم و او را به کوه کشاندم. وقتی به محل قرار آمد، موضوع تجاوز به همسرم را گفتم، اما او فرار کرد. مهدی اولین ضربه را زد و من ضربات بعدی را وارد کردم.

متهم در ادامه تکذیب ادعاهایش ادامه داد: من دروغ گفتم، قاتل پسرعموی من است که تا حالا به خاطر او قتل را گردن گرفتم. او قول داده بود رضایت اولیای دم را بگیرد.

مهدی هم وقتی در جایگاه ایستاد، گفت: من و شهداد قتل را انجام دادیم و مقتول حقش مردن بود، چون خواهرم را مورد تعرض قرار داده بود. ضربات مرگبار را شهداد وارد کرد و موضوع پسرعمویش صحت ندارد.

پس از دفاعیات متهمان و در خواست قصاص از سوی اولیای دم، قضات برای صدور حکم وارد شور شده و شهداد را به قصاص و مهدی را به 15 سال حبس محکوم کردند.

با اعتراض متهمان، پرونده برای رسیدگی نهایی به دیوان عالی کشور فرستاده شد که قضات شعبه 29 دیوان عالی کشور حکم مجازات را تائید کردند.

 

اخبار حوادث - جام جم

 


ویدیو مرتبط :
‫وجود هر یک از این رفتار ها در رابطه عاشقانه نشان از پایان یافتن رابطه هست‬‎

خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :

پایان رابطه شیطانی با قتل و اعدام





اخبار,اخبار جدید,اخبار جالب

 

پایان رابطه شیطانی با قتل و اعدام

حكم اعدام مرد جنایتكاری كه پس از رابطه شیطانی با زنی، همسر او را به قتل رسانده بود، از سوی قضات دیوان‌عالی كشور تائید شد.

به گزارش مهر، دهم آذر سال 89 جسد مردی جوان به نام كاظم در حاشیه بزرگراهی در نزدیكی میدان بهمن در جنوب تهران پیدا شد. با انتقال جسد به پزشكی قانونی و تحقیق در این زمینه، معلوم شد هرچند ابتدا به نظر می‌رسید علت مرگ تصادف ‌است، اما ماموران بعد از چند ماه تحقیق پی بردند سمیرا ـ همسر مقتول ـ با مردی به نام علی رابطه داشته و شوهرش هم از موضوع خبر داشته است. با به‌دست‌آمدن این اطلاعات سمیرا بازداشت شد و اعتراف كرد روز حادثه شوهرش با علی قرار داشت.

ماموران در ادامه علی را شناسایی و بازداشت كردند. علی در ابتدا منكر جرم شد؛ اما سرانجام لب به اعتراف گشود و گفت اتهامم را قبول دارم، من با كاظم درگیر شدم و به خاطر ترس، با ماشین او را زیر گرفتم. متهم ادعاهای مختلفی را مطرح كرد و یك ‌بار هم گفت به سر مقتول ضربه زده است. با تكمیل تحقیقات، پرونده برای محاكمه به شعبه 74 دادگاه كیفری استان تهران فرستاده شد.

در جلسه دادگاه اولیای‌دم مقتول برای متهم ردیف اول درخواست صدور حكم قصاص كردند. سپس علی در جایگاه حاضر شد و گفت: اتهامم را قبول ندارم. من كاظم را نكشتم و مرگ او یك تصادف بود. مدتی بود كه با سمیرا آشنا شده ‌بودم و با هم صحبت می‌كردیم. می‌دانستم او با شوهرش مشكل دارد. سمیرا به من گفته ‌بود می‌خواهد از شوهرش جدا شود. روز حادثه كاظم با من تماس گرفت و گفت می‌داند با زنش رابطه دارم. او از من خواست با هم قرار بگذاریم. كاظم گفت می‌خواهد با من صحبت كند، من هم قبول كردم. وقتی با ماشین به محل قرار رفتم، دیدم كاظم هم با موتور آمده‌ است. پیاده شدم و به سمتش رفتم، كاظم چیزی شبیه چوب را به سمت من گرفت تا مرا بزند، كه ترسیدم و فرار كردم. سوار ماشینم شدم و رفتم. كاظم با موتور كمی من را تعقیب كرد؛ اما من از محل دور شده ‌بودم. چند ساعت بعد دوباره به محل برگشتم. كاظم هنوز منتظرم بود، وقتی مرا دید دوباره به سمتم حمله كرد.

وی ادامه داد: با موتور جلوی من آمد خواستم فرار كنم، پایم را روی گاز گذاشتم، خیلی دستپاچه شده ‌بودم. یكدفعه با موتور كاظم برخورد كردم و او روی زمین افتاد. خیلی ترسیدم، پیاده ‌شدم و كاظم را كه داشت ناله می‌كرد سوار ماشین كردم. چند متری رفتم اما بعد ترسیدم و دوباره برگشتم. در حالی ‌كه كاظم همچنان داشت ناله می‌كرد، او را در خیابان رها كرده و متواری شدم. چند ماه بعد هم به اتهام قتل بازداشت شدم.

در ادامه متهم ردیف دوم ـ سمیرا ـ در جایگاه حاضر شد و گفت: با علی رابطه داشتم و این موضوع را قبول دارم، البته ما با هم فقط حرف می‌زدیم؛ اما در قتل شوهرم هیچ ‌نقشی نداشتم و اصلا نمی‌دانستم علی و شوهرم دیدار داشتند و بین آنها چه اتفاقی افتاده ‌است.

با توجه به گفته‌های طرفین، هیات قضات شعبه 74 برای تصمیم‌گیری در این خصوص وارد شور شده و علی را به قصاص محكوم كردند. سمیرا هم به اتهام معاونت در قتل و رابطه نامشروع به 15 سال زندان و 99 ضربه شلاق محكوم شد.

با اعتراض متهمان پرونده به شعبه هفتم دیوان عالی كشور فرستاده شد و قضات دیوان حكم قصاص علی را تائید كردند؛ اما حكم مجازات سمیرا نقض شد و پرونده به شعبه هم عرض فرستاده شد./مهر