افشای راز2ساله زنی که با همدستی مرد مورد علاقه‌اش شوهر خود را کشت

وی در ادامه افزود: او از پیمانکاران بیمارستان آمل بود که روز 15 مرداد ماه سال 92 برای انجام کاری از خانه بیرون رفت اما دیگر خبری از او نشد. ابتدا تصور کردیم به خانه آشنایان رفته است به هر جا که ممکن بود ردی از او به دست آوریم سر زدیم اما هیچ کس خبری از او نداشت. در حالی که نگران شده و قصد داشتیم ماجرا را با پلیس در میان بگذاریم او تماس گرفته و اعلام کرد قصد دارد از طریق مرزهای غربی کشور از ایران خارج شود.

حتی چند بار هم از شهرهای مختلف مثل کرمان تلفن زده و ادعا کرد مقدمات رفتن او فراهم شده و بزودی از ایران می‌رود. با توجه به این اظهارات تجسس‌های مأموران درباره ماجرای ناپدید شدن ناگهانی مرد پیمانکار آغاز شد. اینکه او به طور ناگهانی قصد خروج از کشور را داشته باشد در بررسی‌های مأموران مورد شک قرار گرفته و پلیس تحقیقات خود را در این باره از بستگان و آشنایان مرد ناپدید شده متمرکز کرد. در جریان این اقدامات بود که مأموران متوجه شدند این زن و شوهرش از مدت‌ها پیش با هم اختلاف داشتند. با به دست آمدن این اطلاعات تجسس‌های پلیس روی حرکات و رفتار‌های زن جوان متمرکز شد.

زن جوان که نمی‌دانست پلیس رفتار‌های او را به‌صورت نامحسوس تحت کنترل دارد تماس‌هایی با مرد جوانی برقرار کرد. مأموران با ردیابی مرد جوان که از ساکنان منطقه شهریار بود، مخفیگاه او را شناسایی و او را بازداشت کردند. در جریان بازجویی‌های انجام گرفته از این مرد راز توطئه شیطانی این متهم و زن جوان برای از میان برداشتن مرد پیمانکار فاش شد. با توجه به اعترافات متهم بازداشت شده همسر مرد پیمانکار نیز بازداشت و تحت بازجویی‌های فنی و پلیس قرار گرفت.

با وجود انکارهای نخستین این زن، او وقتی در برابر دلایل و مستندات مأموران قرار گرفت و دانست که پلیس رابطه  او را با مرد جوان بازداشت شده عامل جنایت می‌داند لب به اعتراف گشود و پرده از راز یک توطئه هولناک برای قتل شوهرش برداشت. وی در اعترافات خود درباره ماجرای قتل شوهرش ادعا کرد: شوهرم پیمانکار یکی از بیمارستان‌های آمل بود، بیشتر درآمدش را خرج خودش می‌کرد و به ما خرجی نمی‌داد.

از سوی دیگر در خانه هم روابط خوبی با من نداشت تا اینکه از زندگی با او به تنگ آمده و خواستم تا مرا طلاق دهد. ولی چون با هم پسرعمو و دختر عمو بودیم او حاضر به طلاق من نمی‌شد. مدتی گذشت تا اینکه با «جواد» که قبلاً نزد شوهرم کار می‌کرد آشنا شدم. پس از بیان مشکلات زندگی‌ام با او، بتدریج به همدیگر علاقه‌مند شدیم. تصمیم گرفتیم بعد از جدا شدن از شوهرم با هم ازدواج کنیم. وقتی همه راه‌ها را برای جدایی از شوهرم بسته دیدم به اتفاق هم نقشه کشیدیم تا شوهرم را از سر راه برداریم. شب 15 مرداد ماه امسال بود، در حالی که شوهرم از سرکار به خانه آمده بود داخل غذای او مقداری مواد بی‌هوش‌کننده ریختم.

او با خوردن غدا بی‌حال شده و روی زمین افتاد. برای اینکه شاهدی بر این ماجرا نباشد، فرزند 10 ساله‌ام را نیز با قرص خواب‌آور بیهوش کردم. نیمه‌های شب بود که جواد هم آمد در حالی که شوهرم در اثر خوردن محلول مسموم روی بالکن اتاق بی‌حال افتاده بود با استفاده از پیک نیک و سنگ شوهرم را به قتل رساندیم. سپس جسد را داخل صندوق عقب خودروی شوهرم گذاشته و پس از 24 ساعت آن را به کمربندی هراز روبه‌روی تالار هزارویک شب برده و در آنجا رها کردیم. با گذشت 20 روز برای فریب مأموران و خانواده شوهرم گم‌شدن او را به پلیس اعلام کرده و به خانواده شوهرم گفتم او به قصد خروج از کشور به شهرهای غربی کشور رفته است. در طول این مدت جواد با تلفن همراه شوهرم پیامک‌هایی برای بستگان او ارسال می‌کرد تا وانمود کند شوهرم زنده است و قصد خروج از کشور را دارد. حتی در کرمان نیز با استفاده از تلفن کارتی تماسی با بستگان شوهرم گرفت ومطالبی مبنی بر اینکه قصد خروج از مرز را دارد بیان کرد. با اینکه در این مدت یک کلت جنگی خریده بودم، آن را برای پاپوش درست کردن به بهانه اینکه متعلق به شوهرم است تحویل مأموران دادم. مأموران در بررسی‌های انجام گرفته متوجه شدند در روز 24 تیرماه سال 92 جسد مردی در میان زباله‌های اطراف تالار هزار و یک شب آمل پیدا شده است اما به دلیل اینکه بخش‌هایی از جسد توسط حیوانات خورده شده بود و بقیه جسد دچار فساد شده بود امکان شناسایی‌اش ممکن نبود.

با توجه به  این اعترافات با دستور بازپرس ویژه قتل دادسرای آمل متهمان با حضور در محل جنایت اقدام به بازسازی صحنه قتل کردند. دو متهم پرونده تا انجام تحقیقات تکمیلی با صدور قرار قانونی در اختیار مأموران آگاهی قرار گرفتند. با اعترافات عاملان جنایت و تشریح صحنه قتل هر دو زن و مرد جنایتکار با قرار بازداشت موقت روانه زندان شدند.

  اخبار  حوادث  -  ایران

زنی با همدستی مردی شوهرش را کشت/مرد جنایتکار به قصاص محکوم شد، زن خیانتکار به ۱۰ سال زندان

زن خیانتکار نیز باید 10 سال در زندان بماند و 99 ضربه شلاق را تحمل کند. سحرگاه 25 خرداد ماه سال 92 مأموران کلانتری نسیم شهر در جریان پیدا شدن جسد مرد جوانی در آزادراه ساوه - تهران قرار گرفتند.

وقتی تیم پلیسی خود را بالای سر جسد رساند، در برابر مرد جوانی قرار گرفت که تی‌شرت سیاه و شلوار آبی به تن داشت و این در حالی بود که کفشی به پا نداشت و آثار کبودی و خراشیدگی روی صورت و بدنش نیز دیده می‌شد. بدین ترتیب با دستور بازپرس دادسرای بهارستان تیم تخصصی پلیس برای افشای راز این جنایت دست به کار شد.

مأموران در تجسس‌هایشان پی بردند که روز 24 خرداد ماه زن 22 ساله‌ای با مراجعه به کلانتری بهارستان اعلام کرده است همسرش به نام «جواد» از خانه خارج شده و دیگر بازنگشته است! وقتی در جریان بررسی‌ها مشخص شد که جسد متعلق به مرد گمشده است، مأموران به رفتارهای مرموز همسر وی به نام «زهره» مشکوک شدند و او را تحت بازجویی قرار دادند.

زهره در بازجویی‌ها به اعتراف هولناکی دست زد و گفت: سال 87 با جواد ازدواج کردم و یک پسر سه ساله دارم. همسرم مردی تندخو و عصبی بود، مرتب مرا به باد کتک می‌گرفت. بر سر همین موضوع از وی کینه به دل گرفتم. از آنجا که خانه پدرم در اسلامشهر بود، هر از گاهی با پسرم برای دیدن پدر و مادرم به اسلامشهر می‌رفتیم تا اینکه خیلی اتفاقی با مردی به نام «یوسف» که راننده مسافرکش است، آشنا شدم و بین ما رابطه عاطفی به وجود آمد و او از بدرفتاری‌های همسرم در زندگی من باخبر شد.

من و یوسف به هم وابسته شده بودیم، تصمیم گرفتیم با هم ازدواج کنیم اما همسرم مانع ازدواجمان بود. حتی چند بار به وی گفتم که توافقی از هم جدا شویم اما او می‌گفت حاضر به طلاق نیست و تنها مرگ است که باعث جدایی من و او خواهد بود. از سوی دیگر از جواد راضی نبودم. نمی‌دانستم چکارکنم. به خاطر همین نقشه کشیدم تا جواد را به قتل برسانم. من از یوسف خواستم آمپول سمی برایم تهیه کند. وقتی آمپول را به من داد، شب 24 خرداد ماه به بهانه اینکه آمپول تقویتی است جواد را فریب دادم و به وی تزریق کردم. ناگهان جواد خوابید. همان لحظه به یوسف زنگ زدم تا به خانه‌مان بیاید. یوسف آمد و شوهرم را کشت، سپس جسد را لابه‌لای پتویی پیچید و آن را در صندلی عقب خودروی پژویش گذاشته و یوسف به تنهایی جسد را به بیابان‌های اطراف اتوبان ساوه - تهران برد و آنجا رها کرد.

با اعترافات هولناک زن جنایتکار، یوسف نیز دستگیر شد و در بازجویی‌ها به رابطه پنهانی با زهره اعتراف کرد و گفت:  من مسافرکش هستم. یک روز اتفاقی با زهره که مسافرم بود آشنا شدم، دیدم خیلی ناراحت است. وقتی سر صحبت را با وی باز کردم، شروع به درد دل کرد و گفت که همسرش خیلی وی را کتک می‌زند. دلم به حالش سوخت، تنها هدفم این بود که به وی کمک کنم و به پیشنهاد خودش با همدستی وی همسرش را کشتیم.

در دادگاه
صبح دیروز این زن و مرد خیانتکار در شعبه دوم دادگاه کیفری یک تهران تحت محاکمه قرار گرفتند. از آنجا که پدر و مادر قربانی جنایت درگذشته‌اند، رئیس قوه قضائیه خواستار قصاص عامل این جنایت شد. وقتی یوسف برای آخرین دفاع پشت تریبون ایستاد، گفت: مسافرکشی می‌کردم که با زهره آشنا شدم و بعد مسیر رابطه‌مان طوری پیش رفت که این قتل را انجام دادیم. آن زمان هدفم کمک به زهره بود و نمی‌دانستم چکار کنم، اکنون بشدت پشیمانم و تقاضای عفو و بخشش دارم. زهره نیز در آخرین دفاع گفت: باور کنید همسرم را خیلی دوست داشتم اما وقتی اختلافاتمان بالا گرفت، او همیشه مرا کتک می‌زد. نمی‌دانستم چکار کنم تا اینکه با یوسف آشنا شدم و این جنایت را انجام دادیم.

بنابراین گزارش، قاضی عزیزمحمدی و دو قاضی مستشار پس از پایان جلسه محاکمه یوسف را به قصاص و 99 ضربه شلاق و زهره را به 10 سال زندان و 99 ضربه شلاق محکوم کرد.

  اخباراقتصادی  -  ایران