اخبار


2 دقیقه پیش

عکس: استهلال ماه مبارک رمضان

همزمان با آغاز ماه مبارک رمضان جمعی از کارشناسان حوزه نجوم همراه با نماینده دفتر استهلال مقام معظم رهبری عصر دوشنبه هفدهم خرداد برای رصد هلال شب اول ماه مبارک رمضان بوسیله ...
2 دقیقه پیش

تا 20 سال آینده 16 میلیون بیکار داریم

وزیر کشور گفت: در نظام اداری فعلی که می‌تواند در ۱۰ روز کاری را انجام دهد، در ۱۰۰ روز انجام می‌شود و روند طولانی دارد که باید این روند اصلاح شود. خبرگزاری تسنیم: عبدالرضا ...

افخمی: آوینی تحت تاثیر فروغ فرخزاد بود


بهروز افخمی کارگردان فیلم‌هایی چون «عروس» و «شوکران» مدعی شد شهید آوینی در ساخت مستندهایش به وضوح تحت تاثیر فروغ فرخزاد بود.

خبرآنلاین: بهروز افخمی کارگردان فیلم‌هایی چون «عروس» و «شوکران» مدعی شد شهید آوینی در ساخت مستندهایش به وضوح تحت تاثیر فروغ فرخزاد بود.

افخمی در بخشی از گفت‌و‌گوی خود با نشریه نقد سینما درباره سبک مستندسازی شهید آوینی صحبت کرد و گفت: «این سبک (سبک شهید آوینی )سابقه دارد و سابقه آن برمی‌گردد به مستند «خانه سیاه است» فروغ فرخزاد. ترکیب بین تصویر مستند و گفتار شاعرانه وبه ویزه لحن گوینده یعنی صدای فروغ فرخزاد.»

او در پاسخ به این سئوال که آیا منظورش از این اظهارات این است که آوینی تحت تاثیر این مستند بوده، گفت: «حتما ،یعنی به همین مستقیمی که دارم می گویم .البته این یک ادعاست وباید درباره آن صحبت شود .من هیچ وقت فرصت نکردم درباره این موضوع یادداشت ویا مقاله ای بنویسم.»


ویدیو مرتبط :
زنده یاد فروغ فرخزاد (با صدای فروغ فرخزاد)

خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :

شعر فروغ فرخزاد/شب و هوس



 

 

 

اشعار فروغ فرحزاد, فروغ فرحزاد, فرحزاد

 

 

 

در انتظار خوابم و صد افسوس

 

خوابم به چشم باز نمیآید

 

اندوهگین و غمزده می گویم

 

شاید ز روی ناز نمی آید

 

چون سایه گشته خواب و نمی افتد

 

در دامهای روشن چشمانم

 

می خواند آن نهفته نامعلوم

 

در ضربه های نبض پریشانم

 

مغروق این جوانی معصوم

 

مغروق لحظه های فراموشی

 

مغروق این سلام نوازشبار

 

در بوسه و نگاه و همآغوشی

 

می خواهمش در این شب تنهایی

 

با دیدگان گمشده در دیدار

 

با درد ‚ درد ساكت زیبایی

 

سرشار ‚ از تمامی خود سرشار

 

می خواهمش كه بفشردم بر خویش

 

بر خویش بفشرد من شیدا را

 

بر هستیم به پیچد ‚ پیچد سخت

 

آن بازوان گرم و توانا را

 

در لا بلای گردن و موهایم

 

گردش كند نسیم نفسهایش

 

نوشد بنوشد كه بپیوندم

 

با رود تلخ خویش به دریایش

 

وحشی و داغ و پر عطش و لرزان

 

چون شعله های سركش بازیگر

 

در گیردم ‚ به همهمه ی در گیرد

 

خاكسترم بماند در بستر

 

در آسمان روشن چشمانش

 

بینم ستاره های تمنا را

 

در بوسه های پر شررش جویم

 

لذات آتشین هوسها را

 

می خواهمش دریغا ‚ می خواهم

 

می خواهمش به تیره به تنهایی

 

می خوانمش به گریه به بی تابی

 

می خوانمش به صبر ‚ شكیبایی

 

لب تشنه می دود نگهم هر دم

 

در حفره های شب ‚ شب بی پایان

 

او آن پرنده شاید می گرید

 

بر بام یك ستاره سرگردان