اخبار
2 دقیقه پیش | عکس: استهلال ماه مبارک رمضانهمزمان با آغاز ماه مبارک رمضان جمعی از کارشناسان حوزه نجوم همراه با نماینده دفتر استهلال مقام معظم رهبری عصر دوشنبه هفدهم خرداد برای رصد هلال شب اول ماه مبارک رمضان بوسیله ... |
2 دقیقه پیش | تا 20 سال آینده 16 میلیون بیکار داریموزیر کشور گفت: در نظام اداری فعلی که میتواند در ۱۰ روز کاری را انجام دهد، در ۱۰۰ روز انجام میشود و روند طولانی دارد که باید این روند اصلاح شود. خبرگزاری تسنیم: عبدالرضا ... |
اصلاح طلبان آب به آسیاب احمدی نژاد ریختند
نامه ای که 4 سال پیش عبدی به میردامادی نوشت
اصلاح طلبان آب به آسیاب احمدی نژاد ریختند
خاتمی در میان دو سر طیف آمدن و نیامدن با سرعت زیاد نوسان خواهد كرد، این امر در تمام سخنرانیهای وی نیز مشهود است. این كه كسی بتواند با این حد از تعارض زندگی كند، جالب است، اما مفید برای سیاست كشور نخواهد بود.
عصرایران - با گذشت 4 سال از روزهایی که اصلاح طلبان در تکاپوی دور دهم انتخابات ریاست جمهوری بودند و سخن از کاندیداتوری سیدمحمد خاتمی بود، بهتر می توان به داوری درباره "آنچه گذشت" پرداخت.
یکی از اسنادی که تا کنون منتشر نشده ، نامه عباس عبدی ، فعال سیاسی اصلاح طلب به محسن میردامادی ، دبیرکل جبهه مشارکت ، است که طی آن، نسبت به حضور شتابزده اصلاح طلبان در انتخابات هشدار داده و عواقب آن را برشمرده بود.
در ابتدای این نامه که به تاریخ 5 دی 1387 نوشته شده است ، با ابراز تأسف از نحوه ورود جبهه مشارکت به انتخابات آمده است: متأسفانه نحوه ورود جبهه مشاركت به موضوع انتخابات براساس تحلیلی راهبردی و ریشهای استوار نیست. حداقل فرد ناظری چون بنده متوجه نمیشود كه مبنای حضور در انتخابات چیست؟ آیا دشمنی با احمدینژاد است؟ آیا نجات كشور است؟ آیا بودن به هر جهت است؟ آیا ترس از منفعل خطاب شدن است؟ آیا كسب قدرت است؟ آیا انجام اصلاحات است؟
من تاكنون نتوانستهام به نوشتهای از دوستان دست یابم كه تحلیل آنان را از شرایط فعلی، روند گذشته و چشمانداز آینده و نیز سیاستهای پیشنهادی را براساس خطمشی اصلاحی توضیح دهد. شاید هم باشد و بنده اطلاعی ندارم، اما اگر هم بود، باید مبانی آن از سوی ناظر بیرونی حدس زده میشد.
به نظر میرسد و نیز برداشت بنده از خط مشی انتخاباتی موجود این است كه دوستان تصور میكنند كه آقای خاتمی سرمایه بسیار بزرگی است و باید آن را به هر شكل ممكن در این انتخابات به كار انداخت و منتظر نتایج حاصل از آن بود، همین و بس.
اما مشكل از اینجا آغاز میشود كه سرمایه هر چقدر هم بزرگ باشد، فقط وقتی مفید است كه در زمان و در مكان مناسب صرف شود و الا صرف كردن بیشترین سرمایهها هم در كویر لمیزرع، ثمری ندارد جز اتلاف وقت، امید و سرمایه.
در واقع بخشی از جناح اصلاحطلب با جلو انداختن آقای خاتمی میخواهد پیروزی موقتی به دست آورد، تا از بنبست فعلی و نقد گذشته خلاص شود، غافل از اینكه این اقدام بیش از پیش بنبست را برملا میكند و فرصت لازم را هم برای اصلاح خطمشی از كنشگران سیاسی میگیرد، ضمن آنكه سرمایه موجود را بیش از پیش مستهلك میكند.چرا؟ من در این تحلیل میكوشم كه اصلیترین خطوط نقد خود را بر این سیاستها تقدیم كنم.
گرچه معمول نیست كه در مقام تحلیلگر، آینده را حدس زد و پیشبینی نمود، اما تصور میكنم كه این بار نیز باید چنین اقدامی را صورت دهم، هرچند پس از گذشتن ماجرا، و تحقق آینده، باز هم مجدداً در همچنان بر همین پاشنه خواهد گردید.
به نظر بنده ورود به انتخابات سال 1388، از موضع اصلاحطلبی فعلاً ممكن نیست. شرط لازم برای ورود از موضع اصلاحطلبی، نقد ساختار حقیقی قدرت و نیز تعهد جدی به ساختار حقوقی موجود در قانون اساسی است.البته این شرط لازم است ولی كافی نیست. اما این شرط محقق نمیشود به دو دلیل روشن:
اول اینكه توازن قوا میان اصلاحطلبان و ساختار حقیقی قدرت در وضعیتی برقرار نیست، تا آنان را قادر به ورود از این موضع كند.و دوم اینكه رهبری اصلاحات و به طور مشخص آقای خاتمی علیرغم گفتارش، مطلقاً آمادگی پذیرش نتایج اجرای چنین سیاستی را ندارند و اگر هم با این شعار وارد انتخابات و حتی برنده هم شوند، در عمل خلاف آن عمل خواهند كرد.
البته آقای خاتمی این دو موضوع را خوب میداند، و لذا منتظر است كه اتفاقی بیفتد تا توازن قوا در حد ورود به قدرت برقرار شود، اما باز هم قسمت دوم این شرط محقق نخواهد شد و تجربه گذشته از ایشان نشان داده كه قادر نیست و نمیخواهد كه تبعات عملی ورود به چنین سیاستی را بپذیرد.
هنگامی كه شرایط برای ورود اصلاحطلبان به انتخابات فراهم نیست، هرگونه ورودی از این موضع موجب از میان رفتن زمینههای اصلاحطلبی در عرصه سیاسی خواهد شد. زیرا شرط لازم اصلاحطلبی این است كه اصلاحات از درون جامعه و به شیوههای آرام و مسالمتآمیز صورت گیرد، چنین شرطی وقتی محقق میشود كه روابط اصلاحطلبان با ساختار قدرت وارد فاز مقابله و قطع ارتباط نشود. تردیدی ندارم كه حضور آقای خاتمی در انتخابات چنین نتایجی را ببار میآورد. چرا؟
بیش از هر چیز روشن است كه ساختار حقیقی در شرایط كنونی اجازه ورود این گروه را به دولت نخواهد داد. مگر اینكه این اصلاحطلبان عزم خود را برای ورود یا رد مشروعیت جزم كنند. با اعلام نامزدی فشارها شروع میشود، همچنان كه الآن هم شده است. قضیه آتش سوزی سینمای خانم حاتمی و عدم اجازه برگزاری جلسهای برای شب یلدا، چیزی نیست كه از ذهن كسی دور بماند، گروههایی كه میخواهند آقای خاتمی را بیاورند، حتی یك نشریه و روزنامه اختصاصی ندارند و به معنای روشنتر نمیتوانند روزنامهای بگیرند (یا اراده آن طرف در این راه قوی است یا اراده این طرف ضعیف و یا هر دو)، پس چگونه میخواهند بر صندلی ریاست جمهوری تكیه زنند؟»
عبدی در ادامه با پیش بینی این که خاتمی در صورت کاندیداتوری رد صلاحیت می شود ،نوشته است که حتی اگر خاتمی با حکم حکومتی تأیید صلاحیت شود ، دچار مشکل می شود و افزوده است:
« حال آقای خاتمی چه خواهد كرد؟ اگر بپذیرد یك مشكل و اگر كنار برود كه چند مشكل دارد. اگر بپذیرد ضمن اینكه زخمی شده، زبانش در اقدامات بعدی هم كوتاهتر از این خواهد شد كه هست...اگر هم نپذیرد و كنار برود كه این كار هم نیازمند مواجهه با حكومت است و نیز ناامیدی نسبت به اصلاح ساختار سیاسی را تشدید میكند. و البته مسئولیت آن متوجه كسانی است كه با توپ پر وارد انتخابات میشوند اما به محض رد صلاحیت عقبنشینی كرده و خانهنشین میشوند به معنای دیگر این رفتار به نوبه خود زمینهساز رد صلاحیت كردن است. كسی كه با تصور وجود پشتیبانی قوی وارد میشود، باید از ابتدا هزینه رد صلاحیت را برای طرف مقابل خود بسیار سنگین كند و اگر نكرد، در رد صلاحیت خود مسئولیت مشترك دارد.
به هر حال فرض كنیم كه رد صلاحیت نشد، و یا شد و در نهایت وارد انتخابات شد. در این صورت آیا میخواهند از موضع اصلاحات و دفاع از ساختار حقوقی و نقد ساختار حقیقی وارد انتخابات شوند یا از موضع بهبود نسبی وضع موجود و پذیرش ساختار حقیقی؟
اگر از موضع اصلاحطلبی است، همچنان كه گفتم طرف مقابل موضعگیری میكند و آقای خاتمی و دوستانش هم قادر به ادامه این راه نیستند و اما اگر از موضع پذیرش وضع حقیقی موجود وارد انتخابات میشوند در این صورت اولاً؛ چنین موضعی قدرت بسیجكنندگی مردم برای رأیآوری آقای خاتمی را ندارد و ثانیاً؛ بسیاری خواهند گفت اگر اصلاحات را از آقای خاتمی بگیریم، چه ترجیحی به دیگر نامزدها خواهد داشت؟ هیچ. بلكه بسیار هم ضعیفتر خواهد بود.
عبدی همچنین پیش بینی کرده بود که اگر خاتمی بیاید، نهایتاً رئیس جمهور نمی شود ، نوشته است:
« بنده احتمال میدهم كه حتی اگر اعتراض هم بكند، دادن پیام تبریك را به رقیب درآمده از صندوق فراموش نخواهد كرد. در هر حال بروز چنین وضعی موجب ناامیدی بیشتر مردم و جوانان به اصلاحپذیری ساختار حقیقی خواهد شد.
بر فرض بسیار بسیار ضعیف ایشان انتخاب شد، آیا با وضع فعلی و نیز رسانههای یكسو و مجلس كنونی، چارهای جز انتخاب كابینهای كمابیش مشابه كابینه موجود دارد؟ چگونه میخواهد شكاف قدرت و مسئولیت را به میزان حداقلی كاهش دهد؟ اجازه دهید درباره احتمالات آن زمان هیچ نگوییم كه تصور میكنم حتی دوستان و مدافعان حضور آقای خاتمی هم علاقهای به فكر كردن درباره آن جهنم ندارند. من از كنه ذهن دوستان اطلاعی ندارم، اما برایم روشن است كه آقای خاتمی در درجه اول نمیآید. اگر هم اعلام نامزدی كند، در وسط راه عقبنشینی میكند و اگر هم تا پایان در صحنه ماند، كس دیگری رییس جمهور خواهد شد. و این حضور هیچ دستاوردی ندارد، جز به بنبست رسیدن اصلاحات.»
عبدی افزوده است: «هرچه میگذرد تصمیمگیری آقای خاتمی بیش از پیش از مدار عقلانیت خارج میشود، زیرا شكاف میان هزینههای حضور و عدم حضور بیشتر میشود و زمینه اتخاذ یك عمل عقلانی را از میان میبرد. با گذشت زمان و افزایش فشارها برای آمدن، هزینه عقبنشینی زیاد میشود یا سعی میكنند این هزینه را به دوش حكومت بیاندازند و آنها هم بیتردید پرداخت میكنند. در عین حال هزینه ورود نیز بیش از گذشته ملموس و قابل محاسبه خواهد شد و آقای خاتمی در میان دو سر طیف آمدن و نیامدن با سرعت زیاد نوسان خواهد كرد، این امر در تمام سخنرانیهای وی نیز مشهود است. این كه كسی بتواند با این حد از تعارض زندگی كند، جالب است، اما مفید برای سیاست كشور نخواهد بود.»
عباس عبدی در ادامه نامه خود ، حضور اصلاح طلبان در آن مقطع تاریخی در انتخابات را به نفع احمدی نژاد ارزیابی کرده و نوشته است:
«ستاد اطراف آقای خاتمی علیرغم تمام صداقتی كه در میان بخشی از آنان بویژه دوستان جبهه مشاركت وجود دارد، عملاً آب به آسیاب ستاد احمدینژاد و طرفداران انسداد قطعی اصلاحات در جامعه میریزد. انگیزه خیر و هدف مطلوب برای توجیه عمل كافی نیست، مهمتر از این دو عنصر، توان دفاع عقلانی و منطقی از راه و روش و سیاست انتخابی است.
برخی افراد، مخالفت جناح حاكم با آمدن آقای خاتمی را دلیلی بر درستی دفاع از ورود ایشان میدانند در حالی كه جناح حاكم در خصوص آمدن و نیامدن خاتمی سه گروه هستند كه دو گروه آنان از منظرهای متفاوت مخالف آمدن آقای خاتمی هستند. جناح معتدلتر (ناطق نوری و امثالهم) مخالف حضور آقای خاتمی هستند، زیرا تصور میكنند كه در این صورت همه جناح متبوع آنان اجبارا باید پشت احمدینژاد بسیج شوند و حداقل چهار سال دیگر این دولت را تحمل كنند، و لذا چون خواهان حذف دولت فعلی هستند فكر میكنند كه فقط به آنان اجازه چنین كاری(شکست دادن احمدی نژاد) داده خواهد شد، البته اگر بتوانند.»
عبدی گروه دوم مخالفان را کسانی می داند که می دانند آمدن خاتمی برای نظام هزینه زا خواهد بود و از این رو موافق آمدنش نیستند ولی گروه سوم ، که مشتاق حضور خاتمی است را دولت احمدی نژاد دانسته و نوشته است که دولت، علاقهمند به حضور خاتمی است، زیرا هر دو نگرانی دو جناح قبلی را محقق میكند و حكم ریاستجمهوری بعدی را برای آنان دو قبضه میكند... .
عبدی در سال 1387 که این نامه را نوشته ، تأکید کرده است که دوست دارد این نامه "به عنوان سندی مكتوب باشد تا در آینده هر كس مسئول و پاسخگوی ادعاهایی باشد كه میكند " و افزوده است:
«در مورد نامزدی آقای خاتمی هم گرچه نظراتم را بیان كردهام و حضورش را خیانتی مسلم به جنبش اصلاحات میدانم، اما در صورت حضور، بدون تردید سكوت خواهم كرد، و همه را به انتظار مشاهده آینده نه چندان دور حواله خواهم داد.»/عصرایران
ویدیو مرتبط :
فیلسوفان، جاسوسان و اصلاح طلبان - سخنرانی فضلی نژاد
خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :
پدر داماد احمدینژاد: مشایی پتانسیل جذب آرای اصلاحطلبان را دارد!
بررسی فضای سیاسی فعلی کشور و کنجکاوی نسبت به فضای رقابتی انتخابات ریاست جمهوری پیش رو انگیزه ای شد تا پای صحبت های احمد خورشیدی، دبیر کل جمعیت خدمتگزاران انقلاب اسلامی بنشینیم.
به گزارش دادنا، با خورشیدی از هر دری سخن گفتیم، از فضای سیاسی فعلی گرفته تا پیش بینی هایش نسبت به انتخابات آینده. او که خود نسبتی سببی هم با رئیس جمهور دارد و فرزندش داماد احمدی نژاد است، برخی عملکردهای وی را مورد انتقاد قرار داد و البته طبق روال نانوشته فضای سیاسی این روزهای کشور، رئیس دفتر رئیس جمهور را نیز از انتقادات تندش بی نصیب نگذاشت.
علی رغم این مسائل، اما جالب ترین قسمت گفتگو با خورشیدی مربوط به پیش بینی هایش از انتخابات آتی ریاست جمهوری بود، خصوصا آنجایی که اشاره کرد که اصلاح طلبان نامزد اصلی نخواهند داشت و احتمالا به حمایت از یکی از چهره های موجود بسنده خواهند کرد. چهره ای که خورشیدی در کمال تعجب ما معتقد بود که رئیس دفتر رئیس جمهور می تواند باشد.
گفتگوی تفصیلی «دادنا» با احمد خورشیدی را در ادامه بخوانید.
-آقای خورشیدی! لطفا کمی در مورد فضای رقابتی انتخابات پیش رو و جریان شناسی این انتخابات توضیح دهید.
ببینید ما نه یک انتخابات که یک دوره انتخابات در پیش داریم. اینکه می گویم دوره به این دلیل است که انتخابات ما دیگر دوره ای شده است. یعنی اگر یک جریان انتخابات ریاست جمهوری را برنده شد، انتخابات مجلس را هم برنده می شود، به احتمال خیلی زیاد در انتخابات شورای شهر نیز برنده می شود. مجلس خبرگان البته بحث مجزایی دارد. بنابراین ما یک دوره انتخابات در پیش داریم که از این دوره انتخابات مجلس نهم سال آینده برگزار می شود و شامل انتخابات های ریاست جمهوری و شورای شهر هم می شود. طبیعی است مهمترین اینها انتخابات ریاست جمهوری خواهد بود و تصور می کنم سوال شما در مورد فضای رقابتی هم به این انتخابات بر می گردد.
-بله منظورم انتخابات ریاست جمهوری بود.
در مورد تحلیل فضای رقابتی انتخابات ریاست جمهوری آتی باید بگویم که تا الان نام 8-7 نفر به شکل روشن در فضای سیاسی مطرح شده است. البته گرچه الان شاید برای صحبت درباره انتخابات کمی زود به نظر برسد اما اگر بحث تحلیلی باشد و تبلیغی نباشد به نظر من اشکالی ندارد. اما طبعا اگر کسی بخواهد از الان تبلیغ کند، این مسئله با تدبیر مقام معظم رهبری معارض خواهد شد و قطعا کار درستی نیست. لذا تحلیل من در مورد انتخابات ریاست جمهوری این است که احتمالا یک نامزد، جریان اصلاح طلب را نمایندگی خواهد کرد. البته من معتقدم به احتمال زیاد این نامزد، نامزد اصلی آنان نخواهد بود، یعنی اصلاح طلبان منتظر خواهند ماند تا ببینند که از بین افراد حاضر در صحنه کدامیک به آنها نزدیک تر هستند و سپس از او حمایت خواهند کرد.
-یعنی شما معتقدید جریان اصلاح طلب به هر حال در انتخابات کاندیدا معرفی خواهد کرد؟
ببینید به اعتقاد بنده نخبگان جریان اصلاح طلبی حتما انتخابات را دنبال خواهند کرد و در پی نقش آفرینی در آن خواهند بود. همانطوری که عرض کردم به احتمال زیاد این جریان کاندیدای اصلی در انتخابات پیش رو نخواهد داشت. البته گاهی از آقای دکتر حسن روحانی به عنوان نامزد بالقوه این جریان نام برده می شود، اما خبری از تلاش یا تمایل جدی ایشان وجود ندارد.
-از بقیه رجال مطرح و مسئولان سابق و فعلی، فکر می کنید چه کسانی وارد عرصه انتخابات خواهند شد؟
در بین بقیه افراد شاخص خب آقای هاشمی که دیگر به دلیل شرایط سنی نمی تواند کاندیدا شود. آقای احمدی نژاد هم که دو دوره اش به اتمام می رسد و طبعا نمی تواند وارد این عرصه شود. ولی در مورد آقای احمدی نژاد این احتمال وجود دارد که چندان هم به انتخابات بی اعتنا نباشد و در این عرصه نقش آفرین باشد. طبق اخباری که هم اکنون به گوش می رسد، ممکن است که ایشان از کسی مثل آقای مشایی حمایت کند. ضمن اینکه رصد فضای سیاسی نشان می دهد که این تحلیل چندان بیراه هم نیست. بالاخره همانطوری که کاملا قابل مشاهده است، دست آقای مشایی بازگذاشته شده و ایشان در میان تمام افرادی که برای کاندیداتوری مطرح هستند، بیشترین تلاش مشهود را دارد و البته این انتقاد به دولت وارد است که چرا آقای احمدی نژاد به اینجا رسیده که اجازه می دهد کسی بیاید و به این شکل وارد کارزار انتخاباتی شود.
-طوری سخن می گویید که گویی کاندیداتوری آقای مشایی قطعی است، شما اینقدر به این مسئله اطمینان دارید؟ می دانید که تحلیل دیگری هم هست که می گوید ممکن است آقای مشایی توجهات را به خود جلب کند اما در نهایت کس دیگری از طیف دولت در انتخابات شرکت کند.
بالاخره تلاشهای ایشان مشهود است. البته این تحلیلی که شما اشاره می کنید هم محتمل است. حالت اول این است که آقای مشایی وارد انتخابات شود و آقای احمدی نژاد از ایشان حمایت کند. البته این را اشاره کنم که ما آقای احمدی نژاد را صاحب این روحیه نمی دانیم که بخواهد نامزدی معرفی کند و پشت او بایستد، من به شخصه بعید می دانم چنین اتفاقی بیفتد. یعنی اعتقاد بنده این است که ایشان انشاالله از کسی که مورد وثوق رهبری و مورد اعتماد مردم باشد حمایت خواهند کرد و وارد این بازی نخواهند شد. اما طبعا تحلیلی که شما می گویید هم ممکن است، یعنی ممکن است در آخر کس دیگری غیر آقای مشایی از طرف جریان دولت وارد انتخابات شود.
-در مورد جریان اصولگرا چطور، از بین چهره های شاخص این جریان پیش بینی می کنید چه کسانی وارد میدان شوند؟
از بین اصولگرایان به اعتقاد من آقای محسن رضایی تلاشهایی در این زمینه دارد و احتمالا وارد میدان خواهد شد، آقای قالیباف هم همینطور، آقای لاریجانی هم به نظرم در این زمینه تلاشهایی دارد. در این میان البته نام آقایان حداد عادل و ولایتی هم مطرح است، مثلا در مورد آقای حداد عادل چند هفته گذشته برخی اخبار مطرح شد مبنی بر اینکه برخی جلسات را برگزار می کند که بعدها خبری نشد و صحت و سقم آن اخبار پیشین نیز معلوم نگردید. در مورد آقای ولایتی هم چنین اخباری گاها منتشر می شود، اما ما از ایشان تا حالا فعالیت یا تلاشی در این زمینه مشاهده نکرده ایم.
-با این فضایی که ترسیم کردید، به نظر شما چه کسی پیروز خواهد شد؟
به طور کلی اگر مسئله تایید یا رد صلاحیت ها را کنار بگذاریم، در انتخابات آینده به نظر من یک جریان منتقد دولت فعلی همچون آقایان قالیباف و لاریجانی اقبال عمومی خوبی خواهند داشت، البته خود همین آقای مشایی هم در برخی جاها همچون سه استان شمالی اقبال خوبی خواهد داشت.
-در میان صحبت هایتان اشاره ای داشتید به اینکه ممکن است اصلاح طلبان نامزد اصلی نداشته باشند اما از میان چهره های موجود یکی را برای حمایت برگزینند، به نظر شما کدام یک از این اسامی که اشاره کردید پتانسیل جذب آرای اصلاح طلبان را دارند؟
در مورد آنهایی که می توانند آرای اصلاح طلبان را جذب کنند، به نظر من آقای مشایی این توانایی را دارد، کمی آنطرف تر آقای قالیباف هم تا حدودی می تواند طیف معتدل این جریان را جذب کند.
-با در نظر گرفتن جمیع شرایط، شما فکر می کنید انتخابات آینده با محوریات اشخاص باشد یا با محوریت جریان ها؟
به نظر من جریان های دوگانه کشور دیگر خیلی کمرنگ شده اند؛ هم اصلاح طلبی و هم اصولگرایی را می گویم. به اعتقاد من انتخابات آینده بیشتر شخص محور خواهد بود نه جریان محور چرا که جریان هایی که در اقبال عمومی و کانون توجه مردم بودند جایگاه خود را از دست داده اند و تاکنون جریان جدیدی هم شکل نگرفته و با شرایط موجود بعید است تا چند سال آینده هم چنین جریانی شکل بگیرد.
-یعنی شما شکل گیری جریان جدیدی را در شرایط فعلی بعید می دانید؟
بله واقعا بعید می دانم که حتی تا چند سال آینده جریان سومی شکل بگیرد. البته چنین جریانی شکل خواهد گرفت و شکل گیری آن تا حد بسیار بالایی قطعی است اما بعید است تا دو سه سال آینده شکل بگیرد. به نظر من برای شکل گیری جریان سوم، هنوز زود است. ضمن اینکه این را هم می دانید که بحث خط سوم از زمان مرحوم سید احمد خمینی مطرح بوده و تا همین اواخر هم که برخی تصور می کردند آقای احمدی نژاد نماد جریان سومی خواهد شد. ولی می دانید که چنین اتفاقی هرگز تاکنون نیفتاده و جریان سومی شکل نگرفته است. شکل گرفتن جریان سوم مستلزم شرایط و پارامترهایی است که این شرایط تاکنون محقق نشده و بعید است در آینده نزدیک هم محقق شود.
-انفعال و رکود فعالیت های حزبی در فضای کنونی چه دلایلی می تواند داشته باشد؟
دلایل زیادی می تواند داشته باشد. یکی از دلایل می تواند این باشد که عملکرد نیروهای انقلابی و طرفدار نظام، مورد رضایت همه مردم نبوده و طبعا این مسئله برخی ها را به حاشیه رانده است. علاوه بر این مسئله، جریانی که اپوزیسیون نظام بوده هم رفته و به خارج وصل شده است. نشانه آن هم این است که می بینیم که در 25 خرداد 88 جمعیت زیادی می آید و به انتخابات معترض می شود اما رفته رفته و با آشکار شدن خط و ربط جریان اپوزیسیون طرفداران کم و کمتر می شوند، تا اینکه در روز 9 دی بخشی از آن مردم و بخش دیگری که اصلا تا آن موقع احساس تکلیف نمی کردند وارد میدان شدند. این نشان می دهد که جریانی که اپوزیسیون بوده نگاه و امیدش به بیرون از کشور بوده است. مردم ایران هم چه اصلاح طلب باشند، چه اصولگرا باشند، چه ملی گرا باشند یا هرچیز دیگری، از دخالت خارجی ها استقبال نمی کنند. لذا می بینید که طرفداران اپوزیسیون وقتی می بینند که این جریان به نوعی به خارج وصل شده، از آن کنار می کشند. علاوه بر این جامعه ما از حیث مشکلات اجتماعی و اقتصادی در یک نقطه اوج قرار گرفته و همین مسئله هم در فعالیت ها تاثیر میگذارد..../ 'گزارش دادنا