اخبار
2 دقیقه پیش | عکس: استهلال ماه مبارک رمضانهمزمان با آغاز ماه مبارک رمضان جمعی از کارشناسان حوزه نجوم همراه با نماینده دفتر استهلال مقام معظم رهبری عصر دوشنبه هفدهم خرداد برای رصد هلال شب اول ماه مبارک رمضان بوسیله ... |
2 دقیقه پیش | تا 20 سال آینده 16 میلیون بیکار داریموزیر کشور گفت: در نظام اداری فعلی که میتواند در ۱۰ روز کاری را انجام دهد، در ۱۰۰ روز انجام میشود و روند طولانی دارد که باید این روند اصلاح شود. خبرگزاری تسنیم: عبدالرضا ... |
ارتباط نامشروع به اجبار همسر
روز گذشته ماموران زندان، زن و شوهر متهم به قتل را به دادگاه كیفری استان تهران آوردند. آنها باید پشت جایگاه میایستادند تا از آن شب، از زنا، قتل، مثله كردن و آتش زدن مقتول بگویند.
راس ساعت ١٠:٤٥ صبح دیروز، جلسه رسیدگی به پرونده عباس و مهتاب، متهمان قتل فجیع اصغر ٦٧ ساله با حضور خانواده مقتول در شعبه ٧١ دادگاه كیفری استان تهران كلید خورد. در این پرونده، عباس كه همسرش مهتاب را مجبور به تن فروشی كرده و به ازای آن پول میگرفت متهم است كه سه سال پیش و در شب حادثه، به دلیل اختلافات مالی با مقتول، با فشار دادن طناب به دور گردنش او را خفه كرده و به قتل رسانده است. همسر او مهتاب نیز كه در شب حادثه با اطلاع عباس، در خانه خودشان با مقتول تنها بود، به اتهام زنا و مشاركت در قتل از زندان به دادگاه آورده شده بود.
با آغاز جلسه دادگاه و پس از قرائت كیفرخواست، مهتاب به جایگاه احضار شد. مامور همراه دستبندش را باز كرد. مهتاب چادرش را جمع و جور كرد و پشت جایگاه ایستاد. در لحن صدا و لرزش دستهایش دیده میشد كه هنوز تصویر آن شب برایش تازگی دارد؛ همان شبی كه اصغر را كشتند، جسدش را مثله كردند و به آتش كشیدند.
او از اتهام زنا شروع كرد و گفت: «من اتهام زنا را قبول ندارم اما بعضی وقتها عباس من را مجبور میكرد كه برای پول این كار را انجام دهم. اصغر از آشنایان دور ما است. شب حادثه اصغر به خانه ما آمده بود. من تنها بودم. عباس هم همهچیز را میدانست. بعد از یك ساعت عباس به خانه آمد. نمیدانم چه شد كه ناگهان با هم دعوایشان شد. عباس یك لیوان وایتكس كه روی طاقچه بود را برداشت و ریخت روی صورت اصغر. درگیری بالا گرفته بود. من هم كه ترسیده بودم یك چاقو را برداشتم و به پهلوی مقتول زدم. او روی زمین افتاد اما هنوز زنده بود. عباس طنابی را كه با خود آورده بود دور گردن اصغر پیچید و فشار داد. بعد رو فرشی را هم روی دهان او گذاشت و آنقدر فشار داد تا خفه شد.»
اما داستان این قتل هنوز ادامه دارد. آنها جسد اصغر را به حمام بردند و مثله كردند. مهتاب ادامه داد: «بعد از آن عباس جسد را به حمام برد و تكه تكه كرد. درون چند نایلون سیاه كیسه زباله ریخت. كیسهها را در ماشین مقتول گذاشت و به جاده ورامین رفتیم. آنجا با بنزین كیسهها را آتش زدیم و برگشتیم.» فرزندان مقتول مدام روی صندلیهایشان جابهجا میشدند. تصویر كشته شدن، مثله شدن و سوزانده شدن پدرشان جلوی چشمشان ویراژ میرفت اما آنها یك چیز را فراموش كرده بودند؛ مقتول پیش از این با مهتاب ارتباط نامشروع داشت و در ازای آن به عباس پول میداد؛ موضوعی كه وقتی رییس دادگاه بر آن تاكید كرد، آنها سكوت كردند.
بعد از مهتاب، عباس كه در جریان بازجوییها و در دادگاه قبلی، به قتل اصغر اعتراف كرده بود در این جلسه اظهارات قبلی خود را پس گرفت و همسرش را عامل اصلی قتل معرفی كرد. او در جایگاه ایستاد. صورتش مثل گچ سفید شده بود. متهم ردیف اول پرونده درباره روز حادثه گفت: «زن من وقتی میگوید كه من او را مجبور به تن فروشی میكردم، باید برود بمیرد. من فقط میدانم كه مقتول با خانم من حساب و كتاب داشت اما رابطهشان پدر و دختری بود. یعنی من اینطور فكر میكردم» اما خانواده مقتول هم «رابطه پدر و دختری اصغر و مهتاب را باور نداشتند.»
عباس ادامه داد: «دو روز قبل از حادثه مقتول با برادر خانم من دعوایش شده بود و پای من هم وسط آمد. بعد از آن دیگر او را ندیدم تا شب حادثه وقتی به خانه رفتم دیدم اصغر بدون لباس آنجاست. من از موضوع خبر نداشتم وگرنه زنگ میزدم و میگفتم كه این كار را نكند. آنجا با هم درگیر شدیم. من یك لیوان وایتكس كه روی طاقچه بود را برداشتم و روی صورتش ریختم كه ناگهان مهتاب با چاقو به پهلوی اصغر زد. او روی زمین افتاد اما وقتی من روفرشی را روی صورتش گرفته بودم جان نداشت.»
عباس هیچ حرفی از فشردن طناب دور گردن مقتول نگفت. همان طنابی كه در بازجوییها به خرید آن قبل از ارتكاب به قتل اعتراف كرده بود. او ادامه داد: «بعد از اینكه دیدم اصغر مرده، به پدر خانم و برادر خانمم زنگ زدم و موضوع را تعریف كردم. آنها كه آمدند گفتند باید جسد را مثله كنیم تا بتوانیم از خانه بیرون ببریم. من رفتم كارتن بخرم كه اعضای بدن اصغر را درون آن بیندازیم و پدرخانم و برادرخانم من هم جنازه را به حمام بردند و همانجا مثله كردند. اعضای بدن را درون كارتن و كیسههای زباله ریختیم.
با ماشین مقتول به جاده ورامین رفتیم. آنها گفتند كه نباید هیچ اثری باقی بماند. برای همین كیسهها را هم آتش زدیم و برگشتیم. » با ثبت حرفهای دو متهم، آنها برای آخرین دفاع دوباره پشت جایگاه ایستادند اما هركدام قتل را به دیگری نسبت دادند و سرجایشان نشستند.
عباس مدام به سقف نگاه میكرد و مهتاب دستانش را میفشرد. یكی از دختران مقتول چندبار سعی كرد كه با جابهجا كردن خود روی صندلی آنها را ببیند. خانواده مقتول تقاضای قصاص عباس را داشتند. آنها میگفتند كه او اصغر را كشته، جسدش را تكه تكه كرده و به آتش كشانده است. بین مهتاب و اصغر، رابطه پدر و دختری نبود...
اخبار حوادث - اعتماد
ویدیو مرتبط :
ارتباط نامشروع ...
خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :
اجبار همسر به برقراری ارتباط نامشروع!
حکم اعدام مردی که زنش را مجبور به برقراری ارتباط نامشروع با مردی غریبه کرده بود از سوی دیوان عالی کشور تایید شد.
رسیدگی به این پرونده از سه سال پیش با دستگیری یك زن و شوهر به اتهام قتل، مثله كردن و سوزاندن مردی ٦٧ ساله آغاز شد. عباس و مهتاب كه در كار خرید و فروش مواد مخدر فعالیت داشتند، چند روز قبل از دستگیری، اصغر – مقتول – را در خانه شان كشتند و جسدش را در جاده ورامین به آتش كشیدند.
در بازجوییهای پلیس، عباس به قتل اعتراف و علت آن را تلاش مقتول برای برقراری ارتباط نامشروع با همسرش اعلام كرد اما وقتی پرونده برای صدور حكم به شعبه ٧١ وقت دادگاه كیفری استان تهران ارسال شد، پرده از واقعیت ماجرا فرو افتاد.
با آغاز جلسه دادگاه، قاضی عزیزمحمدی، مهتاب را به جایگاه احضار كرد. او از اتهام زنا شروع كرد و گفت: «شوهرم من را مجبور میكرد تا برای پول با مقتول ارتباط نامشروع برقرار كنم. شب حادثه، اصغر به خانه ما آمده بود. من تنها بودم. عباس هم همهچیز را میدانست. او پس از یك ساعت به خانه آمد. ناگهان با اصغر دعوایش شد. او یك لیوان وایتكس را كه روی طاقچه بود برداشت و روی صورت اصغر ریخت. من هم از ترس با چاقو به پهلویش زدم. او روی زمین افتاد اما هنوز زنده بود.
عباس طنابی را كه با خود آورده بود دور گردنش پیچید و فشار داد. بعد روفرشی را هم روی دهان او گذاشت و آنقدر فشار داد تا خفه شد. پس از آن عباس جسد را به حمام برد و تكهتكه كرد. درون چند كیسه زباله ریخت. كیسهها را در ماشین مقتول گذاشت و با هم به جاده ورامین رفتیم. آنجا با بنزین كیسهها را آتش زدیم و برگشتیم.»
اعترافات مهتاب نشان میداد مقتول پیش از این نیز در ازای پرداخت پول به شوهرش، با او ارتباط نامشروع برقرار كرده بود. حرفی كه با واكنش عباس در دادگاه روبهرو شد.
او وقتی پشت جایگاه ایستاد، برخلاف اعترافاتش در بازجوییها، قتل را گردن همسرش انداخت و گفت: «زن من وقتی میگوید كه من او را مجبور به تنفروشی میكردم، باید برود بمیرد. من فقط میدانم كه مقتول با خانم من حساب و كتاب داشت اما رابطهشان پدر و دختری بود. یعنی من اینطور فكر میكردم.» او درباره روز حادثه گفت: «دو روز قبل از حادثه مقتول با برادرخانم من دعوایش شده بود و پای من هم وسط آمد.
بعد از آن دیگر او را ندیدم تا شب حادثه وقتی به خانه رفتم دیدم اصغر بدون لباس آنجاست. من از موضوع خبر نداشتم. با هم درگیر شدیم. من یك لیوان وایتكس را كه روی طاقچه بود برداشتم و روی صورتش ریختم كه ناگهان مهتاب با چاقو به پهلوی اصغر زد. او روی زمین افتاد اما وقتی من روفرشی را روی صورتش گرفته بودم جان نداشت».
عباس هیچ حرفی از فشردن طناب دور گردن مقتول نگفت. همان طنابی كه در بازجوییها به خرید آن قبل از ارتكاب به قتل اعتراف كرده بود. او ادامه داد: «بعد از اینكه دیدم اصغر مرده، به پدر خانم و برادر خانمم زنگ زدم و موضوع را تعریف كردم. آنها كه آمدند گفتند باید جسد را مثله كنیم تا بتوانیم از خانه بیرون ببریم. من رفتم كارتن بخرم كه اعضای بدن اصغر را درون آن بیندازیم و پدرخانم و برادرخانم من هم جنازه را به حمام بردند و همانجا مثله كردند. اعضای بدن را درون كارتن و كیسههای زباله ریختیم.
با ماشین مقتول به جاده ورامین رفتیم. كیسهها را آتش زدیم و برگشتیم.» با ثبت حرفهای دو متهم، آنها برای آخرین دفاع دوباره پشت جایگاه ایستادند اما هركدام قتل را به دیگری نسبت دادند. در پایان دادگاه، قضات عباس را به اعدام و مهتاب را به حبس محكوم كردند كه این حكم با تایید در دیوان عالی كشور در آستانه اجرا قرار گرفت.