اخبار
2 دقیقه پیش | عکس: استهلال ماه مبارک رمضانهمزمان با آغاز ماه مبارک رمضان جمعی از کارشناسان حوزه نجوم همراه با نماینده دفتر استهلال مقام معظم رهبری عصر دوشنبه هفدهم خرداد برای رصد هلال شب اول ماه مبارک رمضان بوسیله ... |
2 دقیقه پیش | تا 20 سال آینده 16 میلیون بیکار داریموزیر کشور گفت: در نظام اداری فعلی که میتواند در ۱۰ روز کاری را انجام دهد، در ۱۰۰ روز انجام میشود و روند طولانی دارد که باید این روند اصلاح شود. خبرگزاری تسنیم: عبدالرضا ... |
ابهامات نفتی دولت پیشین هویدا شود، حیات سیاسی تندروها تمام است/ استیضاح زنگنه مانور انحرافی از پرونده بابک زنجانی
رضا عبدالهی، عضو کمیسیون برنامه و بودجه :
ابهامات نفتی دولت پیشین هویدا شود، حیات سیاسی تندروها تمام است/ استیضاح زنگنه مانور انحرافی از پرونده بابک زنجانی
گذر بیش از یک دهه نتوانسته پرونده کرسنت را مختومه کند. با معرفی بیژن زنگنه برخی تندروهای مجلس باز هم سراغ این جنجال قدیمی رفتند.
جنجالی که البته راه زنگنه برای رسیدن به وزارت نفت را سد نکرد. حالا اما تعدادی از نمایندگان به رهبری علیرضا زاکانی میخواهند باز هم با همین بهانه قدیمی حکم اخراج زنگنه از وزارت نفت را بگیرند. زاکانی گفته تعدادی از نمایندگان سوالاتی را در این خصوص از زنگنه طرح کردهاند که اگر از جوابهای وزیر نفت قانع نشوند قطعا او را به پای میز استیضاح خواهند کشاند.
میزی که البته علی رغم پروندههای متعدد اقتصادی خیلی پیش روی وزرای دولت قبل قرار نگرفته بود. رضا عبدالهی، عضو کمیسیون برنامه و بودجه مجلس که جریان رای اعتماد زنگنه از ناطقین موافق او بود، در گفتگویی کوتاه با خرداد در خصوص این دست تلاشها میگوید که مبنای موضعگیری اخیر برخی نمایندگان تنها مسایل سیاسی و گریز از فسادهای دولت قبل است.
ارزیابی شما از موضوع استیضاح آقای زنگنه که چند روزی است در مجلس مطرح شده است، چیست؟
به نظر من شروع حملات جدی به آقای زنکنه در حقیقت آغاز خط تخریب دولت یازدهم است. در شرایط کنونی وزارت نفت و وزارت امور خارجه دو بال دولت هستند که میتوانند برگ برنده را برای سیاستهای آقای روحانی به ارمغان بیاورند. مساله اصلی کشور ما در این شرایط موضوع تحریمها و فشارهای خارجی است که وزارت امور خارجه و وزارت نفت در صف اول شکستن آن قرار گرفتهاند
و هر دو هم تا اینجای کار موفق بودهاند. تلاشهای آقای ظریف توانسته وجهه ایران را در دنیا کاملا تغییر دهد و تلاشهای آقای زنگنه و مجموعه همکاران ایشان در وزارت نفت هم باعث شده در همین مدت کوتاه شاهد افزایش تولید نفت باشیم.
اما نمایندگان منتقد آقای زنگنه که گویا فعلا توسط آقای زاکانی هدایت میشوند بحث قرارداد کرسنت و توتال را برای استیضاح ایشان پیش کشیدهاند. سوال این است که آیا وضعیت امروز تولید نفت در این تلاشها تاثیری داشته یا نه؟
از یک زاویه داشته و از یک زاویه نداشته. در مجلس یک حلقه سخت وجود دارد که در فاز تقابل با دولت قرار دارند و تغییر وضعیت چندان در موضعگیری آنها تاثیری ندارد. یعنی تلاشهای آنها ادامه خواهند داشت.
این حلقه سخت چه کسانی هستند؟
امثال همین آقای زاکانی و کسانی که مشخصا با دولت قبلی نسبت داشتند. چه آنها که مثل میر کاظمی و سلیمانی و زاهدی در دولت احمدینژاد بودند و چه کسانی چون رسایی و کوچکزاده و آقاتهرانی که نسبت فکری با جریان احمدینژاد داشتند.
به ادامه سوال قبلی برگردیم. از چه جهت این وضعیت تاثیر نخواهد داشت؟
از این جهت که بدنه مجلس فعلا نسبت به دولت خوشبین است و میخواهد برای کار کردن به دولت فضا و زمان بدهد.
نهایتا این تلاشهای تقابلی با دولت چه معنایی دارند؟
به نظر من این تلاشها نوعی فرار به جلو برای پرت کردن حواس رسانهها و افکار عمومی از موضوعاتی چون موضوع پرونده بابک زنجانی است. اگر بحث واقعا بر مبارزه با فساد و شفاف سازی بود
چرا همین نمایندگان مخالف دولت یازدهم در روزی که دولت احمدینژاد یکی از بزرگترین قراردادهای نقت و گاز ایران را با شرکتی بست که یک هفته قبل با سرمایه اولیه 100 هزار تومان تشکیل شده بود، یادشان به شفاف سازی و طلب پاسخ نبود؟ به همین جهت من این دست تلاشها را در جهت احقاق حقوق ملت و شفافسازی اقتصادی نمیدانم. اتفاقا معتقد هستم این تلاشها یک وجه سیاسی پر رنگ برای از کار انداختن دولت دارد و یک وجه پر رنگ دیگر برای فرار از فسادهای گذشته مثل جریان پرونده بابک زنجانی.
الان بحثهای زیادی در خصوص وضعیت وزارت نفت و فروش نفت در دوره آقای احمدینژاد مطرح است که برخی از آنها هم در دست بررسی قرار دارند. الان سرنوشت چند ده میلیارد دلار از درآمدهای نفتی کشور در دولت سابق نا مشخص است و هیچ تلاشی برای روشن شدن آن انجام نمیشود. اگر واقعا دغدغه آقایان شفافسازی است آنها را هم باید بررسی کنند.
آیا در خصوص وضعیت کنونی وزارت بحث خاصی در مجلس در مخالفت با دولت مطرح است یا خیر؟
قطعا درباره شرایط کنونی نمیتوانند بحثی را مطرح کنند. معلوم است که پارس جنوبی در دوره چه کسانی توسعه یافت و قطر هم در دوره چه کسانی توانست 11 برابر بیشتر از ما از ذخایر مشترک انرژی برداشت کند. وضعیت ما بین اتحادیه کشورهای صادر کننده نفت یا گاز هم در همین سه ماه مشخص است.
ما در طول همین سه ما رئیس اوپک گازی شدهایم. من فکر میکنم بیشتر این نوع موضعگیریها به وضعیت برخی از وابستگان به دولت احمدینژاد در مجلس مربوط میشود. مساله نفت در دوره آقای احمدینژاد حاشیهها و ابهامات زیادی دارد که مشخص شدن آنها حتی میتواند به پایان عمر سیاسی این وابستگان منجر شود.
شما گفتید تضعیف آقای ظریف و آقای زنگنه در مجلس را در یک راستا میدانید. اینها چه ارتباطی با هم دارند و پروژه این حملات چگونه انجام میشود؟
عرض کردم که مشخصا برای خروج از شرایط موجود در کوتاه مدت عملکرد و تمرکز وزارتخانههای نفت و امور خارجه بسیار تاثیرگذار است. بقیه وزارتخانهها در کوتاهمدت خیلی نمیتوانند نقش بازی کنند. مخالفان دولت برای زدن آقای ظریف بهانههای زیادی دارند اما برای زدن آقای زنگنه بهانههای بسیار کمتر است.
نیروهای تندرو خیلی راحت با استفاده از یک گفتار شبه انقلابی سیاست خارجی دولت را میزنند و به اسم سازش و یا خیانت هر چیزی را به مجموعه دیپلماسی خارجی دولت نسبت میدهند، اما چون نمیتوانند از وضعیت امروز وزارت نفت ایراد خاصی بگیرند سراغ پروندهها و بهانههای تاریخ گذشته رفتهاند تا بلکه از این طریق بال اقتصادی دولت را از کار بیاندازند.
الان اینها نمیتوانند آقای ظریف را از وسط بازی مهم هستهای از گردونه اجرا خارج کنند. چون بعدا تقصیر هر شکستی در این جریان به گردن آنها خواهد بود. آنها صبر میکنند تا ببینند طی چند ماه آینده آقای ظریف چه میکند و برای زدن او دیرتر به سراغاش میروند.
اما آقای زنگنه را خیلی راحت همین الان میتوانند از گردونه اجرا خارج کنند. یعنی اگر این کار را بکنند و پرونده کرسنت را بهانه قرار دهند خیلی متحمل فشارهای سیاسی نمیشوند. بنابراین آقای زنگنه را در سیبل فاز اول تهاجم خود قرار دادهاند.
/خرداد
ویدیو مرتبط :
پاسخ بابک زنجانی به ابهامات پرونده نفتی
خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :
ناگفتههای شمساردکانی از نفت فروشی بابک زنجانی و مافیای نفتی در دولت احمدی نژاد
اخبار سیاسی - ناگفتههای شمساردکانی : زنجانی برای نفتفروشی مجوز قانونی نداشت
علی شمساردکانی در گفتوگو با «شرق» از صدور مجوز تشکیل کارگروه ویژه فروش نفت توسط بخش خصوصی در آن زمان خبر میدهد و از دستهایی که مانع اجراییشدن این طرح و اتفاقهای پس از آن شدند رمزگشایی میکند. هرچند که رییس کمیسیون انرژی «اتاق بازرگانی ایران»، مدیران فعلی نفت را بوروکرات میداند و درعین حال از روی خوش آنها به نگاه بدبینانه مردم نسبت به فروش نفت توسط بخش خصوصی اشاره میکند. در ادامه، گفتوگو با شمساردکانی را میخوانید:
آقای اردکانی در سالهای آخر دولت دهم بحثی مبنی بر صادرات نفتخام توسط بخش خصوصی مطرح شد. ظاهرا پای «اتاق بازرگانی» هم به این مبحث باز شد. از این طرح چه خبر؟
در آن زمان «شورایعالی امنیت ملی» از «اتاق بازرگانی ایران» خواسته بود که برای این مهم راهیابی کند و سیستم فروش نفت توسط بخش خصوصی را ایجاد و رهبری کند. درپی این دستورالعمل کارگروهی از خبرگان کار در اتاق ایران تشکیل شد. برخی از اعضای این کارگروه از بالاترین سمتها و تجربهها در وزارتهای نفت و بازرگانی برخوردار بودند و تحصیلات عالیه در زمینههای مورد نیاز داشتند تا جاییکه به یقین مطمئن هستم که این تیم از دارودسته بابک زنجانی و حتی از مسوولان وقت در قسمتهای فروش و امور بینالملل نفت از تجربه، صلاحیت و دانش بیشتر و بهتری برخوردار بودند.
خب پس چرا مسوولیت فروش نفت به این کارگروه سپرده نشد؟
این کارگروه چارچوبها و پیشنویسهای قراردادها و مدلهای پرداخت و بانکی را به انگلیسی تهیه کرد و آماده اجرا شد. اما این طرح، بدون هرگونه توضیحی در وزارت نفت از سوی کسانی رد شد که من مطمئن هستم حتی نمیتوانند آن مدارک را بخوانند یا به زبان فارسی آنها را استنباط کنند.
پس چرا فروش نفت ایران را بهدست فردی چون بابک زنجانی سپردند؟
اتفاقا در سطوح بالای تصمیمگیری کشور رویکرد فروش نفت توسط بابک زنجانی تصویب نشده بود. آنچه اتفاقافتاده خلاف مصوبه «شورایعالی امنیت ملی» بوده است.
بنابراین، این سوال را باید از آنهایی که اموال ملی را در اختیار عوام گذاردهاند پرسید، ثانیا بهنظرم ایشان تابلوی گروههایی است که آدمها و موسسات برخوردار از این تواناییها، مهارتها و دانشها را میگرداندهاند. این گردانندگان احتمالا چندواسطه داخلی داشتهاند و سررشته در گروههای مافیایی بوده است؛ مثلا بانکی که ایشان در مالزی معرفی کرده بود بانک، تکویترینی بود که توسط یک ایرانی- بحرینی تاسیس شده و اداره میشد. این شخص چندینبار سعی کرده بود در سیستم بانکی ایران نفوذ کند، اما موفق نشده بود ولی بهمحض برملاشدن مسایل بابک زنجانی، او را در یک حادثه مرموز در پارکینگ مجتمع مسکونیاش در کوالالامپور «ترور»شده یافتند. در ایران هم کسی پیگیر پرونده او نشد؛ این قتل در مطبوعات ایران هم انعکاسی نیافت و تحلیل نشد. این نشان میدهد که ژورنالیستهای ایرانی کار حرفهای خود را عمق نمیبخشند.
پس شما معتقدید کاری که در واگذاری فروش نفت به بابک زنجانی انجام شده خلاف مصوبهای بوده که «شورایعالی امنیت ملی» از «اتاق ایران» خواسته بود؟
بلی.
بهنظر شما بابک زنجانی با همه این مسایل، تخصص اینکار را داشت؟
گمان نمیکنم. همانطور که شما در سوال اشاره کردید کار نفت و بهویژه معاملات آن پیچیدگی بسیار و نیاز به تخصصهای بالا، بهویژه مهارت در زبان انگلیسی و دانشهایی مانند تجارت بینالملل و ابزار آن، ضوابط تامین مالی بینالمللی، حقوق بینالملل، شرایط حملونقل بینالملل و نحوه انتقال مسوولیت بین خریدار و فروشنده درباره محموله و تجربه بلندمدت در این زمینهها دارد.
مطالبی که ایشان در مورد زندگی، تحصیلات و تجربه تجاری خود بههم بافته نشانی از این مهارتها و تجارب ندارد. یادمان باشد در دنیای امروز صنعت انرژی، جایی برای عوام و عوامزدگی نیست.
بهنظر شما چرا این رویکرد انتخاب شده بود؟
از آنکه چنین کرده بپرسید! بهنظرم یک تابلو عوامگونه نیاز داشتند که حداکثر مدرک تحصیلیاش کارت پایانخدمت وظیفه بود، که حتی ادعایش برای گذراندن دوره خدمت سربازی در بانکمرکزی از طرف بانک مزبور و مدیرانارشد وقت بانک تکذیب شده است.
این کارگروه در کمیسیون انرژی اتاق ایران سازماندهیشده بود؟
چون دستورالعمل «شورایعالی امنیت ملی»، بهعنوان اتاق ایران صادر شده بود، کارگروه با حضور اعضایی از کمیسیون انرژی اتاق و دیگر متخصصان در دفتر و دبیرخانه رییسوقت اتاق بازرگانی ایران سازماندهیشده بود.
یعنی آقای نهاوندیان در جریان کارگروه بودند؟
کاملا و شخص دبیرکل اتاق آقای دکترنقره کارشیرازی که قبلا معاون امور بینالملل وزارت نفت بودند در کارگروه، حضور مستمر، فعال و مفید داشتند.
در این طرح، بنا بود فروش نفت توسط بخش خصوصی با چه روشی صورت گیرد؟
البته اتاق نمیخواست و نباید و نمیتواند جایگزین دولت در تجارت نفت شود. اگر طرح اتاق اجرا شده بود حالا چندین صندوق سرمایه در تجارت نفت و چندین هلدینگ غیردولتی تجارت نفت داشتیم که حتی پول نفت را در صورت ضرورت بهصورت پیشخرید میدادند، در وضع فعلی پول دولت بهصورت السی (پسخرید) پرداخت میشود و در شکل «ب ز» بهصورت «نه پرداخت». پس حتما طرح اتاق از هر دو صورت انجامشده بهتر بود.
سودبخش خصوصی در ازای فروش هر بشکه نفت چقدر محاسبه شده بود؟
سود بخش خصوصی در ازای فروش نفت در حدود سود مالی معاملات درنظرگرفتهشده است چون تعهد مالی خرید پیش از پیداشدن مشتری و یا حتی پیش از تولید نفت مورد معامله به صاحب نفتخام که خزانه است (و شرکت ملی نفت آن را نمایندگی میکند) انجام میشد. فروشنده فقط قیمتهای بازارهای جهانی و منطقهای را با وزارت نفت و بانکمرکزی (برای واریز) بهصورت «آنلاین»، چک میکرد.
بهنظرتان ایران در پسگرفتن بدهیهای ارزی بابک زنجانی به دولت تا چه اندازه موفق خواهد بود؟
فکر میکنم این منابع از هضم رابع هم گذشته است و «ابوموسی اشعری»، حریف «عمروعاص»های نفتی- مالی که حتما به شبکههای قدرت پنهان وصل هستند نمیشوند. بدهی معاملات نفتی بابک زنجانی و شرکایش اینقدر زیاد است که این شبکهها میتوانند با آن پولها هرکس را در کشورهای محلتردد بخرند. یادمان باشد این پولها و منابع ملی در دولت قبلی، زمانی بر باد فنا داده شد که دولت برای تعمیر مدارس و حتی تامین بخاری آنها بودجه کافی نمیداد، تا آنجا که گسترش آتش توسط یک بخاری در کلاسی فرسوده، چند کودک را به کام مرگ فرستاد و از بازماندگان، کیفیت زندگی سالم را گرفت.
پس دستگاه نفت چه نفعی از این نوع معاملات برده است؟
اتفاقا دستگاه نفت از هر لحاظ از این معاملات ضرر کرده است، چون پیش از هر پرداختی از دریافتهای ارزی فروش نفت، تخصیص قانونی 5/14درصد در اختیار خود نفت قرار میگیرد. ولی وقتی دریافتی نباشد پس سهم خود نفت هم وجود خارجی نخواهد داشت. در اینصورت وقتی دریافتی حاصل از فروش نفت کمتر از میزان پیشبینیشده باشد باز هم ضرر اول به بودجه دستگاه نفت میرسد. بیشترین ضرر در این زمینه هم متوجه بخش سرمایهگذاری در نفت میشود. در این زمینه هم بیشترین کاهش سرمایهگذاری در میدانهای مشترک با همسایگان وقوع یافته است و نتیجهای که به ذهن میرسد این است که گویا عدهای سعی داشتند بیشترین ضرر را به منافع ملی ایران بزنند و کاری کنند که جمهوریاسلامی ایران نهتنها بهای نفتی را که تحویل داده دریافت نکند بلکه همزمان میدانهای نفت و گاز و بهویژه میدانهای مشترک ما با همسایگان را از سرمایهگذاری محروم کنند.
وقتی به این پدیده با تضییع صدهامیلیارددلار درآمدهای ارزی نفتی و به همین مقدار درآمدهای ریالی ناشی از فروش داخلی نفت و گاز مینگرم بهنظرم میرسد گروهی «قطاعالطریق» برنامهریزی کرده بودند که جمهوریاسلامی ایران به اهداف برنامه چشمانداز 1404 نرسد. هدف اصلی سند بهدستآوردن رتبه اول اقتصادی منطقه بود. متاسفانه اکنون درآمد سرانه ایران نصف ترکیه شده است.
یکی از زشتترین نتایج این رویکرد غمبار، عدمتوانایی ایجاد شغل برای جوانان و بهویژه فارغالتحصیلان دانشگاههاست که ما افتخار میکنیم سالانه بیش از کشور فرانسه فارغالتحصیل دانشگاهی داریم. امید آنکه دولت «تدبیر و امید» همچنانکه فرصت را از تجار تحریم گرفته، بهجای خرج درآمدهای ریالی فروش داخلی و خارجی نفت و گاز، آنها را در چرخه سرمایهگذاری ملی برگرداند که بخشی از دوری از اهداف برنامه چشمانداز 1404 که مقاممعظمرهبری 10سال پیش ابلاغ کردند به جوی تولید و اشتغال و عزت بازگردد.
روال فعلی وزارت نفت برای برگرداندن پولها در شرایط فعلی به نتیجه خواهد رسید؟
آنچه اعلامشده این است که در دولت جدید بلافاصله این نوع فروش نفت متوقف شد. برای بازیافت موارد پرداختنشده هم مسلم است که وزارت نفت دستگاه اجرای احکام قضایی و مالی نیست و بنابراین پرونده در اختیار مقامات قضایی است که امید است اموال ملی تا هر کجا رفته باشد بازیافت شود.
در شرایط فعلی، میتوان از طرح گذشته «اتاق بازرگانی» برای فروش بیشتر نفت بهره برد؟
بهنظر من اصلا وزارت نفت باید کار حاکمیتی انجام دهد و شرکت ملی نفت ایران مسوول تولید نفت باشد و چون دولت تاجر خوبی نیست، کار فروش نفت به بخش خصوصی واگذار شود؛ اصولا بوروکرات برای این کارها مناسب نیست. وزارت نفت کار فروش و توزیع فرآوردههای نفتی را هم باید از پالایشگاه به بعد به بخش خصوصی واگذار کند. مثلا چه لزومی دارد هزینه حمل فرآورده از پالایشگاه به محل مصرف را مصرفکننده نپردازد. چرا باید حمل سوخت از پالایشگاه ری به تجریش از بودجه عمومی پرداخت شود آیا این عدالت است که دارنده آپارتمان 20، 30میلیاردتومانی و اتومبیلهای گرانقیمت شمالنشینان تهران با سوبسید بهدست آنها برسد؟ آیا بیعدالتی و بیعقلی بالاتر از این میشود.
ورود بخش خصوصی به فروش نفت خاطره چندان درستی برای مردم به یادگار نگذاشته، بهنظر شما با این دید باید کلا این طرح را فراموش کرد یا باید بهدنبال راهکار درست برای اجراییکردن آن باشیم؟
شاید هم برای ایجاد سابقه بد در ذهنها حضور بابک زنجانی و فروش نفت توسط وی طراحی شد تا این ذهنیت ایجاد شود که ورود بخش خصوصی به این عرصه به معنای فساد و عدمپرداخت پول نفت به دولت است. اما نباید فراموش کرد ضرورت دارد دولت و ملت از بنگاهداری و تجارت دولتی بهویژه در مهمترین کالای ملی آزاد شود.
برخی معتقدند تیم جدید نفت، رضایت چندانی برای فروش نفت توسط بخش خصوصی ندارند و تاکید بر خاطرات ناخوشایند حضور افرادی چون بابک زنجانی در جهت منتفیکردن این پروژه است. شما تا چه اندازه با این نظریه موافق هستید؟
فکر میکنم بوروکراتها بهانه خوبی برای دولتی نگهداشتن تجارت نفت بهدست آوردهاند وگرنه از دولت تدبیر و امید همانطور که رییسجمهور وعده کرده است: «توسعه و بهبود فضای کسبوکار» انتظار میرفت.
برای تبادلات مالی آن در شرایط تحریم چه چارهای اندیشیده بودید؟ چراکه امکان داشت مشکلی که برای بابک زنجانی، ناشی از بلوکهشدن پول در خارج از ایران اتفاق افتاد برای همکاران و یاران نفتی اتاق هم پیش بیاید؟ برای این مساله چارهای اندیشیدهاید؟
یکی از راههای برونرفت در شرایط تحریم میتواند شیوه باستانی تهاتر باشد. یک شرکت خصوصی میتواند در ازای نفت، فولاد یا مواد غذایی و خوراک دام یا کالاهای سرمایهای تحویل بگیرد ولی شرکت نفت نمیتواند خریدار کنجاله و لوکوموتیو باشد. مسیرهای مبادلهای پول و سایر قضایا را هم، فرهیختگان تجارت و امور مالی بینالمللی از چند ژیگلوی بیسواد حتما بهتر انجام میدادند. البته جزییات طرح باید کماکان جزو اطلاعات تجاری صاحبان کار بماند و من چون شخصا قرار نبود تاجر این کار باشم و از آنها اطلاع کامل ندارم.
اخبار سیاسی- شرق