اخبار
2 دقیقه پیش | عکس: استهلال ماه مبارک رمضانهمزمان با آغاز ماه مبارک رمضان جمعی از کارشناسان حوزه نجوم همراه با نماینده دفتر استهلال مقام معظم رهبری عصر دوشنبه هفدهم خرداد برای رصد هلال شب اول ماه مبارک رمضان بوسیله ... |
2 دقیقه پیش | تا 20 سال آینده 16 میلیون بیکار داریموزیر کشور گفت: در نظام اداری فعلی که میتواند در ۱۰ روز کاری را انجام دهد، در ۱۰۰ روز انجام میشود و روند طولانی دارد که باید این روند اصلاح شود. خبرگزاری تسنیم: عبدالرضا ... |
آیا سرنوشت احمدی نژاد در انتظار جلیلی است؟
آیا سرنوشت احمدی نژاد در انتظار جلیلی است؟
سفر سعید جلیلی به قم برای دیدار با آیت الله مصباح یزدی، موجب نزدیکی این دو به یکدیگر شد تا داستان حمایت مصباح از محمود احمدی نژاد در سال ۸۴ دوباره در اذهان زنده شود.
پیش از این هم جلیلی برای دیدار با علما و مراجع به قم سفر کرده بود ، اما مصباح او را به حضور نپذیرفته بود و دلیلش را کثرت برنامه های آیت الله مطرح کردند.
حجت الاسلام رجبی قائم مقام موسسه پژوهشی امام خمینی (ره) در حاشیه دیدار سعید جلیلی با آیت الله مصباح درباره اینکه برخی رسانه های هفته گذشته اخباری مبنی بر اینکه آقای جلیلی برای دیدار با مصباح به قم آمده بودند اما به وی اجازه ورود ندادند پاسخ داد: در این باره تقاضای شده بود که وقتی آقای جلیلی به دیدار مراجع آمدند با آیت الله مصباح هم دیدار کنند اما چون برنامه های آیت الله مصباح از قبل هماهنگ شده بود با این دیدار وقت کمی به آقای جلیلی داده می شد از این رو آیت الله مصباح ترجیح دادند در فرصت بهتر و زمان بیشتر این دیدار انجام شود.
بالاخره سه شنبه شب ، جلیلی فقط به خاطر دیدار با مصباح به قم رفت و نشست هم گویا به خوشی برای دوطرف به پایان رسید و لبخند های آنها جلوی دوربین خبرنگاران حکایت از توافق سیاسی و دیدگاهی داشت. توافقی که حتی لحن مصباح برای جلیلی را نیز عوض کرد و اگر تا دیروز بر اصلح بودن لنکرانی اصرار شدیدی صورت می گرفت ، پس از این نشست جلیلی نیز به لیست اصلح های مصباح اضافه شد تا بدین ترتیب مطرح شود: " بعد از انصراف لنکرانی تشخیص دادیم اصلح آقای جلیلی است." حمایت مصباح یزدی از سعید جلیلی در حالی صورت می گیرد که شنیده های غیر رسمی از "کاندیدای خاص " بودن جلیلی حکایت دارد و افکار عمومی هم حساسیت خاصی نسبت به نام جلیلی پیدا کرده اند.
اما در این مدت رفتار سیاسی جلیلی هم نشانگر آن است که می کوشد تا با چهره ای ساده زیست و بدون بهره مندی از تشریفات سیاسی در تصاویر رسانه ای ظاهر شود و همین مدل رفتار انتخاباتی اش ، تحلیل ها را به این سمت برده که قرار است جلیلی وامدار ۳ تیر ۸۴ باشد و با رفتارهای احمدی نژادی، رای طبقه ضعیف را جمع کند.
دیدارش با مصبا ح یزدی نیز سبب شده تا شبیه سازی بیشتری با احمدی نژاد ۸۴ شود. احمدی نژاد هم در آن زمان مورد توجه جدی مصباح یزدی بود و همین حمایت تمام قد آیت الله مصباح از او ، بازتاب های زیادی داشت. اینک یک سوال اساسی افکار عمومی را به خود مشغول کرده که آیا راه جلیلی همان ادامه راه احمدی نژاد بدون جریان انحرافی است و آیا سرنوشت احمدی نژاد و مصباح برای جلیلی و مصباح هم تکرار می شود؟
حمایت تمام قد از احمدی نژاد
پیوند عاطفی احمدی نژاد با مصباح از همان روزهای ابتدایی مطرح شدن نام شهردار وقت تهران برای کاندیداتوری ریاست جمهوری ، زبانزد عام و خاص بود. زاویه تند مصباح با دولت اصلاحات سبب شده بود تا این پیوند مورد توجه زیاد رسانه ها قرار بگیرد. با پیروزی احمدی نژاد در انتخابات ۸۴ ، مصباح با حمایت بیشتر در کنار دولت نهم قرار گرفت و تصاویر در آغوش گرفتن شدن احمدی نژاد توسط مصباح، یک از مهمترین تصاویر منتشر شده آن روزها بود.
یکی از سایت های اصولگرا به نام مشرق در گزارشی درباره روابط احمدی نژاد با مصباح پس از پیروزی ، این طور گزارش می دهد : ابتدا هواداران احمدینژاد و فعالان ستادیاش «پروین احمدینژاد» (خواهر رییسجمهوری) «عشرت شایق» و «فاطمه آلیا» بلافاصله بعد از اعلام آرا برای دیدار مصباح به قم رفتند. مصباح در این دیدار گفت احمدینژاد ذخیره خداوند برای امروز ماست. او تنها کاندیدایی بود که طرح دولت اسلامی را مطرح کرد. او خواستار تنها نگذاشتن احمدینژاد شد و گفت: «اینکه تنها بگوییم دولت انتخاب شده و وظایف را باید به آن بسپاریم صحیح نیست و باید کسانی که اهل نظر، طرح و ایده هستند در کنار دولت تلاش کنند.»
بعد از گذشت یک هفته از انتخابات نهم هم خود محمود احمدینژاد به دیدار مصباح یزدی رفت تا سخنان او را رودررو بشنود. مصباح این رای آوردن را نتیجه توسل به حضرت ولیعصر دانست و حتی در برابر انتقادهای برخی کاندیداهای ریاستجمهوری از نحوه تامین هزینه تبلیغات انتخاباتی احمدینژاد گفت که «برخی پولهایی قرض کردند تا بتوانند خرج ستادهای احمدینژاد را بدهند.»
مصباح در اولین دیدار خود با احمدینژاد پس از انتخابات گفت: «خدای متعال را شاکریم که زمینه انتخاب چنین شخصیتی برای این دوره خاص از انقلاب را فراهم کرد و آیندگان به این نتیجه خواهند رسید که انتخاب، مشحون به کرامات و معجزات بود و از این رو توفیق شکر این نعمت را از خداوند خواستاریم. عنایات حضرت ولیعصر (عج) یار ملت ایران بود که به چنین موفقیتی دست یافت و تلقی ما این است که این نفخه الهی که در این زمان در جامعه ما دمیده شده و آثارش در علاقه بیشتر مردم به دین و اندیشههای ا سلامی ظهور یافته، مرتبهای از مراتب چیزی است که در زمان پیامبر اسلام (ص) تحقق پیدا کرد و انشاءالله مرتبه کاملش در زمان ظهور حضرت ولیعصر (عج) تحقق خواهد یافت.»
هفتهنامه «پرتو سخن» به صاحبامتیازی موسسه امامخمینی(ره) نیز در شماره ۲۸۴ مورخه ۸/۴/۸۴ یعنی پنج روز پس از انتخاب احمدینژاد در مطلبی تحت عنوان «درسها و نکتههایی از انتخابات در سخنان آیتالله مصباح یزدی در جمع اعضای کانون طلوع مطرح شد» به نقل از مصباح یزدی نوشت: « دیشب یکی از دوستان حاضر در جلسه نقل کرد: قبل از برگزاری مرحله اول انتخابات به محضر یکی از علمای اهواز رسیدم، ایشان گفت نگران نباشید، احمدینژاد رییسجمهور میشود.
ایشان گفته بود که شخصی شب بیستوسوم ماه رمضان در حال احیا، پیش از نیمهشب به خواب میرود. در خواب به او ندا میشود که بلند شو برای احمدینژاد دعا کن، وجود مقدس ولیعصر(عج) دارند برای احمدینژاد دعا میکنند.
میگوید من حتی اسم احمدینژاد را نشنیده بودم و اصلا او را نمیشناختم!»آیا کسی جادو شده است؟اما این حمایت تمام قد تا پایان کار با قی نماند و با بالارفتن روز به روز جایگاه مشایی در دولت ، فاصله مصباح با احمدی نژاد هم بیشتر شد و دیگر نه تنها خبری از آ ن تعریف و تمجیدها نبود ، بلکه شاهد حملات تندی علیه احمدی نژاد و مشایی از سوی مصباح یزدی بودیم.
اوج این انتقادات به بعد از ماجرای ۱۱ روز خانه نشینی رییس جمهور بر میگردد که در آن مقطع مصباح یزدی رسما مباحث قابل توجهی علیه احمدی نژاد و مشایی مطرح کرد.در سایت ها و خبرگزاری ها به نقل از مصباح یزدی در تاریخ ۲۴ اردیبهشت ۹۰ آ مده است : «یک وقتی به برخی از دوستان نزدیکم گفتم که بیش از ۹۰درصد معتقدم که او سحر شده است! این وضعیت ابدا طبیعی نیست. هیچ آدم عاقلی چنین کارهایی نمیکند، مگر آنکه اختیار از او سلب شده باشد. این کارها هیچ توجیهی ندارند.
یک وقت کسی اشتباهی میکند، آن وقت هرچه او اشتباه میکند، این فرد میآید و توجیه میکند! کسی که ۱۰تا دوست دارد، ۹تا دوستش را میگذارد کنار و کارهای دهمی را توجیه میکند! آیا این یک کار عاقلانه است که انسان دایما به آن ۹ نفر اعتراض کند و حتی یکبار هم به آن دهمی اعتراض نکند؟ چطور همه اشتباه میکنند و کنار زده میشوند، اما این یکی میشود مطلق و هرچه میگوید درست است؟ این قضیه اصلا توجیه ندارد، اما گفتن این حرفها عوامانه است و کاری است که پیرزنها میکنند. زن و شوهرها سر هر قضیهای که دعوا میکنند، میگویند جادو شده [خنده حضار].
حرف عامیانهای بود که بگوییم لابد او را جادو کردهاند. حرفی نبود که بشود همه جا زد، مضافا بر اینکه ما خودمان هم اهل این کارها نبودیم. نه پدرمان جادوگر بود، نه خودمان این کاره بودیم.»عضو مجلس خبرگان رهبری در ادامه گفته بود«عقلم نمیرسید که آیا هیپنوتیزم است، سحر است، ارتباط با مرتاضین است؟ بنده اینجور چیزها را بلد نیستم ولی میدانستم که در این قضیه، چیزی غیرطبیعی وجود دارد. دیدیم که این شخص مسالهدار، این آقا را مسخر کرده و او توی مشتش هست.
البته قراین فراوانند و خود شما بیشتر از ما اطلاع دارید که حتی تاثیر نگاه و برخورد و آثار طلسمات و چیزهایی از این قبیل در کار است. البته اینها همه مسموعات هستند و بنده به چشم خودم ندیدهام» اما هرچه مصباح و حامیانش این روزها دولت و حامیانش را نقد میکنند، رویه احمدینژاد درباره مراد پیشین سکوت است.
به هر حال مصباح نه تنها حمایت تمام قد از احمدی نژاد را کنار گذاشت ، بلکه انتقاداتی مطرح کرد که برای خیلی ها، باور آنچه میدیدند راحت نبود .
حمایت تمام قد از لنکرانی و سپس از جلیلی
با نزدیک شدن به زمان ثبت نام کاندیداها بود که جبهه پایداری هم با سه کاندیدا وارد مذاکره شد. کامران باقری لنکرانی ، پرویز فتاح و سعید جلیلی ، سه چهره ای بودند که نامشان به عنوان کاندیدای طیف جبهه پایداری شنیده می شد. اما در میانه راه فتاح رسما از کاندیداتوری کناره گیری کرد و به دلایلی نامعلوم نام جلیلی هم حذف شد و به یکباره نام لنکرانی به عنوان فرد اصلح که مورد تایید مصباح هم بود اعلام شد.
حتی ثبت نام هم صورت گرفت و لنکرانی به همراه اعضای جبهه پایداری به وزارت کشور رفت. اما ورود سعید جلیلی به عرصه رقابت بعد از مدت زیادی سکوت انتخاباتی ، به یکباره معادلات جبهه پایداری را به هم ریخت و با فشارهای بدنه پایداری جلیلی جایگزین لنکرانی شد. اما این به معنای پایان راه نبود ، چراکه مصباح تا پیش از دیدار سه شنبه شب جلیلی ، همچنان بر اصلح بودن لنکرانی اصرار می ورزید. اما پس از این دیدار نام جلیلی نیز بعد از لنکرانی به عنوان اصلح معرفی شد تا حمایت مصباح از جلیلی هم رسما اعلام شود.
مصباح یزدی پس از پایان دیدار خصوصی با سعید جلیلی در نشست خبری مشترک با وی در جمع خبرنگاران درباه این دفاعش گفت: بعد از انصراف آقای لنکرانی دوستان به اتفاق آراء تشخیص دادند که گزینه اصلح آقای جلیلی هستند که از ویژگی های خوبی برخوردار هستند ، امید ما این است که احیاء ارزشهای اسلامی بدست ایشان انجام شود و وی بهترین یار رهبری باشند و ما به فراخور حال خودمان به این نظام اسلامی خدمت کنیم. مصباح گفت: ما آمادگی خود را برای کمک به چنین دولتی که در راس آن چنین شخصیتی است اعلام می کنیم تا در موفقیت این دولت سهیم باشیم.
از حضرت استاد متشکریم
سعید جلیلی هم بعد از این دیدار ، به تمجید از مصباح پرداخت و از اوبه عنوان "حضرت استاد" یاد کرد. این کاندیدای یازدهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری گفت: از حضرت استاد متشکریم که به ما لطف کردند و از نصایح ایشان استفاده کردیم. به گزارش مهر ، سعید جلیلی در جمع خبرنگاران گفت: توفیق بسیار بزرگی بود که خدمت آیت الله مصباح شرفیاب شدم، شخصیتی که ستاره درخشان انقلاب است و وجود پربرکت ایشان موجب خیر و برکت برای نظام اسلامی می باشد؛ آرزو می کنم سایه ایشان در جهت تقویت انقلاب که مقام معظم رهبری علمدار آن هستند مستدام باشد.
البته اگرچه به دلیل کم اقبالی لنکرانی در جامعه در مقایسه با جلیلی ،وی از کاندیداتوری کناره گیری کرد ، اما گویا برای مصباح هنوز لنکرانی گزینه اصلح است. به نحوی که حجت الاسلام رجبی قائم مقام موسسه پژوهشی امام خمینی (ره) گفت: اگر آقای لنکرانی از کاندیداتوری انصراف نمی داد و آقای جلیلی هم ثبت نام می کرد، آیت الله مصباح، باز هم آقای لنکرانی را اصلح می دانست.
قائم مقام موسسه پژوهشی امام خمینی (ره) در حاشیه دیدار سعید جلیلی با آیت الله مصباح در جمع خبرنگاران گفت: آیت الله مصباح هیچ گاه نگفته اند که من بعد از آقای لنکرانی از فردی حمایت نمی کنم و از گفتمان حمایت می کنم بلکه بارها فرموده اند که من در این مدت در حال بررسی بودم که ببینم گزینه اصلح کیست./فریادگر
ویدیو مرتبط :
جلیلی،جریان انحرافی و عدم حمله به احمدی نژاد
خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :
سرنوشت احمدی نژاد پس از ریاست جمهوری
روزنامه رسالت در سرمقاله امروز خود به قلم امیر محبیان، به بررسی احتمالات مختلف درباره آینده سیاسی احمدی نژاد بعد از دوران ریاست جمهوری پرداخته است. در این سرمقاله که با عنوان "سرنوشت احمدی نژاد پس از ریاست جمهوری چه خواهد شد؟" منتشر شده، می خوانیم:
سرنوشت رؤسای جمهور پس از پایان دوره همیشه برای احزاب رقیب، خودی و همچنین توده مردم جالب بوده است؛ عرف نظامهای سیاسی در جهان متفاوت است ولی در بعضی از کشورها، رئیس جمهور به نوشتن خاطرات و فروش امتیاز آن میپردازد، بعضیها به ابراز نظر در موضوعات مختلف به مصاحبه با رسانهها پرداخته و از این بابت کسب درآمد کرده و ارتزاق میکنند، بعضی به کارهای عامالمنفعه پرداخته، میکوشند نام نیک از خود بجای گذارند، گروهی در کنار دیپلماسی رسمی کشور، راه میانه ولی درنهایت به سود کشور خود میگشایند، بعضی به احزابی که از آن برخاستهاند؛ برگشته، تعدادی هم در سایه نشسته میکوشند، با کنترل از راه دور، عوامل و بازیگران سیاسی را در مسیر خواست خود اداره کنند، البته هستند کسانی که در مشاغل دیگری مشغول بهکار میشوند و به تعریف خاطره دوران ریاست جمهوری به دیگران میپردازند.
امّا در کشور ما سرنوشت رؤسای جمهور چه شد؟ رئیس جمهور نخستین، بنیصدر، در خارج از کشور در نقش اپوزیسیون، سایت و نشریه اداره میکند و میکوشد در تحلیلها اثبات کند که هم در گذشته و هم در زمان حال بیش از دیگران میفهمیده است، رئیس جمهور دوم با شهادت خویش نام نیکی از دوران نخستوزیری و ریاست جمهوری کوتاه خود در خاطرهها گذاشت. رئیس جمهور سوم، در مقام رهبری از تجربیات اجرایی و سیاسی ژرف خویش در سطحی عالی بهره میگیرد، رئیس جمهور چهارم، هاشمی رفسنجانی، در مجمعتشخیص مصلحت ریاست کرده و در خبرگان نیز چندی در جایگاه ریاست عمل کرد، هرچند اکنون اساساً در مجمع تشخیص فعال است و هر از چندگاهی بخشی از خاطرات خود را منتشر میکند، اما سعی دارد در سیاست روز نیز فعال بوده و از حاشیه، متن را اداره کند.
رئیس جمهور پنجم، خاتمی، از سیاست کناره نگرفته ولی میکوشد جایگاه خویش را در بین هواداران اصلاحات ارتقاء بخشد هرچند رقبای نامجو و جسوری چون عبداله نوری، رهبری او بر اصلاحات را به چالش و گاه به سخره گرفتهاند.
امّا سرنوشت احمدینژاد پس از پایان دو دوره ریاست وی چه خواهد بود؟ او اخیراً گفته است به دانشگاه برمیگردد. البته این سخن چندان جدی انگاشته نشد، امّا چه گزینههایی در برابر احمدینژاد قرار دارد؟
1. بازگشت به دانشگاه در مقام استادی:
احمدینژاد همواره از عنوان «استادی دانشگاه» به مثابه جایگاه خیزش خود بهسوی مقامات اجرایی نام برده و بدان افتخار کرده است، که البته جای فخر هم دارد؛ امّا بازگشت احمدینژادی که «بیش فعالی» هیچگاه او را آرام نگذاشته، به دانشگاه آن هم برای تدریس یا راهنمایی رسالهها از نظر بسیاری بعید است.
البته میتوان پذیرفت، دانشگاه آخرین سنگر احمدنژاد در عقبنشینیهای محتمل خواهد بود ولی «گزینه اختیاری» و اولویت برگزیده نخواهد بود. بهعبارتی اوعنوان معلمی دانشگاه را نیز حفظ خواهد نمود، امّا در حالت طبیعی محیط آرام دانشگاه برای احمدینژاد پر جنبش، محیطی طبیعی نبوده با خصائل او همخوان نیست.
2. حضور در مجمع تشخیص مصلحت:
عضویت ساده احمدی نژاد در مجمع تشخیص آنهم در محیطی که هاشمی رفسنجانی بر آن ریاست کند، دیدنی خواهد بود. پذیرش اینکه احمدینژاد بر حسب خصلتهای خود و دیدگاهی که نسبت به رئیس فعلی مجمع دارد، بهعنوان عضو عادی در مجمع تشخیص زیردست هاشمی رفسنجانی آرام بنشیند، دشوار است.
بیگمان اکنون که در مقام ریاست جمهوری و با قید و بندهای طبیعی آن در مجمع گهگاهی حضور دارد، کشاکشها به سوژه مطبوعات تبدیل میشود، حال اگر احمدینژاد کنترل قوهمجریه را از دست دهد، نه رعایتهای هاشمی باقی خواهد ماند و نه احمدینژاد حوصله زیردستنشینی دارد. لذا گمان میرود تصور اینکه احمدینژاد آرام و سر بزیر شاهد ریاست رقیب خود بر مجمع تشخیص و کنایههای او باشد، یا وهم است یا نشانه ابطال قاعده جمع نقیضین و یا علامت استحاله هویتی و تغییر روحیه احمدینژاد!
3. خاطرهنگاری:
گوشهنشینی احمدینژاد و نگارش خاطره تصوری بعید است، زیرا احمدینژاد بخش اعظمخاطرههای خود را بجای نگاشتن، فریاد زده است؛ آنچه که مانده احتمالاً همان پروندههایی از بازیگران سیاسی است که گشایش آنها را در مناظرهها همواره وعده داده است، این پروندهگشایی هم اگر صحت داشته باشد، سریعاً او را مجدداً از گوشه عزلت به میانه میدان سیاست پرتاب خواهد کرد.
4. همراهی دیپلماتیک دولت آینده بهعنوان مسیر دوم:
واقعیت آن است که احمدینژاد خصلت ایفای نقش حاشیهای را ندارد، بهویژه آنکه نگاه دیپلماتیک احمدینژاد درحالحاضر هم تفاوتهایی معنادار با سیاستهای رسمی دارد. به مصادیق آن اشاره نمیکنم که سخت واضح است. ایفای این نقش هرچند بسیار از لحاظ عقلانی برای کشور مفید خواهد بود ولی دشوار بتوان ردای آن را بر تن احمدینژاد پوشاند.
5. ایفای نقش اپوزیسیون:
هرچند احمدینژاد از لحاظ روانشناختی روحیهای مهاجم دارد ولی ریشههای عقیدتی او و نیز خاستگاه احمدینژاد، سخت اجازه می دهد که او در مقام اپوزیسیون قرار گیرد. البته احمدینژاد بهعنوان کسیکه دارای دیدگاههای خاص خود است، با هر دولت آینده اختلاف نگرش خواهد داشت. امّا تبدیل به اپوزیسیونشدن، هرچند تاریخ انقلاب اسلامی نشان داده برای هیچکسی منتفی نیست ولی با توجه به نوع نگاه احمدینژاد برای او فرصتی پدید نیاورده و از لحاظ اعتقادات او ونیز شرایط فضای سیاسی احتمال آن زیاد نیست.
6. رهبری یک حزب اصولگرای منتقد:
احمدینژاد ظرف دو دوره ریاست جمهوری جدا از یک سابقه اجرایی، برای خود مجموعهای از خطوط و مرزبندیهای سیاسی و نیز با کمک آقای مشایی، چارچوبهایی از یک گفتمان خاص پدید آورده است، احمدینژاد با اصلاحطلبان، خط هاشمی، و نیز طیف گستردهای از اصولگرایان مرزبندی کرده و در موضوعات داخلی و خارجی و حتی عقیدتی برای خود و هوادارانش نوعی از شبه گفتمان پدید آورده است.
شاید طبیعیترین کار برحسب خصلتهای روحی احمدینژاد، راهاندازی یک حزب سیاسی با عضویت هواداران و همکارانش بهمنظور پیشبرد دیدگاههای سیاسی- اعتقادی است. علیرغم مخالفتهای اولیه احمدینژاد با احزاب، نگارنده شاهد توان و تجربه حزبی احمدینژاد بوده است و عضویت در شورای مرکزی دو حزب، جمعیت ایثارگران و جامعه اسلامی مهندسین، نشانه این تجربه و توان است. فارغ از موفقیت یا عدم موفقیت حزب احمدینژاد در آینده سیاسی ایران، بیگمان این حزب تأثیرات خود را خواهد داشت.
در پایان ذکر این نکته ضروری است که رویکرد سیاسی هیچکس در عرصه سیاست به تنهایی توسط خود او تعریف نمیگردد؛ بلکه مجموعه تعاملات و نیز نیروهای وارد در پایان نوعی «خروجی» خواهد داشت که رفتار افراد را رقم خواهد زد، رفتاری که گاه با خواسته و تمایل قلبی او در تعارض محض میباشد..../عصرایران