آوار مرگ بر سر اعضای یک خانواده

 

اخبار حوادث - پیمانکار و مهندس ناظر ساختمان بازداشت شدند
آوار مرگ بر سر اعضای یک خانواده

به گزارش جام جم، عصر روز شنبه در پی تماس مردمی با مرکز فوریت های پلیسی 110 مبنی بر ریزش آوار منجر به مرگ در منطقه یافت آباد، خیابان خجسته، ماموران کلانتری 151یافت آباد عازم محل شده و معلوم شد، به دلیل گودبرداری غیراصولی در یک ساختمان در حال احداث، یک ساختمان قدیمی که در مجاورت این محل قرار داشته ریزش کرده و اعضای یک خانواده زیر آوار مدفون شده اند.

با گزارش حادثه به بازپرس ویژه قتل تهران و حضور قاضی جمشیدی در محل، آتش نشان ها پس از چند ساعت تلاش اجساد چهار عضو یک خانواده را از زیر آوار بیرون آوردند.

با بررسی اولیه معلوم شد، مادر خانواده به نام فاطمه و دو دختر او به نام های شهلا بیست و هشت ساله و فائزه هفده ساله و نوه این خانواده که دختری به نام هلیا هشت ماهه بود در این حادثه جان باخته اند.

با دستور قضایی مبنی بر انتقال اجساد قربانیان به پزشکی قانونی تحقیق در این زمینه آغاز شد.

بنا بر این گزارش روز گذشته بازپرس شعبه سوم دادسرای جنایی دستور بازداشت پیمانکار و مهندس ناظر را صادر و مالک ساختمان نیز به دادسرای جنایی احضار شد. تحقیق در این زمینه ادامه دارد.
اخبار حوادث - جام جم

 

ویدیو مرتبط :
مرگ زیر آوار

---

خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :

دختر11ساله چگونه پدر جانباز و بقیه اعضای خانواده اش را از مرگ نجات داد

امدادگران اورژانس تنها اسم کوچه و یک کلمه آبی را شنیده بودند و حدس ‌زدند در خانه اعضای خانواده باید به رنگ آبی باشد و وقتی وارد این خانه شدند با پیکرهای بی‌هوش پدر و مادر و دو دختر روبه‌رو شدند.

یکی از دختران و مادرش در کنار گوشی تلفن روی زمین افتاده بودند که نشان می‌داد تماس ‌گیرنده با اورژانس همان دختربچه 11 ساله است.آیسان 11 ساله در شب حادثه مثل همیشه در اتاقش مشغول درس خواندن بود، ساعت 9 شب را نشان می‌داد که پدرش از سرکار به خانه بازگشت مادر آیسان و خواهرش سمیرا در اتاق و آشپزخانه مشغول کار بودند و بخاری با شعله بالا اتاق را گرم کرده بود.

 

همه چیز عادی و هیچ‌کس فکر نمی‌کرد اتفاق بدی در کمین آنان باشد. پدر آیسان به شوک گفت: من آن شب خیلی خسته بودم. هنوز کاملاً استراحت نکرده بودم که فشاری را روی سینه‌ام احساس کردم. من چون مجروح جنگی هستم و هر از گاهی حالم بد می‌شود سمیرا دخترم را صدا زدم و از او خواستم به اورژانس زنگ بزند و از هوش رفتم.این مرد تبریزی که بقیه داستان را از شنیده‌هایش روایت می‌کند، افزود: سمیرا وقتی برای کمک نزدیک من می‌آید حس سرگیجه می‌کند و چون حدس می‌زند که شاید من دچار گازگرفتگی باشم به سمت حیاط می‌رود اما در میانه‌های راه او نیز از هوش می‌رود. بعد از او همسرم وارد می‌شود که از دیدن ما یکه خورده و بلافاصله شماره اورژانس را می‌گیرد اما او نیز پیش از هر حرفی به زمین می‌افتد و از هوش می‌رود.

آیسان تنها کسی بود که هنوز مسمومیت بر او غلبه نکرده بود. او که با صحنه از هوش رفتن خانواده روبه‌رو شده بود در هوای سنگین اتاق خود را بسختی به تلفن می‌رساند و گوشی را از دست مادرش بیرون می‌کشد. این دختر 11 ساله به شوک گفت: «آن لحظه حس خفگی داشتم اما می‌خواستم خانواده‌ام را نجات دهم. به همین خاطر گوشی تلفن را گرفتم و اسم کوچه‌مان را گفتم و دیگر یادم نمی‌آید و از هوش رفتم. امدادگران گفتند من رنگ در خانه را هم گفتم اما اصلاً یادم نمی‌آید.»

با این تماس نجات‌بخش امدادگران اورژانس خود را به آدرس گنگ و مبهم دختر دانش‌‌آموز می‌رسانند و این خانواده را از مرگ حتمی نجات داده و مصدومان را به اورژانس بیمارستان سینای تبریز منتقل می‌کنند.

با رسیدگی بموقع امدادگران و تماس حیات‌بخش دختر 11 ساله، هر 4 عضو این خانواده تبریزی نجات یافتند و پس از رفع خطر از بیمارستان ترخیص شدند.

  اخبار حوادث  -  ایران