طنز: یه روز خوب در اینستاگرام

پدرام سلیمانی در روزنامه قانون نوشت:

طرف از اون دخترهاست که تو همه عکسای تمام قدش پای جلویی رو خم کرده و پنجه پاش رو زمینه. تو اکانت اینستاگرامش هم نوشته "فروردینی مغرور". بعد زیر یکی از عکساش یکی کامنت میذاره و میگه: «دوست عزیز تا اونجا که من اطلاع دارم اردیبهشتی‌ها مغرورن. نه فروردینی‌ها» و دعوا میشه که بالاخره مغرور واقعی و اورجینال کیه؟ این وسط یکی دوستشو منشن می‌کنه که: «بیا این سطحی‌ها رو ببین دارن سر چی دعوا می‌کنن». میری تو پیج طرف می‌بینی نوشته: "فری لنس فوتوگرافر. مردادی" و عکس‌های پیجش از پاهاشه. پاهاش کنار دریا. پاهاش تو خونه. پاهاش تو مترو. پاهای دوستش. پای سیب  و معتقده این یه جور امضای شخصیه. ولی یهو می بینی یکی از عکس‌ها پا نیست و دسته. یکی هم کامنت گذاشته: «خیلی خوبه که دست به نوآوری هم می‌زنی». میری تو پیج طرف می بینی اون هم عکاسه. اما حوزه کاری متفاوتی داره. از ماگ و میز کافه و کتاب و هندزفری و آدم عکس می گیره. سه هفته در میون هم از خیابون انقلاب، اون جایی که کلی چتر ردیف کردن کنار هم تو آسمون عکس می گیره و میذاره تو پیجش. زیر یکی از همین عکس‌های چتری یکی کامنت گذاشته: «زیباست» وقتی میری تو پیج طرف دریچه جدیدی به روت باز میشه. یه جوون رعنا و بدنساز رو می‌بینی که تمام عکس‌های پیجش از خودشه  احتمالا قبل از حموم. چون هم لباس تنش نیست و هم خیس نیست. زیر همه عکس‌ها هم جملاتی راجع به جنگیدن و تلاش کردن و اینطور چیزها می‌نویسه. فقط یک کم غلط املایی داره که خب کی جرات داره به روش بیاره؟ شما فکر کن داداچ بدنسازمون داره از شیری میگه که کفتارها جرات نزدیک شدن به اون رو ندارن اونوقت صحیحه بریم ازش غلط املایی بگیریم؟ زیر یکی از عکسای داداچمون یه آقایی کامنت گذاشته: «کاش آدم‌ها به جای هیکل بزرگ ذهن بزرگی داشتند» میریم تو پیج ایشون. آقا نویسنده هستند. چندتا از کتاب‌های در دست انتشارشون رو هم لیست کردن و اول صفحه شون چسبوندن. نود و هشت درصد عکس‌های ایشون از خودشه. دو درصد دیگه رو هم پس گردن یا دست ایشون که خودکار رو گرفته. تمام متن‌هایی که زیر عکس‌ها می نویسه هم از همون کتاب‌های در دست انتشاره. عکس‌های سه سال پیش ایشون رو هم نگاه می‌کنیم می‌بینیم متن زیرش از همون کتاب‌های در دست انتشاره. همینطور مشغول گشت و گذار تو اینستاگرامیم که یهو اصغر فرهادی و شهاب حسینی برنده جایزه کن میشن و فضای اینستاگرام پر میشه از عکس‌های این دو نفر. کمی غبطه می‌خورم. به خودم میام و متوجه می‌شم از همه علاف‌تر هستم و سه ساعته که دارم تو اینستاگرام ول می‎چرخم.

یکشنبه: توضیح جدی: این چند خط را یکی از خانم ها در جواب «اعلام جنگ» به آقایان فرستاده. اگر چه خیلی هم جالب نیست، اما بالاخره به اندازه یک دور خواندن می ارزد. منتظر کل کل های جانانه خانم ها با آقایان هستیم. فعلاٌ بازی به نفع آقایان در جریان است...

یه پسر خوب این طوریه

 * یه پسر خوب امضاء گواهینامه اش خشک نشده به رانندگی خانم ها گیر نمی دهد.

* یه پسر خوب کمتر با این جمله مواجه می شود: مشتری گرامی دسترسی شما به این سایت مقدور نمی باشد!

* یه پسر خوب بعد از تک زنگ سراغ تلفن نمیره!

* یه پسر خوب عکس الکساندر وگراهام بل رو قاب نمی کنه بزنه تو اتاقش!

* یه پسر خوب زمانی که کسی می خواهد از عرض خیابان عبور کند تعداد دنده را از 1 به 4 ارتقا نداده و قصد جان عابر را نمی کند.

* یه پسر خوب که ژیان سوار می شود روی بنز همسایه با سوئیج ماشین نقاشی نمی کشد

* یه پسر خوب زمانی که تصادف می کند همانند قبایل زامبی وحشی بازی در نمی آورد.

* یه پسر خوب هر روز بعد از کلاس درس به نمایندگی از راهداری و شهرداری خیابان های شهر را متر نمی کند.

* یه پسر خوب دکمه های پیراهنش را از یک متر زیر ناف تا زیر چانه کاملا بسته و با سنجاق قفلی محکم می کند.

* یه پسر خوب روزی 10 بار هوس بردن نذری به دم در خانه همسایه که تصادفا دختر دم بخت دارند را نمی کند.

* یه پسر خوب 5 ساعت در حمام آهنگ های ضایع نخوانده و برای همسایگان آلودگی صوتی ایجاد نمی کند.

* یه پسر خوب اگر درد عشق گرفت در کوی و برزن هوار نمی زند و آبروی خانوادگی خود را نمی برد.

* یه پسر خوب با دوستانی که مشکوک به علافی و لاابالی گری هستند معاشرت نمی کند.

* یه پسر خوب به جای این که پول خود را در باشگاه بیلیارد و گیم نت و غیره دور بریزد، حساب آتیه جوانان باز می کند و برای 1000 سالگی اش برنامه ریزی می کند.

* یه پسر خوب برای احیای حقوق خود از زور بازو استفاده نکرده و کلمات رکیک به کار نمی برد.

* یه پسر خوب همانند خاله زنک ها تلفن را قورت نداده و سالی به 12 ماه دهانش بوی تلفن نمی دهد.

* یه پسر خوب برای بیرون رفتن از خانه 1 ساعت جلوی آیینه نایستاده و بزک نمی کند.