سرگرمی


2 دقیقه پیش

تصاویری که شما را به فکر فرو می‌برد (34)

یک عکس، یک طرح یا یک نقاشی؛ بعضاً چنان تاثیری روی بیننده دارد که شنیدن ساعت ها نصیحت و یا دیدن ده ها فیلم نمی‌تواند داشته باشد. هنرمندانی که به ساده ترین روش ها در طول تاریخ ...
2 دقیقه پیش

دیدنی های امروز؛ سه شنبه 18 خرداد ماه

دیدنی های امروز؛ سه شنبه 18 خرداد ماه وبسایت عصرایران: نماز تراویح مسلمانان اندونزی در نخستین شب آغاز ماه رمضان – آچهمعترضان عوارض زیست محیطی یک پروژه انتقال آب در کاتالونیا ...

طنز: شهرام ناظری داعش را به زانو در می‌آورد


آیدین سیارسریع در روزنامه قانون نوشت:

خبر کوتاه بود و هم از لحاظ روحی و هم از لحاظ جسمی تکان دهنده:

نیروهای ویژه ارتش انگلیس مستقر در لیبی، از آهنگ های هندی به عنوان ابزاری جدید برای شکنجه روحی نیروهای داعش استفاده می کنند.

تا الان فکر می کردم فقط پدر ماست که برای شکنجه از پخش مکرر و دویست باره آثار هندی و فیلم شعله استفاده می کنه ولی الان این خبر رو که دیدم نفسی به راحتی کشیدم که ما در خاورمیانه تنها نیستیم. نیروهای ویژه ارتش انگلیس مستقر در لیبی هم برای شکنجه داعش از آهنگ های هندی استفاده می کنن. ظاهرا داعشی ها از فرهنگ هندی متنفرند و همین باعث رنج و عذابشون میشه. شاید هم علت عذابشون اینه که نمی تونن خودشون رو در برابر آتشی که موسیقی هندی در جان آدم می اندازه نگه دارن. شما فرض کن ابوبکر الانتحاری فرمانده صد و سی کیلویی داعشی با ریتم «برو برو دلم تو رو تو رو نمیخواد، دیگه دیگه نمیخوام ببینمت» از پناهگاه خودش خارج بشه. خب این بنده خدا دیگه بچه اش هم ازش نمی ترسه چه برسه نیروهای مخالف. بنا بر اخبار رسیده ظاهرا آهنگ های هندی روی بعضی از اعضای داعش تاثیر نداشته و نیروهای انگلیسی درمانده و حیران مونده بودن که چیکار کنن تا این که یک کارشناس هنری برای راهنمایی این نیروها در امر شکنجه راهی لیبی شد. این کارشناس در ابتدای امر نگاهی به اعضای داعش که آهنگ هندی روی اون‌ها تاثیر نداشت انداخت و به نیروهای انگلیسی گفت: مجید خراطها رو هم امتحان کردین؟ نیروهای انگلیسی گفتن مجید خراطها کیه؟ کارشناس هنری یک سی دی در اختیار اون‌ها گذاشت و گفت این رو امتحان کنین حتما جواب میده. بعد از چند روز نیروهای انگلیسی اومدن و گفتن: نه تنها جواب نداد بلکه به دلیل وجود عناصر خشونت آمیز در ترانه آهنگ اعضای داعش کاملا با اثر ارتباط برقرار کرده بودند و رقص چاقو می کردن. کارشناس هنری یک دی وی دی موسیقی کلاسیک داد و گفت این رو هم امتحان کنید. نیروهای انگلیسی موسیقی کلاسیک رو هم امتحان کردن اما بعد از مدتی دیدن نیروهای داعش همه چشماشون بسته شده و مثل یه کودک معصوم خوابشون برده. نیروهای انگلیسی به کارشناس هنری مراجعه کردند و گفتند: ما رو اسکل کردی مرد حسابی؟ کارشناس هنری هم گفت: نه به روح ریچارد شیردل. الان بهتون یه دی وی دی میدم، اینو بشنون تضمینی به همه چی اعتراف می کنن. نیروهای انگلیسی دی وی دی رو گرفتن و گفتن: این چیه دیگه؟ کارشناس هنری گفت: این موسیقی پست مدرنه. پنج ساعت و نیم فقط صدای کوبیده شدن میخ رو دیوار و کشیده شدن ناخن رو تخته سیاه پخش می کنه. نیروهای انگلیسی این روش رو هم امتحان کردن ولی باز دست از پا درازتر پیش کارشناس هنری اومدن. ظاهرا نیروهای داعش پنج ساعت و نیم به دقت به تمام تِرَک ها گوش داده بودن و در پایان تنها چیزی که اذیت شون کرده بود نحوه تنظیم قطعه پانزدهم و اشتباه بودن تحریرهای جاروبرقی در قطعه بیست و سوم بود. در پایان نیروهای انگلیسی کارشناس هنری شون رو اخراج کردن و یه کارشناس از خاورمیانه آوردن که روحیه این اسرا رو بهتر بشناسه. استاد تشریف آوردن و گفتن چند ساعت من رو با این عزیزان تنها بگذارید. بعد از چند ساعت اعضای داعش به همه چیز اعتراف کردند و بعد از اعتراف آنقدر سرشان را به دیوار کوبیدند تا جان به جان آفرین دادند. نیروهای انگلیسی از کارشناس هنری خاورمیانه ای پرسیدن داداش چیکار کردی که اینطور روی این‌ها تاثیر داشت؟ کارشناس گفت: هیچی. کنسرت شهرام ناظری جلوشون برگزار کردم، این‌ها هم بسته شده بودن به صندلی و هیچ کاری نمی تونستن بکنن! پس شد آنچه شد!

ما از این داستان نتیجه می گیریم که همیشه مشکلات داخلی را به دست بومی ها حل کنیم نه نیروهای خارجی.


ویدیو مرتبط :
طنز شهرام ناظری

خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :

شهرام ناظری در گفت و گو با عصرایران: موسیقی ملی ایران در خطر است



 

شهرام ناظری در گفت و گو با عصرایران: موسیقی ملی ایران در خطر است

 

 

- موسیقی اصیل ایرانی را ، اگر به رشته کوهی پر عظمت در درازای تاریخ کشورمان تشبیه کنیم ، بی گمان ، شهرام ناظری را باید یکی از قله های آن دانست ؛ استادی که نه فقط در ایران ، که آوازه اش تمام جهان را در نوردیده است.

 

شهرام ناظری متولد ۱۳۲۹ کرمانشاه است ، در خانواده ای کرد ، فرهنگ دوست و از پدر و مادری اهل موسیقی و آوازهای سنتی.

 

از این رو ، می توان دریافت که شهرام کوچک 9 ساله چگونه توانست اولین برنامه هنری خود را در رادیو کرمانشاه همراه با تار مرحوم درویشی  از نوازندگان معروف کرمانشاه، اجرا نماید و در ۱۱ سالگی در رادیو تلویزیون ایران چند برنامه در آواز ایرانی اجرا نماید.

 

شهرام ناظری، در سفری که مهرماه ۱۳۸۶ به فرانسه داشت، نشان شوالیه ادب و هنر را از سوی دولت فرانسه دریافت کرد. این نشان بالاترین نشان فرهنگی فرانسه‌است و پاس‌داشتی است از طرف دولت فرانسه به هنرمندانی که تلاش ویژه‌ای در اعتلای فرهنگ و هنر انجام می‌دهند.

 

استاد از طرف مجمع آسیاسوسیتی به عنوان هنرمند برتر آسیا انتخاب و از طرف بان کی‌مون دبیر کل سازمان ملل متحد تقدیر ویژه شد .

 

ناظری در سال ۱۹۹۸ میلادی جایزه بهترین موسیقی عرفانی جهان را در مراکش کسب نمود. ناظری همچنین از دانشگاه یوسی‌اِل‌اِی جایزه "اسطورهٔ زنده" را دریافت نمود.

 

شهرام ناظری از جمله هنرمندانی است که علاقه ویژه ای به شمس تبریزی دارد و از همین روست که به عنوان خواننده آیین بزرگداشت شمس در شهر خوی آذربایجان غربی ، یکی از به یادماندنی ترین آثار خود را در کنار مزار شمس اجرا کرد و نشان بیناد بین المللی مولانا را نیز در این مراسم دریافت نمود.

 

استاد در این مراسم گفت و گویی هم با خبرنگار عصرایران انجام داد که در زیر می خوانید.

 

جناب استاد! به عنوان کسی که سال هاست در موسیقی ایران کار کرده و زحمت کشیده ، وضعیت کنونی موسیقی ایران و چشم انداز آینده آن را چگونه می بینید؟

متاسفانه در مورد مسایل فرهنگی و به ویژه موسیقی در سال های اخیر رسیدگی لازم به عمل نیامده و کاری که بایسته و شایسته باشد، روی آن صورت نگرفته  و  در حقیقت موضوع فرهنگ و هنر که برای ایرانیان و هویت ملی آنها یک نقش اساسی دارد، به فراموشی سپرده شده است.

 

واقعیت این است که در دنیای امروز ، مطرح شدن ما با تولید هواپیما یا کامپیوتر نیست بلکه ما با هنر و فرهنگ مان می توانیم خودمان را مطرح کنیم. ما از امکانات غربی ها استفاده فراوان می کنیم و در مقابل باید قابلیت و ظرفیت فرهنگی خودمان به عنوان یک کالای قابل ارائه به جهان عرضه کنیم.

 

در دهه اول انقلاب، موسیقی ملی ما خوش درخشید و همه چیز بسیار امیدوار کننده بود، اما چون در ادامه جدی گرفته نشد و خط مشی درستی برایش تعیین نشد، همه آن شور و شوق به هدر رفت. مثل آب عظیمی که از سرچشمه ای می جوشید اما در یک مسیل مناسب هدایت نشد و سر از خشک زارها و شن زارها درآورد.

 

این است که امروز موسیقی ما و به ویژه موسیقی اصیل ما زیر سوال است و بسیاری از زوایای آن پوشیده و مبهم باقی مانده و از جوانب مختلفی در خطر است. نمونه آن وضعیت بخش آواز است که چون به یک صورت علمی و کارشناسانه دنبال نشده است، با وجود علاقه روزافزون جوانان به این بخش، استعدادهای تازه ما در حد تقلید و شبیه خوانی متوقف شده اند. این ویروس یک بیماری خطرناک است که خواننده های ما را آلوده کرده و در تاریخ موسیقی ما هرگز سابقه نداشته است. مساله دیگر هم ورود الحان خارجی به خصوص عربی در آواز ایرانی است.

 

اینها مسایلی است که موسیقی اصیل ما را تهدید می کند و متولیان فرهنگی ما که تا چند سال پیش توجه اندکی به آن داشتند، دیگر به آن رسیدگی نمی کنند و گویی یک نیروی پنهانی تنها درصدد حمایت از موسیقی های مبتذل و دچار روزمرگی است.

 

متولی این امور از نظر شما کیست؟ دانشگاه های ما؟ وزارت فرهنگ و ارشاد؟ صدا و سیما؟ خانه موسیقی؟ حوزه هنری؟ و یا آموزشگاه های ما؟

صدا و سیما گرچه می تواند نقش بسیار مثبت و موثری داشته باشد اما متاسفانه برعکس عمل می کند و مساله فرهنگ، هنر و ادبیات و به ویژه مساله موسیقی در این سازمان اصلا مطرح نیست. چرا که اهداف و سیاستگذاری های صدا  و سیما کاملا عوض شده است.

 

همین صدا و سیما  کلیپ هایی روی آثار من می گذارد که مطابق سلیقه خودشان است و این نه تنها یک استفاده ابزاری بلکه یک سوءاستفاده است که از من و آثارم در صدا و سیما می شود و اجحافی است که در حق دیگر هنرمندان هم می شود و پاسخ ناروایی است که به سی سال خدمت صادقانه و عاشقانه من داده می شود.

 

در دوره 8 ساله جنگ تحمیلی، بیشتر آثار من را در جبهه ها پخش می کردند و من هم خیلی از آنها را برای جبهه خوانده بودم اما نه این که چنین آثاری را سفارشی و دستوری خوانده باشم. در تمام این سالها من از تمام گروه بندی های سیاسی و غیرسیاسی دور بوده ام و همان شهرام ناظری ام که راه خودش را رفته است.

 

بنابراین اگر بخواهم بگویم متولیان فرهنگی چگونه و تا چه اندازه تاثیرگذار بوده اند، باید بگویم که بدترین نقش را در این میان صدا و سیما ایفا  کرده است .

 

وزارت ارشاد هم معمولا نسبت به مسایل موسیقی بی تفاوت بوده است و اگر هم در سال های پیش گاه و بیگاه حرکت های مثبتی صورت گرفته، قائم به شخص بوده و نهادینه نشده و تجارب به خاطر تغییر پیاپی مدیران و غرض ورزی های میان خودشان انتقال نیافته است. من معتقدم این بی توجهی به فرهنگ و هنر به تدریج خطر را متوجه خود سیستم خواهد کرد.

 

در حال حاضر موسیقی ملی و موسیقی اقوام ما که خودش یک اقیانوس است، نیازمند توجه بیشتر است، در حالی که حتی خانه موسیقی هم به این امور بی توجه است و بیشتر درگیر امور صنفی و بیمه هنرمندان است که کارهای اولیه محسوب می شود.

 

در اثر همین بی توجهی ها امروز سطح سلیقه مخاطبان ما به شدت افت کرده و ذوق شنیداری آنها به حد بسیار پایینی رسیده است، تا جایی که از آسان پسندی به نازل پسندی رسیده ایم و هیچ کسی در هیچ حالی دنبال موسیقی جدی نیست؛ شاید ما هنگام صرف غذا و یا گشت و گذار دوست داشته باشیم، موسیقی ساده فهم تری را بشنویم اما این که کلا نتوانیم با آثار ارزشمند ارتباط برقرار کنیم، یک تهدید برای موسیقی ما است.

 

از حضورتان در ارومیه و خوی و کنگره شمس تبریزی بگویید.

برای اولین بار در کنگره شمس تبریزی احساس کردم که کارهای مثبتی در زمینه شناساندن بزرگانی همچون شمس و مولانا در حال انجام است. چرا که وقتی سال جهانی مولانا در اقصی نقاط دنیا، از ژاپن گرفته تا آمریکا گرامی داشته شد، تنها جایی که جشن برپا نشد ایران بود و این در حالی است که مولانا شاعر ما است و هفتاد هزار بیت به زبان فارسی دارد. از این رو جای خوشوقتی است که در ارومیه و در خوی چنین کاری انجام گرفته و این یک گام قابل اتکا است که جمع شویم و از فرهنگ و ادبیاتمان بگوییم و جوانان را با پیشینه فرهنگی مان آشنا کنیم.

 

جا دارد من همین جا از برگزار کنندگان کنگره شمس به ویژه استاندار  و مدیرکل ارشاد آذربایجان غربی  تشکر کنم که هدفشان واقعا مطرح کردن شمس بود و نه مطرح کردن خودشان. این یک کار فرهنگی خالص بود که در ارومیه انجام شد؛ شهری که به خاطر نزدیکی اش با چند مرز، به لحاظ فرهنگی بسیار غنی است و مردم آن از نظر درک فرهنگی، هنری و ادبی سطح بالایی دارند.

 

در پایان از شما به عنوان کسی که جایزه میراث فرهنگی شرق را از دست بان کی مون و نشان شوالیه را از دست رییس جمهور فرانسه گرفته و با حمایت سرمایه گذاران خارجی برنامه های برون مرزی بسیاری اجرا کرده است، می خواستم بپرسم آیا شاگردانی را تربیت کرده اید که بتوانید پرچم موسیقی خودمان را پس از خود به آنها بسپارید تا در دنیا به اهتزاز درآورند؟

من هرگز نخواسته ام که یک شهرام ناظری دیگر یا یک شبیه خوان برای خودم تربیت کنم، بلکه به همه شاگردانم کمک کرده ام که خودشان را پیدا کننده و بتوانند خودشان را با قابلیت ها و ظرفیت های خودشان مطرح کنند.... /عصرایران