سرگرمی


2 دقیقه پیش

تصاویری که شما را به فکر فرو می‌برد (34)

یک عکس، یک طرح یا یک نقاشی؛ بعضاً چنان تاثیری روی بیننده دارد که شنیدن ساعت ها نصیحت و یا دیدن ده ها فیلم نمی‌تواند داشته باشد. هنرمندانی که به ساده ترین روش ها در طول تاریخ ...
2 دقیقه پیش

دیدنی های امروز؛ سه شنبه 18 خرداد ماه

دیدنی های امروز؛ سه شنبه 18 خرداد ماه وبسایت عصرایران: نماز تراویح مسلمانان اندونزی در نخستین شب آغاز ماه رمضان – آچهمعترضان عوارض زیست محیطی یک پروژه انتقال آب در کاتالونیا ...

طنز؛ كاش تو هم مشكوك بودی


پوریا عالمی در روزنامه شرق نوشت:

من میدون هستم، میدون دوم، عاشق سوفیا. سوفیا اما عاشق من نیست فکر کنم. چون دیروز که رفتم خواستگاری سوفیا، بابای سوفیا به من گفت سوفیا یک خواستگار دیگر هم دارد که سوفیا به او روی خوش نشان داده.

بابای سوفیا گفت: اون‌یکی خواستگاره، پورشه داره.

گفتم: واقعا که. الان هر کی ماشین خارجی داره مشکوکه که پولش از کجا اومده. بابای سوفیا گفت: کاش تو هم مشکوک بودی. در ضمن اون‌یکی خواستگاره، دکترا داره. گفتم: واقعا که. الان هر کی دکترا داره مشکوکه که مدرکش تقلبی باشه.

بابای سوفیا گفت: کاش تو هم تقلبی بودی. در ضمن اون‌یکی خواستگاره، داره فیلم تهیه می‌کنه.
گفتم: واقعا که. الان هر کی فیلم تهیه می‌کنه احتمالش هست پولش شست‌وشویی باشه.

بابای سوفیا گفت: کاش تو هم احتمالت بود. کاش تو هم شست‌وشویی بودی. در ضمن اون‌یکی خواستگاره، پنت‌هاوس داره.گفتم: واقعا که. الان هر کی پنت‌هاوس داره پشت‌سرش میگن که پول خونه هزار نفر رو خورده. بابای سوفیا گفت: کاش تو هم پشت‌سرت می‌گفتند. در ضمن اون‌یکی خواستگاره شغل دولتی داره. گفتم: واقعا که. الان هر کی شغل دولتی داره صورتش رو یک طوری اصلاح می‌کنه که نصفش سه‌تیغ باشه، نصفش هم زبر. بابای سوفیا گفت: کاش تو هم یک‌طوری بودی. بعد بابای سوفیا گفت: همه این حرف‌ها هیچی، اون‌یکی خواستگاره به سوفیا گفته براش می‌میره. گفتم: حرف بی‌سند که فایده نداره. بعد هم طرف برای سوفیا بمیره، پای سوفیا گیره.  بابای سوفیا گفت: کاش تو هم می‌مردی. در ضمن اون‌یکی خواستگاره به سوفیا گفته وام ازدواج شده ١٠ تومن، حاضره همش رو بده به سوفیا.

گفتم: واقعا؟ بابای سوفیا گفت: بله. گفتم: من اصلا یکی از دلایل زن‌گرفتنم این است که وام ازدواج بگیرم و بدهی‌هام را بدهم. به سوفیا بگو الکی روی وام ازدواج من حساب نکنه چون خود من روی وام او حساب کرده‌ام. بابای سوفیا محترمانه به در خروجی اشاره کرد و وقتی دید تکان نمی‌خورم، قندان را پرت کرد سمتم که من سریع از موقعیت گل استفاده کردم و هد زدم.

من کمی تحقیقات محلی کردم و به این نتیجه رسیدم: آه ‌ای سوفیا... عشق من به تو قدر یک تریلی است آن‌وقت تو بین تریلی من و پورشه آن‌یکی خواستگار که بابات می‌گوید، سمند را انتخاب کردی؟ آه ‌ای سوفیا... تو حتی عقلت به چشمت نیست. معلوم است که تریلی بزرگ‌تر است.


ویدیو مرتبط :
یه روز تو زندگیم بودی همینجا روبروم بودی اما آرزوم نبود

خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :

تو اگر جای من بودی، کوه به کوه می گریختی



گرخیدن,ضرب المثل گرخیدن,ضرب المثل,کوه به کوه می گریختی

 

ضرب المثل «تو اگر جای من بودی، کوه به کوه می گریختی» را کسانی به کار می برند که به علت انجام ندادن کاری و یا فرار از موقعیتی ناهنجار، مورد سرزنش دیگران قرار می گیرند.آن ها در توجیه عمل خود استدلال می کنند که فرد سرزنش کننده اگر در آن شرایط قرار می گرفت، شاید به مراتب شدیدتر عمل می کرد و اگر او خانه به خانه گریخته، آن فرد کوه به کوه می گریخت.اما داستان این ضرب المثل:می گویند زمانی، بازی شکاری با مرغی خانگی شروع به بحث و جدل و مباحثه کرد و با طعنه به او گفت: «تو واقعا مرغ بی وفا و عهدشکنی هستی، در حالی که بهترین اخلاق و پسندیده ترین رفتار، وفاداری است.

حتی وفاداری از پایه های جوانمردی و مروت به حساب می آید.»مرغ خانگی خوب به صحبت های باز گوش داد و بعد از او پرسید: «تو چه بی وفایی از من دیده ای یا کدام بد عهدی را از من به یاد داری؟» باز جواب داد: نشانه بی وفایی تو در این است که با این همه لطف و محبتی که انسان ها در مورد تو دارند و به تو آب و دانه می دهند و شب و روز مراقبت هستند و برای تو جای خواب و استراحت فراهم می کنند اما با این حال هر وقت می خواهند تو را بگیرند، تو از دست آن ها می گریزی و از این بام به آن بام فرار می کنی.این واقعا حق ناشناسی است که تو از کسی که این قدر به تو لطف و محبت دارد، گریزانی، در حالی که من با وجود این که حیوان وحشی هستم وقتی چند روز با انسان ها باشم، به آن ها انس می گیرم و حتی از دست آن ها دانه می خورم و همیشه حق آن را نگه می دارم. به عنوان مثال برایشان شکار می کنم و به آن ها می دهم و هر قدر هم دور رفته باشم به محض این که صدای آن ها را می شنوم، پرواز می کنم و به سوی آن ها می آیم. مرغ در جواب او گفت: «راست می گویی، اما برگشتن تو و فرار من به این علت است که تو هرگز بازی را به سیخ کباب کرده ندیده ای، اما من بسیاری از دوستان خودم را در تابه بریان شده دیده ام، تو هم اگر آن چه را که من دیدم، می دیدی، هیچ وقت طرف آدم ها نمی آمدی و اگر من بام به بام می گریزم تو کوه به کوه می گریختی!»

منبع:khorasannews.com