اخبار


2 دقیقه پیش

عکس: استهلال ماه مبارک رمضان

همزمان با آغاز ماه مبارک رمضان جمعی از کارشناسان حوزه نجوم همراه با نماینده دفتر استهلال مقام معظم رهبری عصر دوشنبه هفدهم خرداد برای رصد هلال شب اول ماه مبارک رمضان بوسیله ...
2 دقیقه پیش

تا 20 سال آینده 16 میلیون بیکار داریم

وزیر کشور گفت: در نظام اداری فعلی که می‌تواند در ۱۰ روز کاری را انجام دهد، در ۱۰۰ روز انجام می‌شود و روند طولانی دارد که باید این روند اصلاح شود. خبرگزاری تسنیم: عبدالرضا ...

3 سوال محترمانه از آیت‌الله مصباح یزدی


اخیرا سخنانی از آیت‌الله هاشمی رفسنجانی ذکر شده است که در آن اشاره شده است که قبل از انقلاب، وی به همراه حضرت آیت‌الله خامنه ای به منزل آیت‌الله مصباح یزدی می‌روند و از اینکه او در فرایند انقلاب و مبارزه علیه شاه مشارکت ندارد، اظهار گلایه کرده و از ایشان دعوت می‌کنند که به قیام عیله رژیم شاه بپیوندد.

عصر ایران: اخیرا سخنانی از آیت‌الله هاشمی رفسنجانی ذکر شده است که در آن اشاره شده است که قبل از انقلاب، وی به همراه حضرت آیت‌الله خامنه ای به منزل آیت‌الله مصباح یزدی می‌روند و از اینکه او در فرایند انقلاب و مبارزه علیه شاه مشارکت ندارد، اظهار گلایه کرده و از ایشان دعوت می‌کنند که به قیام عیله رژیم شاه بپیوندد.

آن طور که آیت‌الله هاشمی مطرح کرده، آیت‌الله مصباح با این درخواست مخالفت می‌کند و می‌گوید: مبارزه‌ای که مجاهدین و چپی‌ها در آن باشند، حرام است!

بعد از این حرف که آیت‌الله مصباح کل مبارزه را زیر سؤال می‌برد و انقلابیون را متهم به فعل حرام می‌کند، آیت‌الله خامنه‌ای هم به تلخی می‌گویند: «اگر اهل مبارزه نیستی، خب مبارزه نکن ولی لااقل مبارزه را با این حرف‌ها خراب نکن!» و بدین ترتیب جلسه بدون نتیجه خاصی پایان می یابد.

در پاسخ به این سخنان، آیت‌الله مصباح اصل نشست را تأیید می‌کند و می‌گوید در آن جلسه از من خواسته شد در راستای اهداف انقلاب و مبارزه علیه رژیم شاه، به سازمان مجاهدین خلق کمک کنم ولی من چون حجت شرعی نداشتم این کار را نکردم. ضمن اینکه در کل جلسه، فقط من و آیت‌الله هاشمی حرف زدیم و آیت‌الله خامنه‌ای اصلا حرف نزدند. ضمن اینکه کمک‌های هاشمی به منافقین را نباید از یاد برد.

بدون اینکه بخواهیم در میان سخنان این دو بزرگوار قضاوت کنیم، صرفا برای روشن شدن ابعاد تاریخی این ماجرا - که می‌تواند بسیاری از رویدادهای بعدی را معنی‌دار کند - ضمن احترام، چند سؤال از آیت‌الله مصباح یزدی مطرح می‌کنیم:

1- فرض را بر صحت فرمایش حضرتعالی می‌گذاریم و می‌پذیریم که آیت‌الله خامنه‌ای و آیت‌الله هاشمی آمده بودند که شما را به همکاری با سازمان مجاهدین خلق دعوت کنند و شما چون این سازمان را نمی‌شناختید، حجت شرعی برای کمک نداشتید. سؤال اینجاست که آیا کل انقلاب حول محور سازمان مجاهدین خلق بود و گروه‌های دیگری وجود نداشت که شما در دل آن به جریان انقلاب کمک کنید؟ شما - به گفته خودتان - برای کمک به یک گروه خاص حجت شرعی نداشتید، برای کمک به اصل انقلاب به رهبری امام خمینی (ره) که زمانی در کلاس‌های درس ایشان حاضر می‌شدید، چه؟!

در زندگینامه‌ای که از شما در سایت خودتان منتشر شده است، هیچ موردی از مبارزات شما در جریان انقلاب ثبت نشده است، گو این که جنابعالی در آن دوران که مردم ایران در گیر انقلاب بودند و شهید می‌دادند، اساسا در ایران تشریف نداشته‌اید (که داشتید). حتی در فصل آشنایی شما با حضرت امام خمینی (ره)، هیچ نکته‌ای حتی در حد یک نقطه درباره مبارزات شما حول محور ایشان وجود ندارد و تنها به ذکر فضائل علمی و اخلاقی امام پرداخته شده است.

اینکه در جلسه شما و آیت‌الله خامنه‌ای و آیت‌الله هاشمی چه گذشت، در اصل مطلب فرقی نمی‌کند اما سوال این است که چرا شما در جریان مبارزات قبل از انقلاب حضور فعال نداشتید و به قول خودتان مشغول درس و تدریس و خدمت به اسلام بودید؟ در دوران بعد از انقلاب هم در دفاع مقدس نقشی نداشتید و بعدها در این‌باره چنین گفتید که شرایط زندگی‌تان اجازه نمی‌داد و به حال رزمندگان غبطه می‌خورید (سخنرانی در جمع مسئولان کمیته امداد امام - 29 فروردین 92).

2- ما نمی‌دانیم که در آن جلسه، حضرت آیت‌الله خامنه ای سخنی گفتند یا نه، ولی حق داریم این سؤال را از شما بپرسیم که اگر قرار به سخن گفتن ایشان نبود، چرا از یک صبح تا ظهر با شما جلسه داشتند و مگر می‌شود در جلسه‌ای که راجع به مبارزات انقلابی است، فردی مانند ایشان که از انقلابیون آن دوران بودند و دعوت از شما را تکلیف خود دانسته بودند و قرار جلسه گذاشته بودند، بیایند و از صبح تا ظهر گوشه‌ای بنشینند، بی آنکه نه در تأیید حرف‌های آیت‌الله هاشمی (که با هم آمده بودند تا دعوتتان کنند) حرفی بزنند و نه در تأیید سخنان شما مبنی بر حجت شرعی نداشتن؟! و بعد هم خداحافظی کنند و بروند؟!

3- آیت‌الله مصباح در مقام پاسخ و انتقاد از آیت‌الله هاشمی می‌گوید: «کمک‌های آقای هاشمی به منافقین را نیز نباید فراموش کرد. چه پول‌هایی که به آنها داد.»

آیا از نظر حضرتعالی که مفتخر به لقب «آیت‌الله» هستید و سال‌ها درس اخلاق گفته‌اید، استفاده از تعبیر «منافقین» در متهم کردن آیت‌الله هاشمی امری اخلاقی و قابل دفاع شرعی در محضر خداوند است؟ کسانی که اندک اطلاعی از تاریخ انقلاب دارند می‌دانند که در بدو انقلاب ، سازمان مجاهدین خلق، از جمله گروه‌های اسلامی بود که در کنار مردم و روحانیت با رژیم شاه مبارزه می‌کرد و همه بزرگان انقلاب - از جمله آیت‌الله هاشمی - نیز به آنها و سایر مبارزان انقلابی کمک می‌کردند. بعدها وقتی کادر رهبری اولیه سازمان مجاهدین بازداشت شدند، جایگزینان آنها با تغییر در ایدئولوژی سازمان، رسما مشی مارکسیستی را برای خود برگزیدند و از این تاریخ به بعد راه آنها از مبارزان اسلامی مانند آیت‌الله بهشتی، آیت‌الله خامنه‌ای، آیت‌الله هاشمی و آیت‌الله طالقانی جدا شد.

با این اوصاف کسی که در آن فضای اختناق، با به خطر انداختن جان و امنیت خود، از اموال خود به انقلابیون کمک می‌کرده را متهم به «کمک به منافقین» کردن، دور از انصاف است و ما حمل بر خطای لفظی می‌کنیم و امیدواریم که جدای از اختلافات سیاسی، اصلاح شود زیرا تاریخ نخواهد بخشید کسی که نقشی در انقلاب نداشته، یکی از بزرگانی که در راه انقلاب مبارزه‌ها کرده و زندان‌ها رفته و شکنجه‌ها شده است را چنین متهم کند!


ویدیو مرتبط :
عیادت آیت الله مصباح یزدی و آیت الله گرامی قمی

خواندن این مطلب را به شما پیشنهاد میکنیم :

روزی که آیت‌الله مصباح‌یزدی عمامه‌اش را بر زمین کوبید



 

 

 

روزی که آیت‌الله مصباح‌یزدی عمامه‌اش را بر زمین کوبید

 

آیت‌الله مصباح‌یزدی گفت: «وقتی کتاب آشوری چاپ شد عمامه بر زمین زدم که ما در حوزه باشیم و این مطالب به نام دین منتشر شود. »

به گزارش خبرآنلاین، کتاب ماه فرهنگی تاریخی یادآور در مصاحبه‌ای با آیت‌الله مصباح‌یزدی به بررسی عملکرد گروهک تروریستی فرقان پرداخته است.

در این مصاحبه آیت الله مصباح یزدی به عملکرد حوزه بعد از انتشار کتاب توحید آشوری اشاره و تصریح می‌کند: در آن زمان یک عده از طلبه‌های بسیار متدین و انقلابی، کتاب "توحید" آشوری را که قاچاق بود می‌آوردند و پخش می‌کردند و مطالبش به ظاهر تفسیر قرآن و نویسنده آن هم یک فرد روحانی بود و می‌گفتند وی پیش فلان شخصیت هم درس خوانده. طبعا کسی هم که می‌خواست درباره انقلاب اطلاعاتی داشته باشد تشویق می‌شد تا این کتاب را بخواند. یک نسخه از این کتاب دست ما افتاد.

دو سه صفحه‌ای که خواندم، بهت‌زده شدم که چه جور کسی جرات دارد به نام دین، چنین حرف‌هایی بزند. کتاب را دقیقا مطالعه کردم و دیدم که سرا پا زهر است. عصر جمعه یک جلسه هفتگی در مدرسه داشتیم، من بودم در آن جلسه فریاد زدم و عمامه‌ام را بر زمین زدم که ما در حوزه باشیم و عمامه سرمان باشد و به نام روحانیت و با نام اسلام، چنین مطالبی پخش شود؟