3 بزرگداشت متفاوت برای «هفتم تیر»

روزنامه اعتماد: هفتم تیر هم متفاوت با سال‌های دیگر بود. سه مراسم در سه نقطه مختلف تهران از سوی گرایش‌های مختلف برای گرامیداشت یاد شهدای هفتم تیر برگزار شد.

كتابخانه ملی پس از شش سال شاهد برگزاری چنین مراسمی بود، احمدی‌نژادی‌ها به مركز فرهنگی سرچشمه رفتند و دولتی‌ها و بیت امام به لواسان رفتند تا در مراسم بزرگداشت شهید عباسعلی ناطق نوری حضور پیدا كنند.

یكی از نایب‌رییسان مجلس به مراسمی رفت كه احمدی‌نژادی‌ها در آن حضور داشتند و دیگری به مراسمی رفت كه بانی‌اش علی‌اكبر ناطق نوری بود. بهانه‌ها یكی بود اما مراسم‌ها مختلف بود و تنوع داشت تا یاد شهدایی كه 33 سال پیش به شهادت رسیده بودند را گرامی بدارند. یكی از پرشورترین مراسم‌ها در حوزه علمیه امام حسن مجتبی در لواسان برگزار شد.

چهره‌های دولتی و یادگار امام ترجیح دادند به این مراسم بروند كه بانی اصلی‌اش علی اكبر ناطق نوری برادر یكی از شهدای هفتم تیر بود. فرزندان شهید بهشتی به كتابخانه ملی رفتند تا فرصتی را كه پس از شش سال پیش آمده بود قدر بدانند.

حضور شخصیت‌های كشوری در لواسان

حوزه علمیه امام حسن مجتبی روز پنجشنبه در ترافیك شخصیت‌ها به سر می‌برد. به گزارش خبرآنلاین، در این مراسم كه در سالگرد شهادت شهید عباسعلی ناطق نوری و با حضور حجت‌الاسلام علی اكبر ناطق نوری در حوزه علمیه امام حسن مجتبی لواسانات برگزار شد، جمعی از اقشار مردم و شخصیت‌های كشوری حضور یافتند.

حجت‌الاسلام معزی، عضو جامعه روحانیت تهران نیز در این مراسم سخنرانی كرد. برخی از وزرای دولت از جمله علی جنتی وزیر فرهنگ و ارشاد، محمود واعظی وزیر ارتباطات وفناوری اطلاعات، همچنین محمدرضا باهنر نایب رییس مجلس از شركت‌كنندگان در این مراسم بودند.

آیت‌الله موسوی بجنوردی، حجت‌الاسلام سیدحسن خمینی، حجت‌الاسلام موسوی لاری وزیركشور دولت اصلاحات، حجت‌الاسلام قدرت‌الله علیخانی مشاور پارلمانی رییس مجمع تشخیص مصلحت نظام، آیت‌الله جلالی خمینی، حجت‌الاسلام عباس امیری‌فر رییس سابق شورای فرهنگی نهاد ریاست‌جمهوری وحمید درخشان مربی فوتبال، محمد رویانیان مدیرعامل سابق باشگاه پرسپولیس و سیدمحمد جهرمی وزیر كار دولت نهم از دیگر حاضران در این مراسم بودند.

كتابخانه ملی مراسمی پس از 6 سال

كتابخانه ملی نیز آن گونه كه «فصل اعتدال» گزارش كرده است، پس از یك وقفه شش ساله سی و سومین سالروز شهدای هفتم تیر را برگزار كرد. مراسم بزرگداشت شهید بهشتی مدت‌ها بود كه به دلیل شرایط امنیتی امكان برگزاری نداشت اما امسال با بهبود فضا دوباره برگزاری این مراسم از سر گرفته شد.

در مراسمی كه در سازمان اسناد و كتابخانه ملی برگزار شد علاوه بر فرزندان شهید بهشتی، صالحی‌امیری رییس كتابخانه ملی و حجت‌الاسلام دعایی مدیرمسوول روزنامه اطلاعات و تعدادی از جانبازان و خانواده‌های شهدای هفتم تیر حضور داشتند.

 در این مراسم صالحی‌امیری رییس كتابخانه ملی نیز تاكید كرد: مبدع كرسی آزاداندیشی در كشور هم شهید بهشتی است، چرا كه او كسی بود كه در مصدر عالی‌ترین اركان قدرت بدون اینكه از قدرتش هیچ استفاده‌ای كند و صرفا به عنوان یك اندیشمند در مقابل مخالفینش نشست و با عالی‌ترین سطوح مخالفین و ماركسیست‌ها مناظره كرد؛ مناظره‌ای علنی و بدون سانسور. پیام این حركت برای ما این بود كه اسلام آنچنان به لحاظ اندیشه‌ای استحكام دارد كه هیچ واهمه‌ای برای رودررویی با اندیشه‌های دیگر ندارد. اما متاسفانه این اندیشه مغفول ماند.

صالحی‌امیری، رییس كتابخانه ملی با بیان اینكه شهید بهشتی مبدع مدل حكومتی «جمهوری اسلامی» بود، اظهار داشت: دكتر روحانی خاطره‌ای را برای من نقل كردند كه ایشان در یكی از سفرهایی كه برای سخنرانی در میان دانشجویان به خارج از كشور رفته بودند به پاریس می‌روند و از آنجا مدتی را به نوفل‌لوشاتو می‌روند. در آنجا می‌بیند كه بلافاصله بعد از خواندن نماز مغرب شهید بهشتی و شهید مطهری و حضرت امام به اتاق می‌رفتند و دست‌كم تا دو ساعت هیچ كس را نمی‌پذیرفتند و جلسه طول می‌كشید.

این جلسات تا 10 شب دیگر هم ادامه پیدا كرده بود. آقای روحانی می‌گفت برای ما سوال شد كه امام چه چیزی را در این جلسات دنبال می‌كنند كه احمد آقا جواب دادند مدل آینده ساختار سیاسی كشور مورد بحث است. بعد از حدود 10 شب جمع‌بندی‌ها به نظام جمهوری اسلامی می‌رسد كه نقل می‌شد مبدع این مدل شهید بهشتی است. مبدع از این جهت كه قالب این نظام را از مدل غربی گرفته و محتوای آن را اسلامی كرده بودند.

وی ادامه داد: این مدل شهید بهشتی مترقی‌تر از مدل علامه نایینی در مشروطه است، چرا كه در مدل علامه نایینی سه ركن شاه، پارلمان و مردم دیده شده بود. وقتی به علامه گفتند چرا با اینكه انقلاب شده شاه را از اركان نظام برنمی‌داری ایشان گفته بود این مردم 2500 سال به سلطنت عادت كرده‌اند و نمی‌شود یك‌باره شاه را از آنها گرفت. بنابراین مثل بریتانیا شاه را تشریفاتی می‌كنیم ولی قدرت بین مردم و پارلمان خواهد بود. اما اشكال این مدل این بود كه شش سال بیشتر طول نكشید كه حاشیه بر متن غلبه كرد و سلطنت قدرت را در دست گرفت. اما مدل شهید بهشتی این مشكل را ندارد.

اجتماع احمدی‌نژادی‌ها در سرچشمه

مركز فرهنگی سرچشمه نیز شاهد رفت و آمد احمدی‌نژادی‌ها برای بزرگداشت سالروز شهادت شهدای هفتم تیر بود.

به گزارش فارس، محمود احمدی‌نژاد رییس دولت پیشین نیز به همراه غلامحسین الهام در این مراسم حضور یافت، به جمع خبرنگاران آمد و تنها از هفتم تیر گفت و سوالات دیگر بی‌پاسخ ماند.

او در این مراسم با بیان اینكه هفتم تیر نقطه عطفی در تاریخ انقلاب اسلامی است، اظهار داشت: در واقع هفتم تیر خط سیر انقلاب در مسیری الهی و متكی بر فطرت انسانی است كه از خط كسانی كه دچار استكبار و تسلط بر مردم هستند جدا می‌شود. وی اظهار داشت: هفتم تیر خطی الهی است و متكی بر فطرت انسانی است كه از خط كسانی كه دچار استكبار و تسلط بر مردم هستند جدا می‌شود. جمعی از بهترین‌های ملت ایران شهید شدند. این خط برای همیشه برای ملت ایران روشن و شفاف خواهد بود.

وی افزود: من بار دیگر شهادت شهدای هفتم تیر را تسلیت می‌گویم، آنها رفتند و به نقطه مطلوب خود رسیدند ان‌شاءالله كه راه‌شان ادامه خواهد داشت. احمدی‌نژاد در پاسخ به سوالی مبنی براینكه آیا شما مجددا قصد خدمت دارید یا خیر، پاسخ داد: احوال شما چطور است مدتی است كه شما را ندیده‌ام. دلم برای شما تنگ شده است. وی در اصرار مكرر مجددا پاسخ داد: خدمت همیشه ادامه دارد. محمدحسن ابوترابی‌فرد نایب‌رییس مجلس و اسدالله بادامچیان عضو ارشد حزب موتلفه نیز در این مراسم حضور داشتند.

تابناک: محمدكاظم انبارلویی در سرمقاله رسالت نوشت: امروز، روز شهادت شهید آیت‌الله بهشتی و 72 تن از یاران باوفای امام خمینی (ره) است. اینكه با كدامین عقل و تدبیر فرمان چنین كشتاری صادر شد، مهم است. به فاصله دو ماه دیگر شهید رجایی و شهید باهنر یعنی نخست وزیر و رئیس جمهور كشور به لقاءالله پیوستند و در فاصله های بعدی 18 هزار نفر از مردم مظلوم ایران زیر‌ تیغ كشتارهای تروریستی منافقین قرار گرفتند.

شهدای محراب حضرات آیات مدنی، دستغیب، اشرفی‌اصفهانی، قاضی طباطبایی، صدوقی و ... كه اسطوره های علم، فقاهت، عرفان و ادب كشور بودند به خون خود غلتیدند تا انقلاب بماند. آنان با خون خود نهال مقدس اسلام را سیراب كردند و همانند جد بزرگوارشان سیدالشهدا زیر بار ستم كفر، الحاد و نفاق نرفتند و مرگ را به حیات طیبه و وحیانی ترجیح دادند.

چه شد كه سر از حوادث خونین سال 60 درآوردیم؟

چگونه این همه ستم بر ملت رفت، منشا آن چه بود؟ ما چوب كدامین تفكر و اندیشه فاسد را می خوردیم؟ پیشینه آن به كجا برمی‌گردد؟ مسببین این قتل عام ها خود را مجاهد می نامیدند!

عاملین و مباشرین این جنایات خود را لیبرال، سوسیالیست و دموكرات می نامیدند! پس چرا این ظلم ها را روا داشتند!؟

تردیدی نیست كه ریشه تفكر عاملان فجایع سال 60 به یك تفكر بومی نمی رسید. آنها پنهان نمی كردند كه تفكر خود را از مدرنیسم وام گرفته اند.

مدرنیسم چیست؟ چرا در ذات و مغز خود اینقدر خشن و بی رحم و در پوسته و ظاهر اینقدر لطیف و زیباست!

برخی نخبگان ما طی 100 سال اخیر در مواجهه با پدیده مدرنیسم و محصولات فكری آن در ساحت سیاست، اقتصاد، فرهنگ و ... دچار بیماری "خودزشت‌بینی" شدند. برای ترمیم این خودزشت‌بینی شروع كردند به جراحی صورت و سیرت تفكرات خود كه ریشه در وحی، عقل و حكمت داشت. چون از چهره زشت تفكر خود كه ریشه در جهل و غفلت و بی خبری داشت، شروع كردند به ساده سازی فلسفه به زبان ساده، اقتصاد به زبان ساده، سیاست به زبان ساده و ... و سر از ناكجا آباد سوسیالیسم، لیبرالیسم و فاشیسم درآوردند.

وقتی به این وادی رسیدند دچار بیماری "خودشیفتگی" و یا "خودشگفتی" شدند.

این بیماری عجیبی است كه در رگ و پوست و استخوان آدمیزاد تولید "غضب" ، "جاه طلبی" و از همه مهمتر شهوت سیری ناپذیر می‌كند.

همین بیماری در برخی رجال سیاسی ما در مشروطیت باعث شد در پناهندگی فكری و سیاسی سفارت انگلیس جنایاتی بكنند كه تاریخ از ذكر آن شرم دارد. مجتهد اول تهران حضرت آیت‌الله شیخ فضل‌الله نوری را به دار بیاویزند و در پای دار به رقص و پایكوبی بپردازند!

همین بیماری در نهضت ملی باعث شد زحمات عظیم ملت در 30 تیر به باد فنا رود و استعمار پیر انگلیس برود با گرگ درنده‌ای چون آمریكا برگردد و مشغول غارت منابع و ثروتهای ملی بی شمار كشور شود.

همین بیماری در انقلاب اسلامی در اتحاد شوم جریان نفاق، كفر و الحاد تجلی یافت و فجایعی چون هفتم تیر و هشتم شهریور را رقم زد.

در سال 60 ما گرفتار جمعیتی بودیم كه از انسانیت و حق حیات وحیانی انسان بویی نبرده بودند اما دم از "اومانیسم" می زدند!

ما گرفتار جمعیتی بودیم كه سر در آخور سرمایه‌داری آمریكا و مبانی خشونت در مكتب فاشیسم و صهیونیسم داشتند اما دم از "سوسیالیسم" و "حقوق بشر" می زدند!

ما گرفتار جمعیتی بودیم كه نگاهشان به زنان نگاه حرمسرایی و لذت جویی محض و افسارگسیخته بود. اما دم از حقوق زنان و فمینیسم می زدند!

ما گرفتار جماعتی بودیم كه از فلسفه و حكمت بویی نبرده بودند و فیلسوفان و عارفان ما را استهزا می كردند اما ادعای علم و روشنگری داشتند و در بریدن سر آنها تردید نكردند!

ما گرفتار جماعتی بودیم كه می گفتند ما به خدا معتقدیم اما حرام و حلال خدا را بر نمی تابیدند و بدترین اهانت‌ها را به فقها می كردند!‌

ما گرفتا كسانی بودیم كه رای ملت را قبول نداشتند اما خود را دموكرات می نامیدند!

ما گرفتار جماعتی بودیم كه فاشیسم رگ و پوست و استخوان فكری آنان بود اما ادعای آزادی و آزادیخواهی داشتند!

ارزش كار شهید مظلوم دكترمحمدحسین بهشتی و یاران باوفایش این بود كه چون سدی در برابر این فتنه ایستادند و در مورد سموم تفكر مدرنیسم بویژه اندیشه منحط فاشیسم كه جامه لیبرالیسم بر تن كرده بود، روشنگری كردند.

امروز ما از سموم تفكر مدرنیسم در امان نیستیم. انقلاب و ریشه‌های آن به قدری در میان ملت محكم بود كه حوادثی چون فاجعه هفتم تیر و هشتم شهریور نتوانست قطار انقلاب را از ریل اصلی خود خارج كند.

فتنه سال 60 در پیچیده‌ترین شكل ممكن خود را در حوادث 18 تیرماه سال 78 بازتولید كرد. استحكام نظام و رهبری و بصیرت مردم فتنه را در این سال در نطفه خفه كرد. آنها رفتند 10 سال بعد در سال 88 با فریب عده‌ای غافل، جاهل، جاه طلب و شیفته قدرت برگشتند و شعار مرگ بر اصل ولایت فقیه سر دادند. قلت آنها به اندازه‌ای بود كه حتی نتوانستند همین شعار ننگین را به گوش خودشان برسانند.

اما آنها موفق شدند كسانی را فریب دهند و در برابر رای ملت و جمهوریت نظام قرار دهند كه حتی خودشان احتمال نمی‌دادند روزی در این دام بیفتند!

امروز آنها نه راه پس دارند و نه راه پیش!

اگر توبه كنند و به مردم برگردند، با بیماری خودشگفتی و خودشیفتگی كه در جانشان رسوخ یافته چه كنند؟ اگر بر سر موضع بمانند و همچنان شمشیر بر ملت بكشند با "خودزشت‌بینی" كه با تفكر مدرنیسم آن را پوشانده اند و خود می دانند كیستند، چه كنند؟

امروز چشم بازكرده‌اند و می‌بینند پایگاه اجتماعی آنها به قدری سقوط كرده كه برای احیای آن فكر می كنند پای بچه های فرقه بهائی‌ها را ببوسند احیا می‌شوند!

امروز چشم باز كردند و می بینند كه مرتبت آنها در حمایت از آرمانهای انقلاب، اسلام و امام (ره) به جایگاهی سقوط كرده كه با نهضت آزادی فالوده بخورند تا قهرمان معرفی شوند و بروند آخر صف منافقین بایستند، با نظام بجنگند و بعد بگویند اینها "مردان خداجوی" بودند!

نشسته‌اند تا دراویش گنابادی به ملاقات آنها بیایند و از حقوق خود بگویند!‌ آنها این زشتی‌ها را چگونه می‌خواهند برطرف كنند. انقلاب راه را برای بازگشت آنها باز گذاشته است. آیا می‌خواهند این راه را بر خود ببندند و جهنم رفتن خود را به گردن انقلاب و مردم بیندازند!؟

باید به خدا پناه برد از این همه لجاجت و یكدندگی. این بدترین نوع خودكشی سیاسی است!